نخست به قانون مراجعه نمایيم!
ميرويس جلالزی ، خبرنگار در کابل
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: آيا خبرنگاران اجازه دارند که به معلومات دسترسی داشته باشند و در باره ی وضعيت مالی ادارات دولتی و غير دولتی تحقيق کنند؟ آيا نهادهای مدنی استثنا هستند و نبايد از آنان درباره ی کاردکرد مالی شان پرسيده شود؟
ميرويس جلالزی، خبرنگار در کابل:
ماده پنجاهم قانون اساسی افغانستان:
دولت مکلف است به منظور ایجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سیستم اداری کشور، تدابیر لازم اتخاذ نماید .
اداره اجرات خود را با بیطرفی کامل و مطابق به احکام قانون عملی می سازد .
اتباع افغانستان حق دسترسی به اطلاعات از ادارات دولتی را در حدود احکام قانون دارا می باشند .این جز صدمه به حقوق دیگران و امنیت عامه حدودی ندارد .
اتباع افغانستان بر اساس اهلیت و بدون هیچگونه تبعیض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته میشود .
اگر این ماده قانون را به تفسیر بگیریم ، روشن است که، تمام اتباع افغانستان چی از زن و یا هم مرد در پرتو این قانون مستحق دریافت اطلاعات همه جانبه از ادارت حکومتی شده میتوانند .
اما در خصوص مطالبه دریافت اطلاعات از ادارت مدنی به یک نکته باید فکر نمایم ، آن هم این که، نهاد های مدنی نیز در افغانستان تحت قانون اساسی افغانستان مکلف فعالیت هستند ، پس باید به اساس قانون افغانستان با آنان تصفیه حساب شود .
از موارد اختلاس ، دستبرد و تاراج پول باید در قدم نخست خود را آگاه سازیم، و در پیگیری آن نیز میتوانیم مانند پولیس با ادارت مربوط ضد اختلاس هم گام حرکت نمایيم.
هدف اینست که، نهاد های مدنی نیز باید اطلاعات را در موقع ضرورت برای هر فرد افغانستان در اختیار قرار دهد ، اینکه آنان از این کار سرپیچی می نمایند باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.
در افغانستان کلمه تارج پول های کمک شده جامعه جهانی ، و غصب املاک دولتی حالا به یک سخن عادی میان اتباع حد اکثر بی سواد این کشور مبدل شده است ، سخنی که نه مفهوم و نه هم گوش شنوا دارد .
اخیرا بعضی مردان افغانستان که اختلاس می کنند و در موسسات خارجی دست به غارت پول افغانها میزنند،خود را مجزا از قانون اساسی میدانند .
آنها استدلال مینمایند ، پول که مستقیما از تمویل کننده های خارجی بدست می آید مربوط دولت افغانستان نبوده ، و قانون اساسی افغانستان نیز در مورد اختلاس و مصرف آن بی صلاحیت است .
در آخرین تحلیل خلاصه میشود که ، نهاد های مدنی اختلاس گر و غیر اختلاس گر، صد در صد مسوول پاسخ و معلومات دهی در مورد امور مختلف خود به اتباع افغانستان هستند.
خبرنگار حتا از راه های مخفی نيز بايد حقايق را فاش بسازد
رز آنجل بير، هنرمند و روزنامه نگار برازيلی :
در برازيل همه ی خبرنگاران آزادند که درباره ی همه چيز تحقيق کنند. گاهی ادارات و سازمان ها در برابر واقعيت سد و مانع ايجاد می کنند که بايد از مسيرهای ديگر به حقايق دست يافت. خبرنگار می تواند، سوال کند. هر روز و هر لحظه بپرسد تا آن اداره مجبور شود تا پاسخ دهد. ولی خبرنگار بايد به اين کار بسنده نکرده و از راه های ديگر حتا راه های مخفی نيز بايد حقايق را فاش بسازد.
من تاسف می خورم که در افغانستان هم هنوز به آزادی بيان احترام گذاشته نمی شود.
پيام‌ها
16 جون 2007, 02:42
آیا میشود به آزادی بیان امیدوار شد وقتی پارلمان افغانستان بوسیله جنایتکاران و قاتلان مورد استفاده قرار میگیرد و به محکمه کشاندن این جنایتکاران به حیث توهین به اسلام قلمداد میشود ؟
16 جون 2007, 03:36, توسط پردل
برادر من اگر خبر نگار از همه چيز اگاه شود و افشا کند پس تمام اسرا ٢۵سال جهاد ما به يک روزه بر باد خواهد رفت.
خدا گـر پـرده بـر دارد ز روى کـار آدم ها * * * چه شاديها خورد برهم ، چه بازيها شود زسوا
16 جون 2007, 10:40
آنانی که میگویند ولسی جرگه بدست جنایتکاران است و در حضور آنها امکان دسترسی به آزادی بیان وجود ندارد ، یک واقعیت بزرگ را نادیده میگیرند.
این جنایتکاران که ولسی جرگه را در قید خویش در آورده اند بدون حضور جنایتکاران امریکایی برای یک لحظه هم حیات نخواهند داشت. امروز بیناموس ربانی و دزدان او و بز کثیف مسعودوف فقط در سایه اشغال افغانستان پر قدرت اند و دست به جنایت میزنند.
کارملوف فقط تا زمانی کارمل بود که روسها از او حمایه میکردند ، ولی دیدید که همینکه روسها او را ترک کردنده رفقای خودش اول او را مانند یک جنده بویناک دور انداختند.
امروز ربانی بیناموس و قانونی بر سر سوته امریکایی ها نشسته از جهاد حرف میزنند. مردم مسلمان و با تقوای افغانستان جهاد را آزادی کشور مسلمان شان از چنگال بیگانگان میدانند. ولی ببینید که ربانی بیناموس هر روز از همین جنایتکاران امریکایی که تا حال هزاران بیگناه را به قتل رسانده اند ، تقاضای مقام دارد و شکایت میکند که به او و جمعیت قدرت نداده اند. همین بیناموسانی که دهان های کثیف شانرا برای جهاد پاره میکنند امروز با سر خمی امنیت قوای امریکایی را در بگرام میگیرند.
بدانید که یگانه راه آزادی بیان، آزادی کشور و آزادی ملت مبارزه بر علیه جنایتکاران امریکایی است.
پشتون ها به خصوص باید بدانند که یگانه راه برای حفظ کشور شان ، زبان شان و دین شان مبارزه بی امان برعیله جنایتکاران امریکایی است . ببینید که امروز دزدان بز کثیف مسعود در سایه امریکایی ها داد از تغییر نام افغانستان میزنند و میگویند که زبان پشتو اصلا ً نباید زبان رسمی باشد و به تمام رهبران پشتون از احمد شاه ابدالی تا آخرین پشتون توهین میکنند.
اگر پشتون ها بر ضد امریکایی ها بر نخیزند تا پنج سال آینده این دشمنان افغانستان از باند بز کثیف مسعودوف که با قرار داد آتش بس با روسها و گرفتن امنیت کاروانهای نظامی آنها شرایط را برای قتل عام یک میلیون پشتون بدست روسها مساعد کردند، وطن شان و زبان شانرا زیر پاه های کثیف شان خواهند کرد.
پشتون ها !
من به شما فقط یک پیام دارم که بیدار شوید و الی تا پنج سال آینده شما را از کشور خودتان منع میکنند.
16 جون 2007, 11:39, توسط شیرشاه زمان
یک مسله واضح است که ما به نیرو های ناتو برای تامین صلح ه اگر سراسری و ثابت هم نباشد ، ضرورت داریم.
ولی من با شما موافق هستم که از وجود این نیرو های حافظ صلح به عوض مردم افغانستان ، جنایتکاران افغانستان بیشتر نفع برده اند. و این بزرگترین خطر برای ثبات سیاسی و اقتصادی کشور است.
17 جون 2007, 10:36, توسط غزنوي
بهادر بچيه:معلوم است كه اين همه دشنام دادن هايت نه براي دفاع ار منافع ملي بلكه براي تامين برتري پشتونهاست.جرا نميروي فتواي به پا خيزي پشتونها را بر ضد ساير هم وطنانشان در سايت هاي شونيستهاي همفكرت نشر كني.يا از طريق امكانات ملا عمر اين كار بكن كه چند سال پيش از تو پشتونها را به جنگ ساير هم وطنان شان فرا خوانده بود.اين رجز خواني هاي ابلهانه وتحريك پشتون ها براي راه اندازي يك جنگ قومي نشان از گرايشات جنون اميز نژادپرستانه ونفرت انگيز تو دارد.افغانستان ملك پشتون هاست ساير باشندگان اين سرزمين بايد از اينجا رانده شوند.شروع كن هر چه زودتر بهتر.
راستي سابق ميگفتي كه دو مليون شهيد افغانستان همه پشتون بودند حال يكباره يك مليون انهارا از قلم انداخته اي و صرف يك مليون نوشته اي.نكند اين تفاوت كوچك در امار خداي نا خواسته گپهايته بي اعتبار كند.براي اينكه بي مهري به زبان پشتو نشده باشد
بهتر است كه همين جهاد عليه غير پشتون هارا به زبان پشتو هم بنويسي.مگر مخاطب خودت پشتونها نيست.
از تجربه عبد الرحمان در قتل عام مردم هزاره واز تجربه نادر در كشتار وغارت مردم شمالي و از تجربه طالبان در سركوب غيرپشتونها استفاده كن تا اين مرتبه بر نامه نسل كشي شما بيشتر موفقانه باشد.
به هر كس كه خواستار مشاركت در قدرت بود نا سزا بگو چون مقامات دولتي در انحصار شوونيستهاي پشتون است.حتا به يك پشتون عادي وبي تعصب در اين عرصه اجازه ورود داده نميشودجه رسد به يك غير پشتون!!!!!!!!!!!!!!!