
حکومت داری خوب درفرهنگ اسعمیل یون و دیگر اوغانها
سال 2012حامد کرزی دریک سخنرانی غیر مترقبه درپارلمان افغانستان اعلام نمود که دیگر مصلحت گرایی ها را کنار میگذارد. اوبعدا ضمن صدوریک فرمان تقنینی به تمام نهادهای دولتی برریشه کردن عوامل فساد اداری تاکید نمود ومشاوران آقای کرزی نظیر آقای نصرالله استانکزی درمصاحبهء خویش با سایت بی بی سی تاکید نمود که هرگونه سهل انگاری نهادهای دولتی درتطبیق این فرمان تقنینی پیگرد قانونی ومجازات را درپی دارد.
بخش پشتوی رادیو بی بی سی نیز ازشنیدن این خبر به وجد آمده وموضوع را با تعدادی ازمغزهای متفکر قبیله به بحث وکنکاش گذاشت.
ازجمله مغزهای متفکر ومتحجریکه بیشتر درهمچو موارد سر وکله اش ظاهر میشود آقای اسمعیل یون می باشد. یون دربرنامهء خاصی که بتاریخ 29 جون سال 2012 میلادی به مدیریت آقای سپین تنی ومجریت آقای عنایت الحق یاسینی دایر گردیده بود اشتراک کرد وهمراه با خبرنگاران ونظردهنده گان دیگر رأی خویش را درمورد به اجرا درآوردن قانونیت وعدالت ابراز نمود.
اصولا شنیدن برنامه های پاسخ وپرسش درزبان پشتو چه دررادیو بی بی سی وچه هم درکدام رسانهء تصویری دیگر همان درس کلاسهای لیسه های خوشحال خان ورحمن بابا درکابل را بیاد انسان می آورد.
به قول یکی از دوستان:
"درلیسه های مذکور که تمام مضامین به زبان پشتو بود؛ تعدادی از استادان بخاطر اینکه بالای مضمون تسلط کامل نداشتند بخاطر گریز ازموضوع اصلی؛ کلاس درس را به انحراف می کشاندند. این استادان؛ هنگام تشریح بعضی ازمواد درسی دریک رشتهء خاص ازموضوع خارج گردیده وحق وناحق موضوع را بالای تاریخ درخشان سلطنت پشتونها درهندوستان وبعد چگونگی انقراص آن سلطنتها وسپس مظلومیت ومحکوم بودن تاریخی زبان پشتو در افغانستان می کشانیدند وساعتها این بحث درکلاسهای مختلف ازکیمیا وبیالوژی گرفته تا علوم دینی وازریاضی وفزیک گرفته تا جغرافیه وتاریخ همه را دربرمیگرفت. گاهی مواقع هم چنان میشد که مثلا یک پشتون پکتیا می پرسید که مثلا به (مادرکیک) درزبان پشتو چه میگویند؟ شاگردی از اهالی قندهار یک نام را بزبان می آورد ولی شاگرد ننگرهاری نام دیگری را بالاخره موضوع به مشاجره وغالمغال در داخل صنف کشانیده میشد وهرشاگردی؛ درپی آن می بود تا به طرفداران سمتی وقبیلوی خویش بیفزاید".
امروز نیز دیالوگ های داخلی میان سیاست مداران پشتون چنین رنگی را بخود گرفته است. سیاست مداران پشتون دربرابر سایر ملیتهای غیر اوغان باهم متفق النظر می باشند ولی درمنازعات داخلی قبیلوی میان خودشان مشکلات عمیق تر وریشه دارتر نسبت به هرمسأله دیگر دارند. دربحث های بیرون پشتونی، هیچ کسی حاضر نیست که دربرابر رأی ونظر شخص دیگری قرار بگیرد وآنرا مورد نقد صریح قرار دهد و پشتونهای خلقی؛ گلبدینی، افغان ملتی، طالبانی، راوایی وحتی جمعیتیهای چرسی وپیدوفیلی مانند عصمت قانع وغیره درهمچو موارد همه دریک صف قرار میگیرند. مثلا درتلویزیون طلوع برنامهء (تودی خبری) ایجاب میکند که باید اشتراک کننده گان برنامه؛ نظریات شان باهم درتقابل قرار داشته باشد ولی هربرنامه ایی که صاحبنظران و نخبه گان پشتون درآن اشتراک می ورزند بازهم همان ضرب المثل قدیمی در اذهان تداعی میگردد که: اگر دم خررا ازهرطرفی اندازه گیری نمایند بازهم همان یک بلیست است.
بناء ازنظر ژورنالیزم عصری؛ درزبان پشتو تاکنون فضای چند صدایی بوجود نیامده است. پشتونها هنوز هم نمیتوانند مستقلانه بیندیشند وآزادانه نظریات یکدیگرشانرا نقد نمایند؛ درهربحث سیاسی تلویزیونی ورادیویی که صورت میگیرد هراشتراک کننده ونظردهنده کوشش دارد که نظر طرف مقابل را ستایش کند واز او تمجید وتقدیر بعمل آورد. درحالیکه این نوع ژورنالیزم حالا تاریخ مصرف آن گذشته است. شما برای یکماه مثلا تلویزیون عربی الجزیزه را باوجودیکه زبان عربی را نمیدانید مشاهده کنید که دربعضی ازبرنامه ها کار به زد وخورد فزیکی میان دوطرف مناقشه در داخل استدیو می کشد. این نشان میدهد که دنیای عرب؛ با سانسور وخودسانسوری میخواهد وداع بگوید وانصافا همین تلویزیون الجزیزه بود که دربهار خونین عربی ودرمیان خشم توده های عرب تیل می پاشید. شاید این تیل پاشاندن درجاهایی مانند بحرین نتوانست با یک معیار برخورد نماید این تلویزیون حوادث بحرین را به اندازهء حوادث سوریه ولیبیا وعراق ومصر وتونس یکسان تحت پوشش قرار نداد ولی روی همرفته بساط حکومتهای دکتاتور وقلدر وقبیلوی زین العابدین بن علی وحسنی مبارک وقذافی را جمع کرد درحالیکه درتلویزیونها ورادیوهای افغانستانی چه در داخل وچه هم درخارج کمتر چنین بحث های آزاد را میتوان شاهد بود. دررسانه های غیر اوغانی فقط ستایش وتمجید ازیکدیگر است که روان بینندهء نقاد را می آزارد وفضای محافظه کاری ومصلحت اندیشی چنان در تار وپود بعضی صاحب نظران و اهل خبره تاثیر انداخته است که به قول معروف هرکسی آب خویش را پف پف کرده نوش جان میکند ولی دررسانه های که کاملا به زبان پشتوی خالص نشرات دارند همان قصهء لیسه های رحمان بابا وخوشحالخان درکابل است برعلاوهء بزرگنمایی و بزرگ سازی وقداست بخشیدن به شخصیت های مانند:اسعمیل یون؛ عبدالباری جهانی؛ عصمت قانع؛ روستارتره کی عبدالغفور لیوال وغیره.
باهمه حال سخن ازتطبیق قانون درجامعهء افغانستان کنونی ونقطه نظریات آقای اسمعیل یون می باشد. آقای اسمعیل یون ودیگر نظردهنده گان درآن برنامه همه متفق القول بودند که : وقتی میتوان قانون را درافغانستان حاکم ساخت که جنگ سالاران (شمالی تلوالی) ازبین بروند وکار به اهل کار سپرده شود. کسانی که دررأس ادارات دولتی قرار میگیرند باید موضوعات قوم وزبان وقییله وحزب وتنظیم وسابقهء سیاسی آنها مد نظرگرفته نشود. هرکسی باید براساس لیاقت واستعداد وکاردانی ودرعین حال تعهد وطنی اش گماشته شود وادارات دولتی ازوجود اشخاص متعصب وقومگرا پاک شود..
درظاهر امر این سخنان چرب ونرم آقای اسمعیل یون خیلی زیبا وجذاب جلوه می کند اما آیا واقعا اسمعیل یون وهمفکرانش عملا درصورتیکه چنین افراد و اشخاصی درمیان سایر اقوام غیر پشتون دستیاب باشند درصورت گماشته شدن چنین اشخاصی در کرسی های بلند دولتی میتوانند پشتونها موجودیت آنها را تحمل نمایند؟
آیا واقعا آقای اسمعیل یون به این شعارهای پر زرق وبرق خویش باورمند استند؟ اگر چنین باشد پس آقای اسمعیل یون باید با داعیهء پشتونوالی خویش یکسره وداع گفته باشند. زیرا درافغانستان همهء زبانها خصوصا زبان فارسی درین کشور ریشهء تاریخی دارد ونود وپنج فیصد پاشنده گان اینکشور؛ فارسی زبان ویاهم فارسی گومی باشند؛ پس این اشخاص وافراد غیر متعصب مسلکی هزاره وتاجیک وازبیک در افغانستانی که ازنظر آقای اسمعیل یون؛ کشورفارسی زبان هم نیست وزبان فارسی نیز زبان ملی این کشور نیست دارای چه صلاحیتها ومسوولیتهای در دولتهای قانون مدار ازنظر آقای اسمعیل یون می باشند؟
اینجاست که جناب اسمعیل یون پاسخ روشنی ارائه نمیدارند ومانند بقیه فاشیستهای دیگر هم قماش شان فرار را برقرار ترجیح میدهند. آقای اسعمیل یون میخواهند با استفاده ازین شعار چرب ونرم بازهم غیر پشتونها را وادار به اطاعت کورکورانه وانقیاد سازند وبه همین بهانه نباید هیچ تاجیک وازبیک وهزاره ایی خودش را تاجیک وازبیک وهزاره بنامد، وهرگاهی مانند خود پشتونها حق خویش را بخواهند با سلاح قانون واتهام تعصب قومی وزبانی برقرق شان کوبیده شود.
ازنظر این قلم درقدم اول بافت قبیلوی پشتونها با هنجارهای قانونمداری مشکل فراوان دارد. پشتونها هیچگاهی زنده گی مدرن وقانون مدار مطابق ایجابات عصر وزمان را دارا نبوده اند. درزنده گی پشتونها این خانهای قبیله وبزرگان قومی وریش سفیدان اند که حرف آخررا می زنند آنها هم قانون اند وهم مجریان قانون. درتاریخ افغانستان معاصر برای اولین بار بغاوت دربرابر قانونیت را پشتونها ازجنوب آغاز نموده اند باوجودیکه پادشاه قانونساز نیز ازنژاد خودشان بود. منظور بنده قیام مردم جنوب برهبری ملای لنگ دربرابر اصلاحات شاه امان الله بارکزایی بود. امروز نیز همان داعیه داران قبیلوی مانع عمده برای ترقی وپیشرفت افغانستان زیرنام طالبان وحزب اسلامی وطالبان نکتایی دار بحساب میروند وحتی تعدادی اززنهای طالبانی نیز درین کاروان داخل گردیده ودرمجامع بین المللی به تحریف اذهان مردم مشغول اند. هدف آقای اسعمیل یون وهمفکرانشان ازتطبیق قانون تصفیهء قومی ازراه های مدنی ودموکراتیک است که اقوام غیر اوغان را زیرنام جنگ سالار ودشمنان قانونیت وعدالت میخواهد ازحاکم شدن برسرنوشت ومقدرات شان درکشور آبایی واجدادی شان محروم سازد.
تعریفی که پشتونها ازحاکمیت قانون درجامعهء چند ملیتی افغانستان تاکنون ارائه کرده اند همان تعریفی است که هتلر وموسیلنی هنگام رسیدن شان بقدرت ازراه دموکراسی درآلمان وایتالیا آنرا به منصهء اجرا گذاشتند. وهمچنان صدام حسین درعراق نیز با افکار بعثی وپان عربیسم اش آنرا عملی ساخت ودریک روز چندین هزار انسان بیگناه کرد رادر مناطق علفچه ودیگرشهرهای کردستان عراق با استعمال اسلحهء کیمیاوی نیست ونابود کرد. ناسیونالیستان پشتون نیز ازحاکمیت قانون همان برداشتی را درسر دارند که یکبار دیگر زیرنام تطبیق قانون وقانونیت وعدالت به قتل عام ونسل کشی دوبارهء ملیتهای غیر اوغان دست یازند. ازنظر ترمینالوژی وادبیات سیاسی ناسیونالیستهای پشتون اصطلاح جنگ سالار شامل حال گروه گلبدین وطالبان باتمام شرارت ووحشیگری ومزدور بودنشان به پاکستان وکشورهای شیخ نشین عرب نمیگردد خصوصا طالبان که به نظر اکثریت پشتونها توانستند کابل را ازکام غیر اوغانها خارج سازند وامارت تگ قومی را زیر نام امارت اسلامی برقرار سازند ازنظر آنها امتیاز وبرتری دارند. اگر حوصلهء شنیدن سخنان این آقایون را دارید لطفا این ویدیوکلیپ را باز نمائید:
یاهو
پرویز بهمن
ایمیل تماس:
parvisbehman@rocketmail.com
تبصره ها وتصاویر:

این است آن لباس های ملی و افتخار آمیز پشتونها وساختار زنده گی ایلی وقییلوی ومردسالارانهء روشنفکران پشتون درقرن بیست ویکم. درین عکس آقای اسمعیل یون درکنار استادش آقای دکتور مجاور احمد زیار به تقلید ازعنعنات غربی با قطع نوار یک نهاد فرهنگی را افتتاح می نماید. آقای مجاور احمد زیار فعلا درلندن سکونت دارد ومدعی است که ایشان قبل ازتاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان زمانیکه درکشور سویس مصروف تحصیلات بودند با افکار وعقاید سوسیالیستها آشنا گردیده وگرایشهای سوسیالیستی پیدا نمودند. آقای زیار خودشانرا یک سوسیالیست اروپایی میدانند ولی همین سوسیالیست اروپایی نیز پا دررکاب شاگردان سوسیال فاشیست اوغانی هم تبار خویش می ماند وگاه گاهی حقایق را ماستمالی می نماید وازاظهار حق بیم دارند.

آقای اسمعیل یون درمیان هواداران پشتون تبار خویش جایگاه ویژه ایی بخود کسب کرده است. تحریک اوغانها علیه حاکمیت غیراوغانها وپخش نمودن تیوری قوم اصیل وبومی وغیر بومی برای اشخاصی مانند اسمعیل یون اعتبار ومنزلت خاصی بخشیده است.
افرادی مانند اسمعیل یون ازگرفتن عکس های یادگاری ونشر آن درسایتهای انترنتی هرگز خسته نمیشوند ولی تعدادی ازهواداران شان درعکس چنان معلوم می شوند که معتادان چرس ویا هیروئین باشند

بح بح! این افراد به کدام قانونی جز زور وحاکمیت سلاح باور مند می باشند؟ آیا درچهره های این اشخاص آثار وعلایم قانون گرایی مشاهده میشود؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریددرود به خوانندگان کابل پرس? و سلام به پرویز بهمن صاحب إ
با وجود عدم تجانس و بافت وپیوند خواست ،درخواست ونظر تان ،میتوان به قلم تان ارج گذاشت .این قلم است که ،حوادث روزگار را گاهی چون خورشید درصبحگا ه رویداد را در لبخند تراوش میدهد وگاهی هم جهت بازتاباندن حوداث ها از چشمانش اشک وخون میریزد إ پرسش این جا است که ،این "قلم "در میان کد امین پنچه قرار دارد و در کدام مغز پیوند ارگانیک دارد ؟
هرچند آشکار ومبرهن است که نوشته ونقد شما ، بیان گر یک روی حادثه است وروی دیگر همانا علت است ،در آبستن اندیشه وآرمان گرایی تان جای نیافته وگره نخورده است.خواست شما گونه تجریدی داشته ودر عمق حوادث ها عبور ننموده و به استثانی واژه "من "گامی فارغ از "من " باشد ،با قبول رسالت :ما"جلو وجلوه نیافته اید.
از قلم تان ،چکامه ها که برگ واقیعه ها را بروی دیگران میچکاند قابل درک است واما ،درون بینی تان پیرامون حوادث 30 آخیر به روح مردگان میماند که هیچگونه ستایش را نمیپذیرد. من ،بار ها گفته ام که جنایت را به جنایت نباید پاسخ داد واما ،شوربختانه تاریخ 30 آخبر در کشور آلوده به این پدیده است که ،برخی روشنفکران بنا به ملحوظات تباری این پدیده را در میرزا قلمی محک نموده وجنایت خویشتن را در جنایت دیگران تداعی بخشیده و میبخشند.تبصره های غیر متجانس جناب شما ،حاکی از همچو بعد بوده است.از نظر من ،درون بینی که برمبنای علم ونقد حقیقی استوار باشد وآنگاه به دیگر بینی که بیانگر حقیقت است منجر میشود.
کاملا واقعیت است ، پشتون ها اگر صد سال در اروپا زندگی نمایند بازهم عقبگرا، قبیله گرا وتنگ نظر میمانند ودر یک لحظه به یک طالب تبدیل میشوند . امروز ودوازده سال گذشته ایام جشن ودوران طلایی پشتون هایی چون یون وقانع بوده واینها استفاده کامل را نمودند .
تاسف بر آن قومیکه اشخاصی چون قانع را سخنگوی خود ساخته اند ،،،
بهرصورت عمر جهالت کوتاه است وهر تاریکی در نهایت در پی روشنی محو ونابود میشود بگذارید تصاویر یادگاری بگیرند عنقریب ابن انسانها با تصاویر یادگاری شان به ذباله دان تاریخ دفن میشوند واحدی نخواهد دانست که یون و یا قانعی بوده ویا ،،،،،،،، چرا که جهل وجهالت ماندنی نیست
حبیب جان
فکر میکنم در امتدا این همه لفاظی ها وحرافی ها اصل وبیان مطلب را گم کرده مخاطب ییچاره تان را سردرگم ومتحیر ساخته خسته میسازید.
اگر هدف همانا رساندن پیام ومطلب به خواننده بیوقت امروزی باشد پس بایست شیوا هدفمند وبادر نظرداشت اصالت نوشتاری نوشت والا نبایست خویشتن را مورد تمسخر مخاطب چیز فهم امروزی قرار داد !.
استخدام دروزارت مالیه، ریاست بودجه ودرUNDPچنین صورت میگیرد:
وزیر مالیه اقوام وافرادش رابدون درنظرداشت پروسه رقابتی استخدام میکند به ویژه درریاست بودجه
کسانیکه با وزیر ارتباط دارند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم یعنی از طریق واسطه های دومی از وزیر حکم می گیرند تحت این عنوان"فلان شخص فرزند فلان شخص باتمام امتیازات استخدام گردد" شخص استخدام شده کارمند دایمی می گردد و به صورت نمایشی امتحانی را برگزار میکند و دوباره همان افراد را جذب میکنند.
ماده دوم جزء 2 قانون کارکنان خدما ت ملکی افغانستان چنین صراحت دارد. "استخدام كاركنان خدمات ملكي بر اساس اهليت و شايستگي ، بدون تبعيض و طور شفاف از طريق رقابت آزاد صورت میگیرد."
اولآ کسانی میتوانند کارپیداکند که با وزیر آشنایی داشته باشند و بتوانند خود را به دربار وزیر برسانند. بناء افرادی که با مقامات ارتباط ندارند هرچه تخصص بالا داشته باشند زمینه کار برای شان و جودندارد.
آدمهای گماشته شده به اساس حکم وزیر مالیه نه شایستگی دارند و نه تعهد به اخلاق اداری وظیفه ای دارند.
این میتواند زمینه فساد را فراهم آورد چون از طرف وزیر یا سایر نفوذی ها حمایت میشوند. بنابر این از هرگونه مسئولیت برائت دارند.
دومأ امتیاز دادن به اشخاصی که از طریق حکم وزیر استخدام میگردند آنان یک سال دوسال کار می کنند محیط کارشان را می شناسند ، با وظیفه آشنایی حاصل می کنند بر فرض اگر امتحانی از طرف کمیسیون اصلاحات اداری هم برگزار گردد صد درصد برنده هستند. این یعنی گرفتن فرصت از کسانیکه واقعأ درس خوانده اند و زحمت کشیده اند. این یعنی امتیاز دادن به کسانیکه با وزیر و دوستان وزیر ارتباط دارند.
ده ها نفر طی سال جاری با استفاده از همین روش به ریاست های وزارت مالیه آمده اند که تخصص ندارند ادبیات خوانده اند و یا هنوز لیسانس نگرفته اند در حال تحصیل اند و در همین حال هزاران نخبه دیگر بیکار در کوچه ها میگردند.
اسمعیل یون گفته که استخدام به اساس شایستگی ورقابت باشدبدون درنظرداشت زبان قوم وقبیله درحالیکه چنین نیست پشتونها وقتی دیدند پروسه اصلاحات اداری به نفع شان نیست قانون اصلاحات اداری رانیزدورزدند
سلام به آزادگان
روز یک شنبه 26 اگست سال 2012 یعنی دیروز خبری به مضمون ذیل در روزنامه Dawn که توسط محمد علی جناح بانی پاکستان تاسیس شده است؛ به نشر رسیده است : Tribals advised to take refuge in Afghanistan (اهالی قبایل به مهاجرت در افغانستان تشویق شده اند.) قرارگزارش این روزنامه در روز جمعه 25 اگست در یک جرگه قبایل در وزیرستان شمالی که توسط فیودال های قبایل و رهبران طالبان به اجرا گذاشته شده بود چنین فیصله صورت گرفته است که در صورت ادامه جنگ در وزیرستان اهل قبایل باید به آفغانستان جابه جا شوند. به فکر نگارنده این سطور این خبر به هر بهانه یی که گفته شود خبر از حوادث شوم دارد. و شاید دست های اهالی قبایل افغانستان و آی اس آی نیز در این موضوع دخیل باشد. اگر این دست ها نیز در موضوع فوق دخیل باشند باید چنین نتیجه گرفت که جابه جایی ناقلین در افغانستان از سرگرفته شده است. با درود فراوان.
جناب بهمن عزیز سلام!
قوت قلب ما تشریف دارید، و همچون بهمن توفنده در فضای سوز و سرما بر استبداد میتابید! توان مند و پایدار باشید!!
آنلاین : http://loman1.blogfa.com
آقای ریا سلام
من هم مثل شما خواهان حفظ ونگهداشت عقیده وفرهنگ اصیل مایعنی فرهنگ اسلامی که معرف وممثل شخصیت یک افغان میباشد بوده ومیباشم
وقتی حرف صیانت از ارزش ها به میان می اید باید دید آیا براستی این سنت ارزش صیانت وپاسداری را دارد ویا خیر ورنه انسان عاقل بخاطر حفظ وپایداری موردیکه هیچ ارزشی ندارد مقاومت وتلاش نمیکند حتی چه خوشا که آدم از چنگ وقید آن بدر رفته ومسیر درست را انتخاب نماید .عرف وعنعنعه باید موشگافی شود واگر موافق به دستورات مذهبی ما باشد بایست تا پای جان در حفظ آن کوشید والا...
وسعت نظر ، حق انتخاب وبیان حقیقت کماکان تا به امروز در میان نخبه گان پشتون زیاد دیده نشده بطور مثال شما تعدای نهایت محدودی از پشتون ها را میابید که با سراحت لهجه از ملا عمر بدگویی کنند ولو مخالف او هم باشند ولی برعکس وقتی صحبت از احمدشاه مسعود میشود اکثریت مخالفینش تاجیک ویا فارسی زبان میباشند .حتا زمانی از همین افراد نخبه در جایی بدوستانش گفته که (آدم خوبسیار غیرتی است افسوس که پشتون نیست) درست است افرادی چند از بدنام ترین ها نمتوانند ممثل ونماینده اقوام شریف برادر وبرابر در افغانستان باشند ولی همین ما هستیم که به این افراد موقع داده و نا آگاهانه ویا هم آگاهانه به حرف های شان قدر وقیمت قایل شده از یک فرد بدنام جامعه ، کارشناس وتحلیل گر میسازیم ...براستی نا گفته نماند که تا به همین لحظه همه باشندگان افغانستان را به صفت افغان میشناسم چه تفاوت میان پشتون وافغان نزد من وجود دارد ولی متاسفانه اکثرا منکر این واقعیت بوده و میباشند .درنهایت هدف من این میباشد که نباید کورکورانه از کسی دفاع کرد وآن هم بخاطر اینکه او از قوم وقبیله من میباشد ، نمی خواهم بحث را طولانی تر ساخته بار خاطر دوستان شوم .
باسلام وعرض ادب برادر شما
محمد
دوستان عزیز!
فریب دسیسهء افغان ملتی های وزارت مخابرات را نه خورید.
وزارت مخابرات رژیم کرزی به یک د سیسهء جدیدی دست زده است وآن اینکه رسم ا لخط پشتو را به جای رسم ا لخط فارسی دری به شرکت مایکروسافت تج ویز کرده است تا در بر نامهء ویندوز اضافه گردد.
زمانیکه بالای دری به خاطر علاوه کردن آن در زبان کمپیو تر تان کلیک کنید پشتو ظاهر می شودونا آگاهانه آن را به کمپیوتر خود علاوه می کنید.طور مثال اگر بخواهید حرف گاف را بنویسید درین صورت حرف گاف با پندک پشتو ظاهر می گردد.
برای جلو گیری ازین دسیسه بهتر است ک ه زبان فارسی یعنی persian را در ویندوز خود علاوه کنید.
00پاسخ | بازگو
اوغانا ره خدا سیر کند - امریکا و انگلیس هیچگاه نمیتوانند -اینهارا سیر کنندازگذشته اگر بگذریم که در دوصد سال اخیر چقدر از پنجاب و هند برتانوی خوردند و خاک را فروختند؟؟؟؟؟/
همین ده سال اخیر را در نظر گیرید / می بینید که تمامی شارکهای اقتصادی از وزارت مالیه تاکمرکات و تجارت و تمامی کمکهای امریکا و انگلیس وغیره مستقیما به نوکران ائغانشان تعلق میگیرد - اینا هنوز هم همان جنگسالار گفتن و تطبیق قانون رابه دیگران تهمت میزنند.
برادر محترم که گفته اید ازبک تاجک و هزاره همه ی است کار درست نیست زیرا افغان نام از اقوام شریف کشور ماست و این نام را بالای سایر اقوام گذاشتن در حقیقت توهین به سایر اقوام است . برای به وجود آوردن وحدت ملی این کار را نه باید بکنیم تا وحدت ملی ما خراب نه شود. نادر
باعرض سلام
حبیب قویاش تالقانی , خواستم درمورد نظریه و نصایح شما که زیادتر به مقاله ای در باره قلم , نزدیک است که شاید از نظر شما ارزیابی فلسفی ویا روانشناسی باشد , سخنی با شما داشته باشم بیایید تراوش افکار شما را که روی این صفحه چکیده است تجزیه وتحلیل نماییم , مینویسید ( مبرهن است که نوشته ونقد شما ، بیان گر یک روی حادثه است ) گفتار اسمعیل یون حادثه بوده نمیتواند بلکه عقیده وطرز تفکر فاشیستی وی میباشد . ( وروی دیگر همانا علت است ) نمیدانم برداشت شما از علت چیست ؟ علت همانا گفتار زورگویانه و بیشرمانه ای یون است که تمام بدبختی جامعه را بدوش دو معاون غیر اوغان کرزی وچند شخص محدودیکه در پست های دولتی قرار دارند , می اندازد در صورتیکه گرداننده گان اصلی دستکاه حاکمیت خود و دارودسته فاسد و قوم پرست اش است که روی این علت محترم پرویز بهمن گرانقدر حقایق را در باره حاکمان تمامیت خواه قبیله یی نوشته اند . ادامه نوشته تان حتی ارزش تبصره راهم ندارد
Bahman aziz.
Dar besiar mawarid ba shoma hamnazar hastam,wa hamisha nabishta hayat mekhanam.amma dar hamin mouzo ba shoma ham nazar nistam.harf misli charsi goftan kar khoob na bood wa ba awerdan aks ha matrah kardan Yone az had ziad bayes shohratash meshawad,Chizi nest enqadr dar fekrash bashim,tura ba khoda kasi ki moshawer Karzai bashad ba mani (0) ast aakhir khodi Karzai yak louda ast ki hamchoon moshawerin darad. perooz bashid
Aaqayee Taliqani
Harf az jonayat dar qataghan zamin nazan, tamam jonayat soorat gerofta tawast Doostum wa Joma Hamdard.do bar Kunduz ra ishghal kardand jonayat,razalat,be namoosi,doozdi na mardi ra afrad Doostum gilam jam ber haq mardom uzbak.tajik.Pashtoon anjam dar zerf 3 rooz anjam dad taliban dar chandin saal 2% anra anjam na dada and,khili past and wa shoma ba droogh tan mikh ba kafan boyginutan koobidi.zunda babad afghanistan wa ba milat ba ham baradar.
بهمن وبهزاد م ف ع و ل سلام
احمد شاه مسعود همراه گلب الدین واستاد ربانی بعد از شکست شورش پنجشیر با ای اس ای پاکستان در بالاحصار پشاور همکاری داشت و بدستور آی اس آی دست به قاچاق ميزدند.
گلب الدین راکتیار یاقوت جگدلک ، استاد ربانی لاجورد و لعل بدخشان و دار ودسته کفایت الله واحمدشاه مسعود زمرد پنجشيروآثارباستانی کشور را قاچاق ميکردند.
راجع به قاچاقبری خانم کچولوفرشته حضرتی ، دختر جان پنجشیری خسر بزگوار!؟!!!??? ولی مسعود ، خدمت شما بعرض برسانم اين خانم نه تنها وارث مجاهدین واحمد شاه مسعود است بلکه او وپدرش زمانی عضوصادق حزب دموکراتیک خلق بودند. پدرش که دو دوسيه اختلاص در کوپراتيف های دهقانی ووزارت زراعت دارد ، نيز مثل دخترش مرد شیر پاک می باشد .
خانم فرشته در ایام نوجوانی در زمان حاکميت حزب ديموکراتيک خلق به شوروی فرستاده شد. درآنزمان محصلین افغانی در شوروی سابق قاچاق دستمال زری وگل سیب ،پتلون کوبای ،کلاه روسی ، چاینک نکلی ، الماس روسی ، دالر وربل می کردند لذا قاچاقبری این خانم هم تازگی ندارد. کسی که یک پنی را دزدید صد دالر را هم دزدی می کنند. ترک عادت موجب مرض است، مشت نمونه خروار،این یک واقعیت است نه خصومت ونه افشا گری . آفتاب به دو انگشت پنهان نمی شود ،قاچاق آدم کار تازه این افراد نیست. در سويدن نيز "تارنما " ساخته است و " نهاد ...." را تاسيس نموده است. به همين علت و از برکت اين پيشه های جديد است که وی اکنون در داخل و خارج کشور " جايداد" های خوبی خريداری کرده است.
در زمانيکه احمدولی مسئول سفارت افغانستان در لندن بود ، به هزاران هزار دالر از درک فروش پاسپورت ، اعطای ويزه و تصديق هويت مهاجرين بدست آورد. تعدادی زيادی پاکستانی را در بدل پول هويت افغانی داد. گفته ميشود ، پولي را که ازين مدرک بدست آورد با "لطيف دزد" در هسپانيا يک هوتل خريده است( لطيف دزد پسر مامای شريفه جان است که در زمان مسعود معاون لوژيستيک وزارت دفاع بود . مسعود وی را جهت خريداری سامان آلات به دوبی فرستاد . وی با پول ها از دوبی فرار کرد و به هالند پناهنده شد و اکنون با احمدولی هوتلی را در هسپانيآ خريداری کرده است .)
در مورد قاچاق احمدضيا ، ويکی ليکس ( از قاچاق 52 مليون دالر ، سنگ های قيمتی و داشتن خانه های مليون دالری در دوبی ) بحد کافی افشاگری کرده است که ضرورت به تشريح دوباره نيست
به همه بازدیدکنندگان سایت خوب کابل پرس? سلام!
براستی که نه وقت نوشتن وخواندن سایت هارادارم ونه هم چندان علاقمند بحث های میباشم که دشمن وقت ماست ان چه که همه ازکمبود ان شکوه ها داریم.ولی گهگاه ادم ناگزیراکشانیده میشودبه منازعه نهایت بیمورد وپوچ که مثال خوب ان نوشته های آقای است بنام ساختگی بهمن که هیچ وقتی شهامت انرادرخودندیدتادرکناراسم ومقالات عریض وطویل اش عکسشراهم میگذاشت تادرصداقت گفته های وی شک برنمی انگیخت .من این ادم رادردووجه تصورمیکنم :
یااین اقا مشکل روانی وعقده انباشته شده ای داردکه این همه تاخت وتازوتوهین وایجاد هیاهوی دشمن ساز ودشمن تراش تسکین روان پریشی برایش بوده میتواند ویاهم موصوف ازجانب کشوری ویانهادی استخدام شده است که بدون وقفه به ایجاد بدبینی ومخاصمت بین اقوام وملیت های این کشور مشغول است.
ازهمه انسانهای باشرف وبامنطق توقع این است که به این مهره گک بی سروپا هیچ ارزشی ندهید وبگذارید تابنالد ازآنچه که مینالد.
باحرمت
دراین سایت خواندم نخبگان پشتون مه میگم پشتون اصلا نخبه ندارد نخبه که به قلدوری و سر تمبگی نیست ازین مردم هر چی هست سر تمبگی و بیعقلی است اگر پشتون درواقع عقل و منطیق میداشت افغانستان به این روز نمیرسید . دنیا بکجا رسیده و افغا نستان بکجا میرود و تازه یکعده از پشتونها باز با همان لجاجت سابقه شان افتخار میکند به افغان بودن شان . در حالیکه افغان بودن مایه ننگ است . امروز در هر جای از دنیا افغان معرفی کنی از ادم میگریزد خیال میکند افغان ادم میخورد ..
سلام به همه دوستان
اقاي کابل وطن من فکر ميکنم کشور ويا نهادي به چنين اشخاص بيسواد اصلا ضرورت ندارد اين دور از امکان نيست که ايشان مريض رواني و از کينه وبغض ياوه گوی وهزيان مينويسند ٠
افغانستان کشور ما است ومجتمع از تمام مليت ها است هر تبع اين کشور افغان است ٠و توهين به يک مليت نمايندګي از ضعف،ناتواني،علميت،بيچاره ګي وشخصيت يک انسان ميکند ٠
این فرد بی هویت که تحت نام برهاندین ربانی نوشته باز فرهنگ اوغانی خودرا بنمایش گذاشته مه خو گفتم به سر تمبگی نمیشه پشتون یعنی سر تمبه یعنی بیعقل اله دست بیگانه عقب گرا و بینظافت و.....
خواننده های گرامی کابل پرس? از دید من "افغان ملت" و "شورای نظار" دو روی یک سکه اند. مقالهء "علمی و پژوهیشی" "دانشمند گرامی"، جناب پرویز بهمن را در باره یکی از افغان ملتیها، اسماعیل یون، به خانش گرفتید و از آن "فیضها بردید. بد نیست نگاهی به روی دیگری از این سکه نیز داشته باشید. این هم شما و روی دیگری از یک سکه:
نکات ضعف و قوت "مسعود بز رگ"
نقاط ضعف!
مسعود بز رٌگ یک شخصیت چند بعدی "تاجیک" است که همیشه بر ویژگیهای قوت شخصیتش تاکید شده. ما "تجیکان" عادت نداریم مثل "اوغانها" همیشه از خوبیها و ویژگیهای قوت رهبران و شخصیتهای نامی خود حرف بزنیم اما بر ویژگیهای منفی و ضعیفش پرده بکشیم. با این حال توجه خواننده های گرامی کابل پرس را به ویژگی های ضعف مسعود بز رگ جلب می کنیم.
یکی ازبارزترین خصوسیت های منفی مسعود تاب نیاوردن وی درمقابل پیروزیهای کوتاه مدت بود، وی بابدست آوردن پیروزیهای خیلی اندک سرازپا نمی شناخت زود خودرا می باخت خیلی عاجل خودرا درجملهء فاتحین تاریخ بحساب می آورد هرچند چنین چیزی را خودش بزبان نمی آورد اما حرکات طفلانه وخیلی مضحک وی نمایانگر این بود که وی چنین هوای به سر دارد، از تحقیر وتوهین دوستان خود در ملاء عام نیز خود داری نمیکرد وی وقتی پی میبرد که شخص از نهایت حیا وشرم واخلاص نسبت بوی سکوت اختیار میکند با استعمال کلمات زننده خیلی تحقیر آمیز وی را درمیان دوستان ودشمنانش به یک پیسخ میساخت. چاپلوسان ومداحان که دراطرافش به نشخوار نمودن همان کلمات بالای فرد مذکور ادامه میدادند، تا آن فرد خودرا همیشه ذلیل وخوار احساس مینمود.
هیچ طرح واضح وروشن سیاسی که میتوانست افغانستان را بعداز خروج قوای شوروی به ساحل نجات بکشاند نزدش وجود نداشت.
مطالعه تاریخی وی درباره أ افغانستان وعملکرد حکام آن خیلی محدود وضعیف بود گاه گاهی بالای یک تعداد افراد چنان اعتماد میکرد که دیگر هیچ نقطه منفی را در باره آنها نمی پذیرفت.
کسانیکه ازاعتماد وی سوء استفاده نمودند وخودرا به رده های نسبتتا بالای قدرت رساندند دیگر مسعود قدرت خورد ساختن دوبارهء آنها را نداشت.
نمونه بارز آن، مرحوم داکتر عبدالرحمن بود که وی دربین مجاهدین پنجشیر متهم به بی نمازی وخوردن روزه وغیره بود، اما مسعود هیچگاه ادعای کس را در مورد وی نمی پذیرفت و تا وقتیکه داکتر عبدالرحمن ، خودش وی را ترک نگفت وی از اعتماد زیاد مسعود برخورداربود.
بالاخره افراد مسعود دراثر کینه های که از داکتر عبدالرحمن به دل داشتند وی را در روز روشن درحضور صدها نفر عازمین بیت الله الحرام باضربات چاقو ازپا در آوردند که آن حادثه ،خود فصل جدید از دشمنی وبی اعتمادی بین حامد کرزی وافراد مسعود درحکومت بعداز طالبان را بازکرد که تا اکنون ادامه دارد.
عدم استقرار فکری
خوب بیاد دارم که دراولین جلسهء افتتاحییه شورای نظار در ولسوالی اشکمش ولایت تخار وی بدترین کلمات را نثار پادشاه سابق محمدظاهر وتنظیمهای به اصطلاح میانه رو، وشخص صبغت الله مجددی نمود، اما روزی رسید که ساعتهای متوالی ازطریق تیلفون ستلایت از اعلیحضرت تبعیدی در روم احوال گیری نموده وازخاطرات سیاسی وی استفادهء لازمی می برد.
این خود میرساند که مسعود، حتی بعداز شکست رژیم داکترنجیب نیز به بلوغ سیاسی نرسید، زمانی طالبان را کمک کرد تاعلیه حزب اسلامی بجنگد وزمانی دیگر در آخرین نفس های حکمتیار ازوی خواست که مقام صدارت را بعهد بگیرد هرچند وی گناه چنین اقدام را برگردن برهان الدین ربانی انداخت اما به هیچ صورت نمیتوان وی رانیز تبرئه کرد. روز ورود این صدراعظم به کابل نیز برای بنده خیلی سوال برانگیز است.
درین روز صدها راکت به هوتل انترکانتینتال ومناطق حومه آن اصابت کرد که درآن صدها فرد غیر نظامی کشته شدند اما طالبان مسوولیت آن حملات راکتی را بعهده نگرفتند پس معلوم نبود آن راکت ها از کدام قسمت کابل فیرشد درحالیکه طالبان تا آن هنگام در مسافت نبودند که راکت های شان هوتل انترکانتیننتال را هدف قرار میداد، معلوم بود که بعداز موافقت حکمتیار به آمدن کابل مسعود برقوایش دستور میدهد که ساحه را زیر آتش بگیرند تا هم طالبان بدنام شود وهم حکمتیار رسوا گردد.
چنانچه که گفته شدنزد من مسعود ترکیب بود، از عناصر متضاد خیانت وخدمت که باید هرکدام آنرا درجایش زیرمحاسبه دقیق قرارهی
با احترام تاجیک آریایی
امروز بهای هیزم و عود یکیست در چشم جهان خلیل و نمرود یکیست
دلیل عقده اقای یون با شمالی وال ها بخصوص با پنجشیری ها مسله ناموسی است
این جواب را مکررنمودم تا از نظر اقای قویاش بدور نماند , زیرا ازجواب یک پیام من طفره رفته اند
سلام مجدد به اقای داکتر قویاش
نمیخواهم دراینجاه در مورد هجرت وپیدایش اقوام مختلف در کشورما بپردازم
هدفم ازاوزبیکستانی نوشتن مترادف نام شما , اوزبیکستانی بودن تابعیت ومحل زندگی شما نبوده بلکه عقیده وطرز دید شما است که از دریچه قومی به مسائل نگریسته وقضاوت میکنید
درست است که کشوراوغانستان مال شخصی من نبوده ودرکشورما اقوام مختلف زندگی دارند و من کدام خصومتی با هیچ یک ازاقوام کشور ندارم اما میدانم مشکل وبدبختی برزگ مردم مظلوم وطن ما اینست که بسیاری ازافراد هرقوم , پیوند قومی یامذهبی خویشرابایک کشوربیگانه ترجیح داده وعامل پیاده نمودن اهداف انها که با عث بربادی ما میگردد , میشوند , کاش همه اقوام با اضافه از 28 زبان و لهجه گویش , توانایی جسمی و استعداد دماغی شان را به این کشور که خانه مشترک همه اقوام ساکن ان است در ابادی وشگوفایی این خانه مشترک و خوشبختی اعضای ان بخرج دهند .
ازنصیحت شما متشکرم که مرا تشویق به پزوهش وقایع ورویدادهای 30 سال گذشته نموده اید این هم نمایانگر بلند پروازی شما میباشد , اقا ی دکتور!! من ازاوضاع واحوال کشورم نه ازروی صفحات انترنتی اگاهی میابم , زندگی من درخم وپیچ حوادث و وقایع کشورم تاب وپیوند خورده من نه تنها عملکرد رهبران خود بلکه رهبران شما ودگران را بدون پرسش اگاه ام , در اینجا نیز قضاوت نادرست وناشیانه تان درحق رهبران قوم تاجک , که شرایط دردناک ودلهره امروزی را عملکرد انها شمرده اید, نشاندهنده وابستگی و تعصب تان میباشد , نمیخواهم مانند شما جلوه نمایی کنم اما جهت اگاهی شما ناچار باید بگویم که من دراواخر زمامداری ببرک کارمل , مبارزه مسلحانه علیه بیگانه پرستان را شروع نموده ودر بسیاری از جبهات کشور حضور داشتم , اقای تالقانی!! وهمچنان درنبرد ازاد سازی شهر تالقان از تسلط حکومت داکتر نجیب , وتا اخر روزگار جهاد ومقاومت در برابر طاعون سرخ وسیاه در صف مبارزه قرار داشتم وهم از کتاب و مطالعه هیچگاهی دور نبوده ام , که شما بمن توصیه مینمایید . بهتراست که شما بلند پروازی وخود ستایشی
نکرده ومهمتر که از تعصب رهایی یافته وقلم را برای ملامت و توهین دگران نه , بلکه برای منعکس ساختن خیانت وجنایات روان امروزی , جهت بیداری و بسیج نمودن مردم مظلوم کشور علیه زورگویان , بکار گیرید .
به ارزوی صحت یابی تان
قیس جان سلام
دیدگاه تانرا با یک دوست ایرانی خود مرور کردم، راستی دوست ایرانی ام زبان تان را ستود و من از آن بابت از شرم آب شدم. دوست ایرانی من که میدید من آب می شوم گفت: "اشکالی ندارد هادی جان، اینجوری آدمکها توی هر جامعهء زیاد اند؛ ما هم در ایران از این آدمها کم نداریم". من به عنوان پاسخ گفتم: مگر می شود دیدگاه های "نخبه" های ما را که در کابل پرس? بازتاب می یابند با یک سایت ایرانی مثلن با "نیلگون" مقایسه کرد؟ آنگاه دوست ایرانی من خاموشانه با یک تبسم پاسخم را داد و من از آن تبسم بیشتر آب شدم.
در دل گفتم: چه کار کنیم "نمونهء خوب نخبه های ما" شاید قیس جان باشد تازه اگر پرویز خان بهمن را در کنار او قرار دهیم.
شما درست گفتین آقا یا خانم "بهزاد". راستی؟ شما و بهزاد؟؟؟
چکار کنیم حالا که تو ادعا داری که "بهزاد؟ خوب بهزاد!!!
اما راجع به "خجالت"، نمیدانم از مرداری خشتک ....شما چرا باید دیگران خجالت بکشند "بهزاد آقا یا خانم"؟
لعنت به بهمن همراه منطق ایرانی اش