يک آدَمَک سياسی؛ چيزی بيش اما نه!
پاسخی به گروه طالبی- قبيله ای راوا
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عقده گشايی و فرافکنی شما را همراه با اتهام های "دوباره توخالی" تان خواندم. تمام زورتان همين قدر بود؟
من نوشته ای داشتم با عنوان " راوا اپوزيسيونی نه چندان نيرومند"، از شما پاسخی سراپا عقده گشايی همراه با دشنام ها و اتهام های توخالی دريافت کردم. مانند شما عادت به روده درازی نداشته و ندارم و پاسخی کوتاه و مختصر بر آن نوشتم تا مگر به خطای خود پی ببريد و از اين پس بدانيد با که طرف هستيد و همه را در يک رديف قرار ندهيد و بدانيد که آدم ها با هم فرق دارند. چند پرسش ساده را مطرح کردم و شما بجای اينکه پاسخ های روشن و منطقی به پرسش هايم بدهيد باز هم مانند يک ابليس تمام عيار بجای پاسخ دادن، عقده گشايی کرديد و خاک باد کرديد و دشنام داديد و اتهام های توخالی بستيد. بی آنکه نيازی به پاسخی به نوشته ی شما باشد، ماهيت طالبی- قبيله ای خود را مشخص ساختيد. اين پاسخ نيز برای آن است که مگر از خود شرم کرده و باز هم فرصتی باشد که به خطای خود پی ببريد و آن را جبران کنيد.
ديروز راوای مسلمان، امروز راوای سکولار، فردا اما چه؟
برای من اهميتی ندارد که يک شخص مسلمان باشد، مسيحی باشد، يهودی، انسان گرا و يک بی دين تمام عيار باشد. آن چه اهميت دارد اين است که اين چيزها مساله ای شخصی ست و کسی حق ندارد به کسی بگويد تو چرا مسلمان هستی و يا
مسیحی يا کافر. اين موضوع اما برای يک سازمان سياسی که لاف و گزاف بيش از اندازه دارد، فرق می کند. چه چيزی باعث شده راوای مسلمانی که زمانی با "بسم الله الرحمن الرحيم" و "الله اکبر" مجلات خود را به نشر می رساند، يکباره تبديل به يک سکولار تمام عيار شود و ادعا کند که " فعلا آزادی، دموکراسی مبتنی بر سکولاريزم، عدالت اجتماعی، و احقاق حقوق زن در صدر شعارهايش قرار دارد و بر اين باور است که در شرايط کنونی مبارزه ضد بنيادگرايی راهی است به اين خواستهای انسانی"؟ چرا با زيرکی تمام حدود چهل شماره از مجله ی خود را از چشم ديگران پنهان می کنيد و می خواهيد الله اکبر و بسم الله الرحمن الرحيم تان ديده نشود؟
آيا به اين گفته ی تان باور کنيم؟ چه تضمينی وجود دارد شما که ديروز مسلمان بوديد و امروز سکولار شديد و فردا همچنان که گفته ايد " فعلا" (توجه داشته باشيد فعلا" گفتن تان بسيار به چشم می آيد)، فردابه رنگ ديگری نگراييد و باز هم يک " فعلا " ديگر در کار باشد؟ چه تضمينی وجود دارد که صبايتان "فعلا" يک نسل کشی ديگر در افغانستان نباشد که با همراهی زلمی خليل زاد و دار و دسته ی طالبی- قبيله ای برپا می کنيد؟
هر خواننده ی و بيننده ی عاقلی می فهمد که نه، اين سازمان ديروز يک رنگ داشت، امروز يک رنگ دارد و فردابه رنگی ديگری تبديل می شود.
حکم های طالبی- قبيله ای بوی راوا
فقط يک طالبی- قبیله ای می تواند به من برچسب خادی- جهادی بزند. آن هم بصورت آشکار و مغرضانه آن وقتی می بیند امنیت غیر ملی به دلیل نوشته هایش بندی اش می کند. تهدیدش می کند تا مقالات انتقادی ننویسد و نشرات، نشرات سفارشی باشد. راوا کور می شود و نمی بیند که من نخواستم کابل پرس? به سردبیری امنیت غیر ملی و امرالله صالح نشر کنم و ترجیح دادم نشرات نداشته باشم تا اینکه نشرات فرمایشی باشد. بعد از اینکه کابل پرس را دوباره آغاز کردم، يکی از اولين نوشته ها عليه امنيت ناملی بود که از گزارشگران بدون مرز خواسته ام، رییس امنیت غیر ملی را در فهرست دشمنان آزادی بيان قرار دهد. در ضمن سازمان عفو بين الملل نيز چند ماهی بعد در گزارشی به موارد نقض حقوق بشر در زندان ها امنيت ناملی اشاره داشت.
نگاه شيادانه ی راوا
آيا اين نگاه شيادانه از کامران میرهزار است و يا از راوا که می گويد:
شما آقای میرهزار در ایران بودید و احتمالا در کنار کاظم کاظمی ها و ابوطالب مظفری ها کورس های «درسهای ایدئولوژیک» ضد دموکراسی، ضد آزادی و ضد انسانی رژیم ایران را از سر میگذراندید که «راوا» در راه مبارزه برای دموکراسی از سوی روسها و سگان و اخوان و دولتهای مختلف پاکستان با حمله و بگیر و ببند و زندان و تعقیب و آزار روبرو بود و حتی رهبرش با دوتن از دستیارانش جان باختند.
شما از کجا به اين احتمال نابجا و غلط رسيده اید که من درس ضد دموکراسی و ضد انسانی را می آموختم.شعور و اندازه ی شما از دموکراسی و آزادی، به اندازه ی اتهام بستن های توخالی و پوچ و عقده گشايی ست؟
در آن زمان که من در کوره پزخانه های اطراف تهران کار می کردم و در ميدان تجريش می ايستادم تا کاری بيابم، شما کجا بوديد که به اين احتمال ها دست يافته ايد. اين احتمال های شما خانم ها و آقايان باد هواست و از شکم سيری تان در کنج امن آمريکا نشات می گيرد. در اينجا با بی شرمی تمام اتهام می بنديد، برويد از ناصر زرافشان بپرسيد که چه کسی پا به پای هوشنگ گلشيری در حمايت از کودکان و زنان و مردان بی گناه افغان در زمان امارت تاريک طالبان، از نويسندگان امضا جمع می کرد. با همه ی کار سختی که انجام می دادم، حتا حاضر نشدم يک سطر در ستايش کدام جنايتکاری بنويسم. کور شويد اگر سطری از من را به عنوان سند نياوريد که من در حمايت از جنايتکاری نوشته باشم. لاف و دروغ و نيرنگ هم حد و اندازه ای دارد.
آنوقت می بينم راوای طرفدار حقوق بشر بر من خورده می گيرد که چرا پشاور ننوشته ام و پيشاور نوشته ام. من کف دستم را هم بو نمی کردم که بعد از سال ها يک سازمان پوشالی بيايد و به جرم اينکه در کشوری ديگر کلان شده ام و گويش کابلی يا قندهاری ندارم، مرا متهم به همدستی با جنايتکار کند. اين فقط يک مرض قبيله گرايی ست که شما داريد.
باز هم ماهيت طالبی- قبيله ای راوا
راوا در ادامه ی دشنام ها و بويناک نويسی خود می نويسد:
ما خواهان سرنگونی، محاکمه و مجازات کلیه جنایت پیشگان ۳۰ سال اخیر هستیم و مبارزه مستمر و بیامان برضد روشنفکران چاکر خاینان مذکور را نیز جزء اصلی این مطالبه میپنداریم. و از نظر ما همین برخوردی «خرد ورزانه» است و آنانی را که اصلاح این رژیم را در چهارچوب حاکمیت جنایتکاران متصور میدانند، نه «خرد ورز» بلکه خود فریب، عوامفریب و در تحلیل نهایی همکار بیمزد یا کممزد جنایتپیشگان پشتون و غیرپشتون میدانیم.
آيا فقط جنايات در همين سی سال خلاصه شد و بس؟ پس تکليف جنايات پدرانتان چه می شود؟ تکليف قربانيان کوچ های اجباری و نسل کشی محمد ظاهر عياش و دزد و جانی چه می شود؟ آيا کور شده ايد و قربانيان باقيمانده از دوران پدر بزرگوارتان را نمی بينيد؟ آيا آن ها که از خانه رانده شده اند و نزديکان خود را کشته رها کردند چه می شوند؟ تکليف غصب اموال و دارايی ها مردم توسط محمد ظاهر و اطرافیانش چه می شود؟ اين خاين در گوشه گوشه ی افغانستان، زمين های مردم را غصب کرده بود و حرم سرا برپا کرده بود. حرمسرا می فهميد يعنی چه طرفداران حقوق زن؟ عدالتی که تنها 30 سال را دربر گيرد و خيل عظيمی از قربانيان از آن محروم شوند، گوارا نيست.
ماهيت يک آدمک سياسی
به راحتی اين آدمک متهم می کند و می گويد عامل خوش خط و خال محقق و رژیم ایران. اگر اتهام به همين راحتی باشد، راوا عامل خوش خط و خال و سابق بی نظير بوتو و آی اس آی. برای من روده درازی می کنيد که در پاکستان اينطور بوديم و آنطور و دست آخر خود را به جهالت مطلق می زنيد و علی رغم اينکه از فشار رسانه ها در ایران اطلاع داريد و می دانيد، داشتن نشراتی مانند کابل پرس در ايران اگر جزايش اعدام نباشد، کمتر از اعدام هم نيست، باز بنا به همان دروغ پراکنی و ماهيت قبيله ای تان، متهم می کنيد. اين اتهامات مانند گِل نچسپ می ماند. کافی ست هر خواننده ی بی طرفی به بخش ايران کابل پرس و نيز خبرها و گزارش های کابل پرس درباره ی وضعيت تحصيلی کودکان افغان مراجعه کند و دروغ های کلان شما تکه داران عدالت را بيابد.
دروغ کلان راوا
راوا زبان به دروغی ديگر می گشايد و می گويد:
شگفتا! در اوضاعی که زندگی و عصمت خود و زن و فرزندتان از دست جنایتکاران جهادی و طالبی در امان نیست؛ که خاینان آدمکش پرچمی و خلقی و جهادی «جبهه ملی» تشکیل میدهند؛ که فسق و فجور از فرد فرد «مقامات» در دنیا مانند ندارد؛ که امریکا و متحدان میکوشند با استقرار دولتی با شرکت وحوش طالبی و گلبدین، آخرین میخ های خیانت و اهانتشان را بر این مرز و بوم بکوبند؛ که چند ملای مزدور و چتلی ارتجاع به اشارهی جنایتکار عطامحمد و شرکا، پرویز کامبخش را به خاطر انتقامکشی از برادرش به مرگ محکوم میکنند؛ که به علت بیوجدان، بیکاره و تا مغز استخوان فاسد بودن حکومتیان خاین، زمستان جان هزاران هموطن ما را میگیرد؛ که کودکان ۴ ساله و ۶ ساله و ۱۱ ساله از سوی بیناموسان جهادی یا در سایهی حمایت آنان مورد تجاوز قرار میگیرند؛ که خودسوزی زنان ما در مناطق مختلف به حدی بیمانند در تاریخ رسیده است؛ که نمایندگان جنایتکاران عضویت ملالی جویا را در ولسی جرگه به تعلیق درمیآورند؛ که تمامی جنایتکاران و دوسیهها و خیانتهای کلان به طرز شکنجهآوروی زیر زده میشوند؛ که تقریبا تمامی مطبوعات و رسانهها و تشکلهای روزنامهنگاران و به اصطلاح جامعه مدنی و غیره در برابر این همه بیداد و سیهکاری، یا خنثیگویی و دوپهلو گویی میکنند یا اصلا لب از لب نمیگشایند.
اين دروغ شما مانند روز روشن آشکار است. کافی ست بغض و حسد و کینه را کناری بگذارید و به بخش هایکابل پرس افشا می کند، حقوق بشر، به قلم سردبير و آزادی بيان مراجعه کنيد.
گزافه گويی ها راوا درباره داکتر بشردوست
باز هم به گزاف زبان باز کرده و کار و تلاش داکتر رمضان بشردوست را بی اهميت یا کم اهمیت تشخیص داديد. گویی این سازمان مغرور فقط خودش و اعضایش را با اهمیت می داند و بس. بدیهی ست که کار رمضان بشردوست چنان شفاف هست که نیاز به دفاع کسی از عملکرد وی نباشد، ولی می بینم راوا کور می شود و حمله های وی را به جنایتکاران نادیده می گیرد. او تقریبا همیشه در گفته های خود خواستار بازگرداندن عدالت است. اگر می بینید او بیشتر به عنوان افشاگر فساد مقامات و ان جی او ها نیز مشهور شده است، بدلیل این است که نمی تواند مانند شما سکوت خفت باری را مقابل چور و چپاول مردمش ببیند و هر دزدی را بلافاصله افشا می کند. بهتر است که سر در گریبان خود کنید و ببینید که چرا راوا علی رغم عمر سی و اندی ساله ی خود، به اندازه ی نیم کار رمضان بشر دوست محبوبت ندارد. همین گپ خودتان را که کار افشای اختلاس ها توسط بشردوست کم اهمیت است را به يک راننده ی تاکسی در کابل، به يک عابر پیاده ، به یک کارگر، معلم یا کارمند بگویید، آنوقت ببینید که گپ پوچتان را بازگرانده به دهانتان می زند یا نمی زند. آيا تاکنون فکر کرده اید که چرا بشردوست علی رغم شديدترين انتقادها به جنگ سالاران هزاره و تاجيک و پشتون و ازبک، باز هم يک شخصیت بانفوذ در قلب های مردم است و در مقابل شما تا دهان باز می کنید، همان آدم ها شما را به فاشيزم و پشتونیزم و قبیله گرایی متهم می کنند؟ بسيار غير معقولانه و ناشی از خودخواهی شما خواهد بود که به اين امر اعتراف نکنيد.
راوا از چه زمانی شاملو شناس شده است؟
شاعری مانند شاملو، برای باقی ماندن، بايد در شعر دست به يک مبارزه ی گسترده می زد و نه با لاف و پتاف سياسی. اگر شاملو فقط شعار سياسی می داد و نه مبارزه در خود شعرمی کرد، چيزی بيش از معلم بزرگتان محمود گودرزی نبود و فقط شما او را می شناختيد و چند چپ ورشکسته ی ايرانی. شما اقرار می کنيد که همه چيز را از دريچه ی سياسی می نگريد و اما من تنها از دريچه ی سياسی نمی نگرم و من به کار يک شاعر و نويسنده از دريچه ی ادبيات می نگرم. اگر در اينجا مايليد از دريچه ی سياسی بنگريم، ياد خسرو گلسرخی و سعيد سلطان پور و صمد بهرنگی و .. بخير. کاش من ده دست می داشتم و می توانستم يکی يکی آن ها را به خواننده ی افغان بشناسانم. اما نه خسرو گلسرخی شاعر را. شعرهای خسرو گلسرخی علی رغم همه مبارزه ی صادقانه اش، تاريخ مصرف خود را داشت و او آنقدر شاعر گرانسنگی نبود که بخواهيم او را با شاملو برابر کنيم، يا با ناظم حکمت، يا با يانيس ريتسوس و يا پابلو نرودا. اگر مراد شناساندن شعری پويا باشد که در ضمن همان مبارزه که شما مدعی آن هستيد را در خود داشته باشد، شعرهای گلسرخی، از آن رقم نيستند. شما حتا از درک مبارزه ی شاملو نيز عاجز هستید تا زمانی که نفهميد شاملو در شعر چه کرد. بله اما حيف احمد شاملو زنده نيست ورنه اجازه نمی داد به سازمانی که زمانی مسلمان بود و فعلا چنين است و در آينده به رنگ ديگری، از شعرهايش سوء استفاده کند. و اگر شاملو می دانست که اين گروه هر لحظه يک رنگ، فارسی ستيزی از نوع قبيله ای آن را دارد، آنوقت گرز های شعر شاملو يکی يکی بر سرتان کوبيده می شد.
داريوش آشوری و جنايات ولی فقيه
يک سازمان شرافتمند به تلاش فرهنگی افراد احترام می گذارد و اگر پيشنهادی داشت، پيشنهادش را می دهد و نه اينکه با عقده گشايی برخورد کند. عقده گشايی شما بيشتر از اينکه تلاش شما را برای حقوق بشر نشان دهد، موضع خصمانه تان را برابر زبان فارسی نشان می دهد، بويژه وقتی موضوع گفت و گو نيز زبان فارسی ست. اگر در پشت يا در چمدان گفتن و يا پشاور گفتن کدام خيانتی باشد، بجای آن بکس گفتن و پشاور گفتن و نيز کامنت گفتن برای پيام يا شرح نيز دالر و کلدار بريتانيا و پاکستان موجود می باشد و مشتی جاسوس و حلقه به گوش راوايی و قبيله گرا که دانسته و نادانسته اتهام ببندند و توهين و تحقير کنند.
برای سازمانی که انزجار خرم وار از زبان فارسی در آن موج می زند، توضيح بيشتر ضرورت پيشرفت زبانی و تاثيراتی که يک آواره در سرزمينی ديگری که سال های سال زيسته اهميتی ندارد. بگذار که در توهمات و هذيان گويی های خود غرق باشد. زبان فارسی آنقدر قدرتمند هست که پرواز مگسانی مانند راوا و خرم و منلی و اشرف غنی احمدزی و همه ی دار و دسته ی قبیله گرایان و پاکستانی مشربان، آسمانش را تیره نکند.
سپنتا و خادی-جهادی ها و میرهزار
عجب دروغ کلانی راواچی ها! آيا در هنگام نوشتن این دروغتان از خود شرم نکردید و اینقدر انصاف نداشتید که بگویید این نفر حالا هر چه هست اما چه ارتباطی بین اين آقا و سپنتا و خادی-جهادی ها؟ آيا کور شده اید و در هنگام افشای اسناد اختلاس در وزارت امور خارجه (درکابل پرس)، تاختن به سپنتا و موضع گیری خادی جهادی ها را نخوانده اید؟
این دروغ کلانتان را به حساب چه بگذاریم؟ اینبار هم شایسته ی کلمات سگ و خر خودتان هستید که بی شرمانه پاچه می گیرید و باز هر چه می گوییم و دلیل می آوریم، خود را به نادانی زده اید.
درک ناقص راوا از آزادی بيان
شما شعار حقوق بشر می دهيد اما فقط شعار است. حقوق بشر بدون آزادی بيان هيچ ارزشی ندارد. در کابل پرس ما تمرين آزادی می کنيم و برای همين حتا مزخرفات شما را عليه خودم نشر کرده ام و در آينده نيز نشر خواهم کرد. در کابل پرس صدای همه بازتاب داده می شود. به همان ميزان که نظرات ديگران بازتاب داده شده، به همان ميزان افراد وابسته به راوا و نيز افراد مستقل نيز فرصت ابراز عقيده ی خود را دارند. من هيچ علاقه ای ندارم که کابل پرس تبديل به رسانه ای تک صدايی شود. بلکه به نظر من با بازتاب نظرات مخالف و موافق و به چالش کشيدن آن، ماهيت و ارزش بحث ها بيشتر و بهتر سنجيده می شود. شما با اين نظر موافق نيستيد و اين روحيه ی بيمار شما را نشان می دهد که به سبب بازتاب نظرات ديگران، من و يا کابل پرس را متهم به قوم گرايی می کنيد. بهتر است برای دردهای خود علاجی بيابيد که اين جزم انديشی راه به جايی نخواهد برد. همين نگاه بيمار گونه ی شما باعث شده که سفر رزاق مامون به تهران را به نمايندگی از من بپنداريد. در حالی که کور خوانده ايد. ايشان نماينده ی من نيستند و بيشتر نماينده ی مهمان گرانقدر شما جناب عبدالحميد مبارز در مراسم رسمی تان بودند.
و اما کجای راوا به درد آمده است؟
اين پرسش ساده که منابع مالی شما کيست و از کجا پول می گيريد، کجای شما را به درد آورده است؟ می بينم که پا را بسيار از دايره بيرون گذاشتيد. می خواهيد اين جای بدرد آمده ی خود را يک يک برای همگان نمايش بگذاريم؟ ضمنا آقا را آقا می نويسند. آغا فقط شايسته ی خودتان است.
من نگفته ام که شما دستتان پيش دولتی ها دراز است. کجا گفته ام؟ به من نشان دهيد! اتفاقا دولتی ها شايد نياز باشد دستشان پيش شما دراز باشد. البته تا جايی مشخص است که دستتان پيش چه کسانی دراز است. آن مخفی ها هم مشخص خواهد شد، زمان لازم است. خواهيم ديد.
اين خصلت سازمان شما را نشان می دهد. به افکار عمومی گزارش نمی دهيد، دليل تان اين است که يک سازمان مخفی چنين کاری نمی کند. بسيار خوب، چرا تا کنون حتا به اعضای خود نيز گزارش نداده ايد؟ به من نگوييد که به تو ارتباطی ندارد. اگر اينطور باشد کارهای من نيز با شما ارتباطی ندارد و نياز نيست که اين همه زور بزنيد. فکر نمی کنم اين برای يک سازمان با آن همه لاف و گزافی که برای دموکراسی دارد، مناسب باشد که حتا به اعضای خود نيز اعتماد نکند و گزارش مالی ندهد. بدتر و رياکارانه تر از آن وقتی ست که می شنويم، اين سازمان مغرور حتا درون خود نيز انتخاباتی برگزار نمی کند و ديکتاتورانه سران آن گماشته می شوند. اگر به آزادی اعتقاد داريد، اين منش يک سازمان آزاد نيست که سران آن در کمال ديکتاتوری، با رويه ی فاشيستی انتخاب شوند. هنوز الفبای آزادی را فرا نگرفته ايد.
فعلا راوا نوکر خليل زاد محسوب می شود!
کوشش کرده ايد ماهرانه از اتهام نوکری خليل زاد فرار کنيد. اما فقط شما اتهام را دُرشت تر کرديد. خليل زاد را تنها يک آمريکايی می پنداريد و حساب آن را با آمريکا گذاشته ايد و لابد در همان کلی گويی هايی که عليه آمريکايی ها داريد، حسابش را نيز کف دستش گذاشتيد. نه، اين نادانی مطلق راواست و يا شيطانی راوا که تنها خليل زاد را يک آمريکايی می پندارد؟ وقتی بحث افغانستان می شود، خليل زاد بيشتر از آنکه يک آمريکايی باشد، يک قبيله گرا با امکانات آمريکايیست. کارنامه ی اين قبيله گرا در زمان وظيفه ی مستقيم اش (غير مستقيم هم بسيار دارد که راوا کور می شود و نمی بيند) در افغانستان، بر همگان روشن است. برای او بيشتر از همه قبيله اش مهم است و نه چيز ديگر. حتا سياست های ايالات متحده را (فعلا به رهبری جمهوری خواه ها) به نفع قبيله اش در افغانستان تعبير و تفسير می کرد. جای تعجب است که حساب اين قبيله گرايی که هوس رياست جمهوری بر افغانستان دارد را، راوا به حساب آمريکا گذاشته است. استادان و يا اجداد سياسی شما همين درس را به شما داده اند که يک قبيله گرای مشخص را ناديده می گيريد؟ آيا اين در همان ذات قبيله ای شما منبع ندارد؟ آيا به اميد رياست جمهوری خليل زاد نشسته ايد و يا اگر رييس جمهور نشد، مانند بابای خاين و دزدتان محمد ظاهر، پس از آن برای فريب مردم، او را آماج قرار دهيد؟
کارتونی که مثال می زنيد و توجيهی که برای آن آورده ايد فقط يک دروغ کلان است که می گوييد نقدی بر خليل زاد محسوب می شود.
اتفاقا اين کارتون می تواند ارادت بيشتر شما را نسبت به خليل زاد در کنار نگاه دوستانه و نگاه کهتر به مهترتان به او، نشان دهد. بيشتر از اينکه خليل زاد مورد نقد قرار گرفته باشد، آن جنايتکاران ديگرمورد نقد اند. به من خاطر نشان می کنيد که کارتونی از خامنه ای ظالم و محقق خاين در همان حالت نشر کنم. من کارتونيست نيستم. گمان نمی کنم که سران در کنج امن نشسته ی راوای شما هم اين کارتون را کشيده باشند. همين جا از آقای عتيق شاهد می خواهم که کارتونی طبع دل راوا بکشد و ارسال کند تا در کابل پرس نشر کنيم. ما را از چه می ترسانيد؟ بابه بابه کردن هايتان هم فقط شايسته ی خودتان است. گمان می کنم شما بيشتر نياز به بابه داريد تا من.
هنوز شاگردان زن خليل زاد محسوب می شويد
ارجاع به دو نامه که می تواند کاملا ساختگی باشد، دليلی بر رد شاگردی شما برای زن زلمی خليل زاد نيست. در نظر من شما هنوز شاگردان زن خليل زاد محسوب می شويد و تا زمانی که شاگرد وی باشيد، خليل زاد می تواند مستقيم و غير مستقيم به شما دستور دهد که چنين کاری انجام دهيد و چنان کار را نه.
در سايت آمازون آمده است که :
Benard, an adviser to RAWA and the wife of one of President Bush’s Afghan advisers,
"بنارد، يک مشاور راوا و زن يکی از مشاوران افغان رييس جمهور بوش"
در دشنامه ی شما با سانسور آمده است که :
Benard, an aid worker and adviser to RAWA
"بنارد يک امدادگر و مشاور راوا"
شما که زن يکی از مشاوران افغان رييس جمهور بوش را سانسور کرديده ايد، چرا مشاور بودن او برای راوا را مانده اید؟
در اين سايت آمده است که زن زلمی خليل زاد جامعه شناس و مشاور مهم راواست:
Cheryl Benard, an American sociologist and an important advisor to RAWA
آيا هنوز انتظار داريد دروغ تان را باور کنيم؟ سازمانی که با يک نوشته ی ساده (نه از روی دشمنی) آتش گرفته و رسما شروع به دروغ گويی، فحاشی، اتهام زدن های توخالی و توهين و تحقير علیه من کرده، چطور تاکنون نسبت به اين اتهام که شاگرد زن خليل زاد محسوب می شود، سکوتی مرگبار کرده و حاضر به يک اعتراض رسمی ساده نشده است؟ از چه چيزی می ترسيد؟ می ترسيد که دم تان را خليل زاد و زنش رها کند؟ آنوقت راوا می آيد و دو ايميل که می تواند ساختگی باشد را دليل بی گناهی خود می آورد. اين جای شرم است. در خانه شير می شويد و در بيرون موش؟
باز هم دروغ راوا
نمی دانم چه اصراری راوا دارد که قبيله گرايی اشرف غنی احمدزی و توجيه او از حاکميت آدم کشان طالب را ناديده بگيرد و از ناچاری بياورد که چون صرف پشک جنگ سالارانی مانند قانونی و عبدالله شده سزاوا جزاست. بله اين سزاوار جزاست اما جزای بالاتر را بايد به اين دليل ببيند که توجيه گر حاکميت ارتجاعی آدمکشان طالب بود. چرا راوا تمايل دارد که "فقط" جهادی- خادی بودن محور حملات خود قرار دهد و ابليسانه از اتهام طالبی- قبيله ای بودن افراد بگذرد؟ مگر همين آدمکشان طالب نيستند که اکنون نيز هر روز تعدادی بيگناه را می کشند و راوا فقط خاينان جهادی- خادی را می بيند؟ بله خيانت های جهادی-خادی ها را می بينيم و اما دريغ و تاسف که راوا از موضع قبيله ای خود، طالبی- قبيله ای ها را ناديده می گيرد و تنها جرم طالبی- قبيله ای مانند احمدزی، پشک جنگ سالارانی مانند قانونی و عبدالله شدن است. راوا از کارنامه ی اشرف غنی احمدزی در دانشگاه بی خبر است. بی خبر است يا خود را به نادانی زده است؟ اين مردک حدود يک سال بصورت غير قانونی رييس دانشگاه بود و زمانی هم که بود، سرشار از تعصب نسبت به فارسی زبانان بود. در زمان همين آقا تعصبات زبانی در دانشگاه به اوج رسيد. استاد پشتو زبان به فارسی زبان نمره نمی داد و استاد فارسی زبان به پشتو زبان. این را می گذاریم به حساب فارسی ستیزی خرم وار شما و دار و دسته ی تان.
بله بزرگترين خيانت اين آدمک اشرف غنی توجيه حاکميت آدمکشان طالب است، کاری که روستار ترکی و امثال وی روی دست گرفته بودند و پس از آن جرم های بعدی او مانند امضای پروژه های نيم بند و اختلاس شده و غير قانونی بودنش در دانشگاه و گسترش تعصب زبانی و قومی. و اما راوا خود را به نادانی می زند و گويی فقط اين را می داند که پشک قانونی و عبدالله شده است. عجب سازمان آگاه به مسايل افغانستان.
يک تزلزل آشکار راوا
باز هم نادانی راوا و يا سياسی بازی راوا؟ می گويد از مشاور غير رسمی بودن حبيب الله رفيع برای مرتجعی مانند کريم خرم اطلاعی ندارد. اين سازمان مثلا بايد به اوضاع سياسی فرهنگی افغانستان اشراف داشته باشد و پای روشنفکران (؟) قبيله ای- طالب که می رسد، نادانی اش گُل می کند. نمی دانستيد و بی اطلاع بوديد؟ حالا حالی تان شد؟ با اطلاع شديد؟ آيا حالا که با اطلاع شديد باز هم مهربانانه از خير او خواهيد گذشت و هيچ؟ بسيار رذيلانه است که بگوييم تبليغات چی کرزی بودن شرافت دارد. از راوای مدعی حقوق بشر بعيد است که تبليغات چی بودن کرزی خاين را که کلکسيونی از جنايتکاران از عهد پدرتان محمد ظاهر خاين تاکنون را ساخته، با شرف در مقابل هر که می خواهد باشد بپندارد. آيا اميد داريد که کرزی باز هم رييس جمهور شود و يا بازی می کنيد و بين کرزی و خليل زاد، در نوسان انتخاب هستيد؟ دانشمند فرزانه ی شما يک مرتجع قبيله گرای به تمام معناست. حدود فکری اين آقا از حدود قبيله پا را فراتر نمانده و میان قبیله گرایان، مانند يک دانشنامه ی سيار قبيله گرايی عمل می کند. ارتباط این آقا با ارگ نشینان زبانزد خاص و عام بوده و کاملا مشهود است به زعم شما اشغال حداقل ده فرصت شغلی از جوانان با استعداد افغانستان، موضوعی خاص نیست اما به زعم من اتفاقا بسیار مهم است. شاید راواییان، مشکل کار و بار نداشته باشند و پول زبان بسته است که به آنان می رسد. وقتی ارزش این حرف را درک خواهید کرد که استعداد داشته باشید، دنبال کار باشيد، به شما ندهند و بجایش هر جا می روی حبیب الله رفیع قبيله گرا آن کار را اشغال کرده باشد.
می گویید: با آن افق نازل که میرهزار دارد کی شک دارد که اگر کریم خرم یا حبیباله رفیع، او را به مدیریت کدام انجمن منجمن می گماشت، مخلصانه تر و رامتر از سمیع حامد و رهنوردو...زیر پای «محترم وزیر صاحب» و «رهبران موثر جهادی» و حتی سلیمان لایق ها میلولید؟
افق نازل از شماست شاگردان زن زلمی خليل زاد، مشاور افغان بوش. شما که هنوز "تو" به شما گفته نشده، از بیچارگی بدنبال دشنام هستید.
فایده یاسین خواندن و یا نخواندن آن فقط در گوش خودتان می زیبد. اگر قرار به اینگونه دشنام دادن باشد و منطقتان به همین اندازه است، برایتان متاسفم آغايان و نه آقايان!
ورنه هر با انصافی که باشد هیچوقت از کامران میرهزار توقع کار یک سازمان گله گشادِ مدعی را ندارد. سازمان پوشالی شما هم سن من است و پس از سی و اندی سال به من می گویید ما به این تاخته ایم و تو نتاخته ای. پیش از آنکه من برای نتاختن به اين موجودات ملامت باشم، شما ملامت هستید که به دروغ داعیه ی تاختن به سرجنایتکاران را دارید. آن هفت قلم تنها نمونه هایی بودند درشت، که شما ریاکارانه از تاختن به آنان سر باز زده اید.
باز هم نادانی راوا
من حتما بايد به اين سازمان تذکر دهم که اين روشنفکر (؟) خاين پشتون نظامی سياف بوده است؟ شعور، آگاهی و درک اين سازمان مدعی و دروغگو کجا شده است؟ آيا اين آگاهی و شعور فقط برای غير پشتون هاست و در کنار همه ی غير پشتون ها چهار بی ننگ عام و خاص پشتون را برای رد گم کردن آوردن ؟
برای صفيه صديقی چرا لال شده ايد؟ مگر ايشان نيز از روشنفکران (؟)خود فروخته نيستند؟ ما از اين خانم فقط خوابش را در پارلمان ديديم و معاش گزاف گرفتنش را و رای دادنش به طرح های خاينانه ی محقق و قانونی و سياف و ربانی و ...
ضمنا از فاروق خان وردک يادتان رفت. حتا یک جمله هم برایشان نوشته اید. شرم باد بر شما که مهره ها و خاينان درشت را نمی بینید و در عوض حاضريد برای کسی که هنوز به شما نگفته "تو" هزاران رقم دروغ و اتهام ببافید.
اين يک سازمان مدافع حقوق زن است؟
وقتی گفته می شود شکل بهره کشی از زن تغيير کرده و يا می کند، اين سازمان باز خود را به نادانی می زند و گويی باز چيزی يافته که بتازد. نمی فهمد که در پنج شش سال اخیر از زن به عنوان نما و دکور استفاده می شود تا صاحبان ان.جی. او ها و سازمان های داخلی و غير داخلی چپاول کنند. بی سوادی مانند جمیله مجاهد که نام خود را به زور می نویسد، نماینده ی زنان افغان می شود و خبرنگار می شود. شکریه بارکزی و صفیه صدیقی می شوند خبرنگار و وکيل و نویسنده که به طرح های جنایتکاران در پارلمان رای دهند.
راوا چی ها به شما ياد داده شد که شکل های جديد بهره کشی را بفهمید چیست و با آن مبارزه کنيد و نگذارید انرژی و پول هنگفت به جیب دزدان برود و شما عوض یادگیری پاچه می گیرید؟ از پدر خاینتان یک چهره ی ملی می سازید و تجاوزات جنسی او را ناديده می گيريد. عجب سازمان مدافع حقوق زنان.
مينا کی بود و شما کی هستيد؟
مینا رهبر راوا هر که بود با شما که اکنون رهبری راوا را بدست داريد، بسیار فرق داشت. آن زمان اعضای راوا را افراد از اقوام مختلف تشکيل می دادند و او توانسته بود در اين امر موفقيت هايی بدست آورد و در عوض شما همه ی تلاش های او را با هيچ برابر کرده اید. در آن زمان هزاره ها و تاجيک ها در کنار پشتون ها نقش فعالی در راوا داشتند و اکنون در راوا فقط تعدادی انگشت شمار هستند که به مرض قبيله گرايی دچار شدند و راوا را رهبری می کنند. يکی يکی اعضای غير پشتون راوا، از اين سازمان جدا شده و می شوند. جای زنان فعال از همه ی اقوام در راوا، بيشتر مردان و در کنار آنان چند زن با ماهيت قبيله ای گرفته اند. بعد از مينا، راوا به شاگردی زن زلمی خليل زاد مفتخر شد و از او درس می گيرد و ياد گرفته که پاچه ی روزنامه نگار را چطور بگیرد و...
راوای مدعی چپ از راست راست تر است!
برای يک گروه مدعی چپ این مایه ی ننگ است که نوکر تمام عیار بانک جهانی در کار چور و چپاول باشد و راوا سکوتی مرگبار برابر او داشته باشد. باز هم بزرگترين انتقاد راوا علیه احدی ساختن او با جنایتکار قسیم فهیم است و تنها چند جمله در نکوهش آن دارد و بس و سکوت مرگبار اختیار کرده است. این را می گویند از راست راست تر بودن و وقتی اين را درکنار نگاه کهتر به مهترتان نسبت به خليل زاد قرار دهيم و شاگردی تان را برای زن خليل زاد نيز و ديروز آنطور بودنتان و "فعلا" اينطور بودنتان و فردا يک طور ديگر بودنتان، يک کارتون ملال آور و ريشخند کننده ی چپ رسم می شود. شما منتظرید که بانک جهانی با کمک نوکران خود مانند احدی و احمدزی، نسل اندر نسل ملت را به زير قرضه ببرد و آنوقت طبع شما گل می کند؟ مگر کور هستید و نمی بینید که هر روز احدی تان طرح قرض از بانک جهانی را به پارلمان می برد؟ بله پارلمان جای جنایتکاران و دزدان و قاچاقچيان مواد مخدر و آدمکشان طالب شده اما دليل شما برای سکوت برابر احدی همين است؟ چقدر سخیف به مساله می نگرید و گمان می کنید که ریاکاری شما پنهان می ماند؟ همين جناب احدی هر روز زیر پروژه های نیم بند و سرشار از اختلاس ان جی او ها را امضا می کند و برای شما افشای چهره ی دزد وی کم ارزش جلوه می کند؟ وای بر شما که منتظريد ملت لخت لخت شود و تا گلو در قرضه فرو رود و منت همه ی کشورها بر سرش باشد و آنوقت شما خود را هنوز یک سازمان ممتاز تلقی کنید. بله افشای جنایت کاران خوب است اما وقتی می بینیم، دزد به خانه زده است، سکوت به معنی همدستی با دزد است.
کابل پرس افشا می کند!
بيش از يک ميليون دالر سوء استفاده در بانک ملی افغان
همراه با يک مورد، 144 هزار دالر آمريکايی سوء استفاده توسط انور الحق احدی
دوکاندار يا وزير ماليه
برای نخستين بار در دنيا: وزير ماليه کشور ما نمی داند که چرا قرض می گيرد
باز هم دروغ راوا
نوشته ايد: " در مقابل، هم اکنون شما خود مثل باند وحدت و غیره عکس هایی اختصاصی از سایت «راوا» را «به نفع خود استفاده» کردهاید. ما ممکن است به این کار اعتراض نماییم ولی آنرا «شیوه پولیسی و استخباراتی» و «نگاه کردن سطحی و بیمایه به چراغدان و نه چراغ» نامیدن، کوچکی میدانیم. در مقابل، هم اکنون شما خود مثل باند وحدت و غیره عکس هایی اختصاصی از سایت «راوا» را «به نفع خود استفاده» کردهاید. ما ممکن است به این کار اعتراض نماییم ولی آنرا «شیوه پولیسی و استخباراتی» و «نگاه کردن سطحی و بیمایه به چراغدان و نه چراغ» نامیدن، کوچکی میدانیم."
بايد به اين سازمان مغرور و خالی بند و چند چهره تذکر داد که تعداد مطالبی که در سايت کابل پرس و راوا نشر شده، توسط نويسندگان آن به کابل پرس ارسال شده است. برخی از اين نويسندگان، مانند بسياری از نويسندگان ديگر که در کابل پرس مطالب خود را منتشر می کنند، وارد محیط مدیریت کابل پرس می شوند و از این مسیر، آثار خود را برای نشر پیشنهاد می کنند. درباره برخی از ويديو ها نيز که تاپه ی این سازمان دروغگو بر آن است و در کابل پرس به نشر رسیده، باید گفت که استفاده از این ویديو ها مشمول مقرارات سایت يوتيوب می شود و نه راوا. اگر نمی خواهید کسی از آن استفاده کند، مثل آدمیزاد، از مسیر سایت یوتیوب، استفاده از آن را ممنوع کنید. در مورد عکس هایی از جنایات مثلا در یکاولنگ، منبع شما نیستید و منبع دیده بان حقوق بشر است. خوب است که شما بر روی هر عکس و ویدیوی خود تاپه ی خود را می زنید و جسارت نداشتید بر این عکس ها تاپه ی خود را بچسبانید. باز دیده شده که شما روی ويديوی ديگران، تاپه ی مبارک خود را چسپانده اید که به این می گویند یک نوع سرقت. برای خوبی خودتان نیز به شما ياد داده شد و تذکر داده شد که اگر منبع ویدیو بخواهد، می تواند به دليل همين سرقت، در مدت کوتاهی سایت شما را مسدود کند و یا خسارت آن را بخواهد. چند باری نیز برخی نویسندگانی که در سایت کابل پرس عضو شده اند، مطالبی را از سایت شما برای نشر پیشنهاد کرده اند که البته منبع آن نیز تذکر داده شده است. همین جا از اين نویسندگان می خواهم که دیگر چنین کاری نکنند که اين گونه مطالب برگشت خواهد خورد. تاکنون نیز که استفاده شده، بدلیل این بوده که نخواسته ام، تصور کنند در کابل پرس راوا سانسور می شود. خوب است شما هم از این نویسندگان چنین چیزی را بخواهید. وانگهی من تصور می کنم که اتفاقا استفاده از این مطالب در کابل پرس به نفع راوا بوده است.
درباره ی خبر 25 میلیون دالر اختلاس که در سایت کابل پرس برای نخستین بار نشر شد، منظور من بيشتر این بود که چرا این سازمان دروغگو نمی بیند که در کابل پرس دزدان و جنایتکاران افشا می شوند و با وجودی که خبر آن در مجله ی خودتان نشر می شود باز هم در صفحاتی دیگر به دروغ گویی می پردازید. در کنار این، ای سازمانی که لاف می زنی ما خبر را شنیده بودیم و..چرا خبر را دنبال نکردید؟ گمان نمی کنم این موضوعی بی اهمیت باشد. چرا پس از اینکه هفته نامه ای در کابل به جرم انتشار این خبر توقیف شد، اعتراض نکردید. لابد تشخیص دادید که چون کرزی خاين دستور توقيف نشریه را صادر کرده، پس کارش به مراتب نسبت به دیگران شرف دارد.
کامران ميرهزارِ هزاره گرا و يا راوایِ قبيله گرا
از اين همه محقق محقق گفتن تان چه منظوری داريد؟ هزاره ها و تاجيک هايش به من می گويند که من پشتو گرا هستم و شما می گوييد هزاره گرا؟ خنده آور است و باعث تاسف که سازمان "خود ممتاز خوانده" قبيله گرايی خود را نمی نگرد و به من می گويد هزاره گرا. اگر هزاره گرايی اين باشد که شما از خاين و عياش و دزدی مانند محمد ظاهر يک شخصيت ملی بسازيد و مهره های درشت قبیله گرایی و ارتجاع را ننگرید، بله من هزاره گرا هستم و نمی خواهم که کوچ اجباری ديگری را شاهد باشيم و نسل کشی ديگری را. مگر اين لحن شما برای اين خاين و جانی و دزد نيست؟
ولی اگر شاه سابق، به نیرویی مثل طالبان تكیه كند كه از لحاظ ضدیت با دموكراسی، زن و علم و فرهنگ، برادران سكهی بنیادگرایان جانورخو بشمار میروند، یا بدون هیچ قید و شرطی دستهای خونآلود خاینان بنیادگرا و میهنفروشان پرچمی و خلقی را بفشارد، در آنصورت بر اعتبار، موقعیت و امكان توفیقش لطمهای جدی وارد خواهد آمد.
نزد شما اين عياش و آدم فروش و دزد چه اعتباری داشت که درست پس از مرگش به فکر انتقاد از او افتاده ايد؟ آيا اين هم از دروغگويی ها و سياسی بافی های راوا نيست که ديروز مسلمان بود و امروز سکولار شده است و فرداهم به رنگ ديگری تبديل می شود؟
امروز دفاع از حقوق اقلیت ها يکی از آرمان های گروه های مدافع حقوق بشر است. اگر شما به جرم اينکه من هزاره ام، مرا متهم به هزاره گرايی می کنيد که بايد بگويم کور خوانده ايد. من بيشتر از شما عدالت را می خواهم. اگر هم بسيار هزاره گرا باشم، باز هم بيشتر از شما در جست و جوی عدالت ام و نمی خواهم هر روز پدرانتان ناچار به کوچ اجباری ام کنند و نسل و ريشه ی مرا بخشکانند. اقليتی مانند هزاره بايد بيشتر از ديگران عدلت را بخواهد که هر روز پدرانتان ما را کافر نکشند و فرمان مباح بودن، جان و مال و ناموس مان را صادر نکنند.
عدالت بالاتر از اين است که خليلی و محقق به عنوان خاينان قوم هزاره، بر چوکی ها دولتی و در حقيقت بر گرده ی مردم سوار شوند.
چرا وقتی سندی نداريد به دروغگويی متوسل می شويد و باز هم منت می دهيد که ما «بحث بابچه بیریش محقق؟»، «میرهزار خوشگلهی محقق جنایتکار»، «میرهزار جاسوس مسیحی شده»، «کامران جان تکلیف طالب بچه ها را دارد»، «میرهزار عامل نقابدار واواک و انتلجنس هند» و....را نشر نکرديم. بسيار خوب من هم مطالب بسياری را نشر نکرده ام که عناوينی مانند اين را داشت: " روسپيگری راوا"، راوا زن دوم خليلزاد"، خليلزاد و شب های طولانی با راوا"، "دختران زيبای راوا"، " دختران پشتون توسط راوا حراج می شوند" و...
راوا خاطره پدرانش را زنده می کند؟
مراد شما از این همه شیعه شیعه کردن چیست؟ می خواهید بگویید که من هزاره ام و در پیشانی هزاره شیعه رقم خورده و من از جنایتکاران شیعه در کنار حنفی و وهابی اش انتقادی نکرده ام؟ اگر مراد همین باشد بسیار خوب، تکلیف روشن است. محسنی، خلیلی، محقق، انوری و..خاینان جامعه هستند و باید محاکمه شوند. این ها نه تنها آبرویی برای هزاره نیستند بلکه مایه ی ننگ محسوب می شوند.
اما اگر مراد راوا غیر از این بود چه؟ در پوشش تاختن به خاینان و جانیان هزاره، کوچ اجباری و نسل کشی دیگری را در سر می پروراند چه؟ براستی چه اعتمادی می شود به این دیروز مسلمان و امروز سکولار و فردا یک چیز دیگر داشت؟ چه اعتمادی می شود به سازمانی کرد که خاینانه، دزد و جانی و خاينی مانند محمد ظاهر را شخصیت ملی می تراشد؟
نوع دستچين کردن خاينان توسط راوا حکايت از بی طرفی نیست. شما هم خاطره ی پدرانتان را زنده می داريد و چنان شیعه شیعه می کنید که بوی کوچ احباری و نسل کشی دیگری به مشام می رسد. پدرانتان زمانی جان و مال و ناموس شیعه را مباح دانسته بودند و اینک شما چه در سر دارید؟
دیروز جمعيت انقلابی اسلامی زنان افغانستان، امروز جمعيت انقلابی سکولار زنان افغانستان و اما فردا؟
به من ايراد گرفته اید که به نام سازمان شما دستبرد زده ام. حالا جنبش انقلابی زنان افغانستان نه و جمعیت زنان انقلابی افغانستان؛ آيا تصور می کنید ماهیت شما تغییر می کند؟ بهتر است نام سازمان تان را دیروز می گذاشتيد " فعلا جمعيت انقلابی اسلامی زنان افغانستان"، برای امروز نامتان را تغيير می داديد به " فعلا جمعيت انقلابی سکولار زنان افغانستان" و برای فردا هم بايد منتظر فردا بود که ببينيم به چه رنگی تبديل می شويد. زمانی من از سازمان انقلابی شما برای بجای جمعيت جنبش نوشتن پوزش می خواهم که شما از توهين ها و اتهام بستن های توخالی تان پوزش بخواهيد و آن را جبران کنید.
روشنفکران (؟) مزدور
بله متاسفانه در افغانستان روشنفکرنمايان مزدور فراوانند. در يک قطار با جنايتکار ايستادن و سر خم کردن مقابل جنايت کاری مانند عطا، شرم آور است. اين را کاملا قبول دارم و ديگر نمی توان به هيچکدامشان روشنفکر لقب داد و اتفاقا بايد به شدت مورد مواخذه قرار گيرند. مزدورانی که برای جلادی مانند خامنه ای شعر می گويند نيز به همان ميزان، بايد به آنان تاخت.
اما در اينجا بايد اين نکته را به شما گوشزد کنم که رهنورد زرياب، پرتو نادری، اکرم عثمان و لطيف پدرام و ساير دار و دسته ی آنان استادان من نبوده و نخواهند بود.
از سوی ديگر به همان ميزان که خادی – جهادی ها را بايد نقد کرد، طالبی- قبيله ای ها هم شايسته ی نقد اند. طالبی – قبيله ای ها در خوست و ننگرهار و قندهار، هر چند وقت در حضور واليان طالب و قاچاقچی مواد مخدر شرفياب می شوند. در کابل طالبی قبيله ای مهمی مانند حبيب الله رفيع با جنايت کاران همکاسه می شود و وقتی راوا دستچين شده به آنان می تازد، شک و گمان درباره ی صداقت راوا قوت می گيرد. اين سازمان طالبی- قبیله ای دم از افشای روشنفکران (؟) خاین می زند، ریز و درشت فارسی زبان را ردیف می کند و به آنان می تازد و بی شرمانه وقتی انتقادش می کنی که آيا فقط فارسی زبان ها اينگونه اند، یا خود را به نادانی می زند که نمی دانستیم و یا برای فریب و نیرنگ، فهرست چار درمانده ی پشتون را نیز ردیف می کند.
موضوع خبرنگاران
علی محقق نسب و میرحسين مهدوی، خود بايد پاسخگوی عملکرد خود باشند. من وکيل آنان نيستم. اگر موضع من را بخواهيد، فقط کافی ست چشمانتان را که به عمد بسته ايد باز کنيد و در همينکابل پرس ببينيد.
وانگهی پرداختن به مسايل دينی اتفاقا بسيار در افغانستان ضروريست. ريختن بت های پوشالی که با نام اسلام جنايت کرده اند، نياز به پرسشگری و جست و جو دارد. در کنار اين در هيچ قانون بشری نيامده که وقتی جانت در خطر است، از کشور خارج نشو و باش تا کشته شوی. دراينباره به قوانین حقوق بشر و کنوانسيون پناهندگان و پروتوکول مربوط به آن مراجعه کنید.
حتا در طول تاريخ ما شاهد اين هستيم که افرادی توانستند، با خارج شدن از کشورشان، کار خود را بهتر و قدرتمندتر ادامه دهند. باز هم اگر به تصور غلط شما اين جرمی باشد، می بينم که بيشتر اعضای راوا در کنج عافيت ايالات متحده ی آمريکا تشريف دارند. در آمريکا بودن اعضای راوا جرم نيست و از بقيه جرم است؟ عجب عدالتی از راوا و اعضايش.
اشاره ی ديگر به ماهيت قبيله ای راوا
ظاهرا بسيار يک خبر کوتاه در کابل پرس شما را برآشفته است. "جمعی از زنان..." برخورد متمدنانه و امروزی اين نيست که شما انجام داديد. برخورد متمدنانه و امروزی اين است که يک نامه بنويسيد به کابل پرس و توضيح دهيد که اين خبر کابل پرس درست نيست به اين دليل يا دلايل. اگر نامه ی شما را نشر نکردم بعد شروع کنيد به پاچه گيری که پاچه گيری را بسيار خوش داريد. اين عمل شما بسيار ماهيت قبيله ای شما را نشان می دهد. مثل آن ديوانه هايی که بجای اعتراض به نشر کارتون ها در دنمارک، به جان هم افتاده بودند و يکديگر را کشتند و يا طالبانی که بسیار سنگ دين را به سینه می زنند و همان ها هم کسانی هستند که مکاتب را می سوزانند و آموزگار و دانش آموز را می کشند و مسجد را ويران می کنند و قرآن را آتش می زنند. شما راواچی ها با اين رويه ای که فعلا داريد، هر کاری که کنيد، شباهت های خود را با بنيادگرايان و قبيله سالاران نمی توانيد پنهان کنيد. در فارسی ستيزی تان، بسيار خرم وار عمل می کنيد، در دفاع از آزادی ، بسيار مرتجانه و در شعارهای پوچتان برای آزادی، شعور و درک زير صفری از آزادی بيان داريد و به جان خبرنگار می افتيد و بجای راه اندازی يک گفت و گوی سالم ، با مزخرفات خود اتهام های توخالی می بنديد و دروغ می گوييد و دشنام می دهيد و پاچه می گيريد. در شکل سازمانی بسيار به شيوه ی جهادی –خادی و طالبی –قبيله ای عمل می کنيد و در نهايت يک سيستم کاملا بسته داريد که اعضای خود را از گزارش دهی و انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم می کنيد.
نفرين بر راوا که دروغ گوی است و شرم ندارد!
مرا نفرين کرده ايد. اين نفرينتان را به خودتان باز می گردانم. نفرين بر شما که هر روز رنگ عوض می کنيد و دروغ می گوييد و فهم و شعورتان آنقدر نيست که بدانيد در مراسم افتتاح "هفته نامه ی چای داغ" آدم هايی با نظرگاه های گوناگون اشتراک کرده بودند. هفته نامه ای که با زور طالبی – قبيله ای ها متوقف شد و نشر نشد. اگر اشتراک رهنورد زرياب در افتتاح هفته نامه ی "چای داغ" جرمی بوده و نفرينی را سزاوار باشد، شما بيشتر شايسته ی نفرين هستيد که در مراسم روز زن در هشتم مارچ، يک به ظاهر روشنفکر مزدور را در راس نشانده ايد. زمانی که يکی يکی و گروه گروه افراد به کشتار گاه برده می شدند، اين مهمان محترم و در صدر نشسته ی شما بر مسند ولايت تکيه زده بود و هنوز که هنوز است از خاينان و دزدان و جانيان وطن به عنوان اعلی حضرت ياد می کند و در کنار همان هايی می نشيند که شما آنان را " سگ" خطاب می کنيد. يک شاهکار ديگر هم این مهمان در صدر نشسته ی شما دارد و آن اين که نام ایشان نیز در فهرست دارندگان خانه در شیر چور می باشد.
کور نيستيد. هستيد؟ ببينيد که شما شايسته ی ملامتيد يا من:
در کنار همان مهمان ارجمندتان ببينيد که من نشسته ام يا يک عضو سابق "شورای نظار"؟
چطور؟ اشتراک در مراسم افتتاح يک هفته نامه ی آزاد شايسته نفرين است و اشتراک آدم هايی با همان رنگ در مراسم يک سازمان چند چهره و دروغگو مانند راوا شايسته ی چک چک کردن و آفرين گفتن؟
معلم ادبيات فارسی کابل پرس آقای جاويد فرهاد نيست. شما صرف به خاطر نشر يک مقاله در اين باره از جاويد فرهاد به تنگ آمده ايد و زورتان داده است؟ در حالی که کور اگر نيستيد، می بينيد که پای نوشته های فرهاد، سخت ترين انتقادها نشر می شود. بهتر است شما به معلم سياسی خود " نورانی" بگوييد که چرا هر روز از يک هتل به يک هتل ديگر، در مهمانی مقامات دزد و خاين شرکت می کند. چرا با مقامات دزد و خاين هر روز نشست و برخاست دارد و از اين جلسه به آن جلسه ی ديگر می رود؟ می خواهيد بگوييد معلم شما نيست؟
بس کنيد لطفا. بوی گندتان همه جا پيچيده است. يکبار سر در گريبان خود کرده و از خود شرم کنيد.
پيامها
29 مارچ 2008, 08:12, توسط راهی
به به راوای مسلمان را ندیده بودیم. اینقدر اتهام راوا به دیگران و خود در لجن غرق است. پاسخ خوب و محکم بود.
29 مارچ 2008, 08:58, توسط احسان اله
یک سازمان سیاسی سی ساله طبعا بنابر در درک اوضاع و شرایط سیاست و مواضعش را تعیین میکند، این یک حمله بیمورد است که راوا را متهم کرد چرا سابق بسم اله در نشریاتش بود و حالا نیست.
آنوقت اسلام و مذهب به این صورت موحش و باورنکردنی مورد سواستفاده قرار نگرفته بود و بویش بالانبود و از کلمه "جهاد" هم آزادیخواهی و مقاومت علیه بیگانه دانسته میشد، اما امروز این کلمه معادل خیانت و جنایت و بربریت و ... شده است، پس راوا هم حق دارد که بسم اله را از نشریاتش بیرون کند و مدعی شود که "ما همواره گفتهایم كه بین اسلام بنیادگرا یا دولتی شده و اسلام تودهها یا غیر سركاری، فرق قایلیم. اولی را بمثابه ابزار اعمال ستم و رذالت و تحمیق، رد و افشاء میكنیم و به دومی بعنوان مسئلهای خصوصی و جدا از دولت احترام میگذاریم."
آقای میرهزار که نوشته را با این کشف تازه اش از راوا آغاز کرده به نظرم بسیار برخورد کودکانه میکند و میرساند که الفبای سیاست را هم بلد نیست. وی انتظار دارد که شعار یک سازمان همیشه یکی باشد ولو هزاران تغییر در جامعه صورت گیرد.
29 مارچ 2008, 09:26, توسط کامران میرهزار
مسلمان بودن يک سازمان با يک شخص عادی فرق دارد. بهتر است که خود را به ندانستن نزنید. راوای دیروز مسلمان و امروز سکولار بنا به همان مصلحت سیاسی، فردا موضعش را تغيير می دهد و رنگ عوض می کند. وانگهی شما به خيالم مانند سازمان محبوبتان آدم کشی هایی که با نام هزاره ی کافر و شیعه ی کافر شده است را نادیده می گيريد. اين تنها در اين سال های خفت بار طالبان نبوده و اتفاقا اين استفاده از دین دهه هاست که صورت گرفته است. متاسفم که آشکارا جنايات نسل کشی و کوچ اجباری که بنام دین صورت گرفته را ناديده می گیرید.
29 مارچ 2008, 09:42
راوا در کجا گفته که سازمان مسلمان نه بلکه کافر است؟؟
مگر از سکیولار بودن شما غیرمسلمان بودن میدانید؟؟؟
خود راوا درین مورد مینویسد:
29 مارچ 2008, 09:49, توسط لینا
جالب است در نوشته های قبلی تان در مورد راوا بار بار از امکان متلاشی شدن راوا سخن میگفتید و قسم خوردید که اگر راوا پاسخ های روشن ندهد متلاشی اش خواهید ساخت.
اما درین پاسخ تان از متلاشی کردن و شدن چیزی نگفتید. چرا؟ پاسخ هایشان روشن بود یا اینکه این جمله راوا پیش چشم تانرا گرفته؟
«راوا» میتواند و چه خوب است متلاشی شود اگر از پیکار برضد جنایتکاران خادی ـ جهادی و مالکان شان بازایستد. زیرا با چنین تسلیمطلبیای ضرورت تاریخیاش را از دست میدهد. اما متلاشی شدنش به دلیل «عدم ارایه گزارش مالی» و «تاخیر در تاختن به جنایتکاران»، خواب خوش خاینانهی شما و کلیه جنایت سالاران و فرهنگیان خادی ـ جهادیست که با احساس بازهم فرود آمدن تبر های «راوا» بر فرق تان درهم خواهد شکست.
29 مارچ 2008, 09:54, توسط کامران میرهزار
اول اينکه از چه رو نامت را ننوشته ای؟
دوم اينکه قبول تعريف سکولاريزم از زبان راوا درست نيست. راوا کجا و کسانی که سکولاريزم را بنا نهادند کجا. حتا شاگرد سکولاريزم هم نمی تواند باشد.
سوم اينکه دين مساله ی شخصی ست بله چرا برای راوا يک مساله ی سازمانی نيز بود و امروز سکولار شد؟
چهارم اينکه همان پيشانی نشرات راوا، چيزی که نوشته شده، بس است که ماهيت هر دم به رنگی راوا را نشان دهد. حال در گذشته چه بوده، برای راوای شما مهم اين است که آن نيست و فعلا
29 مارچ 2008, 09:57, توسط paranda
Aqai-e- Mir azar,
ba salamt bashed. kub ast ge darertebat ba pak sazi hiee daroon ezbie "Rawa" niz benwised. In dalkakan faramush karda and ke "Mina" ra kud kushdand va ba dinsan ba chenahe katel va maktul mubadal kashdand. dar akar kar ama ra ba paie Hekmatyar katem kardand. ba nasharate "Rawa" va sasmane "Rehai" dar dahaie 80 Miladi negah kuned. ba in ama ba shoma metawanam bukuiam ge etiat kuned. "Amin Maiwand" rahbare aslie Rahawa va sasmane "Rehai" az rektane kune dushmanan kush dereg namekunad va yag mustabed tamam ayar ast.
29 مارچ 2008, 10:00, توسط کامران میرهزار
چه چيزی به تنگ تان آورده است؟ راوا رفته رفته به متلاشی شدن خود نزديک می شود. هزاره ها و تاجيک ها از اين سازمان فاصله گرفته و می گيرند و تنها شما می مانيد و رفقايتان. فکر می کنم ميان آنان نيز کسانی یافت شود که از رنگ رنگ شدن راوا به ستوه آيند.
29 مارچ 2008, 10:09, توسط کامران میرهزار
خوب است که شما و ساير خوانندگان درباره ی حقیقت کشته شدن مينا معلومات دهيد. من همين قدر می دانم اين آن سازمانی نيست که مينا راه اندازی کرده بود. گمان نمی کنم مينا مرادش قبيله گرايی، فارسی و فارسی زبان ستيزی و شاگردی زن خليل زاد و از خير خاينان و دزدان پشتون گذشتن هدفش بود.
29 مارچ 2008, 10:22, توسط لینا
آقای میرهزار، در مورد خلیلزاد از مجموع گفته های راوا یک نکته را محکم گرفته و در حاشیه آن گلفشانی کردهای، در حالیکه جواب کامل راوا بسیار روشن است و اگر کج خلقیای در کار نباشد میتوانی به روشنی به عمق دید و ضدیت شان با وی برسی:
و میگویی که چون کارتونیست نیستی نمیتوانی کارتون فرمایشی راوا را طرح کنی. پس بفرما در نوشتهای نظرت را واضع و روشن به همین صورتی که راوا در مورد خلیلزاد نوشته تصریح نما که باور کنیم محققی و جاسوس ایران نیستی.
29 مارچ 2008, 10:25, توسط کامران میرهزار
بسيار بسيار عمق دارد اين گپ راوا. چنان عمقی که از يک متری می توان به ماهيت قبيله ای راوا پی برد.
29 مارچ 2008, 10:35, توسط شریف
بسیار ساده اندیش و سادگر نگر هستی برادر عزیز.
در یکی از نوشته ها خوانندهای برایت پیشنهاد خوبی کرده بود که برو پشت روزنامه نگاری را بگیر ترا به سیاست چه!!
بودن و نبودن بسم اله را دال به هر رنگی میدانی!! فکر میکنی که سیاست خط قران است که هیچ کسی تغییر دادنش را اجازه نداشته باشد، برعکس سازمان و حزب سیاسی اوضاع و شرایط را تحلیل کرده مطابق آنر سیاست و تاکیک خود را بنا میکند.
راوا زمانی میگفت "مرگ بر رژیم پوشالی و بنیادگرایی"، بعد شعار داد "طالبان خنجر دیگری بر گرده مردم ما" و "مرگ بر بنیادگرایان جهادی و طالبی" و حال هم میگوید "مرگ بر بنیادگرایان و متجاوزان"!
اینرا هم در فاکت هایی در هر رنگی راوا علاوه کن!!!!
29 مارچ 2008, 10:39, توسط امین اله یوسفی
گروه طالبی- قبيله ای راوا
اگر واقعا به این گفته ات اعتقاد داری پس با طالب جز افشاگری و مبارزه کسی بحث محث نمیکند!! بفرما مبارزه را با راوا شروع کن!!!
برایت شفای عاجل میخواهم!!!
29 مارچ 2008, 10:52, توسط paranda
Aqaie Mir Hazar,
balee, "Rawa" aman sazmane ast ke "Mina" va yarane vei dar Kabul dar agase dahaie 80 Miladi buniad han ra kusashtand. Arf va sukane man rooie afrad nest, balke rooie afkar ast. "Rawa" va sasamane "Rehai" risha dar afkar estebdadi darand. ba amindalil bud ke dar dahaie 80 rafik hiee siasi kud ra ba enwan "murdad" dar Peshawar ba katel rasandand. "chenahe maktuel" in sazman, "Espanta", "Fahrani",va "Rooshan" ke sazman ra tark kuftand az chosiat kub etla darand, walee han ra ba sukute mutlaq barkuzar mekunand.
in safhaie tariq man anus nebshta nashuda ast. mansuram az paksasi hiee daroonsazmai "chape Mukauemat" dar dawraie "jahad" ast.
maufaq bashed!
29 مارچ 2008, 10:52, توسط کامران میرهزار
بله و شما برای اين هستيد که هر گندکاری راوا را ترميم کنيد؟ عجب سياست فريب و نيرنگی! همين به چالش کشيدن يک سازمان پوشالی مانند راوا خود کار ما روزنامه نگاران است و شما هم تا جايی که می توانيد، مراتب ارادت خود را به اربابانتان اعلام کنيد.
29 مارچ 2008, 11:17, توسط کامران ميرهزار
هر جا که لازم باشد با تفکر طالبانی –قبيله ای مبارزه می کنيم. صاحب اين تفکر می خواهد راوا باشد يا پدر راوا فرقی ندارد.
29 مارچ 2008, 11:27, توسط ناصری
راواییها به رييس جمهوری خليلزاد دل خوش کرده اند و کامران ميرهزار از آنان می خواهد به او بتازند. آقای میرهزار شما که از شاگردی برای بنارد خبر دارید از راواييها انتظار تاختن به شوهرش نباید داشته باشید. اگر خليلزاد در انتخابات پيروز نشد آنوقت زبان دشنام راوا بالای وی نیز دراز میشود.
29 مارچ 2008, 18:12, توسط شکیلا یوسفی
آقای کامران، در ارتباط به برخورد راوا به رمضان بشردوست حرف راوا را بریده و فقط بخشی از واقعیت را انعکاس دادهاید، که اینهم نوعی از سانسور است که از شنگ گپ محکم بگیرید و با استناد به آن حریف را چت کنی.
اصل برخورد و دید راوا در ارتباط به بشردوست بسیار منطقی و اصولی و علمی است، راوا میگوید باید به علت پرداخت و نه معلول، خودت مگر اینرا رد میکنی؟؟
و طبعا راوا افشاگری را هم رد نکرده و آنرا امر مثبت پنداشته و به همین اساس حتی به نوعی کار خودت را تقدیر کرده وقتی مینویسد:
29 مارچ 2008, 18:32, توسط کامران ميرهزار
خانم شکيلا،
برخورد اصولی و علمی از راوا؟ جل الخالق؟ نخستين بار است که از اين چيزها درباره راوا می شنويم. راوای شما کور می شود و انتقادات صريح و تند داکتر بشردوست عليه جنايتکاران را نمی بيند. انتقادات بشردوست به مراتب سخت تر و شديد تر از انتقادات راوا به جنايتکاران است. درک اين موضوع زمانی برايتان مسير می شود که مبارزه ی علنی داشته باشيد و نه اينکه از اروپا و آمريکا شعار مرگ بر جنايتکار بدهيد. عجب برخورد علمی که مقابل دزدی های نوکر بانک جهانی ، اين راوای شما لال است و افشای آن را کم اهميت می انگارد.
آنچيزی که شما آن را تقدير از من می پنداريد، همراه با دروغ ها و توهين و تحقيرهای راوا نثار خودتان باد. جمله ای تحقير و دروغ و نيرنگ و اتهام های توخالی و بعد به قول شما تقدير که آن هم سرشار از توهين است. اگر تقدير اينگونه است. پس اين هم جمله ای در تقدير راوا: به وصف قبيله گرايی تان و نوکری تان برای خليل زاد و شاگردی تان برای زن او و دشمنی تان با فارسی و فارسی زبان و کور شدن مقابل چپاول دارايی مردم و شخصيت ملی تراشيدن يک جنايتکار، باز هم افشای برخی از جنايتکاران توسط شما قابل تقدير است.
30 مارچ 2008, 04:06, توسط رحیم کوهدامنی
دوست نازنین کامران جان!
شما که همیشه به انسانیت فکر می کنید و خود را از قبیله گرایی مبرا می دانید, چرا این قدر داد از قبیله گرایی دیگران می زنید در صورتي که همیشه جانب قبیله خودتان را گرفته اید, اگر شما می خواهید تا دیگران قتل برادران هزاره و شيعه را که یک عمل واقعا زشت و ناروا می باشد و همیشه محکوم است نادیده نگیرند, لطفآ در باره جنایات هزاره ها نیز که بالای مردم بیچاره این کشور روا داشته اند و قابل نفرت و انزجار می باشد ,چيز کي بنویسید ویا حد اقل اگر شما واقعآ بیطرف هستید زمانیکه کسی در باره امیر عبدالرحمن می نویسد ووی را دشنام می دهدمضمون کسی دیگری که در باره بابا مزاری تان چیزی می نویسد را نیز نشر نمایید تاهمه دانند که گرداننده سایت وزین کابل پرس? بتمام معنی عاری از تعصبات قبیله گرایی بوده و حق دارد تا راورا را متهم نماید ورنه با روش فعلی تان سایت شما محل خوبی برای خوانندگان یک قشر خاص خواهد بود.
30 مارچ 2008, 11:12, توسط Parenda
Aqaie Mir Hazar,
baz am ba salamat bashed. Az shoma yag kahesh daram: Case Rawa ra bebanded va kud ra dar chang hiee farsaienda mashkul nakuned. man dar aienda darbaraie pakzasie hiee daroonsazmai Rawa va in ke Rawa az chap aks kanum hiee rafig hiee ba estlah "murdad" kud, Payame Zan, shumarae 40, July 1995, aks kanume Fahrani; derek namekunad, kaham nuesht. felan chadal ra ba in namardan kenar bekzared.
30 مارچ 2008, 11:26, توسط کامران ميرهزار
سلام منتظر نوشته ی شما هستم و همچنين معلومات بيشتر درباره ی اين سازمان دروغ گو و چند چهره که فعلا به شاگردی زن خليل زاد و خود خليل زاد نايل آمده است. در ضمن اين چيزها زياد برای من فرسايش دهنده نيست و اتفاقا برایم جالب است که اين سازمان همه نيرو و توانش را بسيچ کرده تا اينجا وارونه گويی های خود را توجيه کند. بجای اينکه به چند تن از افراد بيکار و در کنج امن اروپا و آمريکا نشسته اش بگويد شما برويد درباره اين هفت قلم درشت دزد و قبيله سالار تحقيق کنيد و بنويسيد، همه ی شان اينجا جمع شده اند تا زور بزنند و دروغ های راوا را با دروغی ديگر توجيه کنند.
30 مارچ 2008, 14:44, توسط فریدون
نه میرهزار صاحب اینجا کسانی میخواهند مچ دست ترا بگیرند که چرا دروغ تحویل میدهی و راوا را چیزی میتراشی که گویا از طالبان و جهادیان و تمامی متجاوزین در کشور ما خطرناکتر است در حالیکه خودت به پرسش های راوا هیچ جوابی نمیدهی و هوچیگری میکنی
باید مچ دست خودت را باز کرد که دید به کدام استخبارات وابسته هستی و کی برایت پول داده که پشت راوای تسلیم ناپذیر را بگیری.
و این در آینده نزدیک معلوم خواهد شد.
30 مارچ 2008, 15:13, توسط کامران ميرهزار
باز هم که لاف و پتاف راوايی. بسيار خب. من برای آی اس آی جاسوسی می کنم، برويد از همکارانتان که رابطه ی نزديک با آی اس آی دارند بپرسيد. من برای سی آی ای کار می کنم، برويد از استاد ارشدتان بنارد و شوهرش بپرسيد، بيشترتان هم که در آمريکا لم داده ايد، مستقيم به سازمان سيا برويد. من برای واواک کار می کنم، برويد از مهمانان در صدر نشسته ی تان بپرسيد. من برای موساد هم کار می کنم. برای روسيه هم. از چين هم مانند سازمان شما بارها پول گرفته ام. چند جای ديگر هم هست. می دانی از هر کدام بوجی بوجی پول گرفته ام. يک صد نفری در آمريکا دارم. اگر تو هم حاضر باشی از شاگردی زن خليل زاد دست بکشی، چند بوجی هم می گويم برای تو پول بفرستند. خوب شد راوايی لاف و پتاف زن. برو جانم. کافر همه را به کيش خود پندارد.
30 مارچ 2008, 15:51, توسط شمس
نه جانم، تو ارزش بوجی بوجی پول را نداری که اینان برایت بدهند. از همانهایی هستی که با یکی دو بندلک به سادگی ترا میخرند!!
کسی نگفته که با تمامی استخبارات خارجی داری، تنها در بستر همانهایی میروی که بابه محققت برایت حکم دهد. با واواک محترم و رای محترم وابسته هستی، البته شکی نیست که با رفتن به کشور "را" از واواک هم فعلا قطع و برید کرده باشی که نشود به سرنوشت رفیقت محقق نسب گرفتار شوی!!
30 مارچ 2008, 16:10, توسط کامران ميرهزار
و بنابراين خوب است که کمی از شما و راوايتان بياموزيم که تخصص و دانش فراوانی در اين کار چاپلوسی و موزه پاکی و جاسوسی و البته دشنام و پاچه گيری داريد. برويد جانم اين مسخره بازی تان را کنار بگذاريد. تا کی می خواهيد خود را ريشخند کنيد؟ بس است. دشنام دهيد و اتهام ببنديد، دشنام و اتهام تان به خودتان باز می گردد. برويد از خود شرم کنيد.
31 مارچ 2008, 08:55, توسط ahmadi
Aqai kohdamani kheyli zahmad kashidi. lotf befamayed yek sanad biyavarid ke Mazari hokmi qatliami milliyadhawe digarra sader karde bashad , dar ghyri an lotfan az dahani balae tan sohbat komid , na paen
31 مارچ 2008, 19:44, توسط ahmadi
lima az alman ,,,,,na lina ,,,,,,,,,,,,,
2 آپریل 2008, 08:37, توسط مجیب الرحمن تلاش
آقای میرهزار
اګر به این حد از دشنام و اتهام بد میبرید و متنفر هستید - خوب بود خود تان بدون دشنام و اتهامات متقابل به راوا، به شیوه بهتری پاسخی میداید که برای دیگران درس میشد و بالای راوا و هوادارانش نیز ممکن تاثیر ژرفتری میداشت. اما شما هم همان اشتباه را تکرار کردید و پاسخی دادید که همه کس میداند که فقط منتهای تلاش را کردید که اتهامات تازه با دشنام های تازه به آدرس راوا بفرستید.
سبک و نوشته راوا همین است که در پاسخ به شما بکار رفته، اگر نشرات شانرا خواسته باشید، همیشه به همین شیوه با دیگران برخورد میکنند، اما شما اولین بار این شیوه را زورکی برگزیده اید.
من اعتقاد کامل دارم که در مورد راوا به آن چیزهایی که نوشته اید خود نیز باور ندارید و ولو برای پاسخگویی چیزهایی را سر به سر کرده اید.
چه خوب بود که درس خوبی میدادید و دشنام و اتهام را با منطق و استدلال پاسخ میگفتید.
29 مارچ 2008, 08:49, توسط مبین
بسیار متاسف هستم از اینچنین برخورد میان راوا و میرهزار.
من نوشته راوا را به دقت خوانده بودم و بخش هایی از آن به نظرم بسیار جدی میآمد که انتظار داشتم پاسخ میرهزار به آن را ببینم، اما با درد که اکثر پرسش های راوا درین جواب بازهم بی پاسخ گذشته شده اند و فقط به حمله متقابل و اتهامات توخالی اکتفا شده است.
مثلا مشخص میخواستم جواب این نکته راوا را بگیرم که بازهم بی پاسخ گذشته شد:
29 مارچ 2008, 09:09, توسط لیمه از آلمان
سلام آقای میرهزار :
چه خوب بود که شما ولو کوتا به سوالاتی که از شما شده جواب میدادید بعدا هم جواب سوالت خودرا می خواستید.ویا بر عکس.شما به هیچ یک از پرسش های راوا نه پرداختید با اینکه راوا بار بار از شما جواب خواسته است.
قبل از انکه به نوشته فعلی تان راوا و یا مخالفین راوا و یا طرفداران راوا بپردازند می خواهم نظر شما را به صورت دقیق بدانم که آیا سیکولار می تواند مسلمان باشد ویا خیر؟؟؟؟؟
29 مارچ 2008, 09:40, توسط کامران میرهزار
سلام خانم لیمه!
شما پاسخ به پرسش هایتان را در صفحه ای دیگر دریافت کردید اما پاسخی از شما به پرسش هایی که از شما داشتم، دریافت نشد. وانگهی اگر مطلب بالا را بخوانید، پاسخ پرسش های راوا را خواهید یافت.
درباره ی این پرسش تان درباره ی سکولار باید بگویم بله سکولار نمی تواند مسلمان باشد. در تعریف کلمه ی سکولار آمده است:
1: گيتيانه؛ اينجهانی؛ گيتی وند
2: نادینی، غیر دینی، دین جدا، سکولار
3: گيتی باور (در برابر مينو باور = ايده آليست)
4: کشیش بی فرقه
5: قرن سپار؛ ديرپای
6: (از) مردمِ عام
اين تعريف، از کتاب فرهنگ علوم سیاسی داکتر داريوش آشوری، ويراست دوم گرفته شده است.
برای شرح بيشتر نيز به دانشنامه ویکی پدیا مراجعه کنيد.
29 مارچ 2008, 09:31, توسط امین اله یوسفی
عجب جوابی، چرا به همه مسایلی که راوا مطرح کرده نپرداختهای؟
جواب راوا بسیار طولانی و مملو از پرسشهایی از خودت بود؟ کجاست پاسخ هایت؟ حتی در اکثر موارد ننوشتهای که پاسخ راوا را قبول داری یا نه و اگر نه با چه دلایلی.
در مواردی آنقدر خام مسایلی را مطرح کردهای که آدم را خنده میگیرد.
مثلا میگویی راوا چهل شماره نشریه را پنهان کرده است اما ننوشتی که همین دو شماره را که بسم اله دارند از کجا کردی که اینجا آوردی؟
میگویی نامه هایی را که راوا به مثابه مدرک آورده ساختگی میتوانند باشند، اما نگفتی که اگر ثابت شود که ساختگی نیستند و آنانی که نامشان در نامه است خود آنرا تصدیق کنند، درینصورت میپدیری؟ یا نه بازهم غیر قابل پذیرش اند؟ اگر چنین است پس این ادعای ساختگی بودن به چه خاطر؟
و یا مینویسی: "زبان فارسی آنقدر قدرتمند هست که پرواز مگسانی مانند راوا و خرم و منلی و اشرف غنی احمدزی و همه ی دار و دسته ی قبیله گرایان و پاکستانی مشربان، آسمانش را تیره نکند."
و بازهم طوری نوشته اید که گویا راوا فقط بخاطر کاربرد کلمات پیشاور، چمدان، کرزای و ... شما را متهم به جاسوسی به ایران میکند، درصورتیکه راوا در پاسخش این نکته را تصریح نموده است:
29 مارچ 2008, 09:47, توسط کامران میرهزار
اول از همه اگر چشمانت را باز کنی پاسخ ها را در بالا می يابی. دوم اينکه اگر بر فرض آن نامه هايی که راوا به عنوان سند بی گناهی آورده، درست باشد باز موضع راوا نیست. می بينيم راوای شما زمانی اعتراض رسمی خواهد کرد که ديگر چيزی از زلمی خلیل زاد و زنش به او نماسد. مانند همين کاری که با بابای محترمش ظاهر دزد و خاين کرد.
درباره ی آن لهجه و گويش ايرانی که اينبار راوا به اصطلاح گند قبلی خود را درست کرده، زمانی اين کار را کرد که بو همه جا را فرا گرفت و فارسی ستیزی خرم وارش مشخص شد.
29 مارچ 2008, 10:10, توسط موسی
واله میرهزار صاحب برایتان محترمانه باید گفت که خودت مریض هستی و از کدام ویروس ضد راوا رنج میکشی.
از یکسو به راوا میگویی که به فلان و فلان مسئله باید بپردازد و وقتی جواب درخور برایت ارایه میکند میگویی حال دیر شده و گند قبلی را پاک میکنی!!!
حیف راوا که بجای مبارز به مقابل غولهایی که خطر جدی برای افغانستان هستند با یک طفلک بدخوی و زرزری وقتش را به هدر میدهد.
29 مارچ 2008, 10:17, توسط کامران میرهزار
باشد شما هم از همين فرصتی که در کابل پرس? برايتان داده شده، سوء استفاده کن. بله من مريضم اما به ويروس ضد فارسی و فارسی زبان مبتلا نيستم. به ويروس ضد پشتون هم مبتلا نيستم.
بهتر است که به سازمان چند چهره اين توصيه را کنی که مبارزه را مقابل قبيله سالار آمريکايی خليل زاد، اشرف غنی خان و انور الحق احدی خان و حبيب رفيع خان و.. نيز شروع کند که الحق غول های چپاول و دزدی و حمايت و توجيه ارتجاعند.
29 مارچ 2008, 19:33, توسط فیروز سالنگی
دوست عزیز، فکر نکنم درخواست رسیدگی به جنایات پیش از سه دهه اخیر در شرایط کنونی قابل دسترسی باشد و ممکن.
درین شکی نیست که جنایات هولناکی در گذشته های دور افغانستان در دوران ظاهر و پدرانش و مخصوصا عبدالرحمن خان صورت گرفته اند، اما حال هیچکدام از عاملان این فجایع زنده نیستند، پس این محاکمه چه دردی را دوا خواهد کرد؟
ثانیا در حالیکه خاینان و قاتلان سه دهه اخیر زنده اند و بازهم در قدرت اند و به جنایات شان ادامه میدهند، باید اولویت داشته باشد که نشود اینان هم به مرگ خود بمیرند و مردم ما از عدالت بی بهره بمانند مثل آنچه که بر سر پینوشه و سوهارتو آمد.
ثالثا بلند کردن سخن محاکمه جنایات گذشته های دور، یک تیوری خوب بدست سیاف، ربانی، قانونی، دوستم، محقق، گلبدین، ملاعمر و ... جنایتکاران و فاشیست ها میدهد که بگویند اول به آنان رسیدگی شود بعد به ما، این عملا راه را برای محاکمه جانیان زنده میبندد. پس چه خوبست که به همینها تمرکز دهیم که از دست نروند و نقطه پایانی به این جنایات گذاشته شود.
حتی شاید امریکا و دیگر حامیان جهانی جهادی ها و طالبان نیز از محاکمه جنایات ظاهر شاه و عبدالرحمن خان ..... استقبال کند و بگوید که هرچه میکند با آنان کنید اما مزدوران ما را رها بگذارید که چه خوب به خاطر "دموکراسی" و "آزادی" مبارزه میکنند!!
و بالاخره وقتی به محاکمه اینان جامه عمل پوشانیده شد، آنوقت فرصت کافی خواهیم داشت که جنایات گذشته های دور را نیز پیگیری کنیم.
البته طبعا میتوانی درک کنی که من هرگز نمیگویم که سی سال قبل جنایتی نشده، بلکه موافقم که فجایع بینظیری صورت گرفته که رسیدگی به آن باید بوسیله مردم ما صورت گیرد.
29 مارچ 2008, 19:57, توسط کامران ميرهزار
سلام آقای سالنگی،
من زمانی که برای نخستين بار چند سطری درباره راوا نوشتم، به واقع انتظار برخوردی مانند برخورد شما را داشتم. با نظرم موافق نيستيد، اما توهين و تحقيری هم نکرده ايد و چه بسا اگر دريچه ی گفت و گو را باز کنيم به نتايج مشترکی برسيم. اما من برخورد راوايی را برخورد بسيار بسيار غير منصفانه سرشار توهين و تحقير و دشنام يافتم که واقعا برای تعجب بود. می بينم هنوز به همين برخورد خيره سرانه ی خود ادامه می دهد و توهين می کند و دشنام می دهد. به اين شما چه می گوييد؟
درباره اظهار نظرتان بايد بگويم که در سی سال اخير فجايع و جنايات مهيبی در افغانستان روی داده و متاسفانه همچنان روی می دهد. وقتی راوا می گويد همين سی سال، آن را کنار شخصيت ملی تراشيدنش از ظاهر خاين و دزد می گذاری، بوی گند قبيله به مشام می رسد. من موافق نيستم که گرچه بيشتر جانيان سی سال پيش رفته اند، ما خواهان يکباره ی بازگرداندن عدالت نشويم. منظ.ر من برای اکنون، دوره ی عبدالرحمان ديکتاتور نيست، گرچه جنايات آن موقع نيز بايد حساب پس داده شود اما اکنون قربانيان دوره ی ظاهر خاين و چدر غدارش هنوز باقی مانده اند. باقی ماندگان قربانيان که خانه و زندگی و مال و ناموسشان به تاراج رفت و اعضای خانواده ی خود را کشته يافتند و با نسل کشی مواجه شدند و ناچار به کوچ اجباری به نقاط دور از دست و لم يزرع شدند و يا به کشورهای ديگر پناه برندند، عدالت می خواهند. وانگهی بسياری از عوامل خشونت و جنايت و چپاول را بايد در دوره ی خاندان دزد شاهی جست و جو کرد. اگر ما عدالت انتفالی را فرض بگيريم که اميدوارم هر چه زودتر عملی شود، آنگاه نمی توان، عدالت را برای برخی به ارمغان آورد و برخی را محروم ماند. اين خود با سرشت عدالت سازگار نيست. باز هم بسياری از قربانيان سه دهه ی اخير، تنها قربانيآن سه دهه اخير نيستند و بلکه حداقل ياد و خاطره ی جنايت از دو دهه قبل را نيز با خود دارند. اگر برنامه ی عدالت انتقالی شروع شود، بايد بدانيد که بسياری در نقاط مختلف کشور، حداقل خواهان بازگرداندن زمين ها و دارايی هايشان خواهند شد. دارايی هايی که از شاهان خاين به بازماندگانشان رسيده است.
به نظر من اين مساله بر می گردد به نحوه ی اجرای عدالت و اگر دقيق انجام شود، نه جنايتکاران سه دهه اخير راحت خواهند ماند و نه آنانی که از قبل بودند و يا بازماندگان آنان که هنوز بر گرده ی مردم سوارند.
29 مارچ 2008, 21:05, توسط رستم دیو ستیز
راستی ملاعمر و گلبدین در کجا هستند؟ در کاخ سفید؟ در ...؟ بهر حال مردم حالا همه گی دانسته اند که هیچ فردی محاکمه نخواهد شد بجز از آنانیکه منافع امریکا را به خطر بیآندازند... و بهترین قاضی خداوند سبحان ج است و بهترین محکمه نیز در روز محشر دایر خواهد شد، حقیقتی که نه سازمان امریکایی شما (راوا) و نه هم خودتان به آن عقیده دارید.
30 مارچ 2008, 16:03, توسط سلیمه
بستگان زیاد من برای سالها در ایران پناهنده بوده اند و دو سه سالی میشود که به کشور برگشته اند. لهجه شیرین ایرانی اطفال آنان برایم بسیار لذب بخش است، اما با گذشت این چند سال اکثر این اطفال آهسته آهسته به لهجه افغانستان عادت کرده و تغییر لهجه داده اند. بزرگترهای فامیل، از همان ابتدا مواظب بودند که از لهجه ایرانی فاصله گیرند.
به خاطر داردم که اکثر اوقات وقتی اطفال شان فلان کلمه را بصورت ایرانی آن تکرار میکردند، فوری بزرگترها آنان را متوجه میساختند. حتی چندین بار دیده ام که پدر فامیل با امپلقی به روی طفلش وی را متوجه ساخته که مثلا از گفتن یواش یواش و .... اجتناب ورزد.
اما جالب است که کودکان 40 یا 50 ساله ما هنوز هم کرزای و پیشاور و ژانویه و فوریه و .... را قلقله میکنند و هیچکسی تا حال پیدا نشده که با کوبیدن امپلقی به روی شان آنان را متوجه سازد و بگوید که بچه جان اینجا ایران نیست، افغانستان است.
و مهمتر اینکه این پیشاور و کرزای لهجه نه بلکه شیوه نوشتار است که این آقایون بکار میبرند، و نه بعلت زیست در ایران، بلکه بخاطر اکت و معمول ساختن کلمات ایرانی آنرا در نوشته هایشان بکار میبرند، ورنه اینان به آسانی میتوانند متوجه شوند که در افغانستان کسی پیشاور و کرزای نمینویسد و در اولین روز بازگشت از ایران متوجه شده شیوه نوشتار خود را تصحیح میکردند.
این نکته ساده کافیست که به حرف راوا باور حاصل کرد که این روشنفکران عمدتا میخواهند سیاست خاینانه و ددمنشانه رژیم آخوندی را در افغانستان عملی سازند و معمول ساختن فرهنگ ایرانی راه اول در این راستا بشمار میرود.
همانگونه که زریاب از این شیوه آغاز کرد و امروز به پاس این خدماتش برای رژیم ایران در سفارت ایران در کابل از وی تجلیل صورت میگیرد، فردا اکثر اینان را با وضوح بیشتری خواهیم دید که چگونه به چوبدست های آن رژیم خاین و قاتل وارد میدان خواهند شد.
30 مارچ 2008, 16:37, توسط کامران ميرهزار
گاهی هم اين همه، اين جا افغانستان است کردن ها فقط بهانه ای ست برای خوش رقصی نزد اربابان در ايالات متحده آمريکا و بله نزد شخص محترمی مانند زلمی خليل زاد و استاد بنارد.
شما از آن هايی نيستيد که دل برای فارسی و فارسی زبان و افغانستان می سوزانيد. دروغ محض می گوييد و با تمام وجود از فارسی و فارسی زبان نفرت داريد.
خانم سليمه چنان گپ می زند که گويی در ناف کابل جان نشسته است و نه در آمريکا، ايالت کاليفرنيا و شهر...
31 مارچ 2008, 20:02, توسط ahmadi
lima az Alman ........na salima ,,,,,,,dar zemn doroq ham nago,,
29 مارچ 2008, 09:46, توسط رضا میرخو
کامران عزیز،
هرچند حیف است که وقت خودرا مصرف یک عده نادان و عقده ای نمایید ولی باز هم تشکر از نوشته هایتان
اینها اگر انسان باشند یک روز به راه خواهند آمد، ولی اگر غیر انسان باشند که هر کس می داند یاسین بگوش خر خواندن بی فایده است و ...
29 مارچ 2008, 09:53
اگر تو رضا میرخو هم انسان باشی میدانی که پاسخ میرهزار یاوه گویی بود تا پرداختن به آن پاسخ کوبنده و قوی راوا.
29 مارچ 2008, 10:04, توسط کامران میرهزار
من به پيام آن خواننده کاری ندارم. ولی جای عجب است که وقتی انتقاد راوا به خودش پس داده می شود، ياوه گويی تلقی می شود. ياوه گویی از راواست که پاچه ی دیگران را می گیرد و وقتی می گویی خوب شرکت رهنورد زریاب در مراسم چای داغ را جرم تلقی می کنيد، پس آن دو موجود در مراسم شما چه می کنند. راوا گندش بالا آمده است.
29 مارچ 2008, 11:38, توسط فرید از آلمان
شیطان و الله اکبر
جدال یک شخص سی ساله بایک سازمان سی ساله جالب به نظر میرسد سازمان که از الله اکبر شروع کرد و به شیطان خاتمه میابد.
الله اکبر راوا ناشی از جو جهادی آنروز بود و دموکراسی و سکولارزیم خواهی راوا از جو خواسته های امریکا پیش قراول دموکراسی در جهان است امریکا دیروز در برابر اتحاد جماهیر شوری الله اکبر را وسیله قرار داد تا کمونیست را متلاشی کند و امروز دموکراسی را پیش انداخته است تا به اهداف دیگرش برسد این وسط راوا مزدور و دلقک این ابر قدرت به هر ساز میرقصد که همانا از الله اکبر امریکایی شروع کرد و به دموکراسی شیطانی ادامه داده و میدهد.
سازمانی که نتواند خط مش مشخص داشته باشد و فقط به پول های سازمانهای جاسوسی برای امرار معاش و دیوان و دفتر خود اکتفا کند دیگر قابل اعتماد نیست و حمایت از چنین سازمان عمل بیهوده به حساب میرود شعارهای راوا دیگر خریداری ندارد و تقلای ای دیگریست که راوا و راوایان به زمین و زمان فحش و ناسزا تحویل میدهد.
29 مارچ 2008, 17:55, توسط شکوه
آقای فرید که از سجدگاهت آلمان با شکم سیر این حرفهای بیبنیاد و شیادانه را نوشته ای، این جملات و سایر نوشته های راوا را بخوان بعد شرم کن که این سازمان مبارز و تسلیم ناپذیر را به امریکا منسوب کنی:
واقعا که شما همه را در آیینه خود میبینید. میرهزار صاحب هی میدان طی میدان زور میزند تا حال فاکتی برای ادعاهای دوغینش نیافته و راوا هم برایش واضح نوشت:
29 مارچ 2008, 18:12, توسط کامران ميرهزار
البته آمريکا منهای زلمی خليل زاد عزيزتان و زن گراميشان معلم بزرگوار و ارشد راوا. اينطور نيست؟ بهتر است که گند راوا را بيشتر بالا ندهيد. دروغ خودتان می گوييد که روزی به رنگی گراییده بودید و فعلا به رنگی هستيد و فردا به رنگی ديگر. دروغ شما می گوييد که در مراسم خود يک موجود از نسل همان هايی را در سطر نشانده ايد که با آن ها سگ خطاب می کنيد و کنارش هم يک شورای نظاری را . دروغ شما می گوييد که هنوز از ماهيت حبيب الله رفيع و قبيله گرايی اشرف غنی خانتان در دانشگاه بی اطلاعيد و خود را به جهل و نادانی زده ايد. دروغ شما می گوييد که خرم وار علم مخالفت با فارسی و فارسی زبان را برافراشته و خود را چپ جا زده ايد و سکوت خفت باری مقابل نوکران بانک جهانی برگزيده ايد. دروغ شما می گوييد که مقابل دزدان دارايی مردم سکوت کرده ايد و افشای آن را بی ارزش و کم ارزش می انگاريد. و...
29 مارچ 2008, 18:43, توسط کامران ميرهزار
ضمنا شکوه آقا يا شکوه خانم. شما هم در همسايگی آقای فريد هستيد و نه در ناف کابل عزيز. بهتر است رياکاری نکنی و بجای تحقير افراد، بحث کنی.
29 مارچ 2008, 18:51, توسط پرتو
آقای میرهزار، چرا دروغ تحویل میدهی، راوا کجا امریکا را منهای خلیلزاد افشا کرده، این سطر ها بسیار روشن نیست؟؟ وقتی راوا حتی خواهان محاکمه اوست دیگر چه چیزی باقی میماند که شما پیاپی خلیلزاد میگویید و خلیلزاد، کمی انصاف خوبست.
در مورد "نوکر بانک جهانی" (احدی) هم راوا بسیار روشن پاسخی برایتان داده:
29 مارچ 2008, 19:05, توسط کامران ميرهزار
پوزش می خواهم آقای پرتو. فراموش کردم بگويم راوا بسيار محترمانه با آقای خليل زاد، شوهر استادِ راوا برخورد می کند و آخر کورکورانه قبیله گرایی این شوهر استاد را در افغانستان نادیده می گیرد. در نهایت برای راوا خلیل زاد یک آمريکایی ست و اما حقیقت این است که او همان قبيله گرا با امکانات آمريکايی ست.
من همه را در آيينه ی خود نمی بينم جانم و زور هم نمی زنم. شما ببينيد که آن طرف ها کدام راويی ديگری نمانده که از او بخواهيد عليه ميرهزار پيام بگذارد.
عجب عنايتی به جناب احدی نشان داديد. عجب سازمانی با برخورد علمی و دقيقی. آفرينتان شما گفتيد و ما باور کرديم.
آقای فريد گپ بسيار است. به من بگوييد که آقای مبارز در صدر مجلس راوا چه می کند با يک شورای نظاری در کنارش.
29 مارچ 2008, 23:52, توسط فرید از آلمان
آقای شکوه
اگر نیم کاسه ی زیر کاسه نیست پس چرا راوای ها و راوا از چند پرسش ساده یک روزنامه نگار در هراس شده اند.
نگرانی شما برای چیست؟ و من فکر میکنم که تصور شما درست باشد تصور که راوا در حال متلاشی شدن است. تو و هم فکرانت و سازمان نه انقلابی راوا بلکه سازمان ترویج فحش و ناسزا گوی راوا را اینچنین ورخطا ساخته است.
اگر راوا راست میگوید اگر راوا واقعا یک سازمان انقلابی است اگر روا در حقیقت برای دمکراسی و عدالت مبارزه میکند اگر راوا حامی زنان افغان است پس بیاد مردانه بدون دادن فحش و ناسزا گوی که البته خصلت و روش و گویش این سازمان است به عنوان یک سازمان سیاسی منابع مالی خودش را به اطلاع همگان برساند.
در جوابات مطرح شده از این سازمان به کامران چرا طفره میرود و بجای روشن شدن اصل مسئله اذهان عمومی را منحرف میسازد و فقط از همان شیوه کوچه و بازاری با فحش و ناسزا و تاپه زدن حمله کردن به استقبال چند پرسش میروید.
این حمله ها فقط میتواند یک پیام را با خودش داشته باشد آنهم اینکه راوا دمش به امریکا گره خورده است و یا لااقل به ای اس ای اگر چنین نیست این سازمان به اصطلاح زد امریکای و زد پاکستانی چطور میتواند در کشور مثل پاکستان فعالیت کند.
جنگ سرد به پایان رسید اما راواهمچنان در جبهه میجنگد چه چیزی باعث دوام جبهه گیر راوا شده است دیگر پول به نام جنگ علیه شوروی خرچ نمیشود پس راوا به کدام عنوان میتواند حمایت مالی کشورهای مثل امریکا را با خود داشته باشد اگر نوکری نیست و اگر دسیسه ی دیگر در آینده در برنامه سازمانهای جاسوسی طرح نشده باشد و سازمانک راوا برای روز مبادا آنها ادامه حیات نمیدهد... با چند مضمون که به گونه ی علیه امریکا موضع گرفته اید نمیشود گفت که شما آنچه که هستید همین است یکی از روشهای سازمان های جاسوسی همین است که سازمان و جبهه را تدارک ببینند که از نگاه مردم علیه آنها کار میکند ولی در واقعیت اهداف این سازمانها را پیاده میسازد مثل جهاد به نام اسلام اما طراحی شده توسط امریکا این امریکا بود که جهاد را در افغانستان براه انداخت و حمایت اش کرد.
اگر این یک بازی و عوام فریبی نیست چگونه از الله اکبر آغاز میکند و در آخر به نام دموکراسی ختم و ادامه پیدا میکند معلوم نیست فردا راوا از کدام نام و عنوان عوام فریب برای ادمه حیات اش بهره میگرد البته اگر متلاشی نشود.
31 مارچ 2008, 20:28, توسط ahmadi
lima az alman ,,,,na shokoh,,,,,,,,,dar zemn taha chizi ke nadari hamana mani namad ast ,,,,,to ham dor Alman hasti ...terita bebarrrrrr
29 مارچ 2008, 11:12, توسط عضو سابق راوا
آقای میرهزار
مینا کشته شد و راوا در دهه هشتاد دست به پاکسازی درون حزبی زد. طرفداران مورد اعتماد مینا از سازمان بیرون رانده شدند. در آن موقع عده ای از پشتون ها دست به چنين کاری زدند که کم کم آنان به زلمی خلیلزاد تمایل نشان داده و حال با او کاملا در ارتباط میباشند.
29 مارچ 2008, 18:02
دروغ، دروغ، دروغ
نویسنده سطور بالا کسی نیست جز خود میرهزار!!
29 مارچ 2008, 18:20, توسط کامران ميرهزار
کافر همه را به کيش خود پندارد. شما تصور کرده ايد که همه مانند راوای شماست که دروغ، دروغ و دروغ تحويل دهد، ای کسی که نامت را از شرم ننوشته ای؟
29 مارچ 2008, 11:55, توسط نیلوفر
سلام، واقعاً که خوب جواب شان را دادید آقای میرهزار !
راستی ملالی جویا هم در سفرهای خارجی اش همیشه از طالبان فاشیست و متحجر قبیله گرا بعنوان " برادران طالب ما " یاد میکند.
29 مارچ 2008, 12:01, توسط کامران ميرهزار
خانم نيلوفر. من باور نمی کنم. چنين لحنی لحن صبغت الله مجددی ست و نه ملالی جويا.
مجددی خاين می گوید برادران طالب و القاعده ی ما.
29 مارچ 2008, 13:07
آقای ميرهزار يک تا عکس اختصاصی از خودت به آدرس پيام زن بفرست که اين شماره اختصاصی همه دشنام ها از خودت است.
29 مارچ 2008, 17:44, توسط شبیر
خانم نیلوفر، میشود یک شرط ببندیم که خودت دروغ میگویی و روی دروغگو سیاه؟؟؟
جویا همیشه طالبان را فاشیست و خاین و مزدور پاکستان مینامد و تو میخواهی لحن کرزی و سایر خاینان را به جای حرف های وی بنشانی.
29 مارچ 2008, 13:13, توسط be taraf
wa ke az daste in faschist ha melate ma taba wa barabad shod
29 مارچ 2008, 15:13
محمد ظاهر شاه صد ها بار به جنايتکارانی مثل مسعودف، سیاف، خليلی، مزاری، محقق، دوستم، قانونی، عبدالله و..شرف دارد.
29 مارچ 2008, 15:17, توسط عارف
سلام آقاي ميرهزار،
برداشت من از نوشته هاي شما و از راوا اينست كه نه خودت و نه راوا وابستگي به اين و آن داريد و هردو براي تامين عدالت و حقوق بشر ـ هركدام به سليقه و طرز تفكر خودش ـ زحمت ميكشيد. از دعواي تان فقط دشمنان خوشحال ميشوند. شايد بعضي ها اين نظر مرا “خنثي“ تلقي كنند، زيرا ما افغانها عادت داريم كه حتماّ بايد در مباحثات به طرفداري يكي و بر ضد ديگري جبهه بيگيريم.
تنها در رابطه به سكولاريزم يك اشتباه ميكنيد. در ذيل تعريف اين كلمه را به حيث يك نظام و يا يك مكتب برايتان ميفرستم. يك مثال خوب در ين رابطه مملكت تركيه است. نظام دولت تركيه سكولار ست، در حاليكه همه دولتمداران و ملت تركيه مسلمان اند. همچنين دولتهاي غربي همه سكولار اند اما مردم غرب و حتي احزاب يكه در دولت سهيم اند ( نظر به عقيدهء شان ) يا مسيحي اند و يا بي دين.
سكولاريزم
[ عباس تیموری آسیفچی ]
واژه سكولاريزم در كلمه به معني امور مادي ،دنيوي وغير مذهبي گفته اند ولي در مكتبها نظامي است كه داراي مشخصه هايي از جمله جدايي دين از دولت ، شكلگيري دولت بر اساس ناسيوناليسم ، قانونگذاري طبق خواست بشر ، تأكيد به عيني گرايي به جاي ذهني گرايي و حاكميت علوم تجربي به جاي علوم الهي است . كه در فارسي جدا انگاري بين دين و دنيا گفته اند . پيشينة اين تفكر مغرب زمين است و به دليل فعل و انفعالات دوره رنسانس اين پديده انجام گرفت . در دوران قرون وسطي مسيحيت به عنوان يك دين اخلاقي و كاملاً معنوي و عرفاني ظهوركرد...... و فاقد دو عنصر اساسي بود :
الف) مسيحيت برنامة منظم و فراگيري براي زندگي فردي ، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي جوامع بشري نداشت .
ب) مسيحيت از قوانيني كه دخالت مستقيم در امور سياسي را براي كليسا توجيه كند بي بهره بوده بلكه بر عكس متون مقدس مسيحي شديداً با برنامه هاي اجتماعي و سياسي معارض بودند .
در قرون وسطي امپراتوري و پادشاهان و در نهايت فئودالهاي منطقه روم بودند كه نقش تعيين كنندهاي درتحولات فرهنگي ، سياسي و اجتماعي برخوردار بودند . در اين ما بين كليسا و دين مسيحيت به حكام نقش مشروعيت مي داد تا كارهاي آنها ديني قلمداد شود .........
بقيه در گوگل فارسي.
احترام
29 مارچ 2008, 15:56, توسط کامران ميرهزار
سلام آقای عارف؛
سپاس از اظهار نظرتان. اما نکاتی که در بالا آمده به روشنی هم پاسخ های راواست و هم در بر گيرنده سوالاتی که راوا به اصطلاح از پاسخ به آن ها تير خود را آورده است. فقط درباره ی همين نکته، من قضاوت شما را درباره برخورد يک سازمان مدعی عدالت و انصاف می خواهم. راوا به من می گويد. اين نفرين راواست:
نفرین بر کامران میرهزار که «چای داغ» را با «استاد» و «متفکر» پرچمی و واواکی افتتاح کرد و جاوید فرهاد جهادی- واواکی که معلم زبان فارسی سایتاش است!
و در همين صفحه، آخرين عکس، تصوير آقای عبدالحميد مبارز را نشان می دهد که در مجلس راوا در صدر نشسته اند. همچنان که گفته ام، زمانی که يکی يکی و گروه گروه انسان ها به کشتارگاه برده می شدند، اين آقا بر مسند ولايت نشسته بود و از اين پُست به آن پُست نايل می شدند. در شير پور يا شير چور فعلی خانه دارند و هر روز با همان هايی که راوا سگ خطابشان می کند، نشست و برخواست دارد. در عکس دقت کنيد، کنار ايشان يک شورای نظاری نشسته است که هميشه سگ و پوشالی و..از طرف راوا خطاب می شوند.. آيا من به سبب حضور رهنور زرياب در مجلس افتتاح چای داغ ملامتم يا راوای مغرور و قبيله سالار؟
تعريف سکولاريزم در فرهنگ ها تقريبا همان نقل قولی ست که شما آورديد گرچه به نظر من دين و سکولاريزم نمی تواند با هم سازگار باشد. مگر اينکه در نگاه به مقوله ی دين (منظورم در اسلام است ورنه در رابطه با اديان ديگر مدت ها پيش اينکار صورت گرفته) تغييراتی بنيادين ايجاد کنيم که با توجه به نگاه های جاری به دين، با کفر برابری می کند.
با اين وجود من قبول ندارم آنچه درباره ی ديروز و "فعلا" امروز و در آينده خدا می داند چه ی راوا اشتباه کردم. اگر همين تعريفی که از سکولاريزم شما آورده ايد را قبول کنيم، آيا مگر اجازه هست که راوای سکولار، اسلام را از حدود شخصی به حدود جمعی و بعد به سياست بکشاند و امروز از شرم بسم الله الرحمن ارحيم و الله اکبر، حدود 40 شماره از مجله ی خود را از ديده ها پنهان کند. البته اين پنهان کردن ها دلايل ديگری هم دارد که در جايش به آن پرداخته می شود.
29 مارچ 2008, 16:22, توسط Kudos Talash
29th March 2008
Dear Kamran Mir Hazar , I did not read your article -this article- about Rawa ,but I read your other writtens about Rawa. I suppose you stop your claim against Rawa in this time is reasonable because in sevral sites people write against Rawa now, please see site sernavesht.com. You can write in other time about Rawa. This article is 26 pages,I do not want to copy,maybe I read next week. People can misunderstand ,and think you support Islamic parties. You must know Islamic parties will not accept you.
29 مارچ 2008, 16:47, توسط کامران ميرهزار
سلام خواننده ی عزيز!
اين نوشته ی من به سفارش کسی نوشته نشده و من صرفا به توهين و تحقير و دشنام دادن های راوا پاسخ داده ام. اين حق طبيعی من است وقتی يک سازمان بيش از اندازه توهين و تحقير می کند، به او پاسخ خودم را بدهم. وانگهی موضع من برابر جنايتکاران از هر قوم و قبيله و آنانی که بنام اسلام چور و چپاول کرده اند و می کنند، مشخص و روشن است. باز هم من فکر می کنم که اگر راوا به واقع طرفدار حقوق بشر است، بايد از انتقاد استقبال کند و بياموزد. فکر نمی کنم شخص يا گروه بدون خطایی بتوان يافت. چيزی که مهم است پذيرفتن و جبران خطاست و نه اينکه هر بار با دشنام های تکراری و يا جديد بخواهد به ميدان آيد. می خواهم راوا بفهمد که اينبار طرف حسابش مثل بقيه نيست که هر چه حرف مفت خواست بزند و راهش را بکشد و برود.
29 مارچ 2008, 17:57, توسط سلیم
درباره این جمله راوا چی گفتنی دارید؟
اگر «راوا» ذرهای استقلالش را به معامله میگرفت و زیر بار میرفت، وضع به یقین فرق میکرد و به مقام ها و دفتر و دیوان بیشتر و وسیعتری از «کمسیون مستقل حقوق بشر» و «وزارت امور زنان» دست مییافت. منتها دیگر «راوا»یی میبود تسلیم شده، «جامعه مدنی» شده، «انجمنی» شده و بیمسلک و بیوقار و بیشمشیر در برابر جنایتکاران که از مردم خاینانه میطلبد «گذشتهی تاریک را ننگرند» و به روی حاکمیت رهبران نستوه جهادی لبخند زنند!
29 مارچ 2008, 18:18, توسط کامران ميرهزار
نخير سليم خان. بنگرد اما جنايات پدران راوا چطور که هنوز قربانيان آنان هستند؟ کوچ های اجباری و نسل کشی ها چه که قبل از سی سال پيش اتفاق افتاده بود؟ شايد شخصيت پوشالی محمد ظاهر خاين که راوا او را شخصيت ملی می تراشيد، نبايد زير سوال برود و يا بعد از مرگ او که ديگر استفاده ای نمی شود از او کرد و...
29 مارچ 2008, 19:13, توسط تمیم
آقای میرهزار!
شما از اشتراک یکی از شورای نظاری های سابقه درمحفل راوا ذکر کردید اما نام نبردید ومن هم تشخیص داده نتوانستم که این مهمان کی است که نامش در ردیف غصب کننده گان شیرپور هم میباشد لطفا این شخص را نام بگیرید بهتر خواهد شد ممنون شما.
29 مارچ 2008, 19:20, توسط محبوبه پوپل
آقای کامران میرهزار، منظور از این جمله چیست؟ اگر راوا پنهان کرده شما دو شماره قدیمی را که اینجا آورده اید از کجا شد؟
و ثانیا آیا شما در کتابخانه ها و از خود راوا تقاضا کردید و آنان جواب رد دادند؟
نشریات زیادی را در اینترنت میتوانید بیابید که فقط شماره های چند سال اخیر آنرا میشود در سایت یافت.
و تا جاییکه من دیدم راوا بعد از شماره 40 و بعضی مقالات شماره های قبلی را بروی سایت خود دارند که تاریخ آنها به سال 1995 و حتی قبل از آن به 1992 برمیگردد، یعنی 16 سال قبل. فکر نکنم قبل از آن راوا به اینترنت دسترسی داشته بوده باشد که آنها را نیز میداد.
29 مارچ 2008, 19:20, توسط کامران ميرهزار
آقای تميم. آقای عبدالحميد مبارز در صدر مجلس نشسته اند. در زمانی که دسته دسته انسان ها به کشتارگاه برده می شدند، ايشان والی تشريف داشتند و فعلا از رفقای همان کسانی هستند که راوا به آنان سگ خطاب می کند و در ضمن در فهرست دارندگان خانه در شيرپور نيز می باشند. در ضمن ايشان مفتخر به دريافت نشان از مقامات نيز هستند. نام مهمان در صدر نشسته ی ديگر راوا را از ميزبان بپرسيد. آنان می شناسند.
29 مارچ 2008, 19:29, توسط کامران ميرهزار
گذاشتن تمام و کمال 40 شماره از نشرات راوا روی شبکه ی اينترنت، با داشتن نيرویی مانند شما، کار سختی نيست. کافی ست سران راوا به همين افرادش که برای نوشتن عليه من بسيج کرده بگويد هر کدام يک شماره را اسکن کند و يا تايپ کند و بعد روی سايت مبارکتان نشر کنيد. اگر راوا واقعا آن چيزی که ادعا می کند است، به هر کدام از شما وظيفه می دهد که برای خاينان و دزدان و جانيانی که ميرهزار رديف کرده، مفصل بنويسند. البته اگر سياست راوا اجازه ی تاختن به استاد و شوهرش و قبيله سالاران درشت و حاميان آن را می دهد.
29 مارچ 2008, 19:40
نشد.
اګر راوا نخواهد که این شماره ها را سایت بدهد و چیزهای مهمتری را در اولویت قرار دهدَ شما حق دارید که نامش را پنهان کردن بنامید؟؟؟
چه چیزی را باید پنهان کند؟ و باز نګفتید که آن دو شماره را از کجا کردید؟
29 مارچ 2008, 20:05, توسط کامران ميرهزار
شد اتفاقا. من کارم کار شبکه است و می دانم چه خبر است. 40 شماره پيام زن روی هم اگر اسکن شود، می شود حدود 200 تا 300 مگابايت و اگر تايپ کند می شود حدود 5 مگابايت تا ده مگابايت با عکس هايش. فضای بسيار ناچيزی ست. حالا آدم های بی کار در آمريکا نشسته هم کم ندارد. شما چه بدردش می خوريد؟ بهتر نيست کمی بجنبيد و خوانندگان را از 40 شماره پيام زن روی اينترنت محروم نکنيد؟ شايد برخی مايل باشند کار مينا را ببينند و مقايسه ای کنند بين آنچه مينا انجام داد و آنچه فعلا قبيله گرايان می کنند.
تعجبم که شما خود به سازمانتان و کار و تلاشش در 40 شماره توهين می کنيد و آن ها را مهم نمی دانيد. در اين سال ها آيا وقت نشده تا چند نفر مثل شما بی کاران، اين کار را انجام دهند؟
30 مارچ 2008, 04:35, توسط عارف
سلام آقاي ميرهزار،
اگر از من آزرده نشويد، دليل راوا ( وجود جاويد فرهاد در مجلس چاي داغ ) همچنان دليل شما ( وجود مبارز در مجلس راوا ) را برخورد طفلانه ميبينم. زيرا اول اينكه در مجالس عمومي نميتوان جلوء سهمگيري اين و يا آن شخص را گرفت، در غير آن بايد دم دروازه هويت هر فرد را كنترول كرد، كه درين صورت مجلس ديگر عمومي نميباشد. به نظر من در يك مجلس عمومي بهتر خواهد بود كه حتي آنهائي كه بر عليهء شان مبارزه ميشود، سهم گيرند و از نظرات
عام با خبر شوند.
دوم اينكه تنها حضور يك دشمن، يا جاسوس و نشستن او پهلوي يك فرد( در مجالس عمومي) دليل وابستگي حساب شده نميتواند. در ضمن همه ميدانيم كه در سياست اين عمل مروج و حتي يك امر ضروريست كه دولتها (همچنان احزاب و سازمانها) روزي حاضر ميشوند حتي با دشمنان سابق شان پشت يك ميز بنيشند و معاهده هاي دوستي، تجارتي، فرهنگي و غيره امضاء نمايند (به شرطيكه به مفاد ملتش باشد)، زيرا با دشمنان سابق خود خصومت شخصي ندارند، و احياناّ اگر هم داشته باشند، بايد آنرا به خاطر مفاد ملت خود ناديده گيرند.
در رابطه با خام بنارد خليلزاد نظرم را( مبناء بر تجربهء شخص خودم در نشر كتاب) در نامه هاي گذشته نوشتم و هنوز هم به اين باورم كه راوا حقيقت را ميگويد و اينجا يك سؤ تفاهم رخ داده است.
اما در رابطه به سكولاريزم هنوز هم در اشتباه ايد. اين درست است كه در مذهب عيسوي ريفورم هاي بنيادي صورت
گرفت، اما براي سكولار بودن دول اسلامي همينقدر كافيست كه قانون اساسي (ساختهء مردم) در تمام ابعاد دولتي تطبيق
شود و نه شريعه( قانون آلهي). كاري را كه عطاء ترك در يك مملكت اسلامي مانند تركيه ممكن ساخت. اين عمل، يعني
تطبيق قانون اساسي عوض شريعه هرگز به مثابه كافر شدن اعضاي يك دولت و يا تمام ملت نيست، بلكه يكي از ضروريات جهان پيشرفته بشمار ميرود. ممانعت بر ضد اين عمل (تطبيق قانون اساسي به جاي شريعه) همانا پافشاري بر بنيادگرائي ست.
احترام
30 مارچ 2008, 07:07, توسط کامران ميرهزار
سلام آقای عارف،
خوب است که شما چنين مساله ای را طفلانه تشخيص داديد. غرض من اين بود که منطق راوايی را با نفرينش به خود ايشان بازگردانم. ورنه من کی ابتدا به اين سازمان مغرور گفته ام که شما چرا اين و آن را دعوت کرده ايد؟
درباره ی شاگردی راوا برای زن زلمی خليل زاد، با وصف آن اشتباه که شما می گوييد (البته عجب اشتباهی) باز من باور نمی کنم. شما مختاريد اما مگر ممکن است اين گروه مغرور و تا تو به او نگفته پاچه می گيرد و دشنام می دهد، به چنين مساله ای مهمی اعتراض رسمی نکند. اين سازمان برای دشنام دادن به من و پاچه گرفتن و پنجاه نفرش را بسيج کردن برای توجيه خود در سايت کابل پرس? وقت و آدم دارد و اما برای اعتراض رسمی به زن خليل زاد، موش شده است. اين را ما می گذاريم به حساب در خانه شير و در بيرون موش راوا يا به حساب ديگری؟
درباره ی سکولاريزم و مساله ی دين بايد بگويم اينجا يک سوء برداشت شده است. اينجا موضوع، موضوع شخصی ديگر نيست که دليل بياوريم سيستم اينگونه است و اشخاص مسلمانند. موضوع يک سازمان سياسی اجتماعی ست و روش يک سازمان به هيچ عنوان يک مساله ی شخصی تلقی نمی شود.
با احترام
30 مارچ 2008, 07:59, توسط عارف
سلام آقاي ميرهزار،
بازهم در رابطه به سكولاريزم يكبار ديگر پراگراف آخير را در نامهء قبلي ام به دقت بخوانيد، در آنجا موضوع “شخصي و غير شخصي و يا راوا “ مطرح نيست، بلكه تشريح كوتاه در بارهء سيستم سياسي سكولار صورت گرفته.
متاسفانه شما دو موضوع ( جنجال با راوا و تعريف سكولار ) را باهم مخلوط كرديد. اينكه راوا و يا شما از سكولاريزم چه برداشت داريد، موضوع من نيست. من خواستم تنها به شما ياد آور شوم كه اين اشتباه ست اگر سكولازيرم را به مثابه كافر شدن و يا كفر قلمداد دهيد.
تذكر: پهلوي مملكت تركيه چندين ممالك ديگر اسلامي نيز ( كم يا بيش) هنوز هم داراي سيستم سكولاريستي اند، اما به مرور زمان كمرنگتر شده اند و قوانين شريعه را تطبيق ميكنند . بطور مثال، سوريه، لبنان، اندونيزيا، سنيگال، تونيس ....
دشنام دادن از طرف هر كس كه باشد، به نظر بنده يك عمل نامعقول اما مانند ديگر خواص خراب يك عمل انسانيست. جالب خواهد بود اگر تحقيقي به عمل ميآمد، كه آيا حيوانات نيز به زبان حيواني خود به همديكر دشنام ميدهند؟
احترام
30 مارچ 2008, 09:13, توسط شکیب
محترم عارف خان
در اینکه راوایی هستید و از مواضع سازمان محبوب خود دفاع میکنید، نباید خجالت بکشید. مردم دوست دارند شفتالو بشنوند تا شف، شف... و راوا خوبست یا بد، اینرا محول میسازیم به مردم کشور تا تصمیم بیگیرند. تا جاییکه تجربۀ دو صدو پنجاه سالۀ مردم افغانستان نشان میدهد، همچنانکه قبیله گرایی و پشتونیزم در سایر لباس ها و اشکال نتیجۀ مثبت نداده، در قالب راوا و افغان ملت نیز انشاالله نتیجۀ مثبت نخواهد داد. اما شما میتوانید تا دم مرگ از این سازمان با قاطعیت و یکسره دفاع کنید. بقول معروف "هیچ فردی بی انصاف نمیگوید دوغ من تُرش است"
اما در بارۀ تعریف سکیولاریزم با شما موافق نیستم. در این روز ها سکیولاریزم بیشتر به موشک های کروز امریکایی و یا هواپیما های بی 52 حاوئ مهمات آلوده به مواد دیموکراسئ غربی، شباهت دارد تا یک اصل مفید به جوامع شرقی.
در ترکیه اکثریت مردم بر خلاف خواسته ها و اعمال سکیولار های نوکر و غرب پرست، موافق با عملی شدن احکام خداوند (ج) مانند حجاب اند، تا برهنه کردن سر و بدنشان در ملع عام.
اما سکیولاریزم طوریکه در بالا گفتم از طریق جنرال ها و قاضیان خود فروخته به غرب میخواهند با زور و شاخ جنگی داخل میدان شده و خواست خود را بر اکثریت مردم تطبیق کنند.
اینهم مفاد سکیولاریزم، اتاترک پرستی (فردیکه نوکر بلامنازعۀ استعمار کهنه و غرب بود)، و جدایی دین از سیاست.
و یک نمونۀ دیگر از شاخ جنگئ سکیولار های زورگو...
از این حرکت ها بوضوح معلوم میشود که جنرالان ترکی همه گی عناصر خود فروخته به غرب بوده و عضویت ترکیه در سازمان ناتو نیز پاداش همین خودفروشیست اما خواب آنها مبنی بر عضویت در اتحادیۀ اروپا شاید هیچ گاهی جامۀ عمل نپوشد بجز اینکه از گوهر انسانی و شرافت خود بگذرند.
پس سکیولاریزم و دیموکراسی هر دو مانند طعمه ی هستند که آنرا بر سر چنگک و یا قلاب ماهی میبندند تا ماهیان را شکار کنند همچونکه با تخریب دو ساختمان، دو کشور را تسخیر کردند...
و در این میان نقش گروه های مانند راوا، سازمان مجاهدین خلق، پی اِل او فعلی در فلسطین، گروه 14 مارچ در لبنان، حسنی مبارک ها، الفیصل ها، شیوخ خود فروختۀ عرب، نظامیان الجزایری، جنرالان و سیاسیون خود فروختۀ پاکستانی، جنرالان ترکی و مابقئ افراد و گروه های مشهور و ناموس فروش کشور های آسیایی و افریقایی که وظیفۀ بجز عزت و وطن فروشی ندارند، کاملاً هویداست.
30 مارچ 2008, 15:32
راستی که اتهام زنی چقدر آسان است.
راوا را مقابل نیروها و شخصیت هایی قرار میدهی که از زمین تا آسمان بین راوا و آنان فاصله هست.
ایکاش با کمی مدرک و سند صحبت کنید که حرف های مفت تانرا بتوان کمی باور کرد.
سایت و نشریات و مواضع راوا سیلی های محکمی به روی شما تاپه زنان وارد میکند.
30 مارچ 2008, 15:58, توسط کامران ميرهزار
شما آدم های معلوم الحال و نا معلوم الحال و اما بی کار و در کنج عافيت نشسته ، يک کار بکنيد که کمی ورزش هم برايتان باشد. آن چهل شماره ی ديگر جريده ی وزينه ی پيام زن رانيز روی شبکه بانيد تا دو سيلی بروی مخالفان محسوب شود.
30 مارچ 2008, 16:23, توسط عارف
محترم شكيب خان،
احياناّ من اگر راوائي ميبودم، به نظر من اين كار كه خجالت آور نيست. هر حركت سياسي مخالفين و موافقين خود را دارد. گرچه در افغانستان مروج است كه اين دو گروه ( موافق و مخالف) حتي يكديگر خود را ميكشند، كاريكه خوشبختانه از راه سايت و انترنت براي ما امكان ندارد، پس چرا راوائي بودن خود را از شما پنهان ميكردم؟ امكان داشت كه شايد چند دشنام ركيك نثارم ميكرديد. ديگر چه؟ من همانطوريكه جداّ برخلاف دشنام دادن هاي راوا هستم، طبعاّ از دشنام دادن شما نيز خوش نميشدم.
آقاي شكيب خان، تعريف سكولاريزم از شخص من نيست، كه به آن موافق يا مخالف باشيد، بلكه اين تعريف را اولين مرتبه يك عالم ديني آلماني بنام فريدريش گوگارتن در اوايل قرن بيستم بيرون داده است. اما خود پروسهء سكولاريزم در قرون اوسطي در اروپا شروع شد.
اينكه تمام دولت هاي سكولاريستي اسلامي ( از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كرهء زمين) به نظر شما “عزت فروش و وطن فروش“ اند، واقعاّ شما به همه مسايل سراسر دنيا خيلي وارد ايد. به اين همه فهم و دانش بايد افتخار كنيد، زيرا اين كار از هركس ساخته نيست !
احترام
30 مارچ 2008, 19:06, توسط مهوش
باورم نمی آید که شورای نظاری در محفل راوا اشتراک کرده باشد.
با آن موضعی که راوا مقابل شورای نظاری ها دارد، فکر میکنم که حتی اگر دعوت شوند جرئت نمیکنند که در محفل شان اشتراک کنند.
ثانیا با دیدن تصاویر محفل به نظر میرسد که محفل بزرگی بوده که چندین صد نفر و ممکن بیش از هزار در آن شرکت داشته اند، درین صورت کنترول افراد در این محفل طبعا کار دشواری است.
اگر به عکسها توجه کرده باشید تقریبا تمامی رهبران جهادی در درامه شان ریشخند شده اند، به نظرم اگر مقابل یک شورای نظاری در قلب کابل، راوا شهامت میکند که رهبرانش را ریشخند و افشا کند، شعار ضد آنان را در و دیوار محفل نصب کند و تصاویر شانرا با چلیپایی به روی شان بیاویزد، این موفقیت را به راوا باید تهنیت گفت، دیگر این چه انتقادی دارد؟
http://www.rawa.org/events/mar8-08.htm
آقای میرهزار، در چندین پیامت طوری نوشته ای که گویا تمامی راوایی ها در اروپا و امریکا نشسته اند و از همانجا علیه تو مینویسند، حداقل این محفل بزرگ شان در کابل بوده نه در امریکا و اروپا، پس باید پذیرفت که چندان حرفت به واقعیت نزدیک نیست.
از کان و کیف محفل افتتاحیه چای داغ خبر ندارم که در موردش تبصره کنم. اگر در کابل پرس? جایی گزارشی از آن باشد لینک بگذارید.
30 مارچ 2008, 19:25, توسط کامران ميرهزار
باورتان نمی آيد. خنده دار است. باور کنيد حالا خانم جان. بپاليد و ببينيد ماجرا چيست. اين را می گويند منطق راوايی. آفرين. خودتان در دو محفلتان هر غلطی کنيد به به جايز است و ديگران نفرين. بر اين حقوق بشر و عدالت و انصافتان بايد فاتحه خواند. از همين جا می توان ماهيت پوشالی شاگردان بنارد را تشخيص داد.
در ضمن در عکس ها ی محفل مربوط که نگاه می کنم، بسياری شان آشنايند، می بينم تعدادی از آن ها از راوا چنان شنيده بودند که گويی چه هستند و به گمانم برای تماشا آمده بودند. آن ها که راوايی نيستند خانم. راوايی همين 50 تا صد نفری هستند که از آمريکا و اروپا در اينجا پيام می مانند. در محفل برخی از مهمانان نيز مانند همان دو مهمان در صدر نشسته ی شمایند و چند مهمان ديگر در اين محفل آخرتان از همان نوع که شاهکارهای زمانه اند. خوب است آن ها آنجا بودند که حالا بشود درست و حسابی نفرين راوا را به خودش برگرداند و چتلی اش را به دهانش زد.
31 مارچ 2008, 06:22, توسط جبار سیستانی
به مثابه هوادار راوا، دعوت از آندویی که خودت نشاندهی کردهای را یک شرم کلان میدانم و انتقاد جدی بر راوا و با توجه به موضعگیری راوا مقابل شورای نظار و فرصت طلبان و سلطنت طلبان نوع حمید مبارز، میتوانم نتیجه بگیرم که این فقط در نتیجه عدم دقت و یا هم عدم توجه به ترکیب اشتراک کنندگان محفل بوده است نه اینکه از آن نتیجه گرفت که گویا راوا با این قماش انسانها ساخت و پاختی داشته باشد.
من مطمئنم که راوا هم آنرا اشتباه جدی تلقی کرده و این انتقاد را میپذیرد. مخصوصا که در ارتباط به حمید مبارز موضع انتقادی دارد و مدتها قبل مقالات وی در مدح احمد شاه مسعود خاین را نقد کرده و از او خواسته که از مردم پوزش خواهی کند.
اما این نکته از آن اهمیتی برخوردار نیست که بتوان در موردش سروصدا راه انداخت و از آن برای کوبیدن راوا استفاده کرد.
برای من بیشتر از اینکه وجود آن دو در محفل خیره کننده باشد، دیدن محفلی به این بزرگی و در مجموع جو ضد جنایتکاران و ستمکاران در آن و شهامت راوا برای برپایی محفلی اینچنین در کابل خیره کننده و قابل توجه است.
شما باید مطلقا خطرات جدی اینچنین گردهمای با آن موضعگیریای که راوا از طریق آن ابراز میکند را درک کرده بتوانید چون خود ضربه خاد خاینان را چشیده اید. اما باوجود آن چه شده که تلاش برای کم ارزش قرار دادن آن میکنید و در مجموع محفل یک مسئله را محکم گرفتهاید که چرا آندو دعوت شده اند؟ مخصوصا که در مورد آن شورای نظاری حتی نامش را نمیدانید و کی میداند که حرف شما درست باشد و او واقعا شورای نظاری باشد.
به نظر خودم حتی دعوت از زریاب برای صرفا اشتراک در محفل افتتاحیه چای داغ مسئله جدی و قابل انتقاد نیست، مگر اینکه از وی در زمره مهمانان خصوصی استقبال شده باشد و زمینه سخنرانی برای زهرپراکنی اش داده شده باشد.
راوا شورای نظاری را اجازه شرکت در محفلش داده در حالیکه تصاویر فهیم، قانونی، ربانی، عبداله و ... را با چلیپایی به روی شان در گوشه و کنار محفلش نصب کرده است و شعار "سیاف، قانوی، خلیلی، ربانی، دوستم و شرکا از سوختن در شعلهی خون دهها هزار قربانی تبهکاریهای شان فرار نخواهند توانست!" هم در استیژ شان توجه هرکسی را جلب میکرد.
29 مارچ 2008, 18:50, توسط کامران ميرهزار
اعضای محترم راوا. به عکس هايی که مورد نظر شماست، فقط شما می توانيد لينک بدهيد تا در صفحه ای ديگر باز شود. در بخش سخنگاه نمی توانيد عکس منتشر کنيد. اين به معنی سانسور شما نيست. اين به معنی اين است که ترتيب صفحات را بهم می ريزيد و بعد کاری می کنيد که عملا برخی از پيام ها نشر نشود. می بينيد پيام هايی که زور نزده ايد تا عکس هم در بخش سخنگاه نشر کنيد، نشر می شود و پاسخ هايتان نيز داده می شود. لطفا توجه کنيد.
29 مارچ 2008, 19:00, توسط احسان اله
آقای میرهزار، "روده درازی" نه بلکه باید چند سوال اساسی راوا را پاسخ میدادی، راوا تقریبا به تمامی پرسش هایت یکایک به ترتیب پاسخ گفت، خودت هم باید یاد میگرفتی و به همین شیوه پاسخ مینوشتی.
این مهم نیست که پاسخ های راوا را خودت و از خودت را راوا بپذیرد، اما حداقل خوانندگان میتوانستند از لابلای آن به درک بهتری برسند که حق با کیست.
خودت عامگویی کردی و کوشیدی که چند اتهام دیگر را به اتهامات قبلی ات علیه راوا علاوه کنی.
اگر از من بپرسی که ضعف های راوا را برایت قطار کنم، بسی بیشتر از خودت بالایشان انتقاد دارم، اما در مجموع این سازمان را قبول دارم و وجود شانرا در کشوری که فقط ستم و استبداد و تسلیم طلبی در آن موج میزند، همچون ستاره رخشان میدانم، بنا درین شرایط نمیخواهم با عمده ساختن انتقادات از راوا دشمنانش را که بیشمار اند و قدرتمند خوشحال و آسوده سازم.
نوشته های خودت علیه راوا باعث شده که سیاف، ربانی، قانونی، زریاب، خلیلی، محقق، کرزی، احدی، دوستم، حضرت علی و .... جشن شادی برپا کنند.
29 مارچ 2008, 19:13, توسط کامران ميرهزار
آن چيزی که شما پاسخ می انگاری پاسخ نيست. عدم آگاهی از عملکرد حبيب الله رفيع پاسخ است؟ عدم آگاهی از عملکرد اشرف غنی احمدزی پاسخ است؟ يا از ضيا بوميا؟ کج روی در پاسخ به اتهام شاگردی زن خليل زاد پاسخ است؟ راوايی که در پاسخ به من روده درازی می کند و پنجاه نفرش را در آمريکا و اروپا برای ادامه دروغ و توجيه دروغ راوا قطار می کند، چرا از اعتراض رسمی به زن خليل زاد در می ماند؟ آمريکايی صرف دانستن خليل زاد پاسخ است؟ ذکر نکردن از فاروق وردک پاسخ است؟ نفرين کردن به جرم حضور رهنورد زرياب پاسخ است و بعد خود راوا حداقل دوتای ديگر را در محفلش فرا بخواند در حالی که به رفقايشان سگ خطاب می کند؟ آين ها پاسخ نيست. روده درازی و فرار از پاسخ است جانم.
29 مارچ 2008, 19:34, توسط کامران ميرهزار
آقای احسان الله. و آيا فکر می کنيد آن جنايتکاران از توهين و تحقير و اتهام های توخالی راوا عليه من سر بر زانوی غم گذاشته اند؟
30 آپریل 2008, 07:26, توسط Srar
میر هزار!
مطمین هستم که ذخیره زیادی از اشغالدانی راوا داری...خواهش میکنم از یکی انها بپرس که اتهامات از نوع رابطه و یا وابستگی راوابا "زن خیلیلزاد/احدی/قبیله وی ووو" که خودت ادعا میکنی راوا به انها نپرداخته چقدر مسخره و فکاهی مانند است.
در غیر ان اگر کدام ثبوت داری خوب است خودت واضع بساز. وجود یک فرد وابسته و یا جنایتکار در یک محفل عمومی ادعای بیجا است. هر کس میتوانست در ان محفل شرکت کند. بشرطیکه قدرت شنیدن انهمه افشاگری ها را داشته باشد.
کوشش کن آن مسائلی را که راوا برایت لست کرده جواب دهی در غیر ان همنانطور که در مسئله نامش دستبرد زده بودی اعلام کن که اشتباه کردی.
موفق باشی
29 مارچ 2008, 20:12
باز معرکه گرفتی ميرهزار. ترا به کار قبيله سالاران چه؟ برو و شعرت را بنويس که راواييان زمانی پا از قبيله بيرون می نهند که بادارشان امر تاراج دهد.
29 مارچ 2008, 20:15, توسط کامران ميرهزار
ای جان. دل خوش سيری چند؟
29 مارچ 2008, 20:47, توسط کامران ميرهزار
دو پيام يک راوايی که تصور نکند در کابل پرس? سانسور شده است
يک راوايی دو پيام در کابل پرس مانده بود اما زور هم زده بود که دو عکس را در بخش پيام ها به نمايش گذارد. اين روش درستی نيست. بهتر است به عکس هايی که می خواهيد پيوند (لينک) بدهيد.
لينک سه عکس اين خواننده ی راوايی در دو پيامش اين است:
عکس اول که از من خواسته پاسخ بدهم
عکس دوم افشاگری راوا از طالبان
عکس سوم افشاگری راوا از طالبان
پيام اين دو عکس را طوری که متوجه شدم اين است که ميرهزار چگونه با وجود اين افشاگری به راوا طالبی – قبيله ای می گويد.
اميدوارم تصور نکنيد در کابل پرس با سانسور مواجه شده ايد و اميدوارم اين بار آخرتان باشد که به اين شکل پيام ارسال می کنيد.
29 مارچ 2008, 21:32, توسط کامران ميرهزار
و اما درباره ی عکس ها. چون راوای شما بسيار از روی خفت محقق محقق می کرد و همان عکس از سال قبل را نشانی کرده و به عنوان بزرگترين دستاورد و سند خود عليه من بکار می گيرد، از اکنون چهره ی محقق را نيز در آن جمع بيابيد.
و اما درباره ی دو عکسی که از آدمکشان طالبان مانده بوديد و به زعم خودتان با آن، اتهام طالبی قبيله ای را از راوا برداشتيد. بايد بگويم که از شاگردان زن خليل زاد بعيد نيست که به وصف افشای چند عکس از جنايت طالبان، به امر ارباب اعظم عمل کرده باشد "تا آلت اجرای مقاصد میهنفروشانه و خاینانهی خليل زاد و کمپنی اعلام خواهیم نمود و این یعنی همان شلیکی که از آن حرف میزنید. و تا آخر از ترس آن شلیکها درامان نخواهید بود." (گپ خودتان به خودتان بر می گردد)
اين هم لينکی به مطلب کامران ميرهزار که شما شما او را به دروغ خادی جهادی خوانده ايد. همانطور که گفتم، بوی گند قبيله به شدت از سخنانتان می آيد. برای ظاهر خاين چهره ی ملی می تراشيد، شاگردی زن خليل زاد و البته خودش را به واسطه ی او می کنيد، خليل زاد را تنها يک آمريکايی می پنداريد و گويی حسابش را با کلی گويی هايتان عليه آمريکا کف دستش مانده ايد، خودتان را درباره قبيله گرايی اشرف غنی خان و رفيع خان به نادانی می زنيد، روزی به رنگی بوديد و امروز به رنگی و فردا نيز به رنگی ديگر، از فاروق خان وردک که يادتان می رود، انورالحق خان احدی را هم تنها جرمش ارتباط با جنايتکار غير پشتون می دانيد، ديگران را متهم می کنيد که چرا فلانی را در مراسمش دعوت کرده و خود هر غلطی کرديد هيچ و...
30 مارچ 2008, 05:37, توسط عطاخیل
اگر بنده همه برداشت های خویش را ازنوشته های هردوطرف خلاصه کنم میتوانم به این نتیجه برسم که:
سازمان راوا شاخ کبرش درهم شکست هرچند درگذشته ها نیز چندان از وزنه خوب دربین حلقات روشنفکری برخوردار نبود اما ازین ببعد این سازمان سیر نزولی وقهقرائی خودرا میپماید اگر بتوان به آن سازمان گفت.
من از خلال نوشته های دوطرف چیزهای زیاد را آموختم که قبلا ازین به هیچ صورت از آن واقف نبودم.
سازمان راوا از بدو تاسیس خودش تاکنون درتضادهای فکری بسر برده نه تنها اینکه در اوایل از استعمال کلمات مقدس دینی وقرآنی مانند بسم الله والله اکبر وغیره استفاده میکرده بلکه از مجاهدین کشمیری نیز دربرابر حکومت هندوستان بخاطر خوشی باداران پاکستانی خویش حمایتهای خودرا مانند سایر تنظیم های مستقر درپاکستان نموده است.
واقعا کامران میرهزار به موارد کاملا اساسی وزیربنائی این سازمان توانسته است کنجکاوی های خیلی مسلکی وپروفشنلی را انجام دهد که تاکنون برای هیچ منتقد راوا همچو تضادها آشکار نبود.
آنچه که ازجوابیه راوا دربرابر کامران یافتم راوا صرف یک اتهام همیشگی وبی اساس خودرا باربار تکرار کرده است که:
چون کامران هزاره است باید خواهی نخواهی عضو سازمان وحدت باشد هرشیعه باید وحدتی باشد به عین ترتیب هرپنجشیری باید شورای نظاری ومسعودی باشد اگر چنین نیست باید این هزاره ها وپنجشیریها باید حداقل هزار مرتبه بر مزاری حزب وحدت دشنام ولعنت بفرستد کارتون رسم کند وهرروز داد بزند که من هزاره ام اما وحدتی نیستم این داد زدن به آن اندازه باید تکرار شود تا راوائی های محترم بتوانند اعتماد خویش را را جع به شخص مذکور اعاده نمایند.
درغیر آن امکان ندارد که هزاره چه روشنفکر ویاهم غیر روشنفکر ویا بی طرف وغیره حد اقل سمپاتی بطرف وحدت نداشته باشد.
ذکر مسایل مذهبی مانند شیعه وسنی نیز سیکولار بودن این سازمان رانفی کرد.
زیراهمان طوریکه معلوم است سیکولارها عموما بی دین ولامذهب میباشند واین اختلافات را حتی میتوان درترکیه وبقیه کشورهای اسلامی نیز مشاهده کرد که اسلامگرایان تندرو کافر گویا در برابر سازمانها ورژیم های شان میجنگنند.
بناء دیده میشود که سازمان راوا نه یک سازمان زنانه بلکه کاملا مردانه وازطرف یکعده افراد مافیائی درعین زمان متأثر ازافکار قرون وسطائی رهبری میشود.
درهمین جا قابل یاد آوری میدانم که بعداز مینا رهبری این سازمان بدوش خانم بنام فریده احمدی که فعلا در ناروی سکونت دارد مدت تعلق گرفت اما بعد خانم فریده احمدی از رهبری این سازمان بدلایل انحرافات فکری ازجمله تشکیلات مردسالارانه این سازمان استعفا داده وفعلا درناروی بسر میبرد.
این خود میرساند که سازمان دیگر آن سازمان اولی وابتدائی دوران مینا نیست.
تاکنون این سازمان هسته منظم ندارد طرز انتخابات وغیره آن معلوم نیست از ارائه راپور های مالی اگر بگذریم حتی درخود همین جوابیه راوا هیچ فرد مشخص نتوانسته است که مسوولیت نوشته را بعهده بگیرد درحقیقت این میرساند که فضای داخلی این سازمان مانند سازمانهای مافیائی ایتالیا قابل کشف نیست.
از زد وبندهایشان بامقامات آی اس آی نیز به هیچ صورت مانند گذشته نمیتوان انکار ورزید چه یک سازمان در حالی که پاکستان بعدازسقوط حکومت نجیب تمام سازمانهای مجاهدین را در پشاور وکویته واسلام بسته کرد چگونه درقلب اسلام آباد میتواند به این سازمان اجازه تظاهرات را بدهد؟
وبه هیچ صورت سازمان تاهمین اکنون نتوانسته است علی الرغم شعارهای ضد پاکستانی به این پرسش پاسخ ارائه کند.
آنطوریکه کامران میرهزار اشاره نموده هم اسلام وقرآن هم شعار دموکراس وحقوق بشر ابزار در دست همچو سازمانها قرارگرفته است.
30 مارچ 2008, 15:37
چرا پوست پشک را به رخ کشیده صحبت میکنی عطاخیل خان؟؟؟
چرا نمیگویی که از اول تا به آخر با تمام وجود ضد راوا بوده ای و از وجودش در افغانستان که مهرش را بر آن کوبیده درد میکشی؟؟؟
به دروغ طوری اکت و ادا میکنی گویا تازه از لابلای نوشته بی سر و پا و درهم و برهم میرهزار به چیزهایی رسید!!
30 مارچ 2008, 15:51, توسط کامران ميرهزار
خوب است که همين نوشته های در هم و بر هم و بی سر و ته، سازمان راوای سی و اندی ساله را با تمام اعضای پنجاه صد نفری اش به تحرک واداشته. خوب است.
30 مارچ 2008, 16:20, توسط قدیر
تغییر این عکس بعد از چهار سال را مردم ما میگویند:
بعد از ب ا د رها کردن چهارزانو نشستن!!
30 مارچ 2008, 16:27, توسط کامران ميرهزار
می بينم يکی از آموزه های راوا به اعضايش، نمايش و نشان دادن اعضای بدن است. کجاد درد می کند، کجا درد نمی کند، کجا باد می آيد، کجا نمی آيد. شما خواهران و برادران مبارزه چيزهای ديگری هم می آموزيد؟
30 مارچ 2008, 17:03, توسط منیره نسیمی
میرهزار عزیز،
نمیخواهم به زبان آن دوست بالا بلکه خیلی متمدانه از خودت بپرسم که:
1- آیا واقعیت دارد که این عکس بصورت اولی آن طی چهار سال در سایت شما بوده؟
2- توضیحات تان بخاطر علاوه نکردن هیچکدام از جنایتکاران هزاره در آن چیست؟
3- آیا میدانید که تغییر دادن اطلاعاتی که در گذشته داده شده بدون هیچگونه توضیحات و تفصیلی یک جرم مطبوعاتی به شمار میرود؟ آیا میدانید که شما با اینگونه تغییر دادن اطلاعات مجرم قلمداد میشوید؟ شما که از روزنامه نگاری مدرن صحبت میکنید باید مطلقا این نکته را بدانید.
4- این عکس در صفحهای آمده که راوا هم در پاسخش به آن لینک داده، پس شما در واقع با اینکار راوا را در چشم کسانی دروغگو میکشید که سندی ارائه کرده که اگر دیروز وقتی آنان مقاله را نوشتند واقعیت داشت اما امروز در اثر دست کاری تان تغییر یافته.
5- چرا اسامه را از بین جنایتکاران برداشتید؟ مگر او را جدا از دیگران و کمتر خطرناک میدانید؟
ممنون از پاسخ هایتان.
30 مارچ 2008, 17:56, توسط کامران ميرهزار
سلام خانم منيژه،
واقعيت اين است که در سايت من بيش از پنجاه هزار فايل وجود دارد. اين فايل ها، فايل های عکس، فايل های اچ تی ام ال و ...می باشد. اين عکسی که شما به آن اشاره می کنيد، چهار سال است که نه بلکه تا زمانی که سايت کابل پرس? را داشته باشم در سرور موجود می باشد. يعتی هر کسی که نام فايل را پس از آدرس سايت تايپ کند، آن را خواهد يافت.
دو: اين عکس برای مدت کوتاهی در ساختار صفحات قرار داشت و پس از آن طراحی کابل پرس تغيير کرد. در آن زمان من طراحی وب بلد نبودم و دوستی از راه دور کمک می کرد. به اينترنت هم نمی توانستم 24 ساعت وصل شوم. تا اينکه خودم به طراحی مسلط تر شدم و کار طراحی را آغاز کردم. اولين کاری که انجام دادم، تغيير ساختار کابل پرس بود. اين عکس نيز بيش از سه سال است که در صفحات و ساختار سايت به هيچ عنوان وجود ندارد.
3: من به معلومات افراد که در کابل پرس نشر می کنند کاری ندارم و تغييری وارد نمی کنم. با اين حال هر زمانی که دوست داشتم، ساختار سايت را تغيير می دهم و به همان شکل ممکن است که مواردی تغيير کند و اين موضوع به خودم ربط دارد و نه به کس ديگری. جرم آن است که کسی يا سازمانی دروغی بگويد و تهمتی بزند که باعث ضرر رساندن معنوی يا مادی شود و نتواند آن را ثابت کند.
4: راوا درست لينک نداده و اين مشکل راوا بود و من خودم تعجب کردم که چرا به اين صفحه لينک داده است.
5: چه بگويم. به نظر شما جواب چه می تواند باشد؟
30 مارچ 2008, 18:22, توسط عطاخیل
دوست عزیز راوائی محترم که عطاخیل را مخاطب قرار داده ئی!
من اگر پوست پشک را پوشیده صحبت کرده ام ولی جنابعالی ازشرم حتی یک نام مستعار را هم انتخاب نکردید که حداقل مرد بودن یاهم زن بودن جنابعالی برای خواننده گان مشخص میشد.
رسم سازمان متلاشی شده راوا دررابطه بامخالفین ومنتقدین اش این است که یا باید مثل خودشان راوائی بود یامخالف راوا.
درست همان طرز صحبت رفیق بوش درباره جنگ ترویزم که جهان را به دو گروپ تقسیم کرد:
یا باامریکائیها ویاهم با تروریست های القاعده راه سومی را دراختیار دیگران نگذاشت.
من شخصا به اندازه کامران میرهزار خودم را در افشا سازی ماهیت اصلی این سازمان مستعدتر نمی بینم ودرعین حال با دشنامهای شما نیزمواجه نشده ام.
من صرف میتوانم قضاوت خودم را داشته باشم شاید که ازنظرشما غلط باشد اما بقول مشهور ولتر بزرگ که برای مخالف اش میگفت.
" میدانم که صد درصد بامن مخالف استی اماتا پای جان بخاطرت میرزمم که صدای تو درجامعه خفه نشود وهمراه بامن یکجا توهم شنونده داشته باشی"
ببنید راوائی عزیز وشاید هم نهایت باوجدان!
اگر اندک تاریخ دموکراسی را مطالعه نموده باشید ورهبران واشخاص که بخاطر بارور نمودن درخت آزادی ودموکراسی جان دادند زیر ذره بین دقت قرار دهید آنگاه میدانید که سازمان مثل راوا جز اینکه لکه ننگ بر دامان دموکرات ها وروشنفکران زن ومرد باشد چیز دیگر نیست.
هیچ دور نمی رویم.
ازهمین سایت کابل پرس? شروع کنید و با خودمحاسبه کنید که آیا سایت شما یعنی پیام زن دموکرات تر از سایت کابل پرس است؟
شاید ازنظر شما کامران میرهزار درین پرسش وپاسخ که راه افتید ولاطائلات شما هم بخوانش گرفته شد یک شخص شکست خورده باشد که این صرف نظر خودتان است نه نظرهمه اجتماع خواننده گان افغانی وایرانی اما آیا وجدانتان این را خواهد پذیرفت که شما نسبت به کامران بردبارانه تر ومتحمل تر عمل کردید؟
یکبار سر بگریبان خود ببرید عزیزان که چی دشنامهای نثار این شخص نکرده اید واو بدون اینکه یک پیام را سانسور کند همه را مجال نشر داده ومیدهد.
اگر همه این دشنامنامه شما به زبان انگلیسی ترجمه شود ازنظر قوانین اروپائی توهین به نژاد وقوم یک فرد جرم محسوب شده طرف مظلوم حق مطالبه غرامت را دارد.
وخوب میدانم که اکثریت تان در کشورهای اروپائی وامریکا زنده گی میکنید وخوب میدانید که اگر درهمان کشورها ازطرف شخص ویا ارگان رسمی بخاطر ملیت ویا رنگ پوست ویاهم نژاد مورد تبعیض قرار بگیرید چه بلائی بالای آن توهین کنند نازل نمیشود وشما خودتان این را میدانید.
شما درین لاطائیلات ویاوه سرائیهای تان چی را خواستید ثابت کنید آیا ثابت کردید که کامران نوکر رژیم اسلامی ایران است؟
خادی جهادی است؟
دیگر غیرازدشنام چی چیز برای گفتن علیه میرهزار دارید؟
طوریکه گفتم از نظر فاشیستانه شما هرکس که درایران تولد شده وهزاره باشد خواهی نخواهی باید وحدتی بوده وجاسوس ایران باشد درست همان فکر ادولف هتلر که هرکس که خون یهود در وجودش میبود باید سربه نیست میشد شما را به معتقدات تان قسم که جز این دیگر چی چیز میتواند از جوابیه شما استنباط شود؟
مگر فاشیسم وهتلریزم کدام شاخ ودم دیگرهم دارد که ماآنرا ندیده ایم؟
بدون کوچکترین شرم وحیا بدون کوچکترین سند یکفرد را بخاطر تعلق نژادی ومذهبی اش دشنام میدهید بخاطریکه چرا عکس محقق دربین جنایتکاران جنگی نیست فرض کردیم که دراین مورد حق بجانب شما بوده که میرهزار عمدا ویاهم سهوا چنین کار را نکرده است آیا لازم بود صرف بخاطر همین یک گناه وی را فاشیست نوکر ایران هزاره عقده ئی تربیه شده درمکتب ضددموکراسی درایران همکاسه کاظم کاظمی ها وابوطالب مظفریها وهرچرند دیگر که از دهن وقلم آن تراوش کرد نثار کردید آیا جای خجالتی برای شما راوائیان نیست؟
والله من بجای شما خجالت کشیدم.
30 مارچ 2008, 18:50
پاسخ تان قانع کننده نیست.
چنانچه راوا لنک داده، این تصویر در ساختار صفحات ویب شما وجود دارد که آنرا فقط دیروز تغییر دادید و عکس محقق را به آن افزودید:
http://kabulpress.org/humanrightsp.htm
و راوا از شما پرسیده:
آیا میشود دلیل آورد که چون با طراحی صفحات ویب آشنایی نداشتید نتوانستید محقق و خلیلی و مزاری را در بین کلکسیون "مهره های ریز و درشت در افغانستان" بیفزاید؟
و مخصوصا این عکس در صفحهای طی چهار سال گذشته قرار داشته که در واقع فهرست بخش "حقوق بشر" سایت تان بوده است.
پس لطفا تصریح کنید که به چه دلیل میگویید که راوا صفحه اشتباهی را لنک داده است؟ مگر این صفحه جز کابل پریس نیست؟ اگر چنین است و این صفحات را بیاعتبار میدانید، به سادگی میتوانستید آنرا بردارید، هرچند این شیوه درستی نیست.
این عکس به نظرم سند معتبری میتواند باشد اگر شما نتوانید توضیحات قناعت بخش ارایه کنید.
کامگار باشید.
30 مارچ 2008, 19:06, توسط کامران ميرهزار
برای شما قانع کننده نيست. بله نباشد چه اهميتی دارد؟ شما و راوای شما که از پاسخ چند سوال فرار می کنيد و يا خود را به نادانی می زنيد چه؟ اين قانع کننده است؟ در خانه شير شديد و در بيرون موش و به زن خليل زاد و خليل زاد تو گفته نمی توانيد؟
در دو محفل شما روشنفگران خود فروخته چه می کنند؟
بوی قبيله گرايی راوا درآمده است. ديروز مسلمان و امروز فعلا سکولار و فردا خدا می داند چه ها...
31 مارچ 2008, 05:10, توسط شتاب
متاسفانه آقای عطاخیل جز تکرار سخنان میرهزار در مورد راوا سخنی برای گفتن نداشتید.
راوا در واقع تمامی پاسخ های شما را به روشنی تمام داده است. پیشنهاد میکنم یکبار دیگر با دقت نوشته راوا را بخوانید جواب هایتان را مییابید.
اما انتظار ندارم که قناعت تان حاصل شود، چون شما در واقع نه منتقد بلکه دشمن راوا هستید.
میرهزار با جواب سردرگم کننده و بی سر و پا و تهی از استدلال و منطق نشان داد که استعدادی برای پاسخ دادن به بحث ها و پرسش های راوا را ندارد، حداقل بیست و یک پرسش را بیپاسخ گذاشته اند، حال که شما کم استعداد تر از وی هستید معلومدار است که وضعیت تان چیست! پس چه بهتر که به زبان شاملو:
تو میباید خامشی بگزینی
به جز دروغت اگر پیامی
نمی تواند بود
امّا اگرت مجال آن هست
که به آزادی
نالهای کنی
فریادی در افکن
و جانت را به تمامی
پشتوانهی پرتاب آن کن
31 مارچ 2008, 16:29, توسط عطاخیل
شتاب عزیز!
خیلی باشتاب پیام دادید در اول فکر کردم که شاید کدام پیام خیلی عالی وعلمی درمخالفت با خودم دریافت کرده باشم اما دیدم که هنوز پیام دهنده درهمان مرکب جهل خویش سوار است.
عزیزم!
استفاده ابزاری شما از اشعار شاملو مانند استفاده ملاعمر امیرالمومنین ویا حکمتیار نازنین از آیات قرآن است.
چی چیز برای گفتن داری عزیزم؟
من اگر صدبار دشنامنامه شمارا بخوانم همان دشنامه است که بود.
31 مارچ 2008, 20:18, توسط ahmadi
lima az alman ,, na, shetab ,,,,,,,,,,, dar zen avall meydanra besanj bad shetab kon
2 آپریل 2008, 09:14, توسط عزیزاله بهمنی
دوست عزیز
به مثابه یک روزنامه نگار حرفهای باید شیوه امروزی تر و متمدانه تری را برای تغییر آن عکس بکار میبردی.
مثلا راوا بصورت خوب فقط با افزودن یک پاورقی (بدون حذف کامل آن اطلاعاتی که خودت به آن لینک دادهای) مسئله را تصحیح نموده است: http://www.rawa.org/rawabooks.htm
اما خودت در این صفحه بدون اینکه هیچگونه تذکر و یا دلیلی بیاوری، تصویر اصلی "مهره های ریز و درشت در افغانستان" را تغییر داده با تصویر دیگری عوض کردی که در واقع اطلاعات سالها قبل را ازبین برد. به این میگویند حذف اطلاعات که قانونا در ژورنالیزم جرم محسوب میشود.
2 آپریل 2008, 11:49, توسط کامران ميرهزار
اين مقايسه ی شما چندان منطقی به نظر نمی رسد
زمانی شما می توانيد مقايسه ی منطقی کنيد که متذکر شويد، در مقاله ی اول من نوشته شده " جنبش انقلابی زنان افغانستان"، واکنش راوا پاچه گيری بود و دشنام دادن. و حالا نامه ای را از زن خليل زاد مثال می زند که کاملا کرنش تازه ی راوا مقابل آن مشهود است. زن خليل زاد می گويد که کنترولی بر اين چيزها ندارد. چطور می تواند کنترول نداشته باشد و راوای شما به همين مساله قناعت کند؟ به من بگوييد که اين مثال در خانه پاچه گيری و دشنام دادن و در بيرون موش شدن نيست؟ زن زلمی خليل زاد نتواند به آنچه درباره ی او نشر می شود اعتراض کند؟ بسيار کودکانه است که کسی اين مساله را باور کند.
2 آپریل 2008, 14:27
قضیه بر سر این نیست که دلیل راوا قناعت بخش است یا خیر.
قضیه در مورد برخورد تکنیکی به مسئله تصحیح یک اشتباه یا یک اطلاعات نادرست و یاهرچیز دیگری که نامش را میگذارید است.
قضیه بر سر اینست که وقتی سالها قبل اطلاعاتی را ارائه کردهاید و امرور آنرا نادرست، اشتباه و یا هم ناقص میدانید و میخواهید آنرا تصحیح کنید، به شیوه شما اطلاعات قبلی نابود شد و جایش را اطلاعات تازه گرفت (کاری که نادرست است و جرم) اما به شیوه راوا بهتر است چون در کنار تصحیح آن اطلاعات قبلی نیز نابود نشده. (اینکه این تصحیح مورد قبول شما هست یا نه، سخن جداست)
امید مسئله را درست فهمانده باشم.
2 آپریل 2008, 16:43, توسط کامران ميرهزار
سپاس از ارايه ی منطقی که فقط می خواهد بر گندگاری های این سازمان پوشالی و چند چهره پرده اندازد. اين منطق عمر چندانی ندارد.
30 مارچ 2008, 07:25, توسط نگهت بهار
آقای میرهزار،
در پاسخنامه تان به راوا شما آگاهانه یا نا آگاهانه به ناسیونالیزم تنگنظرانه محلی غلتیده اید. هر جای که پشتون یافته اید بر آن تاخته اید، حتی مظلومی مثل رفیع نیز در تیر راس تاختن تان قرار گرفته است.
به نظر من خوب بود به جای دفاع از ناسیونالیزم تنگنظرانه محلی، به جنگ شوینسیم و ناسیونالیزم تنگنظرانه می رفتید .
در عین زمان کوشش کنید، پاسخ تان با درایت سیاسی همراه باشد.
30 مارچ 2008, 07:37, توسط کامران ميرهزار
عجب مظلومی ست اين آقای رفيع. بسيار مظلوم است اين مشاور آقای کريم خرم، تبليغات چی آقای کرزی و دانشنامه ی سيار واپس گرايی و نيز اشغال کننده ی حداقل ده فرصت شغلی از جوانان مستعد. اگر همه ی مظلوم ها اين باشند که غلط می کنند آنانی که کشته دادند و خانه هايشان غصب شد و چور شد، بگويند ما مظلوميم.
منظورتان را از درايت سياسی درک نکردم. منظورتان يکی به نعل و ديگری به ميخ زدن است؟ اين درايت را می شود توضيح دهيد؟ ما از ا
30 مارچ 2008, 08:02, توسط وارطان
کامران جان،
خودت هميشه راوا متهم به دشنام دادن ميکني ولي جانم اين بار مثليکه تبر راوا خوب به فرقت خورده که گيچ شدهاي و به دشنام دادن شروع کردهاي.
راوا يک به يک به تمام سوالهايت جواب داده. خوب براي يک لحظه فکر کنيم که موضع سست داشته ولي خودت يکسره تيرت را آوردهاي و به مسايل ديگر پرداختهاي.
در تمام مقاله و جوابي که نظرات دادهاي شايد بيشتر از بيست بار ظاهر را خاين خواندهاي. اين را قبول ميکنم که او خاين بود ولي يکبار خوب بود که ميگفتي که: «مزاري، محقق، خليلي و انوري خاين هستند به خاطري که افرادش ميخ به فرق مردم کوبيد وغيره»
30 مارچ 2008, 08:08, توسط کامران ميرهزار
اگر منصفانه بخوانی می بينی دشنام های راوا به خودش بازگردانده شده است.
31 مارچ 2008, 03:56, توسط وارطان
کامران جان،
در حدود شش ماه پيش يکي از نظرات را درمورد نياوردن نام جنايتکاران وحدتي را خوانده بودم و خودت در آن وقت نوشته بودي که از قيد قلم مانده اند. چه شد که شش ماه طول کشيد و تا به حال اکثر شان از قلم تان مانده است؟
در زمينهي طراحي سايت و غيره وغيره ات بايد بگويم که شايد کدام شخص غيرفني را بازي بدهي ولي با اين استدلالت نزد افراد مسلکي بسيار بيمنطق به نظر خواهي خورد.
اين طور خوب است که بگويي درست است عکس محقق از لست مانده بود ولي من به اين و آن وابسته نيستم و با کارهاي بيشترم اين را به ثبوت خواهم رسانيد. فکر ميکنم بعد از اثبات حقانيتات در آينده شايد راوا اولين سازمان باشد که از تو قدرداني کند.
و يک نکته ديگري را که ميخواستم بپرسم اين است که راوا را چه به «داد نوراني»؟ برو از «داد نوراني» بپرس که چرا اين طور ميکند.
30 مارچ 2008, 08:50, توسط لیمه از آلمان
آقای میر هزار سلام:
اینکه جوابم اقبال نشر در سایت شما را نیافت،ویا کمپیوتر آنرا انتقال داده نتوانست شاید بد شانسی بود.سوال های تان بمن مربوط بود نه به راوا.و در اول هم به شما نوشته بودم که من آدم معمولی و بدون ادعا هستم.نه عضویت کدام سازمانی را دارم ونه هم ژورنالیست ونه هم فرهنگی و روز نامه نگار...
شما بحث را به گفته مردم در دادید و تصور داشتید که استدلال راوا نیز مانند پیام مجاهد،شهادت،شریعت،وحدت،هزارستان...سست و بی بنیاد خواهد بود.و دیدید که به گفته ایرانی ها آن جوری هم نیست.بناءخودرا به هردرو دیوار میزنید و بدون استدلال و اثبات و سند تلاش دارید که مردم نگویند والله کامران میر هزار خام «پورته»
کرد.با عام گوییها،منکر شدن ها،بدون دلیل اتهام بستن ها...خلاصه به هر درودیوار خودرا زدن تمیتوان حقانیت خودرا ثابت ساخت.وباید در رابطه به هر موضوع مشخص نکته نظر های خود و راوا را مورد ارزیابی قرار میدادید چنانکه راوا کرد.ویا شاید بگویی که نه تو دروغ میگویی من همه نوشته های راوا رد کرده و راوا را «سرجایش» نشانده ام.
راوا از شما 21 پرسش مشخص داشت .لطفا تیر تان را نیاورید و بگویید به کدام یک به صورت مشخص پراختید؟؟امیدوارم نگویید که به همه اش.زیرا درانصورت پرستیژ ژونالیستی تان زیر سوال میرود.
آقای میر هزار برداشت شما از سیکولار مانند برداشت قاضی حسین احمد،سیاف،مزاری،گلبدین ،ملا عمر،خمینی....است.یکبار از تحلیل اخوندی به تحلیل واقعی واژه ها بروید.و از جمله دها معنی واژه ها به یکی از ان نچسپید.واژه های سیاسی مجرد نیستند.سیکولار را اسلام سیاسی به معنی لا دینی قبول دارد نه همه نیروهای سیاسی.ودرین رابطه زیاد نمیخواهم صحبت کنم زیرا سایر دوستان درین رابط مدلل اشتباه تان را به رخ تان کشیده اند.
هر سازمان سیاسی میتواند و باید تاکتیک ها و شعار ها و استراتیژی حد اقل خودرا باتغیراوضاع جامعه تغیر دهد .این به معنی رنگ بدل کردن نیست.شعار ها و تاکتیک هارا «رنگ» گفتن عامیانه گری به مسایل سیاسی است.
راوا به همسان بودن نطریات شما با خادی _جهادی ها پرداخته و درین زمینه مثال های مشخصی را ارایه داشت.ولی شما به مثابه ضد حمله از امرالله صالح گفتید.که از اتهام خادی_جهادی نمیکاهد.زیرا شما باید به شمول امرالله از خالق های امرالله ها گلبدین، ربانی، سیاف،به خصوص به مزاری(که تاکنون جرات گرفتن نامش را ندارید)و محقق و خلیلی می پرداختید.
شما به آقای عتیق شاهد(که انصافا کارتونیست خوب و سیاسی اند)
امر نکنید که کارتونی از محقق... به شما بفرستد. بلکه شما خود بیشتر از هرکس دیگر میتوانید جانیانی از خمینی تا خامنه ای واز مزاری تا محقق را افشا نمایید .که تا کنون با همه اکت و اداهای متعهد بودن تان کلک های تان جرات پرداختن به انهارا نداشت.چرا؟؟؟؟؟ و راوا و سایر هموطنان نیز مصرانه علت رااز شما خواسته اند ولی جواب نگرفته اند.در عوض شما مینویسید:
« کور شويد اگر سطری از من را به عنوان سند نياوريد که من در حمايت از جنايتکاری نوشته باشم. لاف و دروغ و نيرنگ هم حد و اندازه ای دارد.»
و این هم نوشته شما راجع به خمینی:
« کابل پرس? : آيت الله خميني به عنوان بنيان گذار جمهوري اسلامي؛ اين انقلاب را انقلاب پا برهنگان و مستضعفان توصيف مي كردند. انقلاب 57 انقلابي بود كه يكي از وجوه اصلي اش همين وجه پوپو ليستي و مخاطب قرار دادن محروم ترين اقشار جامعه بود و اين وجه هميشه در طي اين سالها يكي از خصوصيات اصلي حكومت جمهوري اسلامي باقي مانده بود.»
آقای میر هزار اگر از استبدادی که خمینی و سایر حکام جمهوری اسلامی در برابر ملت ایران مرتکب شده بگذریم تنها اردوگاه «تل سیاه»که هموطنان من و شما دران شکنجه شده اند باید شمارا وادار میکرد هزار لعنت و نفرین به خمینی و امثالهم بفرستید
تا تعریف آنچنانی ایکه شما از جمهوری اسلامی داده اید.
ایا راوا وسایر هموطنان تان حق ندارند شمارا متهم به وابستگی به جمهوری اسلامی نمایند؟؟؟؟
30 مارچ 2008, 09:52, توسط کامران ميرهزار
سلام
می بينم که شما هم آن چيزی که ادعا می کرديد نه و بلکه يک راوايی تمام عيار هستيد. نه خواننده ی منصف و بلکه کسی هستيد که هميشه درصدد توجيه مزخرفات راوايی می باشيد.
برويد و از روی فارسی و فارسی زبان ستيزی تان ما را متهم به جاسوسی ايران کنيد و پاچه بگيريد که پاچه گرفتن را بسيار دوست داريد. ما هم يکی يکی نشان می دهيم که چگونه سر در آخور اين و آن داريد و يکی تان نوکری بی نظير بوتو را می کرد، ديگری تان کفش های آقای خليل زاد را و.. و همه ی تان هم ماشاء الله شاگردان زن خليل زاد هستيد و قبيله گرايی هم مشخصه ی مشترک ديگرتان است.
متاسفم شما شايسته ی ادامه ی بحث نيستيد.
30 مارچ 2008, 09:58, توسط شهلا
لیمه جان از راوا به شدت دفاع میکند اما از اعلام عضویتش در این سازمان مجهول الهویه که نه رهبرش معلوم است و نه مرامش طفره رفته و خجالت میکشد...
بهر حال از اردوگاه (تل سیاه) در ایران و ظلم ایرانی ها گفته اید اما تا بحال یکبار از دهن پاک و مقدس تان از ظلم های اربابان راوا در اردوگاه های نظامی چیزی نشنیدم که لازم دیدم دوستان خواننده را نیز از این مثال کوچک مطلع سازم:
The case of an Afghan taxi driver beaten to death in 2002 while in U.S. military custody forms the heart of this examination of the abuses committed during the detainment and interrogation of political prisoners. When New York Times reporter Carlotta Gall investigates the death of cab driver Dilawar—officially declared by the military to be from natural causes—she uncovers incontrovertible evidence to the contrary
زندانیان هموطن در زندان های پاکستان باشند به جای خودشان... اگر زیر لگد های پنجابی ها جان دادن نیز خیر باشد چرا که در مقابل (راوا) را حمایت میکنند از آن خاطر دهن راوایی ها پُر آب است...
30 مارچ 2008, 11:48
نگاه حذف گرا و مخالف شکن راوایی در مورد دموکراسی و عدالت اجتماعی و حقوق زنان هم در نهایت به مرگ این مفاهیم خواهد انجامید. این چه دموکراسیی است که در آن هیچ کس حق نداشته باشد نظری جز نظر راوا و موضعی جز موضع راوا داشته باشد؟ این چه گونه دموکراسیی است که هر کس راوایی نیست ، باید بر چوکی متهم بنشیند و سند پشت سند بیاورد تا نشان بدهد که راوا به ناحق او را محاکمه می کند؟ این چه دموکراسی است که بنای آن بر این است که همهء آدم های بدر آمده از سکوت و همهء اهل قلم مزدور و شرف باخته اند ، مگر این که ثابت کنند که نیستند؟ استالین و کارگزاران نظام ِ بی رحم اش مگر جز این چه کار می کردند؟ این چه گونه عدالت اجتماعی است که در غیاب هیچ دادگاه و ساختار حقوقیی افراد را به بدترین اتهامات متهم کنیم و پروای آن را هم نداشته باشیم که پی آمد آن اتهامات و هتک حرمت ها برای آن متهمان در جامعه و خانواده چیست؟
آنلاین : رعیت در شهر ِ" دشنام آباد"
30 مارچ 2008, 14:53, توسط کامگار
بسیار زیرک هستی میرهزار خان!!
وقتی پای استدلالت لنگید و بخواهی که چهره سیاه ایرانی، محققی و هزاره بازی ات را پنهان کنی، هر منتقدی را فقط عضو راوا گفته مینویسی شایسته بحث نیستی!!
تو به کثیف ترین نوعی خود را تیر میآوری و بدون اینکه به اساسی ترین سوالها پرداخته باشی، پاچه راوا را گرفته ای.
فقط حیفم میاید که اینچنین سازمان متعهد که دشمنان سرسخت مردم ما از دستش روز خوش ندارند، وقت خود را با تو طفلک بدخوی صرف کرده اند.
بیشرمی و بی حیایی هم حدی دارد، منطق و کله نداری که پاسخ شایسته بدهی، فقط اتهام میبندی و بی مدرک و سند راوا و مدافعانش را به این و آن وابسته میدانی.
خوبست که لااقل ترا هم شناختیم که چه کسی هستی و پای منطق و استدلالت چقدر لنگ و کور است!!!
30 مارچ 2008, 15:26, توسط شریف اله سمندر
این بخش سایت راوا را ببین بعد کمی خجالت بکش که اتهام بزنی به راوا
http://www.rawa.org/s-photos.htm
کدام سایت دیگر اینقدر از جنایات امریکایی ها و ناتو آورده؟ کدام سایت اینقدر آمار و ارقام و گزارش ارائه کرده است؟
آنلاین : تصاویری از جنایت امریکایی ها در افغانستان در سایت راوا
30 مارچ 2008, 15:36, توسط کامران ميرهزار
راوا و استدلال؟ از کدام زمان توهين و تحقير استدلال شد؟ فرافکنی و عقده گشايی راوا فقط برای چشم و گوش بسته های راوايی استدلال است.
اعضای سازمان راوا!
فقط همين چهل پنجاه نفر بوديد و کسی ديگر ميانتان نمانده که بيايد اينجا فحش و دشنام بدهد؟ اين فحش و دشنام ها به کامران ميرهزار بهانه ی خوبی ست که چهره ی قبيله ای راوا را پنهان کنيد. شما هم که بيکار هستيد و وقتتان وقت برای همين است و نه برای اشرف خان و فاروق خان و زلمی خان و حبيب خان و ضيا خان و خان های ديگر قبيله.
فحش و دشنام بدهيد که همين را استادتان خانم بنارد به شما آموخته. ما هم يکی يکی آن ها را به خودتان بر می گردانيم.
30 مارچ 2008, 18:14, توسط نورین صمدی
پاسخی از راوا به شهلا جان:
امروز که پرده درامه جنگ ضد ترور امریکا هم دریده شده و ناظریم که از یکسو زیر نام «جنگ علیه ترور» هزاران هموطن بیگناه و نگونبخت ما را بقتل میرسانند اما از جانبی با شترگاوپلنگ های فاشیست طالبی زد و بند دارند و میکوشند چتلی را از سر و روی عدهای از آنان لیسیده در قدرت شریک سازند. این عوامفریبی های خاینانه به مردم ما و جهان بار دگر ثابت کرده که امریکا و متحدانش فقط و فقط در پی منافع استراتیژیک، اقتصادی و سیاسی خود بوده و افغانستان را بیش از پیش در کام فجایع و تباهی سوق میدهند. نصب خاینان جهادی و جاسوسان روشنفکرنما در قدرت و تبدیل افغانستان به مرکز مافیای مواد مخدر، اولین گامهای این سیاست خاینانه اینان بوده است.
چنانچه «راوا» از نخستین روز ها اعلام داشت که هیچ کشوری نمیخواهد به کشور دیگر دموکراسی و آزادی اعطا نماید و حالا این حقیقت به همه آشکار شده است. مردم ما بخوبی شاهدند که امریکا چگونه موش های مرده را دوباره با نکتایی و دریشی چون گرگان وحشی بجان مردم ما رها کرد و در برابر فجایع جاری در افغانستان، نقض حقوق بشر و زیر زدن میلیون ها دالر توسط دزدان جهادی و ان جی او های فاسد کاملاً بیتفاوت میباشد. اگر پول های کمک شده بنام بازسازی به جیب خاینان در پارلمان و کابینه نمیرفت، بلایای طبیعی چون سردی هوا اینقدر قربانی نمیگرفت. فقط اگر مقدار اندک این پول برای رفاه مردم به مصرف میرسید دست و پای صدها پیر و جوان ما قطع نمیشد و هزاران تن دیگر به کام مرگ فرو نمیرفتند.
30 مارچ 2008, 18:28
به نظر من بهتر است اهل قلم افغانستان تا تغییر روش راوایی ها و پذیرش قواعد دموکراتیک گفت و گوی شهروندانه از جانب آنان، به نوشته های آنان پاسخی ندهند....
خطر راوا به هیچ وجه کمتر از خطر بنیادگراهای چپ و راست مذهبی نیست. هر کس که به آیندهء افغانستان و عدالت اجتماعی و دموکراسی و آزادی و حقوق زنان می اندیشد، وظیفه دارد که به روش های غیرراوایی و متمدنانه مردم افغانستان را از خطر افتادن در دام اندیشه های راوایی با خبر کند. این کار ممکن است آدم را هدف دشنام ها و حرمت شکنی های راوا قرار بدهد، اما خدمتی به مردم افغانستان است.
از نوشته سخیداد هاتف
30 مارچ 2008, 09:34, توسط شهلا
بنده یقین دارم که همسران اعضای راوا نیز آنها را با اسم مستعار میشناسند... این سازمان ثابت ساخت که شاخۀ افغانستانئ مافیا بوده با این تفاوت که از امریکا و اروپا فعالیت نموده و نزدیک ترین اعضای این سازمان در آغوش آی اس آی در اسلام آباد و در آغوش پنجابی ها لمیده اند... معاش به دالر، یورو و کلدار گرفته و دشنام و فحش را به زبان فارسی و پشتو مینویسند... بهتر است نام این سازمان را از راوا به ایکس تبدیل کنیم:
(RAWA = X = ?)
30 مارچ 2008, 15:10, توسط فردوس
خانم شهلا، میشود معنی مافیا را برایم بنویسی؟؟؟ یا شنیده ای که علی آباد شهر است!!
بعضی نظرات ویروس داران ضد راوا، آدم را به حقانیت راوا میرساند تا اینکه چیزی از راوا بکاهند!!
واقعا که گرز های راوا به کله جنایت سالاران و چتلی خوارانشان همهی شانرا معده درد و کله درد کرده که هزیان میگویند!!!!
ما در وطن ویران خود به چند راوا نیاز داریم!!
30 مارچ 2008, 19:20, توسط شهلا
خدمت اعضای انگشت شمار راوا که در امریکا، اروپا، استرالیا و پاکستان در آغوش باداران خود میلولند...
امیدوارم کاربران انترنت و خصوصاً سایت وزین کابل پرس? دات اورگ در هنگام خواندن این مطالب، از بوی بد و مسموم کنندۀ کثافات استفراغ شده توسط راوایی ها (که در طول سی و چند سال گذشته از درک خوش خدمتی به سازمان های آی اس آی، سی آی ای، موساد و ... نوش جان کرده بودند و علت تهوع و استفراغ نیز ضرباب پی در پئ گرز های فولادین آقای میرهزار بود) مسموم و مصدوم نگردند...
و این هم تعریف مافیا که یقیناً مادر بزرگ راواست.
خودم پیرو و عضو حزب خداوند توانا (ج) هستم و شعار زنده گی ام این گفتار زیبائ مولوی بزرگ است:
من غلام آنکه نفروشد وجود
جز به آن سلطان با افضال و جود
من غلام آن مس همت پرست
که به غیر کیمیا نارد شکست
همانطور که بقیۀ احزاب و خاندان های قبیله، وطن و ناموس خود را فروختند راوا نیز دقیقاً همان وظیفه را انجام میدهد. یگانه فرق راوا با دیگران زبان افعی گونۀ آنهاست که مملو از سم خطرناک نفاق و تهمت میباشد.
در بارۀ شعار اخیر تان باید بگویم که، بله! قبیله گرایان فاشیست برای رسیدن به مقاصد شیطانئ خود به چندین سازمان و حزب، که وظیفۀ نوکری و خودفروشی را بهتر انجام دهد، نیاز مبرم دارند.
مردم در داخل از گرسنه گی، جنگ قبیله گرایان، کوچ های اجباری، وحشت و بربریت طالبان و یا همتباران تان در حال جان کندن اند و شما از امریکا و اروپا جرنگانه بزنید تا آتش نفاق هر چه بیشتر شعله ور گردد و درآمد مالی شما نیز افزایش یابد...
30 مارچ 2008, 13:27, توسط کامران ميرهزار
سازمان پوشالی و مرتجع راوا مرا نفرين می کند که در مراسم افتتاح هفته نامه ی چای داغ، رهنورد زرياب را دعوت کرده بودم. در حالی که همين سازمان چند چهره و پوشالی در مراسم خود دو تن مهمان ويژه ی در صدر نشسته داشت که مايه ی ننگ است و در نوشته ی بالا آمد. با همان منطق راوايی بايد نفرين اش را به خودش بازگرداند و چتلی اش به رویش زد. به اين سازمان ياد داده شد که پاچه ی هر کس را نگيرد. در اينجا ديده می شود که باز هم بايد نفرينش را يکبار ديگر به خودش بازگرداند و به اين سازمان پوشالی گفت که موجودی که سر در آخور ارگ دارد در مراسم تازه ی راوا چه می کند. ننگ باد و نفرين باد بر اين سازمان مرتجع که گندگاری های خود را نمی بيند و کور خود است و بينای ديگران می شود. ميزبان محترم خود بگوييد مهمان محترمش کیست.
30 مارچ 2008, 15:36, توسط سلطانمحمد
بسم الله والصلات والسلام علی رسول الله وبعد.
اسلام و علیکم هموطنان عزیز وگرامی باید گفت که به اصطلاح زبان اقتصاد یعنی ستاک مادری سازمان سیاه جهنمی مذهبی سیاسی راوا متشکل از یکدسته زنان برده پرور و غارتگران غربی است که جهت انتشار دین مسیحت بیشرمانه و فریبکارانه به استفاده از حق ازادی های زنان جهان زنان جامعه مسلمان زمین را تحت این نام و بهانه فریب داده تا از یک سو قدرت و توان برباد رفته ونا بود شده مذهبی شانرا رشد وتقویت بدهند وهمچنان بواسطه عده از افراد مقام پرست و مزدور صفتان چون نا شریف های دین فروش و ناموس فروش که ازاثراتش قدرت طلبی و سلطه خواهی ها وجود وجود شانرا شعله های اتش جهنمی پر ساخته است و بگفته خود اینها که غرض رسیدن به کام های شیطانانه و منافقانه از هیچ نوع رزالت و بی حیائی نباید دریغ کرد وحتی با وجود چهره های افشا شده شیطانی وملعونی از کلمه بسم الله گفتن نیز غرض فریب دادن مردم استفاده باید کرد که به اثر کوشش های غارت گرانه و تباکارانه خانمانسوز و کشتارانه این افراد مزدور ووطن فروش اتش نفاق و خلاف اندازی های ذات البینی را غرض منزوی ساختن دین مبین اسلام واز بین بردن جامعه مسلمان از سوی دیگر دامن بزنند که یکی از اعضای بد نام و زشت این سازمان شخص ملالی جویااست که با استفاده ازحفظ کلمه بسم الله هویت شیطانانه و فریبکارانه اشرا نیز پنهان داشته و با کرات عضویت از این سازمان سیاه را انکار کرده و به تقلید از رسم و عادات جعل کارانه و دروغ بافانه انسان های چون شریفی های نا شریف به عوام فریبی ومغشوش نگهداشتن اذهان عامه ادامه میدهد ایا با این چنین یک شخص مبارز و سازمان که روح و روان شان بر بنیاد دروغ و فریبکاری بنا و ترتیب یافته است چگونه میتوان باور کرد که این گروه ها و سازمانها مدافع راه واقعی و راستین و راه حق و عدالت بوده و دارای یک ضمیر و وجدان پاک و دارای یک ارمان نیک و والا در برابر خاک ملت دولت دین و غیره ارزشهای ملی وتاریخی ما استند که نیستند زیرا که بهار نیکو را از زمستان اش هویداست.
خواهر و برادر مومن ومسلمان امروز الحمد لله 70-80 فیصد از مردم مسلمان کشور های اروپاهی و امریکاهی با درک واحساس توطعه و دسیسه علیه جهان اسلام وبا شناخت از چهره های سیاه و زشت گروه هاوافراد مغرض و نابکار نایل به امر اجرای اوامر و احکام شریعت الهی باادای بهترین نوع عبادات و اطاعات دینی شان از حجاب پوشی در جامعه ازاد مثل غرب گرفته تاادای صد ها حکم و اوامر دیگر دینی و مذهبی امدند که یکی از علایم اسلام ستیزی جهان غرب علیه جهان اسلام در بین ده ها علت ودللایل دیگر همین علت است.وسلام سلطانمحمد
از هالند
30 مارچ 2008, 16:06, توسط شکیلا یوسفی
میرهزار صاحب متوجه شدید؟؟
در لیست انتقادات تان به راوا یک نکته نو را علاوه کنید که جناب سلطان محمد برایتان گوشزد کرد:
راوا جهت انتشار دین مسیحت کار میکند!!!
خدا این هموطنان نابغه ما را کم نکند که به لطف شان تومار انتقادات تان از راوا انشالله روزتاروز طولانی تر خواهد شد و کریدت بیشتری نزد آمران تان کسب خواهید کرد!!!
30 مارچ 2008, 16:45, توسط کامران ميرهزار
اين دلقک بازی ها چيست خانم؟ چاپلوسی و موزه پاکی و پاچه گيری کار شماست که مثل مور و ملخ اينجا ريخته ايد و همين آمرتان به شما نمی گويد برويد آن هفت قلم قبيله گرا و دزد را نقد کنيد. براستی که يک آدمک سياسی و چيزی بيش اما نه!
30 مارچ 2008, 16:53, توسط ahmadi
damad garm MIrhazar. amma Aqayani RAWA lodfan hkejalat bekashid..va az name Farsi zabanan so estefade nakonid.. vaqean taha chizi ke dar en naveshteha dide namishavad hamana yad dashthae hkanomhaye Mohtaram ast ..
1 آپریل 2008, 19:43, توسط عالم پیکان
کامران گرامی، زمانی در نوشتهای در نقد راوا گفته بودید:
راوا قصد ندارد که جبهه ی خود را در برابر شرايط جاری و دورنمايی که تصور می شود، با نگره های نو تر و خلاق پيوند دهد..... تصور من اين است که راوا در جريان مبارزه نمی تواند دست به خلاقيت و نو آوری بزند و وقتی نتواند که از خود خلاقيتی نشان دهد، رفته رفته نيرو تحليل می رود و با همان تازيانه ی هميشگی رانده می شود..... راوايی که من طی چند سال می شناسم، بی کوچکترين تغيير و خلاقيتی در مبارزه، گذشته ی تاريکی از جامعه را دوباره با همان متدهای فرسوده اش به نمايش می گذارد.
اما این گفته های شما را در تناقض با نوشته کنونی تان میبینم که تغییر در سیاست و شیوه مبارزه را "هررنگی" میدانید:
حال باید در بین دو دید متفاوت تان در باره راوا، باید کدامشان را پذیرفت، اگر میپذیرید که راوا تغییر کرده، پس آن گفته شما که راوا خلاقیت و نوآوری ندارد باید منسوخ باشد، در حالیکه فعلا میگویید چون فلان نوآوری و خلاقتی در مبارزه اش بوده پس این سازمان قابل اعتبار نیست چون "رنگ عوض میکند".
اما در مورد آنچه شما هر رنگی مینامید، مجله "اقتصاد" نظر کاملا متفاوتی ابراز داشته است که تصور میکنم بیشتر با واقعیت راوا همخوانی دارد:
«... یكی از تفاوتهای "راوا" با دیگر احزاب سیاسی اینست كه "راوا" قربانی دادن را از مقام رهبری آغاز كرده در حالی كه احزاب سیاسی دیگر در كشور كمتر چنین مشخصهی داشته اند. مشخصه دیگر "راوا" اینست كه میان شعار و عمل شان صداقت وجود دارد و برعكس سازمان های دیگر از آغاز تا كنون به هیچ شعار، منشور و مرام خود پشت نكرده و نسبت به آن وفادار مانده اند. خط مشی "راوا" روشن و ساده است، "صراحت بدون ملاحظه" در لحن و لهجه آنان مشخصهای است كه "راوا" را از دیگران متفاوت میسازد.»
3 آپریل 2008, 14:40, توسط رستم دیو ستیز
خوشباور تر از چامسکی را نیآفتید؟ به گمان اغلب مینا توسط همکاران خود ترور گردید چرا که هر کار راوا مرموز و مبهم بوده و است. نه رهبرش معلوم است نه مرامش نه اعضایش، و نه هم مکان دقیق دارد. گاهی سر از اسلام آباد میکشد و گاهی از واشنگتن... پس از اینگونه گروهک مرموز هر عملی سر زده میتواند همانگونه که گفته میشود (کنایه) خرس هم چوچه میدهد و هم تخم میگذارد...
2 آپریل 2008, 09:58, توسط شاکر احمدی
من نتوانستم قسمتی را که شما تصویرش را از سایت راوا آورده اید و ادعا دارید که راوا سانسور کرده بیابم.
مشاور بودن شرل در مقالهای منتشره در New Zealand Herald آمده که عینا در سایت راوا نقل شده بدون کوچکترین تغییری:
خود تان مقایسه کنید:
اصل نوشته:
http://www.nzherald.co.nz/section/6/story.cfm?c_id=6&objectid=2047747
نقل شده در سایت راوا:
http://www.rawa.org/rawabooks.htm
2 آپریل 2008, 11:33, توسط کامران ميرهزار
نگاهی به آنچه در آمازون هم آمده بياندازيد.
2 آپریل 2008, 14:07, توسط سلطانمحمد
اسلام و علیکم هموطنان عزیز وبرادر گرامی جناب اقای میر هزار چه خوش کلامی بجاو نیکو عملی علمی واموزنده میبود که اگر همچو جر و بحث ها را با همان یک هم وطن باغیرت وبا عزت عاقل ودانا واهل کسپ و کار ما که ابرومندانه وافتخارامیز تبنگ را مملو از محصولات خوراکی کرده و در کنار سرکها وجاده های کشور بادرک واحساس وطندوستانه با قلب پر از عشق و محبت با یک دنیای از جهان ایمانداری وپاک نفسی نیرو وتوانمندی قوای کاری خود را صادقانه و شرافتمندانه جهت رشد و انکشافات اقتصادی و بهبود در سطح رشد تولیدات کشور وغرض کسب معیشیت روزوار فامیلی با اکتفا به لقمه نان حلال که با اثر زحمات کاری و عرق ریزی هایش بدست اورده مردانه وار و افتخارانه در معرض خدمت گذاری نسبت به خاک وطن دین ملت دولت مردم و متباقی ارزشهای ملی و تاریخی وطن ما قرار داده که گفته هاو بیانات این افراد حدس است بجا معقول منطفی اموزنده وعلمی مگر با تاسف که شما بیجا و بی مورد به خود درد سر داده و با تبنگی های جاهل و نادان فاسق وسفاک مانند خود فروخته های راواهی و امثال شان که به حکم و فرمان باداران خارجی شان بیشرمانه و ننگین وار تبنگ های شانرا مملواز فروش محصولات مثل دین شرف عزت غیرت ناموس وقار ابرو خاک وطن کلتور فرهنگ و فروش متباقی ارزش های مفید و با ارزش مادی ومعنوی کشور ما را به منظور کشانیدن جامعه بسوی انحرافات اخلاقی و فحشا گراهی و ایجاد اعمال نا شایسته و زشت انسانی با قلب های مملو از اتش کینه و عدوات با روحیه وافکار ظالمانه وخصمانه با چهره های سیاه شیطانی و منافقانه نموده نیرو و قوای کاری خود رادر خدمت اجنبی های متجاوز و اشغالگران خونخوار با یک دنیا از جهان بی ایمانی و تعصب گرائی جهت بربادی و از بین بردن قدامت و مدنیت 5000 ساله کشور ما و جهت به خاک خون کشیدن مردم مسلمان و با دیانت ما بمنظور بدست اوردن لقمه نان حرام نا جوانمردانه دست به هزران نفاق اندازی ها و تفرقه گری های خونا شام و خانمانسوز زده تا از یک سو سوز ودرد اتش انتقامگیری شان را از مردم ملت دین مذهب و دولت حاصل نموده باشند و از سوی دیگر اتش قدرت خواهی و سلطه خواهی که وجود وجود و تار و پود شانرا سوخته وگداخته است توانسته باشند با همین عمل خاهینانه و جنایت کارانه کام شان را نیز بدست اورده باشند که این مرام و مقصد شوم و شیطانانه شان را انشاالله والرحمن به گور نیستی و نابودی خواهند برد. و سلام سلطانمحمد از هالند
3 آپریل 2008, 06:57, توسط فرح پاکزاد
ُسلام آقای میرهزار،
فکر نمی کردم که خودخواهی شما به حدی نزول کند که سازمانی مانند "راوا" را که مبارزه ای آشتی ناپذیر و پیگیر علیه جنایتکاران و خاینان به ملت از هر قماش و وطنفروشان و نوکران بیگانه داشته متهم به نوکری خلیل زاد وطنفروش کنی.
خودت خو ادعای روشنفکری را داری و برایت مذهب مسله شخصی است پس چه باعث می شود که کلمه بسم الله در "پیام زن" باعث آزار و عزیت ات می شود؟ فکر می کنم همدردی بسیار با برادران بنیادگرای اسلامی سکیولاریزم راوا خودت را بی خواب و نا آرام می سازد.
موفق باشی هنوز آینده داری کوشش کو خود خواه و احساساتی برخورد نکنی چون به نفع ملت نیست.
3 آپریل 2008, 08:43, توسط ستیز
آقای میرهزار، به این پرسشی است که در پاورقی نوشته راوا آمده، چون این سوال را من هم داشتم، چه خوب که همینجا پاسخی ارائه کنید.
3 آپریل 2008, 10:30, توسط کامران ميرهزار
اين موضوع به شما و راوای شما ارتباطی ندارد. اگر هم ارتباطی دارد بهتر است ابتدا شما بگوييد که رهبر راوا بعد از مينا کجا شد. چرا تعداد زيادی از سازمان کذايی شما جدا شده و يا کنار گذاشته شدند.
3 آپریل 2008, 18:26, توسط کاظم حیدری
شیوه خوبی هست، بعد از این هر پرسشی را که مطابق میل خودت نیافتی، به پرسش کننده تاپه راوایی را بزن و از پاسخ به آن طفره رو.
این هم ممکن از تحول تازهای در عرصه ژورنالیزم افغانستان باشد که ما از آن بیخبر هستیم.
4 آپریل 2008, 04:15, توسط کامران ميرهزار
شما ممکن از بسياری چيزها بی خبر باشيد. شما اگر پشت گوشتان را ديديد، آزادی که در کابل پرس? می بينيد را در رسانه های ديگر خواهيد ديد. اگر انصاف داشته باشيد، آن را تحولی در عرصه ی رسانه های افغانستان می پنداريد و اگر انصاف نداشته باشيد و به دنبال خود شيرين کردن برای راوای پوشالی باشيد که گپ ديگر است.
اگر هم اين پرسش بی مقدار راوا بسيار برای شما اهميت دارد، ابتدا راوا بايد بگويد چه اتفاقی افتاد که رهبر راوا پس از مينا کنار زده شد. درست در همان سال ها يک تصفيه ی درون سازمانی نيز به صورت گسترده صورت گرفت . بايد علت آن مشخص شود.پرسش هايی از اين دست بسيار است که بسيار مهمتر از پرسش بی مقدار راواست. مثلا شنيده شده که بی نظير بوتو بارها به کمک سران راوا در پاکستان آمده بود. رابطه ی بوتو با راوا چه بود و اکنون اين رابطه بر عهده کیست؟
5 آپریل 2008, 07:13, توسط فرح پاگزاد
آقای میرهزار شما هم حتما عضو کمیته مرکزی "راوا" بوده اید که کنار زده شده اید که حالا اینقدر آتش درون شما را می سوزاند؟ اگر کسانی دیگر هم مثل شما بوده عجب کاری خو راوا کرد که همه کثافات را دور انداخت تا بوی و گندگی کم شود.
موفقیت بیشتر شما را در زمینه خود خواهی خواهانم.
5 آپریل 2008, 07:24, توسط کامران ميرهزار
سپاس. با پاسخ منطقی خود ما را شرمنده کرديد!
4 آپریل 2008, 17:54, توسط Humanist
This responce is one of the poorest from Kamran cuz He used the language of RAWA and that´s not good !
18 جون 2010, 22:10, توسط hbibulla
سلام و احترامات
خواننده محترم اين سايتها را حتمآ باز کرده مطالعه نمايد
سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
http://www.ustadfaizi.com/index.htm
http://www.google.ru/search?hl=ru&a... .
http://www.azmoone-melli.com/index....
http://www.islam411.com/library/