نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نشود فاش کسی آنچه
میان من و توست
تا اشارات نظر، نامهرسان
من و توست
گوش کن، با لب خاموش
سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که
زبان من و توست
روزگاری شد و کس، مرد
ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی، نگران
من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما
کس نرسید
همه جا زمزمهی عشق نهان
من و توست
گو بهار دل و جان باش و
خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که
خزان من و توست
این همه قصهی فردوس و
تمنای بهشت
گفتوگویی و خیالی ز
جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به
دیباچهی عقل
هرکجا نامهی عشق است،
نشان من و توست
سایه، زآتشکدهی ماست،
فروغ مه و مهر
وه از این آتش روشن که
به جان من و توست
هوشنگ
ابتهاج (هـ.ا.سایه)
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...