«ما میمیریم»، تیتر قشنگی نیست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به دلیل مشکلی، چند روزی در نت نبودم. وقتی آمدم،
از خبر شهادت بیش از پنجاه تن و زخمی شدن صد تن در شهر «فراه» به دست طالبان آگاه
شدم. «برادران ناراضی رییس جمهوری»، پیام خود را به گدایی کردن صلح در قطر با
قربانی کردن مردان و زنان و کودکان بیگناه
اعلام کردند.
«فراه» ما در آغاز بهار، مظلومانه، در خون نشست و
باز هم «ارگنشینان» دست روی دست میگذارند.
اکنون مسلّم شده است که «ما میمیریم» تا «طالبان
کرام»، بهشت پهناور خود را بر تنهای پاره پاره ما بنا کنند. (تفو بر این بهشت و بهشتاندیشانش)
«ما میمیریم» تا تیترهای برخی روزنامهها پررنگتر
جلوه کند؛ زیرا سالهاست «کشته شدن ما دیگر خبر دندانگیری نیست». (قابل توجه
طالبان تا روشهای جذابتر هالیوودی برای کشتن «ما» در نظر بگیرند)
«ما میمیریم» تا «عکاسان خارجی» جایزه بگیرند. (مبارکشان
باد)
ای خدا،
ای جهان،
«ما میمیریم»، تیتر قشنگی نیست.
اکنون که زبانم نمی تواند چنین غمی را توصیف و تصویر کند، شعر «نامهای روسپی» را می آورم که شاید بیانگر اندکی از وحشی گری «طالبان خون خوار» باشد. یاد و نام شهیدان «فراه» در جان ما زنده است.
مجنون بودیم که چشم بسته
به «دشت لیلی» زدیم
هنوز خون ـ سرمای جاری در کوچههای «سیدآباد» و «شمالی»
نفسم را بند میآورد
و از یاد نبردهام خونگریههای «غوربند» را
که دریا دریا در «تونل سالنگ» میخشکید
«خیرخانه» چشمانم
زخمی عمیق برداشته است از نگاه یخبسته دخترکان خوبروی پارسی
که بی دیدار خورشید
تن میسپردند به مرزهای شرقی.
هر روز
تنم را در سَرَکهایی جا میگذارم
که ترسان و لرزان به خورشید زل میزنند
و شبها
چهرهی مغشوش «عایشه» را تماشا میکنند.
و من
بومسلمی میجویم تا بَردَرَد
نگاههای هرزهتان را به اندام معصوم مادرم
شما که چشمان لعلنوشم را در «پاراچنار» حراج کردید
و دستان زرخیزم را در مزارع «کرمان»
شما که «هریرود» را خاموش میخواهید
و «دریای کابل» را عَفَن
شما رهزنان شنیعی که
چهرهام را دریده و زبانم را بریدهاید
شما نامهایی روسپی هستید
که بر تن «هیرمند» تاول زدهاید.
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...