صفحه نخست > دیدگاه > آیا نظام فدرالی برای افغانستان کنونی مناسب است؟

آیا نظام فدرالی برای افغانستان کنونی مناسب است؟

افغانستان متأسفانه هنوز آماده گی عینی و ذهنی برای استقبال از نظام سیاسی فدرالی نداشته و اگر تلاشی در این راستا صورت هم بگیرد، منطقاً به شکست مواجه خواهد شد.
پیکار پامیر
دوشنبه 26 آپریل 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

فعل و انفعالات خونین تاریخی در چند دهۀ اخیرکشور، فرایند مختلف حامل فرود و فراز روحی- فکری- سیاسی- اجتماعی درجامعه داشته است که یکی ازان همه، ایجاد طرز تفکرنوین پیرامون احیای اسمای تاریخی کشور ازیکسو و اندیشه ی مبنی برتجدید در ساختار نظام سیاسی افغانستان باساس اقتضاآت نوین اجتماعی ازسوی دیگر میباشد.

تمجمج روشنفکرانه و ارائۀ نظر و پیشنهاد پیرامون نظام فدرالی درافغانستان نیز از نفس همین فعل و انفعالات دهه های اخیر کشور بیرون جهیده است .

تاحال، طرح ها و مقالات پیشنهادی از خامۀ یک تعداد ازهم میهنان گرامی دراطراف تقسیمات جدید اداری درچهارچوب نظام فدرالی در کشور و نیز، بر له یا برعلیه چنین نظام روی صفحات بعضی از نشریه های افغانی (برون مرزی) انعکاس یافته است . اکنون که سایت خواندنی (کابل پرس?) درنظر دارد این موضوع مهم ملی و حیاتی مردم افغانستان را بازهم بشکافد، یقیناً ناشی از توجه وطندوستانۀ دست اندرکاران آن تلقی میشود.
قبل از آنکه من نیز عرایض مختصری پیرامون فدرالیسم ، کار بُرد آن در افغانستان و همچنان، مشکلات و موانع عینی یی که بر سر چنین راهی قرار دارد را بنگارم، از هم میهنان عزیز تقاضا دارم بکوشند موضوع را با دقت، با مسوولیت، با دلسوزی و دور از حب یا بغض، با تأمل، بگونۀ ژرف، منصفانه ، روشنگرانه و واقعبینانه به بررسی گیرند.

طرح نظام فدرالی درافغانستان، در ردیف سایرطرح ها و نظریه ها مانند دموکراسی، سوسیالیسم، کمونیسم، دیکتاتوری، نظام اسلامی، نظام سرمایه داری، سکولاریسم و . . . و ... میتواند همیشه ازطرف هم میهنان صائب نظر بمثابۀ عضو یا اعضای جامعۀ افغانی و دارای حقوق شهروندی ارائه گردد، به تحلیل و بررسی گرفته شود و نیک و بد آن با درنظر داشت ویژه گی های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کشور تشخیص داده شود.
مفهوم سیاسی فدرالیسم عبارت از اتحاد چند ایالت با منافع مشترک،همکاریهای متقابله و رابطه ی همه جانبۀ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دفاعی میباشد. بعبارۀ دیگر، نظام فدرالیسم ، حیثیت مرکز و محیط را دارد، بدین معنا که مکانیسم دولت قوی مرکزی به حیث مرکز و ایالتهای تابع، بمثابۀ محیط شناخته میشوند. ایالتها در عین حالیکه اصولاً بایستی تابع رضامندانۀ مکانیسم دولت مرکزی باشند، بر مبنای قانون اساسی تدوین شده، دارای حقوق و اختیارات مربوط بخود نیز میباشند. مانند وضع قوانین ایالتی، طرح و پیشبرد برنامه های اجتماعی، صحی، فرهنگی، رفاهی، عمرانی و امثالهم.

مجموع ارگانیسم نظام فدرالی اینست که هر ایالت در عین حالیکه عضو متحد و متعهد نظام فدرال است ، دارای نظم پارلمانی، انتخابات صدارتی، شوراهای شهری، صلاحیت های دخل و خرچ مالی، حیثیت و هویت مستقلانۀ زبانی، کلتوری وفرهنگی منحصر بخود نیز میباشد. یا بعبارۀ دیگر، هرایالت در تحت شرایط نظام فدرالی، دارای قوای ثلاثه (مقننه، اجرائیه و قضائیه) نیز است .

همچنان، میثاقها و پرنسیپ های قبول شده و تعیین کننده میان دولت مرکزی و ایالتهای تابع اینست که ایالت های متحد شده، صلاحیت های سه گانۀ ( نشرپول، دفاع ملی و سیاست خارجی) را متعلق به دولت مرکزی دانسته و آنرا به رسمیت میشناسند و ازان جداً اطاعت اصولی و آگاهانه بعمل می آورند. ضمناً همه ایالت ها درچنین نظامی، از قانون کلی و اساسی یی پیروی و اطاعت میکنند که در اثر مطالعات علمی وعینی، همه پرسی وفیصلۀ پارلمان مرکزی قبلاً به تصویب رسیده و بنام ( قانون اساسی ) یاد میشود. ایالتها در عین زمان، بودجۀعمومی مصرفی سالیانۀ شان را از دولت مرکزی حاصل نموده با استفاده ازان، میتوانند تشکیل نیروی پولیس و دیگر مخارج ایالتی را تکافو نمایند..

نکتۀ جالب و قابل توجه در این زمینه اینست که این اتحاد و این تعهد و پیمان میان ایالتهای مختلف در یک سرزمین معین نه در اثر زور و فشار فکری و فزیکی، بلکه درپرتو رضائیت کامل، ضرورت و قناعت متقابله و با در نظر داشت خیر و مصلحت عمومی صورت می گیرد. زیرا جانبین این واقعیت را بخوبی میدانند که هر ایالت به تنهایی قادر نخواهد بود همه گونه نیاز های علمی، دفاعی، اقتصادی و فرهنگی و . . . اش را به نحو کاملاً مستقلانه مرفوع سازد. چه بسا که هر ایالت در صورت تنها ماندن و یا تکتازی های سیاسی- اقتصادی،عاقبت لقمۀ سهل الهضمی شود برای همسایه گان قوی و گرسنه چشم خویش. ولی هرگاه همه با هم چون انگشتان دست یکجا باشند، مشت محکمی میشوند در برابر هر قدرت طماع و متجاوز خارجی. ازهمین طریق و با همین درک و مفکورۀ منطقی و دموکراتیک است که میتوانند بقای خویش را تضمین کنند.

اگر اتحاد ایالتها و قرار دادن آنها بر محور یک دولت مرکزی فدرال، بگونۀ داوطلبانه، رضا مندانه و آگاهانه صورت نپذیرفته بر بنیاد زور گویی و فشار انجام داده شود، ساختار و ماهیت سیاسی – جغرافیایی اجباری، غیر منطقی و شکننده را بخود اختیار خواهند کرد که با وزش اندکترین باد موافق یا مخالف، مجدداً به اجزای متشکله تقسیم خواهند شد.

واما، لازمۀ ساختار نظام فدرالی چیست ؟ نظام های فدرالی درجهان امروز، اصلاً بر بنیاد آگاهی علمی و سیاسی ، هضم دموکراسی وشناخت دقیق ار ارزشهای انسانی واجتماعی آن ایجاد گردیده اند. پس، بنای نظام فدرالی، نمادعالی دموکراسی بحساب میرود. (صرف نظر از بعضی مقاصد استعماری که گهگاهی در مسیر تاریخ فدرالیسم بملاحظه رسیده است . ) به معنای دیگر، فدرالیسم و دموکراسی لازم و ملزوم هم اند و یکی در نبود دیگری نمیتواند رشد و بقا کند.

باساس همین پایه و مایه است که مثلاً نظام های فدرالی آلمان، کانادا، امریکا و دیگران در گسترۀ سالیان دراز نه تنها که خدشه نپذیرفته اند، بلکه روز تا روز به پخته گی، غنا و تکامل بیشتر نیز رسیده و میرسند.
نکتۀ مهم دیگردر متن نظام فدرالی اینست که دولت مرکزی هیچگاه میان ایالتهای تابع تبعیض و تفاوت قایل نبوده، بلکه مانند خورشید برهمه یکسان می تابد و بالمقابل، از همه انتظار کار و وفاداری به مردم را دارد. زیرا دولت مرکزی روی پایه های منافع شخصی،خانواده گی ، قومی ، سمتی ، زبانی یا فکری استوار نبوده با بیماری ویرانگر حب و بغض مبتلا نیست. درپرتو چنین ذهنیت روشن و ارزشهای انسانی و دموکراتیک است که هرگاه یکی از اعضای متشکلۀ این نظام با مرکزخود مشکلی داشته باشد، آن مشکل را از طریق مذاکره، مشوره ، همه پرسی ودرفضای گذشت و تفاهم حل مینمایند و اگر مشکل یا مشکلات فی مابین محیط و مرکز مرفوع نشود، صدراعظم یا اعضای کابینۀ وی و یا سایر شخصیت های بلند پایۀ ذیدخل (مرکزی یا ایالتی) با سهولت حاضر میشوند از مقام و موقف رسمی خویش کنار روند تا مجرا یا زمینۀ مساعد تری برای حل مشکل وارده ایجاد گردد. برقراری چنین نظم سیاسی با رابطۀ دو جانبۀ صمیمانه، سوای تبعیض و تفاوت یا خشم و قهر و نیز با شفافیت لازم و رعایت عهد و میثاق میان دولت مرکزی و ارگان های ایالتی و اطاعت کامل از قانون، احترام به خواست های مردم و احترام به منافع ملی صورت گرفته میتواند. مراتب ذکر شده درپرتوشعور سالم و بلاغت سیاسی و در روشنایی تربیت خاص اجتماعی در یک فضای خالی از کین توزی و شرارت میسرمیگردد.
حال، اگرکسی بگوید یا بنویسد که درکشوری مانند افغانستان، نظام فدرالی بهترین نظام سیاسی بوده و " باید " همین اکنون بر گزیده شده و یا ایجاد گردد، طبعاً بایستی حاضر وآماده هم باشدتا با تحلیل دقیق علمی ، سیاسی، سایکولوژیکی و اجتماعی جامعۀ افغانی و نیز، با در نظر داشت چگونه گی سوابق تاریخی – سیاسی کشور و تأثیر مداومت جنگهای خونین ، استخوان شکنی های قومی، ساختارخاص ملی ، وضعیت اموراقتصادی، جلوه های عقدۀ حقارت و دست اندازیهای اجنبی در امور زنده گی مردم ما و . . . و . . . به قناعت همه گانی پرداخته توضیح دهد که از مجموع شرایطی که برای بر قراری یک نظام فدرالی در بالا بر شمرده شد، چه مقدار آن در افغانستان امروزی سراغ شده میتواند ؟

برداشت من از طرح فدرالیسم در افغانستان :

درحالتی که افغانستان هنوز فاقد یک دولت مقتدرمرکزی بوده رکن اول دولتمداری که عبارت از تأمین امنیت جانی و مالی شهروندان است، بجا آورده نشده است ، هنوز وحدت واقعی ملی پس ازجنگهای سی ساله تأمین نگردیده ملیونها میل سلاح ثقیل و خفیف از دست افراد و گروه های خودسر و متخاصم جمع آوری نشده، آشتی ملی به معنای واقعی آن صورت نپذیرفته ، دموکراسی وجود ندارد، کسی به قانون اساسی وقعی نمیگذارد، تخریبات و تبلیغات دشمنان خارجی مبنی برایجاد افتراق قومی و زبانی گسترش یافته، نظام اقتصادی قابل قناعت توأم با تولید، تقسیم، صادرات وعواید کافی درکشور سراغ نمیشود، جنگ مسلحانه و تجاوزی ادامه دارد و بالاخره، افغانستان هنوز درچنگال اشغالگران خارجی قرار داشته و به مستعمره مبدل شده است، چگونه ممکن است بسوی تشکیل یا تأسیس نظام فدرالی درمیهن رفت؟

برداشت من از این موضوع اینست که تا افغانستان به سر زمین آزادی و دموکراسی مبدل نشده و مردم آن از قوانین دموکراتیک ومزایای آن مستفید نگردیده اند، اوضاع و فضای مساعد فکری- سیاسی درکشور استیلا نیافته و شورحب وطن و ترک مخاصمت ها در دلهای همه جناح ها واقوام و ملیت ها موج نزده و اعتماد فی مابین دولت- ملت احیا و تقویت نشده است، خیلی ها دشوار خواهد بود بسوی چنین یک نظام دلخواه حرکت نمود.
به اعتقاد من، اولترازهمه باید بستر ایجاد، پرورش و گسترش نظام فدرالی را درکشور، ازطریق حصول تربیت خاص اجتماعی توأم با درک مسوولیت های متقابله، گریز ازوابسته گی و اسارت سیاسی و اقتصادی، ایجاد ارتش قوی، منظم و واقعا ملی، ترویج مفکورۀ زیست باهمی و بالاخره سرکوب احساسات بیگانه پرستی و قطع روابط جانیان ازارتکاب جنایت ها مساعد نسازیم، رفتن به سوی ساختار این نظام بمثابۀ قند گفتن و دهن شیرین کردن خواهد بود وبس.

خلاصه : بادرنظر داشت مجموع اسباب و دلایل بر شمرده شدۀ بالا و باساس درک و شناختی که خوشبختانه از روبنا ها و زیر بنا های جامعۀ امروزی خویش داریم، بخصوص موقعیت حساس ژوپولتیک و ژواکونومیک افغانستان، موضع و موقف همسایه گان طماع وحاکمیت روحیۀ سرکشی و خود فروشی کنونی، ما را به این نتیجه میرساند که برای کشورجنگزده و فقیر و متلاشی شده یی مانند افغانستان درقدم اول یک دولت آزاد و نیرومند مرکزی در زیر چترقانون اساسی متمدن، عادلانه و دموکراتیک با صبغۀ ملی- مردمی و برخوردار از بازوی قوی نظامی و اطلاعاتی، مناسبترین نوع ارگان یا نظام دولتی در این سرزمین خواهد بود.

افغانستان از زمرۀ آن کشورهای جهان است که برمبنای توضیحات نکات بالا، متأسفانه هنوز آماده گی عینی و ذهنی برای استقبال از نظام سیاسی فدرالی نداشته و اگر تلاشی در این راستا صورت هم بگیرد، منطقاً به شکست مواجه خواهد شد.

امید وارم هموطنان گرامی ما نظریات و برداشتهای مثبت و سازنده تری را در این زمینه ابراز فرمایند. ( پایان)

فدراليزم در افغانستان

آيا مشکلات و نارسایی ها در افغانستان با تغيير سیستم حل خواهد شد؟/ افغانستان چنانکه تاریخ نشان میدهد به اقتدار ملی، رشد و انکشاف صنعتی و کشاورزی ، عدم انسلاک به پیمان های سیاسی و منطقوی، روابط شفاف با همسایگان زیادتر از ترفند های به نام فدرالیزم، سوسیالیزم و یا حکومت های مذهبی نیازدارد.

شنبه 24 آوريل 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


فدراليزم در افغانستان

جمعه 23 آوريل 2010, نويسنده: یعقوب یسنا


فدراليزم در افغانستان

فدراليزم نوع نظامی است که امروز در اکثر کشور های پيشرفته حاکم است و می تواند برای افغانستان نيز مفيد باشد./ تقسيم بندی بايد به اساس ولايت باشد، نه زبان و قوم، زيرا در آنصورت به کوچ های اجباری اقوام مختلف از يک نقطه به نقطهء ديگر می شود که امکان وقوع حوادث دلخراش خواهد بود.

چهار شنبه 21 آوريل 2010, نويسنده: نجیب روشن


فدراليزم در افغانستان

نظر شما درباره ی فدرالیزم در افغانستان چيست؟/ آيا فدراليزم در افغانستان می تواند به عنوان روشی موثر و مثبت بکار آيد؟ / لطفا پاسخ ها را، در صورت امکان همراه با يک عکس منتشر نشده از خود تا انتهای ماه حمل ايميل کرده و یا با ورود به بخش مدیریت کابل پرس، برای انتشار پیشنهاد کنید.

شنبه 3 آوريل 2010

واژه های کلیدی

فدرالیسم
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • من میخواهم باز هم تکرار کنم که خطاب کردن این و یا آن سیستمی اداره دولتی به عنوان بهترین و یا یگانه ترین چه ریاستی ، پارلمانی، فدرالی، کنفدراسیون ، شاهی ، شاهی مشروط و غیره باشد ، کاملا ً نادرست و تا اندازه ی کودکانه است.

    من با حرفهای آقای محترم پامیر کاملا ً موافق هستم.

    وطن ما قبل از همه به ارتقای سطح تحصیل اتباع خویش ضرورت دارد. همه مشکلات ما از ابله بودن ماست.

  • از نوشته محتر بامير بيداست كه تاجهان است به همين منوال باقى خواهيم ماند.شور نده كه شوربايش ميريزد.رزيم كوكنار و جنك ترياك.
    يك سوال از محترم با مير ازين دوزخ بد كرده ايا بد تر هم خواهد بود؟
    ايا كدام رزيمى را در جهان سراغ داريد كه از ما هم كرده عقب مانده تر و بيقانون تر باشد؟
    با اين رزيم فاشيزم قبيله شما انتظار بيشرفت و ترقى اكر باشيد؟
    قبيله كوكنار را در بغل كرفته و از خر جهالت بايين نميشود. روبه به طمع خايه قج.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس