صفحه نخست > دیدگاه > عاشورایی که ما زیسته ایم

عاشورایی که ما زیسته ایم

ما در عاشوراهای دیگری هم زیسته ایم، عاشورای جنبش ها و مقاومت های فرهنگی و سیاسی همچون سپید جامه گان، شعوبیه ها و قیام های ابو مسلم ها، حسن صباح ها و حسنک ها.

سالار عزیزپور
همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

جنبش های اجتماعی و مردمی، در مجموع نیروی پویایی هستند که منشاء آن ها در جامعه ی مدنی است و از منافع ویژه در برابر دولت دفاع می کنند. پس این مسئله عبارت از میانجی گری میان جامعه ی مدنی و دولت است.

در تفکر معاصر غرب، هیچ مرکزیت طبقاتی، اجتماعی، قشری، فرهنگی و فلسفی، به عنوان عامل حل منازعه وجود ندارد.

این پایان تیوری های کلی و نقش تفسیری روشنفکران غرب است و این به آن مفهوم است که کثرت جنبش ها در نقش خود، روش ضد هژمونیک است.

به نظر من پیام عاشورا، یک جنبش و قیام واقعی و آرمان خواهانه ایست در برابر هژمونی طلبی ها و افزون خواهی های طبقات حاکم که در نفس و آماج کارش، آرمان ها و نیاز های واقعی و الزامی انسان را نشانه گرفته است.

هر چند و در واقع حادثه ی عاشورا (..........دهم محرم سال شصت ویکم قمری....................) واقع شده است.

شاید و به درستی بحث از عاشورا، حرف تازه یی نباشد. پیام آن چرا نه؟

بحث این حادثه، حد اقل به درازای تاریخ اتفاق افتاده ی آن قدامت دارد.

در این راستا، بحث های دینی (درک و تفسیر عاشورا) از زوایای دید اسلام به خوبی مطرح شده و جایی برای کسانی همچو منِ مبتدی و ابجد خوانی، در این حوزه نیست.

اما از زاویه ی دیگر، اگر بخواهیم این حادثه را برمبنای گفتمان های مدرن و پسا مدرن به بر رسی و تفسیر بگیریم، جایی برای برداشت نو از عاشورا و هر حادثه و متن دیگر، به تعداد نگرندگان و مفسران آن به جایش باقیست.

برای من، عاشورا و عاشورایی که من زیسته ام، یک متن است. متنی که از سوی بزرگان، متکلمان، مفسران و شاعران به روایت گرفته شده است و بر تمامیت جغرافیای فرهنگی ما، سایه افگنده است.

از همین رو با مولانا جلال الدین محمد بلخی، عاشورای دیگر داریم و با بیدل و حافظ، عاشورای دیگر و سایه ی این برداشت ها و تفسیرها، متعدد ومتکثر می شود.

در شعر، داستان و روایت های دینی ما و در فرجام در سوگنامه ها از کسایی مروزی تا محتشم کاشانی، به فضای دیگر این رویداد، آشنا می شویم.

برای من، تمام قیام ها و مقاومت هایی که به شکست انجامیده، حتا قیام عاشقانی چون منصور حلاج که در دایره ی تفکر نا خود آگاه انسانی ما با تازیانه های زور و زر و تزویر قربانی می شوند؛ خود بخشی از فرهنگی عاشورایی می نماید.

بدین ترتیب، ما در عاشوراهای دیگری هم زیسته ایم، عاشورای جنبش ها و مقاومت های فرهنگی و سیاسی همچون سپید جامه گان، شعوبیه ها و قیام های ابو مسلم ها، حسن صباح ها و حسنک ها.

و در فرجام، در سده های پسین این فرهنگ را در جغرافیای سیاسی خویش، در قیام 24 حوت مردم هرات، سوم حوت، قیام چنداول کابل و صد ها قیام های دیگر را تجربه کردیم و به پیام های عاشورایی آن لبیک گفته ایم.

عاشورایی که ما در آن زیسته ایم، با استبداد مضاعف، انحصار طلبی و تمامیت خواهی های نژادی، تباری و طبقاتی، به خون و آتش کشیده شده است.

از همین رو، عاشورا یعنی مقاومت در برابر استبداد، مقاومت در برابر انحصار و مقاومت در برابر زور، زر و تزویر.

عاشورا یعنی ایستادگی و به تعبیر دیگر سعی نا توانی هاست در برابر مظالم و استبداد چند لایه ی نظام های معاصر.

تراژیدی و سوگنامه ی انسان معاصری است که در زیر تازیانه ی ترفند ها، تمامیت خواهی ها و خیانت ها سرکوب می شود به وسعت جغرافیای انسانی ما و با سیاست ها و خدعه های ماکیاولی.

از این رو دیوات و قلم هایی که هنوز رنگ نباخته اند و صداهایی که هنوز خفه نشده اند، چرا عاشورایی نباشند، به وسعت جغرافیای هستی یی که ما در آن می زییم و زیسته ایم.

در پایان با سروده یی از علامه بلخی، به این نگرش خود، حسن ختام می بخشیم:

تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است

دانش سرای و مکتب اولاد آدم است

از خیمه گاه سوخته تا ساحل فرات

تعلیم گاه رهبر خلقِ دو عالم است

با سوز عشق، نسبت بدعت مده رقیب

اسرارها نهفته به شور محرم است

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • راستی برای مخنث های مثل جناب عالی که قبلا حزب ديموکراتيک خلق و پيام های عبدالله نايبی و ادا در آوردن های دستگير پنجشيری و واصف باختری ، منبع الهام بود، واقعه ای کربلا که عربی ، عربی را در تابستانی داغ کشت، حتما منبع عرفان و الهام و مبارزه ( !) است. گويا سردار اکرم عثمان که چند تا ضرب المثل را بر ميدارد و ازان ، داستان(!) ميبافد، حتما بالاتر از جک لندن است ، واصف باختری که با « اشغالگران و اذناب » شان، وودکا ميزد، استاد سخن و اعجوبه ای روزگار است ! شما قورباغه های هستيد که همواره در برکه ای گل آلود و لجن ، آب تنی می کنيد و از روخانه و آفتاب می هراسيد!
    حادثه افشار در کشور مان البته فاجعه ايست خونين و فاجعه آفرينان آن قسما در « پارلمان دستپخت امريکا» حضور دارند و جمعی از قاتلان افشار، معاون رييس جمهور و وزير اند و يکی از آنان « قهرمان ملی » است وهمان است که تو و رازق رويين و فرشته جان حضرتی ،برايش سالگرد ميگيريد و چند کيسه پول از مارشال قسيم و شرکاء به دست ميآريد!
    فکر ميکنم ، بازی به واژه مضحک عاشورا که برای مردم مان، ياآور تن های خونين و قمه و زنجير است و برای کودکان و وجوانان افغان ، نماد سفاهت و بلاهت است ، فقط برای خوشخدمتی و نوکری ايرانيان و خامنه ای دجال، باشد تا از دفتر ولی فقيه نيز، چند سکه « بهار آزادی » حاصل شود!
    قلمبدستان مزدوری مثل شما که شرم و شرف را به شرم الشيخ فرستاده ايد، ننگ تاريخ اند.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس