آیا خروج نیرو های خارجی از افغانستان امنیت را در قبال خواهد داشت؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تاریخ گواه است که حقیقت حضور نیرو های خارجی در افغانستان ومنطقه چیست؟ و این امر از اذهان اهل خبره پنهان نیست و همه می دانند که عوامل دیگری ؛ چون تأ مین منافغ ستراتیژیک امریکا وغرب ، نمایش قدرت سیاسی ، بیرون کردن جنگ احتمالی جهانی از مرز های اروپا وغرب ، یکه تازی در جهان، تهدید قدرت های رقیب بلاک غرب مانند روسیه، چین ، ایران ، کوریای شمالی و... از طریق نمایش قدرت نظامی در کشور های عقب مانده مثل افغانستان ، مهار کردن رشد سر سام آور اقتصادی برخی از کشورها مانند هندو چین، استفاده از منابع طبیعی برخی از کشور های نفت خیز منطقه ، تامین امنیت و منافع اسرائیل در خاورمیانه ،جلوگیری ازاتحاد سیاسی وایدولوژیک مسلمانان، جلوگیری از رشد تسلیحاتی برخی از مخالفان و صد ها عامل دیگر جدا از تروریزم ، باعث گردیده است تا غرب بوسیلۀ آن حضورخویش را در منطقه و افغانستان ،توجیه کند.
غرب برای تعمیل اهداف فوق الذکردربرهۀ خاصی از زمان، موجودیت یک دشمن نامرئی را در مخیلۀ ذهن خود می پرورد. که ایجاد و رشد فعالیت های شبکۀ القاعده بعد ها در تحقق این آرمان نقش کلیدی را ایفا نمود. غرب با این دستاویز مرز ها را پیمود و خود را به منطقه رساند و اینک در گسترۀ وسیعی از جغرافیای شرق بدنبال اهداف خویش است .
هرگاه بخواهیم بحث حضور نیرو های خارجی در افغانستان را محور قراردهیم ، در خواهیم یافت که حضور نیرو های خارجی به رهبری امریکا در افغانستان، بر مبنای اهدافی نهفته است که تحقق آن درکوتاه مدت ممکن نیست و نیازمند مدت زمانی بیشتری می باشد به گونۀ مثال:
یکی از اهداف ستراتیژیک ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش در افغانستان، خنثی نمودن فعالیت های هستوی کشور هایی مانند ایران و کوریای شمالی می باشد که ایالات متحدۀ امریکا میخواهد از راه تهدید سیاسی ونمایش قدرت نظامی در افغانستان وبرخی نقاط بحری ، جلو توسعۀ فعالیت های این دو کشور را بگیرد . اما الی اکنون موفق به عملی ساختن این طرح خویش نگردیده است و حتی این کشور ها اخیراً با استفاده از مشغولیت های ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش در کشمکش های کشور های عربی ، میزان فعالیت های خویش را بیشتر از پیش توسعه داده اند که مانع شدن این کشور ها بدون حضور فزیکی و پایگاه های نظامی امریکا درمنطقه محال به نظر می رسد.
و از طرف دیگر چین به رقیب بزرگ اقتصادی ایالات متحدۀ امریکا در جهان تبدیل شده است که جهان غرب با استفاده از افغانستان به عنوان یک موقعیت کلیدی و ستراتیژیک میخواهد از توسعۀ روابط تجاری و سیاسی چین با کشور های منطقه جلوگیری به عمل آورد که بازهم بنا بر مشغولیت ها و درگیری های سیاسی و بحران اقتصادی ، ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش دراین عرصه ناکام مانده اند و بدون حضور دایمی وتسلط اقتصادی آنها بر منطقه این امر ناممکن می نماید.
جهان غرب و در رأس آن ایالات متحدۀ امریکا الی اکنون نتوانسته است منافع خویش را که برای تحقق آن اهداف دراز مدت دارد تامین نماید حال آنکه ملیارد ها دالر پول هزینه نموده تا اهداف خویش را در منطقه متحقق سازد اما تا فعلاً راه به جایی نبرده است.
این عدم موفقیت ،غرب را وامی دارد تا با حضور دوام دار در منطقه درپی تأمین منافغ ستراتیژیک خویش باشدو با ایجاد پایگاه های نظامی مستحکم قدرت های مخالف را مهار کند.
ایالات متحدۀ امریکا برای تداوم حضور خویش در درازمدت ناگزیر است به اصطلاح عوام (آب را خت کرده ماهی بگیرد ) یعنی وضعیت امنیتی ، اقتصادی و سیاسی را طوری به نفع خویش بچرخاند که مردم عدم حضور ایشان را باعث بروز نا امنی ها و پراگندگی بیش از حد، بدانند و بر تداوم حضور ایشان راضی شوند. بر این مبنا ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش مانند انگلستان به منظور به میان آوردن فضای مصنوعی ناامنی از چند گزینه استفاده به عمل می آورند .
در گام نخست این دو متحد ستراتیژیک و بیشترینه دولت بریتانیا با پیشکش نمودن امتیازات نظامی ، سیاسی و بعضاً مادی برای کشور پاکستان ، آنکشور را وادار می سازد تا بااستفاده ازتیم استخباراتی خویش طالبان را در افغانستان تقویت نموده ، با انجام دادن حملات انتحاری که البته ریشه در باور های دینی برخی از افراد نا آگاه و بدور از سواد دارد، فضای رعب و وحشت را در میان اتباع کشور وحتی قشر روشنفکرو ارکان بلند پایه و سیاست مداران این مرزو بوم ایجاد نماید که حملات راکتی چند روز اخیر پاکستان به مناطق کنر و حملۀ انتحاری برهوتل انترکانتیننتال از نمونه های بارزاین راهکار امریکا و انگلیس محسوب می شود . همینکه سخنان سپردن امنیت کابل به نیرو های افغان مطرح گردید، حملات انتحاری و راکتی در شهر کابل افزایش یافت که این حوادث خود راهکارهای امریکاییان و انگلیسها را به تحلیل می گیرد.
راهکار دومی متحد نزدیک ایالات متحدۀ امریکا( کشوربریتانیا) در افغانستان ، بر قراری ارتباط مستقیم اما؛ پشت پرده با سران طالبان و تمویل نظامی و اقتصادی آنان است که این موضوع چندی قبل حتی درمطبوعات کشور نیز سر و صدا هایی را براه انداخته بود که بنا بر عوامل نامعلوم همانگونه بی نتیجه و خاموش باقی ماند.
راهکارسومی که نیروهای خارجی تحت رهبری ایالات متحدۀ امریکا ، به منظور نا امن ساختن افغانستان از آن استفاده به عمل می آورند تخریش و تحریک احساسات و عواطف مردم افغانستان است به گونۀ مثال بار ها به مقدسات مردم افغانستان از سوی سربازان ایالات متحدۀ امریکا توهین صورت گرفته است ، ناموس مردم به بازی گرفته شده و از همه مهمتر خانه های مردم در دهکده های مختلف افغانستان ، آگاهانه از سوی این نیرو ها به مقصد تحریک آنها برای جنگ ، هدف بمباردمان و گلوله باری قرار گرفته است.
به همین ترتیب راهکار های دیگری نیز وجود دارد که نیرو های خارجی به رهبری ایالات متحدۀ امریکا از آنها برای نا امن ساختن افغانستان استفاده به عمل می آورند تا حضور نظامی خویش را مشروعیت ببخشند و دلیلی نیز برای توجیه حضور دایمی وامضای پیمان ستراتیژیک خویش داشته باشد.
در نتیجۀ این مبحث بر میگردیم بر مسأله حضور و یاعدم حضور دایمی نیرو های خارجی در افغانستان و اینکه آیا در عدم حضور داشت این نیرو ها افغانستان بازهم به میدان جنگهای داخلی مبدل خواهد شد؟
در پاسخ می توان گفت : هرگاه غرب به عنوان پاسداردموکراسی ، بر همکاری با دولت افغانستان متهعد باشد، و بخواهد صادقانه با دولت افغانستان همکاری نماید، بر آیندۀ روشن سیاسی افغانستان می توان امید وار بود.
به این معنا که جهان غرب می تواند به عنوان هم پیمان دولت افغانستان بر همکاری های پولی ، سیاسی و نظامی خویش با افغانستان ، بدون اینکه درمنطقه حضور فزیکی داشته باشد، ادامه دهد.
ایالات متحدۀ امریکا می تواند در زمینۀ تربیۀ پولیس ملی و اردوی ملی و تجهیز آنها با وسایل پیشرفتۀ نظامی که معادل با قدرت نظامی کشور های همسایۀ افغانستان باشد، این کشور را از لحاظ نظامی آماده با هر نوع تهدید داخلی و خارجی کند و همچنان به شیوۀ دیپلوماتیک و سیاسی می تواند بر کشور های همسایۀ افغانستان که در امور داخلی این کشور دست درازی میکنند و اختلافات داخلی افغانستان ناشی از مداخلۀ مستقیم انهاست ، فشار وارد کند تا از مداخلۀ مستقیم آنها جلوگیری به عمل آید.
و همان گونه که مقامات دولت جمهوری اسلامی افغانستان بار ها خواسته اند ، با کمک های مستقیم پولی به دولت افغانستان می توانند در ساختار زیر بنا های این کشور سهم جدی داشته باشند تا مانع فقر اقتصادی و فرهنگی در این کشور گردند و از بین رفتن فقر اقتصادی – فرهنگی خود می تواند در تامین امنیت در این کشور نقش بسزایی را ایفا نماید.
اما گذشته از این حرف ها غرب دنبال اهداف خویش است نه در پی تامین منافع افغانستان ، اگر غرب در گفته هایش صادق می بود، طی این چند سال که از حضور آنان در این سرزمین می گذرد، افغانستان از کشور های پیشرفته ویا حد اقل از کشورهای در حال توسعه محسوب میگردید.
خلیل صالح زاده
پيامها
9 جولای 2011, 22:11, توسط نجيبه بينا
اينها امدند بخاطر بن لادن.با كستان به طالبا ميكفت كه اينها امده اند ولى توان برداشت تلفات را ندارند,دير نخواهد كزشت كه رخت بر بندند.ولى اينها كه با به فرار نهاده اند با يك تحفه تاريخ تير شده و خشك بنام بنلادن كه از اى اس اى دريافت كردند,به ان دل خوش كرده اند كه به فضل خداوند يك بينى خميرى شد.كمى اكر با كستان صبر ميكرد اينها با بينى بريده هم ميبرامدند.
به كدام اساس ما خوشبين بايد باشيم.
كشتار شدت كرفته ,طالب وحشى مزدور اى اس اى حلقه در كوش افكنده كه تا زنده است غلام است.
جهار تا او غان ملتى كه در با كستان همه خانه دارند,مانند تنى و غيره .
اقوام غير بشتون كه بيوسته از جانب بشتونها كسته و قتل عام شده اند اينبار از بركت امريكايي ها و يارانش خلع سلاح شده اند.
بشتونها همه مسلح هستند و انها انقدر بست همت هستند كه زور شان به كشتن رسيد,دريغ نميكنند.
اى اس اى اين بار از اقوام برادر سخت انتقام خواهد كرفت.
رييس جمهور او غان ملتى تقلب كار.جند خاين ملى در بوستش درامده و بر ايش مشوره هاى بحران افزا ميدهند.
بنام كوجى بشتونها تا دندان مسلح به غصب زمين و نا بودى هزاره هاى بيجاره و قانون بزير برامده اند.
اينها كه امده بودند,ما ساده لوحها به انها باور كرديم.سلاح خودرا تسليم كرديم,وبه طرف انتخابات كه انها همين خواهش را كردند رفتيم.
انها در انتخابات خيانت كردند.با تقلب و مدارى كرى رييس تقلبكاررا بزيرفتند و مهر تاييد نهادند.
شايد با باكستان بالاى ما مردوم معامله كرده باشند كه ما را دو دسته تسليم با كستان بكنند.
جشم رهبران ساده ما صدقه كه بر عليه روس جنكيدند,به مجرد امدن امريكايي خودرا در بايش افكندند و يكى نكفت كه كو كرنتى .
اين كار را در هيج كشورى كسى نكرده.در لبنان در عراق به وعده هايكه يك فاحشه ميدهد...
باز اقوام برادر فريب خورده و در تنكناه سخت تاريك قرار كرفته است.
اين بار مسعود زرنك هم نيست.
يكانه جيزى كه مانده او اميد به خداى باك است.
يعنى نودنه فيصد كشور در خطر است كه نسل كشى و بربادى شود.
بس بايد ما مردوم تيارى داشته باشيم تا از خود دفاع كنيم و يا درين تخيل باشيم كه دولت او غانملتى كرزى از ما دفاع ميكند؟
ايا از هزاره در برابر تجاوز وتاراج وقتل و سوختاندن 30 قريه جه دفاع كرد؟
10 جولای 2011, 09:06, توسط فريبا زنده دل
اى نجيبه جان يك كبت خوشم امد كه ما تو كل به خدا كنيم,شور نخوريم ببينيم كه جه ميشود.
يك فكاهى بيادم امد.يكروز جايي سيل امده بود همه تلاش كردند كه خودرا نجات بدهند.يكنفر كفت كه, من تو كل خودرا به خدا ميكنم او مرا بايد نجات بدهد.در همين هنكام يكنفردويده امد كفت ,براى از خانه و فراركو,سيل قريه بالا را برد.كفت برو برادر, تو كل من به خدا, نميكريزم نميروم.بلاخره اب امد تا نيم خانه زير اب شد و جند نفر با كشتى رابرى امدند كفتن, داخل كشتى بيا اب زياد ميشود غرق ميشوى .كفت نى من تو كل خودرا به خدا كرده ام ,او بايد مرا نجات بدهد.اب از خانه كزشته بود او در بالاى بام بود يك طياره جرخى امد و كفت داخل اين قفس شو كه نجات يابى,غرق ميشوى .كفت نى مرا خدا بايد نجات بدهد.
نفر غرق شد و در او دنيا نزد خدا رفت, كه تو جه كردى من با تو توكل كردم تو مرا نجات ندادى.
خداى باك برايش كفت كه,اول يكنفرا فرستادم تو حرف انرا نشنيدى دوم كشتى فرستادم و سوم طياره جرخى,تو ازين امكانات جرا استفاده نكردى؟
حالا ما انقدر ساده باشيم كه از امكان تيكه خداى باك در اختيار ما كزاشته استفاده نكنيم دست زير الاشه نشسته كه خداى باك ما را نجات ميدهد.
شما درست كفتيد كه بشتونها همه مسلح و ما همه خلع سلاح.
مشت و دروش.
باش كه خداى با ك جه ميكند؟
برا دران عقب اغلاط من نكرديد من نا خوان هستم و يك عادت بد هم دارم يكبار نوشتم بار دوم انرا نميخوانم.