صفحه نخست > دیدگاه > سیکولاریزم علامه سیستانی و فکاهی ملانصرالدین

سیکولاریزم علامه سیستانی و فکاهی ملانصرالدین

به نظربنده مرگ داوود خان ازجمله مرگهای طبیعی مانند مرگ اکثر دیکتاتوران جبار تاریخ بوده که توسط شاگردان ونمک خوران خود شان ازبین رفته اند.
گوربز خان "عطاخیل "
يكشنبه 31 می 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آقای مسعود فارانی درتازه ترین مقالهء خویش در دفاع ازنظام سیکولاریزم ظاهرا خواسته است که خودرا بیطرف
جلوه دهد ولی متن مقاله نشان میدهد که جناب ایشان بخاطر پوشاندن رسوائی دوست هم سایتی اش علامه سیستانی قلم فرسائی کرده است. آنچه که آقای فارانی خواسته است ثابت کند این است که نظام سیکولار بهترازنظام دین مدار میتواند برای دین مفید واقع گردد. درحالیکه آقای سیستانی خواسته است بگوید که این دین است که باعث عقبمانی اجتماعات بشری گردیده است خواه اسلام باشد ویا غیراسلام. ولی بعداز نشرمقاله جناب مسعود فارانی ملا اعظم سیستانی نیز تغیرموضع داد واعلام کرد که نقد نظام دین مدار بمعنای نفی دین نیست. این دو نظر به اندازهء یکصدوهشتاد درجه باهم تفاوت دارد.

چنان معلوم میشد که آقای سیستانی حتی ازفهم واژه "سکولاریزم" نیزعاجزبود. .من زمانیکه اولین مقالهء خویش را راجع به دیدگاه های قبیلوی سیستانی راجع به سیکولازیزم درسایت کابل پرس? نگاشتم متعاقب آن تعدادی ازطرفداران آقای سیستانی بظاهرمتدین به کمک دوست اپرچونیست خویش علامه سیستانی هیجانی شتافتند.ازجملهء این دوستان طوریکه دربالا ذکرگردید یکی هم آقای مسعود فارانی است که به طرفداری این علامهء بزرگ مقاله رانگاشتند که میتوان گفت مرمت کاری ویا به تعبیر واضح تر، خاک انداختن بالای مرداریهای سیستانی باشد. جناب مسعود فارانی که خود یکی ازنویسنده گان وشاعران شناخته شده کشورمااند متأسفانه در دری را درپای خوک ریخته اند وخیلی ارزان آنرا به معرض فروش قرارداده اند. آقای فارانی مقالهء خویش را تحت عنوان " جدانی دین ازدولت" دریکی ازکثافت دانی های قبیله به معرض نقد خواننده گان قرار داده اند درحالیکه درآن کثافت دانی اصلا اثری از نقد نظریات مخالف به چشم نمیخورد وتمام نظرات مخالف علامه هیجانی به بهانه بی احترامی به شخصیت گهربار ایشان زیر تیغ سانسور قرار میگیرد.. اگرپورتال مذکور به نقدنظریات مخالف ارج قایل میشد پس چرا بزرگانی به قول سیستانی انجنیرنلدوانی ضابط خلیل الله معروفی که باری زیرچادری خانم نادره خودرا پنهان نموده بود ومولوی قاقنوس لمبه ، آخندزاده میرعبدالرحیم عزیز چرسی پورتال مذکوررا ترک گفته وازکلکینچه های دیگر لاطائیلات مالیخولیایی خویش را بروز میدهند؟ وبالاخره آقای مسعود فارانی چرا قبل ازین سر وصداهای که سیستانی هیجانی دربارهء اسلام براه نه انداخته بود.ایشان اندرباب سیکولاریزم درفشانی ننموده بودند. معلوم است که ایشان بدفاع ازیک عنصراپورچونیست برخاسته اند که روز اول پرچمی است روز دوم خلقی و روزسوم هم ملالی جویا.یی ودرین روزها سردار داوودی.

بهرحال چنانچه که عرض شد بعدازنوشته جناب مسعود فارانی عقل به کلهء علامه سیستانی زد و ایشان را وا داشت که دیگر به اراجیف ولا طائلات نویسی های خویش وتعرض بالای متن قرآن واحادیث نبوی خاتمه داده وراه جدیدی را درپیش گیرد. راه جدیدیکه اکنون آقای سیستانی درپیش گرفته است عدم تعرض وهتک حرمت به مقدسات دینی خصوصا اسلام است با ذکراین مطلب که درنظام اسلامی هرکسی را به زور وفشار وارد مساجد میسازند اما درنظام سیکولار چنین کاری امکان ندارد. من نیز میگویم که اگر هرنظام دینی ولو به شکل طالبان درافغانستان برسرافتدار بیاید ن نباید علامه سیستانی را کسی مجبور به رفتن بسوی مساجد بخاطر اقامه نماز بسازند. من اگر جای ملاعمرباشم برای علامه سیستانی یک معافی خط ابدی صادر میکنم که گروه های امربالمعروف ونهی عین المنکر زیرفرمان من علامه قوم گرا را نباید مراجم شده و وبه زور وادار به نمازخواندن نمایند.

بنده به این عقیده هستم که ترمیم کاریهای جناب مسعود فارانی نیزدراجتماع مومن افغانستان برای علامه سیستانی هیجانی دردی را دوا نمیکند زیرا چنانچه گفته اند تیری که ازکمان جست دیگربرنمیگردد. شاید درآینده از سال 2009 میلادی درصفحات انترنتی فارسی زبان بتوان به عنوان سال مرتدشدن سیستانی هیجانی یاد کرد.

درینجایک فکاهی ملانصرالدین نیزیادم آمد که خیلی شباهت به حال کاندید اکادمیسن ما پوهاند دکتور علامه سیستانی هیجانی دارد که امیدوارم خواننده گان عزیزرا خوش آید.

گویند روزی ملانصرالدین درمسجد هنگام ادای نماز درجمع نمازگزاران دیگر بادش به صدای بلند ازبدنش خارج شد. ملا درک کرد ملا باخودش به این نتیجه رسید که دروقت سجده آهسته نمازرا ترک گفته ومسجد وبالاخره روستا را ترک گوید.

وی چنان کرد . روستارا ترک داد وچندین سال گذشت که ملانصرالدین دوباره هوای آن روستا به سرش زد. بعدازگذشت چهارده سال او به روستا برگشت دراولین برخورد با اهالی روستا ملانصرالدین با پسربچه تعریبا چهارده ساله روبرو شد.

ملا از وی با بسیارگشاده رویی پرسید: پسرک چندساله هستی؟
آن پسرک لحظهء باخودش فکرکرد وبالاخره گفت:

درست گفته نمیتوانم که چند ساله هستم اما پدر ومادرم برم گفتند که تو در همو سال پیداشدی که ده مسجد ده ما ملا نصرالدین بادش خارج شده بود وبعدازان گم شد."

ملا با خود فکرکرد که با گذشت این همه سال آن حادثه فراموش مردم نشده بدون اینکه خودرا به دیگران نشان دهد بار دیگر ازروستا گریخت ودیگر برنگشت..
پس نتیجهء مسلم اینکه اگرآقای سیستانی روزهزار بار ازاسلام و قرآن وشهادت ومقام شهید تمجید وتحسین بعمل آرد مردم به حرفهای وی کوچکترین اعتبار وارزشی قایل نخواهند شد بخاطریکه مضامین سراپا توهین وتعرض آمیز وی بالای متن احکام اسلامی ازجمله تعدد زوجات ونماز وروزه وزکوة وحج فراموش مردم نخواهدشد تاوقتیکه یک مقالهء دیگر را مبنی بر رد نظریات قبلی خویش ننویسد وآشکارا توبه نکند.
این سخن اخیررا بخاطری یاد کردم که درتازه ترین قهرمان سازی های قبیله گرایانه آقای سیستانی ازشخصیت سردار داوود به اصطلاحاتی چون شهید وشهید جهاد وایمان بخدا وپیدا شدن قرآن جیبی ازپیکر سردار داوود وغیره برخورده ایم .

عرض من حضور جناب سیستانی این است که محترما!

کسانیکه از شهادت وشهید بودن وجهاد ومجاهدت می نویسند آنها اعتقاد راسخ به وحدانیت خدا ورسالت رسل ووانبیاء واعتقاد براینکه جز خداوند واحد ولاشریک ، دیگر هیچ موجودی قابل پرستش نیست دارند .آنها معتقد اند که دنیا مزرعه آخرت است. آنها برقرآن واحکام ثابته الهی خورده نمیگیرند بلکه هرحکم خدا را به نفع خویش واحتماع خویش می پندارند. آنها با طیب خاطر به مساجد میروند ونماز میگذارند وسرتسلیم وانقیاد را به پیشگاه احدیت خم نموده وازگناهان خویش آمرزش میطلبند . آنها ازتعرض وهتاکی وتمسخر بالای احکام الهی عار دارند. آنها به این امر معتقد اند که بهترین مرگ شهادت درراه وبخاطررضای خدا است. نه بخاطر ازدست دادن جاه ومقام وکرسی ریاست جمهوری .

به نظربنده مرگ داوود خان ازجمله مرگهای طبیعی مانند مرگ اکثر دیکتاتوران جبار تاریخ بوده که توسط شاگردان ونمک خوران خود شان ازبین رفته اند. ذوالفقار علی بوتورا کسی اعدام کرد که توسط خود وی از ریبه خورد ضابطی به مقام لوی درستیز والی یا ستاد کل ارتش پاکستان انتخاب ومقررگردید درعراق عبدالکریم قاسم توسط شاگرد وفادارش عبدالسلام عارف ووبهمین ترتبب اشخاص وافراد زیادی ازنوکران ودست پرورده گان استعمار یکی توسط دیگری به قتل رسیده وراهی جهنم گردیده اند که هیچ جای تعجب وبه قول افغانها حیرانتیا درآن وجود ندارد.

بناء دو راه فرا راه شما آقای سیستانی وجود دارد یا اینکه درمقالات آیندهء تان ازکفرگوئی های قبلی تان یکسره اظهار ندامت نمائید وعلنا خودرا پیرو قرآن ودین محمدی معرفی نمائید ویا اینکه ازقهرمان سازی های که بارنگ دین واسلام آنرا ملمع کاری میکنید کاملا دست برداشته ودرقسمت سرداران وپای لچان قبیله ای خویش ازدین استفاده ابزاری نکنید.

سلامتی باد برکسی که اهل هدایت است

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • گریز خان بچم والله بلا کدی خوده ازی نوشته ات. بچم ما و تو که به یک مکتب ملا شدیم. چرا صاف و پاک نگفتی که از باند شورای نظار هستی و چند سال هم به دنبال مسعود ها و عبدالله عبدالله رفتی. بدنبال ملا رفتی و صاف و ورملا رفتی. بچم با این کتاب های الف لیلای که خواندی مغرور مباش. ملا و ماش هردوی شان گرد اند و لول میخورند اگر حکومت غیر دینی باشد حاجت به قصه های ملا نصرالدین نیست. بخدا ملا نصرالدین طوریکه تو عقیده داری از ملا برهان الدین و ملا سیافو ملا حکمتیار بهتر است و خوبی ملا عمر را که نپرس. این ملا دیگر زبرغین همه است که با پول امریکا علیه امریکا میجنگد. و اما نصیحت من اینست که به شاخ های بلند خیز نزن و اکت شادی را نکن که به زمین میخوری باز هم دلخودت.

    • پشتونیست ها جشن دارند ، تکت لاتری شان برآمده است . بزرگترین قدرت جهانی و بیشتر از سی دولت خارجی دیگر ، برای احیای حاکمیت کامل و مطلق پشتون ها در اوغانستان میکوشند . فاشیست ترین نخبه گان پشتون ، امروز گل سر سبد بزم های سیاسی اند . اوغان ذلت که منفور ترین گروه سیاسی اوغانستان بود ، اکنون قدرتمند ترین حزب و دارای صلاحیت های نامحدود در کشور می باشد . هر سو که نگاه می کنیم ، پشتون بازی است و پشتون سازی است و تک تازی پشتونیست هاست . در میدان جنگ ، حاضر اند. در میدان صلح ، حاضر اند . در میدان معامله ، حاضر اند . با جورج بوش همین ها می نشستند ، با باراک اوباما همین ها می نشینند . تونی بلیر اندیوال همین ها بود ، گوردن براون رفیق همین هاست . مطبوعات غرب از همین ها سخن میگوید . حتی برخی از چپگرا ترین و مستقل ترین نشرات غربی هم از ضرورت احیای کامل حاکمیت پشتون ها و باز سازی همه جانبه ی ساختار قرون وسطایی قبیله یی در اوغانستان یاد می کنند و آمدن صلح و ثبات را وابسته به آن می دانند . در امریکا ، هرچه وزیر و سناتور و قصرسفید نشین است ، پشتونیست ها خود را با ایشان چسپانده اند . در انگلستان ، در جرمنی ، در بسیار کشورهای دیگر اروپایی ، هرجا که بروئید ، پشتونیست خود را به درگاه صاحبان قدرت و ثروت رسانیده اند . افکار پوسیده ی خود را ، نقشه ها و برنامه های ضد بشری خود را به هزار رنگ آمیزی و مداری گری ، به مثابه یگانه بدیل واقعی برای بیرون رفت از وضعیت کنونی اوغانستان در ذهنیت قدرتمندان غرب جا کرده اند . دولت های غربی ، دربست در اختیار شان است . دولت پاکستان و دستگاه استخبارات نظامی آن کشور ، خریدار شان است . کشور های عربی عاشق دیدار شان است .
      چیز عجیب این است که ، قبیله یی بودن ، قرون وسطایی بودن ، ازتمدن بسیار فاصله داشتن و دیگر چیزهاییکه برای هیچ قومی در جهان امروزی سودی در بر ندارد ، برای پشتونیست ها منبع سود های سیاسی بسیار شده است . پراگنده گی ظاهری شان هم یک منبع دیگر خیر و برکت برای شان می باشد ! طالبان شان مسلح و در حال جنگ های فرمایشی با امریکا و ناتو استند ، اوغان ذلتی های شان دولت را در قبضه گرفته اند ، گلبیدینی های شان دو طرفه خود نمایی می کنند . به این ترتیب ، خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه شده اند . قصه ی دیگران را بیخی مفت ساخته اند . کیها جنگ می کنند ؟ پشتون ها . کیها دولت را در دست دارند ؟ پشتون ها . کاندید های ریاست جمهوری کیها اند ؟ پشتون ها . مشاجره با کیها صورت میگیرد ؟ با پشتون ها . مذاکره با کیها صورت میگیرد ؟ با پشتون ها . تاجیک ها و اوزبیک ها و هزاره ها چه کاره اند ؟ هیچکاره ! خلع سلاح شده ، بی سازمان ، بی رهبری ، متفرق ، ضعیف ، رانده شده از همه گستره های دولت و قدرت .

      چند نفری هم که به نام تاجیک و اوزبیک و هزاره به نان و نوایی رسیده اند ، در غم خود و فامیل خویش اند و با شیرینی گک ِ "وحدت ملی" دهانک های خود را شیرین می سازند و دل به این خوش کرده اند که معاونک بی صلاحیت رئیس جمهور و مشاورک بی اعتبار این وزیر و آن وزیر خواهند شد !

      پس از دو صد و پنجاه سال ، اندک گسستگی و خللی در کار فرمانروایی قبیله سالاران در اوغانستان پدیدار گشت ، اقوام دیگر هم قامت راست کردند و از قدرت و هیبتی برخوردار شدند ، اما پشتونیست ها و باداران شان چه جنایات و ترفند های را بکار بستند تا آب ها را به جوی های قدیم جاری سازند و قبیله سالاران را از زوال باز به جلال برسانند .

      به نظر من ، فاجعه ی بزرگ و هولناکی در راه است . ارواح خبیث عبدالرحمن کله منار ساز و نادر غدار و هاشم جلاد و گل محمد مومند مجنون و داوود دیوانه و نعیم کر و غلام محمد فرهاد پاپا و دیگر فاشیست های قبیله پرست در گردش و زایش اند و دیری نخواهد گذشت که کرزی ها ، ملاعمر ها ، حقانی ها ، گلبدین ها ، احدی ها ، خلیل زاد ها ، احمد زی ها ، اتمر ها ، کریم خرم ها ، فاروق وردک ها و زی ها و زوی های دیگر شان ، با لشکر های مجهز و تا دندان مسلح ، به جان مردم بی سلاح و بی دفاع غیر پشتون بیفتند و دریاهای خون را به مقصد تصفیه های قومی جاری سازند . امروز کانتینر های کتاب های فارسی را به دریا می اندازند ، فردا لاری ها و کانتینر های پُر از اجساد مردمان غیر پشتون به دریا ها خواهند افگند .

      حیرت انگیز این است که ما تاجیک ها و دیگر مردمان غیر پشتون که دوصد و شصت سال تجارب تلخ و فراموش ناشدنی از ظلم و جنایت و قتل عام کردن ها و چپاولگری ها و تجاوز به مال و ناموس و دار و ندار خویش را داریم ، هنوز هم خوش خیال در خواب خرگوشی فرو رفته ایم و فکری به حال خویش نمی کنیم !

      این اشخاص و گروه هاییکه امروز رهبری سیاسی قبیله را به دست دارند و تمام قدرت و امکانات داخلی و خارجی را هم در اختیار خویش آورده اند ، رگ رگ و مغز استخوان شان از کینه و نفرت نسبت به مردمان غیر پشتون اوغانستان لبریز است . اینها که یکبار خود را محکم بسازند ، کارستانی خواهند کرد که ظلم و جنایات دو صد و شصت ساله را کاملا فراموش کنیم !

      ما تاجیک ها ، تاراج شمالی ، تاراج شمال ، غصب زمین و کشتزار های خویش را به یاد داریم ، ما سرازیر شدن ناقلین وحشی را به ملک و جایداد خویش به یاد داریم ، ما قتل عام ها و زمین سوزی ها و کوچ دادن های اجباری را در دوره های مختلف حاکمیت دو صد شصت ساله قبیله پرستان به یاد داریم . همین چند سال پیش ، تطبیق گام به گام مانیفست " دویمه سقاوی " را توسط پاده ی وحشی طالبان به یاد داریم . فراموش نکرده ایم که همین کرزی ها و خلیل زادها و احمدزی ها و دیگر طالبان نکتایی پوش در رکاب ملاعمر کور پایین و بالا می دویدند و تئوری های تصفیه قومی را در گوش آن درنده ی یک چشم پف می کردند . امروز که نظریه پردازان برتری جویی قبیله ، فاشیست های پشتونیست ، خود شان مستقیم همه امور را در دست دارند و برای رسیدن به چنین روز و چنین فرصتی هزاران سگ دویی و خود فروشی و غداری را انجام داده اند ، از عملی ساختن نظریه ها و برنامه های ضد انسانی خود دست خواهند کشید ؟! پاسخ روشن است که نه و هرگز.

      اینکه با محکم شدن بیخ پشتونیست ها در قدرت ، آینده ی هولناکی در انتظار مردمان غیر پشتون می باشد ، هیچ شک و تردیدی نمی توان داشت ، اما آیا ما تاجیک ها و دیگر مردمان غیر پشتون به شب های تیره و خونینی که از شومی پشتونیست ها بر سر ما آمدنی است اندیشیده ایم و برای نجات خویش چاره ای سنجیده ایم ؟ آیا شرم نیست که با وجود داشتن تلخ ترین تجارب از فریبکاری ها و قرآن خوری های قبیله سالاران ، هنوز هم فریب چرب زبانی ها و باغ سبز و سرخ نشان دادن های کرزی ها و خلیل زاد ها و احدی های فاشیست را بخوریم

    • گويا گور بز خان مستعارنويس تصميم دارد هر دوهفته ، باری بر سيستانی و اقوام پشتون و فرهنگ پشتون ها بتازد ! اين اخوانی دهن پاره ، بقچه بردار شورای نظار و خايه مال جهاد فروشان و جاسوسان ، سوادش به اندازه درايت قائدش ، ملا نصرالدين است ! اگر کسی نسخه « سکولاريزم» را برای کشوری همانند افغانستان تجويز کند ، نه جای شگفتی است نه جای شکوه و ندبه! افغانستان از دست و دشنه اسلام پناهان و مدعيان جهاد و شهادت(؟) به روز سياه نشسته است! کرزی عضو سابق جبهه اسلامی مجددی از صدقه اسلام سياسی بر کرسی رياست تکيه زده و عبدالله عبدالله ، منحوس ترين چهره جهادی که در گاه وزارت خارجه اش دارايی سفارت ها را چور و چپاول کرد ، اينک دوباره ميخواهد بر شانه مردم جان به لب رسيده سوار شود و به ريش انسانيت به خندد! پس برای نجات ملک و ملت کدام نسخه بهتر از جدايی دين و دولت است ؟ عطاخيل از شنيدن و ديدن نام شهيد بر مرحوم داوود خان ، اکراه دارد در حاليکه حزب توده ايران و چريک های فدايی و همه مبارزان غير مذهبی ، کشته گان خويش را « شهيد » مينامند! شهيد کسی است که در راهی مردمی و مقدس جنگيده باشد ، نه آن که فقط برای به کرسی نشاندن شريعت غرای محمدی( ؟) بجنگد ! برخی کلمات عربی در زبان فارسی ديگر آن مفهوم اوليه خويش را ندارد . وقتی يک نويسنده فارسی زبان ميگويد ، من بر اين بينش تان نماز ميبرم يعنی من عقيده تان را احترام ميکنم ، نماز بردن در فارسی يعنی احترام نهادن ! اما عطاخيل ، سواد درک اين مطالب را ندارد . از ميان دوتن ، يعنی داوود خان ( که به جامعه سکولار عقيده داشت ) و احمد شاه مسعود ( که به حاکميت دينی بر جامعه باور داشت) کدام سزاوار نام شهادت است؟ برای همه آزاديخواهان ، البته داوود خان ! اما عطاخيل اين اخوانی دهن پاره و کمسواد فقط توهين بلد است و نوشخوار فرهنگ وزبان کوچه و بازار ايران ، يعنی استعمال الفاظی مماثل « دختر بچه و پسر بچه» که در افغانستان هرگز کاربرد ندارد! سيستانی را مورد حمله قرار ميدهد که چرا مانند واصف باختری ، رهنورد زرياب و رازق رويين ( که در پيرانه سر پرچمی شد!) نان را به نرخ روز نمی خورد و برای جهاد گران و کابل سوزان و تجاوز گران بر ناموس خلق، « مرثيه » نمی سازد ! آيا هنر نويسندگی سيستانی ، به سود خلق محروم وطن است يا هنر قلمزنان بيوطنی مانند ابوطالب مظفری و کاظم کاظمی که در دارالخلافه ولايت فقيه پناه برده اند و جزو « کميسيون» ی هستند که بيستمين سال وفات خمينی کبير (!) را تجليل ميکند؟ آقای عطاخيل ، شرم و شهامت را در کدام بيغوله ميفروشند که تشريف ببريد و شمه ای به دست آريد ! با احترام . فردوس اسکندری

    • آقای سکندری!

      اصولا باید پیام شما سانسور میشد زیرا این شما هستید که دشنام داده اید لفظ (خایه) وخایه مال ازجمله کمات است که درمیان نویسنده گان افغانستان مورد استعمال ندارد. معلوم است که سخت برآشفته استید که کنترول بالای اعصاب خویش را ازدست داده اید. بناء من فکر نکنم هرکسیکه سخن ازشهادت براند برچسپ اخوانیت بخورد وآنهم به غرض دشنام یعنی اخوانی دهن پاره!!!!!!؟

      جنابعالی صراحت نویسی آقای عطاخیل را توهین تلقی نموده اید اما لبرعکس تعرض های خودتان وهمفکر تان سیستانی را شهامت وصراحت خوانده اید.

      اصطلاح که شما به کار برده اید از جمله اختراعات خود شما است ورنه تاکنون هیچ کسی این جمله اختراعی شمارا نشنیده که برعقیده کسی نماز ببرد. فکر کنم که کثرت وسایل تخنیکی تعدادی را مخترع زبان نیز ساخته است مثل شما وهمچنان آقای معروفی

    • جناب تميم صاحب ! پوشانيدن حقيقت هنر نيست . فاضل گرامی اسکندری درست ميگويد . در کشوری که شهروندان منسوب به آن برای جنايتکارانی همانند داکتر نجيب ( شکنجه گر خاد و عضو کا.جی.بی) و ببرک کارمل و ساير جنايتکاران ضد بشريت ، سالگرد وفات ميگيرند واين جانيان درگذشته را حتا « شهيد» مينامند ، چرا بيفرهنگان آبروريخته ای همانند عطاخيل و فرشته حضرتی ، کلمه شهادت را فقط برای قوماندان مسعود فقيد ، زيبنده ميدانند و بس ؟ چرا « شهادت » داوود خان که مسلمان هم بود ، برای اينان ، چيزی است گويا « غير مترقبه »؟ همه هم و غم فرشته حضرتی و عطاخيل وساير اخوانی ها، از سرهم بندی ده ها مطلب و مقال عليه کرزی آن بوده است
      که مردم را اغفال کنند و برای جنايتکار متقلبی چون عبدالله عبدالله « کمپاين انتخاباتی » کنند ! درود بر اسکندری که با فصاحت ، قلمزنان مرتجع و خود فروخته را افشاء کرد . مرگ بر زالو های کثيف دروغ و دورويی را اشاعه ميدهند و مانند خرمگس ، بر دروازه سايت های انترنتی ، وز وز ميکنند . احترام . احسان نقشبندی

    • جناب انقلابی فردوس سکندری:درجه گزیدگی ودرد دیدگی و عداوت را میتوان در واژه واژه ای پیامتان دید!زبان راوایها در ادبیات سیاسی اوغانستان با دشنام ودشنه برچسته میشود.غلیان عواطف وترکیبات گنگ واحساساتی شما را برحق نخواهد ساخت!شما نگاه کنید انقلابی ما جه میفرمایند(شهید کسیست که در راه مردمی ومقدس بجنگد)تفاوت این گفته با ارشادات ملا عمر در چه است؟مگر سیاست حوزه مقدسات است؟شما که دم از سیکولاریزم میزنید مگر سیکولاریزم به نوعی تقدس زدایی از حوزه سیاست نیست؟راستی از کجا بدانیم که تعیین راه مردمی تنها حق شماست!اگر منظور از مردم همین باشندگان اوغانستان باشد-این دیگر اشکار است که ملا بیسواد ده هم نسبت به ما وشما مردمدار تر است!فاشیستهای اوغان چه ماوویست چه لنینیست چه اسلامیست وچه سیکولاریست در درون خودشان ودرلایه های زیرین شخصیتشان به شدت فاشیست و دیگر ستیز اند. گوس انقلابی !ما اواز مردم را که میگویند داوود وخانواده او متعصب و قومپرست بودند نخواهد شنید!فرهنگییان فارسی زبان هم دشمن میهن اند.راستی چرا باید انقلابی نمایی با احساسات کودکانه و خود حق بینی همراه باشد؟شرم وشهامت همراه ات

    • در پاسخ به جواب چادریدار خانم سیکولر که با بسیار بی شرمی می نویسند :
      ژوئن 06:27, نويسنده: Secular
      «پشتونیست ها جشن دارند ، تکت لاتری شان برآمده است . بزرگترین قدرت جهانی و بیشتر از سی دولت خارجی دیگر ، برای احیای حاکمیت کامل و مطلق پشتون ها در اوغانستان میکوشند . فاشیست ترین نخبه گان پشتون ، امروز گل سر سبد بزم های سیاسی اند . ...... »
      در جواب شان باید گفت که برعکس سی دولت خارجی تاکه توانستند مناطق پشتون نشین را بیشتر ازمناطق دیگرزیر نام طالب کوبی ، در داخل خاک افغانستان بمباران کردند و میکنند . اکنون بقایای پشتونها رادرآنطرف مرز از طرق پاکستان در حال بمباردمان است که آرزو های پنجابی ها براورده شده لاتری پنجابی ها واقعاً برامده و در این طرف لاتری ایراندوستان مشهور به افغانستانی ها نیز برآمده شده ومیشود که شب وروزجشن دارند . اما افغانهای سربلند ( مثل هزاره ، تاجیک ، پشتون ،بلوچ ، اهل هنود ، وزبک ،ترکمن ، نورستانی و....و..... ) ازین رویداد شدیداً متاثر و غمگین اند .
      کسانیکه در راس ، معاونین ریاست جمهوری و ریاست پارلمان وغیره نقاط کلیدی دولت قرار دارند و به اقوام مختلف افغانستان عزیز قوماً ارتباط میگیرند در کل وطنفروش ومعامله گر اند . چهره های آنها به همه گان روشن وآشکار است . نباید آنها را نمایندگان اقوام آنها شناخت . و ازجنایات آنها نباید دست آویز ساخت تا مردم بیچاره ومظلوم قوم آنهارا در انظار اقوام دیگر منفور جلوه داد . با این اراجیف نباید به نفع ایران و پاکستان کار کرد تا خواهش آنها (که ادامۀ جنگ است با این وسیله اقوام مظلوم را بجان هم انداخت تا ایران وپاکستان سود ببرند و طرفین اقوام در جنگ نابود شوند ) برآورده شود.
      ازینرو میتوان خاین خایف را در زیر نام مستعار، آشکارا دید که چه گونه در جنگ انداری اقوام افغانستان عزیز
      هیزم کشی دارند .
      مردم افغانستان در کورۀ جنگ سی ساله چنان آبدیده شده اند که خاین را تا صادق بهتر از روشنفکر نما ها درک می کنند و این آرزوی نوکران اجنبی انشاالله بگور خواهد رفت . به امید افغانستان سربلند و یکدست .که در تمام جنگها با اجنبیان اقوام شریف آن دور از قومگرایی دوشادوش هم قرار داشتند و قرار دارند وقرار خواهند داشت .

    • سخی جان حسینی ! بگفتۀ حمیده جان عبدالله که : اول بخوان باز امضأ کو . آقای سیکولار پشتونیست ها نوشته اند ، نه پشتونها ، ازجمله نخبه گان پشتون ، فاشیست ترین ها را گفته ، نه همۀ نخبه گان پشتون را . کمی دقت کن !

      کارکرد های به اصطلاح رهبران قومی ، جهادی و دولت کمونیستی هر روز به باد انتقاد ، فحش و نا سزای منتقدین نظر به گرایشات شان قرار میگیرد ، آیا معقول است که ما صفوف مردم عامه را درآن جنایات دخیل سازیم ؟ گاهی آموزش های فکری ، قومی و مذهبی دوستان به بررسی گرفته شده که اهداف را افهام و تفهیم تشکیل میداده و طروق بیرون رفت از مشکلات ومعضلات بین القومی و بین المذهبی ، نه چیزی دیگری . هر که اختیار دارد راهی را که ثواب دیده و انتخاب نموده تا اخیر بپیماید .

    • جناب مزاری صاحب ! دقت فرمایید که شما هم ناخوانده امضأ نموده اید . چرا به شما برخورده وسخت تمام شده وقتی که درنوشته من پشتیبانی یکی از جملۀ چند ملت مظلوم افغا نستان دفاع صورت میگیرد ، چنین بر آشفته شده اید . من که درین سی سال متوجه شده ام گاهی زیر عنوان جنگ کافر ومسلمان ، گاهی جنگ زیر عنوان شیعه وسنی وگاهی زیر عنوان اقوامی وسمتی از طرف کشور های مغرض و دسیسه گر خارجی کورۀ آتش جنگ داخلی در کشور شعله ورنگهداشته شده است . مردم کشور خودما مثل هزاره ، تاجیک ، پشتون ، وزبک ، ترکمن ، اهل هنود ، نورستانی ، بلوچی و....و..... طعمۀ این جنگ بوده اند . نه جاسوسان پاکستانی و ایرانی و دگران نه خود پاکستانی و ایرانی و دگران . در نوشتۀ خانم سیکولر چادریدار بیشتر لبه تیز نوشتۀ شان علیه یک قوم است وبس و نفرت ایشان علیه پشتون ها تا جایست که افغانستان سرزمین مشترک ما رازیرنام اوغانستان طوری مینویسند که ملیت های دیگر احساس توهین کنند ، تا خشم دیگران را بانگیزند از یک جانب و ازجانب دگر توهین در سطح یک ملت را آشکارا به نمایش میگذارند . که چشم کم دید شما ازدید آن واقعاًعاجز بوده واست . شما بجای اینکه هیزمکشی خانم سیکولر را ببینید . طرفداری از اتفاق و همبستگی اقوام در نوشته من که برنامۀ جنایت کاران را بر ملا میسازد خشم شما را که ناشی از خصوصیت خام قبیله گرایی شما درین عصر است ویادرین راه تعهدی دارید . وادار تان میکند تا دست بقلم برید ودر راه اغراض یا ناخود آگاه یا خود آگاه خوش خدمتی مینمایید نوشجان تان که بی اتفاقی وجنگ اندازی خانم سیکولر را میپذیرید و اتفاق خواهی مرا میکوبید .
      در مورد شئونیزم ، هزاره ، پشتون ، تاجیک ، وزبک ،ترکمن و...و...در کشور ودر خارج شئونیزم فارس ها پنجابی ها ، اسرایلی ها و دگران همه مردود و منفور است . بلاخره نابودیشانرا خود شان مثل هتلر و نازی ها خواهند دید و نفرین ابدی نصیب شان خواهد شد . لطفاً آقای ناصح مزاری صاحب ! قلم تانرا در راه جلو گیری از جنگ اقوام وحساسیت ناشی از مصارف بیگانگان وخواست آنها اجازه دهید تا بجای نفاق افکنی اتحاد سازی و اتفاق سازی نماید . زیرا در شرایط کنونی یگانه فرض روشنفکران با وجدان با ایمان و وطندوست کشور ما همین است و بس . در راه اتحاد و اتفاق اقوام کشورمؤفق باشید لطفاً فصل نکنید بلکه وصل نمایید . گفته اند زمستان میگذرد و روسیاهی به ذغال می ماند

  • بصیر دردمند از هالند
    به جواب گوربز«عطاخیل »
    اگر ما هم مدعی شویم که نام تان نشانگر علاقه تان به« بز مقدس شده» است . بی جا نخواهد بود .بخاطر اینکه خود تان، نوشته جناب مسعود فارانی را بی جا ربطی به تأئید نوشتۀ اقای سیستانی داده اید . که نارسایی تانرا شاهد است و در اصل بااین گفته ها ، خاکستر بر روی چراغ پاشیدن است تا کسی نور آنرا نبیند .
    درحالی که شما هم در جایی از برداشت تان ، محترم مسعود فارانی را برائت داده و بر نظرات خود خط بطلان کشیده اید ، مثلا ً «بهرحال چنانچه که عرض شد بعدازنوشته جناب مسعود فارانی عقل به کلهء علامه سیستانی زد و ایشان را وا داشت که دیگر به اراجیف ولا طائلات نویسی های خویش وتعرض بالای متن قرآن واحادیث نبوی خاتمه داده وراه جدیدی را درپیش گیرد.» این نظر شما درست ترین نظریست که میرساند، جناب مسعود فارانی عمداً ضد کسانی است که عقاید مردم را به مسخره میگیرند وازینرو مجبور شده اند تا با قلم جلو این روند را سد شوند که درین زمینه مقالات ایشان بقول خود تان دیده میشود کارایی خوبی را داشته اند که روند بعضی ها تغیر داده است . ازینرو ادعای بی اساس و بچه گانۀ تان مبتنی برین که «وبالاخره آقای مسعود فارانی چرا قبل ازین سر وصداهای که سیستانی هیجانی دربارهء اسلام براه نه انداخته بود.ایشان اندرباب سیکولاریزم درفشانی ننموده بودند. معلوم است که ایشان بدفاع ازیک عنصر........... برخاسته اند » .نادرست است . بخاطر که دفاع نی بلکه در جهت مقابل آن قراردارد .پس حدس وگمان تان ناقص و بی معنی است .
    باین ضد ونقیض گویی شما نمی تواند مقالات ایشانرا کمرنگ سازید . نوشته شما بی انصافانه است.خواهش میکنم با توانایی قلم تان بر بغض و کینه تان که شما را از راه راست میکشد .غالب شوید . همچنان اگر از زیر چادری نا جور نام مستعار بیرون شوید بهتر خواهد بود زیرا برعلیه کسی که مینویسید مثل جناب سیستانی ، با تمام دشمنی تان از ایشان مردانه وار بیاموزید که ایشان چه سر فراز با نام اصلی خود وارد میدان معرکه حضور دارند وشما در زیر چادری ، نا شناخته به روپوشی تان از ترس ایشان بیشتر می افزایید .
    ضرب المثل را خدمت تان تداعی میکنم . خائن خایف است . خوف نکنید مثل دشمن تان( که خود میپندارید) شجاع باشید و با نام اصلی تان مردانه وار مثل جناب سیستانی در پیکار شوید . آنها جز قلم ، توپ وتفنگ ندارند . پس ترس از چه ؟ منتظر شجاعت تان . سلامت باشید . بصیر دردمند

    • به تأیید نظر جناب محترم بصیر دردمند در قسمت چگونه گی مقالۀ محترم مسعود فارانی «جدایی دین از دولت » و با « پیوستی برآن ....» که درسایت افغان جرمن آنلاین به نشر رسیده و نظرات چند نیز پیرامون آن خواننده را متوجه میسازد که شرایط ، غرض آگاهی مردم بسیار آماده است . بخاطر اینکه اخوانی ها و متظاهرین ، سید ، حضرت ، ملا ، ملا بچه ، روحانی و جهادی ، رهبرجهادی ، آمر وقوماندان مذهبی ، جنرال مذهبی چپن پوش تظاهری پکول پوش تظاهری و قاچاقبران زمرد ومواد مخدر با ریشداران تظاهری وحاجبان و دربانان آنها همه را مردم خوب شناخته اند . حرف های پُراز دروغ وریأ آنها بخاطر دزدی و بی انصافی بیحد و حصر آنها ازیک جانب و ازجانب دیگر سؤ استفادۀ آ نها از دین و آیین مردم و عقاید مردم خود بخود برملا شده است . ازینرو در چنین اوضاع حساس ، جناب مسعود فارانی با تشخیص این حساسیت و درک عمیق شان از اوضاع پیشناد میکنند تا غرض پاکسازی دین مقدس شان از این حشرات مضره واز دولت سراپا آلوده و ملوث یک امر حیاتی وضروری میباشد . از آنجایکه دولت مطلق در دست آمریکا وشرکایش قرار دارد ، آلودگی این عناصر در هرم های قدرت بخاطر منافع شخصی شان ، قدسیت آئین مقدس اسلام را زیر سؤال برده زمینه را بخاطر پیاده کردن دین مسیحی آماده میسازد ، و صدمۀ به عقاید پاک مردم نیز میرساند . به این سبب ازتمام آگاهان تقاضا میکنم تا در اشاعۀ این نظر که خیر و صلاح جامعه ودین ما با رفاه مردم دران مضمر است توجه کنند تا این امرخیر براه افتد . لطفاً به مقالات یاد شده فوق مراجعه کنید .همچنان باید متذکر شوم که برداشت جناب گوربز عطاخیل از نوشته جناب محترم مسعود فارانی کاملاً نا درست و غلط است . بخاطر که آقای عطاخیل در نوشتۀ شان جز عقده گشایی و پرده انداختن روی آن نظرات روشن ، چیزی دگری را ارائه نمی دهند . وسلام

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس