صفحه نخست > دیدگاه > حق العبد افغانها را فراموش نکنیم

حق العبد افغانها را فراموش نکنیم

هرگاه آنعده ازناقضان حقوق بشر و جنایتکاران جنگی و حرفه یی ( چه فردی ، چه جمعی ) که رنگ و راه بدل کرده در خدمت ابرقدرتهای جهان قرار گرفتند یا قرار بگیرد، دیگر نه نقض حقوق بشر علیه آنان مطرح خواهد بود و نه کشانیدن شان به پای میز بازخواست و مجازات .
پیکار پامیر
جمعه 19 مارچ 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اعلامیه ی حقوق بشر بگونه ی رسمی و جهانی آن درسالهای میانه ی قرن بیستم ، پس از جنگ جهانی دوم و متعاقب تأسیس سازمان ملل ، از طرف نماینده گان مجموع کشورهای عضو این سازمان به تصویب رسید و بهمان اساس، همه دولت ها ملزم و متعهد شدند تاحق وحقوق انسانی اتباع شان را زیرپا نگذارند. یا بعبارۀ دیگر، دولتها باید حق و حقوق انسانی اتباع خویش را جداً رعایت نمایند . البته حقوق بشر طی ماده های متنوع تشریح و تفسیر شده است که در واقع، بحث جداگانه و مستقلی را ایجاب میکند.

بهمین اساس است که در چهارچوب تشکل سازمان ملل، " کمسیون نظارت بر حقوق بشر" تأسیس گردیده که وظیفه و رسالت آن جلو گیری از نقض این حقوق انسانی از راه های دپلوماتیک، اخلاقی، سفارش، وارد آوردن فشارهای مطبوعاتی و تبلیغاتی و گاهی هم بوسیله ی تحمیل تعزیزات اقتصادی بالای دولتهای ناقض حقوق بشر درجهان میباشد.

وقتی از دستگیری و محاکمه ی شخصیت های دولتی و نظامی و محاکمه ی آنها در محاکم داخلی کشور ها و یا در محکمه ی بین المللی لاهه می شنویم، میدانیم که تدویر این محاکمات ، پرسشها و مجازات ها، قسماً بخاطرزیرپا کردن همین حقوق انسانی در دوران قدرت، توانمندی و حاکمیت سیاسی عناصرتحت محاکمه میباشد. مثلاً، همینکه جنگ جهانی دوم پایان یافت، چندین نفر از افراد عالی رتبه ی نازی های آلمان که مرتکب شکنجه و تعذیب و کشتار و نسل کشی و آتش زدن به جان و مال مردم و اعدام های دسته جمعی و غیره شده بودند، از سوی منابع بین المللی و بخصوص از طرف کمیته ی تعقیب و دستیابی به مجرمین جنگی یهودیان دستگیر و تا حال یکی پی دیگر به اشکال مختلف به پای میز محاکمه کشانیده شده اند.

ملیوسویچ رهبر پیشین یوگوسلاویا، اگوستو پنوشه دیکتاتورسابق شیلی، صدام حسین رییس جمهور سابق عراق و همین اکنون رادوان کاراجیچ رهبر سابق صرب های بوسنی به دلیل نسل کشُی و بیحرمتی به انسان و کشتار های دسته جمعی و خود کامگی های غیر انسانی به پای میز محاکمه کشانیده شدند.

اگرچه زمانیکه سازمان ملل در سال های پس از جنگ جهانی دوم ، اعلامیۀ حقوق بشر را به تصویب رسا نید ، مورد استقبال ملیونها انسان زجر دیده و عدالت پسند جهان قرار گرفت و انتظارمیرفت افراد متنفذ، رژیم های حاکم و گروه های قدرتمند با حصول انتباه لازم از زور گویی انسان بر انسان و دریا دریا خون هایی که تا آنزمان به روی زمین ریخته شده بود ، دیگربه نقض حقوق انسانی و نابودی همنوع خودشان متوسل نخواهند شد، مگر این انتظار بشر متأسفانه با مشاهده ی تداوم قلُدری های مسلحانه ، تکرار زور گویی و عدالت کشُی و جنایت ، بسیار زود به نا امیدی مبدل گشت. این نا امیدی های بشر وقتی عمیق تر و گسترده شد که حتا همین سازمان جهانی ملل و تصویب کننده ی حقوق بشر هم قادر نشد با تمام ابعاد جهانی اش از ارتکاب وحشت و جنایت علیه بشریت جلو گیری نماید. دلیل عمده ی این ناتوانی ها و نا امیدی ها هم در این نهفته بوده است که حقوق بشر تدریجاً به آله ی دست کشور های قدرتمند جهان مبدل شد. چنانکه این ابرقدرتها، هرشخص، گروه ، حزب یا رهبری را که مخالف راه و رسم سیاسی خویش تشخیص دادند، آنها را با استفاده از امکانات مالی، نظامی و تبلیغاتی شان بعنوان ناقضان یا پامال کننده گان حقوق بشر معرفی نمودند و سرنوشت شخص و یا اشخاص مورد نظر را تا زندان و اعدام هم کشانیدند. (مانند صدام حسین رییس جمهورپیشین عراق) یا نوریاگا رییس جمهور سابق پاناما و امثالهم .
ولی هرگاه آنعده ازناقضان حقوق بشر و جنایتکاران جنگی و حرفه یی ( چه فردی ، چه جمعی ) که رنگ و راه بدل کرده در خدمت ابرقدرتهای جهان قرار گرفتند یا قرار بگیرد، دیگر نه نقض حقوق بشر علیه آنان مطرح خواهد بود و نه کشانیدن شان به پای میز بازخواست و مجازات .

افغانستان امروز و جنایتکاران سه دهه ی اخیردران، بهترین نمونه ی این بی عدالتی و نا باوری و زد و بند های سیاسی است . درسرزمینی که ظرف سی سال هیچ ارمغانی جز خون و آتش و خاکستر و جز درد و حشت و مصیبت ندیده و چیزی دران بنام ارزش های تاریخی و فرهنگی و حقوقی و مدنی باقی نمانده باشد، بازتاب نقض حقوق بشر دراین سرزمین درحد وحشتزای آن، یعنی دو ملیون کشته و شش ملیون آواره هم باشد، ولی تا امروز هیچ فرد یا جمعی به جُرم ارتکاب قتل و جنایت و انسانی کشُی و نقض حقوق بشر در این سر زمین به پای میز عدالت و بازخواست و مجازات نرفته است . این تنها نیست، با درد و دریغ که افراد و گروه های جنایتکار و نا قضان شناخته شده ی حقوق بشر در کشور ماتمزده ی ما نه تنها به پای میز محاکمه و بازخواست کشانده نشده اند، بلکه بعنوان پاداش جنایات شان ، کرسی ها ی دولتی و پارلمانی و امنیتی و قضایی و . . . را هم برای شان عنایت نموده ملیون ها دالر و دینار هم به کیسه های گشاد آنها واریز کردند و میکنند. این البته از جمله ی مضحکه های تاریخ بشریت است که ماهمین امروز با چشم سر می بینیم .

جالب اینست که دیده بان حقوق بشر سازمان ملل و شاخه های محلی آن درافغانستان تاکنون راپور ها و گزارش های دقیق، مفصل و مستندی راجع به نوع جنایت وحتا نام و نشان جنایتکاران اززبان شاهدان عینی در افغانستان جمع آوری کرده اند و قربانیان و بازمانده های قربانیان در طول چندین سال فریاد عدالتخواهی و بازخواست را پیوسته بلند کرده اند، ولی در برابراین فریاد های تلخ انسانی متأسفانه نه گوش شنوا وجود داشته و نه چشم بینا وجدان سالم .

آیا حتا قدرتمندان جهان و همین سازمان ملل ، لیست سیاهی ازتروریستها، جنایتکاران جنگی و ناقضان حقوق بشربا همه گونه مشخصات آنان در اختیار ندارند؟ آیا دستگیری این جنایتکاران برای این قدرتمندان و رژیم های حاکم نا ممکن است ؟ آیا محاکمه ی شخص یا جمع و تعیین مجازات باساس تفاوت قد و اندام و قیافه و اسم و قوم و زبان و غیره صورت میگیرد یا متکی بر اعمال و کردارانسانها؟ آیا تنها اروپا و امریکای لاتین سزاوار توجه و عدالت ( ولو سطحی و نمایشی) هستند یا انسانهای سراسرجهان؟

چرا سرزمین افغانستان و مردم سرکوب شده ی آن را مستحق امنیت ، آزادی، عدالت، بازخواست و اعاده ی حقوق شهروندان ( اعم از زن و مرد آن ) نمیدانند؟ چرا سروریها، اسامه ها ، ملاعمرها، گلبدین ها، محقق ها، دوستم ها، کشتمند ها ، دستگیرپنجشیری ها، گلابزوی ها ، شهنواز تنی ها، ملا راکتی ها، سیاف ها، قسیم ها، ربانی ها و خلیلی ها و امثالهم تا هنوز دستگیر و به پای میز محاکمه کشانده نشده اند؟ آیا همین ها نبودند که با تفنگها، کودتا ها و نیروهای مادی و حزبی شان چندین سال دود از دمار خلق خدا کشیدند؟

دربخش اعظم ممالک اروپایی و امریکایی که از مزایای علم و تکنالوژی و آگاهی های سیاسی – دپلوماتیک و همچنان از حقوق و پرنسیپ های شهروندی بر خوردار هستند، اگربفهمند و ثابت شود که کسی از کرسی قدرت، نفوذ سیاسی و حزبی و موقعیت های رسمی اش سؤاستفاده ی سیاسی یا مالی بعمل آورده یا می آورد، نه تنها او را مجبور به استعفا میکنند، بلکه پایش را تا محکمه و بازخواست و مجازات هم میکشانند، چه مانَد به کشتن و بستن و اعدام کردن و نسل کشُی و سر ودست بریدن هایی که اگرانجام داده شده باشد. ولی همین آگاهان متمدن اروپایی و امریکایی، به کشور و مردم ما نگاه دیگری دارند و درواقع، پالیسی ها ی یک بام و دو هوا را بکار می بندند. در آنجا فاعل جنایت را محاکمه میکنند، در اینجا ( یعنی در افغانستان) او را وزیر و وکیل و رییس و والی و . . . میسازند. درآنجا ذره ذره پول بودجه را حساب میگیرند و حساب میدهند، در اینجا پول و دارایی ملت را بی مسوولانه به شاخی باد میکنند. در آنجا با ناقضان حقوق بشر از در ِ نفرت و انزجار پیش می آیند، در اینجا آنها را در آغوش می فشارند و به بالا ها مینشانند. در آنجا بیسوادی و جهل و عقب گرایی را عیب بزرگ عصر میدانند، در اینجا آنرا ترویج و ترغیب میکنند .

پس تا میتوانیم با ید بخاطر اعاده حق و حقوق قربانیان میهن مان، بمنظور تأمین و تطبیق عدالت و بخاطر رسیدن به مرحله ی آگاهی پیرامون حق و باطل، تشخیص جنایت و صداقت ، دموکراسی واقعی و آزاده گی و سر فرازی و نیز به مقصد مسدود ساختن راه های تکرار جنایت و نقض حقوق بشر بپا خیزیم و مبارزه ی دوامدار، بی وقفه و فداکارانه را به پیش بریم .

به امید روزیکه ملت عزیز ما بتواند و قادر شود سرنوشت خودش را خود تعیین کند و دران صورت، دیگر دست ناپاک و اراده ی نا باب بیگانگان بی رحم، زورمندان ظالم داخلی و قدرتمندان منطقه و جهان در متن این سرنوشت دخیل نباشد و چنین باد ! ( پایان )

چاه کن خود در چاه می افتد

منشور عفو و بخشش، بهترين سند اثبات جرم می باشد

پنج شنبه 18 مارس 2010, نويسنده: داکتر رمضان بشردوست


منشور مصالحه و آشتی ملی

مانعی بر سر راه عدالت خواهی

چهار شنبه 17 مارس 2010


قتل عام در یکاولنگ

شواهد نشان میدهد که نیروهای خارجی با طالبان در حملات ضربتی و قتل عام ها نقش برجسته را ایفا کرده اند. نیروهای خارجی بطور مخلوط با نیروهای طالبان عملیات را اجرا کردند که شاهدان پشتون های قندهاری را شناسایی کرده اند. اگر چه نیروهای خارجی عامل اصلی کشتار نبودند. نجات یافته گان گروپ قاتلین را بطور عموم شناسایی کردند که آنها پشتون های افغان بودند که بیشتر به قتل عام مبادرت میورزیدند. طالبان از ملیشه های خارجی در قتل ها، اسیر گرفتن مردم از قریه جات، و محل باز رسی اسیران استفاده میکردند. ولی آنها افغان های پشتون را برای کشتن می گماشتند.

سه شنبه 16 مارس 2010


قتل عام رباتک

اجساد در روی زمین با روی شان خوابیده بودند و دستهایشان تمامأ در عقب شان بسته بودند. زخمهای مرمی از پشت دیده و تشخیص داده نمیشد لکن خون در روی زمین زیر سینه هایشان دیده میشد. من اجسادی را دیدم که 4 روز قبل کشته شده بودند. اجساد شان نه پندیده بودند ولی خون واضحآ از سینه های شان سرازیر شده بودند ولی من فهمیدم که از پشت سر فیر صورت گرفته است زیرا در دیگر قسمت های بدنشان علامت زخم دیده نمیشدند و در دریای خون که از سینه هایشان خارج شده بود شناور بودند.

دو شنبه 15 مارس 2010


جنگ و کشتار در شمالی

تمام حملات طالبان در شمالی بعد از تازه ترین پیشروی در 1996 توأم با جنایات گسترده علیه مردم غیرنظامی صورت گرفت. دوسیه پروژه عدالت افغانستان بر تعداد حادثات مشخص و نادر در ساحات ولسوالی های خطوط اول مثل بگرامی، کلکان، قره باغ و میر بچه کوت بخاطریکه گواهی های مفصل در از این جاها بدست دارد و بخاطریکه قربانیان این محلات شناسای شده است تأکید میورزد.

پنج شنبه 11 مارس 2010


قتل عام در ولايت سرپل

طالبان بلند رتبه ای که مستقیماً در پنج قتل عام دست داشتند عبارتند از: ملا عبدالمنان حنفی، قوماندان خط اول، امین الله امین، معاون وی، ملا عبدالستار لنگ، یک قوماندان ارشد، ملا ولی جان، یک والی و قوماندان ساحوی. قوماندان های ارشد طالبان توسط تعدادی از قوماندان های محلی وابسته به طالبان که آگاهی کامل از قتل عام ها و مرتکبین آن داشتند، در عملیات کمک می شدند به عنوان مثال در دستگیریهای دسته جمعی و در کشتار غیر نظامیان همکاری داشتند.

يكشنبه 7 مارس 2010


قتل عام در مزار شریف

تقريباً بلافاصله بعد از اينكه طالبان كنترل شهر را گرفتند، والي جديد طالبان بنام ملا منان نيازي خطبه هايي را در تمام مساجد شهر ايراد كرده و تهديد به خشونت عليه هزاره ها به انتقام كشتار زندانيان طالب در سال 1997 نموده و به آنها اخطار داده كه بايد به مذهب سني حنفي روي آورده و يا شهر را ترك كرده و يا با پيامدهاي آن مواجه شوند و هر كسي كه از هزاره ها حمايت كند را تهديد به مجازات كرد. طبق گزارش در يك سخنراني ديگر وي بيان داشت: "هزاره ها مسلمان نيستند. آنها كافر هستند. هزاره ها نيروهاي ما را اينجا كشتند و اكنون ما بايد هزاره ها را بكشيم."

پنج شنبه 4 مارس 2010


جنایات گروه طالبان

هسته رهبری طالبان بیست و دو عضو شورایی داشت که عمر رهبرشان بود. طالبان ساختارهای نظامی و مدنی خود را به خوبی گسترش داده بودند و ساختار آشکار کنترل و فرماندهی داشتند./ در حالیکه جنگ برای به دست گیری دیگر مناطق کشور ادامه داشت، طالبان در کابل اداره بسیار ظالمانه برپایه دستگاه استخباراتیش ایجاد کردند. سازمان اصلی توسط قاری احمدالله اداره می شد که خارج دفتر سابق خاد در صدارت عمل می کرد. در اکتبر 1997 رهبر طالبان، ملا عمر، نام دولت اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی افغانستان مبدل کرد.

چهار شنبه 24 فوريه 2010


جنایات دیگر شورای نظار، گروه اسلامی حکمتیار، گروه وحدت، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی

کابل سالهای 1992 الی 1996

جمعه 19 فوريه 2010


جنایات گروه وحدت و جنبش اسلامی

دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.

جمعه 19 فوريه 2010


قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار، 10-11 فبروری 1993

وزیر دفاع وقوماندان اعلی دولت اسلامی در آن زمان در عملیات افشار احمد شاه مسعود بود. وی تمام مسوولیت برنامه ریزی و دستور دهی عملیات های نظامی را داشته است. وی مستقیماً قطعات جمعیت اسلامی و به طور غیر مستقیم قطعه اتحاد اسلامی را کنترل می کرد.

پنج شنبه 11 فوريه 2010


بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی

گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.

دو شنبه 8 فوريه 2010


جنایات در رژيم برهان الدین ربانی

شورای نظار بر کوه آسمای، (کوه تلویزیون) با پوسته رادیو تلویزیون، کوه رادار به معنی اینکه رهبران هدایت میداد تا راکت ها و بمب ها در کجا می افتد کنترول داشت. طبق اظهارات قوماندان کندک پوسته عمومأ در مدت سه ماه در سه ماه تحت فرمان گل حیدر بعضی اوقات توسط با به جان اکمالات و تبادله نیرو میشد.

شنبه 6 فوريه 2010


جنایات شبه نظامیان و گروه نظامی حکمتیار و خالص در زمان نجیب الله

عقب نشینی روسها و زمان پس از آن/ آویزان کردن زندانی ها از دست شان در یک جوره حلقه آهنی که در سقف اطاق بود، لت وکوب اکثراً توسط چوب چماق، شوک برقی، محروم نمودن از غذا و خواب، محبوس کردن در اطاق یا کوته قلفی کـردن، سوء استفاده جنسی، شکنجه روانی، بود. مدت و زمان اساسی شکنجه از طرف شب بود.

جمعه 5 فوريه 2010


جنایات در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، کارمل و نجیب الله

از جنوری 1980 الی فبروری 1989 / حسام رئیس استخبارات نظامی بود و کار مدیریتی را انجام می داد و فرمان صادر میکرد. عبدالله فقیرزاده معاون اپراتیفی بود و فرمان ها را اجرا می کرد و عملاً پروگرام دستگیری و شکنجه آنها را هدایت می کرد. وی بسیار ظالم بود. وی به مار کبرا مشهور بود. بعد از این وظیفه وی والی قندوز شد.

چهار شنبه 3 فوريه 2010


جنایات حکومت های وابسته به شوروی

نقض حقوق بشر بین المللی و قوانین انسانی در سال 1978 الی 1992 / علیرغم شرارت زیاد و جنایات بی شمار، این دوره کمترین اسناد جنگ را دارا می باشد. افغانستان از بیشتر قسمتهای جهان مجزا بوده و خبرنگاران خارجی کمی به این کشور دسترسی داشته اند، و اخبار حادثاتی که خارج از کابل به وقوع پیوسته به آهستگی در خارج از کشور جعل می شد. در نتیجه، بیشترین اطلاعات همراه پناهندگان که شروع به گریختن از کشور نموده بودند، انتقال یافت. آن عده که توانایی داشتند به اروپا، آمریکا و یا دیگر کشور ها گریختند و هزاران نفر دیگر در پاکستان و ایران مسکن گزیدند./ پروژه ی عدالت افغانستان

دو شنبه 1 فوريه 2010

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • Daer Paykar Pamir

    Comments respected, but should know in a way that all the

    people of the world these rights are violated

    For example: head of the Russian president in the past the Soviet people and Fudge to the killing of Afghans, not sent? How the Soviet people were killed? Who tried to head the Russian president? Or whether Bush was tried? You Americans are not killed in Afghanistan? Chiefs and other countries continue to answer their nation are the chat or not? Perhaps tell them because removing the Taliban and terrorists have come. But you know who the insurgents and terrorists instrument which the property is

    When Bush was not tried in the world no one is tried

    Warlords we were deceived its people, but Bush deceived the world by Rees said
    thanked

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس