آيا این عالمان که اعتراف به دوستی و رابطه با جنایتکاران طالب دارند، نباید بازداشت و محاکمه شوند؟
دولت افغانستان حدود دو صد تن از کسانی که ادعای عالمیت در دین را دارند گرد هم آورده تا با استفاده از رابطه و زد و بند آنان با جنایتکاران طالب، با طالبان گفت و گو کرده و آنان را جذب نهادهای دولتی کنند. باز هم یکی از بنیادگراترین چهره ها فاروق وردک سرپرستی این اجتماع را بر عهده دارد.
دوشنبه
9 آگوست 2010
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پيام‌ها
11 آگوست 2010, 05:18, توسط اسلام شناسی
با عرض سلام!
یقیناً که باید باز داشت و محاکمه شوند و چهرۀ حقیقی این جاهلان، جنایتکاران، از طریق رسانه های افغانستان و جهان افشأ گردد. اگر به تاریخ افغانستان رجوع گردد از آغاز لشکر کشی تازی ها و بخصوص در طول دوصد سال اخیر تمام بدبختی های مردم افغانستان ، عقب ماندگی ، بیسوادای و عقب گرایی تحفه های بود که با با تطبیق احکام تازینامه و بردگی و سر سپردگی به اعراب جنایتکار ، به نام کلام و کتاب خدا، به مردم افغانستان دادند. متأسفانه مردم افغانستان هنوز هم این ها را نشناخته اند و اشخاصی وطن فروشی را چون حکمتیار، سیاف ، مجددی ، ربانی و خائنان ملی و غیره غلامان حلقه بگوش تازی ها و وطن فروشانی که افغانستان را فروختند و حال میخواهند برادران احمق تر و جنایتکارتر از خود را نیز بر افغان ها مسلط بسازند، پیروی میکنند. شما خوب به چهره های این به اصطلاح عالمان بیسواد نگاه کنید. شرارت ، دروغ ، فریب ، جنایت کاری را در چشمان و چهرۀ شان میتوانید بخوانید . ای مردم غیور افغانستان! اگر این مردم به شما دلسوز میبودند، سد راه هر نوع ترقی و پیشرفت وطن نمیشدند. این ها ضد کتاب، مکتب ، دانشگاه یا پوهنتون و ترقی و پیشرفت هستند. این ها میخواهند شما مانند تازی های دوران محمد بن عبدالله زندگی بدوی و چادر نشینی داشته باشید. چند حرفی را که از تازینامه کتاب کاپی شده از کتاب ادایان دیگر ، برایتان میخوانند خودشان نیز به معنی آن پی نمیبرند. هر زمان هم غلطی های فاحشی از دست شان سر میزند میگویند که اسلام خراب نیست خرابی در ما مسلمانان است . سوال نمایید که شما مسلمانان از کجا و از کدام کتاب آموخته اید که قتل نما . دست ببر ، گردن بزن، اسیر بگیر ، تجاوز کن؟ احکام ضد بشریت را میتوان در قانون نامۀ این احمقان یافت.
افغانستان به یک آتا ترک ضرورت دارد، مگر چی نوع آتا ترکی که حتی آثار این عالمان جنایتکار و وطن فروش را در افغانستان نگذارد.
به امید افغانستان بدون چاکران تازی ها
11 آگوست 2010, 08:47, توسط hbibulla
سلام برای همه
آقای اسلام شناسی
يک ذره سبک بگير که پياز نسوزد
12 آگوست 2010, 04:17, توسط اسلام شناسی
دوست عزیز حبیب الله جان سلام!
امیدوار هستم به صحت و عافیت کامل باشید. متأسفانه باید بگویم که ما مردم افغانستان هر مسئله را سبک و ناچیز گرفته ایم که حالی مثل پیاز میسوزیم و بعضی ها آتش زیر دیگدان را تیز تر میسازند و مشوره میدهند که بسوزیم و بسازیم. تا به کی عزیزم؟
11 آگوست 2010, 09:46, توسط 21dec2012
حبیب الله بچیم !
محاکمه این عالمان هیچ ربطی به خدا شناسی و اعتقاد به خدا ندارد . اصلاء محاکمه این اشخاص مثلی این است که مثلاء ( خاغلی اسلام شناسی ) با غول خود بازی نموده اند . باید بدون محاکمه این اشخاص را به اسفل السافلین یعنی طبقه تحتانی دوزخ معظم فرستاد و مردم شریف افغانستان را از دست این ارازل نجات داد .
12 آگوست 2010, 04:37, توسط اسلام شناسی
برادر عزیز سلام !
من با این حرف شما که این عالمان را بدون محکمه به سزای اعمال شان رساند موافق هستم، ولی نباید فراموش کرد که اگر یکی از این ها بدون محکمه و اقرار به جنایات شان از بین میرود ، چاقوی برادران دیگر شان دسته پیدا میکند و همه را مانند خود جنایتکار میخوانند، پس بهتر است برای اینکه ما متهم به جنایت نشویم بگذارید مردم این ها را محکمه نمایند و چهره های واقعی شان برملا شود تا بهانۀ بدست شان ندهیم.
با محبت و احترام.
12 آگوست 2010, 22:29, توسط 21dec2012
مردم با کدام سواد سیاسی و یا قضایی و یا اجتماعی خود این دلالان مانند کرزی , غورزی خواخوگی , یا شهنوازاتنی و یا ملا عمر و یا عثامه و یا حکمت یار و یا احمد شا مسعود و سیاف را با بالکه هایشان محاکمه خواهند کرد ؟ مردم مانند لت های سلطان محمد غزنوی از افغانستان لت خانه درست نموده اند . در سرک ها و کوچه های کابل و شهر ها و قریه ها و قشلاق ها , مردم مانند گدایی گر های پیشه ور منتظر بذل و بخششء پاد شاهی هستند که از هر قماش باشد و یا از هر "اوخوری" اب بخورند برای شان مهم نیست . کدام یک از مردم را دیده اید که واقعاء برای گرفتن حق خود حتی به مقابل وزارت عدلیه ایستاده شده عدالت خواسته است , همه مانند اسپ ها و شتر ها سر های خود را خم انداخته از دنبال همدیگر روان هستند , بهترین این مردم ها اگر زن باشند برای اینکه قدرت رفتن به خارج را ندارند , از دست نظام فاسد خودکشی میکنند , و مرد های شان از کشور فرار میکنند . در بالاه عکس چند تا طالب شپش پر را چاپ میکنید و در پاین انها را عالم خطاب نموده درخواست محاکمه و اعدام شان را میکند . تا حال دیده باشید که کدام عالم محاکمه و اعدام شده باشد . این ها عالم نیستند بلکه کسانی هستند که زنان و دختران شما را به امر و نهی عربهای وحشی در استدیوم ورزشی شهر شما با تفنگ به سر هایشان فیر نموده در مقابل چشمان میلیون ها مردم این دنیا کشتند . این ها محاکمه نمیخواهند . اگر مردم این کشور مردم میبود , و یا امریکا و پاکستان به نام تمدن , غیرت و افغانیت شان را ار بین نمیبرد , تا حال هیچ عالمی "همچو" در افغانستان زنده نبود . ما در اخر این جنگ سی ساله به باسواد بودن مردم خود , به افغان بودن مردم خود به با غیرت بودن مردم خود شک داریم . این ها که در سرک های افغانستان راه میروند یک عده معلول , مرض زده , بی بخار , مالیخولیا و بی وطن میباشند که هر لحظه منتظر چانسی هستند که از افغانستان یزنند بیرون و کشور را زنده بدست یک عده دزد و قطالطریق جاهل و خر و وحشی نو کرمنش بدون معاوضه تقدیم نمایند . و انهای که در بیرون افغانستان از سالها نشسته اند منتظری روزی هستند که معجزیی اتفاق بیافتد و از افغانستان شکسته شده و اتش زده شده خدای موهوم یک بهشتء بسازد که از هر طرف صدای شرشر جوی های شراب انطهور بیاید و در باغ های ان غلمان های مست به دنبال حور های لخت و عریان روان دوان باشند ... تف به این زنده گانی که افغانها میگذزانند .
12 آگوست 2010, 03:11, توسط abdullah
مسئله غصب و تصرف عدوانی زمین ها و املاک شخصی هزاره ها را در زمان عبدالرحمن جابر، هم از منظر حقوق مدنی و هم از نگاه احکام اسلامی، میتوان به بحث کشیدhttp://www.afghanistan.fi/kanu...
12 آگوست 2010, 08:22, توسط 21dec2012
عبدالرحمن خان که مقبره ان تا افغانستان است در پارک زرنگا و مرکز کابل قرار دارد و به خاطریکه نیم افغانستان را برای حفاظت نیم دیگر افغانستان به هندو ها بخشید , در دل همه مردم افغانستان جا گزین شده است . بعضی از این پادشاه متنفر هستند و بعضی برای نفهمیدن سیاست های امیر عبدالرحمن خان به ندامت همیشه گی دست به گریبان هستند . امیر عبدالرحمن خان برای یک جا ساختن مردم افغانستان کوشش بسیار نمود ولی از جاییکه سلطنت نمودن و کشوری چندین قومه را رهبری نمودن کاری اسانی در قرن جهالت نبود بدین منوال برای حفاظت افغانستان همیشه به جای افهام و تفهیم با اقوام افغانستان از لشکر کشی به مقابل انها کار میگرفت . و مفتوحان را میکشت و یا زولانه نموده به زندان مبانداخت و یا مطعیان را با خلعت نوازش مینمود . این شاید سواد سیاسی ان زمان بود ولی در محکم نمودن قدرت مرکز اقوام مختلف هیچ گا با امیر کمک نمینمودند . بعد از قرن شانزده تا اوایل قرن نوزده مرکزیت مطلق العنان در کشور ها برای بهبود و رفا همگان مهم شمرده میشد یعنی مرکزی که تحت فرمانبرداری بدون چون و چرای پادشاه به سلامت بود در توان اقتصادی خود اعم از اقتصاد و فرامین اجتماعی اسلامی مانند ذکات و خمس و غیره استفاده مینمودند و همچنان در اویل قرن هفده و هجده انگلیس شروع به ساختن راه و روش اقتصاد بین المللی نموده بود . تجاران اروپایی از راه مثلاء ابریشم به اسیا میامدند و اسیایی ها با قافله ها مال التجاره را به اروپا انتقال میدادند بدین منوال نت ورک اقتصادی پی ریزی میگشت و در عین زمان انگلیس و فرانسه در رقابت برای تسخیر شرق با هم در جنگ مخفی بودند و از طرفی فادری های اسپانیایی و پرتگالی مانند فادر مجیلان و غیره از طرف فلیپاین اسیا را مورد تجاوزات قرار دادند که خود یک جنگ فرهنگی و مذهبی را در این قاره به میان اورد . القصه انگریز به در و دوروازه افغانستان امد و یا دعوت شد و بالاخره سر از یخن امیر بیرون اور و در معاهده که انگریز قبل از ان از امیر امضا بگیرد با راجپوتان هند و سیک های که از افغانها در سالها گذشته شکست های متواتر خورده بودند یک جا منتظر امر انگریز بودند که اگر امیر عبدالرحمن خان معاهده تقسیم و یا ( بد ) را امضا نکند همه با هم به افغانستان حمله نموده حساب قبل را با موجودیت انگریز با افغانها بی باق خواهند نمود . در این گیر و دار امیر قبل از دست خط به تقسیم افغانستان , از شورش برادران هزاره خبر دار شده بود که به سرکرده گی چند تا قارسی وان قزل باش میخواستند به طرف کابل حرکت کنند و. در شمالی حبیب الله کلکانی دزد سر گردنه تقریباء نیم شمالی را از کشور قطع نموده بود و با دزدی ها و داکه زنی ها به کاروان های مسافرین و باغ ها و حاصلات مزارع و باز هم القصه که امیر در وضع نا گفتنی قرار گرفته بود و به پاین نامه دیورند را امضا نمود و افغانستان را برای 150 سال تقسیم شد . یک از مظالم امیر عبدالرحمن خان این بود که میگفت که همه باید تحت قوانین عنعنوی افغانیت باشند . مثلاء عزا داری برادران اهل تشیع به دماغ امیر عبردالرحمن خان درست در نمیامد و میکفت این یک اکت عربی مابانه است توسط افغانها و درمسدود نمودن تکیه خانه های برادران قزل باش و هزاره کوشید . . . مثلا تکیه خانه حاجی یعقوب که قبر این شخص در زیارت ابولفضل مرادخانی است از طرف امیر چندین بار تهدید به بستن و اتش زدن گردید و خود حاجی یعقوب چندید بار تهدید به مرگ گردیده بود . و حاجی یعقوب که ان زمان زنده بود تکیه خانه را در زیر خانه ان تکیه خانه مقابل زیارت پنج تن در اخر کوچه منعقد میکرد و خاموشانه به دهم محرم احترام میگذاشت . کرزی نیز چندید کانتینر کتابهای اسلامی که از ایران مجانی به افغانستان فرستاده شده بود به دریای هلمند انداخت و غرق نمود به خاطریکه شاید فکر میکرد که در ان کتابها از قوانین ( صیغه ) تعلیماتی را برای مردم فراهم خواهند کرد که خلاف عنعنات افغانها میباشد .