صفحه نخست > دیدگاه > ما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم

ما و نو آوری، تجدد و مدرنیزم

به بهانهٔ صدمین سالگشت نشر سراج اخبار
صدیق رهپو طرزی
پنج شنبه 22 دسامبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هسته های دگرگونی های نو

از پایان قرن هژده به بعد، انکشاف و رشد شهر ها و همراه با آن شهر نشینی در این سرزمین، با از میان رفتن تجارت زمینی، به دلیل پیدایی راه های بحری، و جنگ های داخلی برای دست یافتن به قدرت و یا نگه داری آن، به کندی وحشتناکی رو به رو شدند. در این میان تنها اقلیت های نا مسلمان که کمتر زیر فشار تعصب دینی قرار داشتند، مانند هندوان، یهودان و ارمنیان بودند که با دنیای بیرون تماس داشتند. این ها هم چون از موقعیت مساوی با افغانان مسلمان بر خوردار نبودند. از این رو، نتوانستند به طبقهٔ موثر اقتصادی برای آوردن اندیشه های نوگرا و مدرن، کاری از پیش ببرند. اینان به شدت از سوی فرمانروایان، علمای دین و سران قبیله تحقیر می شدند. این گروه ها، در همان دایرهٔ بسته یی که در وجود خرده اقتصاد تبلور یافته بود، می چرخیدند.
دید روشنگرانه که از توجه به دانش (به باور من به تر است تا واژهٔ علم را به علم دین به کار ببریم و واژهٔ دانش را برای فهم و دانش تجربی و کرداری مانند: دانش کیمیا، فزیک و هندسه و دیگر و دیگر )، بر می خیزد، با دید گاه های کوپرنیک، گالیله، نیوتن در بخش دانش تجربی و بکن، دکارت کانت و دیگر و دیگر.. در بخش دانش اجتماعی و انسانی که ساختار سیاسی را در نظر می گیرد، دگرگونی ژرفی را به همراه آورد.
اما، در کشور ما که در پوسته لک سنت گرایی به خواب رفته بود، حتا در بخش ادبیات که دریچه یی برای بیان انسانی به حساب می رفت، در همان تنگنا شخصی در بند ماند. این ها در دایرهٔ تنگ عشق و هجران از یک سو و پندهای اخلاقی، به ویژه گریز از دنیا در خانقاهای عرفان و صوفیگری که هدفش تنها و تنها رسیدن به خدا و فنا فی الله بود، می چرخید. فشار استبداد دینی و سیاسی دانشمندان و نویسنده گان را در چنگال اش فرو می برد. اینان، یا به مدرسه ها وابسته بوند و یا در به ترین حالت، شاعر و منشی دربار می شدند و از چارچوب علم الهی گامی به بیرون گذاشته نمی توانستند.
حالت بحران های سیاسی و اقتصادی در سدهٔ نزدهم، حتا آن دریچهٔ روشنی کمرنگ حمایت و یا به تر بگویم قیمومیت و پرستاری فرومانروایان را به روی دانشمندان بست. در حقیقت امر، در چت مدرسه ها، جز آوای تکراری و نفسگیر تفسیر های دینی و ضربا ضرب، چیز دیگری طنین نمی انداخت. در کنار دسته یی به شدت کوچک عالمان و شاعران، گروه عظیمی از دهقانان و حتا کسبه کاران به شدت بیسواد و خرافه زده وجود داشتند.

نوگرایی فنی با قنداق تفنگ

در حالت بحران شدید سیاسی ـ ناشی از جنگ های داخلی ـ اقتصادی و فرهنگی، خطر برای نابودی سلطنت و حتا ساختار دولت در کشور، روز به روز نمودار تر می شد.
این در حالی بود که سیکه گان، Sikh (سیکه، واژهٔ پنجابی است که ریشه در زبان سانسکریت دارد. معنای واژه گی اش پیرو و یا مرید می باشد. این باور در سدهٔ پانزدهم در شمال هند شکل گرفت که بر آزادی روانی و عدالت اجتماعی تاکید می کرد. این جنبش از همان آغاز رنگ جنگجویانه به خود گرفت. گوبیند سنگه Gobind Singh ـ ۱۷۰۸ـ۱۶۶۶ ـ آخرین پیر، از خویشتن رهنمای نوشته شده یی به نام ادی گرانت Adi Granth به یادگار ماند.) پارسیان و خان نشین های بخارا، چشم به توته هایی از سرزمین ما داشتند. درست در همین زمان بود که همسایه گان دست به آوردن دگرگونی ها در اردو هایشان به سبک اروپایی که دروازه های شان را تک تک می کردند، زدند.
دریچه های نو آوری در بخش دگرگونی های فنی در ارتش برای بار اول در زمان امیر دوست محمد (۱۸۶۳ـ۱۸۲۶)، صورت گرفت. او برای تحکیم پایه های قدرت و این که از تجزیهٔ بیش تر جلوگیری نماید، از همه وسیله های سیاسی، جنگی و حتا نهاد ازدواج بهره گرفت. اما، از آن جایی که به شگردهای این امر آشنا نبود، هر کسی را که ادعای توانایی سازماندهی نظامی را داشت، به گرمی پذیرایی می نمود. در همین خط، آدمان ماجراجو که گاهی خویشتن را طبیب و گاه خبره جنگی وانمود می کردند، همراه افسران گریزی از لشکر رنجیت سنگه، انگلیسان، هندیان، ایرانیان و حتا فرانسه ییان که برای به دست آوردن زر و سیم حاضر بودند به هر کاری دست بزنند، به دربارش حضور یافتند و زانو به زانویش نشستند. در این میان، داستان یک ماجراجوی فرانسه یی به نام آگرو Agroo، جالب است. این مرد از بس که همیشه مست بود، افغانان او را بوتلی می خواندند. برخی از این آدمان برای نفوذ بیش تر و حضور در حریم شاه، حتا مسلمان شدند.
این اصلاح ها در اردو، تنها سبب ایجاد یک قطعه و یا گروه پیاده نظام شد و بس. امیر، هم چنان تلاش نمود تا ملایان را مهار بزند. از همین رو خویشتن امیر المومنین خواند. (۱۸۳۴). این دگرگونی تنها در کابل محدود ماند. این را نباید فراموش کرد که اردو پیوند تنگاتنش را با ساختار قومی و قبیله یی به شدت نگه داشته بود. در بخش های دیگر، جامعه غرق در عقب مانده گی و خرافه زده گی به سر می برد. در این جا، از تغییر های فرهنگی بویی نمی توان برد. از دست آورد های فنی نو، در بخش های حرفه و صنعت و هم چنان زراعت، هیچ بهره یی گرفته نشد.
در همین زمان در کشور ما، جنگ های افغانستان و انگلستان، زمینهٔ نیرومندی را برای قدرت گیری جنگجویان قبیله یی و رهبران دینی که هر بار جهاد را اعلام می نمودند، فراهم ساخت. این امر سبب نیرومند شدن سنت گرایان گردید. این دو، سد سکندری را در برابر دگرگونی های اجتماعی سیاسی، بر پا داشتند. اوج این مخالفت را می توان در واکنش های بعدی به برنامه های اصلاحی در درازای سدهٔ بیست که تا کنون ادامه دارد، دید.
به این گونه، نو گرایی و مدرنیزم تنها در بخش نظامی و استفاده از جنگ افزارهای نو، در بند ماند.

گام های جدید در خط نوگرایی

در کشور ما، این خط نوگرایی ـ البته بیش تر فنی نی اندیشه یی ـ مصادف با دورانی شد که امیر شیر علی (۱۸۷۹-۱۸۲۳) بر وضع کشور، مسلط گردید. به گفتهٔ برخی مورخان، نطفهٔ سرمایه سالاری که با مقایسهٔ مناسبت های اجتماعی قبلی اش، در سطح بالاتری قرار دارد و در برابر نظام سنتی می ایستد، در زمین دگرگونی های کشت شد. او دست به دگرگونی ها و اصلاح هایی زد که در اثرش سقف جامعه بستهٔ سنتی، درز برداشت و دیدگاه های نوی سر و سامان یافت. او درب اولین آموزشگاه عمومی را باز نمود. او به سوی رشد اقتصادی، فرهنگی، پیشه وری به ویژه اسلحه سازی، راه سازی و پرورش چار پایان به شیوهٔ نو، توجه کرد.
در خط این دگرگونی ها می توان تحول در اخذ مالیه را نام برد. پیش تر مالیه، پیش از بر داشت محصول غله ها به زور اخذ می شد. این امر لغو گردید. معاش افسران و سپاهیان را که پیش تراز سوی دهقان پرداخت می شد، پس از این از خزانهٔ دولت حواله می گردید. هم چنان جای بود و باش اردو در خارج شهر در قشله های عسکری معین شد. او با بنیاد گذاری شهر شیر پور، در شمال کابل، در سال ۱۸۷۰ ع. که هزار ها نفر در آن به کار مشغول شدند، از شیوهٔ بیگاری یعنی کار رایگان مردم، استفاده ننمود. به روزکاران مزد روز به روز می پرداخت. حتا به سربازانی که در آن مشغول به کار می شدند، ماهانه پنج روپیه به معاش عادی شان اضافه کرد.
در بخش سیاسی می توان از شکل گیری شورای دولت و قوهٔ اجراییه که در سال ۱۸۷۴ع. به میان آمد و در آن مقام های صدراعظم، وزیران جنگ، داخله و مالیه تعین و خزینهٔ دولت به میان آمد نام برد. برای بخشیدن نظم بیش تر، مقام سر منشی به میان آورده شد.
جرگهٔ بزرگ با ترکیب دو هزار نفر از بخش های و قومان گونه گونهٔ کشور دایر و در مورد اختلاف سردار محمد امین و سردار محمد شریف برداردانش، مشوره نمود. در نتیجه سردار محمد امین از سر راه بر داشته شد.
مهم ترین دگر گونی را که ایجادگر نوگرایی می باشد، در راستای معارف می توان دید. در نتیجه دو مکتب جدید ملکی و عسکری که از بن با مدرسه های پیشین تفاوت داشتند، در بالاحصار کابل بنیاد گذاشته شدند. در این جا درس نظامی و ملکی داده می شد و هندوستانیان زبان انگلیسی را می آموختند. گام بعدی، همانا ایجاد چاپخانه می باشد. در نتیجه شمس النهار، اولین نشریهٔ کشور، ۱۸۷۵ع. انتشار یافت. در این چاپخانه رساله هایی که نماد دید نو گرایی می باشد، چاپ می گردید. در این جا برای بار اول تکت داگخانه، نشر شد. ایجاد اردوی منظم که پیش تر بخش زیادش شکل ایله جاری را داشت یکی از دست آورد های مهم به حساب می آید. در کنار این دگر گونی، فابریکه های کوچک توپ ریزی پای در میان گذارند. سربازان و افسران دارای لباس همرنگ یا یونیفورم گردیدند.
حضور روسیه و بریتانیا، زمامداران کشور را مجبور ساخت تا به انزوا روی بیاورند. این امر همزمان یک نوع بدبینی و نفرت را نسبت به آنان به میان آورد. میوهٔ تلخ این اثر را می توان نگاه پـُـرشک مردم به همه دست آورد های اروپایی و از آن میان اندیشهٔ نو گرایی، دانست. این امر همچنان سبب تقویت بیش تر نهاد های سنت گرای دینی و قبیله یی گردیده جلو پذیرش اصلاح های ژرف اجتماعی ـ اقتصادی را گرفت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • گرگ زاده عاقبت گرد شود گرچه با آدمی بزرگ شود. این همه روده درازی و گزافه گویی بخشی برای این بود که عبدالرحمان جلاد را مدرن و نوآور معرفی کند. آقای صدیق رهپو طرزی فاجعه انسانی زمان عبدالرحمان را نمیبیند و تسلط قبایل پختون یا اوغان را بر مناطق غیر اوغان دولتداری میداند.
    پشاتنه سر و ته یک کرباس هستند و از همین حالا نیروهای وحشت پشتونها یعنی طالبان را ملی معرفی میکنند.

  • دوستان سلام ! با معذرت که حوصله خواندن اینهمه نوشته بی پایان آقای رهپو را ندارم . کاش آنرا دنباله دار می نوشتند تا میتوانستم بند بند آنرا تعقیب می نمودم . یگان دوستی پیدا میشود که مانند داستان " نازی جان همدم من دلبرمن" را که اقای میرهزار خلاصه نموده بودند ، این نوشته را نیز خلاصه نماید ؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس