صفحه نخست > دیدگاه > پشتون ها در دو جبهه

پشتون ها در دو جبهه

طرح کنفدراسیون پاکستان در برابر پشتونستان بزرگ / در حال حاضر، تیم پشتونیست دولت کرزی، افغانستان را به میدان بازی های خطرناکی تبدیل کرده است. از یکطرف پشتون های جدایی طلب پاکستان را حمایت می کند و از سوی دیگر، طالبان را که ساخته و پرداخته سازمان استخباراتی پاکستان است، از ردیف تروریستان جدا می کند. بازی که هر دو رویش امنیت و ثبات در افغانستان را به مخاطره انداخته است.
لطيف طارق
سه شنبه 10 مارچ 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

در طول جنگ سی ساله افغانستان، پاکستان به کلیدی ترین بازی گر این جنگ د رسطح منطقه تبدیل شده است. درگیری با جدایی طلبان پشتون و بلوچ و ستراتژی جاه طلبانه منطقه یی پاکستان، عمده ترین دلایل تحرک این کشور برای ادامه این بازی بوده است.

دولت پاکستان که مدیران سیاسی و نظامی آن پنجابی هستند، برای ادامه حاکمیت شان با پشتون ها و بلوچ های جدایی طلب روبرو است. جدایی طلبان پشتون و بلوچ در صدد ایجاد یک دولت پشتونی هستند که برای تحقق این هدف تجزیه پاکستان وافغانستان الزامی است. طرح ایجاد دولت پشتونستان بزرگ، در زمان تجزیه شبه قاره هندوستان، از سوی انگلیس به عبدالغفار خان پیشنهاد شد، اما این طرح یک تاکتیک انگلیسی ها بود که به هدف تسریع تجزیه هندوستان بکار برده شد و بعد از تجزیه شبه قاره که انگلیسی ها بهدف خود رسیدند عبدالغفار خان نتوانست کاری را در این مورد انجام دهد. در واقع عبدالغفار خان توسط انگلیسی ها اغفال شد. بعد از این اشتباه، عبدالغفار خان در هماهنگی با حکومت های پشتونی در افغانستان دست تقویه روحیه پشتونیستی در میان قبایل پشتون در کشورهای افغانستان و پاکستان زد، اما تلاش های عبدالغفار خان و دولت وقت افغانستان بدلیل زیرکی مدیران سیاسی - نظامی پنجابی پاکستان موفق نشد.

طالبانیزم در برابر پشتونیزم

دولت پاکستان برای مهار وضعیت سیاسی داخلی و از بین بردن روحیه پشتونیزم در این کشور، به تقویه جریان های وهابی و دیوبندی در میان اقوام بلوچ و پشتون پرداخت. جذب شدن تقریبا تمام پشتون های پاکستان و اکثر پشتون های افغانستان به این جریان هاییکه تحت نام طالب و القاعده فعالیت دارند، برای دولت پنجابی ها در پاکستان یک موفقیت بزرگ بود، چون با این کار هم به پشتونیست های جدایی طلب آسیب جدی رسانیده بود و هم با استفاده از عساکر طالب و القاعده توانست به تحقق ستراتژی جاه طلبانه منطقه یی خود کمک کند.

تعداد کمی از پشتون ها در پاکستان و افغانستان هنوز هم چشم امیدی به تاسیس پشتونستان بزرگ دارند. در افغانستان؛ اداره بر سر قدرت که بیشترین آن را حزب پشتونیست افغان ملت تشکیل می دهد، در فکر تاسیس چنین دولتی هستند و بهمین خاطر از امضاکردن معاهده دیورند ابا می ورزند، سندی را که یکی از زمامداران سابق افغانستان امضا کرده بود.

دولت پاکستان، می داند که دولت برسر اقتدار افغانستان، بیشتر به تقویه روحیه پشتونیزم در پاکستان می پردازد و معاهده دیورند را به رسمیت نمی شناسد، به این معنی که دولت افغانستان بیشتر از ثبات داخلی جغرافیای فعلی خود، به فکر پشتونستان هست. پاکستان به خوبی آگاه است که دولت افغانستان، به جدایی طلبان پشتون و بلوچ در پاکستان کمک می کند لذا پاکستان مجبور است که از خود پشتون های افراطی که در چوکات طالبان و القاعده فعالیت دارد، برعلیه دولت پشتونیست افغانستان و پشتون های جدایی طلب پاکستان استفاده کند.

دولت پاکستان بعد از خروج شوروی ها از افغانستان، در صدد تشکیل کنفدراسیون بزرگ بود که شامل پاکستان و افغانستان می شد. این ستراتژی منطقه یی پاکستان برای جلوگیری از نفوذ هند در منطقه و استفاده از افغانستان به عنوان عمق ستراتژیک در مقابل هندوستان بود. گلبدین حکمتیار ماموریت تطبیق چنین برنامه یی را به عهده گرفته بود، که ناکام شد. به این ترتیب، پاکستان مجبور است که هم برای جلوگیری از تجزیه خواهی و هم برای مقابله با نفوذ هند در افغانستان گروه های تروریستی مثل طالبان را تقویت کند.

اما دولت افغانستان، چگونه تعاملی را پیش گیرد، که به ثبات در کشور کمک کند؟

در حال حاضر، تیم پشتونیست دولت کرزی، افغانستان را به میدان بازی های خطرناکی تبدیل کرده است. از یکطرف پشتون های جدایی طلب پاکستان را حمایت می کند و از سوی دیگر، طالبان را که ساخته و پرداخته سازمان استخباراتی پاکستان است، از ردیف تروریستان جدا می کند. بازی که هر دو رویش امنیت و ثبات در افغانستان را به مخاطره انداخته است.

دولت افغانستان باید دیورند را به رسمیت بشناسد و دست از تحریک پشتون های جدای طلب پاکستان بردارد. دولت افغانستان باید پشتون های جدایی طلب پاکستان را به عنوان شهروندان پاکستان بشناسد و طالبانی را که ساخته و پرداخته دولت پاکستان است، تروریست خطاب کند و برعلیه عمال پاکستانی ها به خاطر پشتون بودن شان، از انعطاف پذیری کار نگیرد.

دولت افغانستان متشکل از اقوام مختلف است و تشکیل پشتونستان بزرگ در قلمرو افغانستان با وجود ترکیب قومی اش امکان پذیر نیست.

تیم پشتونیست، دولت افغانستان، باید این را درک کند، که هر چند پشتون های جدایی طلب را در پاکستان تقویت کند، بهمان اندازه، سازمان استخباراتی پاکستان ( آی اس آی) را مجبور به تقویت افراط گرایی می کند.

پشتو-ونداليسم؛

سخنی در باب رمز و راز فرهنگ و سیاست در افغانستان/ پشتوـ وندالیسم نوعی مرض است، مرضِ خطرناک، اما قابل درمان؛ اگر بر آنیم صلح و ثبات به این سرزمین برگردد، مردم افغانستان و جامعه جهانی باید دست به دست هم داده و بیمارانِ مبتلا به این مرض را تداوی نمایند

جمعه 27 فوريه 2009, نويسنده: اسد بودا

كارنامه

گالری عکس

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اسلام علیکم !
    به حضور برادر محترم لطیف جان برسانم که هیچ پشتونی پیدا نمی شود که از پشتونستان که حق ما پشتون ها است بگذرد. و اما دلیلی های هم وجود دارد که حکومت های افغانستان نظر به آن از پشتونستان نمیگذرند.
    1:ادعای بعدی پاکستان بر تمام مناطق پشتون نشین افغانستان.
    2:قدرت مند شدن هزاره ها در داخل و جبر وستم کردن بالای پشتون ها.
    و همچنان چه تضمینی وجود دارد که پاکستانی ها دیگر در امور داخلی ما کاری نخواهد داشت این گپ ها از جای دیگری آب می خورد آقای لطیف طارق شاید نمی فهمند یا این که از ان آب بهره میبرند اما خداوند (ج) شاهد است که پشتونستان حق پشتون ها است که به زود غصب گردیده است.

    • 1- تمام مرزهائیکه توسط استعمارگران انگلیسی وروسی در دوران (بازی بزرگ میان دوابرقدرت طی قرن 19الی دهه دوم قرن 20) درشرق، شمال وجنوب کشورنشانی شده اند، برخلاف اراده مردم ما تحمیلی واستعماری اند، . اگرازعینک انصاف ببینیم استعمارگران انگلیسی وروسی به بدن پاکیزه میهن مادرمرزهای شمال، نسبت به مرزهای جنوب شرقی جراحات سنگین وارد نموده اند.

      بگونه مثال: درجنوب ما پشاوردونصف شده نداریم که یکی متعلق به کشور ما ودیگری به پاکستان باشد؛ دوتا وزیرستان هم که یکی این طرف مرزودیگری درآن طرف مرزموقعیت داشته باشد و... وجود ندارد. همچنان ترکیب اقوام این طرف مرز ما باآنطرف مرز چندان همخوانی ندارند؛ به گونه مثال : دراین طرف مرز های جنوبی ، جنوبشرقی وشرقی کشورماازکندهارالی کنرها اکثرآ اقوام بارکزی، احمدزئ ، جاجئ ، صافی و... زندگی مینمایند؛ درحالیکه درآن سوی مرز، افریدئ، یوسفزئ، مومند، مسعود و...بسرمیبرندکه لهجه و چهرهای ظاهری شان نیزباپشتونهای ما بهم چندان شباهت ندارد؛ امااستعمارگران درشمال ، بخصوص در ساحات شمال شرق کشور چنان عمل بیرحمانه جراحی انجام داده اند که شبیه به دیوارسابق برلین است.

      امروز دوتابدخشان، دو واخان، دو درواز، دوفیض آباد، دو فرخار و...در دوسرزمین جبرآجداساخته شده، به نامهای افغانستان وتاجکستان عملآ وجود دارند.

      2- حقیقت چنین است که مرز دیورند،ازجانب تمام امیران وشاهان ازعبدالرحمان خونخوار تا آخرین شاه عاطل وباطل بابای دولت کرزئ (ظاهرشاه) وهم از طرف جامعه جهانی یک مرز برسمیت شناخته شده میباشد.اینکه عده ازحاکمان مصاب بمرض هیتلری خودبزرگ بینی وفاشیسم قومی وهواداران شان، جهت سربازگیری بخاطرسرکوب سایراقوام بومی کشورماوپیشبرد پروژه اکثریت سازی دروغین و تقلبی، تن به این حقیقت نمیدهند، واقعیت کاملآ آشکاراست. پاکسازیهای قومی وسیاستهای زمینهای سوخته نادرخانی وملاعمرخانی همراه باسرازیرنمودن لشکرقبایل آنسوی دیورند، مثالگونه هائی اندکه هرگز فراموش نه شده ونسل اندرنسل درخاظره های مردم داغ دیده ما به مانند جنایات تاریخی چنگیزی وهیتلری، جاودانه خواهند ماند.

      ناگفته نماند که درپیشبرداین پروژه ناپاک دست استعمارگران، به خصوص انگلیس ودستپرورده گان منطقوی شان قویآ ذیدخل است.

      3 - در رابطه به « مسئله حق خود ارادیت وتعيین سرنوشت سیاسی خلقهای پشتون وبلوچ آنطرف این خط» باید به عرض برسانم که،آن خلقها دریک دولت فدرال، ازحقوق کامل مانند سایرشهروندان کشورپاکستان برخوردار هستند، حکومت ایالتی خویش را خودآزادانه انتخاب مینمایند، دردولت مرکزی فدرال دارای نقش چشمگیر وقابل ملاحظۀ میباشند؛ بخصوص دررهبری ارتش،استخبارات، استخبارات نظامی وپولیس نقش پشتونها نسبت به همه برجسته تراست.ایکاش ماازچنین حق خودارادیت وتعیين سرنوشت سیاسی درزادگاه خود برخوردارمیبودیم.

      آنهاکه پاکستان را یکسره دراختیاردارند، نصفی ازبودجه دولت ما نیزاز مدت ها بدین سوبرای آنهااختصاص داده شده و میشود؛ بهترین زمینهای مردم مادرشمال وشمالغرب کشورتوسط حکام جابر(بخاطرتحقق پروژه اکثریت سازی) غصب ودراختیا ر آنها قرارداده میشود؛ درحالیکه صدهاهزار دهقان بی زمين این مناطق بافقروبدبختیهای فراوان دست وگریبان اند.همچنان میلونها تن از فرزندان مردم بومی کشور بنابرعدم دسترسی به آموزش و پرورش بیسوادبارمیآیند؛اما دولتهای قبیله گرای کشورمامبالغ بیحساب وکتابی رابخاطرآموزش وپرورش فرزندان پشتونهای آنسوی دیورند،درداخل کشورما وهمچنان اعطای بورسهای تحصیلی درکشورهای پیشرفته صنعتی جهان برای آنها اختصاص میدهند.

      بهمین ترتیب به حساب خون واشک مردم به خاک وخون کشیده شده ما دهاامتیازات دیگردرطول دههاسال دراختیارآنهاقرارداده شده است. متأسفانه ازاوایل دهه اول سده کنونی، با رویکار آمدن تیم تمامیت خواه افغان ملت در صحنه سیاسی کشور، این پروژه نامقد س حالت فوق العاده تسریعی وتشدیدی بخود گرفته است .

      حقیقت انکار ناپذیر وازهمه مهمتردیگراینست که از زمان تشکیل دولت پاکستان تاکنون آوازآزادیخواهی ویا جدائی خواهی پشتونهای آنسوی دیورند ازپاکستان هرگزبلند نشده است؛ این بدین مفهوم است که آنهابه جداشدن ازدولت فدرال هیچ گونه علاقمندی ندارند. لذابه نظرمن مسئله دفاع ازحق خود ارادیت، بخصوص برای پشتونهای آنسوی دیورند درطرح برنامه ، زاید و بخیروصلاح کشور ومردم ما نبوده وهمچنان یک نوع مداخله درامورداخلئ کشورمستقل دیگر به حساب می آ يد.

      4 - ازدیدگاه حقوق بین الدول، دولتی که مرزهایش مشخص و برسمیت شناخته شده نباشد، مشروعیت چنین دولتی زیرسوال قراردارد. متاسفانه دولتهای قبیله گرا ی چند دهه اخیر در راه اندازی یکجانبه پروژه (گویابرسمیت نشناختن خط مرزی دیورند) ، نه تنها موجودیت خود رابحیث دولت مستقل زیرسوال برده اند؛ بلکه منازعات خونين سی ساله اخير را که منجر به قتل سه مليون انسان و ويرانی کشور ما گرديد، نيزسبب شده اند. اميد وارم تا ازگذشته تلخ تاريخ مان بياموزيم وبه اين پروژه استعماری برای هميش نقطه پايآن گذاشته شود.

    • برادر تو همان گاو از کار افتیده هستی که به یاد کنجاره بانگ میکشی! انطرف دیورند حق پاکستان است و این کشور حق دارد که از قلمرو خود دفاع بکند. این بسیار یک ادعای احمقانه پوچ وبی بنیاد خواهد بود که ادعا کنیم که تمام افراد یک قوم زیر یک حکومت وکشور زنده گی کنند زیرا ماامروز میبینیم که هیچ کشوری تک قومی در جهان وجود ندارد ووجود نخواهد داشت.

      حکومت فاشیستی کرزی وحزب منحوث اوغان ذلت از گذشته ها یک چنین پلان های شوم را در سر داشت که امروز همین پلان های اوغان ذلتی ها است که ما افغانستانی ها را هم در این بدبختی شامل ساخته است!

      ما اصلا هیچ ضرورتی به پشتونستان نداریم زیرا همین فیصدی وحشیان پشتون در این کشور باعث عقبماندگی ما از سایر ملل جهان شده اند در حالکه تاریخ شاهد است که سه صد سال پیش زمانکه خراسان به جای اوغانستان در صحنه بود ما کشوری بسیار ابادان داشتیم ولی متاسفانه با قدرت گرفتن اوغان ها توسط استعمار انگلیس این کشور به یک خاکروبه مبدل گردیده است.

      در صورتکه کدام روز خدای ناکرده پیشاور به اوغانستان متعلق گردد پس درانصورت ازبیک ها هم به ازبیکستان وتاجیک ها به تاجیکستان خواهند پیوست. خلاصه اینکه مرگ بر هر احمق وفاشیست که است.

      ما خواهان به رسمیت شتاختن خط دیورند توسط حکومت اینده هستیم واگر شما چند فاشیستک علم ستیز که حتی گور بابه کلانهایتان مانند رحمان را انفجار میدهد که نشاندهنده فوق جهالت تان است هم مخالف باشید بازهم ملل متحد وناتو این خط را به رسمیت شناخته اند واز دست شما چند نفر شتر چران کاری بر نمی اید!

    • عجب دیدگاه احمقانه ای. دو روز بعد طالب جان خونخوار آمده تمام تان را به ان طرف مرز پرتاب میکند و شما به فکر بدست اوردن دوباره قدرت هستید.

    • آقای ا.ج.د، سلام به شما هم!
      اگر خفه نشوی، جرف های شما روی منطق بسیار لرزان و خام استوار است. نخست این که میگویید "هیچ پشتونی پیدا نمیشود..." این حرف را از کجا آورده اید؟ به ادعای شما یا همچو پشتونی هرگز پیدا نمیشود، ویا اگر پیدا شود، پشتون نیست. اما این حرف شما شاید با احساسات سازگاری داشته باشد، اما با عقل هرگز!

      ما مقاله های فراوانی از پشتون های شناخته شده روی انترنت داریم که با به رسمیت شناخته شدن خط دیورند، موافق اند. حالا اگر شما آنها را غیر پشتون بخوانید، این حق را ندارید چرا که آنها پشتون هستند. اگر بازهم پافشاری کنید که "هیچ پشتون..." دروغ گفته اید. حالا باور تان شد که حرف تان با عقل در تعارض است؟

      شما دو دلیل برای توجیه برنامه های فاشیستی پشتونیست های داخل حکومت افغانستان تراشیده اید که بازهم بی پایه اند. 1- ادعای پاکستان بر مناطق پشتون نشین: پاکستان ادعای کنفدریشن با همهء افغانستان را دارد. دولت افغانستان برای مقابله با ادعای پاکستان نمیتواند به ادعای متقابل بپردازد. چرا که نفوس پشتون های پاکستان دو چند نفوس پشتون های افغانستان اند و مرکز آنها پشاور است که به مراتب نسبت به حتی کابل دارای پشرفت اقتصادی و اجتماعی است. پشتون های افغانستان هرگز توانایی بدست آوردن پشتونستان پاکستان را ندارند؛ نه از لحاظ نفوس، نه از لحاظ فرهنگ و نه از لحاظ قدرت سیاسی و نظامی. نکتهء بسیار مهم اینست که تاکنون هیچگونه حرکت سیاسی در پشتونستان پاکستان ایجاد نگردیده که نشان دهد آنها خواهان جدایی یا آزادی از پاکستان اند. پس با کدام کمر بسته و دل پر افغانستان دهل پشتونستان به گردن انداخته. آیا این خواست افغانستان و پشتونهای افغانستان که " پشتونستان ازماست"، بسیار خنده آورد نیست؟
      2- شما گفته اید که هزاره ها بالای پشتون ها ظلم خواهند کرد؟! اینهم از همان منطق های عجیب و غریب است. آیا در تاریخ پس ارعبدالرحمن خان که افغانستان در اختیار شاهان پشتون بود و پشتونستان هم ازین کشور جدا شده بود، هزاره ها بالای پشتون ها ظلم کردند یا برعکس؟

      شما گفته اید که چه تضمینی وجود دارد که پاکستانی ها در امور داخلی ما کاری نداشته باشند. برایتان باید گفته شود که: هپچ تضمینی وجود ندارد. چنین تضمینی را هیچ کشوری از همسایه اش نمیتواند بگیرد. این تضمین را حرف و وعدهء همسایه نمیتواند فراهم کند. این تضمین را توانایی و وحدت داخلی یک کشور فراهم میکند. اگر افغانستان از داخل یک کشور قوی و متحد باشد، هیچ کشور نمیتواند مداخله کند. اگر از داخل ضعیف و درهم ریخته باشد، "بحرین" هم میتواند در امور افغانستان مداخله کند.... پس راه جلوگیری از مداخلهء پاکستان، تقویهء پشتونستان نیست. آنهم درزمانی که خود افغانستان به خاطر نشاریدن زیرپای پاکستان و سایر همسایه ها، به کمک جهانی نیاز دارد. ایا در چنین زمانی تحکیم وحدت ملی برپایهء اصل تصاوی حقوق و هویت مردمان باشندهء این سرزمین ضامن بقای افغانستان است یا مداخله در امور پاکستان و تقویهء پشتون هایی که هرگز هم به هیچکسی وفادار نیستند. به خصوص به پشتون های افغانستان.
      جملهء آخر تان بسیار جالب است. شما میگویید: "خداوند (ج) شاهد است و به زور غصب شده..."
      گفته میتوانی که حق کدام پشتون ها؟ پشتون های آنسوی سرحد، یا پشتون های اینسوی سرحد. پشتونستان آنسوی سرحد حق پشتون های آنسوی سرحد است نه حق پشتون های اینسوی سرحد. آیا پشتون های آنسوی سرحد تا به حال علاقه یی به پیوند با افغانستان داشته اند؟ وانگهی اگر درمیان آنها کسانی پیدا شود که خواهان ساختن پشتونستان بزرگ باشند، آیا تصور میکنید که سایر اقوام افغانستان بازهم خواهند خواست که بخشی از پشتونستان بزرگ باشند؟ آیا این خود تجزیهء افغانستان را به دنبال ندارد؟ اگر چنین باشد که شما را غمی نیست، درهرصورت باید پشتونستان بزرگ ساخته شود، پس چرا باید هزینهء ساختن پشتونستان بزرگ را سایر ملیت ها واقوام افغانستان بپردازند؟ وقتی تشکیل کشور ها به اساس هویت قومی باشد، درانصورت ما باید کشور های تاجکستان بزرگ، هزارستان و بلوچستان بزرگ را هم بپذیریم. البته ترکمنستان و ازبکسستان نیز باید سهم خود را ازین خوان یغما داشته باشند. چرا که درینجا تشکیل کشور ها به اساس هویت های قومی مطرح است نه چیز دیگر. وقتی پاکستان به اساس هویت های قومی سندی، پنجابی، بلوچ و پشتون تقسیم شود، افغانستان نیز چنین خواهد شد. تصور نکنید قدرت انمی پاکستان زیر بار خواست های قومی سی میلیون پشتون تجزیه شود اما افغانستان از گرایش های قومی در امان مانده ازتجزبه مصوون بماند. هویت های قومی دیگر نیر در افغانستان خواهان تشکیل حکومت خود خواهند شد.

      آیا شما نمیدانید که تاجک های افغانستان بیشتر از تاجک های تاجکستان اند؟ با همان منطقی که شما خواهان پشتونستان استید، تاجک ها نیز میتوانند خواهان داشتن تاجکستان یا ساختن تاجکستان بزرگ شوند. پشتونست های افغانستان راه بس خطرناکی را در پیش گرفته اند...

      حالا ما دو راه در پیش نداریم. یا افغانستان را براساس برابری سهم اقوام و هویت های قومی مطابق بر اصول دموکراسی میسازیم و آیندهء خود را درکنار اقوام باشندهء این سرزمین رقم میزنیم ویا این که در پی خواست های قومی کشور را تجزیه میکنیم. این اندیشهء خام را که گویا که پشتوستان بزرگی که در آینده ساخته خواهد مساوی به پشتونستان پاکستان جمع افغانستان امروزی خواهد بود، از سر بدر کنید.... سایرین نیز دست قوم دارند، و به یک هویت قومی و زبانی و مذهبی دیگر وابسته اند. آنها هم به راه خود خواهند رفت.

      مساله عمیق تر ازان است بتوان در یکی دو سطر فشرده شود....

  • Salam ba dostan

    Arash aziz khili khub masala ra tashrih karda aid wa takrar an zeyada gui ast, Pashtun ha ba farhang faqeer khud amil aqab mandagy sair miliyat hay mutamadin in sarzamin buda and, az janib an ha dashtan fedral pashtun pakistan wa tamam qudrat fedrali shan ra ba sahm chashum deed ki dar urdu, police wa estekhbarat pakistan darand nakafy may danand wa fedral pashtun ra zaminay baray tajziyay pakistan namay danand wali dar in kishwar fedral ra tajziya mahsub may kunand,

    Rastash in fashist ha khili bay haya hastand, wa guftay yak bamu 2 hawa dar hisay in fashistan muamila gar aqab manda sedq maykunad

    khudawand yaru yawar tan bad

    Ahmad

  • پشتون ازیز ا.ج.د.سلام.

    گیله وگیله مندی از خود تان کنیدزیرا.
    1.اگر ریسجمهور است پشتون است،مثل کرزی.اگر اشرار است پشتون است مثل گلبیدین.اگر آدمکش ،ثروریست است پشتون است مثل ملا عمر.اگر وطن فروش وخاک فروش است پشتون است مثل خط دیورند ومکمحان راولپندی .....پس چرا از کسانی دگر گیله داری؟آیا خط دیورند را هزاره ها ویا تاجکها ،ازبکها و.. اقوام ساکن کشور امضا کرده ؟ویا نیاکان شما پشتونها ؟،یک کمی از بیحیائی وبی عزتی دست بکشید. 2.لطفن به سایت درویش دریا دلی سر بزن وتاریخ کشور ات را مطالعه کن ،آنجاست که واقعیت ها برایت معلوم میشه.

    • اوغان کور مثل ملا عمر یک چشم داره وتوسط ان پشتونستان را میبیند چرا به پنجده که شامل دوشهر از چار شهر ترکمستان میشود واقوام بلوچ ترکمن ازبک وفارس .. را از ما جدا کرده نمی شوند

    • براىران و هموطنان عزیز کشورم السلام علیکم ! این موضوع آنقدر سطحی نیست که گمان میبرند و در حال حاضر لازم نیست به آن بپیچیم ، چون معاهده دیورند را مطالعه نمائید ، این سرزمین بی سر و پا ی زیبا را گذشتگان خاک فروش ما بخاطر حفظ کرسی به انگلیس ها بدون کدام جبر و ستم بخشیده است . چون انگلیس این سر زمین را که نمیتوانست با خود ببرد همچون ماین قوی که تاریخ ها را ویران کننده باشد و جان هزاران مسلمان دو همسایه را کشنده باشد در جایش نصب داشته و کلیدش را باخود برده است . ازین رو سیاست مداران افغان و یا پاکستان در مورد خاموش اند " برادر ا.ج.د نتنها پشتون ها بلکه تاجک و ازبک نیز ازین حق نمیگذرند نه ببهای ناچیز قصد بخشیدن دارند و نه توان خریدنش را داریم و نه هنوز وقتش رسیده تا انگلیس ها آخرین اسلحه اش را استعمال نموده کلید جنگ های خانمانسوز میان هر دو کشور همسایه را بسوی ما پرتاب نماید . این کلید طلائی انگلیس شباهتی بسیار قریب با کلید نقرئی کشمیر میان هند و پاکستان دارد . آقای مرزا حلیم کتوازی ! گاوی از کار افتاده ی را برادر خوانده خود را از جمله آنان ساخته اید و حق گفتید و بایست بیشنر ازین خود را مزمت میکردید . من از برای شما دلیل و دلائیل نمی آورم ، فقط بمطالعه تاریخ کشور گوش زد میکنم . اینگونه مباحث را نباید از خواهشات نفس و از شکم و از دیده های تبعیض نگریسته تحلیل نمود . آقای پ.گ ! از جناب شما خواهیشمندم تا جلوی احساسات دیوانه وار تان را گرفته در مجموع افکارتان را بکار اندازید ، از کرزی تا شاه شجاع از ماست ، از نجیب تا کارمل از ماست ، از عبد الرحمان تا ملا عمر ازماست . آیا میتوانی از هوئیت افغانی اش انکار کنی ؟ برهان الدین و دوستم نیز از ماست " دیورند از دست رفته و باز هم از دست میرود ور ما چنین باشیم ، دشمن همین را میخواهد " جدائی من و تو ، اوغان و فارسی بان ، ازبک و هزاره . پشتونستان که از ما بود و ازما باید باشد " را بار دیگر بدشمان ما میدهد . به امید سلامتی و پشتونستان خواهی تان در یک فضای پر امن " موفق باشید

    • با سلام خدمت دوستان!
      به نظرمن پشتون ها درطول تاریخ سیاست مشخص نداشتن ازیک طرف شناختن خط دیورند به رسمیت که یک جفادرحق کشورومردم ماکردن وهمچنین نسل کشی های درطول تاریخ به راه انداختن فعلا پشتون ها هیچ جبهه مشخص ندارن درمناطق پشتونشین که شما بیاهیدسراسروحشت می بینیدنه پل است نه سرک نه مکتب باوجودتمام مشکلات آقاکرزی بسیارکارهای نوسازی دربخش های جنوب کرده که بعد تمام شدن پروژه همین که صاحب کمپنی پول بگیره سرک وپل پلچک دیگه خراب است ای مشکل خودی پشتون ها است که ازمعارف وفرهنگ نسل جوان شان بدورمانده مه خودم درمناطق مرکزی افغانستان زندگی میکنم تا هنوزداخل شهرماه سرک هایش پخته نشده امنیت بسیارخوب است اماباسازی نیست چراءدرمناطق امن باسازی نشده چون ریس جمهورپشتون است حرف های مه یک واقعیت است مه نخواستم کدام قومگرای بکنم چون خودم به صفت یک تاجک به آقاکرزی رای دادم مه به ای فکربودم که ماه افغان هستیم پسان دیدم که آقاکرزی واقعااوغان بوده چون زنجراوغان های عزیزبه دست سیاست مداران پاکستانی است هرسازکه ازطرف پاکستان زده شوه رقص درمناطق پشتونشین شروع میشه چه رقصی به قول خودشان پشتون ها غیرتی هند.

    • با سلام خدمت دوستان!
      به نظرمن پشتون ها درطول تاریخ سیاست مشخص نداشتن ازیک طرف شناختن خط دیورند به رسمیت که یک جفادرحق کشورومردم ماکردن وهمچنین نسل کشی های درطول تاریخ به راه انداختن فعلا پشتون ها هیچ جبهه مشخص ندارن درمناطق پشتونشین که شما بیاهیدسراسروحشت می بینیدنه پل است نه سرک نه مکتب باوجودتمام مشکلات آقاکرزی بسیارکارهای نوسازی دربخش های جنوب کرده که بعد تمام شدن پروژه همین که صاحب کمپنی پول بگیره سرک وپل پلچک دیگه خراب است ای مشکل خودی پشتون ها است که ازمعارف وفرهنگ نسل جوان شان بدورمانده مه خودم درمناطق مرکزی افغانستان زندگی میکنم تا هنوزداخل شهرماه سرک هایش پخته نشده امنیت بسیارخوب است اماباسازی نیست چراءدرمناطق امن باسازی نشده چون ریس جمهورپشتون است حرف های مه یک واقعیت است مه نخواستم کدام قومگرای بکنم چون خودم به صفت یک تاجک به آقاکرزی رای دادم مه به ای فکربودم که ماه افغان هستیم پسان دیدم که آقاکرزی واقعااوغان بوده چون زنجراوغان های عزیزبه دست سیاست مداران پاکستانی است هرسازکه ازطرف پاکستان زده شوه رقص درمناطق پشتونشین شروع میشه چه رقصی به قول خودشان پشتون ها غیرتی هند.

    • کته وازی کلمه فارسی به تشریع ضرورت دارد

      همچنان چرا یک قوم را تره خیل

      دیگری را تره کی میگویند

      کلمه خان هم باید تشریع شود

      چار عنوان برای دوست ودشمن پیشکش شد

      باز ده اخر من هم چیزهای جالبی در زمینه نوشته خواهم کرد البته از دید وبرداشت خود

  • نویسندۀ مقاله میخواهد پشتونها را سر غیرت بیارند تا خط دیورند را به رسمیت بشناسند!
    نویسندۀ محترم راست بگوئید که از آی اس آی چند کلدار گرفته اید؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس