در دفاع از حقوق انسانی دیکتاتور لیبی
نگاهی دیگر به قتل قذافی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تمام سایت های خبری ازشادی و جشن تعدادی ازمردم لیبی در پی قتل واعدام معمرقذافی خبرمی دهند اماتاهنوزهیچ ارگان حقوقی به خاطرنقض حقوق بشر واعدام یک اسیرجنگی ولو ان اسیرجنگی معمرقذافی باشد اعتراض نکرده است. دیکتاتورلیبی ازمنظرحقوق بشر بعد ازدستگیری به عنوان یک اسیرجنگی تلقی می شد ونظر به کنوانسیون ژنوباید توسط یک دادگاه با صلاحیت محاکمه و محکوم می شد.
اگرمردم لیبی درمقابل اعدام بیرحمانه قذافی سکوت نمایند ،فردا نوبت کسانی خواهد رسید که از قذافی حمایت می کردند و این شیوه جنایت به همین شکل ادامه خواهد داشت و فرهنگ خشونت که بدبختانه جا افتاده دراکثر کشورهای اسیایی وافریقایی است جا افتاده ترخواهد شد وانگاه است که قذافی های زیادی ازبسترهمین فرهنگ برخواهد خواست که بازهم انقلاب های خونینی را طلب می کند.
اولین ویدیوهای که بعد ازدستگیری معمرقذافی درسایت های انترنتی به نشررسیده نشان می دهد که رهبر لیبی درزمان دستگیری زنده بوده ولی بعدا به قتل رسیده است.
شورای انتقالی لیبی اعدام و قتل دیکتاتور لیبی را نپذیرفته و قتل او را نتیجه درگیری طرفداران قذافی که کوشش می کردند اورا ازچنگ مخالفان نجات دهند دانسته است.
اما گزارش های اولیه وویدیو های انتشاریافته که توسط تلفن های موبایل گرفته شده خلاف این مدعارا ثابت می کند. دراولین گزارشی که توسط بی بی سی به نشررسید، یکی ازفرماندهان مخالف قذافی اقرارمی کند که با وجود اینکه رهبر لیبی ازانها خواسته است که به اوتیراندازی نکنند با ان هم به او شلیک کرده اند.
تمام سایت های خبری ازشادی و جشن تعدادی ازمردم لیبی در پی قتل واعدام معمرقدافی خبرمی دهند اماتاهنوزهیچ ارگان حقوقی به خاطرنقض حقوق بشر واعدام یک اسیرجنگی ولو ان اسیرجنگی معمرقذافی باشد اعتراض نکرده است.
دیکتاتورلیبی ازمنظرحقوق بشر بعد ازدستگیری به عنوان یک اسیرجنگی تلقی می شد ونظر به کنوانسیون ژنوباید توسط یک دادگاه با صلاحیت محاکمه و محکوم می شد.
مجازات اعدام یک عمل زشتی است ومهم نیست انسانی که اعدام می شود معمر قذافی باشد یا اقای اوبا ما که جایزه صلح نوبل را گرفته و نتیجه اعدام یک چیزاست .هرانسانی حق حیات را دارد و بدون محاکمه عادلانه نباید محکوم شود.
شعارهای اولیه مخالفان قذافی تا هنوز دردیوارهای شهرهای بنغازی خشک نشده اند. آنها در آن زمان آزادی و دمکراسی و حقوق بشر و فرصت های شغلی بهتر و تقسیم عادلانه ثروت می خواستند و کشورهای اروپایی و امریکا هم به نام دفاع از حقوق شهروندان لیبیایی وارد آن کشور شدند. اما آن طور که معلوم می شود درطی این چندهفته گذشته خوداین معترضان به ناقضین حقوق بشردرکشورخود تبدیل شده اند. این مشکل بزرگ اکثر انقلاب ها درجهان است و بدون شک اگر معترضین لیبی به همین روش ادامه دهند اینده سیاهی درانتظار ان کشور است.
آنهای که شعار دفاع از حقوق بشر را سر می دهند و جنایات قذافی را محکوم می کنند باید نقض حقوق انسانی حتی، انسان های چون معمر قذافی و حتی بن لادن را نیزمحکوم نمایند و تنها ان زمان است که ما به راستی به حقوق بشر احترام قایل استیم.
اگرمردم لیبی درمقابل اعدام بیرحمانه قذافی سکوت نمایند ،فردا نوبت کسانی خواهد رسید که از قذافی حمایت می کردند و این شیوه جنایت به همین شکل ادامه خواهد داشت و فرهنگ خشونت که بدبختانه جا افتاده دراکثر کشورهای اسیایی وافریقایی است جا افتاده ترخواهد شد وانگاه است که قذافی های زیادی ازبسترهمین فرهنگ برخواهد خواست که بازهم انقلاب های خونینی را طلب می کند.
نظامی که ازهمان آغازمخالفین اش را بدون محاکمه عادلانه به قتل می رساند سرنوشت اش در بهترین حالت روسیه زمان استالین و ایران کنونی خواهد بود و دربدترین حالت امارت طالبان را جانشین قذافی خواهند کرد که در آن دمکراسی و آزادی و حقوق بشر قربانیان اولیه آن نظام خواهد بود.
اگر مردم لیبی به جای اعدام وحشیانه قذافی او را محاکمه می کردند این کشور می توانست نمونه خوبی برای دیگر کشورهای عربی گردد وقدم بزرگی در راه رسیدن به حقوق بشرودمکراسی وآزادی بر دارد و اگر چند مشکلات زیادی در این راه وجود داشت اما انگاه می توانستیم اعتراض مردم لیبی را یک انقلاب موفق بنامیم.
ویدیویی از دستگیری قذافی
لیبی افغانستان دوم؟ مقایسه تصویری میان کشته شدن سرهنگ معمر قذافی و داکتر نجیب الله احمدزی
پایان قذافی؛ چه زمانی زنگ پایان حکومت های ظالم افغان به صدا در خواهد آمد؟
بیش از دو قرن جنایت توسط دیکتاتورهای افغان. صفحه صفحه ی تاریخ دو قرن اخیر این سرزمین از ظلم و جنایت سیستماتیک جنایتکاران و اشغالگران افغان خونین است. آيا نقطه ی پایانی بر حکومت های ظالم افغان گذاشته خواهد شد؟
پنج شنبه 20 اكتبر 2011
پيامها
22 اكتبر 2011, 08:31, توسط کمال کابلی
سرهنگ قذافی به دستور امریکا ترور شد . تازه ترین ویدیو کلیپ ها نشان میدهد قذافی را زنده دستگیر نمودند و به یک وانت سوار نمودند و در محلی دیگر بعد از پیاده شدن از موتر به ضرب گلوله ی یک شخص از عقب به جمجمه اش شلیک نموده و به قتل رسانیدند . زیرا آمریکایی ها نمی خواستند قذافی زنده بماند و اسرار افشاء کند . آمریکایی ها همه دیکتاتورهای که خود برای غارت کشور ها نصب نموده بودند در صورت بروز نافرمانی از بین بردند که نمونه های بسیاری را شاهد بوده ایم . آمریکایی ها چند سال قبل یک مذاکره مخفی و سری جهت ایجاد یک پایگاه نیرومند نظامی در لیبی در یک کمپ صحرایی با قذافی داشتند . این پیشنهاد قبلاً از جانب اکثر کشور های افریقایی رد شده بود . قذافی این پیشنهاد را با شدت و خشونت رد نموده از کمپ خارج گردید . قذافی در نظر داشت تا همه کشور های افریقایی در مبادلات شان از یک پول واحد استفاده نمایند و در آینده با الهام از اتحادیه اروپا ، کشور های افریقایی نیز از یک قانون اساسی پیروی نمایند . او طرفدار اتحاد محکم قارۀ افریقا بود . قذافی نسبت تمرد و بلند پروازی هایش در لیست سیاه امریکا جا داده شد. نا آرامی های اخیر در لیبی به امریکایی ها فرصت مناسبی فراهم نمود تا زیر نام دموکراسی و دفاع از حقوق بشر ، قوای ناتو را به کشور لیبی بسیج نموده دیکتاتور متمرد را از بین ببرند ، که بردند .
کمال کابلی .
22 اكتبر 2011, 08:48, توسط jaghori
قزافي وقتي مردن بما اجازه بديد من بايد شش سال ميسلي برادرام صدام قران بيخوانم
نب جاغوري
آنلاین : ghazafi
22 اكتبر 2011, 12:57
دیکتاتور ها در طول تاریخ مرتکب دو خطای فاحش شده اند ، هم مردم شانرا با خشونت سرکوب کرده اند و هم آلت دست بیگانگان بوده اند. دیکتاتور حاضر است بخاطر بقای تاج و تختش به پای ابلیس هم سجده کند. دیکتاتور برای نگهداری تاج خون آلود خود به راحتی می تواند از خون هم میهنانش دریایی جاری سازد. روزی با غارتگران بین المللی شریک جرم و جنایت است ، روز دیگر جنگ زر گری را می آغازد و از فرمان بادار سر می پیچد. همین جاست که ارباب دیروزی طاقت نمی آورد . ده ها بهانه پیش می آورد و راه را برای پیشبرد منافع استراتژیکش صاف می کند. دوستی ها جای شانرا به دشمنی می دهند و ارباب مغرور مانند پلنگ خشمگین بر " شیرک خانه ، روباه بیرون" حمله می کند و کله دیکتاتور متمرد را می کند. نمونه های زیادی از این کله کندن ها را داریم ولی هیچ ستمگری و هیچ مزدوری را سراغ نداریم که از این کله کندن ها عبرت گرفته باشد!
22 اكتبر 2011, 19:13
قزافی را امریکا کشته باشد ولی فقیه هرارگان شیعه را انگلیس که بادارشان است میکشد هزارگان بدون ولیه فقیه میمانند
23 اكتبر 2011, 07:58
کمال خانه.
تمام گپ ها یکطرف , این ارتباطات مخفی استخبارات کشور های غربی و قذافی را دقیق ودرست بیان کرده اید ,منبع اول خودتان هستید , چونکه همیشه سر تان در کندو استخبارات کشور های بیگانه فررفته است .....
23 اكتبر 2011, 00:55, توسط کمال کابلی
درین زمینه تفصیل بیشتر را درینجا گذاشتم :
KAMALKABULI.BLOGFA.COM
اظهار نظر آزاد .
23 اكتبر 2011, 10:19, توسط بابک روشنضمیر
کاوه عزیز سلام!من نیز از این نظر که قذافی به پای میز محاکمه کشیده شده و توسط گروهی از قاضیان بیطرف و عادل محاکمه میشد هستم.در این محکمه باید تمامی کسانی که خود را به نحوی متضرر و یا قربانی سیاست های قذافی میدانستند و یا اینکه اعضای خانواده هایشان از طرف رژیم این شخص به قتل رسیده و شکنجه شده اند حق اشتراک و حق ارائه دعوی میداشتند.اما قراریکه همه شاهد هستیم ،حوادث قسم دیگری انکشاف یافت.قذافی قربانی اعمال شوم 42 ساله خود گردید.قذافی در موقف مشابه با آن هزاران قربانی قرارگرفت که در زمان حاکمیتش با چشمان امیدوار و متضرع به جلاد خود نگریسته و امیدوار بودند که جلاد از روی ترحم بر انها آتش نکند.اکثر این قربانیان ،جوانانی بودند که در آرزوی آزادی و تحکیم عدالت و قانونیت بودند.بیشتر از آن "جرمی" نداشتند.
دوستان گرامی! وای بحال انسانی که در مرگش بجای سوگواری به رقص و پایکوبی بپردازند.آن لحظه ای که در چشمان عایشه،یگانه دختر قذافی اشک حلقه زده و از دیدن تصاویر "اعدام" و اهانت به جسد پدرش به حالت شوک است،آن لحظه که صفیه زن قذافی ،از دیدن قتل همسرش و اعدام و دستگیری فرزندان دلبندش دیوانه وار خود را به اینسو و آنسو میزند، صد ها هزارهموطنش که با او زبان مشترک و دین مشترک وکشور مشترک دارند،از شادی فریاد میزنند و به ساز و سرود وهلهله پرداخته واز خوشحالی زیاد به پوست نمیگنجند.چقدر درناک است که همدری نداشته باشی،بلی دوست عزیز ! این نتیجه اعمال یک دیکتاتور است که بیشتر از دیگران خودش وخانواده اش را قربانی ساخته است.
عایشه و صفیه ،دردی را تجربه میکنند که هزاران لیبیایی در طول 42 سال حاکمیت این فرد مریض تجربه کرده اند.این حادثه مرا به یاد حفیظ الله امین انداخت.همان شبی که روسها امین را به گلوله بستند و عبدالرحمن پسرش را به قتل رساندند،و خانم امین همه را شاهد بود،دردی را تجربه کرد که هزاران زن و مادر افغان در طول حاکمیت شوهرش، امین تجربه کرده بودند.صفیه ،همسر قذافی اینرا باید درک کند که هزاران مادر و خواهر به سوگ عزیزانی که به دستان همسر و فرزندان گرامی اش به قتل رسیده،نشسته اند.و اشک هایشان تا دم مرگ خشک نمیشود.
کاوه عزیز! آخرین صحنه های حیات قذافی مرا به یاد آن ضرب المثل فرانسوی انداخت که میگویند:" آنکس که باد کشت میکند طوفان درو میکند."و یا در زبان پشتو میگویند که "هر چیزی را که کشت کردی ، همان را درو میکنی"
قذافی نیز بعد از کشت ( کاشتن) چهل و دوساله "باد" طوفانی را درو نمود که هم خودش و هم خانواده اش را قربانی آن ساخت.
قذافی ، این مرد مریض و روانی که دچار مگالومانی شدیدی بود، با جرات ابراز میداشت که " مردمی که قذافی را دوست ندارند،حق زندگی ندارند." (بیانیه قذافی در بامی درحومه میدان خضراء)این یعنی چه؟
کسی که برای مخالفین اش حق حیات را قائیل نبود، تقاضا داشت در لحظات آخیر بر وی فیر نکنند.کسی که تنها در جریان امسال و تنها در یک روز، حدود هزار و دو صد انسان که اکثریتش جوانان بودند در ستادیومی به رگبار بست و اجساد شان را در گور دسته جمعی با بلدوزر دفن نمود، تقاضای ترحم بر خود را داشت.لحظه ای را در نظر مجسم کنید که یک دختری از سپاهیان قذافی (نصرین منصور الفرقانی) با یک اسحله در اطاقی منتظر آوردن مخالفین قذافی میباشد.بعدآ یک انسان شکنجه شده ای که توسط دو محافظ به زور داخل اطاق آورده شده و این دختر او را به رگبار میبندد.به این ترتیب یازده انسان به قتل میرسند که در آن نه دادگاهی است و نه عدالتی.صد ها انسان تنها در طول هشت ماه به قتل میرسند و یا زنده زنده سوختانده میشوند.ارتکاب این همه جنایات بدست یک انسان سالم ناممکن است.باید انسانی مریضی باشد که معتقد به هیچ اصل و ارزشی نباشد به جز حکمروانی بی حد و حصر و چپاول بیقید وشرط دارایی های عامه به هیچ چیزی نیاندیشد.قذافی یک جنایتکار حرفوی بود و صرف یک جنایتکار میتواند از اعمال او تمجید به عمل بیاورد.اعمال غیر انسانی قذافی، بهانه وشرایط مداخله و فخر فروشی کشور های غربی بر کشور لیبی و دهها کشوری دیگری با شرایط مشابه رافراهم نموده است.مداخله و یا بمباردمان ناتو بر نیرو های قذافی،نمیتواند دلیل حمایت از قذافی و رژیمش ،توسط یک عده احساساتی بیخبرگردد.مخالفت قذافی با سیاست غربی ،نباید عامل چشم پوشی ما بر جنایاتش در مقابل ملت اش گردد.
یک روشنفکر و انقلابی که معتقد به حقوق انسانی و برابری حقوقی انسانها بوده وحاکمیت بر سرنوشت یک کشور را حق تمام شهروندان آن کشور بداند و معتقد باشد که سرمایه و ثروت های یک کشور مربوط به تمام ملت است و هیچ سردمداری حق چپاول شخصی آنرا نداشته و ندارد،باشنده گان یک کشور مالک اصلی همان سرزمین اند و ملت حق دارد سرنوشت خود را به شکل مردمی در دست داشته و ملت برای ابراز نظریات و عقاید خود از آزادی کاملی برخوردار باشند.ملت حق آنرا داشته باشد تا از حاکمان خود در مورد چگونگی مصرف دارایی های عامه پرسش نمایند.این حق را نباید به خود بدهد یا بدهیم که تحت تاثیر احساسات ،از یک دیکتاتوری که قاتل ملت بوده و دارایی های نفتی و صنعتی کشور را به حسابهای خود و خانواده و همفکرانش بریزد، مخالفین سیاسی اش را به قتل برساند و یا حبس نماید ،حمایت معنوی نموده و در مقابلش سمپاتی نشان بدهیم.و علت علاقمندی ما را به گونه تشریح نمائیم که گویا قذافی در مخالفت با کشور هایی غربی قرار داشت.پس من حق دارم از سیاست هایش تمجید به عمل بیاورم!!؟
موافقت یا مخالفت یک سیاستمدار با سیاست های خارجی موضوع دیگری است و نحوه حاکمیت و دولتداری اش بر ملت اش موضوع دیگری.سیاست های غیر انسانی افرادی مثل قذافی بهانه کافی بدست دولت های غربی و مطبوعات شان میدهد تا با سیاه تر نشاندادن اعمال آنها اعمال و سیاست های نادرست خود و متحدان سیاسی خود را پرده پوشی نمایند.و در نقش نجات دهند ه گان وارد عمل گردند.
دوستان عزیز! کسی که ادعای جمهوری بودن و مردمی بودن و انتخابی بودن رژیم خود را مینماید، باید سیستم هایی را بوجود می آورد که خود مردم لیبی سرنوشت خود را تعیین میکردند و نه انکه یک شخصی مریض و مغرورکه ادعای حل تمام معضلات بشریت را دارد تا آخرین لحظه مرگ به تمام ملت تعین سرنوشت نموده و احکام مستبدانه خود ر ا" دیکته" نماید.اولین شرط یک رژیم جمهوری ،انتخابی بودنش است.ورنه باید اسم خود را سلطان و یا پادشاه میگذاشت مناسب تر بود.چونکه رژیم های جمهوری به فرزندان به ارث نمیرسند.و دارای مدت معینی میباشند.ریاست جمهوری نمیتواند مادام العمری باشد.باید مدت شروع و ختم و تعداد دوره های آن و صلاحیت و پاسخگویی آن معلوم باشد.
اما در یک رژیم دیکتاتوری،بطور اکثر دیده شده است که دیکتاتور با استفاده از قوه قهریه به قدرت میاید،با استفاده از زور حکومت میکند و توسط قوه قهریه از بین میرود.و هر قدر که فشار و زور را بیشتر استعمال نماید به همان تناسب نتیجه اخری اش دردناکتر میباشد که ما همه شاهد آن در لیبی هستیم.یک دیکتاتور مشروعیتش را از زور و شمشیر بدست میاورد و نه از ارای ملت. به نظر دیکتاتور ملت همان اقلیتی است که از او حمایت مینماید.نه بقیه.
نتیجه نامیمون روانی یک رژیم دیکتاتوری بر ملت آنست که ملت با مشاهده خشونت و بیعدالتی،به طرق مختلفی عادت میکنند.یک عده بخاطر حفظ حیات و تامین نفقه در ظاهر از دیکتاتور حمایت میکنند.یعنی یک بخش ملت عادت به دروغ و چاپلوسی و خوشخدمتی ظاهری ،برخلاف خواسته باطنی خود پیدا میکنند.که این بر خلاف طبیعت یک انسان آزاد میباشد.یک عده دیگر دست به مقاومت زده و سبب عکس العمل باز هم مستبدانه و سرکوبگرانه از جانب رژیم میگردند .این خود سبب عادت به خشونت را در بین جامعه رواج میدهد.زورگویی و قانون جنگل در یک جامعه دیکتاتوری جانشین عدالت،استدلال و منطق میگردد.گروه اولی یا گروه چاپلوس،منتظر فرصت است تا زمانی که بنیاد های رژیم به لرزه میافتد ،آنگاه به سرعت موضع بدل نموده و جانب طرف مقابل را میگیرد.از دل بخاطر از بین رفتن ظلم و استبداد خوشحال است.از اینکه دیگران آزادی را به ارمغان آورده اند خوشحالتر اند.چونکه انسان ها از استبداد بالای شان گریزان هستند.واین یک امر طبیعی میباشد.و گروه دومی با عادت به خشونت مرتکب اعمالی خشنی میتوانند گردند که در نتیجه حتی خود دیکتاتور نیز قربانی آن میگردد.
اگر یکبار به عملکرد انقلابیون ضد قذافی دقت نمائیم ،به مشاهده میرسد که در اجرای خشونت آنها نیز گاهی دست حامیان قذافی را از عقب میبندند.دلیل ان ،عادت به خشونت و عادت به انتقام و عادت به تطبیق عدالتی که خودش قاضی اش میباشد .همان طرز و شیوه یی که چهل و دو ساله خشونت از جانب قذافی به ارمغان آورده است.اینرا نه تنها در جامعه لیبی ،بلکه در هر جامعه استبداد زده مشاهده میتوان کرد.در عراق بعد از سقوط صدام،در اینده در ایران بعد از سقوط رژیم ولایت منحوس فقیه وغیره
همان اندازه که یک دیکتاتور در ظاهر خشن وظالم است،همان اندازه جبون و ترسو نیز است.شدت خشونتش نیز رابطه مستقیم با جبون بودن شان دارد.کسانی که در چند نوشته ،قذافی را "نر دیکتاتور ها" خوانده ان دچار اشتباه و احساسات شده اند.چون "نر" بودن به قول آنها و انسان بودن به قول من، در ریختاندن اشک و کشت و کشتار نه بلکه در خشکاندن اشک هاست.کشتار انسانها،شکنجه انسانها مربوط به شجاعت نه بلکه یک حماقت،مریضی،وجهالت و توحش میباشد.
در آخرین لحظه ،قذافی در حین فرار و بعد از دستگیری به تضرع میافتد و از دشمنان تا دندان مسلح اش میخواهد تا او را نکشند.از ترحم استفاده کنند.این زبونی یک قاتل حرفوی بعد از دستگیری اش است.
دوستان عزیز! در قتل قذافی در مورد عوامل دیگر غیر از عواملی که در فوق عرض کردم، نیز میتواند رول داشته باشد،و آن عبارت از : بسته کردن راه هر نوع بازگشت است به گذشته.یعنی ،قذافی ،فرزندانش و حامیانش نباید دیگر تهدیدی برای حاکمیت جدید باشند.عین اینکار را در حق صدام نمودند.به این ترتیب هر نوع امید به بازگشت قذافی را برحامیانش از بین میبرند.مفاد دیگر اینکار اینست که برای حاکمیت جدید مشکلاتی از قبیل تشکیل یک دادگاه و تعین وکیل وو...رابه شمول تسلیم دادن این فرد به دادگاه لاهه وغیره را نیز مرفوع میسازد.اما اینکار وجهه حاکمیت جدید را خدشه دار ساحته و میتواند سبب بدنامی آنها را در انظار عامه(جهان) فراهم کند.زیرا اگر ثابت گردد که قتل به دستور شورای انتقالی صورت گرفته باشد،دلیل برای عدم تامین عدالت و برپایی یک دادگاه برای محاکمه قذافی وزیر پا گذاشت حقوق انسانی فردی میگردد،ولو آنکه این فرد یک دیکتاتور بد نامی باشد.امااگر ثابت گردد که حاکمیت جدید نمیخواست که قذافی به قتل برسد،مگر افراد مسلح شان ،او را خودسرانه بقتل رسانده اند،نشان دهنده ناتوانایی شورای انتقالی در کنترول افراد مسلح شان میباشد.ممکن است در آینده شورای انتقالی برای دستگیری قاتل یا قاتلین تحت فشار قرار بگیرد.اگر این شورا قاتل را دستگیر ننماید ممکن تحت فشار های بیشتر بین المللی قرار بگیرد.اما اگر قاتل دستگیر گردد ،ممکن است بین مخالفین قذافی انشعاب و چند دسته گی بوجود بیاید.شاید ملت هم به قاتل به چشم یک قهرمان بنگرند،کسی چه میداند.
در هر حال ،مبارزه مخالفین قذافی،مقاومت و جنایاتی که قذافی برای بقای حاکمیتش نمود و منهدم شدن این فرد روانی و مغرور،درسی خوبی است برای دیکتاتور های دیگری که باید از عاقبت شومی که در مسیر راه شان کمین گرفته است مطلع گردند.رژیم دیکتاتوری یمن،رژیم دیکتاتوری آل سعود، رژیم دیکتاتوری سوریه، رژیم جنایتکار اخند های قمی نیز سرنوشت بهتر از این را نخواهند داشت.
به آرزوی مردمسالاری برای همه بشریت!
برادری،آزادی،برابری،کرامت انسانی. روشنضمیر
23 اكتبر 2011, 16:31, توسط جمشید عطایی
اینکه قذافی چی کرد... مربوط میشود به قضاوت تاریخ ... اما تعجب من در این است که این برادران شعیه مان چرا از کشتن قذافی حض میبرند و خوشحال اند ... بدیهی است که تمام این برداشت ها و اظهارات شعیه ها از چینل های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران نشات میگیرد و شعیه های افغانستان بدون درنظر داشت منافع ملی شان گوش به فرمان آیات الله های خاین و بی ناموس ایران اند ... به هر حال در این شکی نیست که قذافی بواسطه آمریکا سربه نیست شد ... و او یکی از منتقدان سینه چاک سیاست های غرب در انظار جهانی به شمار میرفت ... دیری نخواهند گذشت که ریسمان های امپریالیزم آمریکا و فاشیستان ناتویی گلون خامنه یی و احمدی نژاد را خواهد گرفت ... و این سگان افغانی شان به حال شان خواهند گریست ... حتما انشاالله
23 اكتبر 2011, 16:45, توسط صفر
پول و تسلیحات ایرانی بدست شما میرسد آنوقت شیعه ها را متهم میکنید؟ هم گوز زده و دماغ خود گرفته که گوز نزدی. برو شرم کن.
24 اكتبر 2011, 04:18
جمشید عطایی بخاطریکه شگان اوغانی از پاکستان و وهابیت سکسی حمایت میکنند نمونه اش گفتار کرزی خان در دفاع از سرزمین نیاکانش, گفتار جنرال استخبارات پاکستانی که در رابطه به گلو جان و حقانی تانک فروش ارشاد پر موده بود .... از این رو برای برابری پله های ترازو انان هم حق دارند نوکر ایران باشند ....
30 اكتبر 2011, 09:26
جناب عطايي خان ( خ ، ا ، ن )تو از غربي ها ناتو يي هايكه هرگز به اسلام احترام نخواهند كرد و به زور آنها سرنگوني دولت فعلي ايران را خواهان هستي بكدام حسن نظر اسلامي همنظر غربي ها شدي و از اهداف شوم غرب كه ضعيف ساختن كشور هاي اسلامي است دفاع ميكني ودربين مسلمانان رخنه وارد ميكني وما نند عبرالرحمن عيسوي شده يي و منافع آنها را زكر كلام خود سا خته يي ، چون هميشه كشور هاي غربي ايران را متهم به نقص حقوق بشر ميسازند اما در مقابل مردم فلسطين سالهاست كه زير راكت هاي اسرايل شهيدو دربدر ميگردند وكشور هاي غربي حملات اسرايل را حق مسلم اسرايل مي پندارند كدام كشور اسلامي و عربي كه خود را مدافع اسلام وخادم حرمين شريفين معرفي ميدارن بشمول قذافي بنام فلسطين در ملل متحد به صداي بلند حرف زده باشند. خدا كند كسانيكه درين مورد بدون در ظر گرفتن اين همه خدمات شايسته كه دولت فعلي ايران در قبال فلسطين انجام داده و حقوق آنها دفاع كرده نظريه غربي نداده باشند.
درست است كه اهداف ايران درقبال افغانستان درست نيست ويك همسايه نيك نيست اما پاكستان كه نيز دولت مردان شان شيعه است چنان كار هاي را انجام داده كه هرگز ملت افغان اي خيانت هردو همسايه را فراموش نخواهند كرد
آنلاین : دفاع اسلامي
24 اكتبر 2011, 21:15, توسط کمال کابلی
توهین به انسان شایسته نیست . مستبد هم دارای حقیست .
اعدام قتل است. آدمكشی است. این كه به چه بهانه یا دلیل كسی اعدام میشود در ماهیت امر تغییری نمیدهد. كسی را دست بسته كشتن قتل است.
در صورتیکه این فجایع ادامه یابد ، نه بر مرده ، بر زنده باید گریست .