کیله که نمیخری...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
حضرت وهریز
در تلویزیون ملی که کار میکردم، نادر نبود اینکه کارمن و دوستانم خوش عدهای از کارمندان سابق آن دستگاه نیاید. آخر کار، شماری چاره را در آن دیدند که یکی از مقامات ارشد حکومت را از دست من و همکارانم عصبانی کنند و این طوری از «شر» ما نجات یابند. رفتند و به احمدضیا مسعود گفتند: وهریز و فلانی به آمر صاحب اهانت کردهاند!
سابقهی آشنایی با احمدضیا مسعود داشتم. سفیر بود در مسکو، آنگاه که من هم دیپلمات بودم. در سفارت کورس روسی هم داشتیم و من آموزگار آن کورس بودم. احمدضیا مسعود هم وقتی فرصت مییافت، به آن کورس میآمد و روسی میآموخت. گذشته از اینها، حمید هامی، دوست نوجوانیهایم رییس دفتر احمدضیا بود. اینها را ذکر کردم تا بگویم، ملاقات با معاون اول رییس جمهور برای من خیلی دشوار نبود. چنین ملاقاتی را هامی همان روز تنظیم کرد و من به دیدنش رفتم. پس از سلام و علیک و پیش از احوالپرسی، فکاههای را تعریف کردم به این شرح:
معاون صاحب، چند سال پیش در همین دفتر شما، آقای سلطانعلی کشتمند به عنوان نخستوزیر کار میکرد و «آته رجب» در کنار وزارت معارف کیلهفروشی داشت. کسی پیش تبنگ آته رجب ایستاد و نرخ کیله را پرسید. چند تا را دست زد و سر آخر هیچ چیزی نخرید. وقتی میخواست دور شود و آته رجب «به فراست حرفهای» دریافته بود که مشتری میل خریدن ندارد و در آن نزدیکی چندتا سرباز «تلاشی» هم ایستاده بودند، با قهر به مشتری گفت: حالی کیله که نمیخری، برِ چی کشتمنده داو میزنی؟
آنچه این روزها به گوش شما میرسانند، از اینکه گویا وهریز یا کسی از همکارانش به احمدشاه مسعود اهانت کرده، درست حکایت همان آته رجب کیلهفروش است که دلش درد کرده بود. اینها چون از خود چیزی ندارند در برابر کارفهمی همکارانم علم کنند، در پی این برآمدهاند، تا به هر قیمت ممکن ما را از سر راهشان بردارند. ناگزیرند با چنین توطئههایی وقت ما را صرف خنثا کردن توطئه کنند تا از کار اصلی خود بازمانیم. خواهش میکنم یکبار به رادیو تلویزیون بیایید تا آنها ببینند توطئهیشان کارساز نبوده است.
همان روز یا فردایش احمدضیا مسعود به رادیو تلویزیون آمد و این توطئهی اهانت به احمدشاه مسعود رفع شد.
وقتی شنیدم کمیسیون امور دینی و فرهنگی سنا ذکی دریایی و هادی دریابی را به جرم اهانت به امام اعظم، پیشوای مذهبی اکثریت مسلمانهای افغانستان، متهم کرده و خواستار پیگیری این مورد توسط نهادهای عدلی و قضایی است، باز هم حکایت آته رجب کیلهفروش و سلطانعلی کشتمند به یادم آمد. طنز «وزیر پوهوهو» که به لطف واکنشهای سید مخدوم رهین، وزیر سابق فرهنگ حالا در افغانستان به شهرت بینظیر رسیده را خواندم. هیچ موردی که در آن اهانت به امام اعظم یا پیروان مذهب حنفی یا خود مذهب شده باشد، به نظر نرسید. بلی، هادی دریابی نسبت به سید مخدوم رهین که در کرسی وزارت فرهنگ کشور نشسته بود و عنوان دکتری و پروفیسوری دارد، با تمسخر برخورد کرده است. از نظر من، کسی که اتهام پژوهشگری و استادی و دکتری را چون تاج افتخاری با خود به هرسو میبرد، شایستهی همان نیشخندی است که در طنز «وزیر پوهوهو» خواندیم. کسی که با آن مقالهی ناتحقیقی و سطحی، خود نه حرمتی برای امام اعظم قایل بوده و نه به تحقیق و نه به نام خود به عنوان وزیر فرهنگ یک کشور، سزاوار چگونه برخوردی است؟ در آن مقاله یگانه کسی که مورد حرمت قرار گرفته، حامد کرزی، رییس سابق جمهوری افغانستان است و بس. هرچند مقاله برای سمینار بینالمللی امام اعظم نوشته شده بود. در موقعیتی که آقای رهین بود، در گام نخست میبایست با حرمت نسبت به علم برخورد میکرد و چنان مقالهی رسوایی را به عنوان تحقیق به سمینار تحمیل نمیکرد و اگر این کار را کرده بود و با نقد طنزآمیز برابر شده بود، میبایست با درک تغییر وضع و پرت بودن خودش از مرحله و بیگانگیاش با روش تحقیق، موضوع را نادیده میگرفت، نه اینکه تا هنگامی وزیر بود، از طریق آن دستگاه و وقتی از وزارت برکنار شد، توسط دوست و رفیقش در کمیسیون دینی و فرهنگی سنا بر منتقد خود فشار بیاورد. آیا با چنین کاری وزیر سابق فرهنگ تفاوتی میان خود و تاریکاندیشی طالبانه گذاشته است؟ آیا میان «زرنگی» آته رجب بیسواد و سید مخدوم رهین با القاب دکتری و پوهاندی در همین مورد مشخص تفاوتی میتوان دید؟
سید مخدوم رهین، نسل پیشتر، بهشمول نسل خود من و بهصورت مشخص خود من که معیار روشنفکری در روزگار ما داشتن اطلاعات بود، باید بدانیم که جوانان امروز از آن مرحلهی دایرهالمعارفی ما بیرون آمدهاند. بر اینها نمیتوان با اتکا بر جایگاه رسمی خود به عنوان استاد یا وزیر، مقالههای سطحی فاقد معیار را به عنوان مقالهی پژوهشی و علمی تحمیل کرد. اینها از کیفیت شعور متفاوتی برخوردارند و اگر امیدی برای آیندهی افغانستان هست، در همین نسل است. و بنابراین، وظیفهی نسل پیشین که کار مهمی در هیچ عرصهای نکرده است- وضع امروز افغانستان شاهد این مدعاست- دستگیری و تشویق نسل جوان باسواد افغانستان است، نه تلاش مضحک و بینتیجهی بستن دهن این نسل.
منبع: اطلاعات روز
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...