برشی از سيمای کودکان وطن

Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


حقوق بشر

فارسی: افغانستان - ايران - تاجيکستان

شنبه 23/3/83

 

 

روايتی از افغانستان لب بسته

حقوق بشر در هرات

کودکان، زنان و مردان

کامران ميرهزار                     

                              editor@kabulpress.org  

حقوق بشر وقتی پای به هرات می گذارد، بايد نگاه و گستره ی هستندگی خود را وسعت دهد و تمام زوايا را بنگرد که مبادا کودک، زن يا مردی از اين نگاه دور بماند. حقوق بشر از دريچه ی گسترده تر، زوايای افغانستان غمگين و زخم خورده را بيشتر می نماياند. سال هاست که حقوق کودکان، زنان و مردان مان در هرات ناديده گرفته شده و خشونت در کنار همه ی شاهکارهای انسانی که در هرات وجود دارد، بارها آدمی را در مسير فرسايش قرار داده است. اگر زاويه ی نگاهمان را وسعت دهيم، ساخت و سازهای سريع و به ظاهر مدرن، يا سرازير کردن اتومبيل های گوناگون، همانگونه که هرات را چهره ای ناهمگون داده است، بر قسمت های پنهان جامعه دست می گذارد و جامعه ی ما را جامعه ای با همان سيستم طبقه بندی شده ی کلاسيک، فقير و غنی تقسيم می کند و فرسايش ادامه می يابد. جامعه ی فرسوده، جامعه ای نيست که در آن انسان بتواند آزاد باشد و از تمامی حقوق انسانی خود برخوردار. هرات از يک زاويه که محدود بنگريم،  در حال رشد است و از زاويه ی بازتر در حال فرو ريختن. حقوق انسانی در اين شهر محدود می باشد و انسان های زيادی هستند که برای بدست آوردن اولين حقوق خود، خوراک، پوشاک و آموزش، حقوق ديگر خود را هم از دست می دهند. کودکان، زنان و مردان زيادی را می توان يافت که فضای روانی فرسوده ای را سپری می کنند. گشودن پنجره ها ی حقوق بشر در افغانستان، حقايق دردناکی را می نماياند که اين برشی ست از هرات، شهر ناجوهای آن.

کودکان در هرات

کودکان زيادی در هرات می زيند که نمی توان قاطعانه آن ها را در قلمرو زيستن قرار داد. وضعيت آن ها سرانجام به کجا خواهد انجاميد و چرخی که خود بايد در گرداندن آن سهم داشته باشند، چه می کند؟ کودکان در هرات همچون ساير نقاط افغانستان حکايت غمگينی دارند. وقتی از شهر ها به طرف روستاها، دشت ها و يا کوهستان در حرکتيم اين داستان با کارکتر ها ی زخمی تر روايت می شود.

در سطح شهر هرات به وضوح می توان تکدی گری کودکان را مشاهده کرد. دختران و پسران کمتر از ده سال برای بدست آوردن روزی گاهی دست به تکدی می زنند. آنان ناچارند که برای بدست آوردن کمترين چيز دست تکدی بسوی ديگران دراز کنند و اينگونه کودکان از همان ابتدای زندگانی با محيطی برخورد می کنند که يکی دارد و يکی خير و آنکه ندارد بايد از اين راه، يعنی تکدی گذران زندگی کند. در کنار اين فقر در همه ی ابعاد آن دست به دست هم داده تا علاوه بر تکدی کودکان، زمينه های  سرقت، اعتياد ، سوء استفاده ی جنسی و کارهای سخت و طاقت فرسا برای آنان فراهم آيد. آنان گاهی با سرقت های جزيی روانه ی مراکز اصلاح و تربيت می شوند که آمار کودکان در اين مراکز  از دوازده نفر  گاهی تا پنجاه نفر نيز بصورت ماهانه در نوسان است. اين تعداد تنها تعداد محدودی از کودکان زيادی را تشکيل می دهند که دست به سرقت می زنند و از اين مکان سر در می آورند. در کنار اين مرکز بازتوانی و بازپروی معتادان هرات نيز هست که در مدت چهار سال اخير سه هزار و صد و بيست و  شش نفر  کودک معتاد را پذيرا بوده است. در اين ميان می توان به کودکان دختر اشاره کرد که از طريق والدين خود دچار شده اند. چند علت عمده را می توان برای اعتياد کودکان يافت. يکی اينکه به علت فقر والدين در حين تکدی از کودکان خود نيز استفاده می کنند. آنان به کودکان قرص های خواب آور داده تا آرام باشند و گاهی حس نوع دوستی افراد را جلب کنند. کودکانی که اينگونه قرص های خواب آور را می خورند، رفته رفته به اعتياد دچار می شوند. علت دومی که می توان برای اعتياد کودکان ذکر کرد اينست که در مناطقی از اطراف هرات مانند شيندند که خشخاش کشت می شود، کودکان کار نيش زدن قوزه ها را انجام می دهند و در اثز چشيدن آنان آهسته آهسته معتاد می شوند.  يکی ديگر از علل اعتياد کودکان را می توان زندگی در ايران دانست. زندگی که والدين در آن به اعتياد روی آوردند و محيط اعتياد برای کودکان فراهم شده و معتاد می شوند.

 کار کودکان نيز يکی از موارد چشمگيری ست که در هرات و نواحی اطراف آن وجود دارد. کودکان به کارهای مختلفی می پردازند که از آن جمله می توان به قالی بافی، خياطی، فروشندگی، کار در کارخانه و .. اشاره کرد. بار ها در هرات ديده شده است که کودکان دستفروش را ماموران شاروالی کتک می زنند و کراچی های آنان را با خود می برند. از سويی به آنان دستمزد مناسب پرداخت نمی شود. گاهی ديده می شود که کودکان کار های سنگين تری نسبت به بزرگتر هبرشی از سيمای کودکان وطنا انجام می دهند و حقوق و دستمزد آنان به مراتب پايين تر و گاه حتا يک سوم هم نمی شود.

زمينه های آموزش برای کودکان گاهی در اطراف هرات به صفر می رسد. در ولسوالی هايی چون غور و فراه عملا مکاتب دخترانه وجود ندارد. مکاتبی هم که وجود دارد يا در فضای باز می باشد و يا زير خيمه ها. در عين حال کيفيت آموزش به شدت پايين می باشد. کسانی که تدريس می کنند گاهی حتا تا صنف دوازدهم نيز خود نخوانده اند. از سويی حتا کتب درسی نيز به اندازه ی کافی در دسترس کودکان نمی باشد. گاهی در يک کلاسی که نزديک بيست دانش آموز وجود دارد، تنها دو يا سه کتاب وجود دارد. از سويی باز کيفيت و سيستم طرح شده در کتاب ها نيز سيستم فرسوده ای می باشد که خود در برخی موارد مانع از رشد و نمو استعداد ها می شود. در مکاتب، کودکان به شدت تنبيه می شوند و رفتار مناسبی با آنان نمی شود.

قاچاق و ربودن کودکان نيز  از موارد مهمی ست که گريبانگير آنان است. قاچاق کودکان به نيمروز برای کار امر شايعی محسوب می شود و  ربودن کودکان از هرات نيز در ماه های اخير آغاز شده است. از کودکان گاهی برای جابجايی مواد مخدر استفاده می شود و گاهی ناچارند که مواد را آنان ببلعند و در جايی ديگر آن را از بدن خود خارج کنند. در همين حال کودکان ربوده می شوند تا علاوه بر حمل مواد مخدر از قسمت های مختلف بدن آنان استفاده شود و به خريد و فروش برسد.

ازدواج زودهنگام شايد در همه جای افغانستان شايع باشد و در اين بين هرات و مناطق اطراف آن نيز از اين قاعده مستثنا نيست.  در شيندند دختر هجده ساله ای را به عقد پسر شش ساله در آورده اند. دختر هجده ساله نامزد برادر پسر شش ساله بوده که به علت درگيری ها کشته شده و خانواده ی دختر نخواسته است که او را نگاه کند. حدود سه ماه پيش نيز ديده شده است که دختر شانزده ساله ای را به عقد مرد هشتاد ساله در آورده اند.  

در هرات وسايل تفريحی هست، اما نه برای همه ی کودکان. در اين شهر به وضوح می توان فاصله ی فقير و غنی را مشاهده کرد و همه ی امکانات را اين غنی ست که حق خود می داند.

زنان در هرات

زنان هرات ذاتا زنان شاداب می باشند و  موقعيتی اگر فراهم آيد اين شادابی را بوضوح نشان می دهند. آن دسته از زنان هرات که بيرون از اين شهر و کشور زندگی می کنند، سعی کرده اند تا شادابی را حفظ کنند و آنانی که در هرات زندگی می کنند، شادابی شان را در زير برقع زندانی کرده اند، يعنی زندانی شده اند. تقريبا زنی را نمی توان در اين شهر يافت که از پوشش برقع و چادر استفاده نکند. آن ها می گويند که ناچارند در اين پوشش ظاهر شوند. در صحبت های کوتاهی که با برخی از آنان در شهر داشتم، آنان بريده بريده و با عجله پاسخ می دادند و علت هم پليس هرات و نگاه های حريص مردان بود. پليس اجازه نمی دهد که دختر و پسر در اين شهر آزادانه قدم بزنند و گفتگو کنند. در گفتگويی که با يکی از زنان فعال در زمينه ی حقوق بشر در اين شهر داشتم، او برايم زويای پنهانی را آشکار کرد که گاهی به چشم نمی آيد. او برايم تشريح کرد که کمبود دانش و نيز سنت ها چگونه دست بدست هم داده اند تا زن در هرات، مطيع و فرمان بردار باشد و از حقوق ابتدايی و آشکار خود دست بشويد. برای زنان عملا در هرات امنيت وجود ندارد. او به من گفت که برقع و چادر را از روی هراس به تن می کنند. زنان حق رانندگی ندارند. حق ايجاد توليدی ندارند. نمی توانند در فروشگاه ها مشغول بکار شوند و زن تنها مشخصه اش زاييدن است. در گشت و گذار در شهر تنها يک زن را ديدم که می توانست در محلی کار کند که محل داد و ستد است. وقتی به او گفتم که شما تنها زنی هستيد که در مقابل چشم همگان کار می کنيد و  آيا مشکلی از اين جهت نداشتيد، پاسخ داد که جايی که من کار می کنم يک شرکت هواپيمايی ست و در اين مورد آن ها کوتاه آمده اند. او خنده ای کرد و گفت که دوست دارد همه آزاد باشند. من توانستم آزادانه در دفتر کارشان با او صحبت کنم، اما بيرون از آن جا خير. زنان در هرات به شکل های مختلفی محدود شده اند. آن ها حق انتخاب همسر را ندارند و برای همين اين عوامل دست بدست شده تا آمار خودسوزی زنان و دختران بالا برود. گاهی آنان در بدل دختری ديگر به زنی کسی در می آيند  و تهديد تنها از جانب مرد نيست که اقوام و نزديکان نيز بايد بگونه ای شرايط را برای زن سخت تر کنند. زنان گاهی به عنوان خون بها به مردان سپرده می شوند و گاهی هم ميراث محسوب می شوند. آنان گاهی بدون اطلاع به عقد کسی در می آيند و بايد خانه ی پدری را ناچار به قصد خانه ی کسی که هرگز او را نديده اند و نمی شناسند، ترک کنند. گزارش شده که مردی چشم زنش را با چوب ترکانده است. گزارش شده است که دختری را چهار دست و پا بسته اند و به خانه ی شوهر اجباری انداخته اند. محاکم قضايی اين شهر نيز محاکمی مردسالار، برخواسته از جامعه ی سنتی افغانستان است. زنان نمی توانند به اين محاکم مراجعه کنند و در صورت مراجعه، حکم به نفع مرد خواهد بود. زندان زنان هرات اکنون حدود هفتاد زندانی زن را در خود جای داده است که بدلايل گوناگون همچون، قدم زدن دختری با پسری يا قتل شوهر اجباری در آنجايند. زنی پس از چند بار شکايت به محکمه به زندان رفته است. زنی که مرد اجباری اش با قومندان رابطه ی نزديک دارد. با وجود اين مسايل ديگر قاضی زن يا.. اصلا معنايی ندارد. تنها اجتماع زنان هرات که عنوان شورای همبستگی زنان را با خود دارد، وابسته به والی ست و کاملا جنبه ی تشريفاتی دارد. در عين حال با همه ی مقررات زيادی که عليه زنان در اين شهر وجود دارد، آمار خود فروشی بالاست. زنانی که همسران معتاد دارند ويا همسران خود را طی سال ها خشونت از دست داده اند، گاه ناچارند تا به خود فروشی تن دهند و از اين راه گذران عمر کنند

مردان در هرات

هرات بهترين شهر تجاری افغانستان محسوب می شود. در هرات مردان اغلب به خريد و فروش انواع کالا ها مشغول اند و  کار عمومی همين خريد و فروش اجناس مختلف می باشد. اين شهر در عين حالی که شهری تجاری محسوب می شود، يکی از شهرهای فرهنگی افغانستان هست که اين فرهنگ را در طول تاريخ دست بدست کرده است و اکنون از آن تاريخ مسجد زيبای جامع هرات مانده است و مناره های در حال تخريب باغ گوهر شاد خاتون و چيزهای ديگر. مردان هراتی غالبا فقط به تجارت می انديشند و شرکت در فعاليت های فرهنگی و اجتماعی برايشان بگونه ای منع شده  است. آنان نمی توانند آزادانه اجتماعات مختلف تشکيل دهند و روابط آزادانه با زنان برقرار کنند. در هرات اسماعيل خان فرمان های اوست که بايد اجرا شود و والی اختيار تام دارد. از سويی اين نوع برخورد رفته رفته در فرهنگ هرات تاثير گذاشته و مردان به سمت همان تجارت رانده شده اند. مردان هرات در بوجود آوردن شکل سنتی اين شهر نقش اساسی دارند. آنان به زنان خود اجازه ی بروز نمی دهند و همچنان مردسالاری را حفظ کرده اند. هرات شهر ناجو ها می تواند يکی از بهترين شهر های افغانستان باشد که در کنار تجارت، در زمينه های گوناگون بشری در جامعه ی مجروح افغانستان نقش داشته باشد.

رها، خانه ی جهانی نويسندگان آزاد

دستگيری يک روزنامه نگار برای انتشار مقاله در اينترنت

هنر و ادبيات مشرق زمين در ميان کولی های برزيل

نقض همچنان آزادی بيان در ايران

پناهندگان افغانی را راحت بگذاريد

تريبون فمينيستی ايران

چشم اندازافغانستان نو

به قلم سردبير

گزارش های روزانه  از کابل

  نجلا باختر

حامد کرزای به رياست زلمی خليل زاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهره های ريز و درشت در افغانستان:

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به خبرگزاری کابل می باشد    ( شرايط استفاده)