قدرت و حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
«...مراسم تنفیذ حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب ایران در محل حسینیه امام خمینی در تهران آغاز شد..»
متن فوق که بر گرفته شده از ویبسایت بی بی سی میباشد! بحث انتخابات ریاست جمهوری در ایران اسلامی، امروز ها در رسانه های بین المللی باز تاب وسیعی داشته است. که این امر خود بیان گر اهمیت انتخابات در ایران اسلامی، و تاثیر گذاری ان در عرصه های سیاسی منطقه و جهان را باز گویی مینماید! هرچند این چندمین دور انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، از آغاز تاسیس ان توسط آیت الله خمینی بوده، که در دور یازده آن هم به پیروزی آقای حسن روحانی انجامیده است . چند و چون اهمیت تاثیر گذاری سیاست های جاری در جمهوری اسلامی ایران بر منطقه و جهان، مرا بر این امر وا داشت تا مطالبی چند در راستای چگونه گی حاکمیت و قدرت در جمهوری اسلامی ایران به رشته تحریر در بیاورم!
جمهوری اسلامی ایران، در مدت زمان بیش از سه دهه موجودیت خویش، دستخوش تغیر و تحولات گوناگونی بوده است. از حذف مرحوم بازرگان گرفته، تا به خلع نمودن جناب بنی صدر و مسایل همچون جنبش سبز و...! اما آن چیزی که هموار و در سخت ترین شرایط ها پایدار و پا برجا بوده است، این همان اصل و ستون فقرات نظام «ولایت مطلقه فقیه» میباشد!
ولایت فقیه، و یا اهرم اصلی قدرت و حاکمیت در ایران اسلامی، یکی از پیچیده ترین و محوری ترین سیستم مهندسی قدرت و حاکمیت در این کشور میباشد. نحوه سیستم قدرت و حاکمیت، در گونه تمرکز از بالا، و به توسط شخص رهبری آغاز یافته، و در گونه ها یی از حلقات تسلسل زنجیره یی، و به توسط ائمه جماعات، و بازوی نظامی بسیج تا به دور ترین نقاط کشور به گونه نامریی و غیر محسوس تداوم یافته است. در موازی با ارگان های اجرایی کشور همانند استان، شهرستان و... امام جمعه یی نیز فعالیت و حضور دارند. هیچ یک از مسئولین امور مملکتی، ماسوای حضور معنوی امام جماعات اقدام به عمل ننموده، و استقلالیت تام را دارا نه میباشند. چه بسا در موارد خاص از اعمال سیاست و قدرت در مواقع حساس و تعیین کننده، مانور های اساسی اعمال نفوذ قدرت رهبری، در صحنه ادای نماز جمعه ها و به توسط ائمه جماعات به اجرا گذاشته شده و مشروعیت مردمی کسب مینمایند. ائمه جماعات؛ این در حقیقت زبان گویای رهبریت بوده، و مجری طرح ها و برنامه های وی به حساب میروند..! مبنا و اساس تصمیم گیری های کلیدی سیاست و قدرت در ایران اسلامی از این راستا و به کمک حوزه های علمیه قم و مشهد، در بدنه و ساختار های همچون شورای نگهبان؛ شورای تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبره گان و..به همیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مشروعیت پذیرفته و اعمال میگردد..!
تغیر و جابجایی روسای جمهور، در جمهوری اسلامی ایران بیان گر ایجاد تغیر در اصول و قواعد زیر بنایی سیاست های جاری در این کشور به حساب نه رفته، بلکه چه بسا عملکرد و موجودیت آنان « روسای دولت» همچون اله ابزاری در بازی سیاست ها که نبوده است! ( دولت مرحوم بازرگان و حتی جناب احمدی نژاد را میتوان از این دسته ها دانست..»
نتیجه:
در ایران اسلامی حاکمیت ها آمده و رفته اند. اما نظام و سیستم همچنان پایدار و مانده گار بوده است! حال آقای حسن روحانی با حضور در مسند ریاست جمهوری اسلامی ایران، بدون شک محور سیاست های جاری در این کشور را با چرخش های 180 درجه سمت و سو نخواهد داد. زیرا جناب آقای روحانی همچون سلف خویش آقای احمدی نژاد متعهد و وفا دار بر امر ولایت مطلقه فقیه میباشد. تغیر و تبدیلی روسای جمهوری ایران اسلامی، این رویکرد تغیر در رو نمای قدرت بوده، اصل و پایه های اساسی « قدرت» در محوریت / بیت رهبری / و موجودیت شوراهای همچون تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و.. و در بدنه اجرایی همچون سپاه پاسداران، بسیج، و وزارت اطلاعات ..پایدار و پا برجا و لا تغیر مانده اند! در زمان حاکمیت آقای احمدی نژاد در عمل رویارویی اعمال قدرت و صلاحیت های رئیس جمهور با مقام رهبری ایران اسلامی را با چشم سر مشاهده نمودیم..!
پيام‌ها
5 آگوست 2013, 18:33
لوماني صفوي
ديكر ايران را إسلامي مخوان بهتر است انرا به اصطلاح إسلامي ياد نمايي
5 آگوست 2013, 20:08, توسط jiran
دوستان قدرت و حاکمیت دولتی ایران از سال 1357 به چرخش 180 درجه چرخید و هر قدر دیگر جز اخوند که البته صلایت هم ندارد بچرخاند
هست خواهد بود این تهدایب گذاری را همه میدانن ...این تهداب خیلی قوی و با پایه های ستون جمشید می باشد توانایی خراب کزدن ان بدست یک تعداد ی است که
جامعه را توانایی ان را ندارد. هر قدرت که این همه یک نمایش بیش نیست بیایند به ان زاویه باید حرکت بکند و بچرخد در غیر ان باید سر به نیست شوند
این اقای دلقک دیگر که بنام روحانی که البته اسم مستعار این اقا میباشد و اسم اصلی ان فریدون میباشد بخاطریکه اسم اخوندی بگذارد از اسم اصلی اش ابا دارد این همه سیاست های اخوندی است هر کسی بیایند و بروند به مردم ایران جز فلاکت بدیختی ظلم به قشر چامعه خصوصآ به قشراثات که
چی بپوش و چه نپوش کاری ندارند این اخوند های بسواد که البته به اصطلاح همه تعصیلات در انگلیس امریکا و اروپا دارند به همان سطع سواد خود شان است چیزی که تعلیم دیده اند دیگر نمی توانند دست از پا خطا کنند در ان صورت ؟؟؟ دیگران چه تاج بر سر مردم نهادند که این دلقک انگلسی بزند..
6 آگوست 2013, 08:08, توسط احمد
هیچ تغییر به میان نمی آید سگ زرد برادر شغال رزیم خون خوار اخوندی در قدرت خواهد بود و مردم خودرا سرکوب خواهد کرد . وکشور ما نیز مداخله خواهد کرد ونوکران مثل محسنی پرورش خواهد داد
6 آگوست 2013, 14:38, توسط kama
بنظرم اخند های ا یران باید از صدام و قذافی پند گرفته باشد وگرنه خیلی آسانتر از سناریوی لیبی وبغداد در تهران اسانتر و سهلتر دیر ی زود تطبیق خواهد شد.
6 آگوست 2013, 14:39, توسط kama
بنظرم اخند های ا یران باید از صدام و قذافی پند گرفته باشد وگرنه خیلی آسانتر از سناریوی لیبی وبغداد در تهران اسانتر و سهلتر دیر یا زود تطبیق خواهد شد
7 آگوست 2013, 09:30, توسط شفا
این اخند ها بدروغ به شعار ازادی و پیشرفت و عدالت قدرت را قبضه نمودند و متحدین خود علیه شاه را به هزاران هزار مانند ملا عمر کور قتل عام نموده وبه دار اویزان نمود وقدرت را در ایران به فریب ودروغ قبضه نموده و قانونی را ساخت که غیر از خامنه ای وامثالهم دیگر کسی صدا و فریاد ازادی وبرابری را بلند نتواند در غیر ان بنام مفسد فی الارض به دار اویزان خواهد شد . و ملت با فرهنگ وشریف ایران را چند تا اخند شکم پرست به گروگان گرفته وبالاخره در تنگنا و حلقه محاصره بیش از نصف قدرت های بزرگ اقتصادی ونظامی جهان قرار داده و بلاخره سر نوشت مردم عراق را بر سر مردم شریف ایران این چند تا اخوند تکرار خواهد کرد و همه هست بود ایران را فدای یگدنگی و ا نحصار قدرت چند اخند خواهد کرد.این روحانی یک ادم بی صلاحیت که از هزارن فیلتر خامنه ای به زحمت گذشته وکاندید شده بود هیچ کاری را بجز از فرمان خامنه ای دیکتاتور پیش نخواهد برد و زمینه هر چه بیشتر گرسنگی وفقر و محاصره ای اقتصادی را برمردم در بند ایران مهیا خواهد ساخت.
7 آگوست 2013, 23:14
خشونت و دیکتاتوری و نقش مذهب به عنوان ابزار آن - مهرداد فیض
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ۵ مرداد ۱٣۹۲ - ۲۷ ژوئيه ۲۰۱٣
مذهب همواره در ایران به عنوان رکنی از ارکان اساسی قدرت به حساب میامده است. چه آنگاه که اپوزیسیون محسوب میشود و چه زمانی که در پوزیسیون قرار میگیرد. زمانی شاه خود را" ظل الله" مینامید و بلافاصله پس از او خمینی خود را " روح الله و نائب امام زمان" معرفی میکند. زمانی که شاه نیاز به مشروعیت و حمایت مردمی دارد، لباس احرام بر تن میکند و به زیارت کعبه میرود ، آن دیگری راه زیارت کربلا را در پیش میگیرد ، خمینی که خود نائب امام زمان میشود و سرانجام نیز قبرش زیارتگاه مسلمین میگردد که انگاری حاجت هم میدهد!!! و این یکی هم (خامنه ای)هنگام صرف شام، بشقابی اضافه برای امام زمان سر سفره غذا میگذارد!!! و اینطور وانمود میکند که امام زمان نیز در کنارش مشغول صرف شام میباشد!!!
مرداد ماه (اسد )تقارن پیدا میکند با سه فاجعه تکان دهنده که هر کدام در مقاطع مختلفی از تاریخ ایران روی داده اند ولی در همه آنها تبانی مذهب و حکومت در اعمال خشونت علیه مردم و جنبش دمکراسی طلبی ایرانیان بوضوح دیده میشود. در مرداد 32 هنگامی که اولین دمکراسی نوپای ایران میرفت تا شکل بگیرد و پا به عرصه وجود بگذارد با تبانی دیکتاتور و روحانیت کودتایی ننگین با هدایت آمریکا بوقوع پیوست تا برای دهه های متمادی بذ ر خشونت و سرکوب را بر فضای سیاسی اجتماعی کشور بگستراند، که همین کودتای ننگین بود که زمینه های ظهور دیکتاتوری تماما مذهبی بعدی را مهیاء میسازد. بمحض به قدرت رسیدن شاه بود که روحانیون سرشناس آن زمان برای دست بوسی اعلیحضرت به خدمت رسیدند و از اینکه اراده ملوکانه و خواست آمریکا بر این قرار گرفته شد تا از طریق کودتایی انساندوستانه!!! دست ملی گرایان اجنبی!!! و کمونیستها ی از خدا بی خبر را از سر اسلام عزیز و مملکت اسلامی کوتاه نموده است مراسم شکر گذاری و سپاس ملوکانه را بجای بیاورند.
در مرداد 1358 دیکتاتوری مذهبی بفرمان و فتوای امام جنایتکارش و در اوج ایام طلایی امام!!! به مردم زحمتکش و بیدفاع کردستان یورشی همه جانبه برد و این خطه محروم را به وحشیانه ترین شکلی به خاک و خون کشید تا بدین ترتیب جوانه های دمکراسی و مشارکت مردمی در امور سیاسی و اجتماعی میهن را در نطفه بخشکاند و دوباره گرد مرگ و خشونت و سرکوب را در این دیار حکمفرما گرداند. در پی این فتوا نیز مردم کردستان، کمونیست و خدا نشناس معرفی شدند و سرزمین کردستان نیز خاک غصبی کمونیستها، پس بر هر مسلمانی واجب شرعی بود که به کمونیستهای خدا نشناس هجوم برند و آنانرا به هر شکل ممکنی به قتل برسانند.
در مرداد 1367 اسلامگرایان حاکم بر ایران دست به قتل عامی وحشیانه در زندانهای سیاسی سراسر کشور زده اند که این جنایت در نوع خود از وحشیانه ترین و رذیلانه ترین جنایتهای تاریخ کشورمان بشمار میرود. چرا که در این قتل عام فجیع دهها هزار تن از زندانیان اسیر و بیدفاع در حالی که دوران محکومیت خود را سپری میکرده اند با فتوای امام و در ایام طلایی امام!!! دسته دسته به چوبه های دار سپرده شده اند. در پی این فتوای عالمانه و انساندوستانه!!! امام ، زندانیان بیدفاع چون وابسته به منافقین و کمونیستها بودند در نتیجه وجودشان برای اسلام عزیز و مملکت اسلامی مضر بوده است و قتل اینان به هر شکلی واجب شرعی و عرفی شمرده میشد. پس میبایست در مقابل اینان نیز اشداء و علی الکفار بود!
تاریخ کشورمان مملو از خشونتها و انتقامجوییهای کور میباشد. در طول 1400 سال فرهنگ پارسی با فرهنگ قصاص ، شهادت طلبی و فرهنگ عاشورایی، گریه و زاری، عزاداری و لباس سیاه بر تن کردن که همگی از رسوم اسلامی است در هم آمیخته شده است. تا جایی که امروز بندرت میتوان فرهنگ عاشورایی را از فرهنگ جشن و سرور بومی ایرانیان قدیم جدا نمود.
فرهنگ غالب بر ایران امروز را باید بدون هیچ تعارف و خجالتی فرهنگ گریه ، عزاداری و خشونت نامید. اولین چیزی که هرکودک ایرانی میاموزد و هر ساله در نمایشهای خیابانی با آن انس میگیرد کشت و کشتار عاشوراست که در آن حتی طفل شیر خوار ( علی اصغر) هم سر بریده میشود و کودک ایرانی میبیند که شمر با چه قصاوتی خاندان حسین را تشنه لب سر میبرد، مردان را از دم تیغ میگذراند و زنانرا به اسارت میبرد و کودک ایرانی شاهد شبیه سازی های تعزیه خوانهاست که این صحنه های فجیع را با نمایش زنده میسازند و باز هم کودک ایرانی شاهد آن استکه پدر و برادر و مردهای محله چگونه با زنجیر بر پیکر خود میکوبند و مادرشان با دست بر سر و صورت خودش سیلی میزند و با صدای بلند های های گریه و زاری میکند. زنان و مردان آنچنان شیون و زاری میکنند که گویی عزیترین کسشان را همین امروز در فاجعه ای تلخ از دست داده اند. و این همه را کودک نگون بخت ایرانی باید ببیند، با آن انس بگیرد و با آن رشد کند.
ناآگاهی و جهل مردم بهترین و مناسبترین بستر برای رشد تفکرات و باورهای مذهبی است. در هر جامعه ای که بیسوادی و نا آگاهی بالاتر هست باورهای مذهبی بهترین جواب برای کنجکاویهای مردم تلقی میشوند.
بدین ترتیب بی دلیل نیست که حاکمان دیکتاتور در ایران چه از نوع مذهبی و چه از نوع غیر مذهبی برای تحمیر بیش از پیش توده ها و سواری گرفتن از آنها و ادامه حکومت خویش لباس احرام بر تن میکنند و به زیارت اماکن مذهبی میروند. چرا که بدرستی به کاربرد این سلاح یعنی مذهب در جهت تحکیم پایه های حکومت دیکتاتوری خود واقف هستند. دیکتاتورها بدرستی میدانند که اگر بخواهند به مردم ایران حکومت کنند از آنجاییکه درصد بالایی از این مردم بیسواد و در نتیجه تحت تاثیر باورهای مذهبی قرار دارند ، باید بالطبع قدرت مذهب را در اختیار خود گرفت تا حکومت مشروعیت پیدا کند. این دور تسلسل مذهب، خشونت و دیکتاتوری همچنان ادامه پیدا میکند و همچنان مستدام خواهد بود تا مادمی که ناآگاهی توده ها که نتیجه بیسوادی آنها هست ریشه کن نگردیده باشد.