کوه ها می بلعند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شاید در دامنه های این کوه، پشت پنجره یی، به قامتش
چشم دوخته بودی و ایستاده گیش را می ستودی. سطرهای کتابت را تکرار می کردی، "کوه
های سر به فلک کشیدۀ افغانستان"، " کوه های دشمن شکن افغانستان"،
تو مطمئن بودی دل کوه بزرگ است، اما از گرسنه گیش نمی دانستی. دل گرسنۀ کوه هم از
ترس تو نمی فهمید؛ اما ناگهان تو بخشی از پایه های کوه شدی، کوه تو را بلعید تا به
تو ثابت کند که در برابر ایستاده گی تو هیچ است، آن همه حرف در کتابت دروغ است.
کوه ها گرسنه اند، دشمن و دوست نمی شناسند.
می دانم، می دانم، تو آنجا هنوز نفس می کشی،
شاید نفس می کشیدی؛ اما وقتی دستانی بر دامن گستردۀ کوه گره شدند و برایت بهشت
آرزو کردند، تو دانستی سهمت از "کوه های سر به فلک کشیدۀ افغانستان" فقط
بخشی از آن کوه شدن است؛ تا دیگران در
برابرش عکس یادگاری بگیرند.
کوه های سرزمینم، نگهبانانش را می بلعند. این
سرزمین سالهاست مردمش را می بلعد.
آنلاین : http://aparwand.blogfa.com/post-35.aspx