بدون عنوان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دیگر اشباع می شوی، از هر آنچه تهیست، اشباع می شوی از حجم بیهوده گی های ممتدی که این روزها از درونت، تقلای سر برآوردن کرده اند، اشباع می شوی ...
خیره می شوی بر سایه ای سیاه که در سراشیبی بی پایانی، پیش می رود، آن قدر که سایه تاریکی می شود، تاریکی، تاریکی، تاریکی...
می خواهی فریاد بزنی از همان جا که ایستاده ای، فریادی به وسعت همه سال هایی که صدا در انزوای گلویت، گیر مانده.
در درونت طغیانی است برپا که هیچ آرامشی در خود نمی خواندش، درونت از تو دور می شود و تو مرز ناباوری را قدم، قدم می زنی...
آنلاین : http://ravin.blogfa.com/post-39.aspx