مقاومت وجهاد
جناب محترم حبیب الله غمخور دربخش دیگری ازتوهین نامهء شان چنین ارشاد میفرمایند:
اوکه پردې بحث وکړوچې دشمالي ټلوالي سره څوک دمقاومت خبره نه منې ،شمالي ټلواله اواحمد ضيا دي نه خوابدی کيږي ، ځکه دوي دشوروی پر خلاف مقاومت نه دی کړی ، بلکي دهغوي سره ئې ددوستۍ تړون لاسليک کړ اودهمدې شوروی د مشرتابه سره د مرحوم نجيب الله دحاکميت په ورستيو شپو او ورځوکي دمسکو ښار دمرکزی کمېټې په ځانگړې استراحت گاه کښي ديوې اونۍ نه زياتي مودې پټ اوسېدو په وخت کښي، دشوروی کمونست گوند اودولتی مشرتابه سره دملاقاتو داستانونه اودهغوي نه دپخوانيو اړيکو پر بنيادپه افغانستان کي دولتی حاکميت ته درسېدو غوښتنه کول ،چې غوښتنه ئي ومنل سول اوهمدا شمالي ټلواله شورويانو ته د افغانستان دخلق دموکراتيک گوند نږدې ثابته سول . دشوروی اوشمالي ټلوالي ددوستۍ تاريخ دمره اوږ د دی ، لکه دافغانستان دخلق دموکراتيک گوند او شوروي حاکم گوند . خو د شورويانوحاکم گوند دشمالي ټلوالي په خاطر دافغانستان دخلق دموکرتيک گوند ته شا وا ړول اوتراوسه شمالي ټلواله دشوروي نظام دوارثينو نږ دې او صادق دوستان دی ،سره له دې چي دامريکا او اروپايي ټولنې سره هم هر ډول همکاری ته ژمن پاته سوی
(برگردان: اگر دربارهء مقاومت صحیت کنیم ؛ نباید اتحاد شمال واحمد ضیا آزرده شوند که آنها با شورویها جنگ نکرده اند برعکس باشورویها قرار داد صلح امضا کرده اند؛ وهمین رهبری شوروی سابق میزبانی هیئت اینها را در شهرماسکو دراستراحتگاه مخصوص اعضای کمیتهء مرکزی حزب کمونیست شوروی به مدت یک هفته بعهده داشت ودرخلال اقامت مخفی یک هفته ایی شان درآنجا رایزنی های زیادی با مقامات شوروی مبنی برگرفتن قدرت دولتی از رژیم مرحوم نجیب الله نمودند که سرانجام پیشنهاد شان مورد تائید مقامات شوروی قرار گرفت، وهمین اتحاد شمال نسبت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان برای ماسکو نزدیکتر ثابت گردید. سابقهء دوستی اتحاد شمال با شوروی سابق به اندازهء سابقهء حزب دموکراتیک خلق افغانستان می باشد. بهمین خاطر بود که شوروی ها به حزب دموکراتیک خلق افغانستان پشت کردند وتاکنون همچنان روابط استراتیژیک اتحاد شمال و روسها بحیث وارث شوروی سابق خیلی صادقانه ودوستانه دوام دارد؛ برعلاوهء اینکه امریکا واتحادیهء اروپا نیز با اتحاد شمال آمادهء هرنوع کمک وهمکاری می باشند)
تبصره: ازین جملات آقای حبیب الله غمخور ازیک طرف این تصور به انسان دست میدهد که اتحاد شمال؛ بحیث یگانه الترناتیف حزب دموکراتیک خلق آنقدر دیپلوماسی فعال دارد که هم با امریکا واتحادیهء اروپا وهم باشوروی سابق و روسیهء امروز توانسته است توازن روابط سیاسی را به نحو خیلی موزون آن حفظ نماید اما ازطرف دیگر جناب آقای غمخور میخواهد چنان وا نمود کند که درپهلوی حزب دموکراتیک خلق خصوصا جناح مزدور امین وتره کی اتحاد شمال که منظورش سازمان جمعیت اسلامی افغانستان است که اکثریت اعضای آن بشمول رهبری آن تاجیک تباران بودند؛ بناء همهء آنها درخدمت شوروی سابق قرار داشته وهیچ نوع تلفات وضایعات انسانی را درطول دوران مقاومت علیه شوروی سابق متحمل نگردیده اند.
درینجا آقای غمخور درحالیکه خیلی کوشش نموده اند که ذهن خوانندهء پشتون وآنهم ذهن پشتونهای هوادار مجاهدین جمعیت اسلامی را مغشوش سازند خوشبختانه خودشان درسخن خودشان گیر مانده اند ودریک تار عنکبوتی؛ خودشان را با استدلالهای هوایی پیچانده اند وراهی برای گریز وفرار ازین لاطائلات گویی شان ندارند. آقای غمخور قبل ازآنکه خواننده را بفریبند خودشان با این پرت وپلاگویی فریب خورده اند؛ زیرا حزب دموکراتیک خلق خصوصا جناح خلقی پشتونی آن بشمول رهبران جنایت کار آن هریک امین وتره کی ازجاسوسان معلوم الحال کا گی بی سابق بودند که حتی در زمان سلطنت محمد ظاهر شاهی از راه جاسوسی به سفارت شوروی سابق امرار معاش می نمودند. شخص حفیظ الله امین بنام مستعار کاظم ازسفارت شوروی سابق ماهانه پول دریافت میکرد. شخص نورمحمد تره کی در دوران رهبری اش درزمان شاه سابق زمانیکه در انتخابات پارلمانی شورا از ولایت غزنی ناکام می ماند به بهانهء علاج امراض روماتیزم ماه ها را درهمان استراحتگاه های مخصوصی که شخص آقای غمخور ازآنها حالا نام برده اند بسر برده و با رهبران شوروی سابق دربارهء سپردن خاک افغانستان به اتحاد شوروی به شور ومشوره پرداخته است.لطفا به نوشته های أخیر آقای غوث جانباز درپورتال خودتان بنام افغان جرمن وکتاب صالح محمد زیری بنام خاطرات نیم قرن مراجعه فرمائید.!
اما نکتهء دیگریکه طوریکه دربالا متذکر گردیدم تناقض گویی است که نتوانسته اند ازین تارهای عنکبوتی فرار نمایند.
شما آقای غمخور مطابق ضرب المثل مشهوریکه گفته اند که دروغگو حافظه ندارد می باشید. چند جمله بالاتر خودتان اعتراف کرده اید که درهمین تنظیم جمعیت اسلامی بسا قوماندانها وفرماندهان بوده اند که برای نجات افغانستان رزمیده اند ولی کسی ازآنها نام نمی برد. ولی خودتان نیز ازآنها نام نبرده اید برعکس اینجا بی مهابا درکل ، تمام جمعیت اسلامی را فاقد ارزش مقاومت وجهاد دانسته اید. کدامش درست است سخن اولی تان ویا ادعای کنونی تان؟ چرا از آنجمله فرماندهانیکه درحزب جمعیت اسلامی بخاطر نجات افغانستان رزمیده اند نام نمی برید؟ می ترسید که کسی ازشما سند نگیرد که درحزب جمعیت اسلامی قوماندانها وفرماندهان پشتون تبار هم عضویت داشته وسازمان جمعیت اسلامی برمبنای قوم وزبان تاسیس نیافته است؟ ویا اینکه میخواهید بگوئید که اگر مقاومت وجهادی هم درتنظیم جمعیت اسلامی صورت گرفته آنرا تنها فرماندهان پشتون تبار همین سازمان انجام داده اند؛ ویا اینکه قصد منافقت دارید ومیخواهید که میان مجاهدین اقوام مختلف جمعیت اسلامی نیز همان برتری جویی قبیلوی وپشتونیستی تانرا ترویج نمائید؟ شما را که قیم مجاهدین ساخته است؟ آیا شمارا کسی در شهرمالمو بحیث یک مسلمان قبول دارد؟ آیا شما لا اقل به همین مسجدی که خود عکس ها وفوتوهای آنرا درسایتها نشر کرده ایدحق العضویت خود وخانم تان را بحیث اعضای آن مسجد به شکل منظم تحویل داده اید؟
گیرم که مسلمان شده باشید ودرظاهر امر برای فریب مردم به مسجد هم بروید ونمازهای مفت خویش را بخوانید واز تحویل نمودن حق العضویت بخاطر ممسک بودن تان خود داری نمائید پرسش دیگر ازجنابعالی این است که شما کی استید که میان مجاهدان سازمان جمعیت اسلامی تبعیض وامتیاز قایل می شوید؟ خودتان درکدام جبهه قرار داشتید درجبههء نجات دهنده گان افغانستان ویا درجبههء متجاوزان واشغالگران افغانستان که آنوقت نیز زمینهء مفتخوری را بنام تحصیل وغیره برای تان مساعد ساخته بود؟
اگر سابقهء دوستی حزب خلق و دوستی سازمان جمعیت اسلامی با شوروی سابق مساوی اند؛ لطفا چند نفر فارغ تحصیل دانشگاه های ماسکو وخارکوف وبلو روس را ازسازمان جمعیت اسلامی وشورای نظار مسعود نام ببرید که درگرماگرم جنگ ومبارزه؛ سنگرها را ترک گفته باشند و مانند شما در اطاق های لیلیه باشما درشهرهای ماسکو ولیننگراد پیک شراب جنگانده باشند؟
آیا واقعا برای خود جنابعالی که ازبهترین مزایای کمونیزم دولتی آنزمان استفاده نموده اید خیلی جای تعجب نیست به همچو ادعای شاخدار رو آورده اید که هم ازنظر شوروی ها وهم ازنظر مجاهدین سازمان جمعیت اسلامی خیلی خنده آور ومضحک است. اگر سابقهء دوستی جمعیت اسلامی با شوروی سابق آنقدر طولانی بوده است که برابر عمر حزب دمکراتیک خلق ولی همهء فارغ تحصیلان وکدرهای آن یاتحصیلات شان را ناتمام گذاشته به کو ه ها متواری گردیدند ویاهم در دانشگاه های لاهور وپشاور وکشورهای عربی درس خواندند. این چه نوع دوستی بود که ثمرهء آنرا شما واعضای باند نجیب خوردید ولی شوروی ها فرزندان شانرا بخاطر حفظ حاکمیت شما دربرابر دوستان جمعیتی خود درسالنگ وپروان وکاپیسا وتخار وبدخشان وهرات وقندهار جنگاندند. چه دوستی احمقانه ایی!!!!!!؟؟
مطمئنا درین ادعای بی پایهء تان مانند رفیق شاه محمود مستمند بی جواب باقی می مانید؟ ولی این سوال شما که چرا شوروی ها به شما پشت نمود وحکومت مجاهدین درپشاوررا برسمیت شناخت؟
آنطوریکه جنابعالی خود ذکر کرده اید که مذاکرات را نه تنها برهان الدین ربانی، بلکه یک هیئت مرکب ازاحزاب جهادی مستقر درپشاور ودولت مجاهدین هم با مقامات دولت فدراتیف روسیه وهم با صدر هیئت ریسهء اتحاد شوروی درحال زوال وقت انجام داده است؛ این مذاکرات نه به شکل مخفی بلکه به شکل علنی آن صورت گرفته است که تمام خلق الله ازآن خبردارند؛ درین باره هیچ چیز پوشیده ای نبود که جناب عالی آنرا کشف کرده باشید، حتی یکی از رهبران تان آقای سیدمحمد گلاب زوی نیز درهمانجا بیعت خویش را به زنده یاد برهان الدین ربانی اعلام نمود.
وآن مذاکرات برخلاف برداشت جنابعالی؛ حق مسلم آنها بود که بادشمن خویش برسر میز مذاکره بنشینند وآنها را وادار سازند که دیگر دست ازحمایت یک رژیم مزدوربر دارند؛ زیرا آن رژیم مزدور، نماینده گی ازملت مجاهد آنوقت نمیکرد؛ رئیس جمهور وقت آنزمان شما بنام قاتل ملت مجاهد افغانستان یاد میگردیدند، اما امروز برعکس شما ویکتعداد عناصر بیخود دیگر مثل شما، وی را بخاطر وحشت وبربریتی که طالبان هم تبارش درحق وی انجام دادند، شهید!!!!!!!!! میخوانند. اما تصمیم جمعی درآن زمان این بود که باید آن قاتل ملت به میز محاکمه سپرده شوند،وحساب پس بدهند، هیچ یک ازاحزاب جهادی آنوقت ننگ ائتلاف ویا پیوستن با یک انسان شیاد وبی تعهد وفاشیستی چون نجیب قاتل را بجان نمیخرید. جنرال نجیب الله احمدزی، اگر از راه قطع کمکهای نظامی ولوژیستکی ماسکو به اداره اش، خلع قدرت نمیگردید، او افغانستان آنروز را بخاطر حفظ قدرت شخصی اش حاضر بود که به سوریهء امروز تبدیل نماید؛ زیرا درفرهنگ او نیز مانند اشخاصی چون صدام وبشار وهتلر وموسیلینی وگلبدین وامین ومحمدگلخان مهمند هیچ چیزی بنام عاطفهء بشری، انسانیت واخلاق و صداقت وطنی وجود نداشت، اما همان قطع کمک های لوژیستیکی ونظامی بود که دیگر بمرگ تدریجی مبتلا گردید ومردم روزهای سقوطش را حساب میکردند؛، وازجانبی هم دیگرافسران آگاه جناح پرچم وفرزندان اصیل وستمدیدهء ازبیک وتاجیک وهزاره که بخاطر حفظ تاج وتخت او خودشان را به استانهای جنوب وشمال به امر این شیاد به کشتن میدادند، ماهیت درونی این شخص اوباش را درک کردند؛ که این شیاد با خونهای این فرزندان ستمدیده با همبتاران قبیلوی اش معامله می کند؛ وآنها را مانند یک متاع بی ارزش خونهای شانرا دربازار مکاره گی وفریب وجعل وتزویر خیلی ارزان میفروشد، لذا این فرزندان ستمدیده حق داشتند که تصمیم بگیرند که دیگر هرگز با چنان انسان شیاد و ماکیاولست و وحشی وقومگرا وقبیله اندیش همراهی نکنند، آنها نخواستند تا آخرخط با کسی که دشمن هویت ملی وفرهنگی شان بود همسفر شوند؛ بهمین ترتیب مقامات کریملین نیز این موضوع را درک کردند که نجیب برای آنها وفادار نیست وروزی مانند شهنواز تنی بدامان پاکستان پناه می برد چه بهتر ازآنکه ازهمان روز نخست، قطع کمکهای نظامی ولوژیستکی را بروی وی بستند واین بزرگترین دست آورد هیئت مجاهدین آنزمان می باشد؛ اما پیامدهای بعدی سقوط رژیم دیکتاتوری نجیب تنها به عهدهء اتحاد شمال برنمی گردد؛ بلکه قسمت اعظم آن بدوش گلبدین حکمتیار ورفقای خلقی شما نیز برمیگردد که درابتدای امر به بهانهء موجودیت ملیشه های دوستم و گلیم جم شهرکابل را به ویرانه تبدیل نمودید و بار دیگر باهمان ملشه های گلم جم ائتلاف نموده وبار دیگر کابل را به خاک وخون کشاندید و از استقرار نظام ودولت نوپای مجاهدین جلوگیری بعمل آوردید. وبار سوم هم همان رفقای تان درلباس طالبان داخل گردید وبه امر آی اس آی بار دیگر ماشین جنگی طالبان را بحرکت درآورید و یکبار دیگر دست تان را درجنایات وقتل عام هموطنان غیر افغان تان درپروان وکاپیسا ویکاولنگ ومزار آلوده نمودید وخود با خیال راحت خودتان را به سویدن رساندید ولی قبل ازآن با ملاغوث پسر کاکای تان در دبی هم ملاقات نمودید که بارفقای خلقی تان درکابل چگونه برخورد نماید. حالا که جناب عالی تمام طرفهای درگیر مجاهدین را ملامت میکنید، این هم ازسر منافقت است که میخواهید با این بهانه برای تان در روندجاری جایی درمیان مردم پیدا کنید ولی مردم چهره های حقیقی شمارا شناخته اند وخوب میدانند که جناب عالی سرمهء آزموده شده استید.
بخش سوم وپایانی
پيامها
15 نوامبر 2012, 08:10, توسط .
از آقای بهمن خواهش میکنم که از سویدن به کشور تشریف اورند و رهبری این " ارتش منظم نظامی را که ازنظر شکل وماهیت این ارتش مانند سپاه پاسداران ایران ویا همان سپاهیان انقلاب زمان زنده یاد ببرک کارمل باشد، و جدا ازتشکیلات وزارت دفاع وداخله باید بوجود آید" به عهده گیرند. زیرا "کسانیکه چنین تهدیدها را دست کم میگیرند یا احمق اند ویاهم جنایت کار. "
شخص خودم از همین حالا به ایشان لقب جنرال عالی این ارتش را عطا میکنم.
جنرال عالی این ارتش منظم ( آقای بهمن) در قدم اول باید مردم را از شر کسانیکه به گفته خودش "یا حمق اند یا هم جنایتکار" برای همیشه رهائی بخشد.
15 نوامبر 2012, 12:50, توسط نادر
واقعآ که دانشمند پرویز بهمن واقعیت را مینویسد دست شان درد نکنند. اگر چه غمخور قبل ازین هم روی آبرو در مالمو نداشت ولی اینبار بی حد رسوا شد.
شما موفق باشیدپرویز بهمن!
15 نوامبر 2012, 12:59, توسط نادر
پیام بالا بنام (نادر) از من نیست.
آیا نام مستعار دیگری پیدا کرده نمیتوانید؟
من (نادر) هرگز نظریات بهمن را تائید نمیکنم. زیرا سراسر از عقده قومگرائی پُر است.
15 نوامبر 2012, 12:51, توسط Abdul Ali
من نتوانستم قسمت سوم را باز کنم. چرا کد میخواهد اگر به دسترس همگی قرار دادید؟
علی
15 نوامبر 2012, 14:40, توسط پرویز "بهمن"
دوست عزیزعبدالعلی!
تشکر ازاینکه نوشتهء این حقیررا خوانده اید خدمت عرض شود که خودم یک اشتباه تخنیکی را مرتکب شده ام روی این علت بخش سومی وپایانی آن درینجا نیامده است ولی شما منتظر باشید بخش پایانی نیز درراه است.
با احترام
پرویز بهمن
15 نوامبر 2012, 13:49, توسط نادر
تشکر آقای صلاح الدین ربانی!
اگر پدر مرحومت مؤفق نشد که "فرشته های نجات" را دوباره به قدرت برساند، بحیث پسر خوب دَین پدرت را ادا کردی. برادران بزرگ با برادران کوچک یکجا افغانستان را حتماّ گل وگلزار میسازید.
رادیو آزادی
25.08.1391
پاکستان بدون ملا برادر چند تن افراد طالب را رها کرد.
داودزی: سفر هیات شورای صلح یک سفر تاریخی و با دست آورد بود.
فرهاد حسین ژورنالیست و تحلیلگر پاکستانی می گوید:
" ما دیدیم که در پاکستان همه به یک نظر رسیده و فکر می کنند که تقسیم قدرت در حکومت آیندهء افغانستان که در آن طالبان نیز سهم داشته باشند، فورمول خوبی به شمار می رود".
هیات شورای عالی صلح افغانستان عصر دوشنبه به ریاست صلاح الدین ربانی وارد اسلام آباد گردید و دید و باز دید را با مقامات بلند پایه پاکستانی آغاز کرد. هیات مذکور طی سه روز نخست برعلاوه رییس جمهور، صدراعظم، لوی درستیز، وزیر داخلهو رییس استخبارت پاکستان با شماری از رهبران تنظیم های مذهبی این کشور نیز دیدار و گفتگو کرد.
پاکستان در گفتگو با هیات شورای عالی صلح افغانستان موافقه کرد که تعدادی از زندانیان طالب را رها می کند تا راه برای گفتگوهای صلح در ین کشور، هموار شود.
وزارت خارجهء پاکستان دیروز گفت، شماری از رهبران طالب بر اساس تقاضای حکومت افغانستان به دلیل رها شدند تا در پروسه صلح و آشتی، کمک کنند.
15 نوامبر 2012, 16:04, توسط ن.ب
قبيله بسيار ترسو است. ببينيد بشتونها همه بنام طالب, بولس و وزارت دفاع,اربكى و بنام مقاومت مردمى همه همه مسلح شدند و از خزانه دولت خراجات ميكننداقوام غير بشتون خاموش اندولى بمجرد اينكه يك شخص از سلاح حرف زد همه قوم بشتون فاشيست او غان ملتى ,خلقى هاى رنكارنك همه مانند كرم مردارى به لرزه درامدند. اين كركسان جبون وحشى تحمل اقوام غير بشتون را ندارند و هر بارى بالاى اقوام غير بشتون خونريزى و نسل كشى كرده اند كه مادرين عمر كم خود شاهد جنايات قوم بشتون از قماش مختلف هستيم. طالب او غان ملتى و خلقى اينها همه يكى اند و از يك اخر ميخورند. و هر كدام به نوبه خود بر حق اقوام غير بشتون جنايات كردند. ما حق داريم در برابر فاشيستان قبيله از شرف عزت و قوم خود دفاع كنيم.انكه زن خودرا ميفروشد او ميتواند ناموس ديكران را حراست كند. ما بر قبيله مزخرف و جاهل اعتماد نداريم. كرزى هم افغانستان برايش مهم نيست ,مهم مسلح ساختن قوم بشتون است.
15 نوامبر 2012, 16:45, توسط immam khomeini
it,s not for flatnose hazara to worry about afghan affair,for inshallah they back at thier old profession cleaning toilets