چه کسی در موقعیت های دشوار به یاری رژیم ایران می رسد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خلع صدام حسین از قدرت و کشتن او ، در تاریخ معاصر، بزرگترین اقدامی بود که ایالات متحده برای بقای دولت ایران انجام داد!رهبران ایران، که در طول هشت سال جنگ فرسایشی، به نابودی صدام، توفیق نیافته بودند؛ ناباورانه ، نابودی ناگهانی دشمن دیرینه را جشن گرفتند و پس از سال ها، خواب راحت به سراغ شان آمد
چه کسی در موقعیت های دشوار،به یاری رژیم ایران میرسد؟
بقلم : کمباور کابلی
پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تراژدی برج های دوگانه نیویورک، جورج بوش( پسر) به افغانستان
لشکر کشید ، طالبان را سرنگون کرد و حامد کرزی را به تاج وتخت رساند! امریکا مدعی شد، القاعده ، طراح این حملهء مرگبار است و رهبر آن، بن لادن ، در افغانستان، زیر چتر حمایت طالبان به سر میبرد!
هنوز مدتی از تهاجم امریکا به افغانستان نگذشته بود، که جورج بوش، بصورت ناگهانی، بدون مجوز شورای امنیت ملل متحد، به بهانه وجود اسلحهء شیمیایی ، به بغداد ، حمله ور شد؛ صدام حسین را سا قط و ویرا در یک دادگاه نمایشی به اعدام محکوم کرد! پس از هلاک صدام ، نوری المالکی ، با تبانی پشت پردهء جمهوری اسلامی ایران و امریکا، در عراق به قدرت برداشته شد !
خلع صدام حسین از قدرت و کشتن او ، در تاریخ معاصر، بزرگترین اقدامی بود که ایالات متحده برای بقای دولت ایران انجام داد!رهبران ایران، که در طول هشت سال جنگ فرسایشی، به نابودی صدام، توفیق نیافته بودند؛ ناباورانه ، نابودی ناگهانی دشمن دیرینه را جشن گرفتند و پس از سال ها، خواب راحت به سراغ شان آمد
نوری المالکی، از شیعیان سکولار،به تدریج، بقایای حزب بعث و اهل سنت عراق را از حکومت ، کنار گذاشت و با حمایت جمهوری اسلامی ایران،تا هفته های اخیر ، بصورت یک حاکم مطلق العنان ، در آن خطه، حکمرانی کرد!
صدام حسین ، رهبر معدوم عراق، در تمامی سال های زمامداریش،اجازهء خود نمایی و رشد به گروه های افراطی اسلامی را در قلمرو عراق، نداده بود؛وی به سپاه پاسداران تحت قوماندهء آیت الله خمینی نیز اجازه مداخله وخرابکاری در سرحدات عراق نداد و وقتی خمینی ، تصمیم گرفت، بصورت علنی، به« صدور انقلاب اسلامی ا یران» در آن سوی مرز هایش بپردازد؛ صدام، ناگزیر شد ، با ایرانیان وارد جنگ دراز مدت شود!
با اشغال عراق بوسیله جورج بوش و نابودی دولت قانونی عراق، موازنه قوا، در خاور میانه به هم خورد ؛ و ایران اسلامی به عنوان یک قدرت منطقه ای یکه تاز و باغی، قد بر افراشت و مداخلات آن نه تنها بر کشور های همجوار ، که تا شاخ افریقا، پیش رفت
تظاهرات و جنبش مردمی سال ۸۸ در ایران: در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، به دنبال پیروزی غیر مترقبه محمود احمدی نژاد( دوره دوم) در انتخابات ایران،مهندس میر حسین موسوی و چند کاندید دیگر پست ریاست جمهوری که با احمدی نژاد رقابت میکردند، نتایج شمارش آراء را زیر سوال بردند؛ دوروز پس از اعلام نتایج، در تهران ، تظاهراتی عظیم ، با اشتراک در حدود سه و نیم میلیون جمعیت ،بر پا شد؛ این جنبش و خیزش کم سابقه ،در حدود ده کیلومتر امواج خروشان انسانی را در بر می گرفت ، میدان تجریش، میدان امام حسین، میدان انقلاب و میدان آزادی، همه در اشغال تظاهر گران بود، درین نمایش عظیم مردمی ، در ۲۵ جوزای سال ۸۸،از پگاه تا بیگاه٬ در حدود پنجاه نفرزخمی و کشته شدند
هرچند ،جهانیان، در برابر این خیزش پهناور که شکل و شمائل ویرانگر و مخرب نداشت؛ یعنی مسالمت آمیز و با شعار های معتدل بود؛ سر تحسین فرود آورد؛ اما دولت اوباما، برای تقویت روحیه ء مخالفان رژیم خامنه ای ؛ هرگز اعلامیه ای صادر نکرد؛ گویا نقش یک« ناظر بیطرف» را بازی کرد
به این صورت، رژیم استبدادی خامنه ای، توانست، پس از چندی ،مخالفان را تار مار کند، و جمع بزرگی را به زندان ا فکند!
دولت امریکا که از مخالفان رژیم ایران، با یک تکه کاغذ و چند سطر نوشته، پشتیبانی معنوی نکرد؛ در زمان حرکت های تحول طلب کشور های عرب، مصر ، تونس ، لیبی و یمن، نه تنها، به سود این نهضت ها و حرکت ها، اعلامیه ها صادرکرد، بلکه عملا در کنار تظاهرکنندگان، گام زد، حتا در لیبی، مستقیما علیه دولت معمر قذافی داخل جنگ شد
خامنه ای ، دیکتاتور ایران اسلامی، بدین گونه با یاری پشت پردهء امریکا ، ازین معرکه ء مهلک ، باز جان سالم بدر برد
داعش و ایران اسلامی:
برای بقای رژیم اسلامی ایران، داعش که اینک خود را « دولت اسلامی»میخواند، پس از صدام حسین،بزرگترین خطر است؛داعشی ها، در عمل نشان داده اند، با شیعه یان ، میانه ای نیک ندارند؛ داعش ، نوری المالکی و جانشین او را دست نشاندهء حکومت ایران می داند و مداخلات بی حدوحصر ایران را در امور عراق، سبب ازهم پاشیدن نظم سنتی در عراق، تحریک کرد ها به کوبیدن طبل استقلال و دربدری جامعهء اهل سنت عراق، ارزیابی میکند.هییچ شکی وجود ندارد که نخستین تخته خیزفرامرزی داعش ، قلمرو ایران خواهد بود ! دولت اسلامی ( داعش قبلی) میداند که بدون تصرف ایران و انهدام رژیم خامنه ای؛ امکان دسترسی این جنبش به مرز ها و سرزمین های آرمانی ، دشوار است. داعش تا گام بر ایران نگذارد، رویای تصاحب، ترکیه و هند وسند و قفقاز ، مستبعد خواهد بود!
پس چرا خامنه ای دست به الا شه ، نشسته است؟
خامنه ای ، وقتی کتاب حوادث سهمگین ایران دوره اسلامی را ورق میزند، در می یابد،ایالات متحده، یک بار با اعدام صدام حسین؛ دگر بار،با اعلام بیطرفی در جنبش میلیونی مخالفان،( جنبش سبز)، برای بقای رژیم آخوندی،اشتیاقی محسوس ، نشان داده است ( هرچند به زبان نمی گوید)٬ پس از کجا معلوم است این بارنیز، امریکا، به استعانت رژیم ایران از شر« دولت اسلامی» ٬داعش، بر نخیزد!
آیت الله ۷۵ ساله درست حدس زده است. بارک اوباما ، برای شکست داعش، مجموعه ای از همپیمانان خویش را در صحنهء جهانی بسیج کرده است
این احتمال وجود دارد که با یورش نظامی امریکا به قلمرو سوریه، به بهانه ء نبرد با داعش،رژیم بشار اسد ، یگانه متحد رژیم ایران در جهان عرب، نیز ازسراشیب فروپاشی ، رهایی یابد و رجز خوانی چندین ساله غرب برای سرنگونی اسد، که متهم به استفاده از سلاح شیمیایی و جنایات جنگی علیه بشریت است ، سراپا نقش برآب گردد
رژیم خامنه ای٬ حفظ نظام بشار اسد را، برای ایران واجب تر از نماز و روزه می انگارد ، دولت ایران، باری گفته بود،اگر قرار باشد ، برای دفاع از خوزستان و سوریه ، من ، یکی را انتخاب کنم، بدون تردید٬ سوریه را بر می گزینم!
در میان مخالفان و تهدید کننده گان رژیم اسد،جنبش دولت اسلامی( داعش)،از بقیه ء گروه ها ٬ منسجم تر و قوی تر است؛ بشار اسد ،در دل خوشنود خواهد بود که مار آستین او( یعنی داعش) بوسیله دشمن دیگر او( یعنی امریکا)، درهم کوبیده شود؛ هرچند در ظاهر می گوید ، باید این عملیه ، با هماهنگی ، اطلاع و اجازهء رژیم دمشق ، باشد
داعش را چه کسی داعش ساخت
به نظر من، اشغال عراق به وسیله امریکا و سپس واگذاری این کشور به حکومتگران ایران و تحقیر جامعهء سنی در عراق، یک فاکتور متبارز برای ایجاد داعشی ها بوده است.جنگ فرسایشی در سوریه و موش و گربه بازی امریکا با رژیم علوی بشر اسد ، نیز پای داعش را به سوریه باز کرد
عبدالحلیم خدام معاون سابق بشار اسد و یکی از بازیگران مهم سیاسی در جهان عرب که اکنون در فرانسه، اقامت دارد، به این باور است که رژیم ایران ، داعش را به سوریه آورده است. خدام در مصاحبه با شرق الاوسط میگوید:
«ایران “داعش” را به سوریه آورد. کسی در این حقیقت شکی ندارد. ایران یک بخش اساسی در جنگ در سوریه است… سازمان های اسلامگرای شیعه و سپاه پاسداران و حزب الله (لبنان) در کنار بشار اسد می جنگند. سرنگونی رژیم ضربه دردناکی به رژیم ایران وارد می کند. شاید بپرسی چرا؟ پاسخ من این است: سرنگونی رژیم اسد به نقش ایران در عراق پایان داده و نقش “حزب الله” را در صورت عدم پایان به آن، کمرنگ خواهد کرد. کما اینکه شبه نظامیان ایران و شاخه های وابسته به آن ها کاهش می یابد. باور کن، در صورتی که این اتفاق رخ دهد نفوذ ایران در منطقه کاهش می یابد. به این دلیل است که ایرانی ها با حمایت تسلیحاتی و ارسال جنگجویان به پشتیبانی از رژیم اسد می پردازند. اگر بگویم “داعش” مستقیما از سوی ایران هدایت می شود سخن گزافی نیست.» ختم نقل قول
منظور خدام٬ شاید این است که رژیم ایران، وقتی دریافت، « ارتش آزاد سوریه» توسط جهانیان به عنوان یگانه « اپوزیسیون مدنی و اعتدالی » ضد بشار اسد شناخته شده است و این نهاد، سرنگونی اسد را تنها هدف استراتیژیک خویش میداند؛ بطور عاجل دست به کار شد و این گروه افراطی( داعش) راوارد معادلات جنگ سوریه کرد، تا جنگ مقدس ضد استبداد اسد را یک نبرد« ملوث و کثیف » نشان دهد و مقدمهء « جنگ داخلی» یا « جنگ بین گروه های متخاصم» را در سوریه ، پایه گذاری کند، که در نتیجه برای استمرار حکمرانی بشار اسد وقت و فرصت، باز خرید شود!
همین اکنون نیز رژیم خامنه ای از بسیج جهانی علیه « دولت اسلامی = داعش» بسیارخوشحال و هیجان زده است اما این انبساط خاطر رابروز نمی دهد٬ گویا با تبلیغات وسیع رسانه ای میکوشد، برای رژیم اسد، نیز کسب مشروعیت کند یعنی با یک تیر ، دو نشان بزند
پيامها
18 سپتامبر 2014, 21:10, توسط طارق
تحليل جانبدارانه و پريشان!
اين تحليل ها را از روى خوابت انجام دادى يا مثل حضرت مجددى استخاره كردى؟
داعش ترا هم فريب داده، يا در استخدام داعش هستى؟ داعش خودش ساخته رژيم ايران است. و تو هم از تبليغاتچى هاى داعش هستى!
هيچ ساده لوحى باورنمى كند كه مثلا ايران بيايد و يك شيعه در افغانستان يا عراق را جاسوس خود بسازد، چون همه آنها را اتوماتيك طرفدار ايران مى دانند.
چه كسى در افغانستان مى تواند همه را قانع سازد كه ضد ايران است؟ بدون شك، آنهايى كه ظاهراً عليه ايران شعار مى دهند. مظاهرات صورى بر ضد رژيم ايران راه مى اندازند. و همين ها هستند كه به بهترين وجه براى ايران مى توانند فعاليت كنند، نه آنهايى كه از دور يك طفل هم ميتواند آنها را متهم به جاسوسى براى ايران بكند. نجيب كابلى بهترين فعاليت ها را براى ايران ميتواند انجام دهد. چون هيچ كس به او شك نمى كند، جاسوس ايران باشد.
كمباور كابل، يك نام مستعار است كه تحت اين نام چهره اصلى را پنهان كرده اى!
19 سپتامبر 2014, 12:07, توسط جیلانی بغلانی
طارق جان، به اندازهء یک بند تنبان، سواد نداری، به بین، هیچ سرت از مقالهء استاد کمباور، بیرون نشده،مثلی که میخواستی به نفع رژیم ارتجاعی ایران، چیزی بگویی، اما از شدت حواس پرتی ، نتوانستی مثل آدم گپ بزنی!
20 سپتامبر 2014, 09:21
جناب محترم کمباور کابلی! به جواب سوال شما میباید رک و راست گفت که قدرت های غربی به سرکردگی امریکا در موقعیت های دشوار به یاری رژیم به اصطلاح اسلامی ایران میرسد زیرا انها ماحیت این رژیم که با ظاهر اسلامی و در باطن ضد اسلام هست را خوب میشناسند، خود رژیم هم احساس ضد اسلامی بودن در لباس اسلامی را تا حال باور ندارد یعنی هنوز نداسته هست در زمان حکومت صفویه چندین هزار (شاید بیشتر از 55 هزار) حدیث یا قانون جعلی بدون سند قصدا ایجاد و نسبت داده شد به پیامبر اسلام. بنا اگر بتواند چنین نظام با قوانین جعلی اسلام بنام اسلام ظهور و بست و توسعه بیابد میباید گلیم اسلام را یک سره جمع شده دانست. این هست که امریکایی ها نمی گذارند رژیم به ظاهر مسلمان ولی در باطن دشمن اسلام از بین برود.
بعید نیست امریکایی ها اسم وحشی های که از ظلم نظام به رهبری نظام به اصطلاح اسلامی ایران در عراق ایجاد شده را سرطان خوانده در حالیکه این ایران هست که سرطان اسلام هست نه مرض های که از ان در بدن اسلام ایجاد میگردد.
20 سپتامبر 2014, 16:00
مذهب دروغ شيعه صفوي كه تحت الحمايه دشمنان اسلام به سر كرده گي امريكا ميباشد ميبايد از جانب كفار حفاظت شود تا تمام عالم اسلام منحرف گرديده به آن بپيوندند اينرا اگر اشخاصيكه نمي دانند، بايد بروند شبكه هاي ماهواره يي هدايت كننده ما شيعيان (وصال حق، نور، توحيد و كلمه) را كه يكي آن شبكه تلويزيوني كلمه ميباشد را تماشا كنند مخصوصا برنامه شيعه صفوي مذهب دروغ با گردانندگي شيعه هدايت يافته استاد باقر سجودي را ببينند تامگر به اسلام واقعي برگردند.
با احترام
21 سپتامبر 2014, 17:00, توسط محمد
هاها ها ها ها سنی شده اسلام واقعی طالبان القاعده گرو داعش بکوحرا اینها اسلام واقعی است اگر اسلام واقعی همین ها باشند پس فاتحه اسلام را باید خواند سنی پیرو عمربن خطاب که خطاب سری دوخترش تجاوز کرده از ان عمر بی سواد به دونیا امد ابویکروعمر در زمان پیامبر(ص)میخواست پیامبر را ترور کند که ایه در باره اش آیه قران نازل شد توبه کردند سنی یعنی دین انتحار همین حالا بینید انتحاری ها که هستند ابروی اسلام را بردید با این کارتان
23 سپتامبر 2014, 15:21
محمد جان تو در مورد اصحاب مشخص راست نمي گويي، خدا در قران در مورد اصحاب چيزي متضاد از تو ميگويد، پس برو يك كمي قران بخوان تا مگر بداني كجاي اسلام قرار داري و در مورد مسله داعش و طالبان بايد گفت كه اين وحشي ساختن اهل سنت بوسيله ايران رافضي اتفاق افتاده ور نه اهل سنت مثل رافضي هاي ايران حق خور و به راه باطل نيستند.
23 سپتامبر 2014, 20:52, توسط محمد
بلی خدا در در قران در مورد صحابه واقعی چیزهای خوب گفته ولی بعضی از همین صحابه را خدا در قران منافق خطاب کرده برادر لا اقل کتابهای خود تان را بخوانید وقتکه عمر و عثمان از جنگ احد فرا کردند آیه قران در این مورد نازل شد آیه قران (ومامحمد الارسول قد خلت من قبله الرسول آفاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شِی وسیجزی الله الشاکرین )سوره ال عمران...ونیست محمد مگر رسولی که پیش از او رسولانی امدند ودر کذشتند. پس اگراو بمیرد یاکشته شود.آیاشمابروی پاشنه های خود به عقب واژگون می شوید؟ وهرکس به روی دو پاشنه پای خودش به عقب واژگون شود آبدا به هیچ وج به خداوند ضرری نمی رساند وخداوند بزودی پاداش سپاسگزاران را می دهد.. این ایه درغزه احد نازل شد در باره کسانکه در حمله شدید دوشمن پابه فرار گذاشته وپیامبررا درآن معرکه خونبار تک وتنهاگذاشتند جزوجود مقدس علی (ع) وافرادی معدودی چون ابودجانه انصاری وسهل بن حنیف که گرداگرد رسوالله را گرفته بود از جمله فراری ها عمربن خطاب وعثمان شما هم بودند این لکه ننیگ عمر در 26روایات در کتب خودشما عمری ها هم امده از جمله کتاب ابن هشام الحمیر.سرت النبویه جز(2) صفحه 415 .دوم کتاب ابن کثیر بدایه والنهایه جز(4) صغحه 264 سوم سیوطی در درالمنثور جز 2 صفحه 88 چهارم طبری /جامع البیان جز 4 صفحه 193 پنجم کنزالعمال جزه 2 صفحه 376ووووووووو شما عمری ها پایه مذهب تان به دروغ وظلم پایه گزاری شده است عمری که بعد ازچند روز از وفات پیامبر خانه دوخترش را به اتش کشید وهمیشه به پیامبر بی اخترمی میکرد و قران میگوید .. یاایهالذین آمنو لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی ولی این عمر که از اول به به پیامبر اینمان نیاورده بود همیشه خلاف قران صدایش ازصدای پیامبر بلند میکرد از جمله روز اخری عمر پیامبر که قلم کاعذ خواست گفت چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید عمر مخالفت کرد وبضی میگفت بگزارید پیامبر بنوسد بین انها در جضور پیامبر سروصدای شد که پیامبر را ناراحت کرد تا جای که گفت بروید بیرون از نزد من شما پیرو چنین ادمی هستید حالا هم همه کثافت کاری های خود تان را پای دیگران می کنید میگوید طالبان را ایران دروست کرده وقتکه طالب وارید افغانستان شد اول چند دبلومات ایران را کشت حالا هم داعش که رهبر شان ابوبکر البعدادی حکم تکفیر شیعه را داده در یک روز فقط در ساعت 700نفر شیعه را سر بریدن این را هم ایران دروست کرده بکوحرا را در نجریه که چند دوختر جوان را گرفته برای فروختن انهارا هم مسلما ایران دروست کرده ....هاها حرقی بیگو که حداقل خودت قبول کنی من طرف دار ایران نیستم ولی چیزهای را تونوشته با هیچ عقل سالم سازوکاری ندارد از شما خواهش میکنم ادرس های که از کتب های خودتان دادم مراجعه کن بیخوان عینک تعصب را از چشمانت بردار از عقل خود کار بگیر وو
25 سپتامبر 2014, 15:55
محمد جان شما قران با معنا و تفسير ملاي منحرف ايراني خواندي كه هر آيه خوب براي حسين خام سياست و حسن ميدان گريز و متهم به سوي مديريت و علي بيخبر از كل قانونن اسلام نسبت داده ميشود و هر آيه بد به عمر و عثمان نسبت داده ميشود، برو قران با معنا و تفسير ابن تيميه بخوان تا مگر اسلام را درست درك نمايي.
25 سپتامبر 2014, 20:22, توسط محمد
میگویند در گوش خر لجوج اگر سوره یاسین هم بیخوانی از جوی نمی پره عزیز عینک تعصب را از چشمانت بر دار من تقریبا از 6 کتب خود شما ادرس دادم چرا خود را به کوچه حسن جپ میزنی ؟؟ با وجود که این کتب های شما برای من به اندازه سر سوزن ارش ندارد ولی چون شما به ان عقیده دارید نوشتم تو انقدر جاهل هستی که ارزش بحث راهم نداری ابن تیمیه یکی از مفسید ترین ادم و دوشمن اهلبیت پیامبر است جای تعجب نیست شما عمری هستید عمر که به دوختر پیامبر رحم نکرد ابن تیمه تاریخ را جعل نمیتواند این ابن تیمیه که میگوید سفربرای زیارت پیامبر حرام است کیفیت زیارت پیامبر از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمی کند . سوگمدبه پیامبروقران ویاسوگنددادن خدا به انها شرک می باشد برگزاری مراسم
جشن وشادی درتولدپیامبر بدعت به شمار می رود. انکار همه فضائل اهلبیت پیامبر.او به جهت مخالفت بامذاهب چهارگانه اهل سنت او بارها توسط خود اهل سنت دستگیر وزندانی شد علمای اهل سنت در رد اش کنابهای نوشت .آیین وهابیت در قرن 12هجری بر اساس افکار او پی ریزی گردید من مظمئینم که تو حتی کتاب این شخص را هم نخواندی تو مثل عمر بن خطاب که حتی تیمم اش را یانداشت بی سواد هستی که که نمیدانی ابن کثر .سیوطی ووووو که ذکر کردم شیعه هست یا سنی؟ اگر من قران را از ملای ایرانی تفسیر کردم تو مرد شو اشتباه اش را بیان کن یابا تفسیر بن لادن وملاعمر تفسیر کن که ما هم بیدانم جقدر از قران آگاهی داری یا با تفسیر وهابیت سعودی یهودی زاده ها تفسیر کن
26 سپتامبر 2014, 13:52
محمد جان توهين نكن، تو كه معناي قران را تحريف مينمايي بدون شك كتاب هاب علماي ما را كه خودت ميگويي ارزش برايش قايل نيستي را هر طوريكه بخواهي به آن دروغ اضافه مينمايي من مذهب سراپا دروغ صفويت شما را خوب ميشناسم و آنرا از شيعيان هدايت يافته (سني شده) چون آيت الله ابوالفضل برقه يي قمي و علي قلندران و استاد باقر سجودي و ديگران ميشنوم و ميخوانم، خوشا آنروزي كه ملت هاي دنيا با مذهب سراسر كذب شيعه رافضه پي برده مسلمان واقعي شوند. پس با اميد ياالله
26 سپتامبر 2014, 17:55, توسط محمد
بجای تهمت اگر واقعا مردی بیگو چه تحریفی ؟؟؟؟؟؟؟ توضیح بیده تا همه بیداند اگر واقعا به خدا عقیده و باور داری که میدانم نداری اگر داشتی به این راحتی تهمت نمی زدی بیگو چه دروغ آضافه کردم به گتابهای علمای شما ؟؟؟؟؟ خوب بگو هاهاهاهاها شیعه هدایت یافته سجودی بابا تمام دروغ های سجودی را فاش کرند اون اصلا شیعه نبود ه دروغ گغته تو باید کتاب هابی که درباره مذهب حقه اهلبیت توسط عالم مشهور وهابی که شیعه شده بیخوانی تا شاید روشن شوی نام کتاب (آنگاه هدایت شدم ) نام شخص که عالم مشهور وهابی از تونس است بنام (دکترمحمدتیجانی از شهر قفصه یکی از شهرهای جنوبی کشور تونس در سال 1936 میلادی در خانواده ای سرشناس ومذهبی دیده به جهان گشود تحصیلات مرحله را درهمان شهر گذراند وسپس در دانشکده علم وصنعت ادامه تحصیل داد وبه رتبه مهندسی نائل شد ایشان از کودکی به معارفی دینی علاقه فراوان داشت وبااستعداد فوق العاده ای که داشت در علم وتقوی معروف گردید و درهمان سنین جوانی امام جماعت شهر بود وتدریس تفسیر وفقه نیز می نمود وی مسافرت های متعددی به مصر حجاز عراق وگشورهای دیگر برای کسب معرفت واگاهی و ادای حج وعمره داشته است که در همین مسافرتها وبرخورد ها به حقانیت مذهب شیعه پی برده ورسماتشیع خود را اعلام نمود وی در پی اذیت وآزار رژیم تونس از ان کشور به پاریس مهاجرت وهم اینک با خانواده خویش در انجا زندگی می کند در حال حاضر ایشان با داشتن مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس مشغول تدریس می باشد یا کتاب شب هاب پیشاور را بیخوان که علمای شیعه جه شکست علمای شمارا داده ابروی مذهب دورغین عمری را برده گرچند ان کتاب در پاکستان ممنوع چاب شده ولی اگر واقعا در پی تحقیق هستی ان کتاب را پیدا کن بیخوان تا مسلمان واقعی شوی ان وقت میفهمی که تا حالا چرا در مقابل ادله وبرهان حمکم شیعه عاجز امد به ناچار دست به انتحار می زنید این از عجز شماست که بجای منطق از انتحار استفاده میکنید اگر دلیل داشتید حتمآ این کار را نمی کردید حالا تو هم راه اسان را انتخاب کردی بجای جواب فقط یک کلمه تهمت که آیه قران را تحریف کردم توان این را هم نداری که بیگویی چه تحریفی توضیح هم داده نمیتوانی صحیح ترین کتاب شما صحیح بخاریست که بعد از 400چهارصدسال بعد از پیامبر توسط یک ازیک اسماعیل بخاری نوشته شده که نه اصلش معلوم هست نه نصبش . شما پیرو عمری هستید که استاده بول میکرد (قال عمربن خطاب البول قائما احسن ِلدبر والبول جالسا ارخی لدبر) عمربن خطاب گفت کسیکه استاده بول کند نشیمنگاه او سفت میشود وکسیکه نشسته بول کند نشیمنگاه او نرم میشود آدرس این مطلب در منابع اهل سنت کتاب سنن کبرای بیهقی جلد اول صفحه 102 بروید مطالعه کنید اگر نبود هرچه میخواهی بیگو شمارا بخدا قسم اگر باورش داری بیخوان بیبین راست میگویم یا دروغ بابا شما را علمای تان فریب داده مذهب شما کاملا باطل است میدانی چرا عمر این کار را میکرد ؟؟؟؟ عمر خراب بود از پشت میداد انجایش یعنی شرم گاهش پاره بود باور کن اگر کتابهای خود تان را بیخوانید میدادنید که تابحال در چه مذهب مزخرفی عقیده داشید باور کن از خودتان خجالت می کشید که چقدر نادان بودید
27 سپتامبر 2014, 09:37
محمد جان، تو چی که به دروغ از امام جعفر دارید که یک آیه از قران فعلی در قران فاطمه نیست، یک مرتبه معنای قران خودت را با قران ما مقایسه کن ببین راه کجا و شما کجا رفته اید، در مورد استاد، باقر سجودی به سر زنده هر شب در تلویزیون ماهواره یی کلمه داد از هدایت ما شیعیان و برون رفتن از مذهب سراسر دروغ ما میگوید به شما محمد جان حق میدهم با داشتن مذهب کذب در اینجا هم دروغ بگویی ولی آن دو هدایت شده (سنی شده) که یکی آیت الله (ابوالفضل ابن رضا برقعی قمی) هست و دیگری محقق (حیدر علی قلمداران) هست هیچ زبانت و بیانت معلوم نشد به هر حال، در قسمت اینکه در باره کتاب (آنگاه که هدایت شدم) نوشتی و انرا نسبت دادی به عالم به فکر خودت وهابی، میباید گفت که شیعه هدایت یافته مثل استاد باقر سجودی جواب کتاب فوق را بنام (آنگاه که گمراه شدی) قبلا برای شما تحریر داشته فقط یک کمی برای اینکه ایمان ببری و مسلمان بمانی برو تحقیق کن و کتاب را از سایت کلمه بگیر و بخوان تا هدایت شوی.
بد اخلاقی ها و اتهام های دیگرت چیزی از اسلام من را کم نمی کند چرا در مورد کدام اصل و اصولی بیانات ندادی، برو مسلمان شو.
27 سپتامبر 2014, 14:44, توسط محمد
عزیز که حتی از اسمت خجالت میکشی من گفتم که اطلاعات ایران پرونده ایشان را در اورده حتی فامیلی شان هم نشان داد ه ایشان از اول سنی بوده نه گفتم مرده ولی تو کتاب شب های پیشاور که همه عمای سنی وشیعه در ان جا جمع شدن از تمام کشورهای اسلامی روبرو بخث کرده که از رادیو پاکستان هم پخش می شده بعد از چند هفته با شکست علمای عمری به پایان می رسد الان هم ان کتاب موجود است بیخوان تا آگاه شوی اون دو شخص دیگر که کفتی من به راستی نمی شناسم ولی یک عالم بر جسته یمنی فارغ التحصیل از دانشگاه های عربستان سعودی که شیعه شده بنام عصام یحیی عماد که این عالم دوشمن شیعه بوده میخواسته برضد شیعه کتاب بنویسد بعد میگوید منکه میخواهم بر ضد شیعه کتاب بینوسم باید کتابهای شیعه را هم مطالعه کنم در این تحقیق بر عکس در حقانیت مذهب اهلبت پیامبر پی می برند مسلمان حقیقی میشود دست از مذهب ترور وانتحار بر می دارد دست از مکتب که مکتب را می سوزاند و زنها را از مکتب جلوگیری میکند برمیدارد دست از مذهب جهل که پیرو یک جاهل مثل عمر است بر میدارد عمری که تیمم یلد نبود. آیاصحیح است ان چه را که میگویند خلیفه دوم تیمم را نمی دانستید اگر کسی از او می پرسید در صورت جنابت و نبودن آب تکلیف چیست؟؟؟؟؟؟ در جواب میگفت نماز را ترک کن تا اب پیدا شود . واگرتا دوماه هم آب نمی یافت جناب عمر نماز نمی خواند . امام نسائی چنین روایت می کند عمری بفهم این شخص سنی است شیعه نیست برای این گفتم که باز تهمت نبندی امام نسائی میگوید ( کناعند عمرفآتاّه رجل فقال.یاآمیرالمؤمنین ربمانمکث الشهر والشهرین ولانجدالماء؟ فقال عمر أماأنا فاذالم أجدالماء لم أکن لآصلی حتی أجدالماء ... ادرس نسائی جلد1 صفحه 168 . همچنین مسلم در صحیح خود در کتاب حیض باب تیمم این حدیث را اورده است این که صحیح ترین کتاب شماست آمام بخاری هم این حدیث را اورده ولی انجا که عمر میگوید اگر جنب باشم وآب یافت نشود نماز نمیخوانم را به احترام آبروی عمر حذف میکند تامبادا متهم به ناآگاهی از احکام اسلام و سبک شمردن نماز وترک آن بشود . بخاری 7.1 باب المتیمم هل ینفخ فیهما برادران عزیز خلیفه ی پیغمبری که اینقدر بی اطلاع از احکام الهی باشد از بقیه چه توقع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آگر مردی برو تحقیق کن چرن گفتن را بس کن بجای تهمت که من دروغ میگویم جوابم را بده تو فقط میگویی دروغ میگویم ولی نمی گویی چه دروغی ؟؟؟؟؟؟ تو خودت به کتابهایت اهمیت نمی دهی از من چه توقع داری؟ صحیح مسلم که از معتبر ترین کتاب شماست اگر قبول ندارید چرا اسمش را گذاشتید صحیح بخاری یاصحیح مسلم ؟ اسم اش را بدل کنید اسمش را بگزارید غلت بخاری .
27 سپتامبر 2014, 15:00
محمد جان اينه از توهين گذشتي و آدم شدي، انشالله مسلمان هم خواهي شد اگر همين طور به حرف ها گوش دهي، ازكتاب شبهاي پشاور گفتي، در جوابت بايد گفت كه ان كتاب با اصطلاح چي وقت مورد (از دنيا رفت) پارسال. برو باز در سايت كتابخانه كلمه كتاب روز هاي پشاور ردي بر كتاب شب هاي پشاور بخوان تا مگر مسلمان شوي. ان دو شخصي كه گفتم را بشناس وگر نه تو هم مثل آنها تا چهل سالگي نا مسلمان خواهي بود، عصام يحيي از يمن بوده و از پدر و مادر شيعه هست نوار كاكايش را يك زمان از شبكه مستقله ديديم، كلي به دروغ عصام خنديديم خوب اين دروغ گويي و كذب كار مذهب شيعه صفوي هست. عمر و علي صدقه اسلام باد خلق شده بودند تا اسلام را كمك كنند نه اينكه در مذهب من و شما خصوصيات شيطاني و الهي به انها تعلق بگيرد. برو مسلمان شو.
28 سپتامبر 2014, 10:19, توسط محمد
جرنیات را بس کن من به شیعه بودم افتخار میکنم از دین انتحار وجهل شما که ابروی اسلام را بردید بیزارم لقب دوم مسلمانها شده تروریست این توسط دین مزخرف عمری است مراث گران بهای عمر ترور بود که تاحالا پیرو او چنین کار را میکند در این که عمر وابابکر میخواستند پیامبر را هم ترور کنند آیاه قران که شیعه وسنی باور دارند .یيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَکُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ. این سوره را بروید به تفسیر خودتان بیخوانید بینید که درباره ترور پیامبر هست یانه من تفسیر نمیکنم باز میکویی تفسیر شیعه است تحریف شده است چون شما عمری ها فقط همین کار را بلدید . وآما چکسی میخواست ان حضرت را ترور کند ادرس از کتابهای خود شما میدهم نه از شیعه اين كه اين افراد چه كساني بودهاند . برخي از علماي اهل سنت همانند ابن حزم اندلسي كه از استوانههاي علمي اهل سنت به شمار ميرود نام اين افراد را آوره است. وي در كتاب المحلي مينويسد:
أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلى الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوكَ.
ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) را داشتند و ميخواستند آن حضرت را از گردنهاي در تبوك به پايين پرتاب كنند.
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاي456هـ)، المحلي، ج 11، ص 224، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة – بيروت؛
و دار الفكر، توضيحات: طبعة مصححة ومقابلة على عدة مخطوطات ونسخ معتمدة كما قوبلت على النسخة التي حققها الأستاذ الشيخ أحمد محمد شاكر.
باز رد شبهای پیشاور آره روبرو که قدرت بحث را ندارید شکست خوردید بعد در خانه تنها نشتید کسی هم نیست که غلت های شما را بازگو کند بازرد مینوسید خیلی خنده داره نه؟ کتب شب های پیشاور کتاب هست که جریانات که بین علمای سنی وشیعه افتاده بود بازگو کرده که انجا چه اتفاقهای افتاده بود که علمای شما ودین پوچ عمری مفتضح شده بود (میگوید موش تا وقتکه پشک را ندید اسمش را عبداکریم میماند ) پشت سر نشسته هر کس میتواند یک چرندیات بینوسد مرد انست که روبرو حقانیت خودش را سابت کند . گفتی که از توهین گذشتم کدام توهین؟ اینکه گفتم عمر بن خطاب استاده بول میکرد؟ یا تیمم بلد نبود ؟ اینکه حرف من نیست در معتبر ترین کتاب شماست با سنت صحیح ادرس اش را هم دادم نه تنها شما همه میتواند برود بیبیند بیند که راست میگوید که دروغ ؟ اگر این توهین است پس چرا در کتاب های شماست ؟ حد اقل کتابهای خودتان را مطالعه کنید بیبینید این ترور وانتحار شما از چه وقت شروعیش بوده پایه گزاری اش از عمر بود میدانی اولین کار آبابکر وعمر ترور پیامبر بود که موفق نشد دوم اش 3 روزبعد از وفات پیامبر خانه زهرا دوختری پیامبر را آتش زند بعد زهرخواراندن امام حسن توسط زنش به توطئه معاویه شما .بعد شهادت امام حسین توسط فرزند معاویه بزید بابا مذهب شما مذهب ترور وانتحار است همین حالا بینین چیزی که انتحار میشود از عراق گرفته تا سوریه پاکستان مصر افغانستان همه عمری هستند در هفته پیش یک عمری میخواسته که عمل تروریستی در استرالیا انجام دهد که توسط پلیس استرالیا باضرب پلوله زخمی میشود مذهب عمری مثل مرض سرطان بلای جان همه مذاهب و انسان ها شده است در غزنی چه میگزد ؟همه اش پیرو جهل عمر است شما با این مذهب مزخرف لکه ننگ در دامن بشریت شدید آبروی اسلام را بگذار ابروی بشر را بردید
28 سپتامبر 2014, 14:54, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! آدرس را كه شما از قول ابن حزم أندلسي در بارهء ترور پيامبر توسط اشخاص فوق الذكر آورده ايد صحت ندارد، اتهام به اين بزرگي را آنهم شما از آيهء صريح قرآن روايت ميكنيد خيلي سنگين است، چرا شما پيش از آنكه به شيعه بودن يا سني بودن افتخار كنيد به مسلمان بودن افتخار نميكنيد؟ جناب شما در بست فرقهء اهل تسنن را بخاطر اعمال سازمانهاي افراطي ؛ تروريست خطاب ميكنيد واز هيچ نوع اتهام ناروا تا سطح متهم نمودن نزديك ياران پيامبر به ترور پيامبر رو گردان نيستيد ، درحاليكه خود اهل تسنن بيشترين قربانيان سازمانهاي تروريستي اند، امروز بيشترين مخالفان سازمانهاي تروريستي اهل تسنن در عراق وأفغانستان وپاكستان ميباشند، در حاليكه جمهوري اسلامي ايران با همين سازمانها از جمله طالبان والقاعده بارها وارد معامله هاي ننگين شده، به آنها در داخل خاك ايران زمينهء آموزش هاي نظامي را فراهم كرده است، قطع نظر از اعمال وكردار مقامات آخوندي ايران سوال من از شما اين است كه : چنين تعصب كور شما چه نفع براي شما وبراي جامعهء مذهبي سني يا شيعه در بر دارد؟
28 سپتامبر 2014, 15:21
محمد جان ميراث دار ترور خميني ملعون بي خاصيت بود نه عمر، باز با قران از دروازه تحريف چيزي آوردي و به فكر علماي رافضي باور كردي بيچاره، در مورد كتاب روز هاي پشاور ردي بر كتاب شبهاي پشاور را بخوان تا بداني بر چي ميبالي، علي شما در نهج البلاغه ميگويد ايكاش (از دست سوي مديريت و ظلمي نا حق كه كرده) خلق نميشدم تا اين همه بدي ها از من صادر نمي گرديد، و ايكاش به دنيا نمي آمدم ... حالا خود ببين عمق فاجعه كه علي خلق كرد به فكر خودش تا كجاست؟ ولي اين منو شما احمق ها هستيم كه به او عصمت قايليم، تاسف بار است. باز ميگويم برو مسلمان شو با گرفتن كتاب هاي ذيل از وبسايت انترنتي كتابخانه عقيده:
کتاب اصول دین از نظر قران، كتاب خرافات وفور در زیارات قبول، کتاب دعای ندبه و خرافات ان، کتاب بر رسی علمی در احادیث مهدی از آیت الله سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی
کتاب بلکه گمراه شدی از خالد عسقلانی
کتاب روز های پشاور ردی به کتاب شب های پشاور از محترم محمد باقر سجودی
کتاب افسانه مذهب جعفری از د. طه حامد الدلیمی
کتاب ای شیعیان جهان بیدار شوید از موسی موسوی
ادرس كتابها: وبسايت انترنتي كتابخانه عقيده
28 سپتامبر 2014, 16:49, توسط محمد
قربان عقل شوم عمر قبل اخمینی بوده گفتی قران راتحریف کردم چشمت را میبندی هرچه دلت میخواهد میگویی من نوشتم من تفسیر نمی کنم خودت تفسیر کن یک بار با چشمان باز دوباره چیزهای که من توشتمبیخوان بیخوان تعصب چشمانت را کور کرده عقلت ذائل شده من از تو سوال دارم تا بیحال یک شیعه انتحار کرده؟؟؟؟؟؟؟ همین امروز در کابل چه کسی انتحار کرده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ روز عاشورا چه کسی انتحار کرده بود این ادم های را که نام بردید مثل تو ست بی سواد ضد اهلبیت پیامبر است تو عیر از اینکه بوگویی دوغ هست تحربف کردم اصلا استدلال دیگری دارید انها هم مثل تو
آقای پرویز نور افتاب را نمی شود با دوانگشت پنهان کرد از انکار شما چیزی از گناه کبیره عمر کم نمیشود کتاب ابن حزم اندلسی یک کتاب مشهور است نمیتوانی به این سادگی بیگویی صحت ندارد من این کتاب را دارم 100 در صد مطمئنم به صحت این روایت آلان عصری نیست که به همین سادگی از جرم وجنایتها چشم پوشی شود آقای پرویز این گره ها فراطی توسط عربستان وقطر و ترکیه کمک میشود نه ایران بله شاید ایران از روی مجبوری با انها معامله کره باشد ولی همین طالبان تا وارید افغانستان شدن اولین کار که کردند دبلوماتهای ایرانی را کشتند این افراطیهای را که گفتی چه کسانی هستند همه اش بیدون استثنی سنی هستند 100 در صد کسانکه انتحار می کنند سنی هاست تمام کاشت تریاک و مواد مخدر هم در مناطق اهل تسنن است این را هم ایران بشما گفته انجام دهید حتی این را هم اگر بیپذیریم که ایران گفته باز از جرم شما عمری ها کم نمی شود چون شما مثل عمر جاهل ونادان هستید هر کس که شما را گفت بیگیر از پای فلانی شما بیدون فکر این کار را میکنید این هم ازجهل شماست دشمن امام علی(ع) بنا به"" اسناد تسنن""، حرام زاده است
عاصمی مکی و موفق خوارزمی مینویسند :
عن أبی بکر الصدیق قال رأیت رسول الله ختم ختمة وهو متکئ على فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین أنا سلم ....... لا یحبهم إلا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم إلا شقی الجد ردیء الولادة.
ابوبکر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تکیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود:
ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد.
منابع: العاصمی المکی ، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ) ، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی ، ج 3 ص 44 ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب .. این هم ادرسهای کتاب کسی دوشمن علی است حرام زاده هست در منابع معتبر شماست احتیاط کن عیزیز که حتی از اسمت خجالت میکشی
دانش امام علی علیه السلام
بسمه تعالی
مقام علمی امام علی علیه السلام
تمام دانشمندان اهل سنّت در کتابهاى خود این حدیث شریف را از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله آوردهاند که ایشان فرمودند:
أنا مدینة العلم وعلیّ بابها؛
من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است.
ما نام تمامى کسانى که این حدیث را در کتابهایشان آوردهاند ذکر مىکنیم
1-عبدالرزاق بن همّام صنعانى؛
2. یحیى بن مَعین. کسى که پیشوا در علم رجال و خدشه نمودن در اسناد حدیث است؛ ولى با این وجود، این حدیث را رد نکرده و آن را صحیح دانسته است
3. احمد بن حنبل
5. ابوبکر بزّار؛
6. محمّد بن جریر طبرى؛
7. طبرانى؛
8. ابوالشیخ؛
9. ابن سقّا واسطى؛
10. ابن شاهین؛
11. حاکم نیشابورى؛
12. ابن مردویه؛
13. ابونعیم اصفهانى؛
14. ماوردى؛
15. خطیب بغدادى؛
16. ابن عبدالبر؛
17. سمعانى؛
18. ابن عساکر؛
19. ابن اثیر جزرى؛
20. ابن نجّار؛
21. جلال الدین سیوطى؛
22. قسطلانى؛
23. ابن حجر مکى؛
24. متقى هندى؛
25. ملا على قارى؛
26. مَنّاوى؛
27. زرقانى؛
28. شاه ولى اللَّه دهلوى
این کتب اهل سنت است شیعه نیست آگاه شوید باز کفتی علی در نهج البلاغه جنین گفته کجاشت کدام صفحه گفته ؟؟؟؟؟؟؟؟ بگو من نهج البلاغه دارم بگو که همه بیدانند مثل من ادر بیده تا من همان صفحه در اینجا بیاورم تا همه بیبند
28 سپتامبر 2014, 19:27, توسط محمد
پشيماني ابوبکر در آخرين روزهاي زندگي
ابوبکر در آخرين روزهاي عمرش چنين آرزو مي کند :
إني لا آسى على شيء من الدنيا إلا على ثلاث فعلتهن وددت أني تركتهن ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله صلى الله عليه وسلم.
فأما الثلاث اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شيء وإن كانوا قد غلقوه على الحرب، ووددت أني لم أكن حرقت الفجاءة السلمي وأني كنت قتلته سريحاً أو خلّيته نجيحاً ... .
تاريخ الطبري، ج2، ص 619، تاريخ الإسلام للذهبي، ج 3، ص 117، مجمع الزوائد، ج 5، ص 202، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، كنز العمال، ج 6، ص 631، ح 14113، تاريخ دمشق، ج 30، ص 419، لسان الميزان، ج 4، ص 189 و... .
من از دنيا هيچ اندوهى به دل ندارم ، جز اين كه اى كاش سه كارى را كه كردهام نميكردم و سه كارى را كه نكردهام انجام ميدادم و سه چيز كه اى كاش از رسول خدا پرسيده بودم .
اما آن سه كار كه اى كاش نكرده بودم :
اى كاش در خانه فاطمه را نميگشودم هر چند با بسته بودنش كار به جنگ ميكشيد
و اى كاش فجأة را به آتش نميسوزاندم و او را به آسانى و نرمى كشته بودم يا پيروز و كامياب رهايش كرده بودم ... .
اين آروزيي كه ابوبكر در آخرين لحظات عمرش ميكند ، دقيقاً همان چيزي است كه خداوند در آيۀ مباركۀ 99 سورۀ مؤمنون نقل ميكند .
خداوند در اين آيه ميفرمايد :
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ . لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ .
المؤمنون / 99 _ 100 .
زمـانـى كـه مرگ يـكـى از آنـان را فرارسد ، گويد : پروردگارا !مرا بازگردان ، تا آنچه را فروگذار كردهام كار نيك انجام دهم ؛ ولى چنين نيست ، اين سخنى است كه او برزبان مى راند ، ( و اگـر بـازگـردد كـارش هـمـچون گذشته است ) و پشت سر آنان جهان ميانه اى است (برزخ ) تا هنگامه قيامت .
بلي ، خداوند آن قدر فرصت به ابو بكر ها داد كه بتوانند در اين دنيا بتوانند اعمال نيك انجام دهند ؛ اما آنها از انجام اعمال نيك صرف نظر و به اعمال زشت روي آوردند و وقتي ديدند كه وعدۀ خداوند در حال تحقق است ، از خداوند درخواست ميكنند كه ايكاش بار ديگر به ما اجازه مي دادي تا اين كار ها را انجام نمي داديم و به كارهاي نيك روي ميآورديم ؛ اما خداوند در جواب مي گويد : « كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا » .
در موردی دیگر ،ابوبکر خطاب به پرنده ای روی درخت:
خوشا بحال تو ای پرنده ،میوه می خوری وبر درخت می نشینی ونه حساب وکتابی داری ونه عتاب وعذاب الهی! ای کاش من هم در کنار راه (علفی)بر درختی بودم وشتری بر من می گذشت ومرا میخورد ،سپس مرا همراه سرگین خود خارج می کرد وهرگز از بشر نبودم.
ای کاش مادرم مرا نزائید ه بود ای کاش گاهی در لالی خشتی بودم.
تاریخ طبری /ص41 - الریاض المنظرج1/ص134 - کنز العمال /ص361 - منهاج السنه ابن تیمیه ج3 /ص120
قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةُ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِي) .
( فاطمه پاره تن من است , هر چه او را غضبناك كند مرا غضبناك كرده است ) .
صحيح البخاري ج 3 كتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص 1374/ خصائص الإمام عليّ للنسائي ص 122/ الجامع الصغير ج 2 ص 653 ح 5858/ كنز العمّال ج 3 ص 93 ـ 97/ منتخب بهامش المسند ج 5 ص 96/ مصابيح السنّة ج 4 ص 185/ إسعاف الراغبين ص 188/ ذخائر العقبى ص 37/ ينابيع المودّة ج 2 ص 52 ـ 79. عمری ها خوب فکر کنید پیامبر میگوید هرکس فاطمه را غضبناک کند مرا غضبناک کرده هر کس مرا غضبناک کند خدارا غضبناک کرده فاطمه زهرا (س) وفات کرد که با عمر وابوکر غضبناک بود تا اخر عمر باان دو حرف نزد حتی وصیت کرد مرا شبانه دفن کنید تا آبوکر وعمر سری جنازه من نه یایند. از شما سوال دارم کسی خدا را غضبناک کرده باشد مسلمان است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ صحیح بخاری را که قبول دارید البخاری ج 3 کتاب الفضائل باب مناقب فاطمه (ص 1374 شما خودتان کتابهای تان را باور ندارید از دیگران چه انتظار دارید؟؟؟؟؟؟؟ من میدانم که میگویی دروغه من برایت حق میدهم اینها حقیقت های تلخیست که باور اش مشکل است . من هم ارزو میکنم کاش حقیقت نداشت ولی متآسفانه حقیقت دارد اگر فقط در کتب شیعه بود من هم نمی پذیروفتم در صحیح ترین کتب های شماست من حدبث را که اوردم از کتب خود شما اوردم تا حجت برای شما تمام شود پذیرفتن این حقیقت مثل نوشیدن ذهر تلخست خق میدهم که خود را با اب و اتش بزنید تا بگویید دروغه ولی اینکه فقط بگویید دروغه دردی را دوا نمیکند فقط دارید خودتان را فریب می دهید و بس الان نمتوانید تمام کتاب های خود را اتش بزنید چون الان در اکثری خانه ها صحیح بخاری ومسلم موجود است حالا مردم مثل قبل بی سوادنیستند که بگوئید اینها دورغه این عوام فریبی شما دیگر اثرندارد .. مجبورید یک فکری بحال تان بکنید .این حدبث های را که اوردم از کتب شماست که باز نگویی به فکر علمای رافضی باور کردی اگر صحیح بخاری هم قبول نداری میگویی از رافضیست دیگر باید به شما این جهل را تبریک گفت
28 سپتامبر 2014, 20:45, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! شما تمام مباحث را باهم خلط ميكنيد، وبعد براي بكرسي نشاندن دلايل خودتان به فحش ودشنام پراگني رو مي آوريد، درست كاريكه آن حجت الاسلام هزاره تبار كه در تلويزون اهل بيت با مردم مشت ويخن ميباشد، الان نامش يادم آمد آقاي الله ياري.
شما شايد آقاي الله ياري يا كدام يك از مريد هايش باشيد، بهرترتيب، ابن حزم أندلسي چنان ادعاي بزرگ را عليه اشخاص فوق الذكر نكرده است، اگر كرده است شما نام كتاب ، جلد وصفحه اش را از طريق اسكاين فوتو كاپي نموده وبخواننده هاي كابل پرس پيشكش كنيد تا ادعاي تان درست ثابت شود، در غير آن من نيز ميتوانم چهارتا جملهء عربي را قطار نموده ودر آخر آن بنويسم اين قول فلان عالم شيعه يا سني است.
گذشته از آن قول ابن حزم وامثال ابن حزم در تفسير آيات قرآن سند شده نميتواند، من وتو بحيث مسلمان زمانيكه از چنان آيات صريح قرآن حرف ميزنيم ومي خواهيم دليل خودرا مستند ثابت سازيم بايد به تفسير ابن عباس وديگر علماي سلف مراجعه نماييم كه هم عصر پيامبر بودند، نزد من تهمت هاي نا رواي شما با تهمت هاي نا رواي يك عالم سني ويا شيعه هيچ فرق ندارد، زيرا شما نه در عصر پيامبر بوديد ونه در عصر اختلافات علي ومعاويه نه در عصر حسين ويزيد وغيره
شما مانند ديگر ملا هاي سني معلومات تانرا از اهل بيت وتاريخ اسلام از كتب تاريخ وتفاسير ميگيريد كه مصنفين آنها هركدام با عصر پيامبر چندين قرن تفاوت داشتند. بناء استدلال شما واين دوست كه مخالف شما اينجا از كتاب شبهاي پشاور ياد ميكند نزد اهل تحيقيق به اندازهء يك دانه نخود سياه هم ارزش ندارد. شما تنها با اين نوع نوشته ها باد وبخار خودتان را خالي ميكنيد ، هيچ كار مثبت درحق اهل بيت پيامبر يا اصحاب او نميكنيد، نسل حاضر از مسلمانان أعم از شيعه وسني ازين به بعد ميخواهد اسلام را با مغز وفكر خودشان درك نمايند نه با مغز الله ياري ويا آن روحاني بلوچ در شبكهء وصال وغيره
28 سپتامبر 2014, 22:56, توسط محمد
أبي سعيد الذي قد ذكرناه اذ استاذنه خالد في قتل الرجل فقال لا لعله أن يكون يصلي فقد صح نهي النبي عليه السلام لخالد عن قتله و لو حل قتله لما نهاه رسول الله صلى الله عليه و آله عن ذلك و أخبر رسول الله صلى الله عليه و سلم بالسبب المانع من قتله و هو أنه لعله يصلي فقال له خالد رب مصل يقول بلسانه ما ليس في قلبه فأخبره أنه لم يبعث ليشق عن قلوب الناس فانما عليه الظاهر و أخبرنا عليه السلام انه لا يدري ما في قلوبهم و ان ظاهرهم مانع من قتلهم أصلا ، و قد جاء هذا الخبر من طريق لا تصح و فيه أنه عليه السلام امر أبا بكر . و عمر بقتله فوجده يركع و و جده الآخر يسجد فتركاه و أمر عليا بقتله فمضى فلم يجده ، و أنه عليه السلام قال : لو قتل لم يختلف من أمتي اثنان و هذا لا يصح أصلا و لا وجه للاشتغال به ، و أما حديث عمار في أمتي اثنا عشر منافقا فليس فيه أن رسول الله صلى الله عليه و سلم عرفهم بأعيانهم و هو اخبار بصفة عن عدد فقط ليس فيهم بيان أنهم عرفوا بأسمائهم فسقط التعلق بهذا الخبر و بالله تعالى التوفيق و أما حديث ابن مسعود فانه لا يصح فان قد روينا من طريق قاسم بن أصبغ نا أحمد بن زهير بن حرب نا أبو نعيم عن سفيان الثوري عن سلمة بن كهيل عن رجل عن أبيه عن ابن مسعود فذكر هذا الحديث و قال سفيان عن هذا الرجل الذي لم يسم عن أبيه أراه عياض بن عياض فقد أخبر أبو نعيم عن سفيان انه مشكوك فيه ، ثم لو صح لما كانت لهم فيه حجة لانهم قد انكشفوا و اشتهر أمرهم فليسوا منافقين بل هم مجاهرون فلا بد من أحد أمرين لا ثالث لهما ، اما ان يكونوا تابوا فحقنت دماؤهم بذلك ، و إما أنهم لم يتوبوا فهو مما تعلق به من لا يرى قتل المرتد على ما ذكرنا و أما حديث ابي سعيد فانما فيه أنهم ليسوا مأمونين من العذاب و هذا ما لا شك فيه ليس فيه أن رسول الله صلى الله عليه و سلم عرف كفرهم و أما حديث حذيفة فساقط لانه من طريق الوليد بن جميع و هو هالك و لا نراه يعلم من وضع الحديث فانه قد روى إخبارا فيها ان أبا بكر . و عمر . و عثمان . و طلحة . و سعد بن أبي وقاص رضي الله عنهم أرادوا قتل النبي صلى الله عليه و سلم و إلقاءه من العقبة في تبوك و هذا هو الكذب الموضوع الذي يطعن الله تعالى واضعه فسقط التعلق به و الحمد لله رب العالمين و أما حديث جابر فراويه أبو سفيان طلحة بن نافع و هو ضعيف ، ثم لو صح لما كانت فيه الحجة لانه ليس فيه الا هبوب الريح لموت عظيم من عظماء المنافقين فانما في هذا انكشاف أمره بعد موته فلم يوقن قط بأن رسول الله صلى الله عليه و سلم علم نفاقه في حياته فلا يجوز أن يقطع بالظن على رسول الله صلى الله عليه و سلم .... بلی اقای برویز این صفحه کامل کتاب ابن حزم آندلسی نام کتاب (المحلی ) جلد 11صفحه 224/225 قبلا هم ادرس دادم از بسکه متعصب کور هستی که اصلا نوشته ام را کامل نمیخواندی من نگفتم که در قران اسم از انها امده در اسوره که ذکر شد گفته میشود که بعضی از صحابه میخواستند پیامبر را ترور کند اما موفق نمی شوند بعد علمای خود شما مثل شخص مذکر میگویند انهای که قران میگویند ابوبکر وعمر وغیره بوده این در کتب تشیع هم هست من انها را نیاوردم چون کتاب تشیع برای شما حجت نیست چانچه کتب شما برای ما به اندازه سرگین گاب هم ارزش ندارد همه اش چرندیات است از حرفهایت معلوم میشود که دست بوس ملا زاده هستی چون غیر از انکار دلیل دیگر نداری گفتی تفسیر ابن عباس اره ولی این تفسیر را ابن عباس خودش نوسته بعد از چهار صد سال از پیامبر اسماعیل بخاری که یک ازیک است از ایشان نقل قول کرده تنها مذهب شیعه است که احکامش اش را مستقیم از خاندان پیامبر میگرند هیچ عالم سنی تا هنوز پیدا نشده که انکار کند که امام جعفرصادق از خاندان پیامبر نیست با امامان پیش و بعد ان ولی شما حتی اسم پدر اسماعیل بخاریرا هم نمیدانید یک ادم مجهول الحال بلی اهلبیت بیامبررا خدا در قران ستوده است چرا از انها پیروی نکنیم( إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا ) احزاب 33..این ایه را برو به هر تفسیری تو باور داری نگاه کن که درباره کیاهستند من نمیگویم چون باز میگویی الله باری گغته هاهاهاها مثل پهلوان شکست خورده گاهی کفش شما تنک میشود گاه شورت برو بخوان این دلیل هاراتا بخار تان را بند کند تا جای که سر درد بگیرید بلی اهل تحقیق که چشمانش از تعصب کور نباشه که حتی معتبر ترین کتاب خود را هم انکار کند پیش انها کتاب شب های پیشاور ارزش دارد نه پیش شما چون تعصب چشمان شمارا کور وقلب تان را تاریک کرده
29 سپتامبر 2014, 08:53, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! تمام متن عربي كه شما نقل كرده ايد، خود ابن حزم اين ادعا را رد كرده است ، شما چگونه به ابن حزم اين تهمت را بسته ايد كه ابن حزم ترور پيامبر يا كشتن پيامبر را تاييد كرده است؟ آيا خودتان ترجمهء فارسي اين متن را ميتوانيد بنويسيد كه ابن حزم چه نوشته است:
و أما حديث ابن مسعود فانه لا يصح فان قد روينا من طريق قاسم بن أصبغ نا أحمد بن زهير بن حرب نا أبو نعيم عن سفيان الثوري عن سلمة بن كهيل عن رجل عن أبيه عن ابن مسعود فذكر هذا الحديث و قال سفيان عن هذا الرجل الذي لم يسم عن أبيه أراه عياض بن عياض فقد أخبر أبو نعيم عن سفيان انه مشكوك فيه ، ثم لو صح لما كانت لهم فيه حجة لانهم قد انكشفوا و اشتهر أمرهم فليسوا منافقين بل هم مجاهرون فلا بد من أحد أمرين لا ثالث لهما ، اما ان يكونوا تابوا فحقنت دماؤهم بذلك ، و إما أنهم لم يتوبوا فهو مما تعلق به من لا يرى قتل المرتد على ما ذكرنا و أما حديث ابي سعيد فانما فيه أنهم ليسوا مأمونين من العذاب و هذا ما لا شك فيه ليس فيه أن رسول الله صلى الله عليه و سلم عرف كفرهم و أما حديث حذيفة فساقط لانه من طريق الوليد بن جميع و هو هالك و لا نراه يعلم من وضع الحديث فانه قد روى إخبارا فيها ان أبا بكر . و عمر . و عثمان . و طلحة . و سعد بن أبي وقاص رضي الله عنهم أرادوا قتل النبي صلى الله عليه و سلم و إلقاءه من العقبة في تبوك و هذا هو الكذب الموضوع الذي يطعن الله تعالى واضعه فسقط التعلق به و الحمد لله رب العالمين و أما حديث جابر فراويه أبو سفيان طلحة بن نافع و هو ضعيف ، ثم لو صح لما كانت فيه الحجة لانه ليس فيه الا هبوب الريح لموت عظيم من عظماء المنافقين فانما في هذا انكشاف أمره بعد موته فلم يوقن قط بأن رسول الله صلى الله عليه و سلم علم نفاقه في حياته فلا يجوز أن يقطع بالظن على رسول الله صلى الله عليه و سلم)
29 سپتامبر 2014, 14:18
محمد جان به جواب سوال انتحارت بايد گفت كه اين اول شيعيان لبنان بوده اند كه انتحار نمودند، فيلمي هم از اين ناكسان انتحاري هاي لبنان در ايران ساخته شد كه شما بيخبر مانديد، در مورد حديث ( من شهر علم و دانش هستم و على دروازه آن است) كه انرا گويا كتاب هاي اهل سنت آورده باشد، دروغ نگو ذكر نام اشخاص براي ثبوت حقانيت شما شرط كافي نميتواند باشد انهاي كه چنين حرف دروغ به پيامبر ميسازند شيعيان اند و تنها به اين اكتفا نكرده اند كه 55 هزار حديث بدون راوي و بدون سند هم ساختند،
محمد جان قران را با معناي منحرف ايراني باور نكن كه هر طور دلشان خواسته آيه ها را نسبت داده معنا كردند موجبه نزول و زمان نزول آيه ها را يا برداشتند و يا هم از دل خود تغيير داده اند،توزيح المسايل خميني (كه بعضي مسايل به شكل تصويري در انترنت هست) بهترين كتاب كميدي براي خنده هست اگر يك كمي دقت شود. برو يك كمي بر مذهب شيعه صفوي رافضه خودت بخند كه از طفل داخل خانه لذت جنسي را اجازه ميدهد (رجوع شود به مزخرفات خميني)، زنا را بنام متعه براي 5 دقيقه هم كه شده روا ميدارد، حسين خام سياست و حسن ميدان گريز و متهم به سوي مديريت و علي بيخبر از كل قانونن اسلام و پشيمان از خلقت را صفات خدايي ميدهد و ... برو مسلمان شو
29 سپتامبر 2014, 14:40, توسط Sarwari
اسلام یکی از کاملترین ادیان الهی است به باور مسلمانان. دین کاملی که پیروانش یکدیگر را میخورند یا دینی که آله دست کشور های غربی یا حتی سرمایه داران بزرگ به منظور پیشبرد اهدافشان میشود. من نمیدانم کامل بودن این دین در چه است؟
29 سپتامبر 2014, 16:32, توسط پرویز "بهمن"
بجواب آقای سروری صاحب بزرگوار!
دین اسلام در ذات خودش یک دین مکمل است ولی برداشت یکتعداد پیروان این دین ناقص است. قرآن میگوید که : الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا
امروز من دین تان را تکمیل نمودم ونعمت خودرا برشما تمام نمودم و راضی گردیدم « پسندیدم » اسلام را بشما بحیث آئین.
متاسفانه جنگهای قرقه ایی بعداز رحلت پیامبر اسلام برسر خلافت و جانشینی مفهوم این آیت را زیر سوال برده است. ازنظر شیعیان دین اسلام از تکمیل شدن باز ماند. زیرا بعداز وفات پیامبر باید علی وبعداز علی حسن وبعداز حسن برادرش تا دوازده تن باید بجیث جانشینان پیامبر درمسند امامت قرار میگرفتند تا این دین جایش را بصورت طبیعی در بین سایر ادیان می یافت. ازنظر شیعان جانشینی پیامبر یک کودتا برضد علی وخاندان اهل بیت است.
اما قطع نظر ازین برداشتهای تاریخی که بعدا شاخه ها وپنجه های زیادی در بخش عقاید و غیره نیز پیدا میکند در اصل دین تفاوت کلی میان پیروان این دین وجود ندارد.
اگر شما دین اسلام را با مسیحیت مقایسه کنید آنوقت در می یابید که ازنظر اصولی اختلاف میان پیروان فرقه های مختلف اسلام بمراتب اکمتر از اختلاف میان قرقه های مسیحیت می باشد که تقریبا هزار سال باهم خونین ترین جنگها را نموده اند.
ازنظر من شیعه وسنی در سه چیز اصولی باهم اختلاف ندارند.
۱ وحدانیت الله
۲ نبوت
۳ معاد
باقی اختلافات هردو قرقه صرف جز مسخره گی چیز دیگری نیست. هر دو فرقه در تکفیر یکدیگر به احادیث جعلی زیادی متوسل گردیده اند. فتواهای تمسخر آمیز زیادی از ابن تیمیه و همچنان باقر مجلسی وغیره وجود دارد که صرف بخنده می ارزد.
بناء بهترین راه برای شناخت اسلام و مسلمان بودن این است که : تمام فتوا ها واحادیث دوطرف درگیر را با عقل وقرآن محک بزنیم آنوقت در می یابیم که کدام طرف بر حق وکدام طرف بر باطل است.
آقای محمد یا همان آقای حجت اسلام الله یاری مخالفین خودش را عمری وبکری و عثمانی صدا میزند. مخالفانش او را علی پرست ومشرک صدا میزنند. درینجا عقل سلیم می باید که دعواهای دو طرف را در روشنایی احکام قرآن وعقل سلیم محک بزند.
من تاکنون درسخنان الله یاری درتلویزیون اهل بیت موارد زیادی برای اعتراض دارم . همین که ایشان مسلمانان دیگر را بنامهای عمری وبکری صدا میزنند خودش یک تعصب آشکار برای دامن زدن به قرقه گرایی است. این سخن بدان معنا نیست که بنده از تعصب مخالفای سلفی مشرب وی منکر باشم. نخیر! سلفی ها بمراتب کور کورانه تر ومتحجرانه تر از الله یاری ها در تکفیر شیعه ها گام برداشته اند ولی من بحیث یک مسلمان میخواهم حرف خودم را بزنم. من مسلمان هستم ومیخواهم مسلمان نامیده شوم. قرآن از زبان ابراهیم خلیل میفرماید: هو سماکم المسلمین
ابراهیم شما را مسلمان نامگذاری کرد. غیر از مسلمان بودن بکری بودن یا علوی بودن یا عمری بودن در اسلام جا ندارد. بقیه هرچه هست مزخرفات است. مکر وکید آخوندهای قدرت طلب است که بخاطر منافع شخصی شان مسلمانان را بجان هم انداخته اند.
29 سپتامبر 2014, 20:32, توسط محمد
آقای پرویز این یک موضع روشن .واشکار است که آبوبکروعمر میخواستند پیامبر (ص) را ترور کند .آلبته ابن حزم، وقتي اين حديث را نقل ميكند، تنها اشكالي كه به روايت دارد، وجود وليد بن عبد الله بن جميع در سلسله سند آن است و لذا ميگويد كه اين روايت موضوع و كذب است.
ما در اين جا نظر علماي علم رجال و بزرگان اهل سنت را در باره وليد بن عبد الله نقل ميكنيم تا ببنيم كه نظر ابن حزم از نظر علمي چه ارزشي دارد و تا چه اندازه قابل قبول است.
وقتي به كتابهاي رجالي اهل سنت مراجعه ميكنيم، مي بينيم كه بسياري از علماي اهل سنت، وليد بن عبدالله بن جميع را توثيق كرده و او را صدوق و ثقه خواندهاند ؛ چنانچه ابن حجر عسقلاني، حافظ علي الإطلاق اهل سنت و يكي ديگر از استوانههاي علمي اهل سنت در تقريب التهذيب در باره او مينويسد:
7459 - الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري المكي نزيل الكوفة صدوق.
تقريب التهذيب، ابن حجر، ج 2، ص 286، وفات: 852، دراسة وتحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، چاپ: الثانية، سال چاپ: 1415 - 1995 م، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، توضيحات: طبعة مقابلة على نسخة بخط المؤلف وعلى تهذيب التهذيب وتهذيب الکمال
و همچنين ابن سعد در الطبقات الكبري مينويسد:
الوليد بن عبد الله بن جميع الخزاعي من أنفسهم وكان ثقة وله أحاديث.
الطبقات الكبرى، محمد بن سعد، ج 6 - ص 354، وفات: 230، چاپخانه: دار صادر، بيروت، ناشر: دار صادر، بيروت.
و عجلي در معرفة الثقات خودش مينويسد:
الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري مكي ثقة.
معرفة الثقات، العجلي، ج 2 - ص 342، وفات: 261، چاپ: الأولى، سال چاپ: 1405، ناشر: مكتبة الدار، المدينة المنورة
و از همۀ اينها مهمتر اينكه مسلم نيشابوري در صحيح مسلم دو بار از وليد بن عبد الله بن جميع روايت نقل كرده است: يك بار در جلد 5، ص 177 ذيل باب الوفاء بالعهد، و بار ديگر در ج8، ص 123 در كتاب صفات المنافقين و احكامهم. و اين نشان ميدهد كه وليد بن عبد الله از نظر ايشان موثق بوده است كه از او حديث نقل ميكند و گرنه نبايد نقل ميكرد. و اگر كسي بخواهد وليد بن عبدالله را تضعيف كند، بايد نام صحيح را نيز از كتاب صحيح مسلم بردارد.
در نتيجه وليد بن عبد الله بن جميع ثقه است و به تبع آن اين روايت نيز كاملا صحيحه است. پس در حقیقت این علمای اهل سنت هستند که باید از این مطلب جواب دهند که چرا ابن حزم آندلسی چنین روایت را نقل میکند و به صورت غیر عالمانه انرا رد کرده است . بلی اقای پرویز خان کمی منصف باش از بالا همه نظر ها را نگاه کن او آقای که از اسمش خجالت می کشد توشته رافضی او او شرع کرد نه من دوم اینکه من الله باری نیستم تو خودت را مسلمان میگویی ولی خیلی راحت دروغ میگویی تو مرا نمی شناسی چرا میگویی الله یاری ؟؟؟؟؟؟؟؟ الله یار تلویزون دارد نیاز ندارد اینجا بیاید و نیاز هم ندارد به اسم دیگران بیاید بنظر من حتی وقتش را هم شاید نداشته باشد من از الله یاری بخاطر توهین هایش یه عمای شیعه بدم می اید حتی بر نامه تلویزونی اش را هم از تلویزیونم حذف کردم در ضمن من هم از سیاست های دولت ایران حمایت نمیکنم . آما در جواب اقای بی نام
حرام کردن متعه یا صیغه توسط عمر ( از کتب اهل تسنن )
یکی از مسائل بسیار کلیدی و مهمی که جماعت منکرین اهل بیت اطهار سلام الله علیهم اجمعین مطرح می کنند بحث متعه یا همان صیغه می باشد. آنها به زعم خود یک اشکال سختی برای شیعیان حیدر صفدر مطرح کرده اند که فکر می کنند جوابی ندارد. در این پست بر آنیم تا از معتبرترین کتب خود جماعت مخالفین برای شما به اثبات برسانیم که اولا : متعه در قرآن موجود است و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می باشد و دوما : این که عمر بن خطاب اولین کسی بود که متعه را حرام کرد.
در ابتدا به بررسی مسئله حرام کردن متعه که یک بدعت آشکار توسط عمر بن خطاب است می پردازیم.
این مطلب در کتاب تاریخ الخلفاء جلال الدین سیوطی - چاپ دار ابن حزم - بخش دوم عمر بن خطاب - فصل فی اولیات عمر - صفحه ۱۱۱ موجود می باشد.
ترجمه متن مشخص شده : و او ( عمر بن خطاب ) اولین کسی است که متعه را حرام کرده است.
منبع بعدی : کنز العمال - چاپ موسسة الرسالة - جلد ۱۶ - حرف نون ( کتاب النکاح ) - باب محرمات النکاح - صفحه ۵۲۱ - حدیث ۴۵۷۲۲ موجود می باشد.
ترجمه حدیث : عمر گفت : متعه حج و متعه زنان در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حلال بود و من آن را نهی کردم.
منابع بیشتر :
۱ ـ المغنی ، جلد ۷ ، صفحه ۵۷۱ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان
۲ ـ المحلی ، جلد ۷ ، صفحه ۱۰۷ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان
۳ ـ تاریخ بغداد ، جلد ۱۴ ، صفحه ۱۹۹ ناشر : دار الکتب العلمیة بیروت
۴ ـ تاریخ الاسلام الذهبی ، جلد ۳۵ ، صفحه ۴۴۹ ناشر : دار الکتب العربی بیروت لبنان
۵ ـ تاریخ مدینة دمشق ، جلد ۶۴ ، صفحه ۷۱ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان
۶ ـ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ، جلد ۱۲ ، صفحه ۲۵۲ ناشر : دار احیاء الکتب العربیة
پس در قسمت اول با اسناد و مدارک ارائه شده ثابت شد که عمر بن خطاب اولین کسی است که متعه را حرام کرده است و هیچ جای شک و شبهه ای در آن باقی نمی ماند. در قسمت دوم این مطلب به بررسی متعه در سنت رسول خدا و قرآن کریم می پردازیم و آن را از معتبرترین کتب خود جماعت مخالفین به اثبات می رسانیم.
متعه یا همان صیغه در قرآن کریم نیز مطرح شده است که متن و ترجمه آیه چنین است :
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً»نساء، آیه 24.
«و زنانى را كه متعه (ازدواج موقت) میكنید. واجب است است مهرشان را بپردازید».
حال در این قسمت به بررسی متعه در سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از معتبرترین کتب خود مخالفین می پردازیم :
این مطلب در کتاب صحیح بخاری - چاپ دار ابن کثیر - کتاب التفسیر - باب فمن تمتع بالعمرة الی الحج - صفحه ۱۱۰۷ - حدیث ۴۵۱۸ موجود می باشد.
ترجمه حدیث : از عمران ابن حصین روایت است که گفت : آیه ی متعه در قرآن نازل شده است ، و ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را انجام دادیم ، و هیچ آیه ای در قرآن در حرام کردن آن نازل نشده است ، و رسول خدا تا زمانیکه از دنیا رفتند آن را منع نکردند ، و عمر آن را نهی کرده است.
۱ ـ تفسیر القرآن العظیم ، جلد ۱ ، صفحه ۵۳۸ ناشر : دار طیبة
۲ ـ در المنثور ، جلد ۱ ، صفحه ۵۲۰ ناشر : دار الفکر بیروت لبنان
۳ ـ سنن کبری بیهقی ، جلد ۵ ، صفحه ۱۹ ، حدیث ۸۶۴۹ ناشر : مکتبة دار الباز
۴ ـ مسند احمد بن حنبل ، جلد ۴ ، صفحه ۴۳۶ ، حدیث ۱۹۹۲۱ ناشر : مؤسسة قرطبة قاهرة
نتیجه : ۱ ـ ثابت شد که متعه در قرآن کریم موجود است و خداوند آن را حرام قرار نداده است و سنت رسول خدا می باشد.
۲ ـ ثابت شد که عمر بن خطاب کافر می باشد چرا که او حلال خدا را حرام قرار می دهد و در دین خدا بدعت می گذارد و بدعت گذار کافر است.
۳ ـ ثابت شد که متعه سنت رسول خدا می باشد و در زمان حیات پر برکت رسول خدا نیز حلال بوده تا زمان وفا ت ایشان.
جماعت اهل تسنن لطفا عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید ( من متعجب هستم کسی که تیمم خود را بلد نیست چگونه میتواند حلال خدارا حرام کند؟ وتو حالا بیا از نکاح جهاد جواب بده که که اهل تسنن زنهای نو عروس خود را در سوریه فرستادند برای خوش کردن تروریست ها تا بیتوانند باکمال آرامش سر بیبورند بیا از سینه دادن عایشه به مردها جواب بیده اما در باره انتحار که یکدروغ شاخ دار را زدی شیعیان لبنان اول بار انتحار کردن تو هیچ مدرک نداری شاید شب خواب دیدی بیا از انتحار های مسجدها در پاکستان بیگو در عراق چندین شال میشود تقریبا هر روز یک انتحار توسط مذهب ترور انجام میشود چرا دور همین دو روز پیش در نزدیک میدان هوایی کابل توسط یک عمری انتحاری شده هفت نفر بیگناه کشته 13 نفر زخمی .. درعزنی این وحشیها عمری زن و مرد پیر وجوان را به سلاخی گرفتند سنت عمر را احیا میکنند چقدر بی سوادی متآسفم بحالت من تا به حال هر چه گفتم از کتب های خود شما گفتم تو فقط یک کلمه بلدی میگویی معنای منحرف ایرانی تو تابه حال صحیح بخاری ومسلم را نه میدانی از شیعه است یا سنی؟؟؟؟؟؟ اینکه عمر تیمم بلد نیست استاده بول میکرد همه اش در کتابهای خود شماست جواب نداشتی خود را به اون راه میزنی حق هم داری میدانم جواب نداری
29 سپتامبر 2014, 21:36, توسط پرویز "بهمن"
جناب محمد جان! خودت بخاطر اينكه علميت ومطالعهء خودرا در نشخوار نمودن خزعليات به خواننده ها نشان دهي خيلي زحمت كشيدي ولي بيهوده، سوال من بحيث مخالف نظرتان از شما اين بود كه جناب! دست داشتن ابوبكر وعمر وسعد و طلحه را در ترور بيامبر اسلام از كجا بدست آورديد، جناب عالي جواب داديد : اين موضوع در اكثر كتب شيعه وسني آمده است، من از شما از كتب وتفاسير اهل سنت خواستار مدرك شدم، شما از ابن حزم أندلسي نام برديد، بار ديگر كه از شما خواستار سند مكمل در مورد ابن حزم گرديدم شما متن كامل عربي ابن حزم را آورديد كه وي در اصل براي تكذيب و رد قاطع اين موضوع قلمرسايي كرده نه در تاييد آن، حالا خود اعتراف داريد كه ابن حزم اين موضوع را بخاطر وليد ابن جميع رد كرده ، درحاليكه در علم رجال اهل سنت وليد ابن جميع از ثقات ميباشد وبعد جنابعالي بدون موجب نيم صفحه را پر از خزعليات ساختيد. معلوم است كه آدم بيكار وبي مضمون در كنج حوزهء علميه قم نشسته ايد و وظيفهء تان غير از خلق نمودن فتنه وإيجاد تشكيك دربارهء اصحاب پيامبر ديگر كاري نيست.
دوست عزيز! كوشش كنيد در قدم اول مردم را جاهل وأحمق فكر نكنيد، ثانيا بخاطر بكرسي نشاندن دليل تان ضرور نيست كه به يك عالم يا دانشمند اتهام ببنديد، تنها همين گناه تان كافي است كه : كسي سخن شما را قبول ننمايد وادعاهاي تارا بحيث يك مسلمان و دوستدار اهل بيت پيامبر مورد ترديد قرار دهد. بدون شك شما با اين كار هاي تان هيچ خدمتي به علي وخاندان پيامبر نميكنيد، جز اينكه خاندان پيامبر را در اذهان مردم بحيث مردمان تهمت زن وبهتان زن ، دو رو ومنافق معرفي ميكنيد، اين كار شما هرگز كار يك دوستدار علي نيست.
توصيهء برادرانهء من بشما اين است كه: ازين مزخرفات خودتان را بيرون نماييد، اگر برهمين قرآن كه به تواتر نزد همهء مسلمانان رسيده وجامع آن خليفهء سوم اسلام عثمان ابن عفان ميباشد باور داريد، لطفا تمام روايات احاديث سني وشيعه را با معيار هاي همين كتاب خدا محك بزنيد اگر صحيح بود خوب، واگر برابر نبود آنرا بديوار بزنيد. اسلام راه روشن دارد،
هذا بيان للناس وهدي وموعظة للمتقين
هذا ذكر مبارك أنزلناه
ان هذه تذكره
وغيره آيات بينات نشان دهندهء اين است كه خداوند دين اسلام را براي سوته بازي وقمه زني وكشمكش هاي فرقه ايي وتكفير وتفسيق نفرستاده است. آنچه آخوندهاي ايراني وآخوند هاي وهابي واخواني درجهان اسلام انجام ميدهند با روح اسلام سازگاري ندارد. اين آخوندها از دين وإيمان مردم بازار كاريابي درست كرده اند، حتما بايد ازين آخوندها مردم در تمام شؤون زنده گي شان مشوره بگيرند، درحاليكه چنين نيست، هركسي كه حرام و حلال را دانست وبه وحدانيت الله ايمان داشت وبه رسالت رسول وأحكام قرآن باور داشت او يك مومن رستگار است ، گور پدر باقر مجلسي وابن حزم وليد بن جميع . من خودم هم ابن حزم هستم هم وليد بن جميع وهم باقر مجلسي . همين قرآن را كه ابن حزم ياد گرفته من هم ياد گرفته ام. خودت نيز كوشش كن بپاي خودت ايستاد شوي وازين مزخرفات نويسي ها دست بردار. اين كار هم به خير تو است وهم بخير ديگران
30 سپتامبر 2014, 00:06, توسط محمد
جناب پریز میدادم از اینکه مطمئین شدی ابوکر وعمر در ترور پیامبر دست داشته تب جانت را گرفته هذیان میگویی ؟ بند تا هنوز قم را ندیده ام دور از انتظار نیست تهمت و افترا در ذات شما عمری هاست دوم اینکه مگر میشود ادم در یک جاه از یک ادم روایت نقل کند و با آن استناد کند چون به نفع اش است در جای دیگری که به ضررش باشد بگوید قابل قبول نیست؟ در چندی کتب معتبر شما که ادرس اش را دادم علمای بزرک شما در صحیح مسلم از ان شخص روایت نقل کرده بس صحیح مسلم هم اشتباست ؟ در نزد ما که به اندازه سرگین گاب هم ارزش ندارد معلوم میشود که تو هم آگاه شدی که کتب شما غیر چرندیات چیزی دیگری نیست از این گفتی به قران باوردارید 100در صد اره ولی این دروغ را از کجاه آوردی که جامع آن عثمان بود ه لطفا مدرک نه از کتب های که تو خودت هم باور نداری در قران که نیامده صحیح بخاری ومسلم که همه اش چرند است بدرد عمه ات میخورد چون راوی انها هم همین ولید هاست دیگه شاید تو در تروریست خانه های پاکستان مشعول کسب علم هستی بهتر این است که در فکر انتحار باشی امروز در کابل و ولسوالی زرمت پکتیا بک عده بی گناه را بخاک وخون کشاندید فردا جای دیگرجستجو کنید سنت عمررا بجا آورید تا روحش از شما راضی شود این همه فته در عالم اسلام از روزی اغاز شد که عمر نگذاشت پیامبر چیزی بنوسد تا حتی دو نفر هم در بینش نزاع نکند ولی عمر مانع شد پیامبر را گفت هذیان میگوید این همه خون که بین مسلمین به ناحق ریخته میشود مسئولیتش همه در گردن عمر است این حدبث قرطاس است در کتابهای شما هم هست ولی بی فائده وقتکه در ضرر شما باشد قبول نمی کنید
30 سپتامبر 2014, 07:44, توسط پرویز "بهمن"
سلام به آقاي محمد!
محمد گرامي! من صدقهء نامت شوم، تو بيچاره در غم كتابهاي علم رجال وثقه بودن روايات مانده ايي ولي جهان ديگر به كره ماه رسيده است، همين اكنون همين ارتباطات تخنيكي ميان من و تو از بركت دانشمندان غير مسلمان است، اگر همهء دانشمندان دنيا مانند شما وقت گرانبهاي شان را در صحت وسقم روايات وعلم رجال صرف ميكردند امروز من وتو هم ازين نعمت بزرگ محروم ميمانديم، لطفا بيشتر ازين وقت گرانبهايت را صرف اين چرنديات نساز.
من نه شيعه هستم ونه سني ونه وهابي نه اخواني، من درپيام بالايي برايت نوشتم من خودم را مسلمان ومؤمن به وحدانيت الله ورسالت رسل، وكتابهاي آسماني منزله بر پيامبران اولوالعزم و ومؤمن به روز آخرت وبعث بعد الموت ميدانم، اين مزخرفات ولا طايلات فرقه ايي شما و مخالفين تان نزد من به اندازهء سر سوزن هم اهميت ندارد. ترور پيامبر توسط ياران پيامبر چيزي است كه هيچ عقل سليم آنرا باور نميكند، تفسير نمودن انحرافي آيات قرآن منجمله آيه اي كه جناب عالي از سورهء توبه در وصف ياران پيامبر مرقوم داشيد وبعدا آنرا به ابن حزم أندلسي ربط داديد وبعد از آوردن متن عربي آن بحث را بسوي علم رجال برديد نشان داد كه جناب عالي از خلل دماغي رنج ميبريد و ماليخوليايي شده ايد.
از نظر من اين نوع كارهاي شما هيچ ربطي به دين وقرآن وأهل بيت پيامبر ندارد.
چهار نفر جانشين پيامبر از ابوبكر تا علي همه ياران ودست پروردكان پيامبر اند، خود علي عليه السلام به اين سه نفر بيعت كرده است ، اين خطبه هاي شقشقيه ومزخرفات كه من از قلم آخوند هاي شيعه خوانده ام هيچ پيوندي به علي ندارد، علي بزرگتر از آنست كه آنرا يك آخوند شيعي عقده ايي قدرت طلب تعريف ميكند واز وي يك فرد دو رو، منافق، ترسو، جبون ، قدرت طلب ترسيم ميكنند.
جنابعالي در پيام اخير تان نوشته ايد كه : موضوع عثمان ابن عفان در جمع نمودن قرآن يك جعل تاريخ است، لطفا شما صحيح آنرا بنويسيد كه شما بكدام قرآن باور داريد؟ اگر قرآن امروزي قرآن شما نيست بفرماييد قرآن حقيقي را بما نشان دهيد
30 سپتامبر 2014, 19:32, توسط محمد
پرویز جان کاش گفتارت با عملت یکی بود در ظاهر میگویی بی طرف هستی ولی از نظراتت معلوم میشود از آباجهل هم متعصب تری میگویند قاضی خودش ک ......... می دهد دیگران را پند فکر کنم تو الان از کره مریخ برایم مینویسی ؟ طوری صحبت میکنی اینگارخودت دیگر کره ها را فتح کردی ؟ میگوید یک هروئینی یک سگیرتی را نصیحت میگرد که چرا سیگریت میکشی ...يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ. التوبه / 74.
منافقان به نام خدا سوگند ياد ميكنند كه چيز بدى نگفتند (چنان نيست) آنان سخنان كفرآميز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، كافر شدند و تصميماتى اتخاذ كردند كه موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) آن ها به جاى آن كه در برابر نعمت و ثروتى كه به فضل و بخشش خدا و پيامبرش نصيب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام كينه و دشمنى بر آمدند، با اينحال اگر توبه كنند براى آنها بسيار بهتر است و اگر نافرمانى كنند، خدا آنها را در دنيا و آخرت به عذابى بس دردناك مجازات خواهند كرد و در روى زمين هيچ دوست و ياورى براى آنان نخواهد بود. کجای این آیه وصف است ؟علمای شیعه وسنی در بار اینکه میخواستند پیامبر را ترور کند هم نظرند ولی چه اشخاصی این عمل را میخواست انچام دهد اختلاف است چنانچه بیهقی در دلائل النبوه و سیوطی در درالمنثور این مطلب را ذکر کرده ....البيهقي، أبي بكر أحمد بن الحسين بن علي (متوفاي458هـ)، دلائل النبوة، دلائل النبوة ج 5، ص256، باب رجوع النبي من تبوك وأمره بهدم مسجد الضرار ومكر المنافقين به في الطريق وعصمة الله تعالى إياه وإطلاعه عليه وما ظهر في ذلك من آثار النبوة، طبق برنامه الجامع الكبير؛ اگر این مسئله دروغ است ابن حزم مریض بود این حدیث اورد ه وقتش را ضایع کند دوبار ردش کند؟؟؟؟؟؟؟ فکر کنم جناب عالی را حالت بی تفاوتی روخ داده .. تا نباشد چیزکی مردم نگویند جیزها..چیزهای روخ داده که علمای متعصب شمارا به دست و پازدند وا داشته بابا مثل روبا مکاری نکن میگویی من بی طرفم چرا دوغ میگویی؟ زبانت طینت ناپاکت را تفسیر میکند خوب نگاه کن سوال کردی به قران باور داری گفتم 100 در صد ولی اینکه عثمان جامع اش باشد نه دوبار نوشتی.( بنویسید که شما بکدام قرآن باور دارید؟ آگر قرآن امروزی قرآن شما نیست بفرمایید قران حقیقی را بما نشان دهید ) من گجا گفتم که به قران باور ندام که تو چنین سوال کردی؟ یا کجاگفتم که این قران قران حقیقی نیست ؟ که تو چنین مغالطه میکنی؟ آیا مغالطه کار خوب است؟ هاهاهاها مسلمان ومؤمین به وحدانیت الله . کاش جنین بود ی اینهای که تو گفتی هستی زره به وجودت نیست (چون میگوید سخن هرکس بیانگر شخصیت اوست ) از نظراتت معلوم میشود از ملا عمر هم متعصب تری ..به حلوا حلوا گفتن دهن شرین نمیشود فقط به گفتن کس مؤمین نمیشود کوشش کن عملت را اصلاح کنی تابحال از قافله مؤمنین خیلی عقبی مؤمین شدن قلب صاف چون اینه میخواهد نه قلب پرکینه وتعصب که اکنده از نفرت و دوروغ باشد . گفتی علی(ع) به آبوبکر وعمر بیعت کرده این هم یک دروغ دیگر هاهاها بی طرف خطبه شقشقیه را مزخرفات میگوی تو از کدام کتاب مزخرف عمری ها ثابت میکنی که علی بیعت کرده؟ هیچ روایت صحیح سنت نیست که بعیت صورت گرفته باشد خانه زهرا را چرا آتش زدند که آبوبکر تا آخرین روزهایزندگی اش پیشیمان بود از این عمل زشتش ؟تو از بسکه بی طرف هستی یک طرفه قضاوت میکنی هاهاهاها
2 اكتبر 2014, 11:52
محمد جان ديگران همه ازجانب شما رد است، برو كتاب فرق (عقايد) شيعه بخوان تا بداني تا چي حد بر سر انحراف.خودت تاكيد داري
2 اكتبر 2014, 18:13, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! جنابعالي از مفهوم بيطرفي من تعبير غلط گرفته ايي، بيطرفي بمعناي بي تفاوتي نيست كه هر آخوند بي عقل هر چي در ذهن گنديده اش بگذرد، من آنرا بخاطر عبا وقباي شيعي ويا سنيي وي قبول نمايم، اكثر آخوند ها چه شيعه وچه سني كه صاحب بسا تأليفات هم ميباشد ولي از نظر عقلي خر از آنها عاقل تر ميباشد، يك نمونه اش مرحوم آيت الله منتظري بود كه جانشين امام خميني بود ولي زمانيكه خميني درك كرد كه از ناحيهء عقل معذور است وي را از جانشيني اش خلع نمود ودامادش را نيز اعدام كرد، قبل از آن يك بي عقل ديگر بنام شريعت مداري بود، اين يك مثال بود، همچنان در دنياي تسنن يوسف القرضاوي ومجددي ومولانا فضل رحمان وسميع الحق را بنده پائين تر از خر يافته ام. اين سخنان من هرگز از سر تكبر وتفرعن نيست بلكه مواضع ومواقف متناقض آنها وفتواهاي رنگارنگ شان مسلمانان آگاه وبا وجدان وروشن ضمير را وا ميدارد تا درقسمت نظريات آخوندها جانب احتياط را از دست ندهد. من بهمين خاطر خودم را يك مسلمان مينامم نه شيعه ونه هم سني.
حناعالي بحبث يك متعصب فرقه گراي كور مغز آيات سورهء توبه را ذكر كردي وفرمودي كه اين آيات در شان ابوبكر وعمرو طلحه وسعد نازل شده است، منبع تاييد آنرا ابن حزم أندلسي سني مذهب معرفي كردي، بعد از آنكه خواهان سند وآوردن عبارات از كتاب مذكور شدم جنابعالي آن عبارات را نوشتي كه در آن برعكس ادعاي شما از قلم ابن حزم ترديد وتكذيب اين نظريه برملا گرديد.
حال استدلال ميكني : تا نباشد چيزكي تا نگويند چيزها. حالا جنابعالي استدلال ميفرماييد اگر اين موضوع واقعي نميبود چرا ابن حزم زحمت تكذيب اين موضوع را بر خويش هموار كرد.
دوست گرامي! اين استدلال شما خيلي احمقانه است، من وتو كي استيم كه از ابن حزم بپرسيم كه در كدام موارد بايد قلمفرسايي ميكرد؟
اين انتقاد شما كه چرا ابن حزم درين باره سخن زده فقط به يك خنده مي ارزد. شما چه حق داريد كه بالاي ابن حزم اين خرده گيري را بكنيد؟
يك عالم يا يك نويسنده حق دارد در موارد كه معلومات دارد آن موارد را برشتهء تحرير بياورد.
نكتهء اينكه : اگر علي براي آن سه خليفهء قبل از خودش بيعت نكرده باشد، او باغي بشمار ميرود ، هيچ عقل سليم اين را نمي پذيرد كه علي در زمان حيات خود به آن سه نفر يار ودست پروندهء رسول الله بيعت نكرده باشد. اين نظر شما وآخوند هاي بي عقل است كه با معيارهاي عقلي جور در نمي آيد.
درقسمت خطبهء شقشقيه ونسبت دادن غلط او به علي همهء علماي مسلمين اتفاق نظر دارند كه آن مزخرفات بعد از دوران صفويه جعل وشايع شده است، براي يك دقيقه اگر با جنابعالي موافق شوم كه خطبهء شقشقيه از امام علي عليه السلام است بازهم نظر به اصول عقايد اسلامي در ميان شيعه وسني ؛ ايمان داشتن به خطبهء شقشقيه از أركان دين نيست. بناء كوشش كنيد ازين افترا آت وجعلكاري ها درحق بيامبر، ياران پيامبر وعلماي مسلمين بپرهيزيد ودر بسياري حالات عقل تانرا قاضي بسازيد بهتر است تا رستگار شويد.
در آخر خدمت شما بايد بعرض برسانم: بنده به همان اندازه كه از ملا عمر ومجددي بدم مي آيد از خامنه ايي نيز بدم مي آيد. اينها هر دو از جهالت مردم تغذيه ميشوند
2 اكتبر 2014, 19:24, توسط محمد
عزیز جان تو بفکر من نباش من مثل تو نیستم که حتی از کتب خود آگاه نباشم من تمام کتابهای شیعه را خواندم واکثری کتابهای شما راه هم خواندم من مثل تو نیستم که کورکورانه چیزی بیگویم از چیزی که مطمئین نباشم نمیگویم تو از روزی که بامن هم کلام شدی فقط تو کلمه بلدی تفسیر غلط ایرانی بیا مسلمان شو... تو در جهل مرکب گمی جهل بر دو قسم است. یک تنهاجهل است 2 جهل مرکب است . فرقش این است جهل تنها خوب است یعنی ادم میداند که من جاهلم نمیدانم کوشش میکند تا بیداند آما جهل مرکب خیلی خطرناک است جهل مرکب یعنی اینکه ادم نمیداند که نمیداند از جهل خود نا آگاه است فکر میکند همه چیز را میداند در حقیت هیچ چیز را نمیداند لذا کوشش نمیکد تا بیداند شما عمری ها خصوصا جناب عالی در جهل مرکب غرقیت خدا اگر شما را از این مصیبت نجات دهد کاری بنده گان خدا نیست .خوب فکر کن در همین چند روز در کشور چند انتحار شماه انجام دادید چرا نمی بینید ؟ اون هم مذهب دیگرت هم مرا نصیحت کرده بود این است نظر شان در باره من ( که سلام به آقاي محمد!
محمد گرامي! من صدقهء نامت شوم، تو بيچاره در غم كتابهاي علم رجال وثقه بودن روايات مانده ايي ولي جهان ديگر به كره ماه رسيده است، همين اكنون همين ارتباطات تخنيكي ميان من و تو از بركت دانشمندان غير مسلمان است، اگر همهء دانشمندان دنيا مانند شما وقت گرانبهاي شان را در صحت وسقم روايات وعلم رجال صرف ميكردند امروز من وتو هم ازين نعمت بزرگ محروم ميمانديم، لطفا بيشتر ازين وقت گرانبهايت را صرف اين چرنديات نساز.) هاهاهاهاها این را میگوید جهل مرکب بینید ادم را خنده میگیرد . دو صد سال میشود شما عمری های کم سلیقه در افغانستان حکومت میکنید شما چه کردید غیر از خیانت .همین حالا مکتب هارا شما عمری اتش میزنید یا شیعه ها انتحاری شما میکنید یا شیعه ها شاگردان مکتب را شما مسموم میکنید یا ما؟؟؟ دوشمن تعلیم شما هستید یا ما؟ تمام بودیجه کشوررا برای ساختن مکتب درمناطق شما جهالها بمصرف میرساند شما بجای درس خواندن مکتب را اتش میزنید آما شیعه ها از پول شخصی خود مکتب می سازند اگرهم بودیجه اش را ندارند زیر خیمه درس میخوانند .دوشمن تمدن شما هستید یاما بتهای بامیان راکه یک آثارباستانی بود شما عمری های متعصب کور خراب کردید یا ما؟ تاهنوز یک مکتب توسط شیعه ها به اتش کشیده شده غیر از شما عمری ها؟ شیعه را شما میکشید مسیحی را شما میکشید بودایی را شما میکشید ایزدی شما می کشید .اسلام که برای نجات بشر امده و رحمتاللعالمین است آما شما عمری ها راه غلت عمررا گرفتید شدید عذاب للعالمین تمام دونیا از دست شما در عذاب است 90% نود در صد مواد مخدر را شما کشت میکنید حتی یک وجب هم در مناطق شیعه کاشت نمیشود شما عمری ها دونیا را به لجن کشیدید چرا این همه جنیایت را فقط شما عمری ها میکنید وحتی در باره اش سخن هم نمیگویید چرا این همه جنایت را نمیبینید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما عمری ها از بسکه وحشی هستید مثل گژدوم بضی اوقات خود تان را هم نیش میزنید . بجای نصیحت من برو کاشت تریاک و خشاش که بلای جان بشریت است را کم کنید انتحاری را کم کنید که همه مردم را داغ دار کردید بگذارید زنها به مکتب بیروند مسمومش نکنید دست از اون خلفای بی سواد وجاهل بردارید بخدا قسم در اونها خیری نیست
3 اكتبر 2014, 11:36, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! جنابعالي كاملا چرنديات نوشته ايد، با اتهامزني، تاپه زني، تحكم و دروغگويي شما حقانيت خودتان را نميتوانيد اثبات نماييد. كتاب من قرآن وعترت پيامبر اسلام است، ( تركت فيكم أمرين ما تمسكتم بهما فلن تضلوا كتاب الله وعترتي ) در جاي ديگر به عوض لفظ عترت سنت نيز آمده است. بناء اينكه فرموده ايد من كتابهاي شمارا خوانده ام و تمام كتابهاي شيعه را خوانده ام يك دعواي باطل است. من كتابي كه به آن باور دارم وبر اساس آن استدلال ميكنم در قدم نخست قرآن است. بقيهء كتب مذاهب وفرقه هاي مذهبي كتابهاي نيستند كه من صحت آنها را برابر قرآن بدانم.
ممكن است كه صحيح مسلم، صحيح البخاري، ابن ماجه، ابو داوود، نسائي وترمذي وبهمين ترتيب ، باقر مجلسي و نهج البلاغه وغيره بعضا سخنان موثق داشته باشند وشايد هم سخنان ضعيف و موضوعي داشته باشند، اما چيزيكه نميتوان از آن انكار نمود اين است كه وثوق واعتبار اين كتب احاديث در نزد اهل علم به اندازهء قرآن نيست. احاديث كه با معيارهاي آيات كلام الله برابر نباشد مردود است. آيا با اين سخن شما موافق استيد يا مخالف؟ اميدوارم كه از قلم مبارك تان جواب منطقي دريابم.
در قسمت اينكه جنابعالي بنده را بقول خودتان با ساير عمري ها جاهل مركب توصيف كرده ايد متاسفانه جنابعالي درين ادعاي تان سند ومدرك موثق نياورده ايد. عمليات انتحاري، ترور وكشتن انسانها به مذهب خاص تعلق نميگيرد، بودايي هاي جاپان در جنگ جهاني دوم هم از حربهء عمليات انتحاري برعليه قواي متفقين استفاده كرده اند، حزب الله لبنان نيز ازين حربه استفاده نموده است ، ببرهاي تاميل در سريلانكا نيز از حربه هاي ترور وعمليات انتحاري استفاده برده اند، حالا طلبه هاي كرام والقاعده نيز ازين حربه استفاده ميكنند، اما اينكه شما با قياس طالبان والقاعده به جامعهء سني بخواهيد همهء اهل تسنن را تروريست وانتحاري معرفي كنيد چنين نظريهء سخيف را در قرن بيست ويك هيچ انسان عاقل نمي پذيرد.
تروريسم وعمليات انتحاري نه مذهب خاص دارد ونه دين خاص ونه ملت خاص. فردا امكان دارد از متن جامعهء شيعي ايران يك سازمان تروريست مانند مجاهدين خلق ظهور كند كه با القاعده يكي شده وعليه رژيم آخوندي دست به عمليات انتحاري بزند آيا آنوقت شما همهء علوي ها وشيعه را دشمنان تمدن وانسانيت وآرامش ميخوانيد؟
بناء چنين مقايسه نمودنهاي جاهلانه كه بخاطر عمل يك گروه قومي يا مذهبي بخش بزرگ انسانهارا جاهل وخشونت گرا وتروريست وضد مكتب وضد تمدن معرفي ميكنيد يك عمل فاشيستي و متحجرانه است.
صاحب اين قلم خود يكي از منتقدين گروه متحجر طالبان ميباشم كه تاكنون در كابل پرس بيش از صد مقاله نوشته ام ولي جناب شما را با تمام ادعاهاي پرطمطراق تان اولين بار است كه در سخنگاه شناخته ام. اميدوارم كه در آينده ها مطالب علمي تر و منطقي تر از قلم جنابعالي بخوانيم
3 اكتبر 2014, 18:27, توسط محمد
نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده که:
اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي اهل بيتي.
کتاب خدا و اهل بيت (عليهم السلام) و عترتم را در ميان شما به عنوان يک ثقل و مايه گرانبها مي گذارم.
صحيح مسلم، ج4، ص1873 (چاپ جديد) - صحيح مسلم، ج7، ص123
همچنين جناب ترمذي با سند صحيح نقل مي کند:
إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي أهل بيتي ولن يتفرقا حتى يردا على الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما.
من ميان شما، کتاب خدا و عترتم اهل بيتم را مي گذارم و اينها از همديگر جدا نمي شوند تا اينکه در کنار حوض به من برسند.
سنن الترمذي، ج5، ص329
حدیث قرطاس (نامه ای که نوشته نشد)
یکی از درد آورترین حوادث اسلام داستان حدیث قرطاس است. حدیث قرطاس در حدود هفده جا از صحیح مسلم و صحیح بخاری ذکر شده است.
در صحیح بخاری آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: قلم و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. «اکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا» (صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۱۱)
در صحیح مسلم چنین آمده: در روایت صحیح مسلم میگوید: «أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَا تَضِلُّونَ بَعْدَهُ» (صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۲۵۹)
در المعجم الکبیر هم این گونه آمده: «ائْتُونِی بِکَتِفٍ أَکْتُبُ لَکُمْ کِتَابًا لا تَخْتَلِفُوا بَعْدِی أَبَدًا» (المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۳۶)
در مسند احمد حنبل آمده: «ائتونی بِکَتِفٍ أَکْتُبْ لَکُمْ فیه کِتَاباً لاَ یَخْتَلِفُ مِنْکُمْ رَجُلاَنِ بعدی.» (من میخواهم چیزی بنویسم که حتی دو نفر بعد از من اختلاف نکنند.) (مسند أحمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۹۳)
از درخواست پیامبر اکرم مشخص می شود که ایشان قصد داشتند مطلب بسیار مهمی را مطرح کنند.
اوّلاً: یک رهبر دلسوز در هنگام رحلت خود، سعی دارد تا مهمترین و کلیدی ترین مطالب را بر زبان جاری کند.
ثانیاً: این مطلب از چنان اهمیتی برخوردار است که مانعی ابدی برای انحراف مسلمین خواهد بود. و موحب می شود که بعد از رحلت آن حضرت حتی دو نفر از مسلمانان هم با یکدیگر اختلاف نداشته باشند.
در چنین شرایطی عقل و وجدان چه حکم می کند؟! آیا انسانیت حکم نمی کند که بلافاصله دستور نبی مکرم اسلام اطاعت شود تا امت اسلامی از آخرین رهنمودهای آن حضرت محروم نگردند؟! آیا انسانیت حکم نمی کند که همه سر تا پا چشم و گوش شوند، تا سخنان بسیار مهم و هدات بخش پیامبر اکرم را با گوش بشنوند و با چشم ببینند؟!
آیا می توانید باور کنید که در آن حال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت هذیان بدهند و بگویند نیازی به نوشته ی پیامبر نیست و قرآن برای ما کافی است؟!!!
در آنحال عمر سراسیمه جلو آمد و با گفتن کلمات معناداری مانع آوردن آوردن قلم و دوات برای پیامبر اکرم شد!
بخاری میگوید: «فقال عُمَرُ إِنَّ النبی (صلى الله علیه و سلم) قد غَلَبَ علیه الْوَجَعُ وَ عِنْدَنَا کِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَ کَثُرَ اللَّغَطُ.» (عمر گفت: بیماری بر پیامبر غلبه کرده است. کتاب خدا در میان ما است و همان کافی است.) (صحیح البخاری، ج ۵، ص ۲۱۴۶ و ج۱، ص۵۴ / صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۲۵۹)
در منابع دیگری از اهل سنت چنین آمده: «قالوا: هجر رسول الله، (صلى الله علیه و سلم)» (گفتند که رسول خدا هذیان می گوید!) (عمدة القاری، ج ۱۴، ص ۲۹۸ / صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۱۱)
آقای پرویز عزیز هیچ شیعه تاهنوز پیدانشده که بیگویند حدیث از قران معتبر تر است ولی چیز های هست که در قران نیامد این تبطق حدبث باید از اهلبیت ییامبر گرفته شود مثلانماز صبح 2 رکعت است در کجای قران امده ؟اختلاف همین جاست که شما تابع اهلبیت نیستید و از ادم های جاهل مثل عمر پیروی میکنید .اهلبیت را خداکه در قران اش میگوید من خدا انها را از هر رجس وپلیدی پاک گردانیدم إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُم ولی متآسفانه بعضی در پی این بر آمدند که در مقابل اراده خداوند بیاستند وکوشش میکند چراع را خدا روشن کرده خاموش کنند.باخدا داده گان ستیزه مکن که خدا داده گان را خدا داده است ..مثل اینکه برادران حضرت یوسف با یوسف کردند استادگی در مقابل اراده خداوندی .. اما در باره انتحار تو به هیچ وجه مدرکی نداری که حرب الله لبنان در یک مسجد اهل سنت انحاری کرده باشد ولی بیش از صداها انتحاری اهل سنت در مساجد شیعه از ایران گرفته تاعراق پاکستان افغانستان انجام شده .روز عاشورای کابل که شاید یادت نرفته باشد اینکه 1400 صد سال پیش نبود که بیگویی از کتابهای ایرانی میگویم.. هر وقت از جامعه تشیع اون هم از قم یا نجف که از علما هم باشند الله اکبر گغته انتحاری کنند من اولین شخص خواهم بود که بگویم جامعه تشیع روبه تروریستی نهاده است دردش این جاست که انتحار کننده شما یک ادم لایک نیست علمای شما به نام دین چنین کاری را می کنند ..انهم در مقابل هم دین خود .توهم شاید قبول داشته باشی که شیعه وسنی در اصول اختلاف ندارند مگر در فروع ...حدیث پیامبر است کسی که لااله الاالله بیگوید مسلمان است . فرق بین کتب شیعه وسنی این است که علمای ما قبول دارند که در این کتابها حدبث ضعیف هم است ولی علمای شما میگوید صحیح بخاری برادر قران صحیح مسلم خواهر قران است ولی حدبث که در ضرر شان باشد از خواهروبرادر قران هم قبول نمیکنند باز .
4 اكتبر 2014, 14:32, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! من به اجازهء جنابعالي اين حديث قرطاس را به زباله داني مي اندازم ولو اينكه هر مورخ ويا محدث اين حديث را روايت كرده باشد نزد من به اندازهء يك بال پشه هم اهميت ندارد. قرآن بصراحت ميگويد: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا" دين تكميل شده است وهيچ چيز ديگري براي روشن شدن حق از باطل نمانده كه آنرا خداوند نگفته باشد . حديث قرطاس ازين جهت هم اعتبار علمي ومنطقي ندارد كه پيامبر خودش نويسنده نبود، پيامبر هيچگاهي خودش قلم وكاغذ وديوات را استعمال نكرده است ، اين حديث قرطاس يك جعل نامه است.
رسول خدا به نص صريح قرآن أمي بود، رسول خدا هر زمانيكه ميخواست آيات منزله را بنويسد به كاتبان وحي رجوع ميكرد، بناء اين حديث از اساس غط وبي اعتبار است، شما بناحق وقت گرانبهايتان را صرف معلوم ساختن صحت وسقم اين خزعليات ميكنيد، شما وديگر همفكران تان را من بارها آزموده ام كه كمتر از آيات قرآن سند ودليل مي آوريد برعكس دنبال نوشته هاي تاريخي وأحاديث جنجالي استيد، من برايتان گفتم بعد از تغيرات وتحولات كه در جوامع اسلامي در طول چهارده صدسال رخ داده هيچ امكان ندارد كه يك سلسله جعليات بنام حديث بوجود نيامده باشد، لطفا با عقل سليم اين احاديث را با آيات قرآن محك بزنيد وبعد عقل تانرا قاضي بسازيد كه آيا حديث مذكور با منطق قرآني برابري ميكند يا خير. متاسفانه شما وهمفكران تان چنين نميكنيد، دنبال اثبات نمودن احاديث وروايات استيد، اين كار شما ضياع وقت است. دوست عزيز!
شما فرموده ايد : اهل تسنن صحاح ستة شانرا از نظر وثوق برادر ومعادل قرآن ميدانند ولي احاديث شيعه را كه منبع آن خاندان پيامبر است جعلي ميدانند. اما من باور خودم را بشما ميگويم:
نزد من قرآن اصل است، من تنها همان احاديث را در شيعه وسني باور دارم كه با روح وجوهر قرآن مطابقت داشته باشد، هر حديث وروايت كه با جوهر قرآن در تضاد قرار بگيرد خواه ازطريق خاندان پيامبر روايت شده باشد يا خارج از آن نزد اين بندهء حقيرفقير سراپا تقصير مردود است.
طهارت اهل بيت:
در قسمت طهارت خاندان پيامبر باشما هيچكسي نميتواند معارضه نمايد، زيرا آيت قرآن كه شما مرقوم داشته ايد ، پاكي وطهارت خاندان پيامبر را به اثبات رسانده است، اما اين پاكي وطهارت هرگز معناي عصمت و منزه بودن از هرگونه خطا واشتباه را نميدهد.
قرآن بصراحت چنين ميفرمايد كه اراده الله آن بود تا شما اهل بيت را از هرگونه پليدي و رجس پاك گرداند. بناء اطلاق پليدي يا رجس چه باطني يا ظاهري به خاندان پيامبر حرام است، ولي اينكه تك تك اعضاي خاندان پيامبر نسل اندر نسل از هر گونه خطا واشتباه مبرا باشند چنين برداشتي پذيرفتني نيست.
احتمال خطا ونسيان واشتباه به خاندان. پيامبر بحكم بشر بودن شان متصور است.
چيزيكه شما ميخواهيد به مخالفان تان بگوييد اين است: خاندان پيامبر وأولاد وأحفاد پيامبر از هرگونه خطا معصوم اند، هر عضو خاندان پيامبر معصوم است و أقوال وگفتار شان وحي غير مستقيم است.
حالا اگر چنين باشد چرا شما به خاندان ملك عبدالله دوم پادشاه اردن كه از نظر نسلي هاشمي نژاد و ازنحلهء خاندان پيامبر است اخلاص وارادت نداريد تا إمامان كه از طرف مادر ايراني يا فارس تبار بودند؟
جواب داريد؟
4 اكتبر 2014, 20:35, توسط محمد
جناب پرویز خان تو اصلا تکلیفت با خودت هم معلوم نیست گاهی به یک حدیث استناد میکنی گاهی میگویی حدیث پیش من ارزش ندارد معلوم میشود تو هم مثل وهابی ها حدیث که باب میلت باشد هم مورد قبولت هست هم باجوهر قران در تضاد نیست پرویز جان بیبخشید که این کلمه را میگویم متاسفانه شما یا نوشتهایم را نمیخوانید یا اینکه هفته فهم هستید نوشتید که اهل سنت احادبث شیعه را که منبع ان خاندان پیامبر هست جعلی میدانند عزیزم من تا بحال حتی یک حدیث از منابع شیعه نقل نکردم همین حدیث قرطاس هم از ابن عباس که خودتت قبلا در باره اش نوشته بودی مورد تایید بود از منابع خود شما نقل کردم ادرس اش هم دادم تو چرا نماز صبح را 2 رکعت میخوانی؟ در قران که نیست آحادیث را تو قبول نداری پس دو رکعت بودن نماز اصلا در قران نیامده تو چه قسمی میتوانیی حدیث که نماز صبح دو رکعت است با ایه از قران مطابفت بدهید که اصلا ایه در این مورد نیست تو باور کن خیلی خیلی خیلی زیاد متعصبی میگویی پیامبر امی بود هیچ وقت کاعذ وقلم استفاده نمیکرد همیشه رجوع میکرد به کاتبان وحی پس خیلی ساده نتیجه میکیری که حدبث جعلی است اگر تعصب را کنار بگذاری میدانی که کاتبان وحی همه شان نمورده بودند وقت که پیامبر قلم وکاعذ میخواهد لزومآ به این معنی نیست که خودش مینویسد میشود کاتب وحی را بگوید بنویس اره عقل سلیم حکم میکند که پیامبر بعدش جانشین تعیین کند وقتکه یک معلم مکتب. برای یک ساعت میخواهد بیرود بیرون جایش یکی را مینیشاند تا در کلاس بی نظمی روخ ندهد چطور میشود پیامبر وقتکه برای آبد میرود برایش جا نشین تعیین نکند امت را به راه خودش رهاکند؟ قبلا وقتکه زنده بود برای یک ماه مسافرت میکرد برایش جانیشین تعیین میکرد تنها پیامبر ما نبود همه پیامبرا جانیشین داشتند مثلا حضرت موسی جانیشینش حضرت هارون بوده وجانیشنی تعیین کردن چه تضاد با قران دارد ؟ منظور از پیامبر هم همین بوده که یک شخص لایق عالم بعد از خودش باشد تا احکام اللهی را ان قسم که هست بیان کند وقتکه تومیگویی فقط قران پس معلوم میشود جناب عالی از قران هیچ چیزی نمی فهمی پیامبر هر سخن اش مطابق قران است در حالى كه قرآن در شأن او مى گويد: «(وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى); او هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد» و نيز قرآن مى گويد: «(وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا); آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد» و نيز مى فرمايد: «(فَلْيَحْذَرْ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ); آنان كه فرمان او را مخالفت مى كنند، بايد بترسند از اينكه فتنه اى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد! عزیزم حدیث قرطاس از ابن عباس و عمر بن حطاب در صحیح ترین کتاب شما امد ودر کتابهای شیعه هم امده تو قبول نمیکنی این رالجاجت نمیگویند پس چه میگوید ؟؟تو اصلا حدیث را برسی سندی نکردی همین که در باره اهلیت است جشمانت را بستی و گفتی دروغه .. ولی گفتی اینکه تک تک اعضای خاندان پیامبر نسل اندر نسل از هرگونه خطا و اشتبا مبرا باشند چنین بر داشتی پذیرفتنی نیست . اره شیعه هم همین را میگوید خود آمام که ازهر رجس و پلیدی خدا انها را دور کرده برایش جا نشین تعیین کرده چنین شخص که مورد تآیید خداوند باشد هزگیز خطا نمیکند آمام از بین فرزندانش متقی ترینش را جانیشین تعیین میکرده واعتقاد شیعه بر این است بعد از امام دوازدهم دیگر هیچ یک از هاشمی ها صرف هاشمی بودنش مورد قبول نیست چون امام دوازدم برایش جانیشنی تعیین نکرده حدبث بین شیعه وسنی هست که پیامبر گفته بعد از من دوازده آمام از خاندانم می اید حتی در باره امام دوازدهم هم گفته ولی سنی ها میگویند امام دوازدهم تا هنوز بدونیا نیامده شیعه ها میگویند امده این جای بحث است که ممکین نیست اینجا در این باره بجث کرد ... یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وَأُولی الأمرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیء فَرُدُّوهُ إِلی اللّهِ وَالرَّسُول إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخر ذلِکَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْویلاً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا و پیامبر خدا و اولی الامرتان پیروی کنید، پس، اگر در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این، برای شما بهتر و پایانش نیکوتر است.روایات زیادی دلالت دارند بر این که مراد از "اولی الامر" در این آیه، ائمه معصومین هستند، که برخی عبارتند از:
پیامبر در جواب جابر بن عبد الله انصاری که از "اولی الامر" سوال کرده بود، فرمود: "آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند، که اول ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی..
امام باقر در تفسیر این آیه نیز میگوید: "اولی الامر امامان از فرزندان علی و فاطمه هستند، تا آنکه روز قیامت بر پا شود."
امام صادق نیز میگوید: "آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم، سپاس خدا را به جای آورید که به شما امامان و رهبرانتان را در زمانی شناساند که مردم آنان را آنکار میکنند."
عصمت اولی الامر[ویرایش]
از نظر مفسران شیعه در دلالت آیه بر عصمت اولی الامر تردیدی وجود ندارد، زیرا:
۱ ـ هرگاه خداوند به اطاعت بی قید و شرط از کسی فرمان دهد آن فرد معصوم خواهد بود، چون در صورت غیر معصوم بودن، اگر به گناه امر کند اجتماع نقیضین لازم میآید؛ یعنی هم باید از او اطاعت شود و هم اطاعت نشود.
۲ ـ در این آیه "اولی الأمر" بدون تکرار فعل "أطیعوا" بر رسول عطف شده است، و از آنجا که اطاعت از رسول به خاطر معصوم بودنش بهطور مطلق واجب است اطاعت از "اولی الأمر" نیز همانند آن مطلق خواهد بود و این امر کاشف از معصوم بودن "اولی الأمر" میباشد.[
5 اكتبر 2014, 10:24, توسط Sarwari
بهمن گرامی، راجع به کامل بودن دین اسلام حرف زدی سوال من نیز اینجاست که چرا این کامل بودن ناقص از آب در آمد؟ دین که هم از یاران آنحضرت و هم از مردم عادی ایمان چندانی به این دین نداشتند. زیرا بعد از وفات حضرت محمد همه یاران وی به شمول سه خلیفه اول حتی جنازه آنحضرت را در روی میدان رها نموده و برای بدست آوردن خلافت همه به مسجد جمع شده بودند. کمی بدون تعصب و احساسات فکر کن تو خود را جای اون اصحاب قرار بده کسی را که منحیث رسول قبول نموده باشی کسی که برای تو بهشت جاویدان را با اون همه جلال و اعظمتش وعده داده باشد ایچنین رها کرده میروی دنبال قدرت؟ و از جانبی چرا مردم عام به مجرد شنیدن وفات حضرت محمد دین اسلام را رها کردند؟ که بعدآ توسط خلیفه اول مسلمین و به سرکرده گی خالد بن ولید قتل عام شدند؟
امروز شیعه و سنی همدیگر را مثل گرک پاره پاره میکنند که یکی از اساسی ترین اختلاف خلافت بعد از حضرت محمد میباشد. چرا خداوند یک چند آیه نفرستاد تا تکلیف خلافت را بعد از حضرت محمد روشن میساخت در حالیکه آیه های زیادی را برای کوچکترین مشکلات حضرت محمد از قبیل مهمان داردی و خانه داری فرستاد. خداوند درین دین کاملش مشکلات شخصی حضرت رسولش را در نظر گرفت ولی مشکلات میلیون ها انسان از طفل و زن کودک تا جوان و پیر که هر روز به نام شیعه و سنی قصابی میشود در نظر نگرفت؟ آیا فکر میکنی خداوند نمیتوانست از پارچه شدن مسلمان جلوگیری کند؟
5 اكتبر 2014, 15:04, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! خدمت جنابعالي عرض كردم كه حديث قرطاس، يك جعل نامه است، خودت عادت داري كه قبل ازبيان يك موضوع ؛ چنين روايات جعلي را به يكي از منابع تسنن چسب بزني ولي وقتيكه متن مكمل آنرا نقل ميكني باز همان قصهء ابن حزم أندلسي وترور پيامبر توسط ياران بيامبر تكرار ميشود كه درهمين ستون ودر همين بحث معكوس آن ثابت گرديد ،
اين نوع افترا بستن به ياران وأصحاب پيامبر. منصفانه نيست، جنابعالي فرموده ايد كه : تو ( پرويز بهمن) هر حديثي كه به ضرر تان ثابت شود آنرا متروك ومردود ميدانيد ولي احاديث كه به نفع تان باشد آنرا قبول داريد، استدلال جناب عالي بر صحت احاديث بر تعداد ركعات نماز ونوع نماز استوار است.. درين باره نيز اگر جنابعالي عينك هاي تاريك تعصب را كنار بگذاريد مي بنيد كه نوع اقامهء نمازها وتعداد ركعات در تمام مذاهب يكسان نيستند، تنها درميان مذاهب چهارگانهء اهل تسنن شما ده ها نوع شيوه وطريقهء نمازخواني داريد ، تعداد دست باز نماز ميخوانتد، تعدادي دست بسته ، تعداد دست ها را بالاي سينه وتعداد ديگر بالاي ناف ، تعدادي نماز ( وتر) بعد از نماز عشاء ميخوانند، تعداد ديگر در نماز فجر به عوض وتر ؛ دعاي قنوت را به شكل دسته جمعي ميخوانند بهمين ترتيب شما انواع و اشكال و أعداد نمازها را در ميان مسلمانان مي يابيد كه كمتر با يكديگر شباهت دارند . در احاديث راجع به تعداد ركعات نماز ونوع برپا داشتن نماز اتفاق نطر وجود ندارد، ولي همه بر يك موضوع تاكيد دارند كه : نماز عبارت از يك سلسله يا مجموعه حركات وأفعال بدني مشتمل بر قيام و ركوع وسجده وقومه وجلسه وقعده ميباشد ، همهء بيك طرف بايد رو بياورند، درقسمت اوقات نيز بعضي احاديث از جمع دو نماز در يك وقت خبر داده است كه پيامبر اسلام چنين عملي را انجام داده است. حالا براي من كه كدام يك ازين مذاهب روايت ثقه را از نماز واقعي پيامبر روايت كرده اند مهم نيست، براي من مهم نفس اداي صلوة است وانجام صلوة مطابق هريك از روايات كه مورد قبول مسلمانان واقع ميباشد.
اما احاديث كه از آن بوي تفرقه وبرتري طلبي و قدسيت بخشي به يك گروه خاص نسبت به ساير مسلمانان باشد چنان احاديث با روح وجوهر اسلام در تضاد است و براي مستند سازي آن هركسيكه وقت گرانبهايش را ضائع ميكند احمق بيش نيست.
زيرا آنطوريكه خدمت شما قبلا عرض نمودم احاديث و روايات تاريخي از حيث وثوق به حد قرآن نميرسند وإيمان داشتن به آنها جزو أركان دين نيست.
درقسمت مسالهء اولي الامر كه جناب عالي بخاطر عطف اولوالامر به الله ورسول او از نظر نحوي استنباط عصمت را نموده ايد باشما موافق نيستم. شما باور تان اين است كه : اولوالامر بايد معصوم باشد بخاطريكه بعد از اطاعت از الله واطاعت از رسول او ؛ اطاعت از اولوالامر واجب شده اگر اولوالامر معصوم نباشد إجماع نقيضين پيش مي آيد. به اين سبب شما معتقد استيد كه اين اولوالامر جز اولاد فاطمه وعلي كس ديگر بوده نميتواند.
درحاليكه اين يك برداشت خاص از. آيهء قرآن است كه صرف ميتوان به آن احترام گذاشت ، اما كل حقيقت نيست.
شما حق داريد كه چنين برداشت را از آيهء مذكور داشته باشيد ولي من هرگز با چنين برداشت موافق نيستم. اطاعت از اولوالامر بخاطر معصوميت او نه بلكه بخاطر مومن بودن او بالاي مسلمين واجب است. زيرا اينجا ضمير ( منكم) خودش مي فهماند كه اولي الامر بايد ازميان مسلمانان ومؤمنين باشد شرط نيست كه وي معصوم باشد يا نباشد ، شرط اساسي مومن بودن اولي الامر است نه معصوم بودن او.
5 اكتبر 2014, 22:55, توسط محمد
جناب پرویز اگر این حدبث با سنت صحیح در کتب شما نیامده بود هر چیز که شما میگویید دروست است ولی من مطمئینم که تو از روی تعصب اصلا نخواندی حدیث ترور پیامبر هم کاملا صحیح بود من ثابت کردم این را کسی میداند که علم رجال بداند و راوی ها را بشانسند نه تو که سروپاعقده هستی کدام ادم عاقیل این را می پذیزد که از یک شخص در چندین جای حدیث نقل کند بعد در جای ان را رد کند؟؟؟
حدیث قرطاس با سند صحیح امده قبلا تو میگوقتی دین کامل شده نیاز نبود که پیامبر جانشین تعیین کند حالا تازه به راه امدی میگویی اولوالامر باید از بین مسلمانان باشد حالا که قبول کردی اولوالامر را. این بهتر نبود که والوالامررا خود پیامبر تعیین کند ؟ اینکه مردم والوالامر را تعیین کند تضاد با روح وجوهر قران ندارد ولی اگر پیامبر اولوالامر را تعیین کند تضاد با روح وجوهر قرآن دارد؟ هاهاهاههاهاهاها این چه فکر مزخرف است که تو داری آیا تومصلحت اسلام را بهتر از پامبر میدانی ؟؟؟؟؟ تو اصحاب را بشتر از پیامبر می شناسی؟؟؟؟؟؟؟؟ خودت گفتی که نماز با انواع مختلف خوانده میشود بنا بر منطق خودت کجای این نماز که ما میخوانیم با ایه قران مطابقت دارد؟ بنا بر نظر شما باید نماز را مردود دانست یک بام و دو هوا نمیشود ..: 1- «إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري»(1)؛ من اللَّه هستم معبودى جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار. 2- «اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»(2)؛ آنچه را از كتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمىدارد، و ياد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه كارهايى انجام مىدهيد. این نماز های که مذاهب مختلف میخوانند تو با آن عقل بیمار و یر کینه ات چطور میتوانی مطابقت دهی با این آیات؟ ؟؟؟؟؟؟ قبلا تو شرط حدیث صحیح را اجماع نمیدانستی تو میگفتی که حدیث که با قران مطابقت نداشته باشد در نزد من ارزش ندارد حالا تو این نماز را با این آیات مطابقت بده حدیث های صحیحین هم که در نزد تو چرندیات است قبلا تو نوشتی که دین تکمیل شده است دیگر هیچ چیری نمانده . فرق بین مذهب حق وبا طل در همین جاست که شما یک ایه را میخوانید بقیه اش را رها میکنید اگر اول با پیامبر مخالفت نمیشد این همه رسوایی در دین اسلام پیش نمی امد . فقط چند روز بعد از شهادت پیامبر قبیله بنی تمیم بخاطر که زکاتش را به آبوبکر ندادند چون میگفت در غدیر پیامبر جا نشین تعیین کرده ما هم بیعت کردیم زکات به علی که چانشین پیامبر است میدهیم نه به آبوبکر همه شان را از دم تیغ کذراندند... اول نوشتی که من غیر از تفسیر ابن عباس از کسی دیگر را قبول ندارم وقتکه از ایشان حدیث در باره علی نقل شد ان هم از اعتبار افتاد بابا بس کن از این بیشتر خودت را مسخره دیگران نکن تو نظر ثابت نداری اول گفتی ابن عباس را قبول دارید بعد گفتی حدبث اش به زباله دانی می اندازم چون به ضرر شما بود در ترور هم همین قسم است از ولید در چندین کتب ضحیح تان حدیث نقل کردید ولی همینکه حدیث به ضرر شما نقل کرد قابل قبول نیست این عاصیت ادم های متغصب است حصوصا عمری ها .. منکم .عطف بر رسول است بی سواد معطوف شرایط معطوف علیه را پیدا میکد وقتک اوالوالامرعطف بر رسول شده معنی خاص میشود وکر نه چرا آن را عطف کند میگفت از خدا ورسول ومؤمنین آطاعت کنید پیش خدا که آسان بود وقتکه عطف میشود بیانگر علتیست . اما اعتراض مالک بر آبوبکر ایشان یک زور جمعه وارید مسجد شده
سپس به طرف ابوبکر رو کرده و گفت: «چه کسی تو را بالای این منبر برده در حالی که وصیش نشسته»؟ ابوبکر او را دشنام داد و گفت: او را از مسجد بیرون کنید. قنفذ و خالد گردن او را گرفتند و او را از مسجد بیرون انداختند. خالد پس از این جریان گفت که از فتنه مالک در امان نیستیم(14).
جنايت خالد در حق مالك و قبيله او
ابوبکر، خالد را برای کشتن مالک فرستاد. مالک آماده جنگ شد و خالد از روی مکر به ایشان امان داد. مالک و قبیله اش شمشیرها را بر زمین گذاشتند و خالد همه را قتل عام کرد یا به اسارت گرفت و در همان شب که سر مالک را از بدنش جدا کرد به زن او تجاوز نمود (15).
در این فاجعه عظیم، لشکریان خالد نیز به باقی زنان قبیله مالک تجاوز کردند. این درحالی است که همه اهل حدیث از گروهی که همراه خالد بودند این گونه روایت کردند: «در میان ما موذن اذان گفت و در میان قبیله مالک نیز موذن اذان گفت و ما نماز خواندیم و ایشان هم نماز خواندند و ما شهادت دادیم و ایشان نیز شهادت دادند». آتش زدن خانه زهرا..ودستور دادن خالد توسط ابوبکربنابراین ایشان را به در خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرستاد تا از علی (علیه السلام) بیعت بگیرند؛ ایشان از بیعت سر باز زد و آن اتفاقات غم انگیز رخ داد. همان حادثهای که برای اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیان ایشان تلختر از کربلا بود .. بخاطر تجاوز خالد به زن شوهردرا عمر هم اعتراض کرد ولی آبو بکر سرسختانه از ایشان دفاع کرد تا بعد ار وفات آبوبکر عمر اورا اذل کرد این فاجعه بزرک فقط چندی بعد از وفات پیامبر انجام گرفت چرا؟؟؟؟؟؟ چون نگذاشتند پیامبر را تا چیزی بنوسد که حتی دو نفر هم با هم اختلاف نداشته باشند .. من از تویک سوال دارم لطفا جواب بده تو از کجامیگویی علی به ابوبکر بیعت کرده؟؟؟؟؟؟
6 اكتبر 2014, 14:43, توسط پرویز "بهمن"
آقای محمد!
چرندیات وجعلیات جنابعالی در اتهام زنی و ساختن روایات کذایی وبی اساس را پایانی نیست بهمین نسبت من وقت خودم را بالای این چرندیات ضایع نمی سازم. از نظر اصول اعتقادی تمام مذاهب اسلامی: تاریخ مصدر تشریع نمیتواند باشد. روایت های تاریخ احتمال صواب وخطا را دارا می باشند. تعصب ورزیدن کورکورانه به یک روایت ضعیف وموضوعی کار انسانهای متعصب وکور مغز مانند جناب عالی می باشد. نزد من همهء یاران واصحاب پیامبر چه آنانی که شامل اهل بیت پیامبر بودند وچه آنانیکه خارج از اهل بیت پیامبر بودند مسلمان ومومن بودند. هیچ آیهء قرآنی دلالت به کفر ونفاق وارتداد یاران واصحاب باوفای پیامبر نمیکند وهیچ نوع قصه های ساختگی صفوی ایمان مرا در بارهء پیامبر ویاران پیامبر متزلزل نمی سازد. خودت این افسانه های ساختگی را میتوانی برای کسانی بیان کنی که تمام وجودش پر از نفرت قومی وعرب ستیزی باشد. برای من کفایت میکند که یک افترای بزرگ شما را که تایید آنرا به ابن حزم اندلسی نسبت داده بودید غلط ثابت نمودم. جناب عالی که قبلا مدعی بودید که ابن حزم ترور پیامبر را توسط ابوبکر وسعد وطلحه وعمر تایید نموده ولی زمانیکه متن کتاب ابن حزم را آوردید خجالت ورو سیاه گردیدید. بدون شک اگر تمام این افسانه های بی پایهء شما را ردیابی نمايیم همان قصهء ابن حزم اندلسی تکرار میشود.
در قسمت احادیث من نظر خودم را داده ام وبر نظر خویش تا هنوز ایستاد می باشم هیچ نوع تناقض و تضاد را شما درحرفهایم نسبت به حدیث پیدا کرده نمیتوانید.
شما با این چرندیات تان زیاد تقلا بخرچ میدهید که تا از گفته های من درقسمت حدیث تناقض را کشف نمایید. این کوشش شما بیجا است. من همانطوریکه قبلا خدمت شما عرض نموده ام یک بار دیگر تکرار می نمایم که:
در احادیث احتمالات صواب وخطا وضعف وقوت موجود است ولی باور نمودن مطلق به روایات ازنظر من کار یک مسلمان عاقل ؛ با انصاف و باجدان نیست.
خصوصا آن نوع روایات جعلی که برتری طلبی قبیلوی میان اصحاب تاکید دارد. بخش از یاران پیامبر را معصوم وپاک و شایستهء جانشینی پیامبر وبقیه را منافقان ومرتدها گزارش میدهد. این نوع احادیث وروایات ازهرطرف واز هرمرجع وازسوی هر راویی که روایت شده باشد مردود است.
اینجا مسالهء نفع گروهی وضرر گروهی مطرح نیست. این خیلی احمقانه است که جنابعالی بار بار تاکید میکنید که : احادیث که به ضرر شما باشد آنرا قبول نمیکنید.
بلی! هرحدیث که بوی تفرقه ونفاق وافترا وجعل از آن بمشام برسد نزد بنده بحکم آیهء قرآن مردود است.
یا ایها الذین آمنو ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین
در طول این چهارده صد سال فاسفان زیادی بنام علی ومعاویه کتابهای زیادی نوشته اند واز نام وآدرس اصحاب ویاران پیامبر روایتهای را ذکر نموده اند که فقط به خنده می ارزد.
من در بالا بطور ضمنی خدمت جنابعالی اشاره نمودم که : بسیاری از کسانی را که شما آنها را ایمهء معصومین نامگذاشته ایدآنها ازطرف مادر ایرانی تبار اند. امروز از حضرت امام رضا درمشهد وبالاتر از آنها در دامان مادران ایرانی تولد وبزرگ شده اند. بعداز حملات مغول و متعاقب آن استقرار دولت صفویه در ایران امروزی سلسله روایات جعلی واختراع احادیث جعلی رونق بیشتر یافت. بهمین ترتیب خلافت عثمانی در قلمرو ترکیهء عثمانی کمتر از صفوی های ایرانی در اختراع احادیث جعلی دست کم از صفوی های ایرانی نداشتند.
درقسمت آیهء سورهء نسا وصفات اولی الامر که جناب عالی تاکید دارید که باید خصوصیت معطوف ومعطوف علیه باید یکسان باشد این مساله صرف به یک خنده می ارزد.
این اصلا یک قاعدهء نحوی است که معطوف ومعطوف علیه إعراب یکسان باید داشته باشند. اما اینکه ازنظر خصوصیت های باطنی هم باید معطوف ومعطوف علیه یکسان باشند پس باید خدا ورسول واولی الامر همه یکسان اطاعت شوند. آیا این ادعا مسخره نیست.
ضمیر « منکم» اضافت بسوی مسلمانان دارد نه بسوی الله ورسول.
اگر قول شما می بود بخداوند چه مشکل وجود داشت که میفرمود که: اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی الامر من جانب الله و ومن جانب الرسول علیکم» می آمد. درحالیکه ضمیر جمع مخاطب مذکر؛ اشاره بطرف مسلمانان دارد. این موضوع ؛عقل افلاطونی نمیخواهد ونه هم میتواند بحث را بسوی کج راهه ببرد. پرسش من از شما این است آیا چنین تفسیر های من درآوردی شما تحریف آیات قرآن نیست ؟
خداوند گفته است که : از الله اطاعت نمایید واز حضرت رسول اطاعت نمایید واز صاحبان امر خود اطاعت کنید. شما میفرمایید که صاحبان امر را هم الله ورسول او بما قبلا تعین نموده اند. کجای این آیت دلالت بر تعین جانشین از جانب پیامبر دارد؟
اگر شرط «اولی الامر »تعین آن ازجانب پیامبر می بود چرا این موضوع در آیهء مذکور اشارتا دلالتا وصراحتا به چشم نمیخورد؟ شما این برداشت غیر منطقی را از آیهء مذکور چگونه گرفتید که ضمیر « منکم» عطف به الله و رسول دارد. چرا داشته باشد؟ خداوند چه ضرورت دارد که اینگونه منافقانه با بنده گان خودش حرف بزند.
«منکم » یعنی« من بینکم»
طبعا زمانیکه الله ؛ مومنین را مخاطب می سازد که از اولی الامر خود اطاعت نمایند این اولی الاوامر ازمیان مسلمانان می باشد ومسلمانان نیز بحکم بشر بودن شان خطاکار و اشتباه کار اند ؛ برای تعین اولی الامر درقرآن شرط آن معصومیت وپاکی مطلق درنظر گرفته نشد ونه هم پیامبر چنین تفسیر از این آیت دارد.. اگر می بود چرا این را قرآن صراحت نداد چه مشکل بود که خداوند این موضوع را گنگ گذاشت تا آنرا جناب عالی کشف نمايید؟
6 اكتبر 2014, 19:44, توسط محمد
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛(1 اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را چرا آیه قران را تحریف میکنی این کفر نیست ؟وقتکه خدا امر بر یک شی میکند اطاعت ان واجب میشود اگر توایه را بااون مغز پوگ خود معنی کنی ومنکم را بجای عطف بر رسول به مؤمنیین کنید پس اطاعت از یک مسلمان ولو خطا کار واجب میشود بنا بر این نظر احمقانه جناب عالی کرزی یک مسلمان است اولوالامر هم هست اطاعتش واجب اگر زره عقل در سر داشتی میفهمیدی که آطیعو تکرار شده است این برای تاکید در وجوب است .حالا فهمیدم که شما عمری ها چرا به اشاره یک عرب بی عقل چون بن لادن و آبوبکر البغدادی خودرا در بین مردم بی گناه و اطفال زنها در مسجید وبازار هیچ فرقی هم نمیکند انتحار میکنید چون ولوالامر شمافتوا داده اطاعتش هم بنا به تفسیر غلت شمااز ایه قران واجب .کار شما ساخته است پس چرا نشستی برو انتحار کن تا بزودی عمر را در جهنم ملاقات کنی همین دو روز پیش در بروری شهری کویته پاکستان وفتکه مردم بیچاره در حال خرید عید بودند بی خبر ار اینکه یک عمری اهنگ بهشت رفتن را کرده برای خرید آمده بودند بیرون دیگر به خانه هایشان بر نگشتند چشم مادران شان به دروازه که شاید عزیزان شان برگردد ولی این آروزورا باید به گور بیبرند این نتیجه تفسیر غلت شما از قران است . شما کسی را که خدا صریحا در قران میگوید من از انها رجس وپلیدی را دور گردانیدم معصوم نمیدانید نه اعوذبالله شاید بیگویید خدا هم اشتباه کرده بی شعور وقتکه خدا میگوید من انها را از همه پلیدی ونا پاکیها دور گردانیدم پس تو چیکاره هستی؟ آیا کسی را که خدا پاک گردانیده گناه میکند ؟اگر چنین باشد پس نقض بر اراده خداوند به وجود نمی آید ؟خداوند آراده پاکی انها را کرده پس از اینده انها هم باخبراست معصوم یعنی چه معصوم یعنی اینکه خطانکند گناه نکند باک باشد . اره تو دروست گفتی صحابه برای شما فرق نمیکند چه عمری که خانه زهرا یگانه دوختر پیامبررا اتش می زند یا یزید که از یک پدر که دوشمنی اش با پیامبر از هیچ کس پوشیده نیست اوجنگ جمل را راه انداخت در این جنگ 10 هزار نفرکشته شد مادر این یزید هند جگرخوار که جگر حمزه سدالشهدا را بر دهان میگیرد وخودی یزید سرفرزند رسوالله را بریده از کوفه تا شام حمل میکند درانجا هم باچوب بر لب ودندان فرزند روسوالله ازش پذیرایی میکند برای شما عمری ها همه اینها یک سان است چون شما ها فرزند همان آبامکرهای هستید .تو اگر این همه جنایت را افسان و جعلی خطاب نکنید پس چه کارمیکنید؟ از شما انتظار غیر این هم نیست .یک دوزد نمیگوید من دوزدم ..... شما اگر اینها را قبول کنید که دیگر پایه های دین مزخرف شما بهم می ریزد یک شب داشتم تلویزیون پیام افغان رانگاه میکردم یک بی سواد عمری بنام سادات میگفت همه انتحار میکند المانیها هم خودکشی میکند هاههاهاها این احمق میخواست انتحاری را کوچک جلوه دهد فکر میکند همه مثل عمریها خرند خود کشی کجا؟ انتحاری کجا؟ کاش شما عمری ها که اینقدر به عاشق انحاری هستید بروید در گوشه خود را انتحار کنید . حالا تو هم همه جنایات آبوبکر وعمر را افسانه میگویی همه را مثل خود فکر کردی در دونیا انسان های روشن و با وجدان هم پیدا میشود در اخر نگفتی که دروغ که علی (ع)باان 3 خلیفه دروغین شما بیعت کرده از کجایت در آوردی ؟یا عثمان بی سواد جامع قران بوده ؟
7 اكتبر 2014, 08:07
هرچه قابل گفتن بود گفته شد قضاوت به خوانندگان محترم مربوط میشود تا مگر باستفاده از ان راه را از چاه فرق دهند.
با احترام
7 اكتبر 2014, 08:16
محمد جان با خواندن کتاب خطابه های علی اگر باز معتقد به عصمت (مبرا از گناه بودن) علی باور داری دیگر میشود گفت که خری.
خوب خر صایب اول روی اطیعو که دو مرتبه آمده دقیق شو بعد ببین اولی الامر به بقیه آیه ربط دارد که شما خر صایب تحریفش کردی. رافضی برو مسلمان شو.
7 اكتبر 2014, 08:28
خدا را شکر، اهل سنت به این بالندگی فکری رسیده اند که رافضی ها را غیر مسلمان دانسته به ساختگی بودن احادیث ایشان پی ببرند. یاالله شکر هزار ها بار شکر.
برای شناسایی حدیث صحیح و درجه ان میباید به یکی از وبسایت های مثل dorar.net سر زد تا قانون دروغ از غیر دروغ شناسایی گردد.
با احترام
7 اكتبر 2014, 11:53, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد! داري هذيان نويسي وسخنان بي ربط ونا سنجيده را به آخرين حد آن رسانده ايي، تا جاي كه اين سخنان بي ربط به زيان خود تان تمام شده است . خوانندهء زيرك وآگاه ازين هذيان نويسي هايتان فقط بر جهالت ولجاجت جنابعالي ميخندد. حالا بخوانيد كه اين هذيان نويسي تان چگونه بر ضد خودتان تمام شده است.
اين اعتراف خودتان است بخوانيد: :" اگر ذره عقل در سرداشتي ميفهميدي كه أطيعوا تكرار شده است ، اين براي تاكيد در وجوب است" اين سخن جنابعالي نقض كنندهء گفته هاي قبلي جناب عالي است ، زيرا خداوند براي وجوب اطاعت از الله واز رسولش محمد صلي الله عليه وآله دوبار فعل امر اطيعوا را تكرار نموده است درحاليكه در اطاعت اولوالامر فعل أطيعوا ديده نميشود، اين نظريهء جنابعالي تاييد كنندهء نظر بنده است نه از شما. به اين خاطر جا دارد كه از شما يك تشكري جانانه هم نمايم كه ناخود آگاه به اين حقيقت مسلم تن در داديد كه اطاعت از اولوالامر معادل اطاعت از الله ورسول او نمي باشد. بناء بيرون آوردن معناي اوصياي پيامبر از اولوالامر ومعطوف ساختن ضمير ( منكم) به سوي الله ورسولش يك حماقت آشكار وسرتمبه گي بيش نيست كه براساس همين معيار جنابعالي بخودي خود منتفي گرديد.
بازهم درقسمت عمليات انتحاري وترور ؛ جنابعالي خزعليات گذشتهء تانرا تكرار نموده ايد. موقف من همان است كه خدمت شما بيان داشتم : ترور، وحشت، انتحار ، دين ومذهب معين ندارد.
7 اكتبر 2014, 20:04, توسط محمد
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛(1 اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] عزیزان خواننده خود شما قضاوت کنید آیه قران است که ای کسانکه ایمان آوردید اطاعت کنید خدا را پس اطاعت از خدا واجب هست یانه؟ بعد گفته آطاعت کنید رسول خدارا پس اطاعت از رسول خدا هم واجب شد بعد بیدون استثنی گفته اطاعت کنید از والوالامر پس اطاعت از ولوالامر هم واجب شد چون از جانب خدای متعال استثنی نشده پس معلوم میشود آطاعت از ولولامر هم واجب است .تو آقای پرویزعیر وجوب را از کجای این آیه در آوردی؟ حالا مشکل ما در این جاست که عمری ها میگویند (منکم/ بر میگردد به آمنو اگر جنین باشد اطاعت از همه مؤمنین واجب میشود چون آمنو مطلق است شامیل عمر و یزید هم میشود چون انها هم به ظاهر مسلمان بودند یا هر ولولامری دیگر .. ولی ما میگویم نه ولول امر بر میگردد به رسول بنا بر این این اولو لامر را باید رسول الله تعیین چرا چون هر کسی را که پیامبر ولوالامر تعیین کند 100 در صد رضای خداوند هم در ان هست چون خود خدای بزرک میگوید : «(وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى); او هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد» ااز این جااین نتیجه هم گرفته میشود که حدیث قرطاس خلاف گفتار عمری ها تضاد با قران نیست بلکه مطابق با قران است پیامبر با وجودیکه ولوالامر را تعیین کرده بود در غدیر خم ولی این بار میخواست کتبا این امر را برای مسلمین ابلاع کند که عمر نگذاشت چون میداست پیامبر چه کسی را والولامر تعیین میکند شما را بخدا اگر زره وجدان دارید خود شما قضاوت کنید برای تعیین والولامر خدا و پیامبر شایسته است یا آدم های مثل عمر که حتی تیمم اش را هم بلد نبود ؟ خوش هالی بی جای این عمری را بینید شما را بخدا میگوید اعتراف خودتان تو کجاگفتتی که اطیعو تکرار شده است بمعنی وجوب است این حرف خود من است .. توچنین گفتی من الان عین عبارت را که تونشتی میارم..اطاعت از اولوالامر بخاطر معصوميت او نه بلكه بخاطر مومن بودن او بالاي مسلمين واجب است. زيرا اينجا ضمير ( منكم) خودش مي فهماند كه اولي الامر بايد ازميان مسلمانان ومؤمنين باشد ... این جمله را تو نوشتی کجای این گفتی تکراراطیعو بمعنی وجوب است تو نوشته مرا برضد خوم تحریف کردی نوشته مرا بیخوان من کفتم برگردادن منکم اگر بر مؤمنین باشد اطاعت هر مومیننی واجب میشود مثال زدم کرزی را خوب دقیق بیخوان بعد خوش حالی کن مثل دیوانها خودت خیالات خودت را تآیید کرده خوشحالی میکنی ..اینکه من گفتم اطیعو تکرار شده است این برای تاکید بر وجود است چه نقضی کننده گفتهای قبلی من است؟من قبلا هم گفته بودم که ولوالامر عطف بر رسول است چنانجه اطاعت از رسول واجب است از ولولامرهم واجب است تو نفهمیدی عمری دوباره بیخوان نظر خود را ونظر مرا هم .هفته فهم از بسکه رویت فشار امده اصلا نه میفهمی چه مینویسی .. یک دیکواندو کار بود در مسابقه شکست خورده بود از بسکه ناراحت شده بود حودش دست هایش را بالا کرده بود میگفت اگر کسی دست مرا بعنوان برنده بالا نمی برد خودم دستی خودم را بالا میکنم . تو هم حالا خودت دست خودت را بالا میکنی هاهاههاهاهاهها تاهنوز هر چه حدیث از کتب معتبر شما اوردم جواب منطقی داده نتوانستید فقط گفتید دروغ است افسانه است پس چنین حدیث های دروغین را چرا از کتابهای تان خذف نمیکنید نام صحیح بخاری را هم بدل کنید به جعل بخاری .. چند حدبث در باره عمر از کتب عمرهای دشمن اهلبیت پیامبر برای شما می آورم تا ماهیت این مذهب ضد پیامبر را خوب بشناسید این است نتیجه انتخاب ولولامرتوسط یک مشت جهال....احمد بن حنبل در مسند و ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق چنین نقل می کنند :
فقال سالم : فسمعت عبدالله بن عمر یقول : قال عمر : إرسلوا إلی طبیبنا ینظر جرحی هذا . قال : فأرسلوا إلی طبیب من العرب فسقی عمر نبیذا فشبه النبیذ بالدم من الطعنه التی تحت السره .
سالم می گوید : از فرزند عمر شنیدم که گفت : پدرم عمر بن الخطاب فرستاد تا دکتر او را حاضر کرده تا به جراحتش (همان جراحتی که ابولؤلؤ به آن زد) نگاهی بیندازد . طبیب شراب به عمر داد و او خورد و از آن جراحتی که زیر نافش ایجاد شده بود ، خون همراه شراب خارج شد .
مسند احمد بن حنبل ، ج1 ، ص42 ، مسند عمر بن الخطاب ، دارصادر ، بیروت
تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج44 ، ص414 ، رقم 6/52 ، شرح حال عمر بن الخطاب
ابن سعد در طبقات همین جریان را نقل کرده است ، اما با این اضافه که بعد از آنکه عمر مجروح شد ، مردم به خلیفه گفتند :
یا امیرالمومنین لو شربت شربة ، فقال إسقونی نبیذا و کان من احب الشراب الیه .
مردم گفتند : ای خلیفه ، خوب است مایعی بنوشی . عمر گفت : برای من شراب بیاورید . راوی می گوید : شراب دوست داشتنی ترین نوشیدنی نزد عمر بوده است .
طبقات ابن سعد ، محمد بن سعد ، ج3 ، ص270 ، طبقات البدریین من المهاجرین ، طبقة اولی ، ذکر استخلاف عمر ، دارالکتب العلمیة ، بیروت
آقای پرویز به اون (دم آت که از اسمش خجالت میکشد بی فهمان که این کتابهای شیعه نیست از سنی هاست من چندین بار گفتم ولی فکر کنم ایشان مغز خر خورده اصلا در مغزبوکش جا نمیگیرد ...نوشته اهل سنت به این بالندگی فکری رسیده هاهاهاهاهاها این همه انتحار از بالندگی فکری شماست 90% درصد مواد مخدردر مناطق اهل جهالت کاشت میشود تمام دونیا را به لجن کشیدید این در منطق عمری ها بالندگی فکریست از چرا نباشد شما که ماهیت دین تان ترور است قتل وکشتن بالندگی نباشد پس چه باشد ؟/ مکاتب را اتش زدن هم از بالندگی فکری شماست اره راست میگویی غیر از عمری این کارها از کس دیگر بر نمی اید . طالبان تازه افغانستان را گرفته بودند حکومت که روی بشر سیا کرده بود هم تشکیل داده بودند از نماینده انها در اسلام آباد پاکستان یک خبرنگار سوال کرد که سازمان ملل شما را به رسمیت نمی شاسد نماینده طالبان جواب داد سازمان ملل چیس وی ما سازمان ملل را به رسمیت نمی شناسیم هاهاهاهاها وا بر پدر عمری خر را لعنت با این بالندگی فکری .. داعیشیها هم اهل سنت است تمام دونیارا به وحشت انداخته از مسلمان گرفته تا مسیحی و بزیدی این بالندگی ساخت عمری هاست
8 اكتبر 2014, 11:34, توسط پرویز "بهمن"
آقاي محمد!
تمام نوشته هاي جنابعالي واز من در همين صفحه موجود است، هيچ جاي براي اتهامزني ودشنام وتوهين وكج بحثي وجود ندارد. جناب عالي دعواي مسلماني وإيمان وصداقت داريد درحاليكه مسلمان ؛ دروغگو وجعال ومفتري نمي باشد، آيا اين تو نبودي كه دعوا نموده بودي ابن حزم أندلسي ترور پيامبر را توسط ابوبكر وسعد وعمرو طلحه تاييد كرده است؟
آيا بعد از آوردن متن كامل ابن حزم روي جنابعالي سياه نشد؟ دركجا ابن حزم أندلسي ترور پيامبر را تاييد كرده بود؟
شما بحيث يك مسلمان صادق چرا ابن حزم أندلسي را متهم به تاييد ترور پيامبر ساخته بوديد؟ آيا جنابعالي جعلكار ومفتري ثابت نشديد؟
اينكه بازهم تاكيد داريد كه نخير، اين موضوع بيشتر شمارا در نظر مردم حقير وبي وزن ميسازد.
اما دربارهء عطف ( منكم) به الله ورسولش كه حتي يك مبتدئ در زبان عربي هم بحال تان ميخندد بايد خدمت تان عرض شود كه : ( منكم) اي ( من بينكم) اي( من جنسكم) .
يعني يك اولوالامر كه از ميان خودتان واز ازجنس خودتان باشد.
ضرورت اينكه خداوند درظاهر ( منكم) بگويد ولي در باطن ( من جانب الله والرسول) را اراده داشته باشد چيست؟
چرا ذات الله چنين چيزي را به شكل متضاد براي بنده گانش القا نمايد وبنده گانش را درحرج بيندازد؟
آيت قرآن صراحت دارد كه اولوالامر كه ازبين خودتان باشد درين جا هيچ جاي براي تحويل و تأويل وجودندارد.
اما اينكه شما پرسيده ايد كه آيا اطاعت از كرزي وملاعمر و يزيد وحسين وعلي ومعاويه يكسان است يا نه، اين بحث به آيهء مذكور ارتباط ندارد، اين بستگي به درايت وفهم جنابعالي دارد كه چه كسي را بحيث اولوالامر بر گزيده ايد.
در ايران امروزي سيدعلي خامنه ايي خودش را سيد واز اولاد پيامبر ميداند ولي آخوندهاي ديگر نظير منتظري وقمي شيرازي وغيره او را يك فاسق ميدانستند و ميدانند كه به زور وتزوير وخدعه قدرت را غصب كرده است، امكان دارد كه يك اولوالامر بي عقل مانند مقتدي صدر و خامنه ايي وهاشمي رفسنجاني با وجود ادعاهاي نسبت داشتن به خاندان پيامبر جامعه را بطرف تباهي بكشاند ولي يك اولوالامر غير سادات اما مومن جامعه را بطرف رفاه وترقي بيشرفت سوق دهد. شرط اطاعت از اولوالامر معصوم بودن از هرگونه اشتباه وخطا نيست، زيرا خطا وگناه از مقتضيات طبع بشري است،
جنابعالي در قسمت تاكيد بر وجوب از خدا ورسول او حالا ميخواهيد طفره برويد ودر ضمن أقوال مرا نيز تحريف نماييد، درحاليكه تمام عبارات من واضح و روشن است و شما توانايي تحريف آنرا نداريد.
دوست عزيز!
من نگفته ام كه اطاعت از اولوالامر واجب نيست، من گفته ام : حد واندازهء اطاعت از اولوالامر به حد واندازهء اطاعت از الله و رسول او نميرسد وبرابري نميكند، بهمين نسبت مطابق قول شما كه در اطاعت از الله واطاعت از رسول دوبار فعل امر أطيعوا آمده است ولي در بارهء اطاعت از اولوالامر تنها به يك ( و) عاطفه اكتفا شده است. اولوالامر عطف بسوي الله ورسول است ولي ضمير ( منكم) ميرساند كه اين اولوالامر از ميان خود مسلمانان برگزيده ميشود. تخصيص دادن ( منكم) به اوصياي پيامبر يك جعل است ، فريبكاري است، دغل بازي است، بازي با كلام الله است.
نزد الله بزرگ مطابق نص صريح قرآن تنها ملاك برتري تقوا است ونه نسبت داشتن به خاندان پيامبر. يا ايهالناس انا خلقناكم من ذكر واثني وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان أكرمكم عندالله اتقاكم .
اين حديث پيامبر اسلام در خطبهء حجة الوداع نيز در شرح اين آيت كاملا مطابقت دارد:
لا فضل لعربي علي عجمي ولا لعجمي علي عربي ولا لابيض علي اسود ولا لأسود علي ابيض الا بتقوي الله ، الا كلكم لآدم وآدم من تراب
اين حديث حجة الوداع روح تساند وباهمي را تبليغ و هرنوع برتري هاي جاهلانهء قبيلوي را از بيخ وريشه رد ميكند.
اين حديث ديگر پيامبر خدا كه روزي به حضرت فاطمه ميفرمايد : اي فاطمه ؛ آگاه باش كه در روز آخرت من از تو وازعمال ات دفاع نميكنم و تنها عملكرد هاي دنيوي ات ترا از آتش دوزخ نجات ميدهد ، نيز ميرساند كه پيامبر اسلام براي اعضاي خانواده اش جايگاه خاص را در نظر نداشته بود و و إلا به پيامبر چه اشكال داشت كه همهء مؤمنين وياران زير قومانده علي عليه السلام در آورد؟
اين جعليات تاريخي وحديث قرطاس وخطبهء غدير خم وغيره همهء آنها جعليات وافسانه هاي آخوندهاي صفوي است كه بعضي از پيروان بي خبر از آنها قصهء سر منگسك جور كرده اند.
اينجا باز جنابعالي شايد ازين حرفهايم برداشت غلط نموده و مرا متهم به انكار از آيهء سورهء احزاب در شان اهل بيت پيامبر نماييد، درحاليكه هدف من دفاع از آيهء سورهء احزاب است كه الله هر نوع پليدي ورجس را از خاندان پيامبر پاك گردانيده است. اما تكرارا خدمت جنابعالي عرض مينمايم كه: طهارت معناي عصمت را نميدهد. پاك بودن از رجس وپليدي هاي ظاهري وباطني به معناي منزه بودن از هرگونه خطا واشتباه را نميدهد.
8 اكتبر 2014, 14:57
بهمن برادر این رافضیان به ان قرانیکه تو ازش بحث داری اصلا باور ندارند مگر ندیدی که محقق و سرور دانش به روی قران دست نگذاشته و قسم به ان نخوردند زیرا به ان به صفت قران باور ندارند. پس گفتن از قران به این رافضیان شیعه صفوی بیهوده هست بر اینکه باور به قران وجود ندارد صرفا میخواهند تظاهر نمایند و بس و فکر مسلمان ها را مصروف بگردانند.
بهمن برادر در بخش دیگر فرمودی از پیامبر والانشان اسلام که گفت: اگاه باش ای فاطمه که من در روز آخرت از تو و از اعمالت دفاع نمیکنم. این رافضیان روایت (جعلی از نظر ما) دارند که محمد در دروازه جنت گیر کرده احوال میدهد به فاطمه در داخل جنت که من اینجا گیر کردم تو فاطمه انجا داخل جنت برای خودت مکان انتخاب مینمایی بیا و من را داخل جنت کن. و یا باز روایت دارند که محمد از برای علی و هر دو از برای فاطمه خلق شده اند.
بنا ان بیچاره رافضی شیعه صفوی طرف مقابل شما، چگونه میتواند دو روایت خود را با روایت شما وفق دهد؟
بدون شک به همه مسلمانان جهان حال و احوال این رافضیان نا مسلمان دیگر معلوم گشته هست. خدا یا هزار ها بار شکر.
با احترام.
8 اكتبر 2014, 17:30, توسط سادات
آقای محمد ویا همان حجت الاسلام گوزی!
حرفهای پرویز بهمن با وجودیکه خودش شیعه است منصفانه ومنطقی است ولی تو بسیار بی عقل و کودن می باشی ؛ جز دشنام وتوهین چیز دیگری را یاد نداری.
من حالا میخواهم که ازنظر تاریخی مذهب شیعه را برایت بشناسانم که شیعه کی است وشیعه حقیقی با شیعهء صفوی چه فرق دارد اگر حوصله داری باید با تامل وتدبر این مقاله را بخوانی.
در احادیث جعلی شما ازقول امام جعفرصادق روایت است که شیعه حقیقی آنست که با علی وآل او صلوات بفرستد وبرغاصبان حق علی لعن بفرستند این یک رکن اساسی اعتقاد شیعه را دربرابر اهل سنت تشکیل میدهد.
بناء تا قیام قیامت خلق الله باید بخاطر کربلا وامام حسین عزا دار باشند تا در روز آخرت مشمول شفاعت پیامبر وآل پیامبر قرار بګیرند کجای این چیزها با متن قرآن واسلام همخوانی دارد؟
شما از احادیث جعلی ابوهریره یاد کرده اید که درمورد پیاز بوده است اما چه تضمین وجود دارد که تمام احادیث مذهب رافضی صفوی همه از خاندان واهل بیت پیامبر به تواتر به شما رسیده باشد؟
آیا درزمان صفویه احادیث جعلی کم ساخته شده است؟
آیا فکر میکنید که این خطبه های جعلی بنام شقشقیه وغیره همه درست است؟ چه تضمینی وجود دارد که آنها را صفویهای رافضی که بنیانګذار آن شیخ صفی الدین که ازطرف مادر یهودی بود آنرا جعل نکرده باشد؟
نکتهء دیګر اینکه، اګر این خلفای سه ګانه آنقدر خاین ودشمنی علی بودند چګونه قرآن را به سلامت وبدون تحریف به مسلمانان ګذاشتند که امروز هم رافضی ها آنرا بحیث قرآن درعبادات خود میخوانند وآنرا حجت قرار دهند بګذریم ازاینکه احادیث اهل سنت را شما همه جعلی میدانید ومن باشما درین باره مناظره ندارم.
کسی که قرآن جمع کرده ونامش هم رسم الخط عثمانی است امروز در دسترس همین آخوندی ګوزی ودشنام زن قرار دارد چګونه میشود که برآنها هم لعن فرستاد وهم قرآن شانرا بحیث حجت قابل قبول دانست؟
صفویان از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی هستند. یکی از فرزندان شیخ صفی الدین بنام اوزون حسن با کاترینا دختر امپراتور روم ازدواج میکند و به این ترتیب پیوند خانوادگی صفوی ها با خانواده امپراتور روم شرقی اساس گذاشته میشود. بعد ها اوزون حسن و کاترینا که از مسیحییان ترابزون میباشد[3] صاحب دختری بنام مارتا میشوند که مادر شاه اسماعیل صفوی است. قابل تذکر است که پدر کلان مارتا در جنگ های عثمانی ها بقتل رسیده بود و کاترینا این عقده را به دختر خود یعنی مارتا که همسر شیخ حیدر و مادر اسماعیل صفوی بود منتقل نمود.
تاریخ صفویها:
شیخ حیدر پدر اسماعیل صفوی که از شیعیان زیدی بود به مریدان تاتار خود که همان قزلباشان بودند فتوای را صادر نمود که در آن گفته شده بود: "جهاد با اهل سنت یک واجب شرعی است و غارت اموال و اسیر کردن و فروختن زنان و فرزندان آنها ثواب عظیم دارد[4]". او با این فتوای خود مرتکب جنایات نا بخشودنی و طغیان خشم مردم گردید تا اینکه سلطان یعقوب ، شیخ حیدر را بخاطر فرو نشاندن خشم مردم بقتل رسانیده و همسر و فرزندان او را به شیراز تبعید مینماید. حملات ترک ها و دشمنی های که با خانواده مارتا از جانب دولت های عثمانی و ایران صورت گرفته بود ، اسماعیل صفوی را نسبت به سنیان سخت عقده مند ساخت. قزلباشان تاتار که از مریدان شیخ حیدر پدر اسماعیل صفوی بشمار می آمدند بعد از تبعید مارتا و فرزندان او، اسماعیل را در هفت سالگی به لاهیجان بردند و در منزل کارکیا میرزا علی که از بقایای شیعیان زیدی طبرستان بود پنهان کردند. اسماعیل صفوی با عقده های که از جانب مادر و تلقیناتی که از جانب قزلباشان در ذهنش پرورش داده شد، آهسته اهسته به یک عنصر ضد اهل سنت مبدل گردید تا اینکه بعد از بقدرت رسیدن، مردم ایران را که اکثریت مطلق شان در طی هزار سال قبل از دوره صفویان، از اهل سنت و جماعت بشمار می آمدند جبراً وادار به تغیر مذهب شان کرد و آنانی را که از پذیرفتن خواسته هایش سر باز میزدند همه را از دم تیغ میگذرانید. او جملاتی را در اذان اضافه نموده و سب خلفای راشدین و اصحاب پیغمبر(ص) را ترویج نمود و از همین جهت است که عده از تاریخ نگاران حرکت صفوی ها را یک حرکت فاشیستی می نامند. ملا صدرا و دکتر ذبیح الله صفا از فرهنگ ستیزی صفویان مذمت نموده اند چون صفوی ها زبان ترکی را جانشین زبان شیرین فارسی نمودند و اکثریت علما ، شعرا و دانشمندان ایرانی را که از اهل سنت بودند یا کشتند و یا اینکه عرصه را چنان بر ایشان تنگ نمودند که مجبور به ترک کشور گردیده و در کشور ها ی دور و نزدیک از جمله هند متوطن گردیدند. در آن زمان زبان فارسی در امپراتوری عثمانی زبان سیاست و ادب شمرده میشد.
بهتراست به مطالعه صفویان از دیگاه شریعتی به پردازیم
شریعتی بر این باور است که نهضت صفوی بر دو اصل مذهب شیعی و ملیت ایرانی بنا شده که این مسئله باعث تجرید ایران از امت بزرگ اسلامی و امپراطوری عثمانی گردیده است. صفوی ها مسئله مذهب شیعی و ملیت ایرانی را چنان در هم جوش داده اند که بقول شریعتی تشیع ملی بوجود آمده و همه چیز را عوض کرده است. شریعتی در این زمینه میگوید: " و آن گاه خیلی چیز ها عوض شد و حتی تاریخ ! و این است که می بینیم شهر بانو دختر یزد گرد ، پادشاه ساسانی ، میشود همسر امام حسین؛ برای اینکه فرزندان امام حسین که نه امام شیعی هستند، با ذریه ی ساسانیان پیوند خورند ، آن گاه امامتی تازه تشکیل میشود؛ امامتی که در آن (نور محمدی) با (فره ایزدی) ترکیب میشوند و ذریه ی رسول با تبار ساسانی در صلب امامت شیعی پیوند میخورد و خاندان ساسانی که به دست عمر نابود شدند ، از طریق شهر بانو وارد " اهل بیت " پیغمبر اسلام میشوند و در نسل ائمه ادامه می یابند و موعود آخرالزمان اسلام نیز که از نوادگان ساسانی می شود با ملیت ایرانی خویشاوند می گردد و بدین گونه است که ملیت و مذهب این چنین هشیارانه جوش میخورند و تشیع بر پایه های قومی و نژادی سوار میشود و قدرت صفویه بر این دو بنیاد استوار مر گردد [6] " .
شریعتی در مورد رسم و رواج های که بنام مذهب شیعه از دوران صفوی ها آغاز گردیده چنین مینویسد: " یک مقام رسمی وزارتی به وجود آمد و شخصیتی به اسم وزیر امور روضه خوانی ، ماموریت یافت تا در این زمینه دست بکار شود. این وزیر امور روضه خوانی ، اولین تحفه های غرب را در قرن 16 و 17 به ایران سوغات آورد و این اولین تماس فرهنگی ایران است با غرب[7]" .
حرف های شریعتی در مورد تحفه های غرب به سفر وزیر روضه خوانی صفوی ها به اروپا اشاره دارد که وزیر مذکور با تقلید از مراسم عزا داری مسیحیان، رسم ورواج های ایشان را که عبارت از زنجیر زنی، قمه زنی ، نوحه خوانی، روضه خوانی، استفاده از تکه های سیاه برای عزا داری، و مسایل دیگری میباشد شامل مذهبی بنام تشیع صفوی نموده است که با تشیع علوی در تضاد قرار دارد. شریعتی در این باره چنین مینویسد: "وزیر امور روضه خوانی و تعزیه داری رفت به اروپای شرقی(که در آن هنگام صفویه روابط بسیار نزدیک و مرموز ویژه ای با آن ها داشتند) و درباره مراسم دینی و تشریفاتی مذهبی آن جا تحقیق کرد، مطالعه کرد و بسیاری از آن سنت ها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت، و برگزاری و نقل مصیبت های مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعائر و ابزار ها و وسایل خاص این مراسم و دکور ها ی ویژه محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرد و همه را به ایران آورد و در اینجا به کمک روحانیون وابسته به رژیم صفوی، آن فرم ها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق دادند و به آن قالبهای مسیحی اروپایی، محتوای شیعی ایرانی بخشیدند بطوریکه ناگهان در ایران سمبل ها و مراسم و مظاهر کاملا ً تازه ای که هرگز نه در ملیت ایران سابقه داشت و نه در دین اسلام و نه در مذهب شیعی، بوجود آمد. مراسمی از نوع تعزیه گردانی،شبیه سازی، نعش و علم و کتل سازی و پرده داری و شمایل کشی و معرکه گیری و قفل بندی و زنجیر زنی و تیغ زنی و موزیک و سنج زنی و تعزیه خوانی و فرم خاص و جدید و تشریفاتی "مصیبت خوانی" و "نوحه سرائی جمعی" ... که همه شکلش اقتباس از مسیحیت است و هر کس با آن آشنا است، به سادگی تشخیص می دهد که تقلید است..............................قفل زنی و سینه زنی و زنجیرزنی و تیغ زنی حتی هم اکنون، به همین شکل در لورد”Lourdes” سالیانه در سالروز شهادت مسیح برگزارمی شود و این است که با اینکه از نظر اسلامی این اعمال محکوم است و علمای حقیقی اسلامی نه تنها آن را تایید نکرده اند که جداً مخا لفند و این نمایش ها را بر خلاف موازین علمی شرع می دانند ولی همواره و همه ساله در این دو سه قرن انجام می شده و این در عین حال که شگفت انگیز است روشن کننده این است که این مراسم ابتکار سیاست بوده است نه روحانیت واقعی و نشان می دهد که این تظاهرات پرشور و سازمان یافته و بسیار نیرومند، با اینکه صد در صد مذهبی و شیعی است و به نام امام و خاندان پیغمبر و ولایت علی و عشق مذهبی انجام می شود مورد تایید علمای شیعی نیست و حتی علما غالباً در برابر آن ناچار" تقیه " می کرده اند و از مخالفت علنی و جدی خودداری می نموده اند و این روشن می کند که مصالح سیاسی و قدرت حکومت بوده است که این مراسم و اعمال و شعائر را بر علما تحمیل کرده است و گردانندگان آن نیز خود به این امر بیش و کم واقفند که عالم و فقیه واقعی شیعی آن ها را تایید نمی کند ولی بنام اینکه: این، کار عشق است، کار شرع نیست، خود را از قید فتوای عالم رها میکرده اند ؛ چنان که در پاسخ عالمی که به یکی از همین سر حلقه ها گفته بود این اعمال با موازین شرع نمی خواند گفته بود: " آقا یازده ماه از سال را ما به حرف های شما گوش میدهیم و این یک ماه را شما به حرف ما گوش کنید. این کار مستحب و مکروه و حلال و حرام نیست. جنون محبت علی و عشق حسین است. عاشورا ما را دیوانه میکند ، خونمان را به جوش می آورد دلمان مان میخواهد خود مان را آتش بزنیم دستگاه امام حسین از دستگاه خدا سوا است، اگر خدا ما را به گناه عشق حسین به جهنم ببرد، با شوق و شکر خود ما رادر آتش می اندازیم ، بگذار ما را بسوزد..." این گونه استدلال و احساسات ، پیدا است که با منطق عقلی و عقلائی اسلام و تشیع علمی ارتباطی ندارد ................... این مراسم غالباً به روشنی با سنت ها و حتی احکام شرعی منافات دارد . حرمتی که مسلمان و شیعه برای ائمه و خاندان پیغمبر و امام قائل است ، پیدا است و در عین حال در شبیه ها ؛ یک نره مرد نتراشیده ، سکینه می شود یا زینب ، و در صحنه ظاهر میشود، یا موسیقی که علما آن همه با کراهت و حرمت تلقی می کنند، در شبیه و تعزیه حفظ شده است و پیدا است که از مسیحیت آمده است. شبیه و تعزیه و نعش تقلید کورکورانه از مراسم" میسترهای هفتگانه Sept Mysteres" و" میراکل Miracles" و نمایش نعش عیسی بر صلیب و فرود آوردن و دفن و صعود و دیگر قضایا است................... نوحه های دسته جمعی درست یادآور" کور "های کلیسا است و پرده های سیاه که به شکل خاصی بر سر در تکیه ها و پایه ها و کتیبه ها آویخته می شود و غالبا ً اشعار جودی و محتشم و غیره بر آن نقش شده بی کم و کاست از پرده های کلیسا در مراسم تقلید شده و شمایل گردانی و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث کربلا و غیره که در میان مردم نمایش داده می شود،پرتره سازی های مسیحی است حتی اسلوب نقاشی ها همان است، در حالیکه صورت سازی در مذهب ما مکروه است، حتی نوری که به صورت یک هاله گرد سر ائمه و اهل بیت دیده می شود درست تقلیدی است و شاید با فره ایزدی و فروع یزدانی در ایران باستان توجیه شده است ..................این مراسم و تشریفات رسمی و مخصوص عزاداری اجتماعی و رسمی، همه فرم های تقلیدی از عزاداری و مصیبت خوانی و شبیه سازی مسیحیت اروپایی است، و حتی گاه بقدری ناشیانه این تقلید را کرده اند که شکل صلیب را هم که در مراسم مذهبی مسیحی ها جلو دسته ها می برند، صفویه بدون اینکه کمترین تغییری در آن بدهند آوردند به ایران و همین الان هم بدون توجه به شکل رمزی و مذهبی آن در مسیحیت، جلو دسته ها راه می برند و همه می بینند که شاخصه نمایان هر دسته سینه زنی همین صلیب یعنی جریده(عَلم) است. و در عین حال در نظر هیچکس معلوم نیست برای چیست؟ و هیچکس از آنهایی هم که آنرا می سازند و حمل می کنند نمی دانند برای چه چنین می کنند؟ اما، با اینکه این جریده در میان ما هیچ مفهومی ندارد و کاری نمی کند، همه شخصیت و عظمت و افتخار یک دسته به همان جریده اش وابسته است، دعواها سر جریده است، ارزش و اعتبار و شکوه و فداکاری، اندازه ایمان و شور دینی یک دسته به بزرگی و سنگینی و زیبایی و گرانی جریده اش بستگی دارد، جریده نه تنها از نظر شکل همان صلیب است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به فارسی آمده چون کلمه"جریده" نه در فارسی و نه در عربی با این شکل هیچ مفهومی ندارد، دکور ها و پوشش ها و پرده هایی که در اروپای شرقی و ایتالیا و غالب کلیسا های کاتولیک وجود دارد و همه می بینند، با همان شکل به ایران آمد، و چون مسجد امکان پذیرش این مراسم و این تزئینات جدید را نداشت و برای چنین کارهایی ساخته نشده بود، ساختمان های خاص این امور بنا شد بنام تکیه
8 اكتبر 2014, 20:37, توسط محمد
آقای سادات نیامده توهین را شروع کردی معلوم میشود خیلی احمقی . تو مرا هیچ نمی شناسی تا آمدی بجای اینکه منطقی بحث را شرع کنی چنان عقده وجودت را پرکرده که اون باطن چرکین پلیدت را پنهان نتوانستی تو همین حالا دورغ گفتی مرا حجت السلام گوزی خواندی من این شخص را نمی شناسم شاید کدام رابطه نا ...... با شما داشته که خیلی از دستش ناراحتی به هر حال کلامت را با دروغ آغاز کردی این همه زحمت کشیدی این افسانه را نوشتید که
بدرد عمه ات میخورد هیچ مدرکی هم ذکر نکردی شاید این قصه مادر بزرکت است که در روزهای سردی زمستان برای خواب رفتن ات گغته است حدیث های را که جعلی خواندی در صحیح ترین کتاب های شماست اگر جعلیست حذفش کنید تو انقدر بی عقل وعقب افتاده هستی که بجای اعتراض به کتابهای خودت سری من ناراحت شدی چه توهین کردم حدیث از کتاب خود شماست انتحاری گفتم مگر دروغ گفتم انتحاری غیر شما مگر کسی دیگر هم میکند؟ گفتم مواد مخدر کاشت می کنید مگر دروغ گفتم؟ گفتم مدرسه را اتش می زنید مگر دروغ گفتم؟ اگر اینها را توهین میدانید خوب انجام ندهید .از یک طرف صحیح بخاری و مسلم را صحیح ترین کتابهای تان میدانید خواهر وبرادر قران .. اگر کسی از این کتابها حدیث اورد میشود توهین .. من یک کار گر ساده هستم که در یک کشور بیگانه در حال کار کردنم در این کار خانه 40 نفر کار میکند مسیحی مسلمان و4 نفر بودایی از تایلند هم هست سر کار گر ما یک خارجی هست که به خدا عقیده ندارد ولی میگوید وقتکه من القاعده وطالبان و داعش را میبینم از انسان بودنم خجالت میکشم. یک نفر مسیحی که از کشورهای عربی هست هم با ما کار میکند خیلی ادم خوب است روزی در باره اسلام باهم بحث کردیم این شخص یک جمله گفت که واقعا خجالت کشیدم این جمله را از صحیح بخاری شما گفت من هم ان را پیدا کردم سنت اش را هم خود اسماعیل بخاری تصحیح کرده.......
نزدیکی با عایشه در حال حیض! سند
2030 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يُوسُفَ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «يُبَاشِرُنِي وَأَنَا حَائِضٌ.(صحيح البخاري ،ج3ص 48 ،المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة،مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي،الطبعة: الأولى، 1422هـ)
پیامبر با من نزدیکی(جماع) میکرد در حالیکه من حیض بودم!......
300 - وَكَانَ يَأْمُرُنِي، فَأَتَّزِرُ، فَيُبَاشِرُنِي وَأَنَا حَائِضٌ .(صحيح البخاري ،ج1ص 67،المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة،مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي،الطبعة: الأولى، 1422هـ)
عایشه می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم به من فرمود که ازار (نوعی پوشش) بپوشم و با من نزدیکی(جماع) می کرد؛ در حالی که من حایض بودم!...
302-حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ خَلِيلٍ قَالَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو إِسْحَاقَ هُوَ الشَّيْبَانِيُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَسْوَدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ كَانَتْ إِحْدَانَا إِذَا كَانَتْ حَائِضًا فَأَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يُبَاشِرَهَا أَمَرَهَا أَنْ تَتَّزِرَ فِي فَوْرِ حَيْضَتِهَا ثُمَّ يُبَاشِرُهَا قَالَتْ وَأَيُّكُمْ يَمْلِكُ إِرْبَهُ كَمَا كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَمْلِكُ إِرْبَهُ تَابَعَهُ خَالِدٌ وَجَرِيرٌ عَنْ الشَّيْبَانِيِّ .(صحيح البخاري ،ج1ص 67،المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة،مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي،الطبعة: الأولى، 1422هـ)
عايشه ميگوید: هرگاه يكي از همسران رسول الله صلی الله علیه وسلم دچار قاعدگي ميشد و آن حضرت صلی الله علیه وسلم مي خواست در كنارش بخوابد، به او دستور مي داد كه در حين شدت حيض، ازار (نوعی پوشش)بپوشد. آنگاه در كنار او ميخوابيد. عايشه رضي الله عنها افزود: چه كسي از شما مي تواند مانند رسول الله صلی الله علیه وسلم در چنين حالتي خود را كنترل نمايد؟!
این حدیث تقریبا در 3کتب معتبر شما امده من بعنوان یک مسلمان میگویم این دروغ است وتوهین به جضرت محمد(ص) ولی یک فرد غیر مسلمان مثل من فکر نمی کند .. از ایجاست که شما عمری ها به عمل نا شایست چون انتحار و 90% در صد کاشت مواد در مناطق تان ابروی مسلمانها را بردید و با این کتابهای دورغین و افسانیه تان ابروی پامبر را بردید .. رسیدیم بر سری نوحه وغیره عزیزم این یک عمل شخصیست که به هیچ کسی ربط ندارد اگر صحیح باشد ثوابش مال کسی است که انجام میدهند اگر اشتبا باشد خود انها مواخذه میشود اگر من گناه را انجام میدم فردای قیامت من پاسخگوی اعمالم هستم نه تو . نیاز نیست که تو ناراحت شوی . مثلا نماز تراویح در زمان پیامبر نموده ولی شما الان انجام میدهید این هیچ ربط به ماندارد چون ضرر وفائده اشن متوجه انجام دهنده هست ولی انتحار و کاشت مواد و آتش زدن مکتب این ضررش تنها متوجه انجام دهنده نیست .اگر یک عمری برود درگوشه که کس نباشد خودش را انتحار کند تا به بهشت برود ربط به ماندارد اعتراض هم نمیکنیم اما در باره شیعه دروغ های را نوشتی که خر را هم خنده میگیرد اول اینکه هییچ عالمی شیعی با نوحه سرایی و عزاداری مخالف نیست فقط با قمه زدن آره اکثر علمای شیعه مخالف است در باره شیعه من از کتاب خود اهل سنت مدرک دارم که شیعه در زمان جضرت محمد (ص) هم بوده ........در وقت رحلت، پيامبر (ص) درحالي كه پشت مباركش به سينه اميرالمومنين بود، فرمود:
يا علي الم تسمع قول الله تعالي: ان الذين آمنوا و عملو الصالحات اولئك هم خيرالبريه جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا رضي الله عنهم و رضواعنه. هم شيعتك و موعدي و موعدكم الحوض اذا اجتمعت الاممم للحساب تدعون غرّا محجّلین.
يا علي! آيا شنيدهاي آيه فوق را؟ ايشان شيعيان تو هستند و وعدهگاه من و شما كنار حوض كوثر خواهد بود. وقتي كه جمع ميشوند خلايق براي حساب، شما را سفيد رويان ميخوانند»
اين حديث را، ابوالمويد موفق بن احمد خوارزمي در فصل هفدهم مناقب، حاكم ابوالقاسم عبيدالله بن عبدالله الحسكاني در كتاب شواهد التنزيل، محمد بن يوسف گنجي شافعي در كفايت الطالب، ص١١٩ ، سبط ابن حوزي در تذكره خواص الامه في معرفه الائمه، ص ٣١ نقل كردهاند.
همچنين جلال الدين سيوطي كه در قرن نهم او را مجدد طريقه سنت ميدانستند، از جابربن عبدالله انصاري نقل كرده است كه گفت:
در خدمت پيامبر بودم كه علي (ع)وارد شد. پيامبر فرمود:
«والذي نفسي بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامه فتنزل: ان الذين آمنوا و عملو الصالحات اولئك هم خيرالبريه»
قسم به كسي كه جانم در دست اوست. اين مرد و شيعه او روز قيامت رستگارانند و آنگاه بود كه آيه فوق نازل شد.
ابن حجر عسقلاني در باب ١١ صواعق از حافظ جمال الدين محمد بن يوسف زرندي مدني نقل كرده است كه: چون آيه مذكور نازل شد، پيامبر فرمود: يا علي انت و شيعتك خيرالبريه تاتي يوم القيمه انت و شيعتك راضين و ياتي عدوك غضبانا مقمحين فقال: من عدوي؟ قال: من تبرء منك و لعنك
يا علي تو وشيعيان تو خيرالبريه هستید. ميآييد روز قيامت تو و شيعيانت در حالي كه از خدا راضي و خد اهم از شما راضي است و ميآيند دشمنان تو خشمناك: دستهايشان به گردنشان آويخته. پس اميرالمومنين عرض كرد: كيست دشمن من؟ فرمود: كسي كه بيزاري ميجويد از تو و لعن مينمايد تو را.
این حدیث قبول کنی یا نکنی در کتب خود شماست گفتی پرویز شیعه است چقدر جاهل و احمق هستی تو بخدا از او کرده یک حیوان چنگل مازون بیشتر عقل دارد این هم مثل ان مردک بلوچ در تلویزیون (کلمه) شیعه است اره هاهاهاهاهاهاها برو عمری دورغ در ذات شماست
9 اكتبر 2014, 12:29, توسط سادات
واقعا بي منطق استي! او بي عقل! منظور پيامبر از شيعيان علي پيروان عبدالله ابن سبا يهودي نيست، تو بي عقل ؛ شيعهء علي نيستي تو شيعهء عبدالله ابن سبا يهودي استي، تو خودت إقرار ميكني كه علماي ؟؟ ما با قمه زني مخالف استند ، درصورتيكه علماي تان مخالف استند چرا اين عمل مخالف علماي تانرا انجام ميدهيد؟ فرق بين يك انتحاري با يك شيعهء قمه زن بي عقل در چيست؟
تو احاديث را دربارهء جماع وأحكام جماع از صحيح بخاري ذكر كرده ايي وبعد نوشته ايي كه از بيان آن خجالت ميكشي ، اما سوال من از تو اين است كه از فتواي خميني ملعون دجال دربارهء جواز استمتاع از ران هاي طفل شير خوار هم خجالت ميكشي؟
9 اكتبر 2014, 12:35, توسط سادات
اين فتواي خميني ملعون دجال در زمينهء استفادهء جنسي از كودكان شير خوار
کسیکه زوجه اى کمتر از نه سال دارد وطى (۱) او براى وى جایز نیست چه اینکه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما سایر کام گیریها از قبیل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (۲) اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد … – تحریرالوسیله آیت الله خمینی، جلد سوم، ترجمه آیت الله خامنه ای – (۱- وطی یعنی آمیزش جنسی – . ۲- تفخیذ یعنی مالیدن آلت جنسی به ران –
9 اكتبر 2014, 12:51, توسط سادات
داستان را از زبان نويسنده کتاب «لله ثم للتاريخ» آقای السيد حسين الموسوی از علمايان نجف بشنويد: او مي گويد كه وقتي خميني در عراق بود به يكي از شهرهاي عراق دعوت شد و از موسوي خواست كه با او همراه باشد، سفر انجام شد و در راه بازگشت آنها خواستند كه استراحت نمايند تا خستگي سفر را برطرف كنند، خميني فرمان داد كه به منطقه عطيفيه بروند چون آن جا فردي ايراني الاصل بنام (سيد صاحب) بود و او و امام دوستي و آشنايي زيادي با همديگر داشتند.
موسوي مي گويد: سيد صاحب از آمدن ما خوشحال شد … و سيد صاحب خواست كه آن شب را پيش او بگذرانيم، امام موافقت كرد … و هنگامي كه وقت خواب فرا رسيد … چشم خميني به دختر بچهاي افتاد كه چهار سال يا پنج سال داشت اما خيلي زيبا و قشنگ بود، امام از پدرش خواست كه دختر بچه را بياورد تا امام او را صيغه كند، پدرش با خوشحالي زيادي موافقت كرد و خميني در حالي شب را سپري كرد كه، دختر بچه در آغوش او بود و ما گريه و فرياد دختر را مي شنيديم.
نويسنده در ادامه مینويسد به نظر شما چرا پدر از تماس بدن خميني با دختر بچهاش و از اينكه خميني دختر بچه او را صيغه می كند خوشحال میشود، بله، چون او معتقد است كه نزديك شدن به امام شرافت است گرچه با همين صورت زشت انجام بگيرد؟!
مرجع کتاب «لله ثم للتاريخ» نويسنده السيد حسين الموسوی صفحه 33-34 در بخش » المتعة وما يتعلق بها.
کتاب به زبان عربی است اما براحتی میتوانيد متوجه شويد، میتوانيد از مترجم گوگل هم براي ترجمه آن استفاده کنيد.
در ادامه عرض شود که خمينی حتی به ازدواج متعه با دختر شيرخوار اعتقاد دارد همانطور كه در كتاب تحرير الوسيله ذكر كرده است. تحرير الوسيله جلد سه.
9 اكتبر 2014, 14:34
محمد جان ادامه بده زيرا حالا ديگر بسيار واقعيت ها در مورد مذهب رافضه كذب و ملاهاي آن بيان شد و ميشود انشاالله بيشتر از اين رسواي عام و خاص خواهيد شد، ادامه بده ها ها ها
9 اكتبر 2014, 17:00, توسط سادات
پیروان عبدالله بن سبا یهودی که با دروغ وریا وعوامفریبی خودشان را پیروان واقعی اهل بیت پیامبر جا زده اند در واقعیت امر کینه توز ترین د شمنان اهل بیت پیامبر همین گروه کثیف می باشد.
درحدیث ساختگی که آنرا از جعفرصادق روایت میکنند چنین نقل قول نموده اند:
»ما و دوستان ما از جمله کسانی هستیم که هر زمانیکه واقعیت دین مانرا آشکار سازیم ذلیل ورسوا میشویم وهر وقتیکه آنرا پنهان نمائیم سربلند وعزیز خواهیم ماند»
این حدیث را آیت الله محسنی یکی از رهبران شیعه مذهب افغانی که در پاکستان با رهبران جهادی اهل تسنن بیشتر حشر ونشر داشت نیز از باقر مجلسی تایید کرده وبر باقر مجلسی اعتراض نموده که چرا چلوصاف شیعه ها را از آب در آورده است. اصلا این حدیث ساختگی از جعفر صادق بلکه از همان صفوی های کینه توز صفوی که یا یهودیان هم قرابت وخویشاوندی دارند ساخته شده است.
باهمه حال؛ چنانچه که دکتور علی شریعتی نیز این موضوع را پذیرفته است کسانیکه در عصر امروز خودشان را تشیع می نامند منافقان بیش نیستند. مگر منافقت شاخ دارد ویا دم زمانیکه شما در حالت ضعف قرار دارید به یاران پیامبر لعن وطعن نمی فرستید ولی زمانیکه قدرت در دست تان افتاد آنگاه بدتر ازکافر ومرتد بریاران واصحاب پیامبر تاریخ جعل میکنید؟
در افغانستان که شیعه ها در اقلیت استند از نزدیک شدن مذاهب و وحدت کلمه داد میزنند ولی در ایران سنی ها را بجرم سنی بودن قتل عام میکنند . آیا این روش یک مسلمان است؟
باهمه حال ؛ حالا نسل بیدار هزاره نیز فهمیده است که شیعه گری همان منافقت است هزاره ها که سالها بنام شیعه به آخوندها خمس وزکات میدادند حالا دانسته اند که این آخوندها آنها را استحمار نموده است.
به نوشتهء یکی از قلمبدستان هزاره بنام عزیز رویش دربارهء آیت الله محسنی توجه نمايید:
من شخصاً، با محسنی، نه دشمنی معاندانه ونه عشق کور دارم. ومعتقدم که آقای محسنی، نقاب های پرلایه در چهره دارد وشناخت واقعی ایشان زمانی میسر است که آن نقاب های پرلایه از چهره ایشان کنار زده شود.
شهید مزاری، بعضی از آن نقاب های پرلایه را کنار زد اما طبق شنیده های از نزدیکان آقای محسنی، آیت الله محسنی، کتاب خاطراتی دارد که طبق وصیت ایشان، قبل از مرگ ایشان نباید منتشر شود.
براساس همان شنیده ها، آقای محسنی در کتاب خاطرات خود به سخنرانی های شهید مزاری درباره خود پاسخ داده است. لذا بعد از مرگ ایشان نیز جامعه هزاره، با چهره دیگر از محسنی، روبرو خواهند شد وچه بسا که کتاب خاطرات ایشان صف بندی های جدید ونفاق وشقاق از نوع دیگر،ایجاد کند.
آیت الله العظمی منتظری، خاطراتش را در زمان حیاتش منتشر کرد وناگفته های بسیاری را بیان کرد که بعضی از افراد به ایشان اعتراض نموده بودند که آقا صلاح نبود که چنین خاطراتی را در زمان حیات خود منتشر کنید.
آقای منتظری، باهمان صداقت وسادگی مخصوص به خود پاسخ داده بود: برای آن منتشر کردم که تاخودم زنده هستم، خاطرات من در معرض داوری قرار گیرد واگر کسانی حرف های دارند حرف خودرا بزنند ومن سخنانشان را مورد مطالعه قرار داده، به منتقدان پاسخ بدهم ویا تذکراتشان را لحاظ کنم تاتاریخ تحریف نشود.
آیت الله محسنی، هم اگر واقعا وحدت امت اسلامی وعزت جامعه شیعه را می خواهد، خاطراتش را قبل از مرگش منتشر کند تا کتاب خاطراتش منشأ نفاق وشقاق جدید نشود.
به سخنان شهید مزاری درباره محسنی از آن نظر ایمان دارم که شهید مزاری قبل از شهادتش ودرمیان مردم، شفاف سخن گفته وازمردم وشخص ایشان خواسته بود که اگر درباره او خصما نه وبر خلاف واقع وناحق، سخن می گوید؛ آقای محسنی با مردم سخن بگوید.
ازآنجا که آقا ی محسنی در کابل بود وپا سخی به شهید مزاری نداد وتاکنون نیز که بسیاری ازسران حزب وحدت زنده هستند،سخنی نگفته ومدرکی دال بر دروغ وناحق بودن سخنان شهید مزاری منتشرنکرده است تااگرسخنان ودلایل آقای محسنی درباره ی شهید مزاری قیل وقالی داشته باشد، رهبران حزب وحدت، شخصیت های هزاره در حرکت اسلامی، محققان ونویسندگان جامعه هزاره پاسخ بگویند وآقای محسنی نیزپاسخ دیگران رابدهد تا در نبود ایشان وآگاهان، حقیقت ها قربانی کعب الاحبارها نشود.
این چنین است که سخنان شهید مزاری درباره ی آقای محسنی ازنظرتاریخی ارزش واعتباردارد وهرانچه راکه آقای محسنی درپاسخ شهیدمزاری درکتاب خاطراتش بنویسد وبعدازمرگش منتشرشودازنظرتاریخی واندیشمندان اعتباروارزش ندارد.
چهره اول محسنی
بلخی شکمباره
برای چندین سال میان « کانون مهاجر» و«سازمان نصر» پیرامون تصاحب انحصاری نام سید اسماعیل بلخی رقابت تنگاتنگ جریان داشت، هریک ازآن دوگروه تلاش داشت تابلخی را پدر خوانده یاپیر وپیشوای منحصر به خود قلم داد نماید...
در این میان حرکت اسلامی وآیت الله محسنی از بلخی خوش شان نمی آمد؛ به همین نمط، سادات بهسودی ازخاندان آقای سید سرور واعظ که در آن زمان درچارت تشکیلات حرکت اسلامی قدرتی زیاد داشتند، از بلخی خوب نمی گفتند؛ گو این که در گذشته روابط میان آقایان واعظ وبلخی، حسنه نبوده وجناب واعظ، بلخی را به دلیل رفت وآمد به دانشگاه وسلام وعلیک بادختران وزنان سرلچُ تفسیق می کرده است.
به خاطر دارم درسال1364دریک مورد، سید عبدالحمید ناصری مقاله ی بلند بالا در توصف وتشریح قیام بلخی نوشته بود؛ قراربود آن مقاله دریکی از شماره های مجله ی «استقامت» چاپ شود.
در آن موقع من ویراستار وسردبیر مجله مذکور بودم. مقاله آماده شد به عنوان مطلب دوم(بعد از سرمقاله که همه گاه اختصاص به خود آیت الله محسنی داشت) درج گردید. طبق معمول به منظور بررسی نهایی حضور آیت الله تقدیم شد. اومقاله ناصری را پس کرد، مامجبور شدیم به جای آن مطلب دیگری بگنجانیم.شخصا از آیت الله محسنی شنیدم که:
«بلخی را کسی نکشته است، اودر اثر پرخوری جانش را از دست داد. بعد از آزادی اززندان باظاهرشاه آشتی کرد، اغلب اوقات درمهمانی های ظاهرشاه همراه اوبود، خیلی چاق شده بود، غذای شاهانه چرب ولذیذ بود، بلخی هم نتوانسته بود خودرا کنترل نماید، زیاد خورد ومرد!... بلخی پلورا باظاهرشاه می خورد، خنده و عشق اش باتاجیک ها بود وگریه اش باهزاره ها.(ناگفته های جنبش روشنفکری افغانستان- سید محمد رضا علوی- ناشر: مؤسسه خدمات فرهنگی باران- تاریخ ملی3- دفتر نخست چاپ اول(چاپ طلوع) تابستان1389 صص97،98 و99»
آنچه راآقای سیدمحمد رضاعلوی (معروف به علوی بی خط) درکتابش« ناگفته های جنبش روشنفکری افغانستان » اززبان آقای محسنی درباره ی شهیدبلخی گفته است تازمانی که آقای محسنی پاسخی منفی نداده است گفته های آقای علوی،ویراستار وسردبیر مجله ی «استقامت»آیت الله محسنی، سخن محسنی محسوب می شود .
چهره دوم محسنی
بلخی، فلقی بود که سیاهی شب را درید
آیت الله محسنی: گرامی باد ياد و خاطره شهادت مرد اندیشه و تقوا، سمبل مبارزه و جهاد شهید سید اسماعیل بلخی. مرد نبوغ، اندیشه، جهاد و حماسه در تاریخ خونبار تشیع و بنیانگذار نهضت اسلامی افغانستان. یک بار دیگررهپویان خطه توحید در فقدان بزرگ مردی به سوگ می نشینند، که نقش پیشگامی و پیشاهنگی آنان را درنبرد همواره در جریان مستمر راهیاران اردوی هابیلی بر ضد سپاهیان و چکمه پوشان قابیلی عهده داربود، و پرچمدار آگاهی بخشیها و رهایی طلبی های مستضعفان مؤمن خلق در گستره جهان و بستر انقلابی آن به حساب می آمد. زندگی و مرگش، حقیقت جهادرا بر صفحه خونین تاریخ مظلومان افغانستان رقم زدو پرده از روی نفاق و دو رنگی برداشت. او جهادگرراستینی بود که یک تنه با بیدا دگران و زالوصفتان عصردر آمیخت و تا شهادت از پای ننشست. در برابردیگران که یا به خواب رفته بودند یا به دور کباب درعشرت کده های به اصطلاح دینی سرگرم... !
آري سید اسماعیل بلخی در همان شب ها که دیگران در بستر گرم آرمیده بودند، در خرابات زندان زمزمه رهایی انسا نهای در قید و بند ستمگران و نوکران غرب ویرانگر را داشت. و محیطی را که از سردی یخ بسته بود با عمق واندیشه و ژرفائی دید، باحرکت هاوخیزش هایش در جهت ایجاد یک تحول بنیادین وپرعظمت اسلامی در تاریخ کشو ر ما به شکل زنده مجسم نمود. علامه شهید بلخی، تک شمعی بود که محافل را روشنی می بخشید و در آن زمان میدان به دست تاخت و تاز سودجویان باز بود، هرگونه که می خواستند می تاختند، می کوشیدند تا مردم خواب رفته، از خواب بیدار نشوند. اما زندان و شهادت علامه بزرگ بلخی، فلقی بود که سیاهی شب را درید وراهیان او خورشید و ستارگان شب شکنی بودند که قلب طاغوتیان را مانند شهاب ثاقب که سیاهیها وپلشت یهای شب را پاره می کنند، درید و شبان ظلمت نیوش را یک سره غرق آفتاب خداوند نمود.
آری شهید سید اسماعیل بلخی بنیانگذار نهضت اسلامی ما بود، او تحصیلاتش را در حوزه علمیه مشهد مقدس، قم و نجف اشرف به پایان رساند ومدت 15 سال در زندان مستبد ظاهر شاه خائن درافغانستان گذراند و بیش از 75000 هزار بیت شعرانقلابی و اسلامی از خود به یادگار گذاشته است.
«ویژه نامه شاهد یاران، « يادمان شهيد علامه سيد محمد اسماعيل حسيني بلخي »ناشر بنیاد شهید ایران،شماره 64 / اسفند ما ه 3891 صفحه 92و93»
9 اكتبر 2014, 17:01, توسط سادات
چهره سوم محسنی
زاهد سجاده نشین
...تا این وقت جنگهای داخلی که بود. هر مخا لفتی که می شد،سرفا جنبۀ شعا ری. علیه جنگ داخلی هر کس می تواند شعار مفت بد هد و محکوم کند، ولو خود ش هم به این شعار معتقد نباشد آقای محسنی در سخنرانی های خود مکرراَ می گفت واعلان می کرد که اگر روزی در افغا نستان آتش بس شود، من در مکٌه رفته دوصد رکعت نماز می خوانم و اگر روزی در بین شیعیان وحدت شود، من در مکّه هزار رکعت نماز می خوانم. این رادرسخنرانی های خود شعار می داد ومی گفت. مرد می هم که مهاجرشده ودر بیرون رفته بودند وفشار دیده بودن این حرف راخوب استقبال می کردند. امَا روزی که ما به خاطر حفظ موجودیَت تشیَع وهزاره در افغا نستان تصمیم گرفتیم که وحدت کنیم، آقای محسنی می گفت که اوَ لین شرط ما در وحدت بی شرط بودن وحدت است؛ یعنی کسی شرط قا ئل نشود. شش نفر از اعضا ی شورای مرکزی اش دربامیان آمد، وحدت را امضاء کرد وبر گشت. آقای محسنی که تاحالا خلاف مبنای فکری اش شعار می داد، فکر کرد که تا حالا که جنگ راتقویَت می کرد م واختلاف بود، من وحدت را شعار می دادم، حالا که اینها آ مده وحدت کرده اند. دیگر چه بگویم؟این بود که از بی شرط بودن وحدت گذشت؛ سه شرط ما ند! اعضای شورای مرکزی در بامیان نشستند هر سه شرط راقبول کردند. امَاوقتی خارج رفتیم، نه شرط شد، دوازده شرط شد، آخرش به این نتیجه رسیدیم که ایشان نمی آید.
چهره چهارم محسنی
مسلمان ناب
حرف از اینجا شروع می شود. آقای محسنی می رودپاکستان وبه کسانی که موجودیَت مارادرافغانستان نفی کرده بودند می گوید که این حزبی که در بامیان تشکیل شده، حزب هزاره ها ست ودر آینده ازشما حقوق می خواهد!اینها مسائلی است که شما باید بد انید ونسلهای آینده ی تان هم بدانند.
آقای محسنی به آنها می گوید که شماباید مرا تقویَت کنید؛ من از نگاه تشکیلاتی چهارده سال مبارزه کرده ام، آیت اللَه هم هستم، امکانات بد هید، از اینکه وحدت جا بیفتد، جلوش رامی گیرم، من با شما هیچ اختلاف ندارم. وقتی که این مسأ له پیش می آید، درپاکستان به تقویّت کردن آقای محسنی می پر دازند. مولوی خالص هم که قبلاٌشعار هایش را داده است در یک مصاحبه ای که با خبر نگار انگلیسی دارد، آقای محسنی درکنا رش نشسته است. این خبرنگار از مولوی خالص باز خواست می کند که تومی گوفتی: من شیعه هارا قبول ندارم، حالا که آقای محسنی درکنا رت هست، چطور است؟ مولوی خالص واضح می گوید که محسنی ازماست! مردم مابا ید این نکته راتوجّه کنند و بدانند که برای چیست؟ استنباط من از اینجاست که عمل مولوی خالص – بر خلاف شعارش – نژادی است، نه مذهبی. چراکه مولوی خالص بگوید: آقای محسنی از ماست؟ بلی، آقای محسنی هزاره نیست ومولوی خالص باهزاره ها اختلاف داشته است. راست می گوید.
بعداً وقتی که وحدت به وجود می آید، تبلیغات به راه می افتد که این وحدت رانجیب به وجود آورده. شما دیدید، تعدادی که آلۀ دست اجانب قرار گرفته بودند، آنروز درمقابل، پول، مصاحبه هاو سخنرانی های زیادی کردند که این وحدت،وحدت دولت کابل است. آقای محسنی دراین رابطه، علیه قومندانان داخل افغانستان ( کسانی که بادولت تماس گرفته اند) صحبت می کند وآنها را محکوم به اعدام می نماید ومر تد می گوید.
چهره پنجم محسنی
قرآن در دست وخنجر در آستین
قبلاً گفتم که در افغانستان شعار مذهبی است، امّا عمل نژادی است. درپشاور مذاکرات ادامه داشت.ازطرف حرکت اسلامی، آقای جاوید مذاکره می کرد وازطرف ما هم آقایان خلیلی وبلاغی. جلسات ده، پانز ده روز ادامه پیداکرد. بحث بر سر این بود که ما یک حزب کلان هستیم که ازنه حزب تشکیل شده است؛ فقط یک قسمتی از حر کت جدا شده، احزاب دیگر همه در وحدت هستند، لذا ما به عنوان یک حزب، سهم نمی گیر یم، باید به ما سهم بیشتر داده شود. در شورای قیادی نفر بیشتر بدهند، در شورای جهادی، نفر بیشتر بدهند و... امّا اینها فیصله کردند و گفتند که حرف شیعه ها را بعد اً می زنیم. در اینجا موضعگیری ها باز خلاف انتظار مر دم ما بود ونا فهمی اینها یکبار دیگر در تاریخ تکرار شد که بعد از سه سال وبعد از این حضور نظامی فوق العاده، باز هم می گو یند که بعداً حرف اینها رامی زنیم. در اینجا هم آقا ی جا وید مو ضع گرفت وهم آقای خلیلی. آقای صبغت الله مجددی مصاحبه کرد و درآن مصا حبه اش معذرتخواهی نمود. شما همه ی تان راد یوها را گوش کردید وشنیدید که گفت: این مساُ له اشتباه بوده و ما برای این برادران خود، حقّ قا ئل هستیم. امّا وقتی که باآقای محسنی وارد مذاکره شدند، اومصاحبه کرد که ما اختلاف نداریم، سوء تفاهم شده ! یعنی آنهایی که در پا کستان تصمیم گرفته اند، تبرئه شدند، درحالیکه فیصله بر این بود که این دو جریان، روی مصالح تشیّع در اینجا مشترکاً یک موضع بگیرند، ولی ایشان این فیصله را زیر پاکر دند ومعا مله کردند، خو ش برادران بیاید یا بد شان بیاید، این را ما در تا ریخ می گو ئیم که با سر نوشت مرد م ما معامله کردند.
آقای یو نس خالص که شیعه ها را نفی می کرد، وقتی که شورای قیا دی در کابل تشکیل شد، با حضور آقای محسنی اعتراض نکرد، یا خودش یا نما ینده اش مر تب در شورای قیا دی شر کت می کرد. شما شاهد این مساٌ له بود ید. باز ببینید که اگر در اینجا مساٌ له مذهب مطرح است، آقای محسنی شیعه است، کسی منکرش نیست. پس چرا اعتراض نکرد، جلسه را ترک ننمود؟ ولی وقتی که حزب وحدت وارد جلسات شد، از آن تاریخ به بعد جلسه را ترک کرد و دیگر نیامد؟ از این مسا ئل هم می گذ ریم.
آقای مجد دی از شورای قیا دی هیاٌ ت تعیین کرد که با ما مذا کره کند. به هشت نفر در شورای جهادی موا فقت کردیم، به دو وزارت خانه ویک و زارت خانة کلیدی ( که وزارت امنیت بود). به محض موا فقت روی این مساٌ له، تا هنوز در بیرون اعلا م هم نشده بود که آقای سیاف بر ما حمله کرد.
بعد از آنکه جنگ اوّل خا تمه پیدا کرد، این توافق از رادیوی بی بی سی اعلا م شد. بلا فا صله در چهلستون شورای قیا دی دایر شد، در این جلسه آقای محسنی پیشنهاد کر د که وزارت امنیت باید منحل شو د و همان بود که منحل شد!
شما اینها را شا هد بوده وبه دقت دنبال کرده اید، برای اینکه بطور مسلسل در تا ریخ بیا ید، من دو با ره یاد آور می شوم.
وقتی که وزارت امنیت منحل شد، ما گفتیم که معا دلش را قبول داریم، هر چه که هست. عضویت هشت نفر را که در شو رای جهادی پذیر فتند، آقای جاوید از جلسه بر خاست که اگر شما به وحدت اینقدر امتیاز می دهید، ما دیگر در کنا رشما نیستیم ! شما و وجدانتان ؛ این را چه فکر می کنید؟ آیا به مر د م شیعه ای که حذف شده بود و با تصمیمی که گر فت، دیگران را وا دار کرد که مو جود یّت شان را جبراً قبول کنند، خد مت صورت گر فته است یا خیا نت؟
چهره ششم محسنی
یک رنگی در خلوت و جلوت
در این دورا نی که سیزده جنگ بر سر شما تحمیل شد وبیش از بیست هزار نفر تان زخمی شده وسه هزار نفر شهید دادید وشا ید ده هزار خانۀ تان خراب شد، ما یک بار از آقا ی محسنی و آقای جاوید نشنید یم که گفته با شند ما عا ملین این جنگهای تحمیلی را محکو م می کنیم. وچه بسا که آقای محسنی اینجا صحبت کرده وگفته است که این جنگها بی مفهوم است واین جنگهای کور است.
شما سخنرانی ها یش را شنیده اید ولی همین آقای جا وید و آقای محسنی، که برادر مان آقای صادق مد بر هم این مساٌله را یاد آور شدند،به سر یک موتر با حزب اسلامی جنگیدند.
من تا این زمان که مو ضعگیری های آقای محسنی را ندیده بو دم، نمی دا نستم که تصمیم ایشان یک چیز است وشعار شان چیزی دیگر. بخاطر خشنودی حزب اسلامی، آقای محسنی مصاحبه کرد واین جنگ را محکوم کرد. به همایون جریر گفته بود که شورای نظار قومندانان مارا خریده واینها در تحت تسلط ما نیستند وما کشته ی شان را مرتد می دانیم. جریر آمد واین مساٌله را برای من بیان کرد وگفت که آقای محسنی با این جنگها وکسا نی که جنگ افروزی می کنند،اختلاف فوق العاده دارد، ما باید به او بها بدهم. من خندیدم وگفتم که فکر نمی کنم این طور باشد. بعد هم وقتی که آقای محسنی در مد رسه مهدیه آمد وصحبت کرد. این جنگ را بطور ضمنی رد کرد، ولی ( برادر مان داکتر صادق اینجا هست) به شکل خصوصی به شورای مر کزی حرکت گفته بود که این جنگ برای ما افتخار آفرید... این جنگ برای آقای محسنی وجاوید افتخار آفرید... برای مردم ما فا جعه بود، شما شاهید گرسنگی در اینجا بودید، شاهید قحطی بودید ، شما شاهید بودید که دراینجا مواد غذایی پیدا نمی شد، شما خساراتی راکه در ظرف سه ماه بسته شدن بازار دوغ آباد بر داشته اند، مقایسه کنید که چند برابر پولی که اینها از دولت گرفته اند وچند برابر بهای مو تر آنها می شود. مااینها را خلاف منا فع مردم خود می دانیم.
9 اكتبر 2014, 17:02, توسط سادات
چهره هفتم محسنی
برمسند فتوا
آقای محسنی در صحبت اخیری که کرده است، باز روی بی معیاری وبی قانونی و لجام گسیختگی که فعلا در افغانستان حاکم هست – که فتوا دادن یک چیز معمولی ورایج شده است– مارا«محارب» و« متجاوز» داده ودر بیانیه خود گفته که اینها مخالف سید ها هستند!!«[1] »
شما این حرف های اورا شنیدید وخوب گوش دادید؛ ما این حرف واین قبیل تبلیغات را به نفع جامعه افغانستان، به نفع جامعه تشیع نمی دانیم که کسی بنام هزاره، سید،قزلباش، بلوچ وتاجیک، چیزی را مطرح کند و نفاق اندازی نماید وهر کس هم که این مساٌله را دامن بزند من یقین دار م و اعلان می کنم که مز دور بیگا نه است. این موضع ما است.
از نگاه تشکیلاتی هم شمامی دانید که این حرف آقای محسنی – که گو یا من مخالف سید ها هستم – تا چه حد راست است. فعلاً مسؤول عمومی نظامی من سیّد است، رئیس ارکانش هم سیّد است در دفتر سکر تر م نیز سید است!
بلی،در ست است که من مخالف خیانتکاران و معامله گران هستم (تکبیر مر د م) و اگر خائن و معامله گر از قثر و هر طایفه هر مر دمی با شد، هیچ مراعات ندارم.
چهره هشتم محسنی
بر هزاره دفاع واجب، بر قند هاری نه
از سوی دیگر آقای محسنی که این حرف رامی گوید، بیائیم یک نظری در تشکیلات حر کت اسلامی بیندازیم که آیا او تبعیض نژادی اعمال کرده یا ما؟اوّل که انقلاب شروع شد وحرکت اسلامی بو جود آمد.( خود برادران قند هار این مساٌله را بمن گفتند واکنون من به عنوان یک اما نت برای شماباز گومی کنم تا در تاریخ شما ثبت باشد) از هزاره های قند هار، رفته بودند، پیش آقای محسمی که خوب، حالا جنگ شده، تکلیف ماچیست؟ آیا ما ازآنجا بیرون شویم یا بمانیم؟ ایشان شش قسم آیه وروایت برا یشان می خواند که دفاع واجب است. اگر شما از آنجا بیرون بیائید عنعنات مذهبی ازبین می رود، رسو مات دینی از بین می رود، باید مقاومت کنید. امّا از قومای آقای محسنی که هزاره نبوده، پیش ایشان می رود، ایشان می گویند که من برایت کمک می کنم، از قند هار بیرون بیا، آنجا جنگ است، اولا د وزندگی تو تلف می شود!!«احیای هویت-مجموعه سخنرانی های شهید مزاری- جلد اول- مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان- ناشر انتشارات سراج چاپ اول زمستان1374 صفحات 171تا183با کمی تلخیص»
چهره نهم محسنی
مجتهد نقل – مرشد عقل
می خواهم تصویر آیت الله محسنی را در آینه آثارش نیز مصورکنم تا معلوم شود که ایشان شخصیت چند لایه دارد همانطور که در عرصه های سیاست مردمیدان است در عرصه های کتابت نیز مرد میدان می باشد ودر بیان منویاتش جسارت دارد وهمین جسارت ایشان است که پیروان درس ناخوانده اش بدون آن که بدانند در عرف حکیمان، حکیم متأله بر چه معیار واساسی بر حکیمی،حکیم متأله اطلاق می شود، او راحکیم متأله می نامند وفقیه زاهد.
نگاهی به آثار آقای محسنی نشان می دهد که او در بسیاری از رشته ها کتاب نوشته است که در بعضی از آن رشته ها تخصص متعارف ندارد مثلا در رشته اقتصاد وفلسفه کتاب نوشته اما تخصص ندارد. تخصص ایشان در کلام سنتی وفقه مقارن است وتخصص ویژه ایشان در علم رجال وحدیث می باشد.
در علم کلام « صراط الحق » را نوشته است اما در همین کتاب وقتی به جان فیلسوفان چون فارابی، بوعلی سینا وملاصدرا، می افتد ومی خواهد کفریات آنان را ثابت کند، دست آیت الله رو می شود ومعلوم می گرددکه ایشان از فلسفه فقط نامی شنیده واز حکما اختاپوسی در ذهنش خلق نموده وسر همان مخلوقات ذهنیش را می تراشد وانسان را بیاد متکلم اشعری چون امام غزالی وکتاب «تهافت» ایشان می اندازد.
کتاب« روح از نظر دین» آیت الله محسنی، به شیوه وسبک تفکیکیان نوشته شده وبه پندار شخص ایشان روح،ازنگاه دین وفلسفه مانع الجمع است. وخود ایشان به گونه ی تحلیل نموده که روح یک موجود جسمانی است والبته این برخلاف مبنای خود ایشان هم است.
9 اكتبر 2014, 17:07, توسط سادات
1 - کتاب صراط الحق - سه جلد در علم کلام
2- کتاب حدود الشریعة فی محرماتها و واجباتها - در چهارجلد مربوط به علم فقه
3- کتاب حدود الشریعة فی واجباتها - در دو جلد
4- فوائد رجالیة
5- متافیزیک
6- قرآن یا سند اسلام
7- فوائد دین در زندگانی و عقاید اسلامی
8- اقتصاد معتدل
9- معجم الاحادیث المعتبرة - در شش جلد
10- الفقه و مسائل طبیة
11- حکومت اسلامی
12- مشرعة بحارالانوار - در دو جلد
13- الضمانات الفقهیة و اسبابها
14- القواعد الاصولیة و الفقهیة
15- روح از نظر دین
16- عقل و علم روحی جدید
17- تقریب مذاهب از نظر تا عمل
18- روش جدید اخلاق اسلامی
19- توضیح المسایل طبی (پزشکی)
20- زن در شریعت اسلامی
21- جنگ در تاریکی (شیعه و سنی چه فرقی دارند)
22- مهدی موعد(عج)
23- تصویری از حکومت اسلامی در افغانستان
24- الارض فی الفقه
25- نظرة عابرة
26- خواست شیعیان افغانی
27- وظایف اعضای بدن
28- همبستگی اسلامی
29- خواست شیعیان افغانستان
30- حل ۶۶ سئوال دینی
31- گوناگون- در دو جلد
32- عقاید، فقه واخلاق
33- عدالة الصحابه
34- توضیح المسایل جنگی
35- جهاد اسلامی- در دو جلد
36- عقاید برای همه
37- خداشناسی منهای دین
38- جوان و دوره جوانی
39- قضاء و شهادت
40- دین و اقتصاد
41- روابط انسان
42- راه ترقی ما
43- دین و زندگی
44- خود را بسازیم
45- وحدت امت
46- مقالات
آیت الله محسنی علاوه بر این کتاب ها چند کتاب بر رد مذاهب ونحله های فکری جهان اسلام نوشته است که بانام های مستعار است ومن هم بناندارم که آن ها را در این مجموعه آثار ایشان لیست کنم.چون شرعا معذورم.
1- صحبت آقای محسنی در نواری در پاکستان ضبط گر دیده و به کابل فر ستاده شده است، وبعد هم همان مطالب را در مصاحبه با بی بی سی بیان داشت.
9 اكتبر 2014, 17:13, توسط سادات
کتاب جنگ در تاریکی « شیعه وسنی ازهم چه فرق دارند» اوج منافقت محسنی را نمایان می سازد. درست درهمین کتاب است که آیت الله محسنی حدیث باقر مجلسی را مبنی به پنهان نمودن عقاید باطنی هم تايید نموده وهم به او انتفاد کرده که چرا چنین حدیث مهم را در کتاب خویش آورده است.
حالا آقای محمد نام کذایی میخواهد با چرندیات تکراری اش که هر روز آنرا در تلویزیون بیت الخلای خویش زمزمه میکند بر عقیدهء اهل سنت وجماعت خورده بگیرد. برو بچیم که تو هنوز خیلی خورد تر از آن استی که حقانیت مذهب باطل خودرا ثابت نمایی
9 اكتبر 2014, 17:29, توسط سادات
این آقای محمد نام ازمن طالب سند شد که ادعاهایم را باسند برایش به اثبات برسانم این هم سند. اگر واقعا وجدان علمی داری این اسناد رسوایی تانرا بخوانی وبعد صادقانه اعتراف کنی که آیا واقعا شما مسلمان استید که یا یهود؟
9 اكتبر 2014, 17:33, توسط سادات
لعنت خدا برخمینی ومحسنی ومنتظری وخامنه ایی وتمام این آخوندهای دین فروش منافق صفوی
این هم ترجمهء فارسی فتوای این ملعون
9 اكتبر 2014, 17:35, توسط سادات
این هم صورت پشتی کتاب خمینی ملعون دجال
9 اكتبر 2014, 17:37, توسط سادات
فهرست فارسی فتواهای مسخرهء خمینی در تحریرالوسیله
9 اكتبر 2014, 19:20, توسط محمد
سادات جان میدانم آتش گرفتی شاید حالا وسکت انتحاری ات اماده باشد ..عمری خر داری هذیان میگویی من تلویریون میداشتم اینجا چه کار میکردم تهمت و مارک زدن وصول مذهب عمریست من همان اندازه که تو از محسنی ووو نفرت داری من هم دارم انها نماینده همه شیعه ها نیست من شیعه هستم شیعه امیرالمؤمنین علی یابن ابی طالب .. تو از رسوایی های اهل جهالت خود جواب بده تخریب فبر حجر ین عدی از صحابی رسول الله تخریب قبر یونس پیامبر در موصل آیا اینها کار یک مسلمان است یا عمریهای کافر؟/ از شما عمری های جاهل یهودیها خیلی متمدن تر است تخریب بودای بامیان این که جای دور نبود نقشه ترور پیامبر توسط آبابکر ملعون وعمر لعنت الله علیه آیا این کفر نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چلپاسه خوردن عمر در کتاب خود شماست ........
عمر گفته است: من دوست ندارم وحاضر نیستم شتران مو قرمز(گران قیمت) به من بدهند ولی مارمولک(چلپاسه) را از من بگیرند(1)
وهمچنین گفته: من خوردن مارمولک(چلپاسه)رااز مرغ بیشتر دوست دارم (2)
این درحالی است که پسر او عبدا...بن عمر میگوید: خدمت رسول خدا بودیم شخصی مارمولک(چلپاسه) خورد رسول اکرم. نهی کردن وفرمودند:ناپاک است(3)
درکتاب المغني الشرح الکبيرجلد۱۱صفحه۸۱ وکنزالعمال جز۱۵ صفحه۱۹۰ وبه گفته عمر:بيشتر اهل سنت گفتندحلال است ولي ابوحنيفه حرام دانسته است. مالکي شافعي وحنبلي حلال دانسته.موضوع اختلاف بين عمر و ابوحنيفه است.حال حنفي ها چکار ميکنند؟به سنت عمر عمل ميکنند يا فتوي ابوحنيفه؟؟ ادرس از کتابهای خود شما
1) کنزل العمال ج8جز15ص191حدیث41767
2)کنزل العمال ج8جز15ص191حدیث41770
3)المجعم الکبیر(طبرانی) ج2جز12ص245
آیا کسیکه چلپاسه بخورد لیاقت جانیشنی پیامبر را دارد؟؟؟؟؟؟؟؟ بیگو تا بیوگویم فردا حرام زادگی عمر را انشاءالله ثابت میکنم تا همه دونیا بیدانند که تا بحال ازچه کافر زندیق پیروی میکردید بی خبر ها .....من محسنی را کافر میدانم اگر قدرتش را داشته باشم در کشتن اش زره درنگ نخواهم کرد خامنیه رهبرایران را بخاطر کمکش به گره تروریستی حماس بشدت تقبیح میکنم چون حماس یک گره عمری وضد شیعه است قبلا انها با اسرائیل با (غولیل و پلخمان جنگ میکرد حا لا خامنیه کثیف به انها موشک داده با موشک می جنگند خامنیه خبس نمیداند که انها عمریست دوشمن قسم خورده اهلبیت پیامبر (آخرش گرگ زاده گرگ شود ..گرچه با آدمی بزرگ شود)
10 اكتبر 2014, 15:45
محمد كاذب! بر پدر اين مذهب كفر ونفاق تو لعنت كه از نفاق اندازي، تهمت وافترا بر صادق ترين ياران پيامبر غذاي فكري ميگيرد، اگر به اين مذهب كفري و خرافي وآخوند پرست تو مردم اعتقاد پيدا نمايند همهء مسلمانان مجبور خواهند شد تا خامنه ايي پرست وخميني پرست ومحسني پرست شوند ودختران جوان شان وشير خوارهء شانرا زير پاي آخوند هاي شهوت ران بيندازند، بر پدر بناينگذاران اين مذهب گمراه ضد اسلامي كه زير عبا وقباي اسلام بر ياران وأصحاب پيامبر لعن ميفرستند لعنت. شما لعنتي ها كجا مسلمان استيد كه مردم قول شما را در بخش احاديث وتاريخ اسلام قبول كند؟ كدام انسان بي عقل پيدا ميشود كه با يك شيعهء عقده مند وكينه توز صفوي از احاديث واختلافات اصحاب بحث كند؟ همين پرويز بهمن شيعه كه يك مورد اتهام زني ات را كشف كرد كجا جوابش را دادي؟ مگر تو در ابتدا تاييد ترور پيامبر را به ابن حزم أندلسي نسبت نداده ايي؟
تاييد ابن حزم كجا شد؟
شما ملا عنه را من خوب ميشناسم، نزد شما همانطوريكه لعن فرستادن به ياران وأصحاب پيامبر آسان است، تهمت زدن، نفاق انداختن، ايجاد فتنه، ايجاد شك وشبهه درقلوب مسلمين نيز يكي از وظائف اساسي تان شمرده ميشود.
تو پدرلعنت نسل حرامي مغولزادهء جاهل وأحمق كه آيت الله محسني را نمايندهء شيعه ها نميداني، چرا وبكدام دليل منطقي انتحاري ها را نمايندهء همهء اهل تسنن ميداني؟
تو كه از احاديث بخاري دربارهء احكام جماع نزد صاحب كار خود ميشرمي از تحريرالوسيلهء خميني ملعون چرا نمي شرمي ؟
10 اكتبر 2014, 19:59, توسط محمد
اقای بی نام اول اینکه من هم نمی خواستم در این مورد بحث کنم تو از مسلمان بودن فرسخ ها را راه دوری ولی اگر زره بوی از انسانیت بردی خوب نگاه کن اولین بار چه کسی توهین کرده ؟؟؟یک آقای در یاره دولت ایران چیزهای نوشته دولت ایران را نقد کرده خیلی خوب من نه تآییدش میکنم نه رد ولی شما بجای نظر دادن سالم شروع کردید به توهین مذهب شیعه رافضی ووو نظرها حذف نشده الان برو از اول نگاه کن میخوای از مادرت احترام شود مادر دیگران را احترام کن میخوای بر مذهب ات توهین نشود به مذهب دیگران احترام کن یک مثل است میگویند( نزن در کسیرا با انگشت که درت را می زند بامشت ) این یادت باشد.. در مورد ترورپیامبر جواب پرویز را من کاملا دروست وعلمی دادم دادم ولی کسی که نفهمد مسئول من نیستم .در باره تهمت و افترا ترا بخدا قسم میدهم اگر باورش داری من تا حالا هر چه گفتم از کتب های خود شما نبوده ؟ اگر یک کلمه فقط یک کلمه اگر از پیش خود آیا از کتب شیعه گفتم نیشان بده .. اگر اینها توهین است پس در کتابهای شما چه میکند ؟؟؟تو باید جواب بده نه من. در باره توهین که حالابمن کردی این بار بخاطر حسن نیت می بخشم ات اگر دوباره توهین کردی منتظر جواب دندان شکن باش ....اگر تو مذهب ات را دوست داری دیگران هم مذهب اش را دوست دارد
11 اكتبر 2014, 08:54, توسط سادات
چه کسی در موقعیت های دشوار به یاری رژیم ایران می رسد بوسيلهى سادات
سلام بخواننده هاي كابل پرس!
محمد كاذب بر آشفته است كه چرا پيامنويس بي نام به وي توهين روا داشته است ولي از توهين ها ودشنامهاي خودش بر مادر مومنان حضرت بي بي عايشهء صديقه كه مادر بودنش به نص صريح قرآن ثابت است منكر است
النبي اولي بالمؤمنين من أنفسهم وأزواجه أمهاتهم سورهء احزاب) . اين محمد كاذب وهمفكران يهودي مشربش هرگز به اين آيت قرآن ايمان ندارند واگر برحسب مصلحت هاي روز ؛ كاذبانه اظهار عقيده كنند حتما در آن يك چتلي شان را ميريزانند. درتلويزون بيت الخلاي يهودي بنام الا ياري وبا همان حجت الاسلام گوزي روزانه هزار بار لعن ودشنام ونسبت دادن زنا بر حضرت بي بي عايشه صديقه سلام الله عليها داده ميشود ولي بازهم اين گمراهان وجاهلان از ديگران توقع احترام را دارند.
خودشان فحاش ترين وپرمدعا ترين وبه قول مرتضي مطهري قالتاق ترين مردم جهان اند ولي در ضمن ديگران را متهم به فحش ونا سزا گويي ميگويند.
محمد كاذب كه مدعي است جواب پرويز بهمن را داده ولي اين را اعتراف نميكند كه ابن حزم أندلسي دركجا ترور پيغمبر را توسط يارانش تاييد كرده است؟ مگر همين آقاي محمد كاذب نبود كه ادعا داشت: ابن حزم أندلسي ترور پيامبر را توسط يارانش قبول كرده است؟
بعدا جناب شان فرمودند كه ابن حزم أندلسي بخاطر موجوديت يك شخص كه وليد ابن جميع باشد آنرا نفي كرده درحاليكه وليد بن جميع در ديگر جا ها نزد اهل تسنن از ثقات بشمار ميرود، اين كار محمد كاذب توهين به شعور خواننده ها نيست؟ آيا محمد كاذب يهودي با چنين ترفندها خواننده را دنبال يافتن نخود سياه نفرستاده است؟ دركجاي تاريخ ديده شده است كه يك ادعاي بزرگ به سويهء ترور پيغمبر بخاطر يك نفر زير سوال برود وجز محمد كاذب ديگر هيچكسي آنرا را كشف نكرده باشد؟ آيا اين خود مسخره نمودن شعور خواننده ها نيست؟
آقاي محمد كاذب مدعي است كه مذهب شيعه يعني مومنان واقعي كه شايستهء رفتن به بهشت اند، عمر وابوبكر وعثمان وعايشه وسعد وطلحه وديگر اصحاب پيغمبر و در مجموع غير شيعيان دوزخي ها، گمراهان، انتحاري ها وجاهلان اند كه حقيقت را درك نكرده اند ولي درضمن خود محمد كاذب آيت الله محسني، دكتر علي شريعتي را نمايندهء شيعيان نميداند، يگانه دولت شيعي كه درجهان اسلام توسط يك آخوند گمراه شيعه بر پا شده آنرا نه رد ميكند ونه هم تاييد؟؟؟؟؟؟؟ هههههههههههههههههه
دكتر علي شريعتي كه در پيامهاي بالايي ام نظرش را در مورد حقيقت مذهب شيعه آوردم نيز آقاي محمد كاذب چشمانش را به او بسته است.
آقاي محمد كاذب چشمانش را بروي كتاب تحرير الرسيلهء خميني دجال نيز كه يك رسوايي فقهي در تشيع است بسته است
آقاي محمد به اين پرسش نيز جواب نميگويد كه : اگر پيامبر براي خود جانشين تعين كرده بود وديگر مسلمانان حق آنها را غصب كردند، جانشين حضرت آيت الله العظمي خميني در ايران امروزي كي بود؟ آيا خامنه ايي را خميني جانشين تعين كرده بود؟
اگر خميني تعين كرده بود چرا ديگر آخوندها مانند منتظري وقمي شيرازي او را تا دم مرگ قبول نكردند؟
باهمه حال؛ خواننده هاي عزير را اينجا درسايت يوتيوب به سخنان حسن رحيم پور ارغدي از كار گزاران بلند پايهءصدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران دعوت ميكنم كه او از قول مرتضي مطهري تعريف خودرا از شيعه وشيعه گري خيلي خوب بيان ميكند؛ اگر لينك باز نشد، به سايت يوتيوب رفته وتنها نام حسن رحيم پور ارغدي را بنويسيد وبعد سخنانش را بشنويد.
11 اكتبر 2014, 08:59, توسط سادات
حسن رحیمپور ازغدی: مردم شیعه قالتاق ترین و مدعی ترین مردم هستند
درسايت يرتويويب
آنلاین : http://حسن رحیمپو...
11 اكتبر 2014, 09:10, توسط سادات
محمد كاذب نوشته است:
(اگر یک کلمه فقط یک کلمه اگر از پیش خود آیا از کتب شیعه گفتم نیشان بده .. اگر اینها توهین است پس در کتابهای شما چه میکند ؟؟؟تو باید جواب بده نه من. در باره توهین که حالابمن کردی این بار بخاطر حسن نیت می بخشم ات اگر دوباره توهین کردی منتظر جواب دندان شکن باش ....اگر تو مذهب ات را دوست داری دیگران هم مذهب اش را دوست دارد)
حال حسن رحيم پور از قول مرتضي مطهري شيعيان را قالتاق ترين وپرمدعا ترين مردم جهان خوانده است، مردمي كه زنا ميكنند، كلاه برداري ميكنند، حرام ميخورند ولي ادعاي رفتن به بهشت را دارند، زيرا تنها نام شيعه كفايت ميكند كه آنهارا راهي بهشت سازد،
از سخنان مرتضي مطهري
11 اكتبر 2014, 13:19, توسط سادات
حسن رحیمپور ازغدی: مردم شیعه قالتاق ترین و مدعی ترین مردم هستند
مرتضی مطهری: ما مردم را گمراه کرده ایم
https://www.youtube.com/watch?...
11 اكتبر 2014, 13:32, توسط محمد
سادات ابوجهل هفته فهم من گفتم یک کلمه از خودم یا از کتب شیعه در اینجا برای اثبات نظرم نیاوردم نگفتم در کتب شیعه مخالف شما چیزی گفته نشده فهمیدی یا دوباره تکرار کنم هفته فهم / میگویند اگر کسی در خواب باشد میشود بیدارش کرد ولی اگر کسی خودش را به خواب بی زند بیدارکردنش مشکل است تو خودت را بخواب زدی در باره حزم آندلسی این اقا میگوید این حدیث امد ولی فقط یک نفر ازاین روایان بنام ولید مورد قبول من نیست چون میخواست ابروی خلفای دورغین را حفظ کنند من ثابت کردم که همین شخص مورد قبول بیقیه علمای معتبر اهل سنت است میگر میشود از یک شخص در چندین جا حدیث نقل شود و ثقه باشد و مورد تآیید .ولی وقتکه یک حقیقت خطرناک را میخواهد اشکارا کند میگویند مورد قبول نیست؟؟؟ این تناقض گویی جه معنی دارد ؟ جز ماس مالی از یک خیانت بزرک این خود فریبی نیست ؟سادات ابوجهل میگوید من به بی بی عایشه توهین کردم من حدبث را از صحیحی بخاری نقل کردم ادرس اش را هم دقیق دادم گفتم اگر توهین است خوب شما توهین کردید ان مسیحی که این حدیث را به من نشان داد من گشتم پیدایش کردم این شخص عربی زبان هست .. در کتاب خود شماست هفته فهم در صحیح بخاری هفته فهم صحیح بخاری ار کتب مفتر اهل سنت است من چندین حدبث نقل کردم شما فقط یک اش را میکویید مورد قبول ما نیست در باره چلپاسه و استاده بول کردن عمر اصلا جیزی نمیگویید بجز از انکار چیزی نمی توانید بیگویید من مطمئین هستم ..در مورد توهین انجا گفتم هفته فهم نوشتم من آغاز گر توهین نبودم وقتکه شما توهین کنید انتظار دارید دیگران شما را آفرین بیگویند نظرها موجود است بالا را نگاه کن در مورد ایه در باره زنان پیامبر شما عمریها عادت دارید یک ایه قران را که خواندید بقیه اش را از یاد می برید این ایه قران است که زنان پیامبر از بیرون رفتن از خانه منع کرده لبته برای کار های گروهی .....وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ.....و در خانههايتان بنشينيد، و مانند روزگار جاهليت قديم، با خودنمايى ظاهر نشويد، و نماز به پا داريد و زكات بدهيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد. .. اما عایشه امر خدا را زیر پا گذاشته در جنگ جمل در مقابل حضرت علی نجنگید؟ 10 هزار نفر در این جنگ کشته شدند بقیه زنهای پیامبر از جمله امّ سلمه بنت عاتكه خیلی کوشش کرد عایشه را از این عمل باز دارد ولی ایشان قبول نکرد آیا این مخالفت با صریح ایه قران دروست است؟ تو از محسنی ووو گفتی سادات ابوجهل اینها یک عالم هستند ممکن است اشتبا کند ما دین خود را از انها نمیگیریم انها یک شاخه هستند ریشه نیستند ریشه دین ما اهلبیت پیامبر است ...ولی مذهب شما بنا بر آحادیث که در کتب خود شما موجود است از ریشه خراب است از ابوبکر گرفته تا عمر وعثمان .....ما دین شما را بنا با کار های ملا عمر و بن لادن نقد نکردیم ملا عمر و بن لادن ستون دین شما نست بی عقل جاهل هم چنانکه محسنی وغیره ستون دین ما نیست ...
25 اكتبر 2014, 16:20
دولت ايران پايگاه قوی مردمی دارد برخلاف حکومت هايی که به دست آمريکا سرنگون شدند.
آمريکا به خوبی می داند در صورت ايستادن در مقابل ايران، مردم ناراضی را پشت حکومت متحد خواهد کرد و صداهای اعتراض را در نطفه خفه خواهد کرد.
برای همين حکومت ايران را واگذاشته تا خودش به مرور زمان بپوسد و فرهنگ مردمش عوض شود.
فکر نمی کنم هيچ حکومتی به اندازه ی جمهوری اسلامی برای مردم افغانستان سود داشته. واقعيت های کنونی شاهد هستند که هيچ کشوری حاضر نيست مليون ها نفر از کشور ديگر را در خاک خودش راه دهد و تربيت کند و همه ی اين ها صرفاً به خاطر پشتيبانی آيت الله خمينی از مهاجران افغانی بود.
25 اكتبر 2014, 16:46, توسط سادات
محمد كاذب دوباره چرند گويي هاي قبلي اش را در مورد ادعاهاي بي اساس خودش تكرار كرده است، اما در مورد محسني و غيره آخوندهاي گمراه روافض ميگويد كه آنها عالم اند، ممكن است كه آنها اشتباه كرده باشند، اگر از تو سوال شود كه خميني و باقر مجلسي و كليني چطور ؟ آيا شما دين تان را آز آنها نگرفته ايد؟ خميني كه استمتاع را بر طفل شير خواره جواز دانسته است چطور؟ آيا او هم اشتباه كرده؟
در قسمت مرتضي مطهري كه شيعه ها را قالتاق ترين وپر ادعا ترين ، كلاه بردار ترين مردم جهان خوانده است چه عقيده داري؟
مرتضي مطهري كه منبر هاي تكايا را مركز پخش ونشر عقايد خرافي وگمراه كننده دانسته چرا خودرا بي خبر انداختي ودر چند روز از كابل پرس غايب شدي؟
25 اكتبر 2014, 19:31, توسط محمد
“سادات” آبوجهل من هستم کدام کتاب مطهری رامیگویی ناصبی کافر هیچ شیعه ای دین شان را از اینهای که تو نام بردی نمی گیرند من مطمئنم تو اصلا کتاب مطهری را دروست نفهمیدی ازنظراتت معلوم میشود تو خنگتر از انکه کتاب مطهری را بفهمی یادم هست من در باره عایشه گفته بودم که عایشه گفته بود پیامبر با من در حال حیض نزدیکی میکرد تو انرا کچ فهمیده بودی در جوابم نوشته بودی که در کشورهای خارج هم کلاس سکس دارند من ازانجا فهمیدم که خیلی بی سوادی زن پیامبر را اوردی بایک خارجی مقایسه کردی ثانبا من نگفته بودم که عایشه کلاس سکس یا احکام سکس را به مردم نشان میداد تواین را هم کچ فهمیده بودی این حدیث هم در صحیح ترین کتاب شماست من میدانم غیر از انکار هیچ جوابی ندادری این را مکررا میگویم در کتاب خود شماست اگر راست است یا دروغ باسخگو خود شما هستید من میدانم تو این را هم کچ میفهمی .. اصلا تو بیا از عمر دفاع کن که یک حرام زاده بوده این هم در کتاب خود شماست ...عمر لعنة الله گفت :
أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب
ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند
( تاریخ المدینة المنورة ج 3 ص 797)
سیابه عبدالله در نسب عمر بن خطاب این گونه نقل می کند که : عبدالمطلب را کنیزکی بود به نام (صهاک)که بعضی از شتران وی را به چراگاه برده و می چرانید .
چون بدکاره و فاحشه بود روزی غلامی به نام نقیل ،با نظله بن هاشم و هشت نفر دیگر در چراگاه به صهاک رسیدند و با او در آویخنتد بعد از مدتی از این ۱۰ نفر پدر و صهاک پسری به دنیا آمد که صهاک او را (خطاب)نام نهادو اغلب نزد بادیه نشیان بود تا به حد رشد و بلوغ رسید .روزی خطاب در جوانی به وسوسه شیطان (که البته خود شیطان از این بدکاران درس می گرفت) با مادربد کاره اش صهاک جمع شد صهاک از فرزندش خطاب حامله گردید بعد از مدتی دختری زایید در قنداقه پشمی پیچیده او را در مزبله ایی انداخت .(هشام ابن مغرة ابن ولید)از آنجا می گذشت اواز آن دختر ناپاک زاده صدایی را در مزبله شنید براو ترحم کرده به خانه آورد و تربیتش نمود او را حنتمه نام نهاد .
چون به حد بلوغ رسید روزی خطاب پدر نامشروع را نظر بر دخترش (حنتمه)افتاد به او اظهار تعشق نمود و اورا از هشام بن مغیره به طلبید از نزدیکی این دو پدر و دختر (خطاب و حنتمه) عمربن خطاب به دنیا آمد.
با این تامل نتیجه میگیریم که :
۱- صهاک هم مادر خطاب است و هم همسر خطاب
۲-خطاب هم پدر عمر و هم مامای عمر می باشد ، چون خطاب و حنتمه مادر عمر از یک رحمصهاک می باشند
۳-حنتمه دختر صهاک است ، چون از رحم وی بوده و هم نوه صهاک است به جهت این که دختر خطاب و خطاب پسر صهاک است ؛
۴-(حنتمه) هم مادر عمر است و هم خواهر عمر ، چون حنتمه و عمر از یک پدر (خطاب) هستند
۵-و عمه عمر نیز می باشد ، چون هر دو (خطاب و حنتمه) از یک رحم (صهاک) می باشند
جالب اينجاست كه خود عمر ميگه از شجره نامه من تا قبل از پدرم از من نپرسيد.
سادات یعنی همان ابوجهل بیا تا یک هفته دیگر این معمای خلیفه خود را حل کنید من مطمئنم تا یک هفته نمی فهمی که مار عمر چه نسبت به عمر دارد ؟
من گفته بودم مرا مجبور نکن تا حقایق را روشن کنم که مثل زهر در کامت تلخ باشد ولی دیدم که تو خیلی نفهمی .. من قبلا هم گفته بودم حالا هم میگویم هیچ شیعه نیست که از این علما که شما نام بردید دین شان را بیگیرند از این واضحتر چه بیگویم بیا تو هم قبول کن که عمر ابوبکر وعثمان کافر بودند منافق بودند بظاهر مسلمان بودند در باطن کافر بیگو انها را قبول نداری حرف تمام میشود ...
25 اكتبر 2014, 20:03, توسط سادات
محمد كاذب بدون اينكه جواب سوال مرا بدهد بار ديگر به نشخوار كردن چرنديات خود شروع كرد؛
محمد كاذب از من پرسيده كه مرتضي مطهري در كجا شيعه ها قالتاق ترين مردم گفته است، مگر محمد كاذب آنقدر بيسواد است كه لينك سايت يوتيوب را از رحيم حسن پور ازغدي را باز نكرده است و سخنان اين شيعه را در كنفرانس رسمي نه شنيده است، اين محمد كاذب اين اسناد موثق وقابل روئت را كنار ميكذارد و هي ميرود دنبال همان خزعليات كهنه وتكراري خود
25 اكتبر 2014, 23:51, توسط محمد
سادات ابوجهل منبع شما شده یوتیوب متاسفم بحالت برو اول کمی مطالعه کن بجای یوتیوب بیا از صحیح ترین کتاب هایت جواب بده جای تعجب هم نیست همه دلیل شما عمری ها از اول خلافت ابوبکر تا کنون همین قسم بی اساس بوده هاهاههاهاهاها یوتیوب بی سواد الان تیکنیک بقدر بیش رفته شده که صدای خودت را در می اردند که خودت هم به خودت شک کنی ابوجهل ابروی نه داشته هر چه عمری ها هست بردی به این طرز تفکر بی چاره آیه قران و حدیث را گذاشتی رو اوردی به یوتیوب خیالتی شدی بی سواد از بسکه یوتیوب نگاه میکنی که بکلی به این سایت ایمان اوردی من به یوتیوب کلیب های دیدم که علمای شما نسبت های به پیامبر میدهند که یک کافر هم نمی دهند ولی یوتیوب را نمیشود منبع قرار داد بی سواد مطهری کتابهای دارد نام کتاب و صفحه اش را بیگو تا من در این مورد تحقیق کنم که تا چه حد مطالعه داری واقعا راست است شما عمری های ناصبی و دوشمن اهلبیت ... دشمن عقل هستید عمر هم چندین سال با پیامبر بود حتی تیمم هم یاد نگرفت شما هم پیرو همون جاهل هستید ترا بخدا شجره این ملعون کم از یک فرمول ریاضی هست؟ تو تاهنوز فهمیدی زن که عمر ازش به دونیا امده چه نسبت به عمر دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو دین ات را از چنین کسی میگیری از تو گلایه هم نیست باید منبعت یوتیوب باشد
ا
26 اكتبر 2014, 11:01, توسط سادات
واه واه واه!
محمد كاذب واقعا تعصب ضد اسلامي وضد قرآني ؛ او را چنان بالا گرفته كه حتي ميتوان گفت كه اين تعصب او را كور كرده است؛ اين تعصب كور اورا بدرجهء اجتهاد رسانده است ، اما اجتهاد كور . محمد كاذب بدين باور نيست كه ويديوي آقاي حسن رحيم پور ازغدي از خودش باشد .
به اين ميگويند : گمراهي آشكار وتعصب كور.
محمد كاذب كه ديگر جوابي در گمراه بودن مذهب خرافي روافض نيافت فورا ويديو كلئپ منسوب به آقاي ازغدي را هم جعلي حكم كرد. يك ويديوكليپ كه تا حال مليون ها مرتبه از طرف مليونها بينندهء سايت يوتيوب استفاده شده هيچكسي بشمول مقامات جمهوري آخوندي ايران آنرا جعلي نخوانده اند ولي محمد كاذب به آن به نگاه شك نگاه ميكند . زيرا ديگر جواب منطقي وحود ندارد تا آن گفته هاي مطهري را رد كند جز اينكه آنرا انكار نمايد .
كه گويا از نظر تكنيكي در آن تقلب صورت گرفته وآواز آقاي ازغدي از خودش نيست. به اين ميگويند منطق يك كافر ورافضي مرتد گمراه صفوي عقده ايي كه هيچ سند را قبول ندارد.
اين كافر رافضي مرتد يهودي پيرو عبدالله ابن سبا يهودي پنهان شده زير نام پاك محمد ميگويد بمن كتاب را نشان بده، من به يوتيوب باور ندارم ولي آيا اسناد بالايي كتاب تحريرالوسيلهء خميني دجال كه استمتاع طفل شير خواره را جايز دانسته كتاب نيست؟
آيا اين خميني دجال از مجتهدين مذهب گمراهي وضلالت شيعي نيست؟
شما كه مدعي استيد كه ما دين خود را مستقيما از اهل بيت پيامبر گرفته ايم و ما را با اجتهادات علماي ديني ما كار نيست چگونه ميتواند اين باور؛ اسلامي باشد؟.
پرسش من هم همين است كه اگر شما دين تانرا از اهل بيت پيامبر گرفته ايد، چگونه يك مجتهد كه در چهار چوب فقه اهل بيت فتواي جواز استمتاع از طفل شير خواره را ميدهد ؟ آيا شما آنرا كار خطا مي ناميد يا صواب؟ آيا بنام پيروي از اهل بيت هزاران حديث جعلي در مذهب رافضي وخرافي تان از يهوديت ومسيحيت داخل نشده است؟
چرا شما عليه اينگونه خرافه پرستي هاي خودتان مبارزه نميكنيد؟
ديگران را متهم به عقل ستيزي ميكنيد ولي خودتان مانند حيوانات بي دهن وبي زبان از مزخرفترين افراد بنام مجتهد و بنام اولاد پيامبر پيروي كوركورانه ميكنيد آيا اين دو با هم در تناقض قرار ندارند؟
26 اكتبر 2014, 13:01, توسط محمد
سادات جاهل بی سواد من میگویم اگر خمینی چنین فتوای داده صد در صد غلت است من قبول ندارم ولی تو انقدر جاهل هستی که بجای استناد از قران و حدبث به یوتیوب چسپیدی بی سواد عمری من گفتم اسم کتاب مطهری را بیگو بی عقل هر کس هرچیز که در بیوب بیگوید مورد قبول است بی سواد من از صحیح ترین کتاب شما صحیح بخاری دلیل می اورم قبول نمی کنی مرا میگویی چیزی که در یوتیوب است قبول کنم در یوتیوب در یک بر نامه زنده تلویزیونی یک عالم عمری فتوا میدهد که زنهای که سری کار میرود اگر موتروان دارد بخاطر این محرم شود باید به ان مرد پستان بدهد در یوتیوب به زبان فارسی بنویس /شیر دادن زن به مرد برای محرم شدن ) بعد نگاه کن این عالم عمری چه میگوید ایا تو ان را قبول داری؟ ایا حاضری یکی از بستگانت جنین کند ؟این را میگوید خرافه ثانیا یهودی شما هستید که بخاطر منافع یهودیها همیشه انتحار میکنید تو از خودت سوال کردی که چرا این همه عمری از عربستان گرفته تاپاکستان وترکیه چرا همرای حماس همکاری ندارند ؟ چون شما دین تان را از یهود گرفتید عمر بن خطاب جاسوس یهود در پهلوی پیامبر بوده حتی گروه تروریستی القاعده و داعش تو شنیدی که تا هنوز یک انتحار در مقابل یهودی ها کرده باشند؟ فقط مسلمان کش هستند چون می خواهند توسط این کار وجهه خشین از اسلام به جهان نشان دهند .مصر یک کشور عمری هست چرا مرزش را بروی حماس بسته است ؟ چرا بر عکس از یهودیها حمایت میکنند بی سواد تاهنوز من هرچه حدیث اوردم از کتاب خود شما اوردم چرا خودت را به کوچه حسن چب میزنی اگر در کتب ما از یهود و مسیحی حدیث هست من که به انها استناد نکردم بی سواد من هر چه حدیث گفتم از کتب خود شما با مدرک با جلد و صفحه اش گفتم تو بیا یک حدیث از کتاب ما بیاور بیگو این در کتب یهودی هم هست تو فقط ادعا میکنی شاید اینها را هم در یوتیوب دیدی؟ هاهاهاها قران ات شده یوتیوب عمری خجالت بکش .. اره من سخنرای اقای رحیم پور را بعد از اسرار شما در یوتیوب نگاه کردم سادات واقعا بی سوادی حیف وقت که با تو ضایع میشود .بی سواد تو اصلا سخنرانی را نفهمیدی مطهری و بهشتی گفته شیعه یان مدعی ترین و قالتاق ترین مردم است بی سواد گفته شیعه یان نه گفته مکتب شیعه مردم را نصیحت کرده که پیرو حقیقی علی باشید گناه نکنید پرمدعا نباشید خوب دروست گغته من هم نگفتم که همه شیعه یان بیدون استثنی بی گناه هست ان چیزی هست که جضرت علی می خواهد . تو بی سواد فرق بین مذهب و پیرو ان مذهب را نفهمیدی مطهری نکفته که مذهب شیعه چنین است گفته شیعیان .. مثل اینکه یک مسلمان گناه میکند یک ادم بی سواد جاهل مثل جناب عالی می اید اسلام را زیر سوال می برد چون بی سواد است فرق بین مسلمان و اسلام را نمی داند من از اول گفتم من عمری ها را بخاطر اعمال ملا عمر وبن لادن نقد نمی کنم چون اینها پایه و اساس مذهب عمری نیست من میگویم مذهب شما از اساس خراب است از ابوبکر گرفته تا عثمان وگرنه مثلا این دومین بار است که در مناطق پشتون نشین یک مرد به دوخترش تجاوز کرده این هیچ ربط به اسلام وسنی ندارد یک فرد است گناه کرده این مشکل من نیست مشکل من ابوبکر وعمر وعثمان و عایشه است که من سند کفریت انها را نه از کتب شیعه که از کتابهای خود شما اوردم با سند صحیح . اگر یک عالم سنی بیاید این عمل این مرد را نقد کند بیگوید در کجای مذهب عمری چنین است بعد من بیایم بیگویم اره عالم شما گفته این عمل زشت است پس عمل همه عمری ها زشت است این عین بی سوادی یک انسان را می رساند حالا مطهری هم در زمان شاه در ایران فساد زیاد بود امده مردم را نصیحت کرده تو امدی این را دلیل قرار دادی که اره مطهری چنین گفته اره زمان شاه در ایران مثل حالای ترکیه ازادی بوده مطهری وظیفه اسلامی خود دانسته مردم را از اعمال زشت شان بر حزر داشته ترکیه هم یک کشور اسلامی است فاحشه خانه آزاد است شراب خانه رسمی است تا دو سال پیش حتی یک دوختر با حجاب در دانشگاه راه نداشت . حالا یک عالم ترکی بیاید مردم ترکییه را بیگوید شما بدترین هستید خوب حق دارد این ربط به اسلام ندارد یا من بیایم بیگویم اره ترکیه چنین است پس همه عمری ها چنین است واقعا خیلی خنگی همه چیز را وارونه میفهمی قوه مدرکه ات بی نهاید ضعیف است مطلب را خوب درک نمیتوانی / قول حضرت علی (ع)است که میگوید جواب نادانان خاموشی است تو اصلا لیاقت جواب دادن هم نداری
26 اكتبر 2014, 20:01, توسط سادات
محمد كاذب در گرداب تناقضات چنان غرق شد كه حالا راه خود را گم كرده است.
خيلي جالب !!! در يك جا بر دولت مصر خشمگين است كه چرا مرزهايش را به روي حماس بسته است، به نظر محمد كاذب اين بخاطر آنست كه دولت مصر دولت عمري؟؟؟؟ است ، اما پرسش من از محمد كاذب اين است كه سازمان حماس چيست؟
آيا سازمان حماس عمري نيست؟ آيا سازمان حماس مانند تو پيرو عبدالله ابن سبا يهودي است؟ آيا حماس رافضي است؟
محمد كاذب در جاي ديگر ميفرمايد كه كدام ملاي عمري فتوا داده كه : بخاطريكه در تاكسي اشكال شرعي ميان تاكسي ران ويك زن مسافر ازميان برداشته شود، زن براي تاكسي ران پستان خودش را بدهد.
خوب اينكه اين آخوند عمري كي است ودركجا چنين فتواي احمقانه را داده و درنياي فقه اهل تسنن از چي جايگاه برخوردار است، محمد كاذب چيزي ننوشته ولي منظورش اين است كه بخاطر فتواهاي احمقانهء آخوندها تمام پيروان يك مذهب را نميتوان گمراه خواند.
هدف محمد كاذب اين است كه: اگر خميني آنچنان گوه بزرگ را خورده كه باطفل شيرخواره استمتاع را جواز دانسته ، چنين گوه خوري را آخوندهاي عمري هم نموده اند ، بناء همانطوريكه بخاطر فتواي خميني همهء شيعيان پيدوفيل وطفل آزار نيستند، عمري ها نيز همهء شان زنهاي شان به اساس فتواي آن آخوند مجهول ؛ ديوث نيستند وسينه هاي شانرا به تاكسي رانها نميدهند.
همچنان محمد كاذب درجاي ديگر معترف شدند: كه بخاطر اعمال القاعده وطالبان نميتوان همهء عمري ها را تروريست وانتحاري خواند.
خدا را سپاس
تمام اين تغيرات بخاطري بود كه: ايشان سخنان رحيم حسن پور را در سايت يوتيوب باز كرد وبا گوش وهوش خود سخنان مرتضي مطهري را در گمراهي روافض شنيد. حالا براي فرار از بحث محمد كاذب از من خواهان كتاب مرتضي مطهري است.
من از محمد كاذب ميپرسم كه آيا سخنان حسن رحيم پور در نقل قول از مطهري نزد تان اعتبار ندارد؟
آيا محمد كاذب بالاي رحيم پور ازغدي بي اعتماد است كه گويا مطهري آن سخنان را اصلا نگفته است؟ آيا اين را عقل ميپذيرد؟
26 اكتبر 2014, 20:02, توسط تنوير
مردی که دو امپراطوری روم و فارس را از جغرافیای زمین برچید و پس از ساختن یک تمدن جدید، که بشریت نظیرش را ندیده بود، امروز به پیروری بزرگ (شهادت) نایل گشت!
پیروزی از برای خودش، اما ضایعه ای بزرگ و جبران ناپذیر برای امت اسلامی!
بلی! اميرالمومنين عمربن الخطاب (رضي الله عنه) پس از "ده و نیم" سال خلافت در سن 63 سالگي به شهادت رسید. وی پس از آنكه بروز چهارشنبه 26 ذی الحجه در هنگام امامت نماز صبح توسط ابولولوی مجوسی (فيروز) مورد ضربه خنجر زهرآلود قرار گرفت، در روز اول محرم سال 24 قمری رحلت نمود.
بلی! اسلام عمر(رضی الله عنه) جهان كفر و شرك را به لرزه در آورد اما صاحبان خرد و اهل ايمان را به توفيق الهی به مسیر عزت و افتخار برد.
عدالت عمر فاروق (رضی الله عنه) آن چنان آشکار و واضح بود که حتی دشمنان اسلام شیفته آن شده بودند. از شرق تا غرب ولوله و غوغا برپا بود و هر جا سخن از "عدالت عمر" می رفت. به همین علت کفار و منافقین که طعم تلخ شکستهای پیاپی را چشیده بودند در فکر انتقام برآمدند که از ناجوانمردانه ترین شیوه شان استفاده برده و در حالی که همه غرق در راز و نیاز با پروردگار شان بودند به وی حمله بردند.
بلی! عمر فاروق امپراطور "خاک نشین" که تاج و تخت قیصر و کسرا را به هم ریخت و د ر حالی با این جهان وداع گفت که لباس های پیوند خورده بر تن داشت و نان جوی فقیرانه صبح در انتظارش بود.
بیاید! تا با آشنایی "تمدن عمر"، یادی از وی نمایم!
واقعاً اگر از دوستدارانش هستیم، هر روز کمتر از یک ساعت از وقت خویش را در طول ماه محرم با دیدن این گنجینه، پُربار تر گردانیم و خویشتن را در مسیر عدالت وی جهت دهیم زیرا وی از بهترین شاگردان نبوت بود!
درود و سلام خداوند بر او باد!
27 اكتبر 2014, 17:10, توسط محمد
سادات هغته فهم من قبلا این را گفته بودم که من شما را بخاطر اعمال بن لادن وملا عمر نقد نمیکنم تو خیلی دیر متوجه میشوی گناه من چیست ؟ من میگویم بنا بر حدیث های که در کتب خود شماست عمر کافر است مناقق بوده بی سواد بوده چلپاسه خور بوده حتی تیمم اش را هم بلد نبوده این همه در کتب خود شماست نه شیعه من قبلا حدیث کتاب وشماره صفحه اش را دادم تو یک سال دیگر متوجه میشوی عمری این ملای عمری در الازهر مصر است مفتی هست ادم مفت نیست خودت میدانی هر کس وناکس فتواداده نمیتواند ان هم در سطح عموم که در تلویزون هم شرکت کند واز فتوایش هم دفاع کند سادات ابوجهل من که گفتم چرا مصر مرزش زا بسته بخاطر جواب شما بود چون شما عمری ها به اسرائیل نزدیک ترین وشاید از نسل یهود باشید چون چندین کشوری عمری اسرائیل را به رسمیت شناخته ترکیه مصر امارات تقریبا همه عربها این نشانه این است که شما عمری از اول اله دست یهودی ها بودید ..اما میخواهم امروز باز شما را از کتابهای تان اگاه کنم ..فرار ابوبكر و عمر در جنگ احد و ساير جنگها
بزرگان محقّقين و اعلام اهل سيره و تاريخ و حديث از اهل سنّت تصريح كرده اند كه در جنگ احد، در شرايطى كه مشركين بعد از شكست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم و انهدام قواى مسلمين را داشتند، ابوبكر و عمر نيز چونان ديگران، آن سرور را در درياى دشمن رها كرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند، براى نمونه به مدارك زير در باب جنگ احد مراجعه شود:
1 ـ ابو داود طيالسى در كتاب «سنن».
2 ـ ابن سعد در كتاب «الطّبقات الكبرى».
3 ـ طبرانى در كتاب «معجم».
4 ـ ابوبكر بزّار در كتاب «مسند».
5 ـ ابن حبّان در كتاب «صحيح».
6 ـ دارقطنى در كتاب «سنن».
7 ـ ابو نعيم اصفهانى در «حلية الاولياء».
8 ـ ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق».
9 ـ ضياء مقدسى در «المختارة».
10 ـ متّقى هندى در «كنز العمّال»(1).
و امّا در جنگ حنين، حاكم نيشابورى به سند صحيح از ابن عبّاس نقل مى كند كه تنها كسى كه در آن جنگ با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابيطالب عليه السّلام بود، و همه پا به فرار گذاشتند(2).
امّا در جنگ خيبر، اعلام و محقّقين از اهل سنّت فرار ابوبكر و عمر را ذكر كرده اند كه از آن جمله:
1 ـ احمد بن حنبل در كتاب «المسند».
2 ـ ابن ابى شيبه در «المصنَّف».
3 ـ ابن ماجه قزوينى در «سنن المصطفى (صلّى الله عليه وآله وسلّم)».
4 ـ ابوبكر بزّار در «المسند».
5 ـ طبرى در «تفسير و تاريخ».
6 ـ طبرانى در «المعجم الكبير».
7 ـ حاكم نيشابورى در «المستدرك».
8 ـ بيهقى در «السّنن الكبرى».
9 ـ ضياء مقدسى در «المختارة».
10 ـ هيثمى در «مجمع الزّوائد».
ومتّقى هندى در كتاب «كنز العمّال»(3) واقعه فرار را از افراد فوق الذّكر نقل مى كند.
امّا در جنگ خندق كه معروف است كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: لَضَرْبَةُ عَليٍّ في يَوْمِ الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ: ضربه علىّ بن ابيطالب عليه السّلام در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتر است، و در بعضى از نقلها اين چنين آمده است: اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الاُمَّةِ إلى يَوْمِ القِيَامَة(4): برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قيامت.
شرط شجاعت از يكطرف، فرار شيخين در اين مواقف حسّاس از زندگانى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم از طرف ديگر، اهل سنّت را دچار گرفتارى كرده است، فكر كردند و كردند تا اينكه شيخ الاسلامشان يعنى جناب «ابن تيميّه» كه در چنين مواردى حلاّل مشاكل!! آنان است فكرى بكر و چاره اى معقول!! انديشيده، چنين مى گويد:
شكّى نيست كه ما در خليفه و حاكم اسلام به لزوم وجود صفت شجاعت قائليم، ولكن شجاعت بر دو قسم است:
1 ـ شجاعت قلبى
2 ـ شجاعت بدنى
و ابوبكر درست است از شجاعت بدنى بى بهره بوده، ولى او داراى شجاعت قلبى بوده، و همين مقدار از شجاعت براى حاكم اسلامى كافى است!! و در ادامه سخنانش مى گويد:
و اگر شما مى گوئيد على اهل جهاد و قتال بوده، ما مى گوئيم: عمر بن خطّاب نيز اهل قتال و جنگ در راه خداوند بوده است، ولى بايد دانست كه قتال بر دو قسم است:
1 ـ قتال با شمشير
2 ـ قتال با دعاء
و عمر بن خطّاب با دعاء، در راه خداوند قتال كرده است. هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها واقعا بجای درست کردن آبرو چشم را هم کور کرده .عجب استدلال احمقانه خدایا به تو پنا میبرم از دست این جاهلان
سپس ابن تيميّه براى اثبات شجاعت بدنى ابوبكر ابن ابى قحافه ـ در قبال شجاعتها و مبارزه هاى محيّرالعقول اميرالمؤمنين عليه السّلام با مشركين ـ تمسّك به واقعه زير نموده، چنين مى نگارد:
بخارى و مسلم در كتاب خودشان آورده اند كه: عروة بن زبير مى گويد: من از عبدالله فرزند عمرو بن عاص پرسيدم كه: سخت ترين رفتار مشركين با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كدام بود؟ جواب داد: روزى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مشغول نماز بودند كه عُقْبَة بن ابى مُعَيْط آمد و رداء آن حضرت را به دور گردن مبارك پيچيده و به شدّت فشار داد، در همين حال ابوبكر آمده و شانه عُقْبه را گرفت و او را به كنارى زد و گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد: رَبِّيَ الله؟(5)
قضاوت در گفتار ابن تيميّه را به اهل انصاف واگذار مى كنيم.
اين بود موقعيّت ابوبكر در ارتباط با صفت شجاعت كه به اجماع اهل سنّت، در جانشين پيامبر و خليفه مسلمين معتبر است.
(1) كنز العمّال: ج10/424.
(2) المستدرك: ج3/111.
(3) كنز العمّال: ج8/371.
(4) المستدرك على الصحيحين: ج3/32.
(5) منهاج السنّة: 8/85.
عمر و ابابکر در هیچ جنگی حتی بنی یک کافر را خون نتوانستند این ادرس های که دادم همه اش از کتابهای خود شماست عمری از معتبر ترین کتب شما باز نگویی کتب شیعه است چون تو واقعا هفته فهمی مجبورم 10 بار تکرار کنم
28 اكتبر 2014, 14:27, توسط محمد
دوستان وعزيزان! مرا بسيار زياد ببخشيد كه درين چند روز ازقلم من برضد اصحاب پيامبر خدا خاصتا حضرت عمر فاروق خيلي حرفهاي زشت و نا مناسب بيرون رفته است ً از خداوند طلب مغفرت مينمايم ، زيرا امشب خيلي خواب خطرناك ديده ام كه نميدانم در چند روز آينده چه بلايي بر سر من يا خانواده ام خواهد آمد. اما تا آن هنگام از همهء دوستان التماس دعا دارم واز آقاي سادات نيز خواهش ميكنم كه مرا ببخشايد و بيشتر ازين به اين مسايل دامن نزند، من درين چند روز واقعا درك كردم كه در برابر اصحاب وباران پيغمبر وقاحت نموده ام. خدا اين ايرانيهاي كثيف و آتش پرست مجوسي را لعنت كند كه باعث گمراهي ما وبسياري از جوانان هزاره وشيعه شده اند
28 اكتبر 2014, 17:18, توسط محمد
خدا لعنت کند بتو عمری وقتکه نتوانستی منطقی از این خلفای دروعین خود دفاع کنی دست به حیله زدی به اسم من این چرندیات را نویشتی من میگویم خدالعنت کند ابوبکر وعمر را این دو کافر قاتل دوختر پیامبر است کسی که قاتل زهرا باشد زهرا که مثداق ایه تطهر است چطور میشود مسلمان باشد هاهاههاها من خواب خطرناک دیدم چه دروغی دورغ گفتن یکی از کمالات عمر بود تو که پیرواش هستی باید دروغ بیگویی من عمر و ابوبکر را کافر میدانم مطمئنم حالا در اتش جهنم میسوزد ..چون قاتل زهراست ...
روایت«فاطمة بضعة منی» در منابع اهل سنت اجماع شیعه...
اجماع شیعه وبسیاری از کتب معتبر و دست اول اهل سنت از جمله صحیح مسلم وصحیح بخاری که از کتابهای اهل سنت هستند و بعد از قرآن صددرصدبرای اهل سنت معتبر وصحیح هستند.نقل کردندکه پیامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است هرچه اورابیازارد مرا آزرده است.اینک تعدادی از این روایات را از منابع اهل سنت ذكر می كنیم :
1- درکتاب معتبر صحیح بخاری: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم : فَاطِمَةُ بَضْعَةٌمِنِّى ، فَمَنْ أَغْضَبَهَاأَغْضَبَنِى .(1) یعنی پیامبرفرمود: فاطمه پاره تن من است .پس هرکس اورا غضبناک کند مرا غضبناک نموده.
2- درکتاب معتبر صحیح مسلم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ :إِنَّمَافَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا .(2) فاطمه پاره تن من است هر که اورا اذیت کند مرا اذیتنموده.
3- .النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ إِنَّمَافَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَاآذَاهَاوَیُنْصِبُنِی مَاأَنْصَبَهَا .قَالَ أَبُو عِیسَى هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ(3)
4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّمَافَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَاآذَاهَا(4)
5-.. النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ إِنَّمَافَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَاآذَاهَاوَیُنْصِبُنِی مَاأَنْصَبَهَا(5)
6- پیامبر به دخترش فاطمه (س ) فرمود : انالله یغضب لغضبك و یرضی لرضاك (6) خداوند با غضب تو غضبناك می شود و با رضایت تو خشنود می گردد .
7- .. قال إن فاطمةبضعة منی یؤذینی ماآذاهاویریبنی ما رابها (7)
8- المسور بن مخرمة یقو ل أنه سمع رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول إنما فاطمة إبنتی بضعة منی یریبنی ما أرابها ویؤذینی ماآذاها .(8)
9-قال علیه الصلاةوالسلام : إنما فاطمة بضعة منّییؤذینی ما آذاها، وینصبنی ماأنصبها.(9)
10- قال النبی : إنما فاطمة بضعة منى یؤذینى ماأذاهاوینصبنى ما أنصبها .(10)
11- أن رسولَ الله -صلى الله علیه وسلم- قال : «فاطمةُ بَضْعة منی . فمن أغْضَبها فقد أغضبنی .(11)
12-قال رسول الله - صلى الله علیه وسلم - إنمافاطمةٌبضعةٌ منی، یؤذینی ما آذاهاوینصبنی ما أنصبها) صحیح (ترمذی وأحمد والحاكم).(12)
13- قال رسول الله إنمافاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها وینصبنی ماأنصبها.(13)
14- ومنه قوله صلى الله علیه وسلم : « إِنَّما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یَرِیبُنِی مَا رَابَهَا .(14)
15- قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ :إنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یَرِیبُنِی مَارَابَهَاوَیُؤْذِینِی مَاآذَاهَا.(15)
16- قَالَالنَّبِیُّ إِنَّمَا فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّی ،فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی(16)
17- قَالَ النَّبِیُّ إنمافاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبنى (17)
18- قَالَ النَّبِیُّ إنمافاطمة بضعة منى یؤذینى ما أذاهاوینصبنى ما أنصبها (أحمد ، وابن منیع ، والترمذى - حسن صحیح - والطبرانى ، والحاكم ، والضیاء عن عبد الله بن الزبیر)(18)
19- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ حَدَّثَنَاإِسْمَاعِیلُ ابْنُ عُلَیَّةَ عَنْ أَیُّوبَ عَنِ ابْنِ أَبِى مُلَیْكَةَ عَنْعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ أَنَّ عَلِیًّا ذَكَرَ بِنْتَ أَبِى جَهْلٍ فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِىَّ -صلى الله علیه وسلم- فَقَالَ « إِنَّمَا فَاطِمَةُبَضْعَةٌ مِنِّى یُؤْذِینِى مَا آذَاهَا وَیُنْصِبُنِى مَا أَنْصَبَهَا ». قَالَأَبُو عِیسَى هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ(19)
20- فقال النَّبِیُّ إنمافاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاهاوینصبنی ما أنصبهاقال أبو عیسى هذا حدیث حسن صحیح قال الشیخ الألبانی : صحیح (20)
21- فَقَالَ النَّبِیُّ إِنَّمَافَاطِمَةُ بِضْعَةٌمِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَاوَیُنْصِبُنِی مَا أَنْصَبَهَا(21)
22- قال رسول الله صلى الله علیه و سلم لفاطمة : إن الله یغضب لغضبك و یرضى لرضاك هذا حدیث صحیحالإسناد(22)
23- قال صلى الله علیه وسلم : إنما فاطمةبضعة منی(23)
24- رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : فاطمة بضعة منی فمن اغضبها فقد اغضبنی . فاطمه پاره تن من است هر کس او را به غضب آوردمرا به غضب آورده است.(24)
25- رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به دخترش فاطمه سلام الله علیها فرمودند : یافاطمة انالله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک .(25)پی نوشت ها:
1- صحیح بخاری جزء12 ص 484و..
2- صحیح مسلم ج 12 ص 203
3- سنن ترمزی ج 12ص370
4- صحیح مسلم( فضل فاطمه بنت النبی) ج 12 ص203و141
5- مسند احمد جزء 32 ص349
6- مستدرك الصحیحین حاكم نیشابوری ج 3 , ص 154
7- سنن کبری للنسائی ج5 ص 147
8- حلیه الاولیاء جزء2 ص40
9- تفسیر الایات الاحکام ج1ص203
10- جامع الاحادیث ج10 ص 4
11- جامع الاصول فی احادیث الرسول ج 9ص126
12- صحیح کنوز سنه النبویه 1ج ص163
13-کنزالعمال فی سنن الاقوال ج 12ص107
14- تفسیر الثعالبی ج 4 ص3
15- احکام القرآن لابن العربی ج2ص492
16- الاحاد والمثانی ج 5ص132
17- أخرجه ابن أبى شیبة (6/388
18- جامع الاحادیث ج10 ص 4
19- سنن ترمزی ج 14 ص24
20- سنن ترمزی ج 5ص698
21- مسند احمد ج32 ص 349
22- المستدرک علی الصحیحین للحاکم ج 3ص167
23- مجموع فتاوی ابن تیمیه ج 2ص276
24- ابوالقاسم حسین بن محمد (راغب اصفهانی) محاضرات الادبا ج2 ص 214
25- ابن حجر عسقلانی در صفحه 375 جلد 4 اصابه.
بنابر این حدیث ابوبکر وعمر فاطمه را عضبناک کرده کسی فاطمه را غضب ناک کند پیامبر را غضب ناک کرده کسی پیامبر را غضب ناک کند خدا را غضب ناک کرده کسی خدا را غضب ناک کند در اتش جهنم میسوزد این دو ملعون خانه زهرا را اتش زند دل زهرا را خون کردند حدیث صحیح است که فاطمه تا اخرین روز های زندگی اش با این دو ملعون قهر بوده تاجای که زهرا اطهر وصیت میکند مرا شبانه دفن کنید نمی خواهم این دو دشمن خدا در تشریح جنازه ام شرکت کند آیا میدانید که ایه صریح قران است که پیامبر هیچ وقت از هوی وهوس سخن نمیگوید هر سخن پیامبر مثل وحی است ..وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ"..سوره نجم
از این آیه اینگونه برداشت می شود که پیامبر هرگز از روی هوی و هوس حرف نمی زده و همه سخنانشان وحی بوده است..خدا لعنت کند شما عمری ها را که از دشمن خدا و رسولش پیروی میکنید چقدر بی شرم مردم هستید که که بنام دیگران مینوسید از این جا معلوم میشود که پایه مذهب عمری بر حیله ونیرنگ وستوار هست سادات میدانم کار توست خجالت بکش عمری ابوجهل من خدای احد واحد را گواه میگیرم که این نوشته که بطور ندامت نوشته شده نوشته من نیست من هیچ وقت از گفته هایم پیشیمان نیستم چون صد در صد مطمونم که ابوبکر وعمر عاصب است حق مولایم علی را غصب کرده وقاتل ام ائمه فاطمه زهراست ..زاهر که پیامبر میگوید پاره تن من است
29 اكتبر 2014, 11:14
محمد كاذب! اين جعليات صفوي هاي فارس مجوسي را زياد تكرار كردي كه حالا تمام كابل پرس را بويش گرفته است ، اين تاريخ اسلام نيست بلكه تاريخ ساخت ايران هاي صفوي است كه هر مرداري را بنام تاريخ اسلام جعل كرده اند ، چنين أكاذيب بدرد سينه زنهاي صفوي جاهل ميخورد كه آنها را به شور وجذبه بياوري وبعد بنام خمس از جيب شان پول در آورده وصرف تلويزون بيت الخلا نمايي چنين خرافات هرگز بدرد اهل تحقيق نميخورد، در هيچ جاي تاريخ اسلام جز تاريخ هاي ساختگي وجعلي ايراني هاي مجوسي عليه دو خليفه وجانشين پيامبر حضرت ابوبكر الصديق وعمر فاروق چنين خزعليات نيامده است.
فارس هاي مجوس همان هاي اند كه پدران شان از بركت سرنيزهء عمر مسلمان شدند و كينه هاي فارس هاي مجوسي كه بعدا به قول شريعتي در قالب شيعه تبارز نمودند دربرابر عمر فاروق وابوبكر الصديق قابل درك است.
صفوي مجوسي كه از مقابلهء رويا رو با مسلمانان عاجزند، خودشان را زير عبا وقباي تشيع پيچاندند وبنا به قول شريعتي تشيع را هم ايراني ساختند، اين ها به قرآن خدا باور ندارند، اصحاب وياران پيامبر را كه جامعين اين قرآن اند لعن مينمايند،
از مساجد استفادهء ابزاري براي نمايش هاي مضحك قمه زني وسينه زني استفاده ميكنند، در هيچيك از نماز هاي پنچگانه خصوصا نماز فجر در تهران يك نماز گذار پيدا نميشود، تشيع قلابي آنها به قول مرتضي مطهري همان است كه: اينها صرف بخاطر لعن نمودن ياران پيامبر وأشك ريختن بخاطر آتش گرفتن خانهء فاطمه به بهشت ميروند، كفايت ميكند كه سال يكبار در عزاي حسين بگريند وسينه بزنند وقمه بزنند.
جالب اين است كه : اينها جانشيني ابوبكر الصديق وعمر الفاروق رضي الله عنهم را بعد از رحلت پيامبر خدا مطابق برداشتهاي جاهلانهء شان قبول ندارند ولي دربارهء جانشيني خامنه ايي بعد از خميني سكوت خجالت آور ميكنند. چند روز پيش حجت الاسلام الا ياري گوزي در تلويزون خود اعلام نمود:
خامنه ايي در دوران جواني اش در حمام منصور كون ميداد. حالا. كه شما يك كوني را بجاي يك نائب امام زمان برگزيده ايد وخود نيز بدان اعتراف داريد كه چنين چيزي واقع شده است براي اصلاح اين كار چرا دست بكار نميشويد؟ شما كه مدعي عدالت علوي استيد چرا دربرابر اين غصب آشكار خامنه ايي كوني سكوت معنا دار كرده ايد؟
خلاصه اينكه :
اين چنين مذهب مزخرف واين چنين راه وروش جاهلانه كه براساس جعليات تاريخي، پنهانكاري، دروغ ومنافقت استوار باشد بدرد هيچ انسان عاقل نميخورد
29 اكتبر 2014, 11:53, توسط كابلي
اصلا جنگ کربلا بين خاندان معاویه و محمد بخاطر کسب قدرت بود. امام حسن برادر بزرگ حسین در برابر ۱۰۰۰۰ سکه طلا به به یزد بيعت نمود ولی امام حسین از بیعت به یزید که خود را خلیفه مسلمين قلمداد می نمود امتناع ورزیده زمينهء جنگ را فراهم نمود تا اینکه بدست سپاهیان يزید به قتل رسید در سیاست، به خصوص در کشور های اسلامی و ديکتاتوری کشتن دشمن و مخالف بنام های کفر ، لامذهب ، مداح دم ، باغی ، قرمطی، ضد انقلاب يک روش معمول است به خاطر جرم دیگران نباید خود را به زنجیر زد
29 اكتبر 2014, 11:55, توسط كابلي
منظورم پدر يزيد معاويه بود
29 اكتبر 2014, 16:32, توسط محمد
خر عیسی اگر به مکه رود....چون بازگردد هنوز خر باشد..... من یک ماه میشود از کتب خود شما ادرس میدهم تو تا هنوز نفهمیدی . که صحیحی بخاری از شیعه است یا سنی ...
سادات ابوجهل من از کتب خود شما ادرس دادم نه از کتب شیعه بی سواد ولاغ تو انقدر بی سواد که از کتب خود هم اگاه نسیتی صحیح بخاری کتاب شیعه است ؟..مثل خر لجوج اگر سوره یاسین هم بگوشش بیخواند از جوی نمی پرد ...تو هم مثل ولاغ لجوج هستی من هزار بار گفتم من از کتاب شیعه حدیث نیاوردم تو فقط یک کلمه بلدی ایرانی مجوسی اسماعیل بخاری مجوسی بود ؟ من از کتاب خود شما ادرس دادم همه مثل تو بی سواد نسیتند همه میداند بوی حیله تو کابل پرس? را گرفته عمری نمونه اش را همه دیدند وقتکه هیچ دلیل جهت دفاع ار عمر نداشتی دست و پاجه شدی به اسم من ندامت نامه نوشتی واقعا بی چشم رو هستی عمری اگر کسی دیگر جایت بود دیگر هرهز در این سایت نمی امد من از همه عزیزان که در این سایت سر می زند عاجزانه خواهش میکنم همه نظرات من را بیخوانید من همه حدیث ها را کتاب سنی ها اوردم یانه؟ از صحیح ترین کتاب عمری ها اوردم .. من خدا را شکر میکنم که شما را همیشه رسوا کرده این بار هم رسوا شدی خجالت بکش برو دیگه تو حتی صحیح بخاری و صحیح مسلم را نمیدانی از شیعه است یا سنی با تو چطور میشود بحث کرد ؟برو یک ادم را بیاور که حد اقل یک کتاب خود عمری ها را خوانده باشد یا بیداند کدام کتاب از شیعه است کدامش از سنی من تقریبا در هر نظرم تکرار میکنم که کتب خود شماست تو تاهنوز نفهمیدی بی سواد من 21 کتاب از عمری ها را ادرس دادم تو فقط بلدی لفاظی بی معنی کنی هاهاهاهاهاهاهاها صحیح بخاری از ایران های صفوی است که جعل کرده با چنین ادم بی سواد چطور میشود بحث کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بخدا تو باید با (ازاربندت ) خود را اعدام کنی و از عمری انتظار غیر این هم نمیشود داشت عمر چندین سال با پیامبر اسلام بود حتی تیمم اش را یاد گرفته نتوانیست توهم یک ماه میشود وارید بحث شدی تا بحال نمیدانی صحیح بخاری از شیعه است یا سنی هاهاهاهاهاهاهاها
در اخر فقط میگویم با این بی سوادی و این همه لجاجت بی جا خدا بدادت برسد کور کورانه به اسلام چسپیدی ارگر یک مسیحی با تو در مورد اسلام بحث کند از کتب شما ادله بیاورد چه کار میکنی ؟ شاید بیگویی اسماعیل بخاری مسیحی بوده چون یک ادم بی سواد چیزی دیگر بلد نیست .مگر مجبوری بحث کنی تو؟
31 اكتبر 2014, 04:52
طارق می دانی که شيعيان هر سال يک پنجم سودشان را به متولی دينی خودشان می بخشند و بنابراين از نظر گذران امورات خودکفا هستند و نان خور دولت ايران نيستند حتی در داخل ايران هم چنين هست.
حتی در صورت مصادره ی اموالشان هم ظرف يک سال تشکيلاتشان را بر پا می کنند.
منظورم اين بود که چون از نظر مالی وابسته به دولت های داخلی و خارجی نيستند پس مطيع اوامرشان هم نيستند و آلت دست اين و آن قرار نمی گيرند.
بنابراين برو خوشحال باش که کسی نمی توان از پيروان تشيع استفاده ی ابزاری کند چون بيش از هر مذهبی مستقل هستند.
اگر ميان ايشان همسويی ديده شده به خاطر خطرات مشترک و تعلقات مشترک هست نه دالرهای نفتی.
31 اكتبر 2014, 18:02, توسط عبدالله وطندار
اين شخصي كه بنام محمد اهل تسنن را عليه تشيع تحريك ميداند اهل افغاتستان نيست، حتما همان جاسوس آي اس آي پاكستان است كه ميخواهد اختلاف فرقه ايي شهرهاي كويته وكراچي را به افغانستان منتقل سازد.
عاشورای کابل، مدارای افغانی و پرخاش پرسشگران
در روزهای محرم، سه چیز برای من بسیار جالب است. من برای مدت طولانی در مورد این سه مساله با خود می اندیشم و برای فهم بهتر شان به خواندن رو می آورم، پای سخنان دوستان می نشینم و کنجکاوانه تماشا می کنم. این سه مساله:
1. تندروی بی حساب : هر آدم منصفی با دیدن عزاداری های شیعیان در کابل، متوجه می شود که این عزداری ها، فراتر از عزاداری است و به نوعی نمایش قدرت می ماند. شکی نیست که تعدادی در پی سود جویی، استفاده ای سیاسی و ... از سوگواری های شیعیان افغانستان اند، اما سادگی است اگر عوامل ریشه ای تر دیگر را کاملا نادیده بگیریم. من فکر می کنم، محرومیت، حاشیه نشینی و ستم دوامداری که بر شیعیان افغانی و مخصوصا هزاره ها، در بیشتر از یک قرن گذشته، تحمیل شده است، به لحاظ روانی زمینه ای رو آوردن به " خودی نمایاندن افراطی " را فراهم کرده است. از یاد نبریم که اکثریت شیعیان افغانستان، مدت بسیار کوتاهی است که می توانند هویت مذهبی شان را بی هیچ دغدغه ای تبارز بدهند. این سرکوب به دست دولتها انجام شده است و کاری به مردم ندارد.
وجود گروههای تندرو ضد شیعه ای سلفی در کشور و منطقه هم کمکی به برگزاری آرامتر این مراسم نمی کند، بلکه برعکس، مردم با تاکید بیشتر و افراطی تر، این مراسم را برگزار می کنند. این تاکید، برای شیعیان، نوعی مقاومت و نه گفتن به جریانهای قدرتمند ضد شیعه است، نوعی بی اعتنایی. هر چه رویارویی فرقوی تشدید شود، به همان اندازه، برگزاری این مراسم هم افراطی تر و پر هیاهوتر می شود. بسیار بعید است که یک طرف با حساب و کتاب، عقب نشینی کند. در نتیجه، تا وقتی که رویارویی های شدید فرقوی از میان نرود، امید زیادی به برگزاری مراسم آرام عاشورا در کابل نیست، مخصوصا که اقلیت و ضعیف بودن شیعیان افغانستان، و استفاده ای سیاسی از مراسم را هم را هم در نظر بگیریم. کوبیدن بر طبل افراط اما در شرایط منطقه ای ما، می تواند بنیاد برانداز باشد.
2. بردباری و مدارای اکثریت سنی های افغانستان: با تمام هیاهو و افراط در سوگواریهای عاشورای کابل، اکثریت مردم سنی مذهب افغانستان، به صورت آرام و بردبارانه با آن روبرو می شوند. این بردباری فرقوی اکثریت سنی های افغانستان، بسیار تحسین برانگیز است، اما کارکرد بسیار بیشتر از برانگیختن تحسین دارد. بردباری اکثریت سنی های افغانستان، روابط فرقوی در این کشور را با روابط فرقوی در بسیاری از کشورهای که در آن شیعه و سنی با شمار قابل توجهی حضور دارند، متفاوت کرده است. روابط فرقوی در پاکستان، عراق، ایران، سوریه، لبنان، عربستان سعودی و بحرین را اصلا نمی شود با روابط فرقوی افغانستان مقایسه کرد. در بسیاری این کشورها، یا کشتار عملی فرقوی جریان دارد، و یا پیروان یک فرقه بر پیروان فرقه ای دیگر به صورت بی رحمانه ستم می کند. در سوریه و عراق، بدترین نمونه ای کشتارهای فرقوی را می بینیم. در بحرین ستم بی رحمانه بر شیعیان را می بینیم، و در ایران ستم بی رحمانه تر بر سنی ها را. جا دارد که شیعیان افغانستان، قدر مدارا و بردباری اکثریت سنی های افغانستان را بدانند، و با آرامتر و مدنی تر کردن بیشتر مراسم عزاداری شان، فرصت گفتگو و داد و ستد سازنده ای فرقوی را با هموطنان مداراگر سنی شان فراهم کنند، و این رابطه ای فرقوی انسانی و دوست داشتنی را به الگویی برای مردمان منطقه تبدیل کنند.
3. نزاع درونی هزاره ها بر سر مراسم عزاداری: هر سال با فرارسیدن محرم و عاشورا، گفتگوی معمولا آرام و مدنی درونی جامعه ای هزاره، تا حدودی به نزاع درونی تبدیل می شود. بخشی از روشنفکران و نخبگان هزاره، از تندروی در مراسم، انتقاد می کنند و این انتقاد رفته رفته به پرسشهای ریشه ای تر در مورد مذهب و مخصوصا امامت شیعه می کشد و در نهایت به فحش و دشنام و کنایه پرانی. تعدادی هم ایام محرم را برای طرح پرسشهای ریشه ای تر شان مناسب می یابند.
به هر اندازه که دانش در جامعه گسترش می یابد و افقهای دید آدمها فراختر می شود، به همان اندازه پرسشگری در مورد مسایل پیرامون شان هم بیشتر می شود. از پرسشگری و همه گیر شدن آرام آن فراری نیست. جامعه ای هزاره و هر جامعه ای دیگر افغانی ناچار است که به صورتی با آن کنار بیاید. بافت اجتماعی افغانستان هم به صورتی است که خوشبختانه جامعه ای هزاره، قدرت چندان لگام زدن به دهان آدمهایش را ندارد. جامعه ای هزاره ناچار خواهد شد که پیامدهای حرکتش به سوی آینده را بپذیرد، اما منصفانه آن است که پرسشگران ما هم از آن سوی بام نیافتند، و پرسشگری را با توهین، دشنام و هیچ انگاری آدمها، یکی نگیرند. مثلا اگر کسی بگوید که در فلان منطقه ای شهر، " خرها " زندگی می کنند، نمی تواند نام این توهین و دشنام زننده را روشنگری و یا پرسشگری بگذارد. خوب، آنهایی که ریختن خون یک شیعه را واجب می دانند و برای این کار، جاهلانه و صادقانه تلاش می کنند، فحش ها و توهین های بسیار محکم تر و زننده تر به کار می برند. آیا نباید تفاوتی میان رویکرد و شیوه ای کار یک پرسشگر خودی و یک دشمن باشد؟
نکته ای آخر اینکه، پرسشگری های ما بیش از اندازه محدود به تشییع و ایمان مذهبی جامعه ای هزاره است. من شخصا نمی توانم درک کنم که چطور یک کسی که شیعه بوده است ( داستان یک سنی مذهب و باورهایش فرق می کند) می تواند مثلا عقلانیت ایمان به امامان شیعه را زیر سوال ببرد، اما همچنان به پیامبر ایمان داشته باشد. مگر نه اینکه ایمان به پیامبر نیازمند همان شیوه ای اندیشیدن است که ایمان داشتن به امامان شیعه؟ با هر منطقی که شما بتوانید مثلا ایمان به غیبت و حضور امام دوازدهم شیعه را نادرست و غیر عقلانی ثابت کنید، با همان منطق، کسی دیگری می تواند باور شما به مثلا " معراج " پیامبر را نادرست و غیر عقلانی ثابت کند. به همین دلیل است که در بخشهای زیادی از جهان امروز پذیرفته شده است که ایمان یک مساله ای شخصی است، چون امکان اثبات درستی و نادرستی ایمانهای مذهبی به صورت قطعی، ناممکن است. گذشته از اینها، در جامعه ای مذهبی مثل افغانستان، ایمان مذهبی هزاره ها هم کارکردهای خودش را دارد. فقط فرض کنید که اتهام کافر هم بر اتهامهای بسیار دیگر این مردم افزوده شود. در ایران، اولویت مردم، ستیز با استبداد دینی است، لذا تعداد زیادی با کل مذهب در افتاده اند، اما در جامعه ای هزاره، چنین اولویتی وجود ندارد. من کمتر کسی را می شناسم که مثلا به دلیل باور به امامان، دموکراسی، رای دادن و یا نظام سیاسی فعلی افغانستان را قبول نداشته باشد. شیوه ای ستیز ایرانی با مذهب و ایمان مذهبی، اگر شیوه ای درستی هم باشد، در افغانستان نه نیازی به آن وجود دارد و نه سودی دارد.
31 اكتبر 2014, 18:05, توسط عبدالله وطندار
ازين خرافات نه تنها كه شيعه هاي واقعي بلكه انسانيت شرم دارد
31 اكتبر 2014, 18:07, توسط عبدالله وطندار
من ازين آخند محمد ميپرسم تو كه اينقدر پيرو اهل بيت پيامبر استي فرق بين اين وحشت وبربريت با بربريت طالباني در چي است؟
1 نوامبر 2014, 12:45, توسط جعفر عطايي
تا زمانيكه ده روز محرم ميگذرد من از هزاره بودن وشيعه بودن خود خجالت ميكشم . تف به روي آخندهاي شيعه كه توده هاي بي خبر از دين را چنين احمق وخر ساخته اند
1 نوامبر 2014, 12:48, توسط جعفر عطايي
هيچ انسان عاقل كه داراي عقل سليم انساني باشد چنين مزخرفات را بنام تشيع وعزا داري حسين قبول كرده نميتواند
3 نوامبر 2014, 09:59, توسط سادات
خوب است كه عقلاي هموطن هزارهء ما به هوش آمدند و خود حالا اعتراف مينمايند كه : شيعه گري جز وحشت، جهالت وبربريت چيز بيش نيست.
آري هموطن هزاره! هركدام تان كه بزبان عربي آشنايي داريد ميدانيد كه درين روزها سخنان يكي از مراجع روحانيت شيعه به اسم كمال حيدر از عراق در يكي از تلويزون هاي شيعي همهء مراكز توليد آخوندي را در قم ونجف به لرزه در آورده است.
كمال حيدر اعتراف دارد كه : در دين روافض واحاديث كه آنها روايت ميكنند شصت فيصد آن از كعب الأحبار يهودي وارد شده، چهل فيصد احاديث كه شيعيان به ثقه بودن آنها تاكيد دارند احاديث اهل تسنن ميباشد .
معناي سخن اينكه: در دين شيعه برخلاف تمام ادعاهاي بلند پروازانه چيزي بنام حديث وعترت پيامبر وجود ندارد.
امروز بسا از عقلاي عرب شيعه ديگر اين مسلك باطل را ترك داده اند، شما هموطنان هزاره تا ميتوانيد معلومات تانرا درقسمت تاريخ اسلام وأصحاب پيامبر از منابع دست اول مسلمانان يعني سيرت پيامبر كه بزبان فصيح عربي ميباشد وسعت ببخشيد، بر كتاب هاي ترجمه شدهء مقلوب فارس هاي مجوسي كه تاريخ اسلام را تحريف نموده اند اعتماد نكنيد كه دنيا وآخرت تان تباه ميشود.
اين شيعه گري امروزي زير نام پيروي از اهل بيت پيامبر فقط اختراع صفوي هاي دو رگهء يهودي مجوسي ميباشد كه دين خدا را براي تان به شكل مقلوب آن پيشكش ميكند. اين دين مزخرف كه استوار بر تقيه وپنهان كاري وتناقضات استوار است يك دين موازي دربرابر اسلام محمدي است.
اين دين مقلوب براي برحق جلوه دادن خود استناد بر كتب احاديث اهل سنت ميكند ولي درعين زمان اهل سنت وجماعت را دشمنان اهل بيت پيامبر جلوه ميدهد. كدام حرف درست است؟ اگر اهل تسنن دشمنان اهل بيت پيامبر باشد چرا احاديث اهل بيت مانند حديث كيسا وحديث مباهله كه ركن اساسي دين شيعه برآن استوار است در كتب شان موجود بوده وآنرا بحيث احاديث صحيح ومعتبر قبول دارند؟
اين فرقهء ضاله كه همهء اهل تسنن را عمر پرست وابوبكر پرست مي نامند مگر چشمهاي شان چرا كور است كه : اين عمريها وبكري ها در روز شهادت حضرت عمر خودشان را قمه نميزنند.
بناء من از پيامهاي علمي ودقيق جناب عبدالله وطندار وجعفر عطايي خيلي مسرور گرديدم كه هموطنان هزارهء ما نيز به اين مرحله اي از آگاهي رسيده اند تا يك قشر مفتخوار وكيسه بر بنام آيت الله ومرجع تقليد بنام خمس جيب هاي شانرا خالي نسازند
3 نوامبر 2014, 10:02, توسط سادات
من نيز ميخواهم به سهم خودم چند فوتو از جهالت وبربريت روافض نشر نمايم تا درين ثواب با ديگر دوستان هزاره شريك شوم
12 نوامبر 2014, 08:13
آقای سادات اصلاً ما شيعيان فرزندان شيطان هستيم راضی شدی؟
تو به فکر خودت باش بيچاره. هر کجا سنی اکثريت دارد کشور ويرانه ای هست. همه ی مردم آواره هستند. کارخانه های اسلحه سازی آمريکا را آباد می کنند. گردشگر و سرمايه گذار ندارد. علم و دانشی و تکنولوژی و رفاه نيست. همه جيره خوار سعودی هستند. به خدا دين حضرت محمد اين نبوده که ملت بيچاره باشند و با دست خودشان خود را بيچاره کنند. کارتان فقط شده حمله به کشورهايی که زير بار ظلم آمريکا و اسرائيل نرفتند مثلاً ليبی و سوريه من کاری به خوب و بدشان ندارم.
از اخوانی ها دفاع می کنی و آن ها را دموکراتيک می دانی. آيا اين دموکراسی و مسلمانی هست که طفل 3 ساله را دار بزنند؟ اين که فرمانده ی ارشدشان جلویی دوربين قلب سربازی را کنده و بخورد و بعد در مصاحبه با بی بی سی از عملش دفاع کنه؟ کی می خوای آدم بشی و بفهمی ابزار بازی هستی.
می دانم در جواب من مثنوی هفتاد منی در خرافات شيعه و جنايات مردم شيعه خواهی بافت و خواهی گفت همه ی کچ فهمی ها و اشتباهات سنی ها هم باز مربوط به شيعه ها هست!
بدبخت طرز حرف زدنت مشخص هست که ته دلت نمی فهمی تروريست بيشتر به مردم خودش صدمه زده تا دشمن. شيعيان اين را فهميدند و حق و حقوقشان را از راه ديگری دنبال می کنند. تو هنوز نمی فهمی خسارتی که داعش و طالبان به سنی زد بيش تر از ضرری بود که به شيعه زد و شايد اساساً با اين طرز تفکری که داری خود باعث ترويج و حفظ بيشتر تشيع و مسيحيت هم شدی.
1 جنوری 2015, 18:29, توسط بنده خدا
بدبخت بيچاره كسي كه به خدا ايمان ندارد توهم مي زند كه اين كارها از چه كسي سر زده . برو چشاتا واكن ببين تو اين 35 سال هيچ توطئه اي نبوده كه امريكاييا عليه ايران انجام نداده باشن اما خداوند توانا پوزه شونا به خاك ماليده . و مكرو مكراله ان اله خيرالماكرين