فلسفی مر دیو را منکر شود!
کشور ما حتی در عصر " گوگل و کمپیوتر" جستجو گران و جوانان و دانش پژوهان، مجبور اند دود چراغ بخورند و به کتابخانه ها و شخصیت های آگاه مراجعه کنند تا سوالات شان پاسخ بیابد .
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هفتۀ قبل زمانیکه پس از مطالعۀ دو عنوان مقالت جدا گانه در مورد ملالی جویا، نقطه نظرات خودم را با پشتوانه گرفتن از فرموده های دکتر سروش ، می نوشتم دوست دانشمند و آگاه بر مسایل سیاسی – اجتماعی که حق استادی نیز بر بنده دارند، همانگونه که همیشه بنده را رهنمایی کرده اند؛ برایم نصحیت کرد که بهتر است از نشر آنچه گرد آورده ای صرف نظر کنی چون بیجواب نمی ماند و شاید بحث به درازا بکشد!
بدون شک که بهتر بود پند ایشان را می شنیدم و وارد بحثی که میدانم عاقبت بی نتیجه خواهد بود، نمیشدم، اما حالا که شده ام امید میبرم بیشتر " عقیده " ها بیان شوند نه " عقده " ها و بار دیگر تاکید می کنم که انتظار از بحث و تبادل آرا گشودن روزنۀ های تازه بر فضای آکنده از غبار تحریف ها، تخریب ها و دست کاری های صورت گرفته در متن تاریخ، واقعات و شخصیت های تاریخی باشد، تا بد ینوسیله شاید راه رسیدن ما به حقایق و به حق هموار گردد.
جنایت، جنایتکار و خیانت خیانتکار در عقب هیچ پرده و دیواری پنهان نمی مانند؛ و هدف بنده هم از قلمی کردن آن سطور پرده پوشی جنایت این یکی و خیانت آن دیگری نبوده ، بلکه برعکس تصور بنده اینست که شیوه روشنگری و جستجوگری و در مجموع کار علمی به حوصله مندی و بیطرفی استوار است، که باید باشد؛ و آن اشاره هم که از قول شاعر آمده بود یعنی دود چراغ خوردن و تن به بیخوابی دادن، منظور همانا تحقیق و تدقیق بیطرفانه و استوار برروش های علمی بود.
شکر گذارم که هم میهن عزیزم، به کمک جستجوگر گوگل از رنج دود چراغ خوردن و تن به بیخوابی دادن رسته اند، اما هنور در کشور ما حتی در عصر " گوگل و کمپیوتر" جستجو گران و جوانان و دانش پژوهان، مجبور اند دود چراغ بخورند و به کتابخانه ها و شخصیت های آگاه مراجعه کنند تا سوالات شان پاسخ بیابد .
این یک جهش علمی بزرگیست که انسان همعصر ما به آن پایۀ از کمال فنی دست یافته است؛ که کار ما را سهل ساخته و از سرگردانی در دهلیز های کتابخانه ها و سر فرو بردن در میان برگ های چند و چندین جلد کتاب، نجات مان بخشیده است ، اما بار دیگر باید عرض کنم که کار علمی – پژوهشی در کنار گرد آوری اسناد و مستندات لازم، تحلیل میخواهد و تحلیل همراه با مقایسه مطالب مختلف از منابع گونه گون، اندیشه کردن نیاز دارد و جستجوگر گوگل منابع لازم و متنوع را بسرعت در اختیار ما میگذارد اما بجای ما نمی اندیشد و مقایسه بیطرفانه نمی کند و در اخیر هم نتیجه گیری تازه و جداگانۀ ارایه نمی کند.
نکتۀ دیگری که همه میدانیم؛ اینست که انسان ها و دیدگاه هایشان گوناگون اند و نمیتوان انتظار داشت که مثلا تمام افراد و آحاد ملتی در مورد مشخصی هم نظر باشند. و نمیتوان مردم سرزمین خودمان را از این قاعده مستثنی ساخت.
مخالفت و یا هم موافقت در مورد شخصیت ها و واقعات تاریخی، در جوامع آزاد، حق هرانسان است؛ و این برمیگردد به همان خصوصیت ویژه انسان، که او را به مرتبت اشرف مخلوقات رسانیده؛ و آن ویژه گی همانا اندیشه گری و تفکر است.
چه عیبی دارد که تشخیص شما از ملالی جویا همان باشد که در نبشته هایتان بیان میدارید، و در عین حال تعدادی هم با دریافت خود شان او را نپذیرند! مگر اینکه شما توصیه میکنید که حرف بزرگ تر از دهن تان نزنید، به این معنی نیست که تعدادی حق یا هم استعداد " تفکر " کردن ندارند؟
بدون شک فکر کردن و ابراز نظر کردن حق همگان است؛ اما اگر کسی نظر نادرستی بر مبنی دریافت نادرست بیان میکند، این شاید نشانۀ دشمنی او با کسی نباشد، بلکه بیشتر برخطای تشخیص و دریافت او حمل میشود.
همین نکته را میتوان بر مسایل دیگری که شما در مقالت تان به آدرس بنده به آنها اشاره کرده اید، تعمیم داد!
شما که در اروپا تشریف دارید، از واقعۀ حمله بر نخست وزیر ایتالیا که حتما آگاه شده اید؛ نخست وزیری در اوج قدرت و در احاطۀ محافظان مورد حملۀ یک شهروند عادی قرار میگیرد و سر و صورتش خونین میشود!
اما کسی او را جابجا به دشمنی با ملت و وحدت ملی و منافع ملی متهم و محکوم نمی سازد !!!
شما میدانید که ایتالیا تا انکشاف به ایتالیای امروزی از چه مراحل تاریخی گذشته و چه گونه دیکتاتوری ها و استبداد ها را تجربه کرده است!
یعنی همان حق شهروندی که بر ذلت گوسپندی چیره گشته است!
وقتی شما دل خوشی از آنعده کسانی که گویا تنها دوای درمان درد های مانرا، تغییر نام کشور مان میدانند، ندارید، و نظر یا نظریه های شانرا نمی پذیرید، حق دارید، اما در مقابل به آنها نیز باید حق داد در مورد مشکلات و مصایبی که دامنگیر شان است ابراز نظر کنند و دریافت های شانرا بیان دارند آیا وضعیت از این که هست بدتر میشود یا شاید همان نظرات بالاخره به راه حلی رهمنون شود؟
آری؛ زیرا انتظاری که از اندیشیدن میرود همانا رسیدن به نتایج نوینی است!
اینجا بار دیگر از دکتر کریم سروش نقل قول می کنم چون به عرایضم ربط دارد :
"حیات جامعه به حیات اندیشه در آن است. و با رواج این شیوه های اندیشه کُش، کجا و چگونه میتوان به زندگی و پویایی این پیکر امید بست؟ عقیم بودن، ویژگی خاص شیوۀ برخورد دگماتیک است و باید براحوال یک جامعۀ عقیم گریست که رشدی و میوه ای در آن پی نخواهد داشت."
آیا بهتر نیست مسایل و مخالفت های عقیدوی و نظری، از راه تبادل آرا حل شود، تا زمینه های برخورد فزیکی و رفتن و پیوستن به جبهات نظامی این طرف و یا آن طرف محدود و محو گردد؟
زیرا کمترین زیانی که جدال های قلمی و نتیجه گیری های آنی و هیجانی میتوانند بار بیارد، اینست که فضا را بیشتر مغشوش ، اذهان را مشوش و آب های قضاوت را تیره سازد و بس!
چون در آن مقالت از بنده خواسته شده بود تا " حرف دلم " را بیان کنم، امیدوارم آن دوست حدیث مفصل را از این مجمل در یابند و بدانند که بنای هرمخالفت و نپذیرفتنی " عقده " نیست ، بلکه عقیده های مختلف اند که به نتیجه گیری های مختلف و بعضا مخالف میرسند!
ملالی جویا، شهامت بلند برقامت اندیشه فقیر!
ظرفیت سیاسی ملالی جویا خیلی کمتر ازآن است که بتواند اهداف وموضع سیاسی اش را تحلیل نماید یا اینکه خود آگاهانه در جهت منافع و آرزوهای استخبارات پاکستان تلاش میورزد.
پنج شنبه 10 دسامبر 2009, نويسنده: فرشته حضرتی
ملالی جویا قامت بلندی بر اندیشۀ آزادی!
بروند به دنبال دوستان اخوانی خود، مصاحبه ترتیب دهند و یاساقی محافل عیاشی و سیاست بازی در شهر های استاکهلم، اسلو، هلسنگی و یا هامبورگ باشند و شیک بپوشند و کلانتر از دهن شان حرفی اداء نکنند.
پنج شنبه 10 دسامبر 2009, نويسنده: نعمت الله ترکانی
بشنوید که " چه " میگویند نه پرسید که از " کجا " میایند !
بدینگونه " روش دگماتیک " جای روش های علمی و نقادانه را در برخورد با اندیشه ها و نظریات در رسانه های ما گرفته است و این خود بیماری ایست !/ هرکسی ادعا کند که بصورت یک جانبه " حقیقت " مصرف می کند، دروغ گفته است و نه تنها دراین راه به خطا رفته است که خود مانعی شده است در برابر رسیدن مردم به حق شان و روشن حقیقت.
جمعه 11 دسامبر 2009, نويسنده: احمد بهار چوپان
دگماتیسم و روش های نقادانۀ علمی
کریم سروش جامعۀ ایران را ناشناخته به بازی میگیرد. از یکطرف به ولایت فقیه سند تسلیمی اش را تقدیم میکند و از طرف دیگر سوکولاریسم را بر حکومت دینی و فقی ترجیح میدهد
يكشنبه 13 دسامبر 2009, نويسنده: نعمت الله ترکانی