شیخ کریم چه لوس چل چلگ خو کم کو، مردم تو ده تبایی یه!
هیچ گاهی جامعه ی هزاره معامله آقای کریم خلیلی به عنوان معاون در حکومت فاشیستی حامد کرزی؛ در کشتار مردم بهسود را فراموش نخواهد کرد، از آن گذشته حال که حکومت حامد کرزی برای حفظ قدرت قبیله و ادامه فاشیزم با برادارن تروریست و انسان کش به معامله برخواسته است...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
حمله بر مراسم عاشورا در کابل و مزارشریف را به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت. در این حملات تروریستی جدا از اینکه ده ها انسان بی گناه به شمول کودکان و زنان به صورت دسته جمعی به شکل بسیار فجیع و وحشتناک قربانی دهشت و بربریت گردید؛ نگرانی جدی را نیز برای مردم هزاره و شیعه ی افغانستان بوجود آورد. این حمله با اینکه طبق قوانین بین المللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، جنایت علیه بشریت محسوب می شود، یک نسل کشی آشکار نیز هست. نسل کشی که سالهاست در افغانستان وپاکستان علیه مردم هزاره ادامه دارد واین مردم هر از گاهی توسط گروه های تروریستی و تندروان مذهبی سلفی به حمایت مستقیم کشورهای مختلف عربی وبه خصوص عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور تروریست خیز جهان وپس از آن حمایت آشکار وپنهان استخبارات پاکستان صورت می گیرد.
اگر ازخیلی قتل عام های تاریخی مردم هزاره که در زمانهای مختلف و توسط حاکمان مستبد و فاشیزم افغان بگذریم، نوکران عرب وتروریستهای جاهل طالبان در دوران حاکمیت جهل وخرافه خویش مردم هزاره را در نقاط مختلف افغانستان به رگبار بستند وقتل عام کردند. این قتل عامها در افغانستان با وجود اینکه در زمان حاکمیت فاشیستی حامد کرزی توسط گروپ های مسلح به نام کوچی طالبان کماکان ادامه داشته است؛ در آنسوی مرز و درکویته پاکستان نیز کشتار مردم هزاره به نام شیعه و کافر توسط گروه های مختلف تروریستی به نام لشکر جهنگوی ، سپاه صحابه و طالبان در ده سال گذشته و از جمله از سال 2005 تاکنون به صورت گسترده ادامه داشته است.
اما با تمام این درد ها و کشتار ها؛ فکر کنم طوریکه باید جدی گرفته می شد و برای پیش گیری مورد تحلیل و ارز یابی قرار می گرفت، نشد. از همه درد آور تر این کشتار ها از طرف کسانی که خود را رهبر جامعه هزاره می خوانند و از آدرس این مردم در افغانستان به مقامهای بالایی دست یافته اند، نه تنها هیچ توجهی صورت نگرفته بلکه در خیلی از موارد از طرف این آقایان با خون مردم هزاره معامله صورت و اوشان با قاتلان مردم ما در سفره دوستی نشسته اند.
هیچ گاهی جامعه ی هزاره معامله آقای کریم خلیلی به عنوان معاون در حکومت فاشیستی حامد کرزی؛ در کشتار مردم بهسود را فراموش نخواهد کرد، از آن گذشته حال که حکومت حامد کرزی برای حفظ قدرت قبیله و ادامه فاشیزم با برادارن تروریست و انسان کش به معامله برخواسته است؛ آقای کریم خلیلی با آنکه می داند اگر روزی بازهم تروریست های طالب در قدرت افغانستان سهیم شود؛ قتل عامهای مزارشریف، یکاولنگ، کنده پشت غزنی و ولسوالی دوشتی ولایت بغلان بازهم به صورت گسترده از سر گرفته خواهد شد؛ مثل کاسه ی داغتر از آش به اصطلاح دنبال مصالحه با برادارن تروریست حامد کرزی است و با چاپلوسی و خفت این پروسه ننگین که خود یک خیانت آشکار به مردم هزاره و تمام مردم آزاده ی افغانستان است را در کنار تیم فاشیستی حامد کرزی وافراد استخباراتی و نوکران اجنبی چون فاروق وردک و دیگران ادامه می دهد.
درست چند روز پیش با حمله ی همین تروریست های حیوان صفت، صد ها انسان بی گناه که اکثریت آنها را هزاره ها تشکیل می داد در کابل،مزار شریف وقندهار به خاک و خون کشیده شد. این حمله تروریستی قلب بشریت را آزرد و هزاران خانواده را با غم واندوه به عزای عزیزان شان نشاند. اما صد دریغ و درد که این همه اشک وآه زره ی هم روی آقای کریم خلیلی تاثیر نداشت وایشان حتا هیچ از روی چوکی صدارتش به پایین نگاه نکرد تا ببیند که خونهای زنان وکودکان هزاره وشیعه چگونه سرک های کابل و چند متری کاخ سفاکان تاریخ را رنگین ساخته است.
با آنکه آقای خلیلی به عنوان رهبر ونماینده ی مردم هزاره وشیعه در بالاترین مقام دولتی این حکومت فاسد وملت ستیز قرار دارد؛ وظیفه دارد تا در همچو مواردی از خواب خرگوشی و از سفره عیش ونوش برخیزد و با قرار گرفتن در کنار مردم خویش باعث دلداری آنها شده وهمچنان از یک انفجار غصه و درد که خدای نکرده باعث یک جنگ فرقه ی در افغانستان شود جلوگیری کند. اما خلیلی نامرد مثل همیشه این بارهم سکوت ننگین اش را یک بار ثبت تاریخ افغانستان کرد و با ذلت وخواری در مقابل دشمنان وطن ومردم سر به زمین کوبید.
همه می دانند که اگر با عاملان این حمله تروریستی که همانا هدفش راه انداختن یک جنگ تمام عیار فرقه ی در افغانستان است به صورت جدی برخورد نشود، می تواند عواقب خطرناکی را به دنبال داشته باشد؛ زیرا در این حمله دشمنان قسم خورده مردم افغانستان بسیار نقطه ظریف وحساس را نشانه رفته است؛ این مسئله نه تنها از طرف هزاره ها وشیعیان افغانستان بلکه باید توسط تمام شهروندان افغانستان که به فردای این وطن می اندیشند باید به صورت جدی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته و راه های مقابله با این پدیده ی خطرناک را جستجو کرد. زیرا در صورت عود وگسترش این غده ی سرطانی وحساس در میان جامعه افغانستان، فردای تاریک وخونین را تجربه خواهیم کرد.
حالا که معلوم شد در این گونه شرایط حساس و خونین مرد م ما مثل همیشه تنها است ونباید چشم به این نامرد های شکم گنده وذلیل گذاشت. مردم ما طوریکه در تمام مراحل تاریخی باصبر، حوصله مندی واستقامت همه ی دسیسه های دشمنان قسم خود را شکست داده است؛ این بارهم باید توانمندی ودرایت خویش را نشان داده و بدون احساسات که خدای نکرده مصیبت دیگری را به دنبال خواهد داشت؛ به دشمان مردم خود اجازه سوء استفاده از این وضعیت را نداده و با مذاکره ومفاهمه ی مستقیم با سران اهل تسنن مانع سوء ظن ها واختلافات فرقه گردند.
بازهم نامرد های چون کریم خلیلی ودیگران نیز بدانند که دیگر هیچ گاهی در میان مردم جایی ندارند و روزی که کاخ فرعونی شان به زمین فرو ریزد دیگر هیچگاهی نمی توانند به مردم ما مراجعه نموده وخود را در سایه شان پنهان کنند.
به امید برابری، عدالت وبرادری در میان مردم افغانستان ومرده باد ستم، استبداد و فاشیزم قبیله.
پيامها
10 دسامبر 2011, 02:07, توسط یک انسان
داختن بین هزارهها دست بگیر!!
اگر خلیلی با همین مقام نمرسید چی میشد و چی فایده برای ما داشت؟ هیچ !! و حالا هم هیچ فایده ندارد!! پس نفرت از ایشان فایده ندارد!
10 دسامبر 2011, 02:07, توسط یک انسان
از فتنه انداختن بین هزارهها دست بگیر!!
اگر خلیلی با همین مقام نمرسید چی میشد و چی فایده برای ما داشت؟ هیچ !! و حالا هم هیچ فایده ندارد!! پس نفرت از ایشان فایده ندارد!
10 دسامبر 2011, 05:01
برادر عزیز در باره نوشته های تان دقیق باش با تحقیق کامل بنویس
10 دسامبر 2011, 06:21, توسط درويش
برادر عزيز آقاي خليلي اصلاً افغانستان نبود و فكر كنم براي تداوي انگلستان رفته هنوز هم نيامده اول كمي تحقيق كن بعد بنويس
10 دسامبر 2011, 06:52
بلی این خاین ها همه یکدست هستند هر جا باند پلان هایشان از قبل اماده شده است بعضی خارج میباشند و بعضی هم طور نمایشی حاضر میشوند اما بدانند که هزاره ها بیدار شده اند و فریب ساختگی ها را می خورند
10 دسامبر 2011, 06:54
عاشورا ایامی است ایام عذا نه ایام سیر و سفر
10 دسامبر 2011, 10:56, توسط انجنیر براتعلی فرهید
برای آوردن تعادل در نوشته یکطرفه قومی من هم نوشته از آقای نوراحمد رجاء را که در باره معاون اول کرزی آقای فهیم نوشته شده تقدیم دوستان میکنم.
بنـــام خــدا
افرادی همانند فهیم که در زندگی باد آورده ریاء وتزویر برتخت سلیمان تکیه زده؛ و از گنج قارون استفاده برده واز برده داری قوم خود به نفع زندگی شخصی؛ بیشتر از برده داران دوران قبل از مارتاکوس کار گرفته؛ وهمیشه از لوکی نان و باریکی کار بهره برداری کرده؛ ودرنهایت لوک میان هندوانه را به خوردن گرفته است.
جناب فهیم؛ امر ونهی وفیس وافاده وفخر فروشی وتکبر را گوئی که به هزاران استاد فن آموخته است وهرگز در طول دوران مبارزه وسپس اخذ قدرت وثروت به لحظه گرسنگی دچار نشده ومعنای فقر؛ بدبختی؛ بیچارگی؛ دربدری؛ بیخانمانی را که ازبرکت نام جهاد واخلاصمندی بیهوده رهروان وپیروان ساده؛ درزندگی ندیده و حتی مشاهده آن در فیلم های تلویزیونی نیز برایش درد سر وناگواری بوده است.
جناب مارشال فهیم! تاجیکان فرغانکش را که از سپیده دم صبح تا تاریکی شب در ازای بدست آوردن یک لقمه نان؛ هزارمحنت ومنت ورنج وخستگی را میکشند؛ وازهرکس وناکسی حرف میشنوند؛ وبه فرغان های شان مسئولین امور اجازه ایستادن نمیدهند؛ وبدوراز شأن وشخصیت شان؛ مانند سگ سرگردان ودر بدر وبینوا هستند؛ سپر انسانی روزهای ناگوار خویش درنظر گرفته؛ بدور و بدون ازینکه بداند از آشپزخانه های؛ خانه محقر عده ی از این قشر به هفته دودی به هوا نمیرود تاطعم ولذت طعام گرم را به چیشند؛که بقول حافظ:
خفته برسنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر زخار وخاره سازد بستر وبالین غریب.
به برداشت جناب آقای فهیم که در راستای دوران گرسنگی لوئی چهاردهم فرانسه و همان پیش آمدی که مردم اطراف قصر لوئی را به محاصره گرفته بودند؛ پسر لوئی میپرسد که پدر اینها چه میخواهند؟ پدرش میگوید نان ندارند؛ وپسرش میگوید چرا کیک وکلوچه نمیخورند؟ شاید اقای فهیم اندیشه داشته باشند؛ که شخص ایشان ماشین های کادیلاگ و..... و تنوع طعام را دوست دارند؛ وایشان به نمایندگی ازقشر هزاره؛ هم سواره اند و هم خورنده؛ هم معامله کننده؛ وهم دستور دهنده است.
وسپس به تاریخ تذکر ودستور میدهد که بنویس که ملت ومردم تاجیک وسنی بهمانجای رسیده اند؛ که میتوانند مراسم عزاداری را نه با نوحه وزاری ودعاخوانی که بلکه بانواختن دهل وسرنا و الاهو خوانی های که بیشتر شباهت؛ به خواندن های ستاره های افغان در تلویزیون طلوع را دارد به انجام میرسانند؛ واین حق ضایع وپایمال شده بوده که این ملت واین مردم بدست آورده اند؛ بگذار این کشور هرروزش شام باشد؛ واین مردم یاران معاویه اند که باید بخاک وخون کشیده شوند.
جناب فهیم صاحب؛ که تحمل زندگی جواد ضحاک نیز برایش درد سربود تااینکه:
(اخرین بررسی ها: جواد ضحاک توسط محمد فهیم کشته شد؛ نقشه قتل فهیم به اندازه ای دقیق وماهرانه به اجرا در آمد که حتی حکومت وبسیاری از رهبران سیاسی کشور کشته شدن جواد ضحاک را به فهیم خوش آمدید گفتند؛ اکنون جواد ضحاک فردی که می خواست بسیاری از واقعیت ها را برملا سازد و چهره های مکارانه فهیم و تیم کاری اش را افشا سازد پیش از انکه دست به این اقدام زند توسط مارشال فهیم به قتل رسید).
آری ! در سال های بین 2003 و 2004 درسفر آقای کرزی به تاجیکستان یکی از همراهان او آقای فهیم بود؛ ونگارنده که در آنزمان به عنوان دیپلومات انجام وظیفه مینمودم؛ درجمع همکاران در بوستانسرای تاجیکستان بدیدار این بزرگان شتافتیم؛ پس از ینکه کرزی و همراهان اورا دیدیم درموقع برگشت یک تن از همکاران ماگفت که آقای فهیم را ندیدیم؛ من ودوست همکارم مرحوم اقای عبدالکریم عمرانی؛ برگشتیم وخواستیم که به اطاقش برویم؛ در این اثناء همکار دیگرماکه مسئول امور تشریفات بود؛ جریان دیدار را به اطلاع فهیم رسانده و من دوستم در پایان در دهلیز منتظر دستور بودیم که مسئول تشریفات گفت: آقای محقق پایان میایند؛ من ودوستم انتظار شدیم؛ وقتی استاد فهیم پایان امد در وسط راه پله ایستاده شد و دوستم عمرانی برای مصافحه به کنارش شتافت ومن منتظر بودم تا دوستم از مصافحه خلاص شود.
درحین این بازدید؛ متوجه شدم که اقای فهیم همچون هیتلر که از افسران وعساکر خویش رژه نظامی میدید ودستش را به حالت رسمی دراز نگاه میداشت؛ دست جناب فهیم دراز و رویش به طرف دیگری است؛ که مبادا باخوش وبش و خوش امدید؛ شأن وشوکت او نزول کند؛ یاابهت او پایان افتد؛ چه کلاها و موهای مصنوعی که عاریتی اند؛ باید بامدارای استفاده کننده روبرو شود والی شأن وشوکتش روی زمین می افتد وچهره اصلیش برملا میگردد.
وقتی آقای عمرانی از مصافحه خلاص شد؛ من ازجایم به صوب در خروجی مراجعت داشتم و آقای عمرانی وقتی به من رسید دستش را به شانه ام گذاشت و گفت: (رجاء دلم کفید؛ این آدم تااین حد ناپسند است؛ وخدا خیرت دهد که فوری انتقام گرفتی وبااو خوش وبش نکردی) من گفتم حالا دانستم که در لقب گذاری اشتباه شده است؛ این فهیم نه که مدمغ است وبگفته ابن یمین که:
هرکجا بد گهری بود کنون همچو نگین
متمکن شده در خانه زر می بینم
اسب تازی شده مجروح به زیــر پالان
طوق زرین همه درگردن خرمی بینم
پس از رویکار شدن مجدد کرزی زمانیکه طبق معامله باید پنج وزارت را به اقای محقق میداد وپارلمان ازپذیرا شدن افراد معرفی شده آقای محقق سرپیچی مینمود؛ من نوشته داشتم تحت عنوان (بیضه های جناب کرزی؛ در دست های فهیم) که پس از تمام شدن در زمانیکه میخواستم به دست نشر بسپارم به احترام مردمان زحمتکش تاجیک از نشر آن خود داری کردم .
گذشت زمان هرچقدر دراز باشد و دوران هرچه بر وفق مراد کسی گردش وچرخش داشته باشد؛ به حکم قانون الهی روزی هر انسانی که خورنده خون دیگران و خوار کننده آرمان ملت ومردمی باشد؛ دچار عملکرد خویش خواهدشد؛ که ماشاهد به محاکمه کشیدن حسنی مبارک ها؛ و اعدام انقلابی معمرالقذافی وقذافی ها هستیم.
(داکتر سپنتا، مشاور امنیت ملی، امروز در پارلمان، محمد محقق را متهم به دو رویگی کرد و گفت: "رییس جمهوری از بسیار مشاروان خود بیشتربا جناب فهیم مشورت کرده اند و در جلسات که فهیم هم تشریف داشتند و مه هم بودم..... کاش در همان جلسات همین صراحت صبحت می کردید) بفرموده فردوسی که:
سخن چین ودو روی وبیکار مرد
دل هوشیاران کند پر ز درد
وبه تائید ازموضع گیری آقای اسپنتا بنا بگفته ی طالب املی که:
به شمشیر زبان برکینه جویان پیشدستی کن که من سنجیده ام نبود زوالی دست پیشین را .
آقای اسپنتا چنان ماهرانه ومدبرانه تیری به هدف زد؛ که در راستای نرادی ومردانگی خود؛ کلمه تحسین را ازمرد وزن وپیر وجوان؛ دوست ودشمن به افرین ومرحبا گویی به شنیدن گرفت؛ شیرمادرحلالت؛ ومردانگی پدر درخونت مستدام باد.
برای انسان باغیرت وبادرک و آگاه یک کلمه و یک کلام و یک ایماء واشاره مکفی وپسنده است؛ اما اگر انسانِ بانان بی غیرتی ودریوزه گی وبی ننگی وبی عاری رشد ونمو کرده باشد؛به همان حکایت مردمان ولایتی ازکشور ما میماند؛ که بی بند وباری؛ مصروف لواطه کاری بود؛ دستش به جیب مفعول برخورد کرد وگفت این چی است درجیبت؟ گفت: چاقو؛ بی بند و بار پرسید چاقو برای چی؟ واو گفت برای روز مبادا.که بقول صائب:
نیست اوج اعتباری بی کمالان را ثبات
کوزه خالی فتد زود از کنار بام ها
نوراحمد رجاء
11 دسامبر 2011, 08:42, توسط نادر
آقای نوراحمد رجاء
در مقاله اقتباسی شما گاهی از مارشال فهیم نام گرفته شده و گاهی از محمد محقق.
کدام یک ازین دونفر منظور مقاله نویس است؟
11 دسامبر 2011, 11:58, توسط علی
کریم خلیلی نام دوران جهادی تو هست
شیخ کاظم غیبی نام پدری تو هست
معاون رئیس جمهور ادرس دلالی تو هست
رهبر حزب وحدت شرکت تجاری تو هست
شرکت غولغله اثار باستان فروشی تو هست
شهرک امید سبز مرکز اجتماعی تو هست
تلویزیون نگاه صدای عوام فریبی تو هست
تخریب کردن دیگران بیانگر تنگ نظری تو هست
سناتور ساختن سلیمان یاری صادقی پروانی خویشخوری تو هست
کار نکردن برای هزاره ضعف و ناتوانی تو هست
فریب دادن همکاران نشان بی سوادی تو هست
تحویل دادن بامیان به طالب و پاکستان حس پول دوستی تو هست
تنها گذاشتن مزاری در کابل فکر و دوشمنی تو هست
ساختن نصر نوین جفائی به قوم توست
گرفتن پول از حمیدگل برای زدن مزاری کم بود فکری توست
ساختن ائتلاف هشتگانه خدمت ایرانی تو هست
جمع کردن امضا برای شیخ حسین ابراهیمی خیانت تاریخی تو هست
چاپ کردن پول برای مصرف خانوادگی تو هست
اشک ریختن پیش مردم حیله تمساحی تو هست
نبود غیرت بیماری همیشگی تو هست
رفتن به سمت بیگانه عشق به چوکی پرستی تو هست
نفاق انداختن بین هزاره طرح دایمی تو هست
قربانی کردن مردم خط و مشی استراتژی تو هست
خدمت برای بیگانه لقب سرداری تو هست
اعتماد نکردن به دوستان خصلت ذهن گرائی تو هست
ساختن قریه بین هزاره از تنگ نظری تو هست
معامله کردن به سرنوشت قوم از بی تدبیری تو هست
12 دسامبر 2011, 15:44, توسط اوغو
قومو شمو خو هیچوخت خوش نمیشین.
از خیرات سری خاین ها و جنایتکارای تان ده هر دوره و هر حکومت بروتک میزنین مگم هنوزام گیله دارین.
چیشم شما ره خاک گور پور کنه.
ده دم از تو شه.