همه جا دکان رنگ است، همه رنگ ميفروشند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دیدم سال روز پرواز رازق فانی است. گفتم از او بنویسم. فانی در سال ۱۳۲۲ خورشيدی در شهر کابل به دنيا آمد. تحصيلات عالیاش را در سال ۱۳۵۶ با به دست آوردن درجه کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد سياسی از بلغارستان به پایان رسانيد. فانی، سرودن شعر را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد و در عرصه نشریات و فعالیتهای فرهنگی، کارهای ارزشمندی انجام داد. فانی در سال ۱۳۶۷ همراه با خانوادهاش راه مهاجرت در پيش گرفت و در امریکا اقامت گزید. وی در دوم ثور (اردیبهشت)1386 درگذشت.
از آثار وی میتوان به این کتابها اشاره کرد:
۱- ارمغان جوانی (شعر) کابل ـ افغانستان ۱۳۴۴
۲- بارانه (داستان نيمه بلند) کابل ـ افغانستان ۱۳۶۲
۳- پيامبر باران (شعر) کابل ـ افغانستان ۱۳۶۵
۴- آمر بیصلاحيت (طنز) کابل ـ افغانستان ۱۳۶۶
۵- ابر و آفتاب (شعر) کاليفرنيا ـ امریکا ۱۳۷۳
۶- شکست شب (شعر) کاليفرنيا ـ امریکا ۱۳۷۶
7ـحضرت عشق (مجموعه شعر) کابل ـ افغانستان ـ انتشارات تاک 1390
شعر صدف از رازق فانی با صدای دلنشین زندهیاد ظاهر هویدا (که ماه اسفند سال پیش درگذشت) جاودانه شد. این آهنگ و شعر را اولین بار در دهه هفتاد از رادیو بی.بی.سی شنیدم. همیشه هارون و آمنه یوسفی را دعا میکنم که مرا با موسیقی افغانستان آشنا کردند.
همه جا دکان رنگ است، همه رنگ ميفروشند
دل من به شيشه سوزد، همه سنگ ميفروشند
به کرشمهای، نگاهش، دل سادهلوح ما را
چه به ناز ميربايد، چه قشنگ ميفروشد
شرری بگير و آتش به جهان بزن تو ای آه
ز شرارهای که هر شب، دل تنگ ميفروشد
به دکان بخت مردم که نشسته است يا رب
گل خنده ميستاند، غم جنگ ميفروشد؟
دل کس به کس نسوزد به محيط ما به حدّی
که غزال، چوچهاش را به پلنگ ميفروشد
مدتي است کس نديده گُهری به قُلزُمِ ما
که صدف هر آنچه دارد، به نهنگ ميفروشد
ز تنور طبع «فانی» تو مجو سرود آرام
مَطَلب گل از دکانی که تفنگ ميفروشد
ميزان ۱۳۵۸ سَمَنگان
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/post-80.aspx