درمدح ومذمت جشن نوروز.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
" سال نزد فارسيان چهارفصل بود ، برحسب اين فصول عيد هايي
داشتند كه به اهمال دركبيسه روزاين عيد ها جابه جا ميشد . ازجمله اين اعياد يكي
روزاول فروردين ماه يعني نوروزبود . كه روزبس بزرگ است كه به علت زنده شدن طبيعت
گويند . آغازخلقت جهان درآن روزبوده است . چنين به نظرمي رسيد كه پنج روزنخستين
سال " نوروزعامه " يعني جشن همگاني بود . حال آنكه روزششم كه
"خرداد روز" نام داشت ، " نوروزخاصه " يعني جشن پادشاهان
وبزرگان بوده است" (آثارالباقيه ، ابوريحان بيروني )
اگردرافغانستان
زندگي كني ومسلمان متديين باشي هرروزبا مسئله ي برميخوري كه بحث شرعي بودن يا
نبودن آن مسئله مبحث بحث تعدادي ازعلماي ديني وبه تبع آن مردم عوام ميگردد. دراين
ميان خلق الله بعنوان ملتي مسلمان سرشان ازاين همه توهم ومحملات به نام شرع ، به
چرخ آمده وچي بسا درمورد باورهاي شرعي خود دچاريك نوع شك وترديد گردند . جالب اين
است كه دربيشترموارد مسايلي مورد بحث ديني
قرارمي گيرد كه اكثرا نيازبه تحليل شرعي آن مسئله وارتباط آن به دين احساس نمي شود
وگاهي حتي چنان بي ارزش است كه نيازبه پرداختن به آن نيزمصداق سخن معروف ؛ "
عرض خود مي بري وزحمت ما ميداري " مي باشد . اين درحالي است كه درهمين جامعه هرچي
عمل خلاف شرعي كه تصورمي شود به صورت عادات روزمره درجريان است . رشوه ، فساد ، انتحار،
راه گيري ، اختطاف ، وصدهاعمل خلاف ، جزو
اعمال رايج جامعه اسلامي گشته است ولي نه كسي درميزگردي دراين مورد شركت مي كند ، نه بحثي
به راه مي افتد ونه درمورد حرام بودن ويا نبودن آن سيره نبوي را ورق ميزند ونه كسي
فتوي صادرمي كند . اما درمورد مسئله بي ارتباطي مثل عيد نوروزكه بيشتريك مقوله
فرهنگي است تا مسئله ي ديني وبهانه اي براي شادي مردم ، حرف وحديث رواج پيدا ميكند
. دمادم نوروزكه ميگردد يك دفعه همه متشرع
ميگردند ودرمذمت گراميداشت ازنوروزآيه وحديث نقل مي كنند . مثل اينكه آيين جديدي
ابداع شده وعلما مجبورند مسئله ديني آنرا حل كنند وحكم شرعي آنرا بدانند .
پيش
تلويزون نشسته ايد نگاه مي كنيد كه يك عالم ديني درمورد حرمت ومذمت نوروزبا جوش
وخروش صحبت ميكند . ده ها حديث وروايت درمذمت جشن وشادي ودرحرام دانستن جشن
نوروزنقل مي كند . براي يك لحظه آدم به فكرفرومي رود وبا خودش با اين عالم ديني
دچارجدل وسفسطه ي بي پايان مي گردد .اگربراي ايشان كه اينگونه درحرام بودن
گراميداشت ازنوروزسخن مي راند وحديث وروايت ازخود نقل مي كند ، بگويي مولانارا
قبول داري ؟ حتما ميگويد ؛ بله ، يكي ازعرفاي جيد بود . اگربگويي سعدي را قبول
داري ؟ حتما مي گويد ؛ ازدانشمندان وحكماي اسلامي بوده كه درمدارس ديني هنوزهم كتاب
هاي گلستان وبوستان او تدريس ميگردد . همينطورحكيم سنايي وبيدل وحافظ وغيره...همه
را به عنوان علماي اسلام قبول دارند . ولي
اگربگويي ؛ نوروزرا قبول داري ؟ ميگويد ، نه ، ازدیدگاه تاریخ و شریعت اسلام،
نوروزيكي ازآيين هاي ضد اسلامي است كه با آمدن اسلام هركسي آنرا جشن بگيرد مرتكب
گناه كبيره مي شود وعملش مشمول اعمال شرك آميزاست . درادامه كلامش في البداهه فتوي
نيزصادرمي كند كه ؛ تبریك گفتن سال نو ، رفتن
به زیارتگاه ها، دادن هدیه نوروزی به زوج های جوان حناكردن در شب نوروزولباس نوپوشيدن وحمام رفتن به مناسبت
روزنوروزحرام و كفر است. بازاگربگويي ؛ همين مولانارا كه شما بعنوان يكي
ازعرفاي اسلامي ميداني ويكي ازفقهاي دوران خودش بوده است ، درمورد همين نوروزكه
شما ميگوييد آيين ضد اسلامي بوده است ، درديوان خود شعرها سروده مثل اين بيت ؛ "نوروزرخت
ديدم خوش اشك بباريدم ، نوروزوچنين باران باريده مبارك باد" همچنين سعدي عليه
الرحمه را كه همه بدون استثنا قبول داريد درمورد نوروزگفته است : "آدمي نيست
كه عاشق نشود وقت بهار، هرگياهي كه به نوروزنجنبد حطب است ...." همينطورحكيم
سنايي وبيدل وحافظ و....
همه
ي اينها را كه بگويي ، انتظارداري عالم ديني طرف بحث شما كوتاه بيايد ، اما نه ،
كوتاه نمي آيد ، بلكه با چاشني لجاجت برسرقول خود بيشترازپيش پافشاري خواهد كرد
واگرازجمله ملاها ومولوي هاي مبادي به
آداب اجتماعي باشد خواهد گفت؛ اينها
منظورش ازنوروزهرروزي بوده كه درآن معصيت نشود ، ولي اگرعالم ديني مورد بحث كمي بد
عنق باشد دست آخرشايد به شما وبه مولوي وبه سعدي چيزي بگويد كه دلت ازهرچي عالم
ديني است به درد آيد .
مسئله
درهمين جان ختم نمي شود، اينطورنيست كه فقط ملا ومولوي صاحب درتلويزون اين احاديث
را بلد باشد ، برعكس احاديث وروايات زيادي درمتون كهن داريم كه برتاييد وستايش
نوروزوسال نو گفته شده است ونشان دهنده ي آن است كه شخص حضرت محمد نيزنه تنها منكرنوروز
نبوده اند بلكه درتاييد وتمجيد آن بيانات گهرباري داشته اند كه نشان ميدهد نسبت به
نوروزوسال نوديدي مثبت داشته اند . ازآن جمله درروايتي آمده است كه ؛ " در
نوروز جامي سيمين، پر از حلوا براي پيامبر هديه آوردند، آن حضرت پرسيد
اين
چيست؟ گفتند امروز روز نوروز است، حضرت پرسيد نوروز چيست؟ گفتند عيد
بزرگ
فارسيان است ؛ حضرت فرمودند: كاش هر روز بر ما نوروز بود".
همچنين حضرت علي خليفه چهارم مسلمين در قسمتي از نامه معروف خود به مالك
اشتر درباره رعايت رسوم و آيين هاي مردم تأكيد كرده مي فرماييد: "
آداب پسنديده اي را كه بندگان اين ملت به آن عمل كردن و ملت اسلام با آن
پيوند خورده و رعيت با آن اصلاح شدن بر هم مزن." ضمن اينكه اسلام هم
از نوروز با عناوين مختلف به نيكي ياد كرده است، در تعاليم اسلامي از ربيع و بهار كه سرآغاز سال
نو مي باشد به عنوان ياد كرد رستاخيز سخن به ميان آورده است:" اذا جاء
الربيع فذكروا ذكرانشوراً يعني هنگامي كه بهار آمد پس ياد كنيد قيامت را".
حالا
بياييم يك سري به محله خودما بزنيم كه محله ي است با قدامت چندين ساله وبرحسب
نيازوزمان ، درطي چند سال اخيرشاهد جابجايي اجتماعي زيادوگوناگوني جمعيتي عميق شده
است . همسايه دست چپي مان ازجمله كساني است كه به مناسبت گراميداشت ازنوروزهرسال
سبزه مي كارد بعلاوه جشن وپايكوبي درروزنوروز، روز سيزدهم را نيزبا رفتن به كوه وصحرا
گرامي ميدارد . درعين حال دوخانه آنطرف ترهمسايه ديگري داريم كه آب خودرنش را هم
فوت شرعي مي كند ومبادي به آداب شريعت است وگوش به فرمان ملا وآخند محل و روز
نوروز را ازجمله اعياد غيراسلامي ميداند وگراميداشت ازآن را حرام شرعي وگناه كبيره
ميداند . براين اساس به همسايه دست چپي ما با چشم بد مي نگرد واعمال اورا خلاف
فرمايشات ملاهاي محل ميداند وچي بسا دردلش اورا متهم به شرك كند . درچنين شرايطي
است كه انسان بعنوان همسايه وسطي درميان اين دوطيف اجتماعي به قول معروف؛ پياده مي ماند . اگرگرامي بداري يك غم اگرگرامي
نداري غمي ديگر. دراين حالت انسان ناخواسته دچارعملي ضدارزشي شده نيازپيدا ميكند به
ريا متوسل گرديده يكي يه نعل بكوبد ديگري به ميخ .
نيازهاي
اجتماعي وطبيعت انسان سالم مبني برتمايل به شادي ، اقتضا مي كند كه به جاي
انكارومذمت آيين هاي ملي به بهانه غيراسلامي بودن ، كوشش شود زمينه آميزش عنعنات
ملي با آيين هاي ديني فراهم گردد . نه
آنكه تلاش شود اسباب ودلايل ديني بربطلان عنعنات ملي پيدا كنند . عنعنات ورسوم ملي
با سنت هاي مذهبي دراكثرموارد كدام تعارضي ندارد ، ونيازي احساس نمي شود كه متوليان
ديني براي حرام نمودن ويا شرك آميزبودن آن دليل شرعي بياورند ، مگراينكه آن آيين
سبب بطلان آيين مذهبي گردد .
درست
است كه نوروز وگرامي داشت ازنوروزيكي ازسنن واداب كهني است كه قدامت آن برميگردد
به قبل ازاسلام ، ولي اين سبب مذمت وانكاراين آيين كهن وملي وفرح آفرين نمي گردد .درجامعه
ي كه حضرت محمد مبعوث شد داراي آيين ورسوم مختلف وخاص بود ، ولي حضرت دراكثرموارد درامورفرهنگي
وعنعنات ملي اعراب دخالت نكرد . حتي تفاوت فرهنگي ميان مكه ومدينه كه دوشهري
ازعربستان آن زمان بود بسيارزياد وجود داشت ولي شواهدي وجود ندارد كه حضرت به
مصادره عنعنات ملي وامورفرهنگي اعراب دست زده باشد. پيامبراسلام به شواهد تاريخ
بعد ازبعثت خيلي ازسنن وآداب رايج مردم خودرا كه درقبل ازاسلام رايج بود تاييد كرد
وبسياراندك رسم هاي ناروا ، مثل زنده به گوركردن دختران را منكرشد نه هررسم وعنعنه
ي رايج را . اگربراي پايان اين بحث يك مثال ساده ذكركنم يكي دستاربستن است .
درحاليكه درنظربسياري ازمسلمانان دستاربستن يك سنت اسلامي وسيره نبوي به حساب مي
آيد ، اين عمل بنا به شرايط جغرافيايي وجوي شبه جزيره عرب يك رسم رايج درقبل
ازاسلام بوده است . بنا براين ، اگربگويي
هرچيزي كه قبل ازاسلام رواج داشته است با آمدن اسلام مطرود شده است، اصلا هيچ هويتي براي اعراب وهم چنين ديگراقوامي
كه اسلام آورده اند نمي ماند .به اين دليل، نميتوان گفت جشن وگراميداشت ازنوروزبه
اين علت كه ازجمله عنعنات مردم درقبل ازاسلام بوده است، شرك آميزاست.
مسئله اصلي ديگراين است كه همه جوامع اسلامي داراي فرهنگي
بوده است كه ريشه درقبل ازاسلام داشته است واساس فرهنگي اكثركشورها وجوامع اسلامي
را عنعنات وفرهنگ قبل ازاسلام آنها تشكيل ميدهد .
به طورمثال ، هم اكنون درچين مسلمان داريم ، درمالزي هم مسلمان داريم
ودرخيلي ازكشورهاي ديگر، درتمامي اين كشورها مردم اسلام را براساس عنعنات وفرهنگ
خودشان قبول كردند . اگرغيراين مي بود بايد مسلمان چيني هم اكنون چلتاري مثل اعراب
به سرمي بستند ومسلمان ماليزيايي هم بايد دستاري به شكل ملافلان عرب درعربستان مي
بست . پايان .
LatentStyleCount="267">
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-750.aspx