فاجعه افشار زخم خونین بر پیکر تاریخ افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان کشوریست که گروههای قومی گوناگون با گرایش های دینی متفاوت- زبان وگویش های محلی مختلف بیش از 150گونه کنارهم گرد آمده اند.ازمناسبات قبیلوی گرفته تا مدرنترین افراد و خانواده های ممتاز را در بر می گیرندو مردم اینکشور درطول حیات سیاسی ومبارزاتی خویش، مصایب بی شماری راتجربه کرده وحوادث تلخ وخونین راپشت سرگذاشته است،ازرفتن به سیاه چالهای قرون وسطائی،طردوتبعیدوآواره گی ازوطن، برده گی،فرستادن به قربانگاه هاوذبح انسانها،شکنجه وقتل عامهای مکررتوسط جباران تاریخ،که همهءاینها تاریخ غمباریرا برای همه مردم افغانستان و بخصوص جامعه هزاره ساخته است.ازآنجائیکه مسائل قومي،امري تنش آفرین ميان اقوام گوناگون کشور بوده است.امامردم هزاره که به ستم وتبعیض قومی به مثابهءریشهءتمامی عوامل بیعدالتی درجامعه باورمندند،که تاهنوزستم وسرکوبهای خونین ممتددراو زنده است ودردیکه نسلها بعدهنوزاحساس میکند که هرفرد هزاره به دادخواهی ستمیکه برنیاکان شان شده و سرزمینهاییکه از نیاکانش غصب گردیده،بر میخیزدو به تمامی شعارهای دروغین واتهامات ضدیت با وحدت ملی و.غیره راپشت پازده و بیباکانه از آنهاعبور می نماید.تداوم مبارزه براي رسيدن به حقوق انساني و برابر با ديگران ازسوي هزاره ها،سبب شده است تاباگذر زمان،مبارزه براي مرم هزاره به يک سنت نهادينه شده تبديلگرددوشعله هاي آن دراندیشه فردفردشان روشن باقي بماند.و بدین ترتیب مبارزهء دادخواهانهء تاریخی جامعه هزاره، رادر جايگاه پيش تاز مبارزات آزادي بخش و داد خواهانه کشور قرار داده است.فاجعه افشاردر نوع خود یکی ازخونین ترین وغمبارترین حادثه درتاریخ مبارزات حق طلبانه و داد خواهانه ای مردم هزاره به شمار می رودکه ،این حادثه از نظر زمانی در پایان قرن بیستم رقم خورد که شعار آزادی و دموکراسی و حقوق بشرهمه جا ی دنیارا فرا گرفته بود،از نظر مکانی درقلب کشور و در معرض دید همه جهانیان اتفاق افتاد و افراد که این جنایت را رقم زدند نیز کسانی بودند که از سنگر جهاد و مبارزه برگشته و همه ای شان مجاهد،عالم و استاد علوم اسلامی می باشند،دولتیکه این جنایترا انجام داده است دیگرهمان نظام های سلطنتی خاندانی نیست که تفکردیکتاتوری واستبدادیرادرخود میداشت،بلکه این حکومت به نام"دولت اسلامی"قلمداد میشد.فاجعه خونین افشار،یادآورتداوم مظلومیت تاریخی مردم هزاره وتکرارجنایت ازسوی دشمنان این مردم است،درایامیکه چهره های خیانت وجنایت همدست شدند واین فاجعه عظیم ودردناکرا آفریدند اندیشهء انحصاروبرتری طلبی، ماهیت قدرت طلبی چهره مخوف ووحشتناک خویشرا تاسرحد جنون سرکشیدن خون انسان هزاره به نمایش گذاشت.فاجعه افشاربایدبه عنوان یکسند جنایت"برای همیشه دربرابرچشم آفرینندگان آن،وسند مظلومیت"مردم هزاره ودرپیش چشم مدعیان حقوق بشر باقی بماند.
فاجعه افشار نقطه عطف درتاریخ مبارزات داد خواهانه ء ستم زدائی وعدالت طلبی جامعه هزاره بوده است قتل عام هزاره ها در افشارازبین بردن توانا ئیهای انسانی کشوربود وبه شکل غیرمستقیم تیشه برریشه خویش به حساب میامد.اما خوشبختا نه مردم هزاره ازاین آزمون موفق به درامدندونه تنها حجم حضورش درپایتخت کشورکمتر نشد بلکه چشم گیروبرجسته ترنیز گردید.زیرا این مردم تحت ستم بعد از قتل عام های دوران امیر خون خوارعبدالرحمن – و دیگر امیران و شاهان جابر و مستبد بازهم با قامت آراسته بزندگی اجتماعی خویش ادامه داده و بطورمسالمت امیز خوا هان همزیستی با اقوام دیگر می باشند.افشار مسلخ و قتلگاه انسانها به جرم هزاره بودن،نمایش صحنه تراژید وخونین درتئاترحاکمیت نوظهوریکه ،پایه های قدرت پوشالی شانرا براستخوان های اجساد انسانِ هزاره استوار ساختند که.آئینه عبرت و انعکاس جنایت بر انسان هزاره که بار سنگین کشتار و نسل کشی و اسارت را در توالی چندین نسل بر پشت شان حمل کرده بود و آرمان عدالت خواهی و آزادی را بمثابه ی یک آرمان محا ل و دست نیافتنی با خویش بگوربرده اند.تا دیگرهزاره ها به جرم هزاره بودن شان معترف گردیده ونگویند که ما درافغانستان اینرامیخواهیم که دیگرهزاره بودن جرم نباشد".هفده سال پیش درهمین روزها قسمتی از غرب شهرکابل درآتش خشم دونان عصرسوخت و اهالی مظلوم درمسلخ های انسان کشی جلادان سربریده شدند. روز خونینی که جامعه زجر کشیده هزاره، صدای گلوله های آتشین زاء، صدای هول وهراس ووحشت، صدای جنگ و نفیر گلوله ها و خمپاره ها، همانند ناقوس مرگ، سینه فضا را درنوردیده و انسان هزاره را در مسلخ افشار قتل عام کردند. تا خاطره نسل کشی سالیان متمادی این قوم برباد رفته را دراذهان تاریخ تداعی کنند میزان سبوعیتی که در افشار صورت گرفت در سده اخیر کشور بیسابقه بوده که طی آن حتی به کودکان شیرخوار چندماهه هم رحم نگردیده اند وخون شهدای افشار به حماسه ماندگاری برصفحات خونین تاریخ مردم ما اضافه شده اند. شهدای افشار با مظلومیت سرخ رنگ برسکوی پیروزی وافتخار، بربلندی زمانه ایستاده و قاتلان بد نام شان حتی از شنیدن نام افشار وحشت نموده و در برزخ سیاه شب پرستان تاریخ، زندگی جهنمی ولعنت ابدی خلق الله را نصیب شده اند . گرچه. ظاهرأ مردم افشار شکست خوردند و فاتحین کاذب افشاروقاتلین یکتعداد انسان بی گناه این پیروزی ظاهریرا بر همدیگر تبریک گفتند.اما لکه های خونی که بردامان این دونان از آن تاریخ بجا ماند تا ابد پاک نخواهند شد. ازبرکت قطرات خونهای گرم و سرخ رنگ شهیدان افشار وحماسه بی بدیل شهدای مقاومت غرب کابل، مزار شریف، بامیان و یکاولنگ، شطی از خون در بستر جاری تاریخ ستم، جریان یافته است که نسل جدید افشارهرساله عزاداران واقعی پدران و برادران شهید شان هستند. افشار اکنون پس ازتطهیر با خون اهالی شهید شده خود ، به کربلای غرب کابل تبدیل شده است . پیگری حقوقی وقضائی عاملین فاجعه افشار خواست برحق و داد خواهانه خانواده های صدمه دیده است.نهاد های مدافع حقوق بشروظیفه مدنی وبشری دارند که هر چه زود ترپرونده این جنایت را به داد گاه ذی صلاح داده وخواستار پیگری آن گردد تا یاد وخاطره آن شهدا برای همیش جاویدانه باقی بمانند.اکنون،رسالت روشنفکران وقلم بدستان کشور است که نگذارنداین روزهای .تلخ تاریخی وعبرت انگیز،عمدابه فراموشی سپرده شود. یاد آوری حوادث غیرانسانی که منجربه قتل عام شهروندان عادی کشور گردیده است,در واقع باز تاب دهنده یک بخش عبرت امیز تاریخ افغانستان می باشد.یاد اوری از فاجعه افشار دامن زدن به حسا سیت های قومی ومذهبی نیست .بلکه با عبرت ازآن دربهبود روابط کمک میکند.رفتن به سوی یک جامعه ازادوعاری ازظلم وستم مستلزم نگاه بازودیدن قضا یااز جهات مثبت ومنفی درجامعه است. امید است که خون آن افراد بی گناه حیات دهنده درخت دوستی وریشه کن کننده نهال دشمنی در میان اقوام گوناگون افغانستان قرار گیرد.
رویکرد ها
سایت نمای نزدیک زیر عنوان بیست و دوم دلو، روز که چهره های جنایت در افشار همدست شدند نوسنده عبدالعلیم برهان.
سایت سمنگان زیر عنوان افشار یادگار خون و آتش نوشته: علی قاسمی.
سایت نمای نزدیک زیر عنوان اینجا افشار است ! نویسنده : عباس دلجو.
یادداشت های صاحب این قلم - 12 -ماه- فبروری- سال -2010- میلادی.
پيامها
14 فبروری 2010, 15:34, توسط Bina
نويسنده ارجمند نبى زاده صاحب.اين همه هياهو وصحنه هلى دلخراش از براى جه است .جه را ميخواهيد اسبات كنيد.اكر در جواب ديكران هم بسازند وببافند نتيجه يعنى جه.هزاره ها سياف را انتخاب كردند.ميخواستند كه او رهبرى بارلمان را هم به دوش كيرد.تجارت بالاى اجساد بيكناهان كار خوب است؟كى بود كه بد نكرد.
15 فبروری 2010, 02:17, توسط farhad mujadeddi
اقای نویسنده شما در یک بخش از سخنان خود فرمودید که در ان زمان دولت اسلامی روی کار بود پس چرا رهبران شما در ان زمان همرای دولت اسلامی میچنگیدن چرا در کنار دولت برای خدمت استاده نشدن ایکاش حقایق را همجانبه بیان میکردید نه یک طرفه ای کاش میخ کوب کردن ان شصت نفر را که در زیر کوه رادار چار میخ شده بودن که دل هر بیننده را پاره میکرد یاد میکردید ای کاش ان عده از خواهران و مادرانی که در پل تخنیک کابل پیش افراد مزاری اسیر بودن که هر شپ بخاطر تجاوز در پوسته ها تقسیم میشدن یاد میگردید ای کاش انهده از افراد بی گناه که در باغ وحش کابل در کانتینر ها نگهداری میشدن و هر روز برای رقص مرده نشان دادن سر بریده میشدن یاد میگردید ایکاش از ان افرادی که بیگناه در چاه ها غرب کابل دفن است یاد میگردید ای کاش از ان پدری یاد میگردید که به غرب کابل بخاطر رهای فرزند بیگناه خود پیش مزاری شما رفته بود که سه روز منتظر بود وقتی که رهبر شما امد ایشان را فراستادن بیش مزاری شما خود شاهد سربریدن یگانه پسر خود بود که سرش را بریدن و تنش را در روغن تاخ داخل نمودن و پدر بیچاره اش هر باریک بهوش امد دوباره بادیدن ان صحنه بیهوش شد و مزاری شما خود از ان صحنه لذت میبرد ایکاش ان راکت های که از غرب کابل فیر میشود و بدون هدف در هزارن خانواده را پدری را بی فرزند نموده و برادری را بی خواهر و پسری را بی پدر و بی مادر نموده بودن یاد میکردید و کفتار خود را همه چانبه اراهه میگردید تا مردم از نوشته شما استقبال میگردن برادر نویسنده هر کس در افغانستان به نوبه خود جنایات کرده حالا وقت این گپ ها نیست افغانستان کشوری است که از دوران یما پادشاه که اولین پادشاه افغانستان بود ظلم و ستم روان است اگر به دوران کمونستان نظر کنید جنایاتی که کمونستان کردن در تاریخ بشریت کسی نکرده باید حقیقیت عمومی را بیان کنید نه یک جانبه را باامید افغانستان ازاد و مترقی و بدون گرایش های قومی
15 فبروری 2010, 07:33, توسط حامد راسخ
آقای فرهاد مجددی.
شما آنقدر بی لیاقت استید که حتی املا و انشای درست هم ندارید.
بجای همه جانبه نوشته اید(...حقایق را همجانبه..).
بجای (پولی تخنیک) نوشته اید(..پل تخنیک..) آنجا کدام پل وجود ندارد که نامش(پل تخنیک) باشد.
بجای (آنعده) نوشته اید (..ای کاش انهده ).
بجای (میکردید) نوشته اید (..از ان پدری یاد میگردید).
بجای (رهایی) نوشته اید(..بخاطر رهای..).
بجای (داغ) نوشته اید(..تاغ..).
بجای (هرباریکه) نوشته اید(هر باریک).
بجای (گفتار خود را همه جانبه ارائه) (کفتار خود را همه چانبه اراهه ..). و بسیار اشتباهات دیگر.
خیلی مضحک است که یک آدم بیسواد مثل شما ادای با سواد ها را دربیاورد.
بروید اول از همه سواد نوشتن را کسب کنید.
دوم اینکه حرفهایتان سرتاپا دروغ های کثیفی بیش نبودند. کدام سندی برای اثبات دروغهای تان دارید؟ شما حتی استعداد درک این موضوع را ندارید که فقط بدلیل اینکه از دوران یما تا حالا در افغانستان ظلم و ستم فراوان بوده جنایات یک جنایتکار امروز توجیه شده نمیتواند. نوشته اید (حالا وقت این گپها نیست..) این مزخرف ترین حرفیست که تا حالا در بخش نظرات این سایت خوانده ام. هیچ وجدان بیداری این حرف شما را در باره قتل عام کودکان زنان و مردان بیگناه نمی پذیرد.
اگر ادراک نداری حداقل با وجدان باش.
16 فبروری 2010, 00:07, توسط farhad mujadeddi
اقای راسخ فکر میکنم وقتی که حقیقت را شنیدید فشار تان بالا رفت همه گی میدانند که شما هزاره ها جی نوع ظلم و ستم بالای مردم بیچاره افغانستان کردید به هر حال مردم مسلمان افغانستان خودشان میدانند که کی مقصر است در افغانستان و معلوم هم است که حرفهای که سرتاپا دروغ است فکر میکنم که رهبران شما فرشته بودند هیج جنایاتی را مرتکب نشده اند جانایاتی را که مزاری خاهن در افغانستان انجام داده چنگیز خان در دوران خود نداده بود
9 می 2012, 16:18, توسط صفی الله حمیدی
سلام برادران عزیز
من کوچک تر از آنم که بخواهم درباره ی نوشته های شما عزیزان اضحار نظر کنم به عنوان پیشنهاد اگر مطلبی را درج می کنید لطفا منابع آنرا درج کنید در ضمن گذشته ها گذشته باید هشیار باشید تا در آینده جریاناتی مانند اینها تکرار نشود به امید روزی که افغانستانی بدون تبعیض نژادی داشته باشیم زنده باد ملت یک پارچه افغانستان.
15 فبروری 2010, 08:22, توسط قاضی زاده
در کشوری که برخی از مردمانش سفاک جنایت پیشه تاریخ چنگیزخان قهرمان می شمارند و از سلطان علاء الدین جهانسوز غوری به دفاع بر می خیزند و از تیمور لنگ تمجید می کنند؛ مایه تعجب نیست که اشخاصی پیدا شوند و آدم کشی های عبدالعلی مزاری را "داد خواهی" قلم داد کنند.
داد خواهی= رقص مرده
داد خواهی= قتل های هویتی
نمی دانم چرا شما طوری حرف می زنید که گویی عبدالعلی مزاری و خلیلی هیچ جرمی را مرتکب نشده اند- در جنگ های کابل. چرا از مردم کابل نمی پرسید که بگویند چه بلاهایی که بر سرشان نیامده از سوی عبدالعلی مزاری و باندش. همان عبدالعلی مزاری کثیف نبود که تهدید کرد که از ژنرال صاحب دوستم می خواهم که خیرخانه را با اسکاد هدف قرار دهد.
همان عبدالعلی مزاری نبود که با راکت پراکنی های کور خود- در کنار گلبدین- هزاران شهروند بی گناه کابل را به قتل رساند؟
کمی انصاف داشته باشید.
15 فبروری 2010, 16:20, توسط tareq
rasti ke komoneest ha besyaar be sharm hastand,shoma aqaye nabizada ke sal ha komoneest tashreef dashteed wa ba degar ham maslakane tan tarkebe az jenayat karan ra dar hakemeyate jenayat kare komonesti tashkeel dada bodeed, shoma agar hemmat dareed az homan jenayat haye komoneest ha begoyeed wa az mellate afghanistan pozesh be khwaheed, harchi dar afghanistan waqee shoda ya ta hal edama darad resha dar homan kodataye kaseefe sawr dard ok
6 می 2012, 07:21, توسط اکمل خاوری
فاجعه افشار زخم خونین بر پیکر تاریخ افغانستان
در ذیل نوشته محترم محمد عوض نبی زاده؛ را می خوانید؛ ایشان در این نوشته؛ مواردی را بر جسته ساخته است؛ که شاید تا کنون بیشترین قلم بدستان و درد مندان آنرا به کرات نوشته اند.
نکته قابل تعمق در اینجاست که ایشان، درد و فاجعه افشار را مینویسد؛ اما از بردن نام عاملین آن ابا میورزد.
توصیف عمق فاجعه افشار که به کرات نشر شده است؛ چیزی جدیدی نیست؛ به عباره دیگر، این نوشته شما بیشتر به ( کاپی و پست ) می مماند که از نوشته های دیگران کاپی کرده باشید.
انچه مردم ما امروز شدیدا بدان نیاز مند؛ و لازمی برای محاکمه مسببین و دست اندر کاران این جنایات هستند.
افشای حقایق جنگ های کابل؛ و معرفی مسببین این جنایت بزرگ؛ بدون در نظر داشت قید و بند قومی، لسانی، سمتی و ایدیولوزیکی؛ بزرگترین خدمت و موثر ترین مرهمی، بر زخم های ناسور مظلومین کابل و اخصا افشار خواهد بود.
به نظر من این وظیفه هر فرد جامعه ماست که قلم در دست میگرند؛ و از درد های ملت و از پیکر خونین کشور خود مینویسد؛ نباید فراموش کنند که، رسالت بزرگی را در این مقطعی؛ از تاریخ مغشوش کشورش بر دوش دارند؛ و این رسالت را باید با امانت داری کامل به سر منزل مقصود برسانند. و الی فحاشان؛ هتاکان و بیخاصیت های که در نوشته ها و یاد داشت های شان فحاشی و هتاکی را به اوجش میرساند و بدین وسیله عقده چرکینش را خالی میکنند؛ و یا هم عده ای بی هدف و بی خاصیت، می نویسد تا باشد که اسمی در جمع نویسندگان داشته باشد؛ در این روزها و خصوصا در دنیای مجازی کمی ندارد.
6 می 2012, 07:23, توسط اکمل خاوری
آقای نبی زاده مواردی را بر جسته ساخته است که شاید تا کنون بیشترین قلم بدستان و درد مندان آنرا به کرات نوشته اند.
نکته قابل تعمق در اینجاست که ایشان، درد و فاجعه افشار را مینویسد؛ اما از بردن نام عاملین آن ابا میورزد.
توصیف عمق فاجعه افشار که به کرات نشر شده است؛ چیزی جدیدی نیست؛ به عباره دیگر، این نوشته شما بیشتر به ( کاپی و پست ) می مماند که از نوشته های دیگران کاپی کرده باشید.
انچه مردم ما امروز شدیدا بدان نیاز مند؛ و لازمی برای محاکمه مسببین و دست اندر کاران این جنایات هستند.
افشای حقایق جنگ های کابل؛ و معرفی مسببین این جنایت بزرگ؛ بدون در نظر داشت قید و بند قومی، لسانی، سمتی و ایدیولوزیکی؛ بزرگترین خدمت و موثر ترین مرهمی، بر زخم های ناسور مظلومین کابل و اخصا افشار خواهد بود.
به نظر من این وظیفه هر فرد جامعه ماست که قلم در دست میگرند؛ و از درد های ملت و از پیکر خونین کشور خود مینویسد؛ نباید فراموش کنند که، رسالت بزرگی را در این مقطعی؛ از تاریخ مغشوش کشورش بر دوش دارند؛ و این رسالت را باید با امانت داری کامل به سر منزل مقصود برسانند. و الی فحاشان؛ هتاکان و بیخاصیت های که در نوشته ها و یاد داشت های شان فحاشی و هتاکی را به اوجش میرساند و بدین وسیله عقده چرکینش را خالی میکنند؛ و یا هم عده ای بی هدف و بی خاصیت، می نویسد تا باشد که اسمی در جمع نویسندگان داشته باشد؛ در این روزها و خصوصا در دنیای مجازی کمی ندارد.