از"فاشیسم مقدس"تا "کتاب مقدس ، زبان مقدس"
آب دهان سیدها، مجددی ها و پیر گیلانی ها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به نظر میرسد که آقای حسین مهدوی با واژه های چون "مقدس""تقدیس" " قدیس""قدسی"و...عشق میورزد. به قول حافظ:
عشق میورزم وامید که این فن شریف
چون هنرهای دیگر موجب حرمان نشود !
روزگاری آقای مهدوی به جرم کاربرد واژه ی" فاشیسم دینی" درافغانستان، مغضوب دکانداران دین واقع گردید اما بزودی فراررا بر قرار ترجیح داد ه وسر به سلامت برد تا مقدس بازی را دراین سر دنیا زنده نگهدارد.اینک به نظر میرسد که پس ازچند سال اقامت در جامعه ی مدرن ولاییک غرب،ایشان درپی تقدس آفرینی افتاده واز خلایق مصرانه میخواهند تا زبان عربی را بمثابه ی زبان ذاتاٌ مقدس بپذیرند. راستی، اگر فاشیسم دینی "مقدس" میتواندبود، چرا زبان مورد کاربرد آن نباید مقدس باشد؟ دوجمع دو میشود چهار!
ما با باور ها وانگاره های مذهبی آقای مهدوی کاری نداریم ولی،نمیتوانیم برخی احکام صادره از سوی ایشان واستنتاج های ضد ونقیضی را که در مقاله ی ایشان زیر عنوان" کتاب مقدس، زبان مقدس" که ظاهراٌ در نقدنوشته ی آقای زاهدی به نگارش درآمده واخیراٌدرستون "دیدگاه" کابل پرس? به نمایش گذاشته شده است، نادیده انگاریم.ایشان با قاطعیت میفرمایند:"عربی زبان مقدس مسلمانان است." اما نمیگویند که این حکم قاطع ایشان داده ی کدام پروژه ی تحقیقاتی علمی وامروزی میباشد؟ گفتنی است که جهان اسلام با بیش از یک میلیارد جمعیت از شرق تا غرب واز شمال تا جنوب در هیات نژادها وطایفه ها ی گوناگون با فرهنگها ی تاریخی ، زبانهاوسنت های مختلف گسترده است.
چنانکه در رسانه های تصویری دیده ایم،برخی ازمسلمانان در بعضی از کشور های افریقایی غیر عربی، جزایر اوقیانوسیه وکشور های جنوبشرق آسیا ومناطق دیگرنمازرا به زبان خود میخوانند وحتا در شیوه ی انجام وضو وادای نماز وبرخی مناسک دیگر، بین ایشان تفاوتهایی وجوددارد.در چنین صورت، آیا میتوان قاطعانه حکم نمود که زبان عربی برای همه یکسان زبان مقدس خودشان تلقی میشود؟
آقای مهدوی پس از آنکه مقرر فرمودند زبان عربی زبان مقدس همه مسلمانان جهان است ، جلو تررفته ومرتکب چنین فتوای تاریخی میشوند:"...همه عبادات ومناسک دینی باید(تکیه همه جا ازماست) به زبان عربی انجام گردد وگرنه!آن اعمال برای پذیرفته شدن چیزی به نام قالب زبان مقدس را کم دارد ."
البته میتوان ازایشان پرسید که ازسکوی کدام موقعیت وصلاحیت دینی چنین پرشی را انجام میدهند ؟ اما، ازاین میگذریم. تا اینجا خواننده تصور میکند که نویسنده تنها براین نکته پا میفشارد که چون عربی زبان دین مسلمانان است، پس تقدس خودرا ازدین میگیرد نه اینکه تافته ی جدا بافته ای باشد در میان بیش از ششهزار زبان جهان. اما ،کمی پایینتر، نویسنده تصور خواننده را نقش بر آب ساخته وچنین تاکید میفرمایند:"...اما عربی زبان دین ماست واتفاقا(!)هم مقدس است." یعنی، افزون براینکه زبان عربی تقدس خودرا از دین میگیرد، اتفاقاٌ(کدام اتفاق؟)هم مقدس است ! بازهم یعنی، دین اسلام اتفاقاٌ به زبانی که از پدر ومادر، ذاتٌا مقدس بوده برای ما ارزانی شده است. پس باید شکر گزار باشیم که دین اسلام به وسیله ی کدام زبان بی پدر ومادر ونجس ونامقدس به ما نازل نگردیده است !
آیا زبان را که به تعبیری دستگاهی از علایم صوتی ومهمترین علایم انتقال اندیشه ی آدمی شناخته میشود، میتوان به مقدس ونا مقدس تقسیم کرد؟ بیچاره زبانهای که درمسیر نزول کدام دین آسمانی قرار نگرفته اند ، چی گناهی دارند که درردیف زبانهای غیر مقدس جاداده شوند؟
اگر زبان عربی مقدس است پس عربها وفرهنگها وسنت های ایشان وحتا آب دهان ایشان نیز مقدس است زیرا در سرزمین آنها از نژاد آنها وبه زبان آنها بوده که دین اسلام به ما ارزانی شده و رستگاری وسعادت امروزی را که جهان به آن رشک میبرد، برای ما ارمغان آورده است !! پس بی خود نیست که در کشورما آب دهان سیدها،مجددی ها و پیر گیلانی هارا مانند شی متبرک ومقدسی مینوشند!
امید است آقای مهدوی چنانکه پیش از پیش اشاره داده اند - ا ز این پرسشها به مثابه" عصبیت ناسیونالیستی" حربه ای نسازند بلکه آن را نشانه ی از کنکاش راسیونالیستی تعبیر فرمایند.
نویسنده پارا ازاین نیز فراتر گذاشته میفرمایند:"همه عبادات ومناسک دینی مسلمانان باید به زبان عربی انجام گرددوگرنه آن اعمال برای پذیرفته شدن چیزی به نام قالب زبان مقدس را کم دارد." نخست لازم است از ایشان پرسید که این باید شداد وغلاظ را از کجا آورده اند،آیا در متن قرآن ویا در کدام حدیث معتبر وتایید شده چنین حکمی وجودداردکه زبان عربی به مثابه ی یگانه قالب در انجام مناسک دینی درهمه جا وبرای همه مسلمانان الزامی شده باشد؟ دو دیگر اینکه بازهم ماباید بدانیم که بر مبنای کدام آیه وحدیث ثابت است که مناسک دینی ای که در قالب زبان عربی انجام نشده باشد برای پذیرش خداچیزی را کم دارد .مگر خدا خود به زبان عربی عشق میورزد؟ وانگهی، جناب مهدوی چگونه به این کشف نایل آمده واز چند وچونی پذیرش خاطر خدا نیز سر درآورده اند؟
سپس، آقای مهدوی ادامه میدهند:"...در قرآن رمز ها ی نهفته است که آن رمز ها،رموز زبانی نیستنداما دردرون زبان جاگرفته وبخشی اززبان شده اند." از این فراز چیزی حاصل نمیشود جز بازی با الفاظ .اگر منظور شان این باشد که قرآن چنان پر ازرمز وراز است که هر کس نمیتواند از آن سر درآورد- پس با بیش از هفت آیه ی قرآن در سوره های نساء،مریم، قمر وبقره که صریحاٌ تاکید وتکرار میکند که قرآن برای شما آسان گردانیده شده تا همه آنرا متوجه شوند- چی باید کرد؟ دربرابر، چند آیه از قرآن را میتوانند به ما نشان دهند که در آن تاکید شده باشد که این کتاب چنان پر ازراز ورمز است که جز خاصان کسی دیگری نمیتواند از آن سر در آورد.اگر منظور شان رمز های ذهنی ومعنایی است- روشن است که هرگونه رمز معنایی تا وارد زبان نگردد غیر مفهوم است .یعنی رمز هارا کلمات در خود وباخود حمل میکنند درغیر آن بیرون اززبان قابل تشخیص نیستند. چگونه میتوان رابطه ی درونی وارگانیک رمز معنایی با زبان را نادیده گرفت وبیرون اززبان آن را درک کرد؟ پس اینکه بگوییم رمز های قرآن رموز زبانی نیستند اما دردرون زبان جاگرفته وبخشی اززبان شده اند – حاصل تحصیل خواهد بود.
جناب مهدوی یاد آور میگردند:" ... هم به حکم نقد مدرن از آنجا که قرآن اثری یکه ویگانه است وهم به حکم هرمنوتیک جدید رمز شناسی، قرآن قابل انتقال کامل وبدون عیب ونقص به زبان دیگری نیست." نتیجه ی قطعی که ازاین دید به دست می آید اینست که قرآن را نمیتوان ونباید ترجمه نمود چرا که "نقد مدرن" و " هرمنوتیک" چنین تجویز کرده است . پس تکلیف اکثریت مسلمانان جهان که زبان عربی نمیدانند واز هرمنوتیک جدید رمز شناسی نیز سررشته ای ندارند ، چی میشود؟ آیا آنها نباید بدانند که در نماز ها ودعا های خویش چی میگویند وچرا ؟ از سوی دیگر،پای نقد مدرن را به قلمرو قرآن کشیدن عاقبت خوشی ندارد چرا که اگر قرآن را کتاب مقدس میدانیم – هیچ مقدسی نقد پذیر ونقد بردار نیست واگر قرآن نقد پذیر است دیگر مقدس نیست.
گمان میکنم چنگ انداختن به هرمنوتیک برای رمز گشایی قرآن ، این کتاب را به یک اثر ادبی عتیقه فرو میکاهد وبه جای غایت فلسفی ودینی قرآن جنبه ی ادبی آن بصورت مبالغه آمیزی برجسته ساخته میشود. چرا نباید روی این حقیقت پافشاری کنیم که قرآن برای رهنمایی وارشاد مسلمانان نازل شده است ونه برای سرگرمی ادبی ورمز گشایی و هرمنوتیک بازی.
جناب مهدوی مینویسند :" هدف ازخواندن یک متن مقدس،رستگاری وتمایل به سمت عالم بالا وپرواز روحانی است..." اینجاست که باید گفت اگر هدف از خواندن قرآن پرواز به سوی عالم بالا ست - پس اکثریت مسلمانان جهان ازاین موهبت محروم اند چرا که ازیکسو بیسواد اند واز سوی دیگر نه زبان مقدس عربی را میدانند ونه هم از هرمنوتیک بهره ای دارند.آنها چگونه میتوانند به" پرواز روحانی" برسند؟ آیا همین استدلال بر این نیاز تاکید نمیکند که قرآن باید به زبان همه مسلمانان جهان ترجمه شود تا امکان" پرواز روحانی به سوی عالم بالا"برای همگان میسر گردد؟ آیا همین الان ادای مناسک دینی
ازسوی مسلمانانی که معنا ومفهوم کلماتی را که طوطی وار ادا میکنند نمیدانند، به ا عمال میکانیکی شباهت ندارد؟
امید است آقای مهدوی اینهمه سوال را حمل به نادانی من نموده وملالی دردل نگیرند.
کتاب مقدس، زبان مقدس
تجربه و رویایی مستقیم با افسون آیات الهی
يكشنبه 21 سپتامبر 2008, نويسنده: میرحسین مهدوی
استعمار زبانی به بهانه ی دین!
اگر بجای اسم «الله» از ترجمه آن «خدا»، ايزد، پروردگارو ....
دو شنبه 15 سپتامبر 2008, نويسنده: حسين زاهدی
پيامها
25 سپتامبر 2008, 13:40, توسط یوسف
نوشته ای جالبی بود! عظمت طلبی یک عده ای بخاطر مناسبات ان با فلان دین و یا زبان را هیچکس انسان اگاهی تحمل نخواهد کرد.
اما سوال اینجاست که اگر بنیانگذاران ادیان و کتب مقدس (مخصوصا انانی که خود را پیام اور خدا معرفی نموده اند) واقعا عادل هوشیار و .... میبودند از همان ابتدا متذکر می شدند که این کتاب ها را میتواند هر ملتی به زبان دلخواه خودش ترجمه نمایند! امما واقعیت امر این است ان اقایان از ابتدا تهداب کار را کج گزاشته اند.و دایره فکر شان اینقدر وسیع نبوده. احترام گذاشتن بطور یکسان برای همه گذشته از این که با چه زبانی تکلم مینماید و مربوط به کدام ملت است ویا بهتر بگوییم حقوق مساوی بین همه انسانها در چارچوب قوانین هیچ دینی گنجانیده نشده است(چنانچه در عمل دیده ایم).
25 سپتامبر 2008, 17:04, توسط tareq
man namedanam ke een azizan chera een hama waqte khod ra zaye mekonend, agar zarorate ba tarjomaye qoran darand ke ba milion ha noskha qoran ba tarjma ba sad ha zaban dar hama jaye donya wojod darad , wa man yaqeen daram ke jenabane ke megoyand namaz ra bayad ba zabane mahali wa bomiye manteqa bayad khwand, khodeshn kamtar wa ya shayad ham heechgah sar ba zameen na zanand. man feker mekonam ke een ha NGO haye farhangi hastand ba ahdafe khaaaaaaaaaaaaaaaas khoda khayr konad khayr
tareq
8 نوامبر 2008, 05:59, توسط مریم
بحث نکنید به گفته ابن عربی دانشمند مشهور مسلمان قرن 4 ه.ق از اسپانیا همه زبانها مقدس اند زیرا از یک حقیقت نخستین منشا یافته اند و خداوند برای تفهیم پیام الهی خود و چون می خواست حقیقت خود را آشکار کند بر آدمیان در هر دوره ایی با ظهور پیامبرانی تعالیم خود را با زبان همان مردم بیان کرد و حقیقت الهی در هر دوره یک شکل و یک نوع ظهور نیافته است و همیشه در حال تغییر و تحول است مثلا با ظهور امام زمان هیچ فکر کردید او انسان کاملی است که می تواند با زبان خاصی صحبت کند که قابل شناخت برای همگان است ؟ هیچ فکر کردید که او در عصر تکنولوژی ظهور خواهد کرد ؟ بجای بحث و جدل به این فکر کنید که به گفته پیامبر اسلام ص زبان ها از یک کتاب نخسین که ازلی است برامده و منشعب شده از زبان آدم است تا جایی که می توان به چند زبان با خدا حرف زد و دعا ها را مستجاب شده دریافت نمود آیا یک بودایی یا هندو در دعای خود به خواسته اش نمی رسد چون زبانش چیز دیگری است ؟ هرگز
برای خداوند بین بندگانش و زبانهای متفاوت هیچ فرقی نیست ( ما شما را از رنگها و زبانهای مختلف آفریدیم - قران کریم ) به جای درگیری همه زبانها و ادیان را قبول داشته باشیم به هم احترام بگذاریم و سعی در درک و فهم همدیگر داشته باشیم که همگی از یک ریشه و از یک مبدا هستیم و سر انجام به او باز می گردیم . مریم