صفحه نخست > دیدگاه > پیشینه و پیامد کیش شخصیت در جامعه نیکپی

پیشینه و پیامد کیش شخصیت در جامعه نیکپی

نجیب الله جویا
دوشنبه 23 جنوری 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

خوانندگان گرامی اولتر از همه میخواهم تعریف داشته باشم از شخصیت و بعدآ هم مروری خواهم داشت بر دیرینه شخصیت پرستی در جامعه نیکپی سپس پیامد انرا بیان خواهم داشت. شخصیت عبارت از مجموع کرکترها، روشها و رفتاریک شخص میباشد و چگونه تحلیل و ارزیابی شود از شخصیت این همه با توضیح و موشگافی از اوصاف و خصایل در دست داشته شخص با در نظر داشت رفتار و سلوک ایشان برای مردم و جامعه معرفی میگردد.

در اصطلاح روانشناسی شخصیت یا منش فردی عبارت از مجموع نفسانیات ، احساسات، افکاروعواطف یک شخص است و هر شخص میکوشد که در جامعه ا زخود شخصیت داشته باشد. باید بخاطر داشته باشیم که انسان از بدو تولد در شناخت پدیده های مادی و معنوی دست و پنجه نرم میکند و با رشد و انکشاف فزیکی و دماغی خود از پدیده ها استفاده مینماید که با ارزش های اخلاقی و مورال اجتماعی محیط وفق داشته باشد. شخصیت پرستی به معنی و مفاهیم لغوی، اطاعت بی چون چرا از فرد است. کیش شخصیت از زمانه های دورتر بدین سو به جوامع بشری میراث مانده است که این امر بیشتر در جوامع بدوی مسیحت که در عصر استبداد فکری یعنی قرون وسطی و هم میتوان گفت که در قرون وسطا معمول بوده و تا عصر حاضر نیز در بعضی از مناطق دنیا و بلاخره در افغانستان، در بعضی مناطق که زیر یوغ استبداد اشخاص جابر و قدرت طلب و مستبد قرار داشته و هنوز هم ادامه دارد. اگر مروری بر دیرنه شخصیت پرستی در جامعه سنتی نیکپی داشته باشم، میتوان گفت که از زمانی شاهان ادامه داشته ولی به شکل سیستماتیک تر و پیشرفته تر و سازمان یافته تر از سال های 1300 بدین سو دربین مردم دوشی به خصوص مردم نیکپی وجود داشته که علت آن فقر و عقب ماندگی بوده است. که مردم را در اسارت اشخاص قدرت طلب منطقه قرار داده و سنت شخصیت پرستی دربین آنها ریشه گرفته و مرور زمان در بین مردم ما ادامه تداوم پیدا کرده که تا امروز موجب چالش نسل جدید با اشخاص قدرت طلب شده است. به باور من از شخصیت ها در منطقه به گونه های مختلف و متفاوت اطاعت به عمل آمده است. ولی عمدتآ این عمل بیشتر رنگ و بوی مذهبی داشته و شخصیت ها مورد تقدیس قرار گرفته اند. در چنین حالتی اطاعت در بین مردم ما یک وجیبه عقدیتی پنداشته شده و مردم را ملزم به اطاعت بی قید شرط از اشخاص پنداشته شده است. در وضعیتی شخص مورد اطاعت همیشه کوشش کرده که با عوام فریبی و تصمیم های نادرست اجتماعی اش فقط عطش اعتقادی روانی شخصیت پرستان را فرو می نشاند و خود نیز از فرومایه گی دیگران در برابر خودش لذت ببرد.

اشخاص مستبد همیشه با شیوه های متفاوت کوشیده اند تا خود را مقدس و قابل احترام جلوه داده و افراد منطقه را به اطاعت بدون کدام چون و چرا از اوامرش واداشته قادر باشد که اراده های همگانی و ارزشهای های اجتماعی در گرو و اراده او باشد. شخص مورد پرستش تنها با این موقف می تواند ازنام مردم در همه ابعاد مختلف کشور اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استفاده سوء نماید کیش شخصیت ارزشهای جامعه مدنی مانند آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، خواست های برحق اجتماعی را از بین می برد. شخصیت پرستی زمینه گروه بندی و دسته های متخاصم را درجامعه مساعد میسازد و در جامعه غیر مدنی که نیکپی ها قرار دارند، شخص در محراق توجه قرار میگرد و توده مردم در قربانی بی توجهی ، استبداد ، بی عدالتی میگردند.

در چنین جامعه یی بسیار مشکل است که در جهت مخالف اراده فرد تقدیس شده حرف زد و عنوان یک ضرورت همگانی از یک دیگر دفاع کرد. تنها چیزی که مقبول همگی است و مورد تایید شخص فرمان برداری بی چون و چرا از دستورات فرد مستبد میباشد.

به باور اکثر دانشمندان که شخصیت پرستی جامعه عمل بپوشد مطمینآ ارزشهای جامعه مدنی مانند دموکراسی، حقوق بشر، تساند و تساهل اجتماعی، اصول پلورالیزم، قانونمندی، آزادی، مساوات ، حقوق بشر، نورم های اساسی عدالت احتماعی، جایگاه اصلی شانرا نمی یابند و بدیل انرا در یک جامعه غیر مدنی که به اصول ازادی ، مساوات و قانونیت ارزش داده نمیشود جستجو می کنند که مردم نیکپی. دقیقا در چنین وضعیت قرار داردند.

در جامعه ما نیکپیان شخص مورد اطاعت به خاطر بقای خود هیچگاه زمینه درک و اقعیتها را در جامعه مساعد نمی سازد چون درک و اگاهی ا زواقعیت ها اب در ابش هیولایی شخص سمبولیک میریزد و تمام سیاست های پشت پرده را با یک حرکت فکری و اقعبینانه مانند آفتاب در روشنایی قرار میدهد.

به نظرم تا وقتی که مرض مهلک شخصیت پرستی تداوی نشود مردم و جامعه از درک واقعیتها عاجز خواهند بود متاسفانه هنوز هم در منطقه ما مظاهر شخصیت پرستی است که در جامعه غیر مدنی به ارزشهای انسانی اصول مدنی ازادی دموکراسی موازین حقوق بشر و نورم های قانون و اخلاق بها و اهمیت داده نمی شود. مناسبات اجتماعی متکی به اشخاص بوده و همه ارزشها ازعینک شخص قابل اطاعت مورد ارزیابی قرار میگرد.

از دیدگاه من تا در جامعه اندیشه ها و مفکور های پیشرو خلق نشود روحیه زیست باهمی توام با ازادی زیر چتر قانونیت وجود نخواهد داشت، فرهنگ و سنت پسندی و تحمیل اراده شخص "مقدس" حکم فرما خواهد بود.

ناتوانیهای روانی مردم را رنج داده است و بالاخره اطاعت بی چون چرا ا ز افراد در عصر کنونی در جامعه نیکپی اوج میگرد و به باور من تا زمانیکه افراد ازاد اندیش درین زمینه سعی ننمایند و تلاش نکنند، زنجیر مصیبت بار را از پای مردم نگسلانند، مردم ما در اسارت باقی خواهند ماند. به باورمن درجامعه ای که تصمیم گیری اجتماعی، سیاسی در دست یک فرد باشد، فرد به اسمان های خواهد رفت وجامعه به سوی نابودی وتمام اراده ها در برابر اراده فرد ناچیز خواهد بود. درچنین یک وضعیت ارزش های احتمالی مردم مجهول می ماند ، فرهنگ کهنه ارزشهای اخلاقی و عقلانی با هم در ستیز قرار گرفته و هیچ فردی خود را از زنجیر جهل و تنگ نظری و بالاخر تملق و چاپلوسی آزاد کرده نمیتواند که جامعه نیکپی مثال انکار ناپذیر این واقعیت است.

به نظرمن، اساسی ترین راه زوال شخصیت پرستی ایجاد نظام مبتنی برعدالت اجتماعی است که در آن تفوق طلبی فردی اتنیکی واشخاص خود خواه و خودکامه، جابر و قدرت طلب به سطح نازل برسد، محرومیت های فردی احساس نشود، استبداد و دیکاتوری رخت ببندد، به ارزشهای حقوق بشر احترام شود. تنها در چنین شرایطی رشد استعداد های محلی نیکپی که بد بختتانه تاریکی نهگداشته شده باز هم به قهقرا می رود. در اخیر خاطر نشان می سازم که فقط علم ومعرفت یگانه راهیست که میتواند مردم را از تنگنای مشکلات بیرون ببرد و باید بپذیریم که بهتر است بجای شخصیت پرستی شیوه و اداره علمی جامعه را بیامزویم مطابق به اصول وموازین انسانی حکومت کنیم و کیش شخصیت پرستی را هم نابود سازیم و مردم هم در پرتو قانون زندگی مسالمت امیز سوق بدهم. در اخیر گفتنی هایم را به اشارات منتسکیو اختتام میبخشم که گفته است: "اگر میخواهید بدانید چقدر نادان هستید کافی است که کتاب بخوانید."

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • شخصیت پرستی از همان آوان طفلی در مغز های ما تزریق میشود. تابعت بی حد و اندازه از اوامر پدر و مادر و بزرگان فامیل، اجازه نداشتن کوچکترین انتقاد از اعمال شان، نداشتن فکر مستقل یا عمل یکه خلاف خواسته پدر و مادر باشد. این (تابع امر بودن) در مکتب یا مسجد ادامه میابد. کوچکترین انتقاد از معلم یا ملای مسجد شدید ترین مجازات را در پی میداشته است. بعد که بزرگ میشویم، این تابع امر بودن جای خود را به شخصیت های خودساخته سیاسی و قومی میدهد. مردمان باسواد ما یک رهبر حزبی یا تنطیمی را برای پرستیدن انتخاب میکنند و آنهایکه بیسواد اند، رهبران قومی یا مذهبی را.
    خلاصه ما هیجگاه نمی آموزیم، که خود دارای شخصیتی هستیم، که قابل احترام است. نیاموختیم که نباید افراد را بپرستیم؛ بلکه به طرز تفکر مفید او، به علم و معرفت او احترام قایل باشیم. کوشش کنیم که خود را به جای برسانیم، که دیگران به ما احترام داشته باشند. از همه مهمتر، ما نیاموختیم که بین احترام و تابع امر بودن تفکیک کنیم.
    زمان یکه خود به شخصیت خود مان احترام قایل باشیم، کمتر خطر آن میرود، که شخص دیگری را بپرستیم.

  • چرااین موضوع رابررسی نمیکنید که پس از حملۀ تازیان به سر زمینهای مان وپذیراندن گویا دین مقدسشان بازور شمشیربه مردمانمان که هیچگونه اثری ازانهمه تمدن بسا سرشارازافتخارات مان چیزی باقی نگذاشتند به بچه هایمان که هنوزازرحم مادر زاده نشده بودند نامهای <غلام محمد/غلام سخی/غلام علی وغیره غلامان>میگذاشتندوتاهنوزاین بی شخصیت ساختنها دامه دارد.هرگاه شخصی زاده نشده محکوم به غلامی شده باشد چه شخصیتیرادراومیشودسراغ کردواو خودراغلام زاده میبیند چه رسد به شخصیت.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس