صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > صحنه یک تروردرشهرما !

صحنه یک تروردرشهرما !

mosafeer
سه شنبه 10 فبروری 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

صحنه یک تروردرشهرما ! 
صحنه : روز. خیابان . مردم مشغول کاروزندگی خود اند . 
مرد سیکلت سوار: سلام مامورجان 
مرد دریشی دار: سلام برمرد سیکلت سوار.امری باشد لالاجان.
مرد سیکل سوار: "مردان مسلح ناشناس موتورسوارهستم"، آمده ام ترا ترورکنم .
مرد دریشی دار: بلاخره نوبت من رسید ؟ به نیروهای امنیتی خبرمیدهم که موتورسیکلت ات را بگیرند ها ؟ 
مرد سیکلت سوار: آنها درجریان اند ، قبلاهماهنگ شده،این کارت عبورم اینهم کارت اسلحه . 
مرد دریشی داربا دیدن کارت اسلحه : پس یک لحظه اجازه بده باهمکارم بگویم . 
مرد سیکلت سوار: زود ترکه وقت مارا نگیری . 
مرد دریشی دار: هی رفیق ، این موتورسوارمسلح ناشناس است ، آمده مرا ترورکنه . 
همکارمرد دریشی دار: این شتریه که این روزها درخانه هرکسی میخوابه ، خدا حافظ رفیق! 
مردم با دیدن صحنه به راهش ادامه می دهند ، دکاندارهای نزدیک به داخل دکان های شان می خزند !
مردسیکلت سوار: به کجایت بزنم ؟ 
مرد دریشی دار: به سینه ام نزن که معاشم را درجیب روی سینه ام گذاشته ام، تازه معاش گرفتم ،پول هایم سوراخ سوراخ نشه . 
مرد سیکلت سوار: به سرت میزنم، خوبه ؟ 
مرد دریشی دار: خوبه ولی زودترتمام کن که درد نداشته باشه .
مرد سیکلت سوار: کمترازپیچکاری درد داره .
مردم ازگوشه وکنارسرکشک می کنند به صحنه 
مرد سیکلت سوارسه مرمی به سرمرد دریشی دار شلیک میکند موترسکیلت اش را روشن کرده دورمی شود . 
مردم کم کم گرد جنازه جمع می شوند وصحنه با آژیرآمبولانس ولینجرپولیس تمام می شود .


آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-820.aspx

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس