سلام آقای لندهور!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سلام آقای لندهور!
لندهور: سلام ، ها بگو چی میخواهی ؟
ببخشید آقای لندهور، چند روزی میشه که سی تن ازهموطنان ما درگروگان افراد مسلح هست ، نظرشما را می خواستم دراین مورد بدانم!
لندهور: درکجا ؟
درزابل
لندهور: زابل کجاست ؟ زابل ایرن ؟ اوچی ربطی به ما داره ؟
نه استاد، ولایت زابل، یکی ازولایات افغانستان است درجنوب !
لندهور: معلوم میشه جغرافیایت خوب اس، هاهاهاها .
ببخشید آقای لندهور، شما درزمانی که مسئله کوچی ها پیش آمد ه بود یادمه چند روزی را گرسنه تیرکدین ودولت قبلی را تهدید کردین ازگرسنگی خودت را میکشی، این دفعه چرا سکوت کردین ؟
لندهور: مسئله کوچی ؟ او چند سال پیش بود ! شرایط او زمان با شرایط ای زمان فرق داره ، هرچیزی را درزمانش باید تحلیل کرد .
چی فرقی داره استاد ؟
لندهور: اوبچه! بیا ای تلفنه ببربه چارج بزن ، ای روزا ما برق نداریم طرفای شما برق هست ؟
نه استاد ، ماهم برق نداریم .
لندهور: د ای بی برقی ودای حال تو آمدی اعصاب مارا خراب میکنی ! چرا ای قضیه را پرسان نمی کنی ؟
ازکی پرسان کنم استاد ؟
لندهور: ازرئیس برق که مسئولیت دولتی داره !
حالا استاد بلاخره ازنظرشما سرنوشت ای گروگان ها چی میشه ؟
لندهور: ما که دربدنه حکومت نیستیم، برین ازکسی سوال کنین که ازآدرس حکومت نان میخوره .
این مسئله به هرافغانی ارتباط داره شما چطورفکرمیکنین به شما ربطی نداره ؟
لندهور: او بچه شیخ ، بیا ای بچه ربیرون بکش مغز مرا خورد . به حاجی هم زنگ بزن ببین مسئله سالگرد چی شد ؟
نزن ، چرا میزنی ؟ خودم میرم .....
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-828.aspx