نامه درباره ی عملکرد شما جناب سپنتا!
نامه سر گشاده جمعی از افغانهای مقیم اروپا
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه سر گشاده جمعی از افغانهای مقیم اروپا عنوانی وزارت امور خارجه , دفتر ریاست جمهوری و پارلمان افغانستان در مورد عملکرد سفرای افغانستان
رونوشتها:
سفارتهای افغانستان در پاریس, برلین , لندن , رم و اسلو
جنرال قونسلگریهای افغانستان در هالند و بن
دفتر ساحو ملل متحد درکابل( یونما)
با توجه به تحولات عظیم سالهای اخیر افغانستان و نیز با اذعان به فرو ریختن هیمنه استبداد و انحصار تا ریخی که درد استخوانسوزآن پیکره آحاد مردم افغانستان را رنجور نموده و یاد آوری آن دوره های تاریک قرون وسطایی نیز نباید در زمانه ایکه قرار است همه چیز را از نو آغاز نمود، زمزمه گردد، متاسفانه کسانی وجود دارند که بر خلاف روند آغاز شده از "بن " و حرکت به سوی ایجاد جامعه جدید مبتنی بر احترام به نقش همه اقوام و طوایف افغانستان و رفتن به سوی دموکراسی و تقویت پایه های جامعه نو پای مدنی در تلاش حرکت به قهقرا و جد وجهد برای پیوستن به قافله از پا افتاده استبداد قومی می باشند.
نمونه بارز این روند، حرکت ضد ملی و تکروانه ایست که درقالب دعوتها، بر گزاری محافل، تجلیل مناسبتهای خاص و بایکوت و عدم دعوت از سایر اقوام افغانستان از مدتی به این سو از جانب سفارت افغانستان در لندن آغاز یافته و جلوه های مشابه آن در آلمان و فرانسه نیز به کرات به مشاهده رسیده است. تمام تلاش و کوشش سفیر وتیم قومی آن در جهت هر چه پر رنگ ساختن جبهه گیرهای قومی و تباری خلاصه گشته وکلیه امکانات سفارت افغانستان درا ختیار طیفهای معینی قرار گرفته است که یا رفیق گرمابه و گلستان سفیر ویا از زمره همتباران آن می باشند. این حرکت ضد ملی سفیرو مامورین تحت امرش ازآنجایکه به خاندان اشرافیت خاصی منسوب بوده و حضور اقوام دیگر در جهان بینی این ته ماندگان اشرافیت قبیله یی ، محلی از اعراب ندارد، دور از واقعیت جلوه نمی نماید، ولی اتخاذ چنین مواضع سخیف و مخالف وحدت ملی از آدرس نماینده گی رسمی دولت منتخب افغانستان که در نتیجه انتخابات آزاد و مردمی بوجود آمده و مشروعیت آن نیزاز آراء جمعی ملت افغانستان بدست آمده است، ضربه جبران ناپذیری به آبروی نظام کنونی افغانستان تلقی شده وبه هیج عنوان قابل توجیه نخواهد بود.
واقعیت این است که نمایندگان قونسلی و سیاسی افغانستان در اروپا, پیش از آنکه نماینده گان و سفرای صادق دولت و مردم افغانستان باشند, نمایندگان قبیله و تبار معینی می باشند که خود بدان تعلق دارند. گستره دید و جهان بینی این نوع سفرا به اندازه ایست که از جغرافیای محل تولد خود به مقیاس یک میلیمتر هم فراتر دیده نمی توانند. در بینش چنین رجاله های افراد دیگر مناطق افغانستان ، نامطلوب ، بیگانه و نتیجتا نامحرم تلقی می شوند. بگذاریم وبگذریم که دامن این نمایندگان که در نتیجه اصلاحات پر طمطراق وزارت خارجه بر نمایندگیهای افغانستان مسلط شده اند به چه فسادهای دیگری آلوده اند که انتسابشان حتی به ملت فقیر، انقلابی اما با دیانت افغانستان ننگ و جفای بزرگی محسوب می گردد.
باور ما به عنوان جمعی از شهروندان افغانستان این است که نظام نو پای این کشور در نتیجه تعامل مثبت بین المللی و مبتنی بر آزادی و دموکراسی شکل گرفته و تقویت هر چه بهتر این پروسه نو پا در جهت رسیدن به اهدافی که از آغاز پایه گذاری آن در" بن " پیش بینی شده بود، وجیبه هر شهروند دلسوز این وطن محسوب می گردد. اما متاسفانه بر خوردهای غیر منطقی و تنگ نظرانه مسولین و دست اندراکاران امور کشور علی الخصوص سفارتخانه های افغانستان که ممثل سیاستهای رسمی دولت افغانستان می باشند، ما و جمع کثیری از هموطنان مقیم کشورهای اروپا و امریکا را به بسیاری از شعارهای دولت افغانستان بد بین ساخته است.
تعدیلات و اصلاحاتیکه ازمدتها توسط وزارت خارجه افغانستان با عناوین بلند و بالا و طی نشستهای خبری نوید داده می شد عملا به جابجایی قومی با قوم دیگر منجر شده و نتیجه اصلاحات وزیر دانشمند و روشنفکر افغانستان که خوشبختانه به قول خودش در "سیاست شاگرد مکتب اعتراضی و عدالت پسند فرانکفورت می باشد" به گونه یی به فر جام رسیده است که تقریبا کلیه نمایندگیهای سیاسی و قونسلی افغانستان از وجود اقوامی که ورودشا در عهد بابای ملت به وزارت خارجه ممنوع و از جمله ناممکنات تلقی میشد پاکسازی و در ضریب فوق العاده بالا، شمار قابل ملاحظه یی از دیپلوماتان ولایت پاد شاه پرور قندهار که قبل از تقرر شان در وزارت خارجه، کارمندان صلیب سرخ, طالبان میانه رو و یا عضو انجو های ماین پاکی بوده اند به سفارت ها و قونسلگریهای افغانستان تقرر حاصل نموده اند. بسیاری از این دیپلوماتانی که تولید ماشین اصلاحات می باشند ازتکلم و کتابت به زبانهای رسمی افغانستان عاجز و در بر خورد با مراجعین روزه مره سفارت مانند وکیلان گذررفتار می نمایند. برای شمار بزرگی از مردم افغانستان در اروپا سئوالهای زیادی وجود دارد از جمله اینکه به چه دلیل کارمندان انجوهای سرک سازی ، ماین پاکی و کارمندان صلیب سرخ از بادغیس ، هرات، قندهار و هلمند به عنوان دیپلومات ، سفیر و مستشار به پاریس ، لندن ،بروکسل و........اعزام می شوند ولی دیپلوماتان سابقه دار افغانستان به بهانه های گوناگون خانه نشین می شوند و در برابر عده کثیری ازبهترین فرزندان تحصیل یافته و متخصص این ملت بهانه جویی و مشکل تراشی می شود تا ازتقرر شان در وزارت خارجه جلوی گیر به عمل آید؟ چرا عده ای از دیپلوماتانی که به تبار خاصی تعلق دارند تنها از کشوری به کشور دیگر تبدیل و با ارتقای مقام، سفیر، مستشار و… می شوند ولی دیپلوماتان دیگر اقوم، تحکما باید به کابل فرا خوانده شوند و یا با توهین وتحقیر از وظایفشان سبکدوش گردند! به اعتقاد کثیری از مردم افغانستان این نوع جدیدی از آپارتاید است که در سایه دموکراسی علیه سایر اقوام افغانستان به شکل عریان اعمال میگردد.
ما به عنوان بخشی از مردم افغانستان که فعلا در کشورهای هالند، آلمان،بریتانیا، فرانسه و... زندگی می نماییم با صراحت و قاطعیت اعلام می داریم که عملکرد نمایندگی های سیاسی و قونسلی افغانستان در اروپا نا سالم، بر خلاف منافع ملی و درخدمت اهداف خاصی در حرکت اند که رد پای آنرا باید در بیغوله های متعفن قومییت گرایی و راسیزم سراغ گرفت. دولت افغانستان و واحد های تحت امر آن اگر واقعا از اراده قاطبه ملت افغانستان بدون نظر داشت قوم, سمت و زبان خاصی نمایندگی نموده و خودرا ملزم به اساسات معاهده تاریخی "بن" می داند باید سیاست خودرا در برابر تبعیضات آشکاری که در درون نهادهای این نظام علی الخصوص نمایندگیهای سیاسی و قونسلی آن به شدت تمام به مشاهده می رسد روشن ساخته و حسابش را با جریانات برتری طلب، فاشیست و نژاد گرا پاک نماید. بگذارید با صراحت تمام گوشزد نماییم که برای ما به مثابه انسانهای معتقد به دموکراسی و حقوق شهروندی که در عصر جهانی شدن به سر می بریم به هیج وجه قابل قبول نمی باشد که تر کیب نمایندگیهای سیاسی افغانستان به نفع تبار خاصی آرایش یافته و مبنای انتصاب و تقرر در وزارت خارجه علایق قومی و حدود روابط با جریانی می باشد که در سایه نظام جدید افغانستان برای اولین بار در تاریخ حیات خود به قدرت راه یافته است.
ماضمن احترام به تمامی اقوام با هم برادر افغانستان و نیز با تکیه به این اصل که راه حل مشکلات کنونی افغانستان جز از طریق توسل به اتحاد ملی راه علاجی نخواهد داشت؛ توجه به واقعیتهای مسلم قومی را نیز به مثابه اصل خدشه ناپذیری می دانیم که ضامن وحدت ملی راستین محسوب می گردد. تجربه سالها ی سیاه استبداد و انحصار به خوبی گویای این واقعیت است که وحدت ملی با شعار و فرمان رسمی حکام برسر اقتدار ایجاد نخواهدشد. راه تحقق وحدت ملی راستین جز از طریق توزیع عادلانه قدرت و ثروت و به تبع آن حضور متناسب اقوام افغانستان در بدنه نظام سیاسی کشور امکان پذیر نخواهد بود. وحدت ملی روند دامنه داریست که با تلاش و مجاهد ت جمعی کلیه اقوام افغانستان به صورت داوطلبانه و آگاهانه باید شکل بگیرد. پندار گمراه کننده ایکه اقوام افغانستان باید از پیگیری مطالبات حق طلبانه خود به خاطر تحقق وحدت ملی چشم پوشی نموده و رسیدن به آ ن را به زمان مناسبی واگذار نماید توصیه خطای است که به جای کمک به شکل گیری وحدت ملی، ضدیت با آن را به صورت نا خواسته ای ترویج می نماید. بنا بر این ما به عنوان نمایندگان تشکلهای فرهنگی و اجتماعی افغانی مقیم اروپا از جناب رئیس جمهور افغانستان، وزارت امور خارجه و پارلمان نو پای افغانستان مجدانه تقاضا به عمل می آوریم تا جهت زدودن معایب کاری ادارات دولتی، مقابله با اندیشه های خطرناک تبار گرایی و نیز پایبندی به اصول معاهده "بن" و کلیه حقوق و ارزشهای انسانی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر که دولت افغانستان به آن اعلام وفادرای نموده است مطالبات آتی را به عنوان خواستهای امضا کنند گان این نامه سر گشاده که به شکل فراگیر از جمع بزرگی از مردم افغانستان در اروپا نمایندگی می کند اعلام می داریم:
1. از دولت افغانستان به طور جدی می خواهیم که جلو تعصبات کور قومی را در درون دولت و ادارات تابعه سد نماید.
2. ازرئیس جمهور به عنوان نماینده کافه ملت افغانستان تقاضا داریم تا تحت تاثیر جریانات قومگرا و متعصب قرار نگرفته و روحیه ملی را در کلیه تصمیم گیریها در نظر بگیرد.
3. از وزارت امور خارجه به عنوان مسئول دستگاه دیپلوماسی کشور می خواهیم تا ترکیب قومی فعلی این وزارت را متوازن و نمایندگیهای خارجی افغانستان را از حالت انحصاری و قومی آن خارج نماید.
4. در کلیه تعییناتی که در نمایندگیهای سیاسی و قونسلی افغانستان انجام می پذیرد باید به لیاقت و کاردانی , واقعیتهای قومی افغانستان و نیز حوزه ماموریت نمایندگان سیاسی و قونسلی توجه کافی و لازم صورت گیرد.
5. از وزارت امور خارجه می خواهیم تا جلو حرکتهای خود سرانه, سیلقه ای و اماتور دیپلوماتان این وزارت را گرفته و از کلیه آنان بخواهند تا از حرکتهای قومی و ضد وحدت ملی پرهیز نمایند.
با احترام
نمایندگان شماری از تشکلهای فرهنگی- اجتماعی افغانهای مقیم اروپا
1. الحاج محمد حسین بلخی بیدفورد( انگلستان) انجمن افغانهای بیدفورد
2. غلام محمد مشفق منچستر (شمال انگلسان) انجمن امیر علی شیر نوایی
3. محمد سرور سخا لندن
4. محمد اسحق شجاعی لندن
5. الحاج میرزایی اسلو( ناروی) بنیاد شهید مزاری
6. سید نادر حسینی لندن
7. محمد اقبال شاهد لندن
8. محمد بشیر شهباز رم (ایتالیا) مرکز اجتماعی افغانهای رم
9. دکتر محمد علی قدسی سویس
10. محمد علی نوید لندن
11. زهره راحل لندن
12. رضا بهسودی لندن
13. محمد علم جعفری کنت(جنوب انگلستان)
14. انجنیر علی قره باغی دنمارک
15. محمد علی غزنوی بیرمنگهم
16. دکتر محمد حسن بامیانی هالند
17. حسین محمدی لندن
18. سید جواد ارزگانی لندن
19. محمد جواد شهرستانی منچستر
20. جاوید رضایی بلژیک انجمن فرهنگی صبح
21. محمد احسان علوی ناروی
22. دکتر فریبا شفق فرانسه
23. معصومه عباسی امستردام(هالند)
24. عزیز حسینی بیرمنگهم( انگلستان)
25. رجب علی عباسی هامبورگ (آلمان) کلوپ جوانان افغان
26. دکتر امان عسکری فرانسه مرکز فرهنگی افغانهای شهر لیون
27. جاوید اقبال هالند
28. عبدالخالق ترکمنی لندن
29. علی رضااکبری کنت( جنوب انگلستان)
30. اسد عزیزی لندن ( اسکول اف اکونومیک)
31. جمعه بهرام لندن
32. زکریا رازی ولورهمتن ( شمال انگلستان)
33. جواد رمضانی لندن
34. رمضانعلی بید فورد ( انگلستان)
35. حسین جعفری لندن
36. عارف رضایی لندن
37. بصیر احمد نور لندن
38. محمد جواد ظفیر لندن
39. سلطان محمد پاینده فرانسه
40. نور احمد صبا بلژیک
41. داد محمد صدیق بریستول (انگلستان) انجمن افغانهای بریستول
42. جان محمد رهجو لندن
43. بشیر الدین خیر زاده لندن
44. مصطفی نیازی فرانسه
45. دوست محمد عزیز فرانسه
46. باز محمد پاینده هالند
47. جمیل بیگ لندن
48. محمد نعیم جوزجانی لندن
49. قاسم پویا ناروی
ضمیمه:
جدول سفرا و جنرال قونسلهای افغانی مقیم کشورهای مختلف جهان
اشاره ی کابل پرس?: پاسخ رسمی وزارت امور خارجه ی افغانستان و يا هر سفارتخانه ی افغانستان بدون کم و کاست در سايت کابل پرس نشر خواهد شد.
پيامها
3 دسامبر 2007, 15:22, توسط Kudos Talash
I wrote in here last year that the Pashtun=Afghan ethnic use Mr. Rangin Dadfer Spanta like: W.C. paper. He is also happy because he works as foreign minister in a U.S.A. colony so called Afghanistan/Khorasan. I wrote before , a person if has personality ,she or he will never work in a puppet government. Mr Sapanta can do nothing about the choose of the clerks of foreign ministry, he must obey every thing that puppet Hamid Karzai ,and the leadership of Afghan-mellat gang order to him.
Some people like to become famous , it is not important for them , they become infamous ! Mr. Sapanta is one of this kind people. A country if is not independent ,the aliens will do ,what they want. Hamid Karzai is nobody because he must ask from Americans about every decision. You complain from one of his minister ? You must look for other kind solution
3 دسامبر 2007, 17:53
Dear Kudos Talash, You are calling pupets so would you kindly tell me who was not pupet Taliban,Rabbani or communists they were all pupets,I am not happy if one of our Afghan is going to be slave or pupet but the Taliban were the pupet of pupet it mean the pupet of Pakis so the pakis are the pupt of USA
Thanks to the freedom of spech now even we can say who is pupet and who is not but during the taliban even we were not able to see Makka on the TV because of the fake Islame of Mulla Omar khan who married with three wives and even he does not know what is Islam
Waslam Ikhlas Wardak
4 دسامبر 2007, 13:07, توسط Kudos Talash
December 04,2007
Dear country-man Mr. Ekhlas Wardak ,and Mr.Rostam , I read your writtens, it is correct that our country since 200 hunderd years ago had and has puppet rullers and governments,and just Mr. Hamid Karzai Popal Zayee Kandahari is not a puppet guy, but you must agree with me ,a puppet government in our country is a disgrace for our country-people. We must try to be not more under control other countries, for this reason I remember again and again that Mr. Hamid Karzai is a puppet. If the Pashtun ethnic not correct it self and knowingly and intentional discriminate other ethnics who live in Afghan+Stan /Khorasan-country ,we will never can get our freedom.
I know very better than you about Shorayee-Nazaar/Jamyeat Islami Party, they have not problem with this puppet government , they angry over this government because the puppet govrnment changed a lot of clerks of Jamyeat Islami with other people,if they would not changed ,nothing was wrong with the puppet government.
Thank You - ta_lash yahoo.com New York
My time finish ,I must end my written
3 دسامبر 2007, 23:17, توسط Rostam
I can’t say anything about other Afghan embassies but after watching our embassies activities in London since 14 years I am able to say the following thing honestly and them it is up to my Afghans to make their judgment.
1:- When I arrived in London in 1994 our embassy was very similar to a jewelry shop selling precious stones like zamarud and etc, for extinction of passports no form hade to be filled up, only 65 pounds were needed, most employees didn’t know why they are there.
2:- In 1996 when Taliban overthrown Rabani-Masoud regime, the situation got worse our embassy’s staff from A-Z new that their days are numbered and started looting, our embassy was converted to a residential house, you could see young embassy employees taking their girlfriend in to it for…………
3:- From 2001 until the time of Dr Spanta the situation was the same as before. One day I saw an Afghan boy of about 18-19 years in a buss, showing his Diplomatic passport to his Iranian friend and saying ( You see my passport? I can get any kind of girl just by showing it to her.) And them the Iranian boy surprisingly asks ( to kon koshad diplomati?) means are you a diplomat with the big ass?
Now let me tell you few things about the situation after the time of Abdullah the GREAT. In 9 months time the income of this embassy was timed 203 during the time of Dr Spanta, In February 2007 it was officially announced by ministry of foreign affairs that, Afghan embassy in London joint group of our those embassies that produces income. (Dear brothers doesn’t this mean that Abdullah and his employees were thieves and burglars?)
Now when you go to our embassy, form a neutral eyes you will definitely see a better environment, minus some members of shora-e-nezar ( the burglars) and positive progress can be seen every day.
I want ask those who wrote this open letter. Were you asleep at the time of Abdullah the great?
4 دسامبر 2007, 04:00, توسط محمد گل
آنچه در رابطه با سفارتهای افغانی نوشته واقعیت دارد. سفیران افغانستان به شدت قومی و نژاد پرستی میکنند.
4 دسامبر 2007, 05:43, توسط نسیم مددی
واقعا جای خجالت است به این دولت و واین وزارت خارجه!در عصر حاضر دنیا به طرف بر داشتن مرزها پیش می رود ولی حکام افغانستان روی به تبعیضات نزادی آورده است. من در المان هستم و آنچه در این نامه آمده همه را تایید می کنم.واقعا سفارتهای افغانی در چنین منجلای دست و پا می زنند.
4 دسامبر 2007, 05:52, توسط فوزیه نجاتی
سرزمینی که بنیادش با تعصب و قومیت پرستی بنا شده باشد انتظار عدالت و قانونیت زود است.اما افسوس به حال وزیری که تمام شعارهای روشنفکرانه اش را فدای ماموریت قوم پرستان نمود. وزارت می گذرد این مناصب قرار دادی است و اهمیت ندارد ولی تاریخ قضاوت خواهد کرد که این وزیری که تا قبل از وزارت خودرا نماینده طرز تفکر ملی و عدالتخواه قلمداد می کرد چگونه بعد از رسیدن به قدرت به همه آن ها پشت کرد. متاسفم و انچه در مورد نمایندگیهای افغانستان نوشته شده هنوز کم است.من خود شاهد دهها مورد بر خورد های قومی و نژاد پرستانه کارمندان این سفارتها بوده ام. در همین لندن کسانی در پستهای دیپلوماتیک ماموریت یافته اند که هنوز الفبای آدمگری را بلد نیست یکی ازآنها پسر برادر کرزی است.
4 دسامبر 2007, 05:44, توسط رمضان خدادادی
یکی از دوستان چندی قبل نوشته بود که افغانستان کشور دیو های سفید است.در این زمان وجود یک رستم ضروری است اما مادران این سر زمین به اندازه عقیم گشته اند، که دیگر زادن رستم هم امکان پذیر نیست از بخت بد ما. من شخصآ خودم چندی قبل به قونسول افغانستان مقیم ژنیو سویس رفته بودم باور به آن چیزی که ایمان دارم و دارید که افرادی را آدم میبیند که اصلآ سواد ندارند. آنانی که از موسسه های ماین پاکی آمده انی خیلی بهتر است از چوپان های که رمه های شان را رها کرده و دیپلومات شده اند.
با سلام
4 دسامبر 2007, 06:08, توسط محمد کریم کوشان
من در لندن زندگی می کنم. روزی در شعبه قوسلگر رفتم تا پاسپورت خودرا تمدید کنم. یکی از دوستان هم برای تایید برگه ازدواج همراه من رفته بود. مامور پذیرش مارا به اتاق جناب قونسول راهنمایی کرد. ایشان سر دروازه دفترش نوشته است: دشاغلی کرزی دفتر!! شما باور کید ما دربرخورد اول خیال کردیم ایشان گنگ است.پس از نیم ساعت توضیح ایشان نفهمید که ما چه می خواهیم بالاخره گفت: زه خو نی پیزنوم که تا سه غواری؟ او فلانکی راشه دی دی سره خبری وکه. زه نی پیزنوم چه دوی سه غواری او ازدواج سه بلا دی. جل الخالق!!!
4 دسامبر 2007, 11:03, توسط یهمن کشن آبادی
من نظر آقای کوشان را کاملاٌ تایید میکنم زیرا در کانادا نیز یک قندهاری بحیث جنرال قونسل تعیین شده که با زبان های دری و پشتو به دشواری تکلم میکند اما با زبان اردو مثل بلبل حرف میزند!این آقا روزی به مناسبت "روز شهدا" در تلویزیون در حالی که به سختی و لکنت حرف میزد چنین گغت :" روز شهدا روزیست که ما (افغانستان)صاحب یک دولت شدیم و امنیت در افعانستان آمد" !! این بیچاره از ترس اینکه بی زبانی اش فاش نشود کوشش میکند تا با مراحعین کمتر روبرو گردد.
قابل یاد آ وریست که این شخص پیش از این وزیر مبارزه با مواد مخدر بوده و چون در آن پست خیلی خیلی موفق بوده وی را برای استراحت به کانادا فر ستاده اند !!
4 دسامبر 2007, 12:24, توسط عبدالله خرم
آقای شاغلی کوشان!
من این نوشتهء را که می گویید ندیده ام.تا جایی که من دیده ام شعبهء قونسلگری بسیار کوچک است و سه دفتر کوچک دارد. یک برگ کاغذ روی یکی از دربها جسبانده شده است و آن هم به انگلیسی است نه به پشتو.
حالا این دشاغلی کرزی دفتر از کجا آمده است محترم؟ یک کم منصفانه حرف بزنیم خوب است.
از تهمت زدن گویا عده ای لذت می برند. کشور ما را همین چیزها خراب کرده است.
4 دسامبر 2007, 17:54, توسط همه نام خود را دروغ مي گويند، من هم!
كساني كه چوكي رياست دولت را تا درواز بردند، مگر نمي توانند در مورد يك دروازه دروغ بگويند؟
هم نامه و هم پيام هاي دروغين را كساني گذاشته اند كه خود و يا نزديكان شان در دوران بربريت، دپلمات شده بودند و حالا نوبت پناهندگي شان رسيده است. اينان براي خارج و پشت ميز سفارت ها جور شده اند و بكسي ديگر، فرصت كار را نمي دهند و خود هم مثل مولوي محمد نبي محمدي با هواي افغانستان، سازگار نيستند.
بگذاريد اين نازدانه ها را كه از پناهنده شدن خود بحيث دپلمات نمي شرمند، ولي از يكي دو اشتباه كوچك، حتي اگر راست هم باشد مي شرمند؟
دعوت چي؟ سفارت است يا رستورانت كه هر كس دعوت شود؟ برويد و مصروف پيزادليوري تان باشيد، كدام دعوت؟! عجب شكايتي! ما را دعوت نمي كنند به ناهار!
كاكا! از تو بهتران، در افغانستان كار نمي يابند، تو با مو هاي آراسته ات در دعوتي خبر نشده اي و مقاله مي نويسي.
5 دسامبر 2007, 13:41, توسط حبیب الله نوید
آقای دروغگو!
چون خودت اعتراف کرده ای که دروغگو هستی پس نام دیگرت دشمن خدا می باشد. همینقدر در مورد شما کافیست. اینکه دیگران را درغگو می گویید هم حقدار هستیئد چونکه کافر همه را به کیش خود خواند!!از لحن گفتاروطرز نوشتارت پیداست که چقدر آدم با عفت کلام هستی!حتما مشاور سفیر یا رفیق وزیری خدا برایت مبارک گردانت اما: گر بود عمر بیبینیم به پکار دیگر...
4 دسامبر 2007, 06:19, توسط حبیب یورش
جالب است. من واقعا متاثر شدم از خواندن این نامه سرگشاده و باورم به افغانستان و نجات این کشور از بحرانهای گوناگون به شدت تضعیف گشت. قومیت گرایی مزموم است ولی چرا وزیریکه گفتمان شهروندی و شهروند جمهور را مطرح ساخت در راس چنین وزارت خانه ای قرار دارد؟ اگر ایشان خودرا عضو جریان پر افتخار شعله جاوید می داند در برابر شهدای بزرگی چون: محمودی, اکرم یاری, صادق یاری و...چه چیزی برای گفتن دارد؟؟ راستی که روشنفکر دروغگو ترین و خایین ترین طبقه در میان سایر طبقات است.
4 دسامبر 2007, 07:35, توسط راحله کوهستانی
من در یکی از سازمانهای خیریه مر بوطه به کشور انگلستان کار می کنم. وظیفه ما خدمت و کمک به افراد زیر سن می باشد.خیلی از افرادیکه جدیدا به انگلستان می آیند از این قبیلند. روزی یکی از بچه های زیر سن را برای تایید هویت به سفارت افغانستان روان کردیم. پس از بازگشت داستانی را برای من نقل کرد که هزار بار با خواظهار ندامت کردم که به چنین کشوری که چنین چنین نمایندگان دیپلوماتیک دارند منتسب می باشیم. یکی از اعضای قونسلگری سفارت از پسرک نو جوان که ظاهر زیبا دارد خواسته بود بیاید با او زندگی کند و او برایش همه چیز می خرد!! به او گفته بود من مجردم و چون فامیل ندارم برای من چای درست کن و چون من دیپلومات هستم تمام کارهای پناهندگی ات را هم درست خواهم کرد. پسرک نا پخته قبول کرده و به خانه اش رفته بود. پس ازدو شب زندگی با یک دنیا پشیمانی و سر خوردگی بر گشت و ماجرارا برای من نقل کرد. این روایت واقعی است و ما بخاطر حفظ آبرو و نام افغانستان ازپسرک خواستیم سکوت کرده و از این ماجرا بگذرد.
4 دسامبر 2007, 11:30, توسط اسلم بیگزاد
خانم کوهستانی محترم!
یک کم از خودتان و دروغتان خجالت بکشید. چرا این قدر دروغ؟!! مایه تاسف بسیار است. سفارت در لندن از دیر باز با مهاجرین افغان در تماس بوده است. کسانی که اینجا پناهنده می شوند می گویند که در افغانستان دولت افغانستان آنها را می کشد. حتی همین افراد به اصطلاح زیر سن همین را می گویند. خوب به نظر شما سفارت برای اینها که در نزد ادارهء مهاجرت انگلستان چنین ادعاهایی می کنند چه کار می تواند بکند؟!
برای کسانی که مطلع نیستند و مردم سادهء ما بسیاری از این گونه ادعاهای دروغ شاید موجب شبهه شود که در این سفارت ها چه می گذرد و چه هیولاهایی در این سفارت ها خوابیده اند که کسی خبر ندارد!
تا جایی که من دیده ام و به کرات به سفارت مراجعه کرده ام سفارت در لندن حد اکثر تلاشش همین بوده است که با سهل گیری زیاد حد اکثر کمک به مهاجرین در سایهء قوانین افغانستان صورت بگیرد.
من هم برای گرفتن تابعیت انگلستان احتیاج به ارائهء سند ازدواج داشتم و برای تصدیق ازدواجم به سفارت چندین مرتبه مراجعه کردم. اول بار که رفتم فقط پاسپورت خودم و خانمم همرایم بود و می خواستم که آنها ازدواج مرا تصدیق کنند.راستش وقتی که به من گفته شد آنها نمی توانند فقط با رویت پاسپورت تصدیق ازدواج به من بدهند عصبانی شدم. از راه بسیار دور آمده بودم و با چنان جوابی مواجه می شدم. اما مسول پذیرش به من توضیح داد که آنها باید در چهارچوب قوانین کشور کار کنند. و دقایقی موضوع را برایم تشریح کرد.در ضمن گفت برای سهولت در کار آنها با رویت اسناد فرزندانم و خانمم و شهادت دو شاهد می توانند تصدیق نامه ازدواج برایم صادر کنند. در همان لحظاتی که من در قونسلگری حضور داشتم جوانی دیگر هم آنجا حاضر بود. وی خواهان تصدیق هویت اش بود. ظاهراً وی 19الی 20 ساله نشان می داد. اما می گفت که 15 ساله است. نه تذکره داشت و نه کدام سند دیگری از افغانستان. اسنادی هم که وی برای قونسلگری ارائه می کرد یک کارت بود که نوشته بود سنش درست نیست(Age Desputed) و بسیار عصبانی هم بود که چرا سن و سال وی را تصدیق نمی کنند و چرا وی را آزار می دهند. فردی که با وی مصاحبه می کرد می گفت در صورتی که تذکره ات را بیاوری وی قادر است که سنش را تصدیق کند در غیر آن وی نمی تواند ولی جوان بسیار عصبانی و بر افروخته بود و نا سزا می گفت. به گمان من هر کشوری قوانینی دارد و در سایهء همان قوانین در مراجع اجراآت صورت می گیرد. ما وقتی توقع بیرون از دایرهء قانون داریم تبعاً خواستهء مان بر آورده نمی شود. بر آروده نشدن خواسته همان و بستن تهمت و نا سزا همان. ما مردم تا جایی که من دیده ام صبر و حوصله نداریم. اما بسیار تاسف آورد است که تهمت هایی این چنینی به کسانی زده می شود که هموطن ما هستند و در حد توانشان در خدمت هموطنان خود هستند.
خانم کوهستانی من فکر می کنم که جوانک برای تقویت پناهندگی اش آن "داستان" دروغ را درست کرده است. همانند همهء داستانهای دروغ پناهندگی که در اینجا از روی نا چاری ارائه می شود. و یا خود شما این دروغ را ساخته اید و این جای تاسف بسیار زیاد دارد. چون نحوهء ارائهء داستانتان دروغ بودن آن را نشان می دهد. در انگلستان کسانی که زیر سن هستند دولت برای آنها خانهء مفت می دهد و برایشان وکیل مجانی می گیرد و به خانوادهء آنها را می سپارد و یا تحت مراقبت سرویسهای اجتماعی قرار می دهد تا از وی مواظبت کنند و هفتهء 40 الی پنجاه پوند خرجی هم برایشان می دهد.در ضمن آدمهایی مثل شما هم وظیفه دارند که به آنها در هر امری کمک کنند و راهنمایی نمایند. اگر کدام مشکلی آنها پیدا می کنند در هر جایی که باشد حتماً به مراجع مربوط شما باید گزارش بدهید. خوب شما یا از این مسایل خبر ندارید و یک آدم مغرض هستید و یا اینکه با اینکه تحت تاثیر یک دروغ شاخدار قرار گرفته اید.
باید یاد آوری نمایم که تجاوز به افراد زیر سن در انگلستان جزایش حبس ابد است. و گزارش نکردن آن هم جزای سنگین دارد. خوب شما اگر حرفتان دروغ و تهمت نباشد کی جرات عدم گزارش را دارید؟ یعنی وظیفهء را که دارید به خاطر افغانستان برش پشت پا زدید! حتی به خاطر افغانستان به سفارت هم شکایت نکردید که چرا چنان دیپلماتهایی را در آنجا هستند؟!
سخنی باطل تر از این نخوانده بودم. ساختگی بودن تهمت شما عیان است اما تاسف من از حضور آدمهایی مثل شما در جامعهء افغانی مقیم انگلستان می باشد.
با احترام
اسلم بیگزاد
4 دسامبر 2007, 11:57, توسط جاغوری
سلام خانم راحله.
از واقعه ایکه راجع به آن نوجوان اتفاق افتاده،اگر وآقعآ درست باشد خودت نیز در جرم آن مردک دیپلمات نما شریک استی که پسر مظلوم را وادار به سکوت نمودید،در اروپا تشریف داری و خوب میدانی که تجاوز به یک طفل خورد سال چه جرم دارد؟سکوت برای برای چه؟برای اینکه آبروی دیپلمات به اصطلاح افغان از بین نرود...خوب میدانی که احمدالله دراروپا ملاسالاری و قوماندان سالاری نیست که (معذرت)بچه بازی را تایید کند چون طرف یک دیپلمات بیسواد است.عجیب دنیایکه انسانهای با سواد ما به این طرز تفکر مبتلا است...آبرو، حیثیت...آیا آن بچه مظلوم آبر و حیثیت ندارد که توسط یک خایین و دیپلمات وطنفروش مورد تجاوز قرار میگرد.وای بر حال این مردم وملت
4 دسامبر 2007, 12:14, توسط رضا حیدری از لندن
این یک دروغ محض است. عدم متناسب بودن ترکیب قومی و بعضی مسایل در سفارت ها ممکن باشد اما ادعای این خانم یک دروغ محض بیش نیست. باور کنید من از دیپلماتهای بیچارهء افغان خجالت کشیدم که ما در پشت آنها چه حرفها که نمی زنیم و چه تهمت ها که به آنها بار نمی کنیم. کسی که دروغ می گوید و کسانی که باور می کنند. شرم است. مسایل را با هم قاطی نکنید لطفاً.
4 دسامبر 2007, 13:34, توسط محمد شایق بغلانی
جناب اسلم بیگ !
از قراریکه لحن جوابیه ات نشان می دهد از نزدیکان سفارت و یا کارمند آن بنگاه معاملات می باشی واگر نه هیچ گاهی حرفهای خانم کوهستانی را به این شوهرد نمی کردی. خیال می کنی کار فوق (بچه بازی) در افغانستان بی سابقه است؟ مگر در همان سرزین در "قندهار" قوماندان معروف آن دیار با یک پسر به طور رسمی و طی یک میله کلان نکاح نکرده بود؟مگر بچه بازی در قندهار و بسیاری از مناطق شمال یک سنت و رسم دیرپای نیست؟ این دیپلوماتان هم زاده همان فرهنگ و سنتها هستند و چون از قضای روزگار دیپلمات شدند مگر تغییری در سرشت شان رخ می دهد؟راجع به قانونیت گپ زده ای؟ کدام قانونیت؟ در همین سفارت چنان دزدی و چپاول بیت المال رخ داده و می دهد که اگر بدانی موی بر بدنت راست می شود.این قانونیت است که نزدیک به 20000(بیست هزار)پاکستانی پاسپورت افغانی از همین سفارت صادر شده است؟؟ اگر قبول نداری بیا تادر سوت هال لندن کمیشن کاران سفارت را برایت نشان بدهم. پس اینهمه یک جانبه قضاوت نکن انتقاد و اعتراض حق هر فرد است اینکه شما بسیار دو آتشه از سفارت حمایت می کنی از دو حالت بیرون نیست یا مزد بگیر آن هستی یا کمیشن کارش و الا کمتر افغانی را در انگلستان پیدا می توانی که از این سفارت دل خوش داشته باشد.
4 دسامبر 2007, 13:49, توسط جاوید هراتی
رضا جان بخیالم روایتهای را که میگویند کبوتران هم از ترس بجه بازان قندهار یک بالشان را به حیث سپر در دم مقعدشان میگرند نشنیده ای؟ این خبر به نظر من هیچ جایش غیر واقعی نیست. این عادت درافغانستان رایج بوده و هست. مگر در همین سایت یکی دو روز قبل نخواندی که چگونه عده ای بچه های خوشگل و زیبا رو را به عنوان....نگه داری میکنند و به جانشان لباس زنانه می پوشانند و زنگ به پایشان می بندند؟ و... می کنند. اینها واقعیتهای این وطن است. خانم کوهستانی داستانش دور از واقعیت نیست.
4 دسامبر 2007, 14:15, توسط محمد شایق بغلانی
جناب اسلم بیگ !
از قراریکه لحن جوابیه ات نشان می دهد از نزدیکان سفارت و یا کارمند آن بنگاه معاملات می باشی واگر نه هیچ گاهی حرفهای خانم کوهستانی را به این شیوه رد نمی کردی. خیال می کنی کار فوق (بچه بازی) در افغانستان بی سابقه است؟ مگر در همان سرزمین در "قندهار" قوماندان معروف آن دیار با یک پسر به طور رسمی و طی یک میله کلان نکاح نکرده بود؟مگر بچه بازی در قندهار و بسیاری از مناطق شمال یک سنت و رسم دیرپای نیست؟ این دیپلوماتان هم زاده همان فرهنگ و سنتها هستند و چون از قضای روزگار دیپلمات شدند مگر تغییری در سرشت شان رخ می دهد؟راجع به قانونیت گپ زده ای؟ کدام قانونیت؟ در همین سفارت چنان دزدی و چپاول بیت المال رخ داده و می دهد که اگر بدانی موی بر بدنت راست می شود.این قانونیت است که نزدیک به 20000(بیست هزار)پاکستانی پاسپورت افغانی از همین سفارت صادر شده است؟؟ اگر قبول نداری بیا تادر سوت هال لندن کمیشن کاران سفارت را برایت نشان بدهم. پس اینهمه یک جانبه قضاوت نکن انتقاد و اعتراض حق هر فرد است اینکه شما بسیار دو آتشه از سفارت حمایت می کنی از دو حالت بیرون نیست یا مزد بگیر آن هستی یا کمیشن کارش و الا کمتر افغانی را در انگلستان پیدا می توانی که از این سفارت دل خوش داشته باشد.
4 دسامبر 2007, 16:48, توسط اسلم بیگزاد
آقای بغلانی صاحب. من هم مثل شما سالها است که ساکن لندن هستم و هیچ نسبتی با سفارت ندارم و کسی را هم آنجا نمی شناسم و حتی در یک جلسه هم دعوت نشده ام و نرفته ام و انتظار دعوت هم ندارم و از اینکه دعوت نشده ام نا راحت هم نیستم اما حق را با نامه نگاران این طومار می دهم که از دولت خود انتظار داشتبه باشند و برای بهبود امور عریضه پیش کنند و از نا بسامانی ها شکایت کنند.
من سابقهء کار دفتری دارم و خصلت مردم خودم را هم خوب می شناسم. من سالها است که می شنوم از همین سفارت پاسپورت در برای پاکستانی ها داده می شود اما تا اکنون من یک نفر را شخصاً ندیده ام که پاسپورتی از همین سفارت گرفته باشد. قبلاً هم تبلیغ می شد و فعلا هم همین تبلیغ می شود.
اگر خودت 20000 پاکستانی را می شناسی که پاسپورت افغانی گرفته است می توانی یک کاپی از آن همه پاسپورت را جهت افشای مامورین فاسد به کابل پرس? روان کنی تا چاپ شود و قضیه معلوم گردد. در غیر آن ادعای شما متاسفانه وزنهء زیادی نمی تواند داشته باشد.
در همه جای دنیا پاسپورت جعلی درست می کنند. از پاسپورت انگلیسی گرفته تا امریکایی، فکر نمی کنید پاسپورت افغانی را هم جعلی می شود در بازار سوتهال درست کرد و به نام سفارت فروخت؟ با یک تیر دو نشان.
من به عنوان یک هموطن که خودم کار اداری کرده ام و از خلوص نیت هم بوده است، دیده ام که بیشتر این تبلیغات از روی ناکامی در جهت انتظار کار غیر قانونی است.
مردم ما وقتی از یک اداره نا امید رفتند، شروع به تبلیغات می کنند. من شیده ام که گاهی از کار سفارت شکایت شده است. اما از کدام کار؟ مثلاً آنها تذکره اش را تصدیق نکرده اند. یا درایور لیسنس شان را و ... . یک سوی قضیه این است. سوی دیگر قضیه این است که چرا آن تذکره و درایور لیسنس تصدیق نشده است؟ یک مامور باید یک سند اصلی را تصدیق کند یا جعلی را؟ من همان روز شاهد این قضیه بودم. همان پسر زیر سن استدلالش همین بود مگر شما اینجا برای خدمت به مردم نیستید؟
من اگر در بیرون داستان آن جوان را می شنیدم، حتماً حق را به وی می دادم. چون نمی دانستم که در آنجا چه گذشته است و وی هم به خاطر اینکه کارش نشده بود حتما نا راض از آنجا می رفت و داستان را آن گونه که خودش می خواست تعریف می کرد. اما بیایید از خودمان بپرسیم ممکن آنچه که ادعا می شودواقعیت نداشته باشد. این سوال کردن هیچ از ما چیزی نمی کاهد. یکبار آن ادعا را به دقت بخوانید و خود را در ظرف مکانی اینجا قرار دهید و از به قضاوت بنشینید و ببینید که چقدر این امر می تواند ممکن باشد. حالا در مورد سفارت نی، در مورد یک فرد افغان دیگر.
می ماند ادعای مضحک بچه بازی. من در پیام قبلی ام توضیح دادم که پیام آن خانم که ممکن است حتی پیام خود شما باشد، پایهء منطقی ندارد و به ساده گی دروغ بودن آن معلوم می شود. من برای دفاع از یک حقیقت بدیهی و آن هم از روی حرفهای خود آن به اصطلاح خانم، یا آقا، نظرم را به خاطر تهمت نزدن بیهوده به دیگر هموطنان خود گفتم. حالا شما می گویید که یا از بنگاه معاملات می باشم و یا از از نزدیکان آن! حرف من چه ربطی به این مسایل دارد؟ من از نظر منطقی حرف آن خانم را که یک تهمت نا روا در حق هموطنان دیگر ما که در یک اداره کار می کنند زده است نقد کرده ام. مگر این خانم زنده نیست؟ خوب بیاید با پیش کشیدن همان بچهء زیبا! حرفش را ثابت کند. لاقل نام و نشانی موسسهء خیریه اش را بگوید. کسی که اینجا وی را نمی تواند تهدید کند یا بکشد.
آقای محترم من هم در لندن هستم و شما هم. باور کنید در طول این سالها من که آدمی هستم اجتماعی نشنیده ام که کسی گفته باشد در سفارت کسی به خاطر ارائهء خدمات از من پول اخذ کرد. چرا حقیقت را نگوییم؟ از حرف هوایی و دروغ چه نصیب ما می شود؟
بله من از کار سفارت دفاع می کنم و دفاع من منطق هم دارد. اما از سخنی که پشتیبانی منطقی ندارد و می خواهد لباس حقیقت بر تن کند باید دوری جست. من از عملکرد سفارت به عنوان یک ارگانی که می تواند بیشتر از این مفید باشد انتقاد دارم. اما از حرف های کوچه و بازار که بیشتر از روی نا آگاهی است پشتیبانی نمی کنم. به شما هم توصیه می کنم به جای شنیدن آواز دهل از دور سری به سفارت بزنید و یا به رفقایتان در سوتهال تا حقیقت بیشتر نصیبتان شود.
با حضور در راهرو یک اداره نمی شود در مورد کل آن قضاوت بی طرفانه نمود.
در مورد قانونیت هم با توجه به تجربهء خودم و اصرار بی پایانم و دلایل آنها مطمئنم که قانونیت جاری و ساری است.
با احترام
اسلم بیگزاد
4 دسامبر 2007, 17:43, توسط مثلاً نامم همان خانم راحله يا آن بچه گك!
گروهي از دوستان و هم پياله ها، جمع مي شوند و مطلبي مي نويسند تا هدف سياسي شان برآورده شود. آنان به راست و دروغ كار ندارند، تير به هدف مي زنند!
گروهي ديگر به شمول گروه قبلي پيام مي گذارند! گاهي دروغ، گاهي راست. حالا اين خانم كه در آغاز، قضية پسر بچه را پنهان كرد كه افغانستان نشرمد، حالا چرا آن را انترنتي مي سازد؟ كدامش بهتر بود كه پسر بچه با سر و صداي كم، به حق خود دست مي يافت يا اين كه در انترنت هم آبرو برود و هم پسر بچه چيزي نيابد.
دروغي از اين بزرگتر نمي شود گفت!
برويد كار تان را كنيد، هر كس شك و ترديد دارد مي تواند برود سفارت را ببيند و حتي وزارت خارجه را! اين سياسي ها، خون مي نوشند به جاي شراب، و حلالش مي دانند!؟ گوشت آدم مي خورند به جاي خوك، و حلالش مي دانند!؟ دارايي ملت را مي دزدند به جاي اخذ معاش در بدل كار، و حلالش مي دانند!؟ مگر باكي دارند كه بيايند و خود را براي لحظه يي زن جور كنند و قصه يي دروغ را هم بنويسند؟
5 دسامبر 2007, 10:35, توسط بغلانی
جناب بیگزاد!
آفرین به این دفاعیه آتشین از سفارت!!خوب نان و نمک را حلال میکنی!چون تصمیم گرفته ای که بگویی سفارت بهترین جای دنیا و پاکترین ان می باشد مجادله در این باره راه به جای نخواهد برد. چونکه تو یقین داری بر صحت کارهای انجام شده از سوی سفارت و یقین تنها کسانی دارند که خود از کرده خودمی گپ زنند نه فرد دیگری ! پس بهتر بود دفاعیه ات را از طرف سفارت می نوشتی تا همه می فهمید که باالاخره سفارت هم آدمهای دارد که از خودشان بهتر و اتشینتر دفاع می کنند.موفق باشی با همان سفارتت.
6 دسامبر 2007, 10:11, توسط بیگزاد
آقای بغلانی یا همان راحله کوهستانی محترم. حتماً باید مثل شما دروغ گفت و یا تهمت زد تا در قطار شما آدمهای خوب حساب گردم؟ یقین من نسبی است و من فقط گفته ام که اگر این خانم اینقدر وطن پرست است آدرس سازمان خیریه اش را بدهد و من خودم داو طلب کمک به آن کودک و حیثیت نماینده گی دیپلماتیک کشور خواهم شد و با کمک دیگر هموطنان آن دیپلمات خاطی را به جزای عملش خواهیم رساند. در غیر آن به هموطنان خود که برای خدمت به این کشور آمده اند به خاطر عفده های حقیر تهمت نزنید و کمی کرامت انسانی و شرف و عزت دیگران را مد نظر بگیرید. من احمق هم نیستم که عقلم را در اختیار یک "تهمت" بی مورد و واهی بگذارم و هموطنانم را حتی اگر از آنها خوشم هم نیاید با چنین بی حرمتی و تبلیغات چهرهء بد از آنها در نزد مردم ترسیم کنم. این کار آدمهای مریض است و من شکر خدا هنوز در این شهر مریض پرور مریض نشده ام. بله از سفارت در مقابل همین منطق شما با قاطعیت دفاع می کنم و جای دفاع هم دارد مگر اینکه خلافش ثابت شود آن موقع با شما خواهم بود. برای ادعای شما که حتما باید از آن سفارت باشی تا این گونه از آنها دفاع کنی، والله من حیران مانده ام! چه ملت پر منطقی هستیم ما! من از هموطنانم دفاع می کنم عزیز آیا این امری است غریب و در مخیله و روان پریشان ما ممکن نیست؟؟
اگر اطمینان نداری قراری بگذار هم را ببینیم تا رو سیاه شود هرکه در او غش باشد! مدارکت را هم بیاور جناب بغلانی.
4 دسامبر 2007, 07:56, توسط جواد صمیمی
سفیر افغانستان در لندن اصلا در سن وسالیکه کار بتواند نیست. من در مجلس دیدم کا با کمک افراد دیگر راه می رفت و شاید اگر اشتباه نکنم نزدیک 85 الی 90 سال سن دارد. مگر در مملکت قحط الرجالی آمده؟
4 دسامبر 2007, 09:48, توسط عبدالخالق رهجو
خیلی دیر خبر شده اید. وضعیت این دکانهای که موسوم به سفارت هستند ازقدیم و ندیم همین طور بوده است. ولی یک گلایه شدید ازوزیر کنونی این است که چرا اینقدر در برابر این واقعیتهای مسلم تسلیم طلبانه بر خورد می کند. چرا تا این حد آله دست عده ای قبیله گرا و تنگ نظر قرار گرفته است؟ ازکامران میر هزار هم تشکر که با پخش این گونه مطالب جاندار واقعا ملی و آزاد اندیشانه بر خورد می کند.
4 دسامبر 2007, 10:02, توسط عبدالمو منین متین
کامران میرزهزار سلام
درود با پخش این مطالب همه را در جریان واقعیتهای تلخ افغانستان قرار میدهی.چیزهای که در این نامه تذکررفته است واقعیت دارد.تبعیض و تعصب بیداد می کند.
4 دسامبر 2007, 10:12, توسط سلیمان
سفیر افغانستان در لندن چندین سال قبل که معین سیاسی وزارت خارجه بود بیشتر اوقات مریض بود و تکلیف داشت. بعد از یک دوره سفیری در مصر، نمی دانم روی چه ملحوظی بازهم هنوز ایشان باید سفیر باشند؟
آقای سپنتا براستی گماردن اشخاصی مانند آقای شیرزوی که بیشتر وقتش را در پیش داکتر و شفاخانه و به استراحت می گذراند بحیث سفیر کشوری جنگزده که برای بازسازی به نیروی جوان، فعال و پرانرژی ضرورت دارد آنهم در کشوری مثل انگلستان خیانت به ملت و کشور نیست؟
4 دسامبر 2007, 10:48, توسط عارف ، قره باغي
درخانواده من ، همواره يك اختلاف نظر در باره افغانستان وجود داشته ودارد . آن اختلاف نظر اين است كه :
من به اين باور بوده وهستم كه ما بايد دربرابراتفاقاتي كه در كشور ما به وجود مي آيد بي تفاوت نباشيم واز اوضاع واحوال اين مملكت آگاه وباخبر باشيم . بايد بدانيم كه چه كسي باچه اعتقاد ي رئيس جمهور يا وزير كشور يا وزير خارجه و ...غيره مي گردند ، براي من خيلي اهميت داشته ودارد. زيرا من به اين باور هستم كه شناخت واطلاع داشتن از مسؤلين مملكت ومخصوصاً اعتقادات وتفكرات آنها وكارهاي كه براي مردم انجام مي دهند مي تواند در اصلاح رفتار آنها مفيد وموثر باشد . در عصري كه ما زندگي مي كنيم شاخص فرهنگ ، اطلاعات وارتباطات است وما با آرا ونظر خود مي توانيم سرنوشت آنها را تعين نمايم .
اما ساير اعضاي خانواده مي گويند : خواب ديدي خير باشد . جامعه وكشور ما باساير كشورهاي دنيا متفاوت است . در اين جامعه كسي به دمكراسي ، آزادي ، يا حاكميت قانون ، ويا احترام به حقوق شهروندي باور واعتقاد ندارند . بنا براين حرفهاونظر ما كوچك ترين تاثير به موقعيت شغلي وكاري يك مسؤل مملكتي نمي تواند داشته باشد . همچنين اكثراعضاي خانواده به اين اعتقاد زندگي مي كنند كه :افغانستان نه تنها نمي تواند مايه سرافرازي وافتخار ما باشد بلكه مايه شرمساري ما در دنيا گشته است . در كشور ما به جز اختلاف ، جنگ ، اختلافات قومي ، مذهبي ، گروهي ، سياسي ، وهزاران موارد ديگر مثل نسل كشي ونديده گرفتن حق وحقوق انساني وسواستفادههاي فراواني وجود دارد . پس بايد ما بدنبال راه هاي ديگري براي زندگي كردن وافتخار آفريني باشيم . بايد به دنبال ارزش هاي ديگري در جاي ديگري باشيم نه درافغانستاني چطور ..... چكار شده .
به قضاوت آنها گوش مي كنم ! وبعد سكوت مي كنم وچيزي نمي گويم ! كمي به خود مي انديشم وسؤالي از خود مي پرسم ، افغانستان چه چيزي به اينها داده است .؟ در حالي كه بزرگترين افتخار اكثر انسانهاي دنيا هويت ملي آنها است اما اينها چرا نمي توانند به هويت ملي خود افتخار كنند . چه كسي مقصر است ؟ آيا روشنفكراني مثل جناب دكترا سپنتا ؟ ياطالبان؟ وياساير مسؤلين مملكتي ؟ وشايد هم باورها واعتقادات غلط اين جامعه ؟ زيرادراين مملكت خيلي از انسانها با فرهنگ واعتقادات غلط زندگي مي كنند و انساني نمي انديشند وبه انسان وحق وحقوق آنها به ديده احترام وانساني نگاه نمي كنند و گرفتار سنتهاي قومي احمقانه هستند .
دوستان عزيز: نه تنها دركشورهاي كه شما از آنها اسم برده ايد بلكه درساير كشورها مثل نمايندگي دركشور ايران ، خدمت به مردم نكرده است . سفارت افغانستان در ايران بانگاه پول شويي براي افراد وكارمندان خود بوده است . 99% از مهاجرين سفارت افغانستان در ايران را نمايندگي رسمي خود نمي دانند وبه اين باور واعتقاد اند كه كارهاي آنها هيچ وقت مشكل مهاجرين را حل نكرده است . نه در اين دوره ونه در هيچ دوره ديگر .
4 دسامبر 2007, 10:54, توسط نور محمد غزنوی
نژاد پرستی در اروپا یک جرم آشکار است. هرکس به این عمل ضد انسانی مبادرت ورزد به حکم دادگاه مجازات مناسب خواهد شد. اما بیاو ببین در افغانستان چه خبر است؟؟؟ هرکس غلظت نژاد پرستی اش قوی تر ازهمه باشد از امتیاز سفیری یا دیپلومات شدن برخوردار میگردد!! دلم به حال وزیر میسوزد که چگونه خودرا در ازای پست وزارت از همه جریان تفکر ، نو اندیشی و عدالتخواهی تجرید نمود. وضعیت سفارتهای افغانی واقعا تکان دهنده است. کافیست فقط یکبار کسی به طور سرزده از آن خبر گیر شود که چه میگذرد.
4 دسامبر 2007, 13:40, توسط بهمن اندرابی از کانادا
با سلام .
پنج سال در ماسکو بودم . اعضای سفارت با جنرال غلام محمد پشتون خلقی رییس مرکز کاری افغانهای سواستوپول ماسکو و رافایل مافیای ماسکو ، ترافیک مواد مخدر را در دست دارند . عبد التواب آصفی با میلیون ها دالر فرار کرد . قونسل سفارت غلام سخی غیرت از هرات است با یک گروپ هراتی هایش مانند پرویز آرزو از هرات و دیگران مدت دوازده سال است که امور سفارت را در قبضه دارند . کنون که وزیر خارجه از هرات است ، پایه سخی غیرت و دیگران طوس است . اکثر اینان قبلا مامور دولت نبوده توسط سخی غیرت مقر شده اند . سخی غیرت با مشاورین روسی به کابل آمد و مدتی کارمند تهیه مسکن بود . رشته اش خانه سازی است و از دوازده سال به اینطرف قونسل سفارت است . مربی داری مربا بخور .
4 دسامبر 2007, 13:42
در لست سفرا و نمايندگي هاي افغانستان ظاهر طنين را پشتون معرفي كرده ايد در حاليكه مادر ايشان از پنجشير و پدر ايشان از مردم كوهستان شمالي ميباشند و فعلاً پدر و مادر آقاي طنين در شهر Tours در فرانسه زندگي ميكنند و از مليت تاجيك ميباشند . جواد مجيد
4 دسامبر 2007, 13:58, توسط کریم
جواد جان مجید
ظاهر طنین درست است مادرش پنجشیری است ولی پدرش ازپشتونهای صافی کوهستان است.قوم صافی از جمله قبایلی است که بسیار با فارسی زبانان مختلط شده و خصوصیات ظاهری آنان به فارسی زبانان شباهت های زیادی دارد.از این خاطر خیال کردی چون مادرش از پنجشیر شد خصوصیت پدری اش زایل می شود. در شمالی تعداد قابل ملاحظه ازبرادران پشتون زندگی می کنند که به زبان فارسی بسیار روان و خوب گپ میزنند.در قره باغ شمالی و در استالف و.....
4 دسامبر 2007, 20:36, توسط Rostam
Well, if in a country like Afghanistan we see someone abusing/trying to abuse children, and we keep quite, obviously we can have a good excuse of SECURITY. But doing so in a country like UK is ridiculous and act of cowards. My massage to Mrs/Mr Rahila Kohistai is this. Now that you spook about this incident on the internet, it automatically contradicts your claim of keeping embassy’s honor. So if you are a real Afghan woman/man or at least human being, then contact me to arrange an action plan to fight for poor child that you know and to fight for the replacement of sick people in our embassy. We will keep informed Kabulpress readers of the progress. And if you don’t contact me about this case, then you are one of the dirtiest people on the planet or member of shora-e-nezar (the thieves) group.
You can contact me on my email address that is:- rostamarzo yahoo.com
And finally I want to request Mr Kudos Talash not to address me since his writings and way of writing is very cheap.
5 دسامبر 2007, 06:08, توسط رستمی
آقای رستم خان
تو غلط زیادی نکن و به تو امور سفارتها ربطی هم ندارد و کسی تو را آدم هم حساب نمی کند. اگر راحله کدام مشکلی دارد خودش با سفارت در تماس شود و مشکل را مطرح کند. تو کی هستی؟ شورای نظار یعنی چه؟ یک ذره جهل و عصب را کنار بگذارید. شورای نظار شورای نظار! از خودتان خجالت بکشید. شورای نظار اگر نمی بود امروز وضع کشور مثل صوبه سرحد بود. در ضمن این مسایل چه ربطی به شورای نظار دارد؟ و بسیار اکت آدمهای با سواد را هم ننما. خودت که نه فارسی یاد داری نوشته کنی و نه پشتو از همو فاشیستها آفغانستان ندیده هستی که افغانها به آدمهای مثل تو نیاز ندارند. شورای نظار اقلاً از افغانستان است و فرهنگ کشور خود را دارد. امروز اگر در سفارت یک هموطن از یک گوشهء افغانستان است فردا شاید از اعضای شورای نظار باشد. و این حق مردم افغانستان از هر قوم و قبیله ای است که در مقامات اداری کشورش خدمت کند.
5 دسامبر 2007, 01:40, توسط احمد ضیاء طلوع
در سفارت افغانستان در تهران هم همین وضع است و یک چیز جالب و دردناک اینکه در کشوری که تمام اشتراکاتش با ما از طریق زبان فارسی است، از زمان روی کار آمدن حکومت کرزی همیشه سفیرهای افغانستان از میان دوستان پشتون انتخاب شده اند ... دلیلش را هم که احتمالا همه می دانند.
5 دسامبر 2007, 12:06
آیا کسی هست که شهر تورنتو را هم ببیند و سوالی از داکتر سپنتا نماید. یعنی قونسلگری افغانستان در شهر تورنتوی کانادا. او که همیشه داد از شایسته سالاری میزد ولی به زور بالا به یکبارگی آقای قادری را جنرال قونسل تعیین نمود.
شخصی که در وزارت خود خیلی ناکام بود و نتوانست یک بخش از وزارت را اداره کند به دلیل مریضی یا تکلیفی که داشت ( میگویند اعصاب خود را از دست داده است و فعلاً زیر تداوی میباشد) به حیث جنرال قونسل معرفی شد در شهری که افغانهای چیز فهم و مطبوعات افغانی کم نیستند.
در روز فاتحه ظاهر شاه این آقای حبیب اله قادر نتوانست حتی چند سطر را از روی خط بخواند و همه میخندیدند که این یک وزیر بود و فعلاً جنرال قونسل.........
در قسمت پول باید متذکر شد که این قونسلگری از زمان وزارت داکتر سپنتا تنها به پول نقد اکتفا مینماید و همیش برای مراجعین توصیه مینمایند که تنها پول نقد بیاورید.
مردم تورنتو این شخص را با داکتر جاهد همراه جنرال قونسلی قبلی مقایسه مینمایند و میگویند خدا کفن کش قبلی را ببخشد که فعلاً این جنرال قونسلی تنها به یک قوم تعلق دارد.
5 دسامبر 2007, 22:42, توسط Rostam
Dear Mr Rostami!
I would like you to understand few things. First of all human beings and animals can be recognized from the way they write and speak or acts, let our dear readers make this judgment between me and you. Secondly I want to say that my computer hasn’t got Farsi or Pashto fonts therefore I can’t write Farsi. Also if you don’t believe me, go to embassy and foreign ministry’s website and find news about my claim in Feb 2007, if you found this report then please believe that most members of shora-e-nezar are thieves. Furthermore, my friend shora-e-nezaries escaped like Indian monkeys when Kabul was attacked by Taliban, and what we and shora-e-nezar have now is only thanks to B52 and Bush. Finally I should say that Afghan embassy for us there and we do have right to watch or monitor their activities. Suppose you are right, then why you are writing regarding this issue to kabulpress or reading articles regarding this matter.
Please think deeply
6 دسامبر 2007, 09:39, توسط رستمی
آقای رستم خان!
اکثر کمپیوترهای که از سال 2000 به بعد تولید شده اند در خود سیستم فونت فارسی و عربی دارد و به آسانی می شود آن را فعال نمود. ثانیاً برای کسانی مثل تو، که عقلشان در نژادشان و یا حزبشان است بهتر از این نمی شود سخن گفت. در منطق کسانی مثل تو، هر کسی که از قبیلهء شما نباشد و تاجیک باشد(و یا از قومی دیگر) از شورای نظار است( و یا اگر هزاره باشد شیعه است و جاسوس ایران) و دزد! می خواهم این نکته را برای عقل های موشی شما روشن کنم که این منطق ریشه در عدم فهم، عدم بردباری، عدم پذیرش دیگران، خود بر تر بینی کاذب، قضاوت وارونه و پستی جایگان اندیشه و عدم شناخت کشور خود دارد.در لیستی که انتشار یافته است نمونهء از ادعای غصب مناسب توسط شورای نظار به مشاهده می رسد! منظور شما از شورای نظار همیشه اشاره به تاجیکان است. بله من تاجیک هستم و به شورای نظار افتخار می کنم. شورای نظار بر علیه تجاوز روس جنگیده است و بهترین مبارزان کشور بر ضد قوای شوری در کنار دیگر مجاهدین در دیگر جاهای افغانستان و دیگر اقوام افغانستان شورای نظار بوده است. شورای نظار در مقابل عوامل پاکستان در فردای پیروزی مجاهدین و تک روی آنها مقاومت کرده است و خواهان تغییر بافت سیاسی و مشارکت مردم در قدرت شده است و این از نظر انسانی از لحاظ مشارکت اقوام در حیات سیاسی کشور یک گاک به جلو بوده است. شورای نظار در جنگ های کابل مرتکب اشتباهات زیادی شده است و این اشتباهات فقط ناشی از سیاست های مقطعی غلط شورای نظار نبوده است، بلکه عوامل متعددی و جناح های مختلف در سیاست و مشی خویش دچار اشتباه شدند. شورای نظار در مقابل تجاوز پاکستان از طریق طالبان بر افغانستان مقاومت نمود و با کمک دیگر احزاب و اقوام سالها در برابر ماشین جنگی طالبان و پاکستان و القاعده ایستادگی نمود که اکنون اگر یک ذره چشم بصیرت داشته باشید می بینید که همین دولتی که فعلاً ما داریم جمع هزاران نیروی خارجی با تمام تجهیزات در مقابل طالبان و القاعده در مانده شده اند! و از برکت همان مقامت بوده است که شهرها از دست طالبان خارج شد و دولت جدید تشکیل شد وگرنه هنوز شما باید منتظر می بودید کی طابان از بین می رفتند تا باز شعق قدرت مسحورتان می کرد.
شورای نظار یکی از عوامل قوی در به وجود آمدن نظام جدید بوده و هست و خواهد بود. شورای نظار از تمامیت ارضی افغانستان در کنار دیگر نیروها و اقوام دفاع نموده است و شریک در افتخارات تاریخی هم دوران جهاد و هم مقاومت است. البته این مفاهیم برای شما عزیزان طالب و به قول داکتر صاحب سپنتا "شبه فاشیست"کهای رمانتیک فهمش یکی دو قرن دیگر کار لازم دارد و باکی هم نیست که چه می گویید. از دید من آمدن و رفتن مامورین دولت افغانستان در همهء سفارت ها امری است عادی و برای خدمت به مردم. و مهم نیست که مامورین ازبک باشد و یا هزاره و یا پشتون، اما برای روان های نژاد پرست شمردن تعداد هم قومی هایشان و تنفر از کسانی که از تبار آنها نیستند میزان منحنی خشنودی و یا عدم خشنودی آنها را از وضع نشان می دهد. البته این تفاوت دارد با خواست برابری که یک تعداد از هموطنان خواهان آن هستند. برابری در برخورد با آنها و شرامت آنها در مسایل کشوری.
خدمت شما ارجمند عرض شود که در وزارت خارجه به اندازهء کافی شورای نظاری(تاجیک) است و خواهد بود.
6 دسامبر 2007, 14:06, توسط اسفندیار
آقای رستمی جان خیلی کوشش کرده ای خودراروشنفکر نشان دهی اما به خطا رفته ای!
من هزاره هستم و کاری به قضاوت آقای رستم ندارم و با ایشان هم موافق نیستم ولی ازشما رستمی عزیز و مدافع تساهل و تسامح چند سئوال دارم:
همین شما نبودید که پس ازرویکارآمدن دکتر سپنتا زمین را به آسمان و آسمان را به زمین می زدید؟؟ اززبان و قلم دوستان شورای نظار شما مگر در دفاع از جایگاه قومی تان در وزارت و سفارتهای افغانستان دهها مقاله علیه دکتر سپنتا نوشته نشده است؟ ازدید شما به هیچ وجه قابل قبول نمی باشد که سفارتخانهای افغانستان ازتسلط شورای نظارخارج گشته است. این از نوع بر خورد و واکنش شتاب آلود تان در روزهای نخست و سپس رای عدم اعتماد تان در پارلمان افغانستان به ایشان ثابت شده است . زیاد خودرا روشنفنکر و دارای خوی بردباری نشان ندهید شما را همه در افغانستان به اوصافی که لازم است شناخته اند. به دیگران هم حق دهید تا مطالبات خودرا بیان کنند اینکه به مطالبات مشروع دیگران انگ نژاد پرستی میزنید خود دلیل آنست که مانند فاشیستانی که ادعای نزاد برتر دارد و افغانستان را متعلق به خود می داند همانسان فکر می کنید.این ادعای مضحک انهاست که همیشه در برابر حق طلبی دیگران اتهام نژاد پرستی می زنند. کافیست در همین لیست نگاهی بیافگنید و بیبنید که ازدید مبارکتان این آرایش نژادی قابل اعتراض هست یا نه؟ مگر در افغانستان بغیر ازشما و اون برادر بزرگتر تان، دیگران لیاقت و اهلیت سفارت را ندراند؟ چرا ازشروع پروسه بن تا کنون هر روزیکه میگذرد شما زمین و زمان را به باد انتقاد واعتراض می گیرید و واویلایتان گوش فلک را کر کرده است؟ چرا درآنجا برایتان جابجایی پستهای دولتی مهم نیست و به قول تان بگذار امروزیکی برود فردا دیگری بیاید و این پروسه طبیعی روان باشد؟ مگر دیگران حق ندارند بگویند باید تبعیض و تعصب ازبین برود؟ مگر هزاره و ازبک و...حق ندارند در سفارتهای افغانستان مقرر شوند؟ این چه ربطی به نژاد باوری دارد؟ چرای هزاره و ازبک اگر حق مشروعش را مطالبه نمود باید نژاد گرا باشد اما دیگران که که دوصد و پنجاه سال به صورت تک قومی بر همه حکومت کرده و دیگریش حتی کرسی ریاست دولت را با خود به کجا ها که نبرده نژاد گرا نیستند؟ جان برادر اینقدر تند نتاز نژاد گراها و نژاد پرستها در افغانستان معلومند.ما در افغانستان خواهان مشارکت عادلانه هستیم نه خواستار زیاده طلبی و نه هم حاضر به پذیرش کمتر ازآن.در مود ایران چیزکی گفته بودی که دیگران اینگونه قضاوت می کنند من برایت سند دارم که شما از همه بیشتر در مظان آن اتهام قرار دارید. برو این لینک راکه ارگان سپاه پاسداران ایران است بخوان تا بفهمی که چگونه عمق روابط.... بزرگان تان را روشن ساخته است:
http://www.tabnak.ir/pages/?cid=1911
6 دسامبر 2007, 15:57, توسط رستمی
دوست گرامی جناب اسفندیار!
به نظرم اصلاً به پیام من توجه نکرده اید و یا اصلاً آن را تا آخر نخوانده اید. من هم عین حرف شما را زده ام. آقای رستم هرگاه که شورای نظار می گوید منظورش تاجیکان هستند و از اینکه آنها را مثلاً در جایی کمتر می بیند احساس شور و شعف برش دست می دهد. این گونه شور شعف از ندیدن دیگر اقوام اگر در بیان من است حق با شماست اما من فقط همین طرز دید را نقد کرده ام. فکر می کنم شما پیام مرا به دقت نخوانده اید. لطفاً یکبار به دقت بخوانید و اگر منافاتی با گفته های من و خودت مشاهده کردید حاضرم روی آن با شما بحث کنم. دو نکتهء که شما بر جسته کرده اید یکی حق ندادن به شما و مطالبات مشروع و دیگری روابط بزرگان ما با دولت ایران:
دوست گرامی من در عین اینکه با تمام مطالبات شما موافقم و با شما هم نظر هستم اما از کج بحثی و کج فهمی شما سخت حیرانم. من چه می گویم شما چه می گویید؟ مگر من در سطر پایانی از خواست برابری دفاع نکرده ام؟ مگر آن را از موارد دیگر تفکیک نکرده ام و آن را سخنی از جنی دیگر ندانسته ام؟
من کی از "عمق روابط" هزاره ها با ایران سخن گفته ام که شما می خواهید عکس آن را ثابت بسازید؟ چیزی را که من گفته ام این است در نزد یک عدهء که افغانستان را مال خودشان می دانند اگر تاجیک باشی حتماً تورا عضور شورای نظار می دانند (و یا اضافه کنم که عامل ایران و یا روسیه و هند و ... )و اگر شیعه یا هزاره باشی در نزد همان متولیان اصلی افغانستان!( منظورم طیف قومگرا است که تعدادشان کم است اما قدرتشان زیاد) عامل ایران. این حرف من کجایش به مذاق شما بد خورده است؟ همچنان من از روابط با ایران هیچ انکار و شرمی ندارم. دولت استاد ربانی روابط بسیار نزدیکی با ایران داشت و از ایران اسلحه می خرید و کمک تسلیحاتی هم در دوران مقاومت دریافت می کرد. در آن سایت مثلاً چه چیزی بیشتر از این می گوید (که حتی کمتر هم گفته است)؟ اما من بر خلاف شما از این خجالت نمی کشم. روابط و نزدیکی بین هزاره ها و ایران امری سری و پوشیده نیست. یک امر طبیعی است. اما این روابط در چارچوب فرهنگی به معنای وابستگی به کسی نیست. بسیاری از ملت ها و دولت ها با دیگر ملت ها و دولت ها نزدیکی دارند. وقتی این روابط شکل طبیعی و تاریخی دارد، چه کسی می خواهد آن را نا بود و انکار کند؟ آیا هزاره ها این روابط را به قیمت وابستگی به ایران دارند و یا شکل طبیعی مراودهء دو ملت با منافع تعریف شده و جداگانه در عرصهء سیاسی است؟
من منظور شما از ثابت شدن مواضع شورای نظار برای "وی" را نفهمیدم که چه مبنا و منظوری دارد.
سخن آخرم هم همین است که من حرفهای آن اعلامیه را قبول و تفکر در پشت آن را قبول دارم و آن مطالبات همه بر حق است. اما از سخنان عتاب آلود و تهمت آلود شما در این همسخنی که من داشته و دارم حیرانم.
6 دسامبر 2007, 17:11, توسط اسفندیار
دوست و برادر عزیزم رستمی!
اگر واقعا دیدگاهت همانی است که در کامینت دومی درج کرده ای، من تمام حرفهایم را پس می گیرم. من هم موافق دیدگاهتان هستم. اما پیام اولت بخیالم از عصبانیت رستم نکاتی داشت که با این سخنان دلنشینت کمی تفاوت داشت.بگذریم همین و بس :
میان ما وتو صد درد مشترک باقیست
ترا به خود ز چه بی اعتماد می نگرم؟
6 دسامبر 2007, 21:34, توسط Rostam
Dear Rostami!
Since I don’t have anything to do for few days, therefore I’m writing back to you. It doesn’t mean that you claims are discussable, they are just yours and your notorious group’s the thieves) and too far from reality. Just want to tell (you that I’m not Tajik, Pashton, Hazara, Uxzbek or Baloch. I belong to another minority group in Afghanistan, and the reason why I don’t want to tell you its name is that you are very nasty person and might say something nasty to my race as you are telling me. Plus please do NOT try to call shora-e-nezar (the thieves) representative of our Tajik brothers since Tajiks are not cheap, thieves and criminals like them. Sorry for not continuing discussion with you but will look forward for your better and realistic writings and then we will see.
8 دسامبر 2007, 03:20, توسط رستمی
آقای رستم خان!
خودت در آن سویه نیستی که من بحث شورای نظار و یا هر بحث تاریخی دیگری را پیش بکشم. منطقی که دنیا را سیاه یا سفید می بینید، چه در عرصه اندیشه باشد و یا اجتماع به نتایج مطلقی مثل شما می رسد. این ذهن کودکانه و نا بالغ، مثلاً می بیند هرکه در شورای نظار است دزد است و یا هرکه پاکستانی است دشمن است و یا هرکه ایرانی است چنان است و یا هرکه پشتون است ... . تو که هنوز نه عقلت به آنجا قد می دهد و نه سنت نمی دانی همینها که دزد می گویی بسیاریشان بهترین جنگهای چریکی در تاریخ را انجام داده اند و بهترین مبارزان در دورهء اشغال کشور بر ضد قوای بیگانه بوده اند. من دیده ام بسیاری از آنها شبها تا نیمه در میان برف و بوران به ذکر و درس قرآن گذرانده اند و ... .
اینکه گفتهء پشتون نیستی و از ترس اینکه من به قوم شریف شما توهین کنم قومت را نمی گویی به خیالم دیگران را در آیینهء خود می بینی. من هیچ مشکلی در مورد اقوام ندارم و آن را نشانهء گوناگونی و تنوع فرهنگی در کشور می دانم.
8 دسامبر 2007, 04:23
خر باش كه اين جمعيت از فرطِ خري
هر كو نه خر است كافرش مي خوانند
پيام هاي اين سايت كاملاً از دايره اخلاق و انسانيت برو شده است. آقاي ميرهزار! مگر مي خواهي اوباشخانه داشته باشي؟ چه تأثيري مي گذارد اين پيام هاي دشنام آلود؟ مي خواهي آنان را اصلاح بسازي يا ديگراني را هم كه از نو اين پيام ها را مي خوانند، بداخلاق؟
كمي احساس داشته باش.
8 دسامبر 2007, 09:53, توسط Kudos Talash
All commentaries which the writers did not write them correct names are invalid ,and people not believe and trust on them
The persons who do not write them names in writtens under articles in this site or any other sites , they fear for ,if they write them correct names ,the people will not read a word of them writtens because they are belong to infamous organizations and parties or they are known in society as bad persons. No reason is acceptable for it to do not write her/his name the writer
If a writer ,write a documantry article like an article wrote a few week ago about the past 200 hunderd years Khorasan-Country = ( Afghan=Pashtun+Stan ),and rule of Ahmad Jan later became Ahmad Khan Abdali Hindi in site www.kabulpress.com ,and the writer does not write her/his name ,it is normal because the writer of article maybe does not want to write her/his name from security reason
Pro.Rasul Rahen insulted the writer of article without to explain any thing ! He did mistake. The writer of article insult nobody, she/he wrote the truth
About three years , I see internet a few times every week, in all cases the Afghan-Mellat gang people or any other Pashtun started bad language ,and then he got his response