فاجعۀ تروریستی روز عاشورا یا تلاش قبیله پرستان در جهت دامن زدن به اختلافات مذهبی
نگاهی به حوادث مهم واختلاف بر انگیز مذهبی از ابتدای ظهور قبیله سالاران سدوزایی تا امروز
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
استفادۀ افزازی از دین ومذهب، و وسیله قراردادن مفاهیم واحکام دینی در جهت نیل به آرزو های سیاسی ونظامی، بزرگترین خیانتی است که نسبت به دین ومفاهیم مقدس الهی صورت میگیرد، ودین را از موقف آسمانی وخدا را از مرتبت کبریایی آن ساقط میسازد.
آن دین فروشان هرزۀ که در جهت دستیابی به امیال وآرزو های شیطانی خود، نابخشودنی ترین جنایات برعلیه بشریت را از نام دین وخالق عالمیان به انجام رسانیده، وبدینترتیب از خدا یک چهرۀ قساوت پیشه وجبار، وتماشا گر بدبختی های بشر یعنی مخلوق خدا را به نمایش میگذارند، آن موجودات خدا نشناسی اند که از دین وخدا جز تعریف تجارتی در جهت کسب منافع هر چه بیشتر چیز دیگری را نمیدانند.
اینگونه افراد وگروه های شرارت پیشه بدترین دشمنان خدا وانسان، برگزیده ترین آفریدۀ خدا یند، وتروریستان آدم کشی را که ازنام دین بر علیه بندگان مومن وخدا پرست در روز عاشورای حسینی یزید وار حمله نمودند به هیچ وجه نمیتوان انسان ومسلمان خواند.
شرایط تیره ومملواز بد بختی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی حیات مردم افغانستان، با تحفه های شوم جنگ وخونریزیهای پایان ناپذیرآن، که همۀ آنهامحصول بی چون وچرای پیدایش ورشدحاکمیت های قبایلی طی سده های اخیر، ومداخلات استعماریون انگلیس، وبه تعقیب آن دیگرنیروهای غارتگر خارجی، باعناوین فریبنده ودروغینی چون ایجاد جامعۀ تخیلی سوسیالیستی ومحونابرابریهای طبقاتی، تلاشهای اغوا کننده ودروغین اعمارجامعۀ اسلامی وترویج شریعت، بازی های جدید استعماری باکارت دموکراسی وارداتی وغیره میباشد، این سرزمین جهنمی را بخودی خود، بیک لابراتوار استحالۀ ارزشها وترورمفاهیم مقدس مبدل، وانسان این سرزمین را به زندان بی اعتقادی نسبت به خود وکلیه مفاهیم ارزش آفرین پیرامونی آن اسیرنموده است، که عوامل تبعیض، تعصب، جهل، نفاق، فقر، عقب ماندگی، فساد، بدامنی، بیماری وغیره سرنوشت محتوم وخارج از ارادۀ باشندگان دوزخی آن رارقم زده، وروز تا روز بر ابعاد وگستردگی آن از زوایای مختلفی فزونی بعمل میآید.
دشواری وغیر قابل تحمل بودن چنین شرایطی برهیچ کسی پوشیده نیست که، هر لحظۀ آن بر روح وروان این اسیران بدبخت درپنجه های ظالمان وستمگران خاکفروش وناموس فروش چون کوهی سنگینی نموده، وبه طور مستمر، از این ماتم زدگان تاریخ قربانی میگیرد.
در چنین یک شرایط جهنمی راه اندازی کشتارهای وحشیانه و پلان شدۀ عزارداران بیگناه ومومن عاشورای حسینی، در کنارتداوم ده ها نوع جنایت وفساد پلان شدۀ دیگراز جانب طالبان وحامیان دولتی ایشان، که با همکاری های مستقیم گروه های تروریست پاکستانی، چون، سپاه صحابه، لشکر طییبه، گروه جهنگوی،استخبارات های پاکستان ودیگرکشورهای منطقه وجهان، اعمال میشود، مسلماً یک توطئۀ خائنانه ودورازتصوری است که، هیچ هدفی بجز از خلق نمودن زمینه های بیشتر آشفتگی ونفاق درمیان باشندگان چندین ملیتی این مهد آشوب وبدبختیها نداشته وتکرارتجربه های شومی است ازتاریخ سده های واپسین این سرزمین که، مدعیان تاج وتخت قبایلی وکاسه لیسان اجانب، جهت دستیابی به اهداف پلید خود وتحقق آرزوهای شوم استعمارگران انگلیسی، چندین بار به این نوع قتنه ها دامن زده وخون های پاک بیگناهان زیادی را به هدر داده اند.
اکنون نیزهمین دشمنان سوگند خوردۀ مردم ومیهن مااز داخل وخارج کشور است که، باهدف تحقق بخشیدن به آرزوهای پلید دشمنان سوگند خوردۀ مردم ومیهن ما، وانحراف توجه مردم از مسایل اصلی وسرنوشت ساز به این گونه موارد نفاق آفرین وشیطانی مراجعه، وازموجودیت تنوع مذهبی در جامعه استفادۀ سوء وخائنانه بعمل آورده، منحیث زمینه سازان بروز اختلافات مذهبی در بین مردم ما عمل مینمایند.
هدف اینگونه تحریکات خونین برهمگان روشن است، وحاکمیت های مبتنی برقبیله سالاری در افغانستان، از همان بدو پیدایش تا به امروزهمواره کوشیده اند که از حساسیت های مذهبی، زبانی، ملیتی، نژادی ومنطقوی موجود درین کشور کثیرالملیة سود برده، وبا دامن زدن بر تعصبات رنگارنگ، کوره های اختلاف وتفرقه را همیشه شعله ور، وازدود وآتش آن در جهت حفظ حاکمیت های نامشروع خود، وتحقق آرزوهای باداران اجنبی خویش بهره برداری نموده اند که ما ذیلاً چند نمونۀ بارزاز اینگونه دسایس را در تاریخ خونین ومملو از بی عدالتی های کشور بر میشماریم:
- در سال 1775 میلادی که مصادف است با دورۀ زمامداری تیمور شاه ابدالی، سردار جانخان پوپلزایی سرلشکراحمد شاه ابدالی که در آن زمان امور منطقۀ پشاوررااداره مینماید، ضمن یک نامۀ تحریک آمیز،عنوانی سردار محمد علم خان درانی، فرزند سردارعبدالله خان دیوان بیگی که در آن زمان بحیث ایشیک آقاسی باشی دربار کار میکرد، تعصب وبد بینی مذهبی خودرا نسبت به اهل تشیع دربار واردوی تیمور شاه وکشمیری ها چنین ابراز میدارد:
«این نامۀ عنبر شمامه...بدستبوسی جناب عالیجاه...امیر علم خان درانی...ایشیک آقاسی ...تودیع وتسلیم گردد....افواهات کاذبین ومنافقین ومردمانی که مذهب نامهذب شیعه دارندوکشمیری های دزد باطن ابلیس سرشت وآدم روی از سالها از راه مخادعت وخیانت وشراندازی...لقمۀ ناپاک حاصلکرده اند بنام غلام وغلامخانه وکنیز وداده ودایه به خدمت سرکار...موقع یافته اند، حالا روز غلامی وشاطری وچتر برداری وچلمداری ومجالس طی کرده میخواهند از اخوان واعیان سلطنت باشند واحسانی که پدر بزرگوار شما وما در بارۀ آن مردمان نا پاک کرده ایم، همه را دراین حال فراموش کرده اند...باید علی التعجیل از روی وابستگی بنی اعمامی تعظیم بلا نهایات ...مارابه حضرت شهنشاه ...دردران تیمورشاه ...به این مطلب ثقه بجا آرند........»
درین نامه شما صراحت لهجه ودشمنی یک قبیله سالار را با اهل تشیع ودیگر مردم کشورواضحاً دیده میتوانید، که توصیه وتلاشی بود در جهت تحکیم پایه های قبیله سالاری ودور انداختن عوامل قبیله ستیزی.
- در سال 1804 میلادی که شاه محمود سدو زایی بعداز کور ساختن برادرش شاه زمان قدرت را در دست میگیرد، آرزوها سردارجانخان ودیگر قبیله سالاران تمامیت طلب، با همکاری جواسیس انگلیس، در جهت بر هم زدن وحدت وهمبستگی مردم به کرسی نشست واولین جنگ خونین شیعه وسنی در کابل مشتعل گردید که، منجر به قتل عام مردم بیگناه زیادی از هردو طرف گردید. در رآس این فاجعه روحانی بزرگ اهل سنت سیداحمد معروف به میر واعظ وقبیله سالاران بزرگی چون شیرمحمد خان پوپلزایی مختارالدوله، احمد خان نورزایی، ونواب خان قرار داشتند. چون اهل تشیع مستقر در اردی تیمور شاه را بنام خدمت در دربار تیمور شاه نمیتوانستند مورد حمله قرار دهند با استفاده ازتوطئۀ مذهبی شیعه وسنی مورد تهاجم قراردادند..
شادروان میر غلام محمد غبار در جلد اول تاریخ افغانستان در مسیر تاریخ این موضوع را چنین تعریف مینماید:
« به این صورت طرح سیاسی و استعماری انگلیس به کمک عدهء از فیودال های مقتدر، برای بار نخست در افغانستان تطبیق گردید، نتیجهء آن نجات حکومت انگلیس در هندوستان، اعاده ملوک الطوایفی و تنزیل دولت مرکزی در افغانستان بود.»
- در زمان زمامداری امیر محمد یعقوب خان نیز، درست در لحظاتی که قیام مردم سرتاسر کشور بر علیه انگلیس ها وحاکم دست نشاندۀ ایشان به اوج خود رسیده بود در شهر های کابل، هرات غزنی وقندهار به اختلافات شیعه وسنی دامن زده شد که خوشبختانه بزودی خاموش گردید.
- در زمان زمامداری امیر خونخوار عبدالرحمان خان موضوع تشیع وتسنن بیک سلاح ضد مردم هزاره تبدیل، واین امیر جنایتکار بعداز تحریک بی نهایت احساسات مذهبی اهل تسنن بر علیه اهل تشیع، از طریق ملا های اجیر، بزرگترین قوای مختلط نظامی وقومی را از پنج سمت کابل، غزنی، قندهار، هرات ومزارشریف بداخل هزارجات سوق و بزرگترین سرداران خود مثل عبدالقدوس خان، غلام حیدر خان چرخی، امیر محمد وغیره را دررآس آن قرارداد.
در نتیجۀ این جنگ خانمانسوز مناطق وسیعی از مناطق هزاره نشین ساحات مرکزی از وجود هزاره ها پاکسازی وبه قبایل پشتون سپرده شد که از آن جمله است منطقۀ ارزگان که درآن روزگار مرکز هزارستان بود ولی امروزبیک منطقۀ تقریباً پشتون نشین مبدل گردیده، واندک تعدادی از هزاره هادر مناطق دور دست آن باقی مانده است.
این ناموس فروش بی بدیل تاریخ با استفاده از نام تشیع فرمان خرید وفروش فرزندان هزاره هارا صادر وبرای آن محصول دولتی نیز تعین نمود، که در نتیجۀ آن هزاران دختر وپسر هزاره بالای اهل هنود بفروش رسیده، به شالکوت، سندوهند منتقل وبه لولیان شهر وبازار فروخته شدند.
این موضوع را سراج التواریخ چنین شرح میدهد:
«غیر از اینها دختران وپسران وزنان بسیاری از این قوم را تاجران وبازرگانان مسلمان وهندو خریده از راه تجارت در شالکوت، سندوهند برده حتی به لولیان شهر وبازار فروخته ، ایشان همه را در آغوش هند ونصارادرآورده مزد میگیرند»
- در سال 1919 میلادی درست در روز های آغازین جنگ استقلال کشور باز هم در جبهۀ قندهار که در رآس آن سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله قرار داشت ، عوامل انگلیس به اختلافات میان شیعه وسنی دامن زده وحدت وهمبستگی مردم را بر علیه انگلیس ها بر هم زدند که، با درایت سردار عبدالقدوس خان وفتوای علمای اهل سنت وجماعت مبنی بر مسلمان بودن اهل تشیع وناجایز بودن تعرض بر جان ومال ایشان این غایله فرو کش نمود.
مرحوم غبار درینباره چنین مینگارد:
.......... قوای انگلیس که از جنگهای مردم افغانستان تجربۀ طولانی داشت دست به سبوتاژ داخلی زد، وموفق شد که در پشت جبهه یک جنگ داخلی را مشتعل نماید، پس پسرک بیگناهی از پیروان حنفی کشته ودر سراچۀ سید نور محمد شاه خان قزلباش ، در زیر انبار حیوانات دفن شد، از طرف دیگردر شهر قندهار به غلط تبلیغ شد که قزلباشان شهر این پسرک سنی را به تعصب مذهبی بکشتند وهم ونعش مقتول را در منظر عام قرار دادند، چند نفر از روحانیون کاذب واجیر نیزفتوای قتل قزلباشان قندهار را صادر کردندودر نفس شهر زد وخورد برادران هموطن آغاز گردید.......
- در زمان سلطنت نادر شاه نیز با مردم هزاره واهل تشیع نهایت بد رفتاری ها آغازوهزاران تن از بزرگان ایشان روانۀ سیاهچال ها گردیدند، قتل نادر توسط عبدالخالق هزاره، زمینه های وحشتناک قتل واذیت اهل تشیع بالخاصه هزاره هارا در سرتاسر کشور فراهم نمود که هر ورقی از تاریخ آن دوره ها مملو از این جنایت نابخشودنی تاریخ است.
- در دوره های صدارت هاشم خان، شاه محمود خان وداؤد خان مردم هزاره واهل تشیع بشدت مورد تبعیض وتعصب قرارداشتند وتا اوایل دهه های چهل خورشیدی حق اشتغال به وزارتخانه های دفاع، داخله و خارجه را دارا نبودند.
- در دورۀ حاکمیت نور محمد تره کی وحفیظالله امین برادر امین عبدالله امین در شهر قندوز برعلیه هزاره ها اعلان جنگ داده وبه صراحت برای حشری های قبایلی اعلان نمود که سر هزاره ها ازدولت ومال آنها از شما.
حوادث مربوط به عملیات دولت بر علیه مردم چنداول وسایر مناطق هزاره نشین چون قلعۀ شاده وکارتۀ سخی از شاهکار های جنایتبار آن دوره بشمار میرودکه، هزاران تن از بهترین فرزندان هزاره وشیعه را روانۀ کشتارگاه ها وزندان پلچرخی نمود.
- در دورۀ حاکمیت های مزدور جهادی وطالبانی یکبار دیگر موضوع مسلمان وغیر مسلمان بودن هزاره ها واهل تشیع برجسته ومظالم بیشماری بر علیه اهل تشیع خصوصاً هزاره ها اعمال گردید.
تبلیغات جعلی بر علیه هزاره ها، وازبیک ها وتورکمن ها با افسانه سازی های کاذب، واتهامات غیرمنطقی وبی اساس، صرفاً با هدف تحریک پیروان اهل سنت بر علیه اهل تشیع وهزاره ها، وتورکان اوزبیک وتورکمن که اهل سنت وجماعت اند، سیل آسا در کوچه وبازارراه اندازی ومراکز دروغپردازی ودسیسه سازی در مراکز احزاب وتنظیم های جهادی چون حزب اتحاد اسلامی عبالرسول سیاف، حزب اسلامی خالص، حزب اسلامی گلبدین، حرکت انقلاب اسلامی مولوی نبی، و بخشی از پیروان جمعیت اسلامی ایجاد وبه تولید اتهامات باور ناکردنی برعلیه هزاره ها وازبیک ها که به اطراف احزاب وحدت اسلامی وجنبش ملی واسلامی تجمع نموده، خواهان دریافت حقوق مساوی با دیگر باشندگان کشور، وتحقق عدالت اجتماعی بمعنی واقعی آن بودند، مشغول گردیدند که دامنۀ آن هنوز ادامه داشته وحتی عدۀ از مدعیان روشنگری وتحول پسندی را هم بدنبال خودکشانیده است!!!!!!.
- امروز هم بعضی ازشبکه های تلویزیونی وابسته به گروه های فاشیستی چون صدای افغان وده ها سایت انترنیتی وجراید داخل وخارج کشور مشغول اشاعۀ این اراجیف بر علیه هزاره ها، ازبیک ها وتورکمن ها بوده وبی شرمانه هرآن دروغی که بخاطر شان خطور میکند حوالۀ این مردم مظلوم وزحمتکش در افغانستان مینمایند.
- حزب اتحاد اسلامی سیاف، حزب اسلامی حکمتیار وحرکت انقلاب اسلامی مولوی نبی، وحزب اسلامی یونس خالص در اولین روز های سقوط دولت داکتر نجیب هزاران تن از فرزندان خلق های ازبیک وهزاره را که در صفوف اردوی آن وقت جبراً مصروف خدمت بودند در مسیر های راه کابل لوگر، کابل میدان، کابل جلال آباد نامردانه بعداز تسلیم شدن آنها به قتل رسانیده واجساد ایشان برای چندین روز بنمایش گذاشتند.
فاجعۀ قتل عام افشار وچنداول از فجایع فراموش ناشدنی تاریخ کشور است که همپایی وهمسانی با عمل کرد های امیر عبدالرحمان را دارد.
- فاجعۀ قتل عام مردم هزاره واوزبیک، تورکمن بعداز سقوط مناطق قیصار، میمنه، شبرغان ومزار شریف توسط طالبان آن حقیقت عریانی از عملیات فاشیستی طالبان ومتحدین چپ وراست ایشان در لباس طالبان است که تاریخ هرگز نمیتواند به فراموشی بسپارد.
- عملیات انتحاری اخیر در روز های عاشورای حسینی در کابل، قندهار ومزار شریف هم که، منجر بقتل عام ده ها انسان بیگناه گردید، یک نمونۀ دیگر از عملکرد های نفاق افگنانه وخائنانۀ ضد مردمی است که درین شبانه روزی که مردم عذابکشیده وخسته از جنگ افغانستان در جستجوی پیدا نمودن یک راه حل انسانی به این کشمکش ها اند، با دستور اجانب راه اندازی وهیچ هدفی جز بر هم زدن اعتماد مردم افغانستان نسبت به همدیگربا استفاده از تفاوت های مذهبی ندارد.
فجایع فوق الذکر آن بخشی از زهر پاشی های وحشیانه در زندگی باهمی مردم افغانستان است که، آگاهانه از طرف قبیله پرستان وباداران خارجی ایشان تنظیم ودر منصعۀ عمل قرار گرفته است، که نتیجۀ آن با مدارا های خردمندانۀ که از جانب اکثریت قاطع اهل سنت وجماعت، واهل تشیع صورت گرفت، هیچگاهی زمینه را برای تداوم دشمنی های مذهبی، چنانیکه در کشور های ایران وپاکستان رایج، وبه سیاست های رسمی ودولتی آن کشورها مبدل گردیده است، مساعد نساخت، ولی تلاشهای قبیله سالاران ودیگر دشمنان آزادی وعدالت در کشور که، حرص وآز غیر منطقی وتسکین ناپذیر فوق فاشیستی ایشان، آنهارا در موقعیت ضد تورکان هزاره، ازبیک، تورکمن، قزلباش وغیره با برجسته سازی انگیزه های مذهبی، لسانی، منطقوی، نژادی وغیره قرارمیدهد، هنوز بشدت از چپ وراست ادامه داشته، وهیچ چیزی آن درندگان را قانع نمیسازد مگر نابود شدن مطلق وهمه جانبۀ مادی ومعنوی، این اقوام وملیت ها در افغانستان که آنهم تا جاییکه تاریخ به اثبات رسانیده است خیال است ومحال!!!!
کشتار وحشیانۀ مردم با هر انگیزه وحسابی که باشد واز طرف هر گروه وجمعیتی که صورت گیرد جز وحشت وبربریت فاشیستی وسادیستی دیگر نامی نمیتوان برای آن قایل شد، واعمال این جنایتکاران نیز همانند اسلاف ایشان با روسیاهی تمام درج تاریخ خواهد شد وهیچ دستی با هیچ نوع تحریفی آنهارا پاک نخواهد توانست.
چنانچه جنایات سردار جانخان، امیر عبدارحمان، سردار هاشم، سردار داؤد حفیظ الله امین، سیاف، حکمتیار، خالص وغیره را هیچکسی از تاریخ زدوده نمیتواند.
یگانه راه زندگی باهمی وسعادتمند مجموع باشندگان این سرزمین، تآمین عدالت اجتماعی، واز میان برداشتن هرنوع تفوق طلبی وبر تری جویی در بین اقوام وملیتهای ساکن در آن است، ودموکراسی مورد نیاز جامعۀ ما از مجرای حل عادلانه ودموکراتیک مسآلۀ ملی ونابرابری های موجود در حیات سیاسی، اقتصادی، وفرهنگی باشندگان این سرزمین عبور میکند وهیچ نوع تئوری بافی های راست وچپ با گرایش های انترناسیونالیستی آنرا مخدوش ساخته نمیتواند.
فاشیسم در کلیه اشکال وجلوه های آن محکوم به ناکامی ونابود شدن است ولواینکه ماسک دموکراسی ولیبرالیسم را هم برای مدتی، وسیلۀ ستر واخفای ماهیت اصلی وحقیقی خویش قرار دهد، ونامردانه آدم کشان حرفه ای را از پاکستان استخدام وبر علیه شخصیت های با اعتبارو خلق های تحت ستم مورد استفاده قرار دهد، تا بازهم با ارعاب وتهدید محکومین وتحریک احساسات مذهبی وقبیلوی قبایل حاکم برعلیه دیگر هموطنان ایشان ، یک مدتی دیگررا برای ادامۀ حاکمیت نامشروع وفاشیستی خود کمایی نماید.
باشندگان این سرزمین به دموکراسی وعدالت نیازمند اندواین نیازانسانی را فرزندان خلق های همزیست درین سرزمین ، هر گز اجازه بهره بداری های ناجایز نخواهند داد.
کشتار اهل تشیع کابل، قندهارومزار شریف، درروزعاشورا، یک جنایت آشکاراست وهیچ فرد با شرافتی با هر دین واعتقادی که باشدآنرا بغیر از جنایت وددمنشی در حق انسان وانسانیت نمیتواند قلمداد کند.
نفرین باد بر فاشیسم وتفوق طلبی در کلیه اشکال وجلوه های آن.
منابع ومآخذ ها:
1-افغانستان در پنج قرن اخیراز شاد روان میر محمد صدیق فرهنگ ج اول ص 158-157-402-403.....
2- افغانستان در مسیر تاریخ از میر غلام محمد غبار جلد اول ص762-763
3 سراج التواریخ نوشتۀ ملا فیض محمد کاتب هزاره.
4 تاریخ تیمور درانی از عزیزالدین وکیلی فوفلزایی جلد اول ص26
5- افغانستان در قرن بیستم از ظاهر طنین ث255ص-256-257
6- افغانستان در قرن نوزدهم از سید قاسم رشتیا
7- از علی احمد کهزاد - بالاحصار کابل وپیش آمد های تاریخی ص357
8- افغنستان – طالبان وسیاست های جهانی مجموعه ای از مقالات
9- جنگ قدرت از لعلستانی ص123-507
10- یاداشتهای شخصی وخاطرات اهل نظر ومحاسن سفیدان
11- اخبار ونشرات رادیو های بی بی سی صدای امریکا ورادیوی برون مرزی مشهد ودیگر منابع خبری وسایت های انترنیتی وجراید
12- اورته آسیا تاریخی بزبان تورکی ازبیکی از سید مبشر کاسانی
پيامها
15 دسامبر 2011, 19:26, توسط داودی
نهایت سلام و حترامات قلبی خویش را خدمت شما تقدیم میدارم.
مضمون راکه تحریر نموده اید خیلی عالی بوده و اموزنده است درود بشما و امثال شما و بزگترین تکیه گاه قلبی ما هستید.
امید واریم مارا همیشه از مضامین خود بهره مند سازید .
خیلی تشکر از شما.
15 دسامبر 2011, 21:43, توسط صفر
بر استاد میمنگی عزیز سلام و احترامات تقدیم است. استاد بزرگوار به امیدی که روشنفکران تورک قدرت خود را دریافته همانند شما بیشتر آگاهی بخشی کرده و در جهت اتحاد هر چه بیشتر تورکان کوشش کنند.
15 دسامبر 2011, 23:34, توسط دادی
سلام استاد گرامی
استاد گرامی فرموده های شما حق است اما این خائنین پیروی هیچ دین و مذهب نبوده و نزاد پرست هستند.
همانطوریکه رهبر بزرگ ما استاد بابه مزاری گرامی گفته بود که.
گفتار ها مذهبی اما عمل کردها نزادی میباشد.
هرگاه به فر موده شما ازبک هزاره را در مسیر راه قندهار کابل گیر کنند خون شان را مینوشند همه خونخوار هستند.
تشکر از شما استاد گرامی.
16 دسامبر 2011, 08:07, توسط محمد رضا مجاهد
به امید برابری، عدالت وبرادری در میان مردم افغانستان ومرده باد ستم، استبداد و فاشیزم قبیله.
آنلاین : http://m-rezamojahid.blogfa.com/
16 دسامبر 2011, 10:56, توسط رحیم
خوانندگان گران قدر کابل پرس? سلام:
یک عده قلم زنان بی وجدان به منظور استتار جنایت پیشه گان معروف، تقلا دارند تا به هر مسله و حادثه رنگ قومی بزنند. تا مبارزات عدالت خواهانه مردم ما را از مسیر اصلی اش منحرف سازند. ازان جمله است توردیقل میمنه گی. من معتقدم همان طوریکه آدم کشی ، بی ناموسی، دزدی و وطن فروشی دوستم هیچ ربطی به قوم شریف ازبک ندارد، همان سانیکه وحشی گری های سنگدلانه مزاری و خلیلی و محقق نمیتواند بیانگر ستمگری های قوم با عزت هزاره شود، هم چنانیکه تاجیکان عزیز ما هیچ نقشی در جنایات ربانی مسعود، ندارند پشتون های ما نیز نمیتوانند جواب گوی جنایات گلبدین، ملا عمر، سیاف... باشند. توردیقل ها باید بدانند که مردم شکار نیرنگهای جنایت کاران مبنی بر ایجاد تفرقه قومی نمیشوند. همین حادثه الم ناک عاشورا با همه تفتین بازی های تفرقه افگنان توردیقلی نشان داد که مردم ما دگر به آن درجه از آگاهی رسیده اند که شکار قلم زنان چنایت کاران جهادی و دوستمی نشوند.
16 دسامبر 2011, 11:53, توسط خ . نبیل مزاری
رحیم جان ، نخست نوشته آقای میمنه گی را بخوانید ، درست بخوانید و در خواندن عجله نکنید ! اگر آنچی آقای مینمه گی نوشته ، بفرمودۀ خودتان تقلای بر رنگ قومی زدن مسئله عاشوراست ، پس رد آنرا کوشش کنید با اعصاب آرام بنویسید . اتهام بستن آسان ولی ثابت نمودن مشکل است .
16 دسامبر 2011, 14:52, توسط رحیم
نبیل جان سلام:
تنها عنوان مقاله کافیست که ثابت سازد ، توردیقل به حادثه عاشورا رنک قومی زده است. توجه کنید: " فاجعۀ تروریستی روز عاشورا یا تلاش قبیله پرستان در جهت دامن زدن به اختلافات مذهبی". بر علاوه سرتاسر مقاله از جنایت کاران که مربوط قوم پشتون هستند، می نویسد و از دوستم و مزاری و مسعود...برعلاوه ایکه یادی نمیکند به روی تشکیلات های شان عطر پودر نیز میزند. زمانی افکار توردیقل خالی از قوخ قومی می بود که در کنار گلبدین و سیاف و ملا عمر و یونس خالص و محمدی از دوستم ها و مزاری ها نیز به مثابه جانیان سی سال اخیر یاد میکرد. اگر توردیقل همچو اعمالی را که به گلبدین نسبت داده است که من دران هیچ شک ندارم متیقن باشد، درانصورت هم لازم بود تفی به روی دوستم و مزاری حواله میکرد که چگونه حاضر شد با قاتل ازبک ها و هزاره ها متحد شدند؟
در دوران جنگ ضد روسی تمام اقوام افغانستان وقتی مهاجر می شدند همه وهمه ناگذیر بودند تا از مناطق پشتون نشین عبور کنند. تنظیهای جهادی با انهمه خیانت و جنایت شان از ترس مردم نمیتوانستند اقوام غیر پشتون را ازار برسانند. جنگ های تنظیمی که انرا جنگ های قومی وانمود کردند محصول دوران حاکمیت چهادی و دوستمی در کابل است. توردیقل های ازبک وهزاره و تاجیک و پشتون باید بدانند که دگر متاع قومی شان بازار ندارد.
20 دسامبر 2011, 23:34, توسط با تور ایماق
آفرین بر تو رحیم جان ویا هر کسی که هستی . نوشته ات را خواندم ، تو واقعیت را گفته ئی . بگذار کم سودان بی دانش هر قسمی که تعبیر میکنند بکنند.
21 دسامبر 2011, 01:10
سلیمان کوهی و رحیم فرسخ فاصله دارد !!
در همه بد بختیها پای خیمه نشینان دخیل است .
16 دسامبر 2011, 16:07, توسط ع . علی . ف
نوشتۀ توردیقل میمنگی مشت محکمی است بر دهن کثیف محقق و کله فرسودۀ حضرت مجددی که پاکستان را مسول این جنایت ضد بشری اعلان کرده اند.
توردیقل با این نوشته ثابت کرد که دانشمند واقعی است و دیگر ازبکان باید از او بیاموزند که با مقالاتی چون " علم آریا و آریایی را رد میکند" که مرا مجبور به نوشتن شعر ذیل کرد:
ای کله خام شرم جهان
تاکی بمانی چون خران
پشتون ترا سر میزند
تو دشمنی با تاجیکان
21 دسامبر 2011, 02:00, توسط بیخدا
با عرض معذرت، شعر شما از نظر وزن و قافیه چندان درست نیست، اصلا شعر شما باید اینطور باشد :
ای تاجوکان شرم جهان
تاکی بمانی چون خران
پشتون ترا سر میزند
تو دشمنی با اوزبکان
مزاری یخن ما را نگیرد، ما تنها شعر جناب استاد عبدالعلی قایق خر آسانی تاجوکنژاد آریایی نژاد را اصلاح کردیم!
استاد سخن بهرام مشیری از آریابازی سخن میگوید:
http://www.youtube.com/watch?v...
16 دسامبر 2011, 23:19, توسط ایلمراد بشیر
درود به همه وطنان در غم نشسته جنایت اخیر در روز عاشورا و صد ها قربانیان جنایات مشابه دیگر که بوسیله جنایت کاران جهادی/ طالبی و پادو ها و نوکران زرخرید آنها و حامیان به اصطلاح دوستان بین المللی آنها در وطن ما صورت گرفته و ادامه خواهد داشت.
امابعد!
جای تاسف و تالم در این است که عده که مزدور هشت رژیم ( از داود تا کرزی) بودند امروز با ماسک های تازه به نرخ روز میخواهند از آب خیت شده وطن ماهی صید نمایند و نمونه برجسته آنها همین بسم الله خان دیروز و توردیقل امروز هستند. این "حاجی سوسیال" تازه رنگ شده وهابی که در زمان امین به برکت هم پیک بودن با اسد الله سروری در بگیر و ببند صد ها هموطن ما عنصر تصمیم گیرنده بودند، امروز باقیافه گویا حق به جانب مطالب را رقم میزنند که گویا فرشته از آسمان هفتم نازل شده و فرمول نجات وطن در گرو نظر یات وی و مشت سوسیال خور و سوی استفاده جوی از پول تاجران ازبیک های مهاجر و بی خبر از این همه رنگ و نیرنگ در گرو انها است.
جناب "سوسیال حاجی"بسم الله!
آنروز دور نیست که پیشوند حاجی را نیز در سیاه نوشته هایت با توردیقل پیوست نمایی، اما برایت خاطر نشان باید ساخت که:
خر را گر به مکه برند چو باز آید خر تر باشد. و این گپ آقسقال های وطن در مورد شما از همه بیشتر صدق مینماید.
از هموطنی شنیدم که حین خوشخدمتی و ابراز شکران از پول دوستم و اینکه در مکه دعای خیر را در حق وی نموده اید، به جواب شما گفت که کفاره گناه های خود را بپردازید، ما به زور خود به انجای میرسیم که تو با کمر خمی و دست بوسی و چاپلوسی رسیده اید.
بسم الله ! قدری شرم و حیا باید کرد، اگر مرحوم مغفور مرتضی قل و یاران وی در قید حیات نیستند ده ها شاهد زنده دیگر در مورد جاسوسی و مخبری شما به اگسا و کام خاد و واد در قید حیات اند و گر تا حال زبان نگشوده اند تنها بر روی این ملحلوظ بوده که از سگ درنده نمیتوان به گرگ خون آشام شکایت کرد و صدای استغاثه را بلند کرد. مگر آنروز دور نخواهد بود که ماسک از چهره تو مانند تو دریده شود و چهره حقیقی تو بر ملا گردد.
17 دسامبر 2011, 22:25, توسط Sadeq
آقای بشیر
اگرچندیكه پسوند نام خود را (ایلمراد) نوشته كردی اما به نظر میآید كه از نوكران و چاكران اوغانیسم و آریایسم هستی. و كسیكه بسم الله خان را میشناسد و نوشته ترا خواند و مقایسه میكند ، میداند كه تو وظیفه داری تا ذهن دیگران را مخدوش و منحرف كنی ، و من كه بسم الله خان میمنگی ویا توردیقل را از نزدیك میشناسم و نوشته ترا خواندم و صراحتآ حكم میكنم كه تو ذره یی وجدان در باطن خود نداری.
حالا من با بیان ذریات بسم الله خان چلو صاف ترا از آب میكشم:
پوهاند بسم الله میمنگی (توردیقل میمنگی) متولد محله جمشیدی شهر میمنه ، نام توردیقل از تولد توسط والدین ایشان گذاشته شده ولی در نتیجه شدت استبداد قومی و زبانی جامعه نابرابر افغانستان مجبور گردیدند تا نام بسم الله را به ایشان بگذارند.
بسم الله خان پوهنتون هوایی را به پایان رسانیده و درجه علمی پوهاند را در رشته نظامی بدست آوردند.
از لحاظ حیات سیاسی ، ایشان یكی از پیروان معتقد راه طاهر بدخشی هستند و در زندگی سیاسی خود كدام راه دیگری را هرگز انتخاب نكرده بلكه شدیدترین مبارزه خود را برعلیه حكومت های قبیله و بعدآ خلقی ها و همچنان پرچمی ها به پیش بردند . و درین اواخر به نسبت بعضی سو تفاهم ها ، احتمال میرود كه از حزب آزادگان به رهبری كوشانی كنار رفته باشند .
ایشان فعلآ یكی از اعضای رهبری فدراسیون فرهنگی ترك تباران افغانستان میباشند .
پس آقای بشیر گویا ایلمراد ! برخلاف معلومات فتنه گرانه شما بسم الله خان میمنگی ، توردیقل میمنگی مزدور هشت رژیم نبوده بلكه برعلیه هشت رژیم مزدور مبارزه صادقانه و بی باكانه كرده و بخشی از عمر جوان خود را در محابس رژیم های كور و متعصب گذرانده است .
شما را یك لحظه با وجدان تان تنها میگذارم ، اگر آنرا داشته باشید !!!
18 دسامبر 2011, 00:24, توسط محسن
صدای میمنگی صاحب صدای خلقهای ستمدید افغانستان است. ایلمراد بشیر و باقی چتلیهای پاکستانی زاده درد ستمدید را درک نمیکنند.
18 دسامبر 2011, 00:43, توسط خ . نبیل مزاری
آقای صادق ! پاسخ تان به پیام ایلمراد لروبر زوی بسیار منطقی و با استدلال است . اگر لروبر زوی کمی وجدان داشته باشد دیگر دریچه کابل پرس? را از خجالت و شرمنده گی باز نمی کند .
21 دسامبر 2011, 09:25
محسن جان تو داقعن راست میگوئی . صدای میمنگی وصدای فیروز یکصدا ولی وسایلش فرق میکند
حتما"یکبار ببین.
http://www.youtube.com/watch?v...
17 دسامبر 2011, 11:51
یک مریض قل دیگر عوض نبی زاده است که به رسم کمونیست دیروز و قوم پرست امروز شیطان علی گوسفند در قتل هزاران هزاران بیگناه و توصیف و تمجید روسها از هیچ دون صفتی و پستی دریغ نکردند و مردم مومن افغانستان از جمله هزاره های بیگناه را فقط به خاطر شنیدن بی بی سی روانۀ پلچرخی و دهمزنگ کردند ولی امروز سنگ مظلومیت و دفاع از قوم هزاره را به سینه زده و چنین وانمود میکنند که گویی از پدر پدر مدافعین حقوق مردم تحت ستم اند.
17 دسامبر 2011, 11:57, توسط نادر
اگر دشمنان مردم افغانستان با فاجعه عاشورا مؤفق نشدند، که خونریزی را بنام شیعه و سنی در وطن ما به راه اندازند، اما " دوستانی" مانند آقای میمنگی تا آن لحظه آرام نخواهند نشست، تا فاجعه ای را تحت نام هزاره، پشتون، تاجک و اوزبک به راه نیاندازند.
17 دسامبر 2011, 14:21, توسط نظری
سلام اقای میمنگی درود برشما و قلمت بران باد . یکعده ادمک ها حقایق نو شتن را تحمل ندارد و فکر کند که این بدبختی تاریخی شان است سر دمداران و سر دومداران تان این ظلم را نموده که امروز هم به شکل انتحار ی شروع نموده و گروه جنگوی را درافغانستان اورده و بایک راهنمای و سپورت کامل جان صدها هموطن شان را گرفته و میگیرد نفرین برشما و شما نی تنها ابروی افغانستان را برده اید بلکه ابرو ی اسلام را هم برده اید . امروز مردم اسلام را نقد میکند فقط بخاطر جهالت شما . و طالبان تان !
آنلاین : http://http://kabulpress.org/m...
21 دسامبر 2011, 13:46, توسط تور خان
نظری صاحب !اسلام چه آبرو دارد که اورا ما برده باشیم. اگر آبروی تو هم مثل آبروی اسلام است ، چندان آبروئی نداشتی. اسلام شما خودش جهالت است. دین عرب های جاهل را بما نسبت ندهید.