صفحه نخست > دیدگاه > من "افغان" نیستم؛ "افغانستانی" ام!

من "افغان" نیستم؛ "افغانستانی" ام!

آن هایی که خود را به ظاهر از اقوام غیر پشتون می دانند و همواره از خاستگاه های قومی به قدرت می رسند، می خواهند با فریاد زدن این هویت دروغین (افغان) بر بی هویتی خود سرپوش بگذارند و هویت اکثریت مردمان این سر زمین را نادیده بگیرند.

آثار حکیمی
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

هیچ کس حق مسخ هویت کسی را ندارد. واژه ی افغان هویت تحمیلی برای شهروندان افغانستان است. شناسنامه ی برقی باید با ذکر قومیت و به دو زبان رسمی افغانستان (فارسی دری و پشتو) باشد.

قرار است برای شهروندان افغانستان، در آینده نزدیک شناسنامه ی برقی توزیع شود. نظر به معلومات وزارت امور داخله، این شناسنامه با ذکر قومیت شهروندان و به دو زبان فارسی دری و پشتو تهیه می شود، اما شماری بر ذکر قومیت در شناسنامه مخالفت نموده و آن را خلاف وحدت ملی عنوان کرده اند. در میان این مخالفان انگشت شمار، متأسفانه شماری از مدعیان چیز فهم در مجلس نمایندگان هم دیده می شود.

البته پیش از این، در شناسنامه های افغانستانی ها گزینه ی به نام ملیت بود و در برابر آن، قومی که هر شهروند به آن تعلق داشت ذکر است.

قانون اساسی جدید افغانستان، در ماده ی چهارم بند سوم در تعریف ملت افغانستان آورده است: "ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجيک، هزاره، ازبک ، ترکمن، بلوچ، پشه ي، نورستانی، ايماق، عرب، قرغيز، قزلباش، گوجر، براهوى و ساير اقوام مي باشد. "

یعنی در قانون اساسی جدید هم، قومیت برای تفکیک شهروندان و شناخت شان، به صراحت ذکر است. اما در بند چهارم همین ماده آماده است: "بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق مي شود."

اما به گفته ی شماری از نمایندگان در شورای تصویب قانون اساسی، این بند و بندهای دیگر از جمله بند آخر ماده ی شانزدهم قانون اساسی، مواردی اند که به تصویب نمایندگان شورای تصویب قانون اساسی نرسیده بود، بکله این موارد افزودی که مغایر با متن قانون وارد شده و تناقض آشکار با متن قانون را نشان می دهد، دست بردهایی غیر قانونی اند که در کاخ ریاست جمهوری توسط حلقه ی رییس جمهور وارد قانون اساسی شده اند؛ از آن رو، الزامیت حقوقی ندارند.

با آن که در قانون اساسی ماده های دیگری هم وجود دارند که ناقض حقوق شهروندی اند و باید تعدیل شوند، اما موارد مانند نمونه های بالا از ریشه، مشروعیت قانونی ندارند؛ چون پس از تصویب قانون اساسی، به صورت غیر قانونی اضافه شده اند.

در ده سال گذشته، کارحلقه ی دست برد زده به قانون اساسی، بر همگان روشن شد که آن ها جز تفرقه در میان مردم افغانستان و نادیده گیری حقوق اکثریت شهروندان این کشور، به چیزی دیگری فکر نمی کنند. امروز هم با عنوان کردن تحمیل هویت خود ساخته (افغان) بر اکثر شهروندان افغانستان، در راستای تداوم سیاست تمامیت خواهانه ی آن ها می باشد.

اکنون کسانی که استناد به این بند از ماده ی چهارم قانون اساسی می کنند، در حقیقت جز همان گروه برتری طلب و دگم اندیش اند که یا خواسته اجیر زر و زور شده اند و یاهم ناخواسته و رضاکارانه بر سبزه ی فاشیزم آب می باشند تا زودتر رشد کند.

در کنار حلقه ی سیاسی که منافع خود را در بر انگیختن احساسات قوم پشتون می بینند -در حالی که خود در اصل پشتون نیستند- سینه چاکان واژه ی افغان که مدعی نمایندگی از اقوام دیگر اند، در حقیقت کسانی اند که خود دچار بحران هویت شده اند. آن هایی که از هر بر و بام بر منطقی بودن کاربرد واژه ی "افغان" بر همه شهروندان افغانستان، دلیل می تراشند، غرق در بحران هویت اند و گذشته ی نصبی شان را یا فراموش کرده اند و یا نمی دانند. و الا مطمئنم که از ذکر قوم و تبار خویش نه هراس داشتند و نه هم شرم.

آن هایی که خود را به ظاهر از اقوام غیر پشتون می دانند و همواره از خاستگاه های قومی به قدرت می رسند، می خواهند با فریاد زدن این هویت دروغین (افغان) بر بی هویتی خود سرپوش بگذارند و هویت اکثریت مردمان این سر زمین را نادیده بگیرند.

من به برابری باور دارم و همان گونه که تبارم را به تباری برتری نمی دهم، به هیچ کس هم این حق را نمی دهم که هویت و تبارم را نا دیده بگیرد.

انسان ها در خلقت خود حق اختیار را ندارند و خلقت آن ها به خواست خداوند است. همان گونه که در قر آن سوره ی حجرات آیت 13 می خوانیم: "ای مردم ، ما شما را از مرد و زنی بيافريديم و شما را جماعت ها و قبيله ها ساختیم تا يکديگر را بشناسيد. هر آينه گرامی ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست." یعنی خداوند قومیت و تبار را نشانی برای شناخت میان انسان ها ذکر نموده است. پس آوردن قومیت (تاجیک، هزاره، پشتون ازبیک و...) در شناسنامه به جای واژه ی افغان -که نام دوم قوم عزیز پشتون است- هرگز نه خلاف وحدت ملی است و نه هم کار نادرست.
آن هایی که ذکر واژه ی افغان را هویت برای همه شهروندان افغانستانی دانسته و تصور می کنند که افغان خطاب کردن شهروندان افغانستان، بر وحدت ملی و ملت شدن ما کمک می کند، در اشتباه اند. جعل هویت و تحمیل این واژه همان گونه که در گذشته هیچ کمکی بر وحدت ما نکرده و بر عکس سبب نفاق شده است، در آینده هم نخواهد کرد و جعل هویت هم ممکن نخواهد بود.

این کار بی عدالتی بزرگی است که بر عدالت باوران هر قوم و تبار قابل قبول نیست. خدا مرا در یک خانواده ی فارسی زبان و متعلق به قوم تاجیک به دنیا آورده است، هیچ کس نمی تواند این را تغییر دهد. این خلقت همان گونه که فخری در دایره ی انسانی به شمار نمی رود، ننگی هم نیست.

آن چه که در سوی دیگر این کشور، برای یک هموطن دیگر خدا نصیب کرده است و نصب او هم نه افتخاری است و نه ننگی.

من همان حقی را دارم که او دارد. من همان گونه که دوست دارم شعر مولانا و بخوانم و افغانستان را وطنم بدانم، یک هم وطن پشتون هم حق دارد شعری از گلپاچا الفت بخواند و این کشور را از خود بداند. همان گونه یک برادر ازبیک دوست دارد، شعر علی شیر نوایی از حفظ بخواند و به آن فخر کند.

من همان حقی را به خود قایلم که به یک برادر اهل هنود افغانستانی ام قایلم. وقتی منِ سنی دوست دارم به سوی نماز تراویح در رمضان بروم، این را هم دوست دارم که در ماه محرم یک برادر هزاره ی شیعی ام را نوحه خوان در سوگ امامش ببینم.

من وقتی وارد مسجد می شوم و احساس آرامش می کنم، چرا این حق را به یک برادر سیکم در درمسالش ندهم.
ما همه انسان و شهروندان افغانستان ایم که خدا مارا در قوم ها و تیره های متفاوت خلق کرده است. ما همان گونه که حق انتخاب در هویت و تبار خود را نداشتیم، حق حذف یک دیگر و نا دیده گرفتن هویت و تبار یکدیگر را هم نداریم.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • ما افغان نیستیم و افغانستان نام جعلی برای کشور ماست. ما اوزبیک، هزاره، تاجیک، تورکمن، قزلباش، ایماق، بلوچ، بیات و نورستانی هستیم. به جنبش تجزیه افغانستان بپیوندید تا به چند قرن استبداد افغان ها بر غیر افغانستان خاتمه دهیم.
    www.facebook.com/PartitionAfghanistan

  • آقای آثار حکیمی را سلام علیکم میګویم!

    تاریخ افغانستان یک مرحله ای را بنام دههء دموکراسی درزمان محمد ظاهر، شاه متوفی بیاد دارد. درهمان زمان از ولایت فاریاب افغانستان یکی ازشعرای مجاهد بنام شیدا درپارلمان وقت وکیل منتخب مردم بود. از او این شعر تا کنون به یادګار مانده است:

    ذرهء خاک وطن را به کریملین ندهم
    بخدا جان دهم وخاک به واشنګتن ندهم
    من که افغانم واسلام بود آئینم
    به به انګلیس غلام و نه فدای چینم.

    دربرابر این شعر همین دیروز که آنرا درنوشتهء مشابه مانند این ګذاشته بودم درکابل پرس یکی ازشعرای ګمنام فارسی زبان چنین عکس العمل نشان داده اند:

    تو که افغانی و اسلام دین توست
    دین تو اندیشه ی چرکین توست

    دین تو با قتــــــــل و کشتار آمده
    احمدت بیرون چو از غار آمده!!!

    انجماد فکر تو در دین توست
    دین تو آموزه ی ننگین توست

    دین تو از زن سیاسر آفرید
    تیغ ناحق بهر کافر افرید!

    دین تو دین نیست یکسر پر زخون
    رهروانش اکثرا خواروزبون

    دین تو اموزه اش شمشیر شد
    این چنین بود 14 قرن دیر شد

    دین تو پیغممبرش شد بچه باز
    تا نگویی بار دیگر چیست راز!!!

    دین تو دین ستم ؛ شهوت ، جفاست
    ریختن خون دگر فکران رواست

    دین تو عثمان و بوبکر افرید
    پیکر دنیای زیبارا درید

    دین توعلی ؛ اسامه افرید
    خواب از چشمان بوداها پرید!!!

    دین تو دین نیست ای نادان شهر
    دین تو باشد مرض یاخود سحر!!!

    خوب بهرترتیب بحث را درآخر پی میګیریم:

    نمیدانم که شما با واقف حکیمی چه نسبتی داشته باشید ولی هرچه باشد، مقالهء حاضرشما ازبسا جهات قابل مکث است. اګر کمی صریح تر صحبت کنیم جناب عالی خواسته اید ګرایشات فاشیستی تاجیکی وزبانی تانرا زیرپردهء آیات قرآن پنهان دارید وبه آن رنګ ولعاب دینی بدهید. آنجا که پای اشخاصی مانند پدرام ودیګر بازمانده ګان رهبرانی چون : باعث بدخشی وطاهر بدخشی بدلیل سابقهء کمونیستی شان درجامعه لنګ است اکنون این وظیفه را شما ودیګر برادران جمعیت اسلامی به شکل دیګری بعهده ګرفته اند.
    من مدافع فاشیزم قومی پشتون نمی باشم نه هم آنرا توجیه می کنم، زیرا فاشیزم با اصل ومبادی اسلام درتضاد است، فاشیزم قومی درکشورهای اسلامی درشرایط کنونی، تفالهء جنګ دوم جهانی بود، که اشخاصی مالیخولیایی که درآنزمان دراروپا به تحصیل رفته بودند این تحفهء نامیمون را به افغانستان منتقل ساختند، فاشیزم مانند دیګر مکاتب فکری اروپایی لباس نا جوریست که به قد وقامت یک ملت مسلمان، خواه افغان باشد یا تاجیک ویا ایرانی یا تاجکستانی ویا پاکستانی وهندی جور درنمی آید.

    درافغانستان ودربسا جوامع دیګربشری بیعدالتی ها وظلم های فراوانی برمردم رفته است، عدالت ومساوات ایده آلی را تاحال هیچ جامعه ای نتوانسته است بچشم ببیند، اما موضعګیری شما وحساسیت شما دربرابر کلمهء افغان درشرایط کنونی بیشتر تبر کمونیستهای ملحد وبی دین را که خواهان پارچه پارچه نمودن کشورهای اسلامی اند دسته می کند.
    عدالت خواهی راه ها وطرق زیادی دارد که میشود به آن توسل جست، تنها نفی یک نام تاریخی نه تنها ګره کشای مشکلات جامعه نیست بلکه بردردها وآلام آن افزودن است، ودل دشمنان اصلی وطن که همانا اسلام ستیزان ولاییک ها اند شاد کردن است.
    همان طوریکه رهبران فقید تان هریک برهان الدین ربانی واحمدشاه مسعود، با استعانت از نیروهای کمونیست مشرب وچپی ومارکسیست لیننست چون پدرام وعبدالحمید محتاط وکوشانی خودشان را منفور جامعهء پشتون ساختند شما نیز میخواهید همان را تداوم بخشیده وزمینهء تجزیه ایکه درآن مسلمانان تاجیک وازبیک وهزاره وترکمن درآن قربانی میشوند آنرا برای این نیروهای شیطانی هموار میسازید دیګر هیچ دست آوردی ازین ما جراجویی های تان حاصل نخواهید کرد.
    افغان نام دوم پشتونها نیست، اصولا این نوع موضوعات به بحث های اکادمیک ضرورت دارد وکابل پرس وآن عده ازپیامګزان مجهول الهویه ونویسنده ګان تفاله خور وسارقان ادبی ، که مضامین مقالات نویسنده ګان ایرانی را بنام خودشان بی هیج شرم وآزرمی بدون ذکر نام مرجع اصلی میګذارند، صلاحیت فیصله دربارهء همچو مسایل بزرګ وحیاتی چون نام و هویت اقوام وهویت ملل ونحل را دارا نمی باشند. امیدوارم ازدنیای خیالات خویش بیرون آمده واندکی واقعیتهای جامعهء تان را هم بپذیرید.

    آنلاین :

  • اقای حکیمی

    تو افغان نیستی در کشور ما چی میکنی؟
    لطفا هر چی زودتر از وطن ما برون شو. افغانستان فقط و فقط از افغانا است.

    کلبی حسین
    از بامیان -افتخار افغانستان

  • بزرگترین گه را در تاریخ احمد شاه درانی خورد که کشوری بنام افغانستان ساخت... حالا این فرزندان نا مشروعش تلاش دارند تا این نام منفور " افغان" را که حتی مردم دور دست ترین نقطه دنیا از آن نفرت و انزجار دارند، بالای سایر شهر وندان افغانستان بقبولانند. اوغان های غول همه از یک قماش و سر وته یک پیاز هستند و هیچ استثنای هم در میان شان نیست... قوم متحجر، نیمه وحشی، خانه به دوش، بی سواد، آدم کش،وطن فروش و تمام آنچه از صفت های منفی است... اگر چنین نبودند در این دو صد سال زمامداری شان حد اقل امروز این کشور مانند سایر کشور های همسایه اش صاحب یک امنیت نسبی و پیشرفت وترقی می بود... امروز باشنده گان این سرزمین دگربیدار شده اند و با مشت آهنین به دهان این وحشی های قرن بیست و یک خواهند کوبید تا دندان های خود خواهی و زور گویی شانرا برای همیش شکسته و حق شان را بدهد.

  • به نطر من اگر در تذکره های الکترونیکی از درج هویت قومی صرف نظر شود و عوض آن فقط یک هویت عمومی (هر نام یراکه اکثریت به آن موافق باشد) انتخاب کنند، بهتر است.
    زیرا این امر در همه ممالک دنیا مروج است که برای بوجود آوردن روحیه ملی تمام باشندگان آن مملکت به یک نام معین یاد میشوند، گرچه به ا قوم مختلف متعلق اند.
    همچنان از سؤاستفاده و بی عدالتی علیه اقلیت ها جلوگیری میشود. اگر قومیت شخص در تذکره اش درج نباشد، در ادارات و غیره مراجع کمتر تبعیض نژادی یا قومی اتفاق میافتد، زیرا طرف مقابل نمیداند که شخص مراجعه کننده به کدام قوم تعلق دارد.
    اینکه تذکره به دو زبان رسمی کشور نوشته شود، یک امر طبیعی ست و هیچ قابل توجیه نیست.

  • دوستان بختطر ثبوت اینکه اوغان = پشتون است و واژه پشتون تا زمان امان الله خان در مطبوعات نا شناخته بود وبرای پشتونهای امروزی غیر پشتونها اوغان میگفتند وخودی طرزی نویسنده وخسر امان الله نیز زبان اوغانی میگوید ، نه زبان پشتو ! شما دقت نمایید ، درکدام
    پای تخت کشور جای را بنام ده اوغانا گفته اند؟ گذر اوغانی در بدخشان چرا؟ آیا ده امریکایی در واشنگتن شنیده اید ویا در دهلی ده هندوها ! مشخص است که اوغان کیها میباشند وبا ترفند ماده رندانه میخواهند هویت دیگران را در یک هویت جعلی حل سازند ودیگران دیگر دراین سرزمین با ریشه وهویت تاریخی شان بیگانه حساب شوند واوغان کار اوغانی وفرهنگ ستیزیش را مانند سابق ادامه دهد.

  • بنام ایزد یکتا
    چرا ریشه ای فکر نمی کنید و نمی اندیشید و به دفتر خاطره یا سرگذشت سرزمینی به نام افغانستان سر نمی زنید، تاریخ افغانستان نمی گویم چون تاریخ چیزی است که در آن از ترقی یک کشور نگاشته شده باشد، که متأسفانه ما در طول 250 سال یا بیشتر که نام کشور ما را از خراسان به افغانستان تغییر دادند هیچگونه پیشرفتی نداشته ایم که این هم از برکت برادران ناراضی و راضی کرزی میباشد.
    اما! افغانستان از بدو نام گذاری با تعصب نژادی پایه گذاری شده است و این کشور را تنها متعلق به یک قوم خاص میدانستند در صورتیکه باشندگان اوغان این کشور از 40 درصد کمتر بوده و میباشد و حضور قوم های دیگر را نادیده گرفته بودند، که این خود بیانگر یکی از ظلم های نا بخشودنی این نژاد اوغان را نشان میدهد و حالا هم با زیرکی خاصی میخواهند که این نام را بالای همه قوم های دیگر تحمیل کنند که این امر محال میباشد.
    پس اگر واقعا اینها یعنی اوغانان به دیگر قوم های افغانستان احترام قایل هستند و میخواهند که زندگی آرامی داشته باشیم باید به فکر تغییر نام کشور از افغانستان به یک نامی که به هیچ نژاد تعلق نداشته باشد باشیم، نه تحمیل واژه ای افغان یا همان اوغان بر دیگران
    با احترام
    آرشام

  • سلام به همه ملیت های مقیم افغانستان انجانب منحیث یک شهر وند به همه هم وطنان عزیز خود پیشنهاد دارم که همین نام کثیف مردار چطل ، غول ، وحشی گری ، جنایت کار ، فاسد ، بیسواد ، اجر ، غلام ، زن فروش ، وطن فروش وغیره .

    که همین کلیمه اوغان است اسر کشور عزیز ما دور شود وکدام نام جدید مانده شود

    کلیمه اوغان از غول گرفته شده است ، کلیمه غول را همه میفهمد که چی معنی دارد که از نوشتن آن قلم بنده عاجز است .

  • واقعیت تاریخی جالب ایست در رابطه به نام مملکت یکه خود شان وطن خود را دویچ لند، اما خارجی ها بعضاّ آلمان و بعضاّ جرمنی اش مینامند:
    تا سال 961 میلادی مملکتی تحت سه نام یکه در بالا ذکر شد، وجود نداشت، بلکه چهار قوم بزرگ ( فرانکن، بایرن، زکسن و شوابن) پادشاهان و پادشاهی های جداگانه ای داشتند، که هر کدام بنام اقوام مسکون آن سرزمین یاد میشدند.
    در سال 955 میلادی هر چهار پادشاه به سرکردگی پادشاه زکسن بنام اوتو باهم اتحاد کردند و بالای دولت روم ( ایتالیه امروزی) هجوم بردند و مدت 10 سال روم را در تسخیر خود نگهداشتند.
    مردم روم، آنهای را که از شمال اروپا بر وطن شان هجوم آورده بودند، دویچ می نامیدند.
    به مرور زمان در جلسه ای که توسط چهار پادشاه دائر شد، ایشان موافقت کردند، که ازین به بعد خود شانرا دویچ و مملکت شانرا دویچ لند ( میهن دویچ ها) بنامند.
    اینکه مردم روم آنزمان چرا این نام را برای شان انتخاب کرده بود، تا حال معلوم نیست.
    به نظر من عمل انسانهای با شعور اینطور است. نه آدم کشتن و خصومت قومی به خاطر یک نام!

  • ادامه پیام بالا....
    مردم روم آنزمان کلمه (تدِ سکو tedesco) را استعمال میکردند، بعد آلمان ها این کلمه را به زبان آلمانی ترجمه کردند که معادل آن همان ( دویچ ) بود. آلمان ها نتنها مملکت شانرا بلکه زبان شان را نیز دویچ مینامند.

  • آقای خودت!
    جالب است که خریت و غول بودنت را خودت ثابت ساختی... اینکه چرا پاکستان دشمن تاجک ها است و اوغان ها را مثل بچه خوانده خود میداند اگر برای خودت واضح نیست از پدرت پرسان کن... برای همه از آب صاف تر معلوم است که اوغان ها در فروش وطن و قبولی غلامی اجنبی ها در دنیا و در طول تاریخ ریکارد قایم کرده اند... پس به قول خودت راست میگی چرا پاکستان با غلامان حقله به گوشش دشمن باشد... دلیلی برای دشمن بودن وجود ندارد چون هر گْهی را که پاکستان برایتان داد دریغ نکرده با اشتیاق صرف کردید... آنقدر از خریت تان استفاده کرد که نوشتن در موردش سالها طول خواهد کشید... تاجک ها و سایر اقوام افغانستان خار چشم پاکستان بوده از همین خاطر هر قدر که تلاش کرد تا توسط رزیم سیاه و ملعون طالب نما ها برادران بزرگت به افغانستان مسلط شود موفق نشد... این تاجک ها اند پوز تانرا همیشه در خاک سایده اند و درس عبرت به پاکستان این مادر فاحشه تاریخ تان شده است... افسوس که حیا ندارید...

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس