حال من وآن مرد آویزان درچاه !
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
Normal
0
MicrosoftInternetExplorer4
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin:0in;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:"Times New Roman";
حال من و شاید بسیاری ازخلق سرگردان درچنین شرایط ناگوار رای دادن وانتخاب کردن، همچونآن مرد است که از پیش اشتر مست بگریخت و بهضرورت، خویشتن در چاهی آویخت ودست در دو شاخ زد که بر بالای آن روئیده بود و پاهایش بر جای قرار گرفت. در این میان بهتر بنگریست، هر دو پای بر سر چهار مار بود که سر از سوراخبیرون گذاشته بودند. نظر بر قعر چاه افکند، اژدهائی سهمناک دید دهانگشاده وافتادن او را انتظار میکرد. به سر چاه التفات نمود. موشان سیاه و سپیدبیخ آن شاخها دایم بیفتور میبریدند و او در اثنای این محنت تدبیریمیاندیشید و خلاص خود را طریقی میجست. پیش خویش زنبورخانهای و قدری شهدیافت، چیزی از آن به لب برد، از نوعی در حلاوت آن مشغول گشت که از کار خودغافل ماند و نه اندیشید که پای او بر سر چهار مار است و نتوان دانست کهکدام وقت در حرکت آیند، و موشان در بریدن شاخها جدّ بلیغ مینمایند والبته فتوری بدان راه نمییافت، چندانکه شاخ بگسست در کام اژدها افتاد وآن لذت حقیر بدو چنین غفلتی راه داد و حجاب تاریک برابر نور عقل او بداشتتا موشان از بریدن شاخها بپرداختند و بیچارة حریص در دهان اژدها افتاد.
بنا به تفسیریکی ازشیوخ ؛ شترمست همانا برادران ناراضی می باشد و شهد عسل دراین مثال همان دموکراسی باشد که ملت را مشغول کرده .....وتعبیربقیه را به اهل خرد گذارم
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-795.aspx