صفحه نخست > دیدگاه > کتاب مقدس، زبان مقدس

کتاب مقدس، زبان مقدس

تجربه و رویایی مستقیم با افسون آیات الهی

میرحسین مهدوی
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

انتشار کتاب " قرآن پاک" ضمن اینکه باعث گرفتاری های فراوانی برای آقای غوث زلمی ناشر این ترجمه قرآن گردید، مردم و جامعه روشنفکری ما را با یک پرسش بسیار جدی مواجه ساخت. چرا نباید قرآن را فقط به زبان فارسی منتشر کرد؟ آیا ما مجاز نیستیم خدای خویش را به جای زبان عربی با استفاده از زبان مادری خویش صدا بزنیم و بخوانیم؟

آنچه که در پی می خوانید درنگی است بر این دغدغه دینی به صورت عام اما به صورت خاص تاملی است بر مقاله " استعمار زبانی به بهانه ی دین" نوشته آقای حسین زاهدی.

دوست دوست داشتنی ام جناب آقای حسین زاهدی در آخرین نوشته خود موضوع زبان دین داران و نسبت آن با زبان دین را به بحث کشیده است. البته آن نوشتار در اصل با هدف حمایت از حقوق انسانی یک روزنامه نگار در بند نگارش یافته است. جان نوشته آقای زاهدی اینست که برخلاف قداست دین، هیچ قداستی را نمی توان به صورت عام برای زبانی که محمل آن دین شده است قایل شد. به عنوان مثال اسلام دین مقدسی است اما این قداست هیچ ربطی به زبان عربی ندارد. به همین دلیل هم به نظر آقای زاهدی چرا ما نباید قرآن و نماز را به زبان مادری مان بخوانیم و اصلا چرا نباید خدا را آنگونه ستایش کنیم که می فهمیم و آنگونه او را بخوانیم که زبان مان به آن گونه خواندن ها و خواستن ها خو گرفته است. پرسش اصلی آقای زاهدی اینست که چرا باید زبان عربی به خاطر اینکه زبان دین ماست، چنین سیطره ای بر جان و جهان ما داشته باشد. چه می شود که بعد ازاین ما هم قرآن فارسی داشته باشیم، هم نماز را به فارسی بخوانیم و هم خدا را با اسماء و اوصاف فارسی وار صدا بزنیم؟ البته آقای زاهدی این مسئله را به صورت پرسشی که پاسخ آنرا تقریبا همه می دانند و هر کسی جوابی آماده برای آن در جیب خود دارد مطرح کرده و بلافاصله می گوید:"... اما٬ما که از کهن ترین و زیباترین زبان (دری) برخوردار هستیم ملایان استعمار شده عرب برای استمرار استعمار زبان عربی با هر فرصت به بهانه ی دین و ارزش های دینی دستور زبان عربی را که عرب ها به آن به عنوان مادر علم ها معتقد نیستند بر مردم این خطه بقبولانند". آقای زاهدی در قسمت های پایانی نوشته شان می پرسند: "اگر برای زبان عربی قداست قایلیم پس به زبان «عبری» که زبان یهودیان است نیز قداست قایل گردیم و چرا هنگام که از نام اسرائیل و قوم یهود و زبان اش سخن به میان میاید با تنفر عمیق به این مسئله میپردازیم؟"

بر خلاف برداشت آقای زاهدی، عربی، زبان مقدس مسلمانان است، همانگونه که عبری زبان مقدسی است برای پیروان آیین حضرت موسی(ع). همه عبادات و مناسک دینی مسلمانان باید به زبان عربی انجام گردد وگرنه آن اعمال برای پذیرفته شدن چیزی به نام قالب زبان مقدس را کم دارد. این سخن ممکن است که باعث بر انگیخته شدن عصبیت ناسیونالیستی ما شود و ممکن است آنرا رویکردی صرفا ناسیونالیستی ببینیم اما واقعیت اینست که عربی زبان دین ماست و چون زبان کتاب آسمانی ماست جنبه تقدس نیز دارد. البته واضح است که زبان خداوند عربی نیست و ما به هر زبانی که سخن بگوییم و حتی قبل از آن که لب به سخن بگشاییم و حتی قبل از آنکه اراده اراده کردن به ما دست بدهد او می داند که ما چه خواهیم کرد. اما عربی زبان دین ماست و اتفاقا مقدس هم هست همان گونه که بعضی از ادیان دیگر زبان مقدس خاص خودشان را دارند.

برای روشن شدن موضوع باید عرض کنم که سنت های بزرگ دینی رامی شود به دو دسته تقسیم کرد:

الف) سنت هایی که بر بنیان گذار آن سنت مبتنی شده است و بنا براین بانی آن دین به شکل تجسم الهی تبارز یافته است. یعنی وجود ظاهری آن پیامبر به معنی حضور خداوند یا حضور پیام و کتاب خداوند است. آن پیامبر در چنین دینی خود کتاب آن دین است و بنا براین چین ادیانی به زبان خاصی برای بیان پیام عالم بالا ضرورت ندارند. زیرا پیام خداوند نه به شکل کلمات و واژه که در وجود بانی آن دین تبارز یافته است. به همین دلیل این دسته از ادیان فاقد زبان مقدس دینی هستند . در هندوئیزم " اوتار" خود کلمه خداست و در بر دارنده پیام عالم بالا. در مسیحیت نیز خود حضرت مسیح(ع) کلمه خداوند است و ممثل پیام خداوند. کسی که می خواهد در" خون و جسم" حضرت مسیح شریک شود به هیچ وجه لازم نیست که آئیین عشاء ربانی را به زبان یونانی به جا بیاورد. آئیئن عشاء ربانی را به هر زبانی می توان انجام داد و در عین حال با " خون و جسم" مسیح، طبق باور مسیحیان، شریک شد.
در آیین بودایی، خود بودا اوتار یا تجسم خداوند است. یک بودایی وارسته و پارسا لازم نیست که مناسک دینی اش را حتما به زبان سانسکریت انجام دهد همان طورکه هر روزه شمار بی شماری از مومنان بودایی عبادت شان را به زبان های پالی، تامیل، تبتی، چینی و ژاپنی به جا می آورند.

ب) در دسته دیگری از ادیان و سنت های دینی، بنیان گذار دین، خود پیام عالم بالا، یعنی کلمه خدا نیست. در چنین ادیانی، بانی تنها آورنده کلمه الهی یا پیام خداوند است. به همین دلیل به پیامبران چنین ادیانی می گویند رسول که حامل و آورنده رسالت از طرف عالم بالا هستند. دین حضرت موسی و اسلام از زمره این گونه ادیان هستند.

پیام مکتوب عالم بالا همراه با راز و رمزی است که بخشی از این رمزها، رموز زبانی اند. درست به همین دلیل شما نمی توانید پوسته ( زبان) را از هسته (دین و پیام دینی) جدا کنید. راز و رمز دین به درون زبان هم می ریزد و بخش هایی از آن را که مورد استفاده قرار داده همانند خود رمز آلود می سازد. در اسلام، قرآن پیام مکتوب خداوند برای مسلمانان است. این پیام از آنجایی که مکتوب است یک اثر ادبی نیز تلقی می شود و باید بتوانیم دیدگاههای نقد ادبی را در مورد آن جاری و ساری بدانیم. اما تمامی زیبایی های قرآن، حتی زیبایی های ادبی آن، ناشی از زیبایی های ادبی آن نیستند. در قرآن رمز هایی نهفته است که آن رمزها باعث جاودانگی و زیبایی وصف ناپذیر آن شده است. هرچند همه این رمزها، رموز زبانی نیستند اما در درون زبان جا گرفته و بخشی از زبان شده اند. بنا براین هم به حکم نقد مدرن از آنجایی که قرآن یک اثر یکه و یگانه است و هم به حکم هرمنوتیک جدید و رمزشناسی ، قرآن قابل انتقال کامل و بدون عیب و نقص به زبان دیگری نیست. هرکسی می تواند قرآن را به هر زبانی که می خواهد با امانت داری و دقت ترجمه کند اما در کنار این ترجمه باید متن عربی آن نشر گردد. آمدن متن اصلی در کنار ترجمه حد اقل به دو دلیل باید صورت گیرد:

1- از آنجایی که امکان ترجمه متون ادبی نا میسر است، برای امانت داری بهتراست که اصل اثر را نیز به همراه ترجمه آن نشر کرد. چاپ اثر به زبان اصلی در کنار ترجمه اش به خوانندگان کمک می کند تا فهم مترجم از اثر ادبی را به جای خود اثر نگیرند. مترجم به هر پایه که توانا و دانا باشد نمی تواند اثری عاری از تاثیر گذاری شخصی بیافریند و این سخنی است که هرمنوتیک مدرن به آن صحه می گذارد. گذاشتن متن اصلی این خطر را نزدیک به صفر می رساند.

2- هدف از خواندن یک متن مقدس رستگاری و تمایل به سمت عالم بالا و پرواز روحانی است. خواندن متن اصلی قرآن، که واجد تمامی آن رموز کلام الهی است که در قرآن شکل کتابت و نوشته را به خود گرفته، به این سفر روحانی کمک فراوان می کند.

3- قرآن به زبان عربی و با استفاده از حروف رسم الخط عربی به حضرت پیغمبر نازل شده است. مسلمانی که می خواهد خود را مخاطب مستقیم وحی قلمداد کند و صدای خداوندگارش را نه با واسطه که بی پرده و مستقیم بشنود لازم است که عین کلام خداوند و شکل مادی این صدای آسمانی را ببینند، بخوانند و روی بند بند آن تفکر و تعمق نماید. این تجربه و رویایی مستقیم با افسون آیات الهی باعث انتقال برکت آسمانی بر جسم مادی مسلمانان خواهد شد.
بنابراین افسون الهی زمانی بر ما جاری خواهد شد که ما با متن اصلی قران کریم مواجه باشیم

استعمار زبانی به بهانه ی دین!

اگر بجای اسم «الله» از ترجمه آن «خدا»، ايزد، پروردگارو ....

دو شنبه 15 سپتامبر 2008, نويسنده: حسين زاهدی

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • سلام

    جواب آقای مهدوی خیلی عالی، مختصر، و روان بود. امید که همیشه نوشته هایی ازاین قبیل و خالی از هر گونه پیش فرض، قضاوت یکطرفه و خودرا بزرگ و باسواد دیدن داشته باشیم.

  • آقایان حسین زاهدی و میرحسین مهدوی! بحث خیلی مهم و بحران آفرین را روی دست گرفته اید، ممکن است برآمدن از پی چنین بحثی، دشواریهای بزرگی را سرراه شما قرار دهد. بیشک که مقولهء مذهب یک مقوله ای بسیار گسترده و نیاز به یک بودجهء علمی کلانی دارد، آنهم در اوغانستان.

    چهارده قرن پیش این سرزمین توسط اعراب اشغال شد، تمام زیربناهای فرهنگی و اقتصادیی این دیار به باد فنا رفت، مردمانی که سالیان متمادی رهروان آئین بودایی و زرتشی بودند و از فرهنگ و پیشینهء متمدن ووالایی برخوردار بودند، به خاطر زنده ماندن از دست اعراب جاهل و خونخوار تن به گرایشی تحمیلیی اندیشه و فرهنگ عربی دادند. همان وقت دقیق زمانی بود که فرهنگ و تاریخ ما نابود شود و مردم بزور به پذیرفتن یک آئیین پرخاشگر خشین و جدید تن بدهند. آئیینی که همواره پیروانش را به خشونت،قتل ، زورگویی و زن ستیزی فرامی خواند، که این گونه اندیشه برای مردمان سرزمین ما بیگانه بود. از آغاز سیطرهء اعراب و فرهنگ جهالت عربی، کم کم این اندیشه و اعتقاد بر دل و جان مردم تأثیر گذارد،و مردم مجبور به پذیرفتن دین اسلام شدند.که از همان آغاز تا به امروزچهارده قرن متمادی از این ماجرا میگذرد، و دین اسلام تمام رگهای عصبی اغلب مردم مارا اشغال و کرده، بیش از پنجاه درصد زبان مارا واژه های عربی تشکیل میدهد، بیش از 95 درصد نام های ما اسمهای عربیست، اگر بصورت درصدی حساب کنیم بیش از 60 درصد از هویت ما عربی شده.وقتی باورها عربی، لباس عربی، فرهنگ خانواده گی عربی، زبان عربی، نامها عربی، قانون اساسی عربی، پس هیچ چیزی درروزگار ما باقی نمیمانید که باعث تفکیک هویت ما از هویت عربی باشد. این واقعا یک بحران خیلی وسیع است درجامعهء عقب مانده ما،که روشن فکران و قلم بدستان ما باید بیشتر به همین مسئله بپردازند و سعی کنند که با گویشها و نگارشهای منطقی مردم را برای بیرون رفت از چارچوب باورهای سنّتیی عربی کمک کنند. اینجاست که یک جامعه شناس و یا تحلیلگر منتقد باید این معیارهایی جامعه شناختی را در موضوع انتقادش مدنظربیگیرد، و برای اندیشه اش استلالهای منطقی و علمی داشته باشد.

    وارد شدن بایک شعار غیراسلامی نمیتوان اندک ترین تغییراتی را در نحو اعتقادیی مردم اوغانستان ایجاد کرد،چنانچه ما شاهد انقلابهای سیاسی در اوغانستان بودیم، شعارهای سرخ خلق و پرچم که مغایر معیارهای اعتقادیی مردم بود دیدیم که چگونه نابود شد و هیچ جایی را در جامعه ء سنتی برایش باز نتوانست.

    وارد شدن بر افکار سنتی و عرب زدهء مردم اوغانستان باید با سیستمهای شریعتی وسروش باشد نه سیستم غوث زلمی . افراد چون زلمی غوث میتواند با سادگی قربانی شود. چون مردم اوغانستان تا هنوز قدرت گنجایش چنین اندیشه ها را در ذهن خود ندارند. لذا باید با احتیاط سخن گفت. نوشته های آقای زاهدی و کار آقای زلمی نه تنها اینکه کوچکترین تغییری را در ذهن مردم سنتی اوغانستان ایجاد نمیکند. بلکه مردم را به تنفر نسبت به چنین افراد وامیدارد و ریشهء باورهای سنتی در بین مردم مستحکم تر میشود.

  • باعرض ادب محضرخواننده گان محترم ! به درازای تاریخ یک هزاروچهارصدسال بما قبولانده اند که قرآن کلام خدا وبرای هدایت بشر برمحمد نازل گردیده است . قرآن خود تاکیدمیدارد ومدافعین وقرآن شناسان مانیز اسرار وپافشاری مینمایند که قرآن پاسخ دهنده وبازگوکننده راز ورمزهستی ونیاز مندیهای عالم هستی به تمامیت آن است وهیچ تروخشکی نیست که قرآن را برآن احاطه نباشد . بنابرادعاهای قرآن مداران ودین باوران اسلامی ما ، اسلام دین وآیین رستگاری - وسعادت بشر ( بشرط مسلمان بودن ) دراین جهان وسرای آخرت است . اگربرای لحظه ای کوتاهی ازخردودانش بشری چشم بپوشیم ! منطقآ هم باید آنگونه باشد که متولیان دینی میفرمایند. خدایی که جهان را به بزرگی ملیونها کهکشان وستاره وملیونهانظام شمسی ازکتم عدم بعرصه وجود در آوردوبه قول تورات خداوند جهان هستی را درشش روز وبقول قرآن درهفت روز خلق نمود وازآن روزالی غیرالنهایت کنترل وهدایت همه چیز بدون استثنی درصلاحیت اوست وبرگی ازدرخت بزمین نمی ریزد مگرآنکه خدا به آن علم داشته وآنرا خواسته است !! بنابراین سعادتمندنمودن ، درست هدایت نمون وشکوفایی همه جانبه درحیات جوامع اسلامی ، باید ازبدیهیات قدرت وتوانمندیهای خداوندبحساب آید!! سوگمندانه آنجائیکه پای صحبت ازواقعیت های تلخ وملال آور درزنده گی جوامع اسلامی بمیان میآید وبحث به سرنوشت تیره وتار وبسی رقت بار امت اسلامی ربط می یابد ، بی تردید میتوان گفت ، ازمیان اینهمه آنچه را خدا درقرآن ومحمد درسنت فراموش نموده ویافروگذاشته عبارت اند از: سعادت - آرامش - رفاه - امنیت - عدالت - واندیشه ای انسانی درصلح وصفازیستن وبالاخره درک قانونمندی نظام حاکم برطبیعت وجهان هستی . بدبختانه مادامکه بحث بزمین آوردن قرآن وبه مصاف کشیدن احکام آن نسبت به شرایط پیچیده ودشوار زمان ما بمیان میآید ، آنگاه دین باوران وقرآن محوران عزیز ما راه مغالطه وسفسطه را پیشه نموده وتلاش مینمایند عوام الناس را دردام تزویر مافوق درک بشربودن قرآن نگهدارند . لذاست که درتاریخ زندگی مردم اسلام زده ای ما ، تلاش صورت گرفته که قرآن برای آمرزش اموات ادای دین - شفای بیماران - حوائج مشروعه صاحبان نظر - ازدیاد رزق - سلامتی مسافران و.... بخوانش گرفته شده وامت بیچاره ازاصل دست رسی به فهم محتوای درونی آن عاجزمانند . امروزه که ببرکت رویکارآمدن نظام های جبار وستمگراسلامی وسربلندنمودن صدها جریان اسلامی آدم کش ، تروریست ، غارتگر - زن ستیز - خرافه پرور - ضدعلم وخصم آزادی ، جریان بیداری وخرد گرایی درحال پیدایش وشکل گرفتن است ومیخواهندمردم ازمتن ومحتوای کتاب مقدس خود بازبان وبیان ساده آگاهی حاصل نمایند ، این بار بیضه داران ودکان داران دین به طرفند دیگری متوسل گردیده ودست به این مغالطه زده اند که قرآن به زبان غیرعربی بصورت درست قابل درک وفهم نیست !! بنظرم آقای میرحسین مهدوی ودیگر آخوندهای بدون ریش وپشم وعمامه اگرمیخواهند صادفانه به ریشه یابی علل ناکامی وعقب ماندگی جوامع اسلامی وبالاخره این همه مصیبت را که با آن دست وگریبان هستیم ، پی ببرند ، تروریسم وبنیادگرایی اسلامی را به تحلیل بگیرند ، لطفآ دیگرحاشیه روی نه فرمایند ودست ازمغالطه کاری وانحراف دادن مسیر افکار عامه بردارند . دوستان روحانی بجای به بازی گرفتن اعتقادات وباورهای مردم وشوخی باتاریخ لااقل خود به مطالعه بیطرفانه وتحقیق انسانی نسبت به قرآن مبادرت نمایند وآنگاه درخواهند یافت که این کتاب باصطلاح سعادت بخش وعلمی شان چیزی نیست غیرازیک مانفیست خشونت واساطیر. اگرشما واقعآ به قرآن معتقد هستید وآنرا خوانده اید وژیست های کاذبانه نمیگیرید ، بادارا بودن آنهمه ضدونقیض گویی ها - داستانهای تخیلی وغیرعلمی - احکام قتل ، ستمگری وغارت - ترویج نابرابری وبی عدالتی درهمه ابعادش - ایجاد تخم کینه ونفرت بین بشریت - وتکرار روایت های انجیل وتورات وداستانهای ازادیان وکیش های ماقبلش ، چگونه بادیده درایی مدعی میگردید که قرآن دارای رموزها ورازهایی است که بشر را ازفهم آن عاجزاست . اگرخواسته باشید دربحث بعدی چندنمونه ازتناقض گویی های قرآن را برای شما بطور نمونه میآورم تا لااقل خوانندگان عزیز درجریان قرار گیرد .

  • حضور خوانندگان کابل پرس? سلام تقدیم است...

    و اندکی اشاره به اشتباهات اقای جویا!!!

    جناب شما تاریخ را مطا لعه نموده ولی درست انرا نفهمیده اند و مهم تراینکه موارد تطبیقی اوامر واجراات الهی و منتصبین وی را در موارد معین که سبب اصلاح جامعه است نمیدانند و بی خریط در تاریکی فیر می نمایند...
    در مورد اول شما یک جنگ زمان پیامبر را که دفاعی نبوده برای ما گوشزد بفر مایند..و درقدم دوم برای اتفاق نیا فتادن جنگ و خون ریزی دوباره ایا لازم نیست تا همه امکانات اقتصادی و نظامی دشمن وحشی و جاهل و خارف را منهدم ساخت تا از جنگ و ضایعات انسانی و مادی بعدی جلو گیری به عمل اورد و اگر چنین نکرد نهایت حماقت یک فرماندار را حکایه میکند...

    اشتباه فاحش دیگر شما اینست که با قاتل مدارا میخواهید و این منتهای بی خردی است و با این کار شما جامعه را به سوی نابودی و توحش جنگلی سوق میدهید..شما خوانده اید ولی فراموش کرده اید که گفته اند که با دشمنان مدارا و نه با قاتلان و فرق است بین مفهوم دشمن و قاتل!!!!

    علی گفته بود اگر زنده ماندم خودم تصمیم خواهم گرفت و اگرنه او را با یک ضربت شمشیر قصاص نماید و نه بیشتر بنا در کجای این حرف بی عدالتی است وقتی که جناب جویا یک حرف جانب مقابل خود را بی جواب و قصاص نمیگذارند پس به بیجواب گذاشتن عمل یک قاتل یک رهبر دینی که میلیون ها پیرو دارد چطور از مدارا حرف به میان میاورند که کمالی بی عدالتی ,بی .... است..

    تسلیم بودن باین معنی نیست که به هرکس و هر چیز تسلیم بود.. منظور اینجا تسلیم به حق و حقانیت و نه به ابلیس و شیطا نیت!!! با ابلیس و اعمالش بایست جنگید و این جنگ بیشک که از محراب بر میخیزد زیرا ابلیس از محراب میترسد!!!!

    مدد خواستن از اولیا خدا توسل و نزدیکی جستن به خدا است و نه چیز دیگر زیرا خدا دیده نشده و ما او را از طریق همین روایات و تعاریف که اولیا کرده اند میشناسم بنا احترام و توسل جستن به اولیا بطور غیر مستقیم نزدیک شدن به خدا است نه چیز دیگر...

    جهاد و جنگ در راه خدا در مقابل مخالفان بعد از پیامبر منع قرار داده شد و به جهاد نهایت بزرگتر که جهاد با نفس است توصیه شد ولی با غصب خلافت همچو فرضیه بزرگ به باد فراموشی سپرده شد و منحرفین ترجیع به فوتوحات و چور و جمع غنایم مما لک اطراف نهادند تا غنی ساختن مکتب و نفس در مقابل جهالت و تهدیدات امارت شیطانیت!!!!!که اثرات نا گوار انحرافات انروز امروز مشهود است...
    و درین مورد لطفا نظرات دکتور شریعتی را مطالعه نماید........

    خوارج که نمونه ایشان امروز وهابیت و القاعده که برادران ناتنی ایشان اند بودند حالا اقای جویا اگر وجدان دارند نظر خود را درباره برخورد ایشان با این غده سرطانی که به طفل و زن و پیر رحم نمیکنند برای ما بنویسند که ایا مدارا با دارنده همچو مفکوره صحیح است و اگرچه فراموش نباید کرد که "ولی" خدا بعد از قلع و قم خوارج دستور فرمودند که بعد از ا او هیچ بشری هرگز اجازه قتل خوارج را ندارند و این مصو نیت و مدارای است پیشوای تشیع بان امر فرمودند و امیداوارم که جنا ب شان مطلع باشند و یک موضوع را باید عرض کنم ولی خدا در ان زمان عزم داشتند که شر معاویه را یکبار و برای همیشه از سر کم کند و بنا از خوارج تقاضای کمک نمود ولی خوارج خلیفه را بعد از جنگ صفین مرتد و کافر میشناختند و اصرار داشتند که خلیفه 4 توبه کند و اورا سزوار خلافت نمیدانستند و احتمال قوی وجود داشت در صورت حمله به شام خوارج از عقب بنای حمله و حتی تصرف خلافت را داشته باشد بنا خلیفه 4 نابودی خوارج را خطرنا کتر از معاویه دیده و متوجه انها گردید ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان!!!!

    و در اخیر یک خواهش دوستانه و مهم از اقای جویا دارم که در اینده در مقابل برادران سنی مذهب از دلایل خود استفاده نمایند نه به دلایل هم کیشان ایشان تمسک جویندو" خشونت افرینی کنند" و که کمال نا جوانمردی است!!!!!

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس