عاشورا است و من گریه میکنم
من برای این زندانیانی که در محروم ترین نقطه سرزمین ما،با بدبختی دست و پنجه نرم میکنند عزا دار هستم.
امروز عاشوراست و من گریه میکنم.بلی من گریه میکنم ،نه برای حسین و نه برای عقیل و یارانش.عاشورای من ،عاشورای دیگر است و قربایان من کسان دیگر اند و شهدای من دیگران هستند.کربلای من سرزمین دیگری است.سوگند میخورم که هرگز اشکم را برای حسین بر زمین نریزم.چون حسین ارزش قطرات اشک من و تو را ندارد.حسین برای خمس و قدرت میجنگید.حسین برای ازدیاد تعداد کنیزکان پارسی و رومی اش میرزمید.حسین فکر میکرد که قدرت از پدرش و جد مادریش به او خواهد رسید.حسین برای تاج و تخت خودش را به کشتن داد.او یک کودتاچی بود.بلی نه حاکمیت حسین مشروع بود و نه از یزید .اینها همه یک مشت اعرابی بودند که چند سالی میشد که لذت غنایم جنگی و ثروتهای غارت شده سایر ملل را میدیدند.دیوانه لذایذ بادآورده یی بودند که اجداد شان به خواب هم نمیدیدند.بالاخره روی تقسیم و سهم بیشتر ازاین مالها همدیگر شانرا مطابق عنعنات خود و دساتیر دینی خود دریدند.به همدیگر هم رحم نکردند.چه رسد به وطن من.اگر جد حسین برای رهبری جامعه راه درستی گذاشته بود امروز نوانسه هایش قربانی نمیگردیدند.
بلی عزیزان من .اخر چرا برای حسین گریه کنم؟
من برعکس عزا داران حسینی، بر حال این جوان بیگناه گریه میکنم.به حال اجمل نقشبندی که بدون هیچ تقصیری گردنش را بریدند.
http://kabulpress.org/my/spip....
چرا نا راحت نباشم؟و چرا عزادار نباشم؟
بلی دوستان من ،من برای این زندانیانی که در محروم ترین نقطه سرزمین ما،با بدبختی دست و پنجه نرم میکنند عزا دار هستم.اینها زندانیان هستند.قلب هایشان فشرده است،روزنه امید بروی شان بسته و در خاموشی با مرگ تدریجی مبارزه میکنند.از کوچکترین حقوق انسانی هم محروم میباشند.
http://kabulpress.org/my/spip....
ای هموطن من !چرا عزادار نباشم؟چرا اشک نریزم؟مگر این مرد چه گناهی دارد که چنین شکنجه میگردد؟این مرد درد میکشد و عذاب میبیند.آیا این شنکجه گران حق چنین تجاوزی را برحق این مظلوم دارند؟
http://kabulpress.org/my/spip....
بلی این حسین کشور منست که قربانی بدبختی خود و زور گویی مستبدان میگردد.حالا من بروم و برای حسین گریه کنم؟حیف از اشکم که برای حسین بریزیم.
دوستان من، بیائید همه با هم اشک بریزیم.نه برای حسین که ارزشش را ندارد.بیائید برای این قربانیان قتل ها و حشت های مدعیان دین اشکی بریزیم.بلی هموطن، درد تو مرا تا استخوان رسید.من برایت گریه میکنم.برای آن عزیزی که از دستش دادی با تو یکجا گریه میکنم.برای تو عزا دارهستم و نه برای عاشقان خمس وذکات.
http://kabulpress.org/my/spip....
بلی ای هموطن من، بگذار با تو غمشریک باشم.من برای تو ماتم دار هستم.من برای تو اشک میریزم.و من یکجا با تو در آرزوی مجازات قاتلین عزیزانت میباشم.
http://kabulpress.org/my/spip....
هموطن من بیا با هم در غم این اطفال شریک گردیم.بیا عزا دار شویم.بیا اشک بریزیم.اگر شما نمیخواهید ،خودم به تنهایی گریه میکنم.برای حسین اشک نمیریزم.اینها حسین من هستند.اینها یتیمان تشنه لب من هستند و نه حسین که برای کنیزان بیشتر میجنگید.
http://kabulpress.org/my/spip....
http://kabulpress.org/my/spip....
ای هموطن آواره من !تو در کجا به جستجوی خوشبختی و فرار از بدبختی قرار داری؟تو کجا میروی؟همه راه ها را بروی من و تو بسته اند.من و تو انگشت ششمی هستیم.ما را کسی دوست ندارد.ما بی وطن هستیم ،ما آواره هستیم،ما یتیم هستیم.هر جا رو میاوریم سیلی نا امیدی به رخ ما نواخته میگردد. از یونان
http://kabulpress.org/my/spip....
تا دوبی و از رم تا استرالیا عذاب میشویم.ای مسافر دور از وطن ! کجا شد آن عزیزانت که طعمه دریا و ماهیها شدند.مرا ببخش ای مسافر،شاید من ترا کمک نتوانم اما برای تو ماتم دارهستم.بخاطر تو عذاب میکشم و اشک میریزم.سوگند میخورم که برای حسین اشک نریزم و هرگز او را دوست نخواهم داشت.او لیاقت محبت مرا ندارد.تو حسین من هستی و من برای تو گریه میکنم.
ای انسانها!ای هموطنان شما تنها نیستید که من برایتان گریه میکنم.من بحال هر زنده جان این خاک اشک میریزم.اما برای حسین اشکی نخواهم ریخت.چونکه ارزشش را ندارد.
http://kabulpress.org/my/spip....
ای شیر!تو روزگاری جوان بودی.تو نیرومند و توانا بودی امروز خسته از شکنجه و مجازات گناهی که مرتکب نشدی به سوی نابودی رفتی.تو سمبول مظلومیت وطن من هستی.این انسانهایی که در اطراف تو میلولند نیز مثل تو شکنجه شده و خسته میباشند.بلی ای شیر بخاطر شکنجه ای که شده ای برایت ماتم میگیرم.بلی برای حسین گریه نمیکنم.برای تو گریه میکنم.
http://www.kabulpress.org/my/s...
ای هموطن الوده در اشک و خون!تو هم مثل من شدی؟تو برای خودت ماتم گرفته ای؟من هم بخاطر تو ماتم دار هستم.درد تو بیشتر از آن منست.میدانم که چقدر ناامید و مظلوم هستی.میدانم تنت برهنه و شکمت خالیسیت.میدانم امیدی برایت باقی نمانده است.میدانم همه را میدانم.مرا ببخش من به تنهایی کمکی از دستم برایت نمی اید.اما برایت غصه میکنم.بحالت گریه میکنم.و تو ای مرد خسته تو مبادا که جایی بروی و برای حسین گریه کنی.دل من برای تو میسوزد.تو مظلوم تر از حسینی.حسین مرده است و خاک شده است.تو خودت را بخاطر او زخمی نسازی.او ترا کمک نمیتواند.او مرده است.او ناتوان است.اوخاک شده است.
وتو ای عزا دار حسینی!تو که با نزدیکترین درد ها ناآشنا هستی،تو که از درد همنوعان بیخبری،میروی و برای یک مشت افراد بی ارزش سروصورت خودت را خون آلود میسازی.شرم باد بر تو.بحال خودت گریه کن.به حماقتت اشک بریز.برای حسین چرا گریه میکنی؟تو خودت مستحق گریه میباشی.چقدر ظاهرفربیبی.میخواهی با اینکارت به بهشت بروی؟زهی حماقت.کی میخواهی از این خواب گران بیدار شوی؟
واژه های کلیدی
دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبرادر عزیز بابک جان روشن ضمیر!
ایکاش دیدگاه و نظرات شما نیز روشن ضمیرانه و بدون قضاوتهای افراطی میبودند.
ما همگی دلهای افسرده، افکار پریشان، قلبهای شکسته و چشمان پر از گریه داریم و ازین واقعیت های اسفبار و ظلم و استبداد داخلی و خارجی رنج میبریم ولی اینگونه تجاوز کردن علیه افکار و عقاید دیگران شما را با عاملین این واقعیتهای تلخ و کشنده هم قطار ساخته و تنها فرق بین شما این خواهد بود که آنها با زبان شمشیر و... و شما با زبانِ قلم تجاوز می نمائید.
امید است شنیده باشید که میگویند:
"زخم شمشیر مداوا و درمان شده و اما زخم زبان ابدی خواهد ماند"
نمیدانم بااینگونه لحن نفرت آمیز علیه اعتقادات میلیونها انسان که ظاهراً برداشتهای متفاوتی از دین و مذهب با شما دارند، چگونه تجاوز نموده و چهرۀ حق به جانبی را هم میخواهید با سوء استفاده از مطالب و عکسها و ویدئو های نشر شده از واقعات و واقعیت های خونین،اسفبار و فلاکتبار جریانی که ریشه ها و منشئات مجهول کنندۀ سیاست های ارتجاعی، جهالت و جاه طلبی و قدرت نمائی ها دارند، برای خود حاصل نمائید.
برادر محترم؛
کوشش کن نگذاری شخصی دیگری برایت بنویسد که از نام روشن ضمیری هم سوء استفاده نموده و میکوشید تاریک ضمیران را بسوی افراط و تنگ نظری خاصۀ خویش بگرائید!
تشکر؛
الف
الف
بلی آقای بابک
من هم شریک شما شده به خاطر میلیونها افغان بیگناه ای میگیریم که از سال 1357 تا حالا زیر نام سوسیالیزم و اسلام به خاک و خون کشیده شده، معیوب و زخمی شده و به مال و ناموس شان تجاوز صورت گرفته است.
به خاطر آن یک ونیم میلیون افغان بیگناه میگیریم که کارمل خائین و احمق شاه مسعود خائین بر اساس قرارداد های پنهان و آشکار با روسها باعث قتل شان شدند.
به خاطر آن هزاران هزار همشهری کابل جان میگیریم که جنایتکار ملی احمق شاه مسعود، سیاف ، مزاری، حکمتیار ، محسنی ، شیطان الدین ربانی در زیر لوای اسلام آنها را به شهادت رساند ، به ناموس شان تجاوز کرد و بین میلیت های با هم برابر و برادر افغان به میل بیگانگان نفاق افگندند و حتی استخوانهای مرده های ما را به ضیا الحق و پنجابی های کثیف و بویناک پاکستانی فروختند.
نباید چشمان ما در این روز های عاشورا برای یک جنایتکار باز باشد و برای جنایتکار دیگر کور. این است درس عاشورا. همانطوریکه نباید حسین را بخشید وایزید را محکوم کرد و یا باالمقابل
امسال دهم محرم مصادف است با 30 سالگی هجوم روسهای جنایتکار به سرزمین مقدس افغانها.
در 27 دسمبر 1979 اشغالگران روس در حالیکه غلام معروف شان جت کشمیری کارملوف را در یکی از طیارات شان حمل میکردند به کشور ما هجوم آورده و به ویرانی و قتل عام مردم بیگناه ما پرداختند.
آنها حدود دو میلیون افغان بیگناه 95 فیصد آنها پشتون را به شهادت رساندند و هزاران قریه و شهر را ویران ساختند. جنایتکاران جنگی و خائینان ملی از باند جنایتکار کارملوف برای این جنایات روسها هورا میکشیدند و تا حالا هم با بیشرمی تمام از آن جنایات با افتخار یاد میکنند.
روسهای جنایتکار بعد از اینکه دیدند با مقاومت سرسخت افغانها بخصوص رزمندگان پشتون در سراسر کشور روبرو هستند با مهاجر دیگر سنگ فروش سمرقندی مسعودوف اوربند و بعداً قرار داد امضا کرده و او را موظف به تامین امنیت کاروانهای نظامی شان در طول شاهراه سالنگ کردند. این خائین و مهاجر کثیف و جنایتکار بدون هیچ نوع شرم سینه های آن افغانهای قهرمان را که کاروانهای نظامی روسهای خوک صفت را مورد حمله قرار میداند ،هدف قرار داده و صد ها مجاهد قهرمان را برای خوشنودی روسهای جنایتکار به شهادت رساند.
ولی روسهای جنایتکار با تمام قوت ونیروی شان و با تمام خود فروخته هایشان از باند جنایتکار کشمیری کارملوف و سمرقندی مسعودوف نتوانستند کمر غازیان افغان را بشکنند.
30 سال گذشت ولی افغانها نباید جنایات خوک صفتان روس را فراموش کنند. ما بادی به اولاد اولاد خود در مورد جنایات روسها و غلامان شان بگویم . فراموش کردن و بخشیدن جنایات روسهای ستمگر خیانت است.
در این روز باید به افغانهای وطندوست گفت که بین روسهای جنایتکار و اشغالگران کنونی فرقی نیست . اشغالگران کنونی تا حالا هزاران هزار افغان بیگناه ( اکثریت آنها پشتونهای ملکی) را به شهادت رسانده اند.
آنانیکه دیروز برای روسها تحت سرگرده گی مسعودوف خدمت میکردند ، امریکایی ها و جنایتکاران انگریز را به شانه های شان تا کابل آورده و امروز برای امریکایی های جنایتکار هورا میکشند و جنایات شانرا تقدیر میکنند.
امروز باید افغانها یبکار دیگر تعهد بسپارند که تا زمان آزادی کامل وطن از اشغالگران دست از مقاومت بر نخواهند برداشت.
فقط و فقط اخراج کامل نیروهای اشغالگر میتواند راه را برای صلح و آبادی کشور باز کند.
بابک عزیز درود احترام تقدیم است . گرچی هم مفکوره و همراه نیستیم ، ولی با خواندن این نوشتۀ شما واقعأ که گریستم . در کنج ماتمکدۀ خود برای این ازدین حقیر مذهب فقیر نیز جایی خالی نمائید اگر باقی مانده باشد ، تا یکجا بگرییم .
حقبین جان
باور کنید در طول عمرم مربوط به هیج جریان سیاسی در کشور و یا خارج از کشور نبوده ام و شاید هم هرگز نگردم.
ولی با ماویست ها یا شعله ای ها همچو یکتعداد پرچمی ها، خلقی ها و اخوانی ها در دوران مکتب و بعداً در پوهنتون کابل و همچنان در محل زندگی ما در کابل شناخت داشته ام. نظر شخصی من در مورد شعله ای ها اینست که به جز از یکعده شان که بدبختانه بر خلاف ایدئولوژی شان با اخوانی ها دست های شانرا یک کردند دیگران شان مردمان پاک و وطنپرست بودند و در جنایات 30 سال اخیر دخیل نبودند.
ولی آنچه مربوط به همکاری با اخوانی های شیاد میشود باید گفت که شما پرچمی ها دست آنها را از پشت بسته اید.
مگر این شما نبودید که از علومی تا دلاور و لودین و غیره و غیره احمق شاه مسعود را تا کابل رسانده و با او یکجا بر ضد رفیق خودتان نجیب کودتا کردید ؟
به این دو ویدیو نگاه کنید که چگونه قوت های مربوط به شما دزدان احمق شاه مسعود را به میدان هوایی خواجه رواش خیر مقدم میگویند :
حقبین جان
این پیام تان نشان میدهد که شما یک پرچمی شجاع هستید. زیرا فقط مردم شجاع به اشتباهات شان اعتراف میکنند.
در قسمت افرادی چون مزاری= سوگند= خان خدمت شما عرض کنم که اگر او نوکر و جاسوس پنجابی های کثیف پاکستانی نیست پس خیلی احمق است. زیرا عدالت اجتماعی و برابری ملیت ها با توهین به این و یا آن ملیت نه، با محکوم کردن دستجمعی این سمت و یا آن سمت نه ، با تحقیر کردن کتب این و یا آن مذهب نه بلکه از طریق روابط انسانی و وطنی صورت میگیرد.
چون پالیسی پنجابی های بویناک پاکستانی بر اساس همان سیاست تفرقه بین انداز باداران و پدران واقعی شان یعنی انگریز ها در مقابل ملت افغان از زمان ایجاد این تخم حرام شکل گرفته من هیچ گونه فرقی بین آنچه پالیسی پنجابی ها در مقابل وطن ما است و بین گفتار مزاری=خان چودری = سوگند پنجابی نمی بینم.
از اینرو در این زمینه مرا حق به جانب بدانید که با دشمن خاک مان همان برخوردی را کنم که سزاورا آن میباشند.
دعای من اینست که ایزد یکتا آنانی را که به پنجابی های کثیف و بویناک پاکستانی خدمت کرده و به دستور آنها وطن ما را خراب میکنند ، به قهر و غضب خود گرفتار کند و بیخ و بن شانرا از بین ببرد. الهی آمین
د روسانو د تیښتې دیرشمه کلیزه دې مبارکه وي
روسانو په سیمه کې د خپلو استعماري اهدافو د تحقق او پر افغانستان د دایمي تسلط په لار کې خپل ټول زور په کار واچاوه او له هیڅ ډول جنایت نه یې لاس و نه نیو، خو د خدای تعالی د ځانګړي کرم او افغان مجاهد ولس د میړانې له برکته د دوی ټولې هیلې له خاورو سره خاورې شوې، زور یې اوبه شو او بالاخره دیته اړ شول د مخامخ جګړې په ډګر کې افغان غازیانوته شا ور واړوي او ترپ ته پر خرپ باندې ترجیح ورکړي.
پر افغانستان یرغل د روسانو لپاره ډیر ګران تمام شو ان تر دې چې شوروي یې پکې وبایلود، خو دا هم باید ومنو چې پدې ملک کې دداسې ځالو په جوړولو بریالي شویدي چې نن یې هم افغانان له شره بې غمه ندي.
همدا ځالې وې چې د روسي عسکرو له وتلو وروسته یې د رښتینو مجاهدینو د بري مخه ډب کړه، د نړیوالو توطئو د تطبیق کار یې آسانه کړ او په کابل کې یې سوچه کمونیستي نظام تر یوې مودې پورې ژوندی وساته او کله چې د «نجیب» رژیم نور د سترګو پرانیستو توان له لاسه ورکړ، نو مسکو د خپلو هغو غربي انډیوالانو په مشوره چې د مجاهدینو واکمني یې نه شوی منلی، تهران ته هم په افغانستان کې د خپلې خوښې لوبې زمینه برابره کړه او پدې ترتیب یې سره دکابل تخت هغه شوم ائتلاف ته وسپاره چې افغان ولس یې په بله داسې غمیزه واړاوه چې له تیرې نه دردوونکې ده.
د جبل السراج د شرمیدلې معاهدې په نتیجه کې قدرت ته رسیدلیو لاسپوڅو د غربي او سیمه ایزو استعماري کړیو په مرسته د رښتینو مجاهدینو په خلاف داسې جنګ پیل کړ چې ډیر په وینو ګټلي ویاړونه هم پکې ایرې شول.
د شمال ټلوالې د خپلو بهرنیو بادارانو په قومانده او مرسته د کمونیستي نظام لاره تعقیب کړه، له مجاهدینو سره یې جګړې ته ادامه ورکړه، په ملک کې یې د مجاهدینو د خوښې اسلامي حکومت د قیام مخه ونیوله ...
او همدغه معلوم الحاله عناصر دي چې نن د امریکايي یرغلګرو په قومانده د افغان ولس په خلاف د جګړې په مورچل کې پراته دي او نه پریږدي افغانان د اسلامي نظام تر وزرو لاندې د صلحې او آرامۍ ژوند ولري...
مونږ پداسې حال کې چې د روسانو د تیښتې د دیرشمی کلیزې له امله خپل مجاهد ولس ته مبارکي وایو، اعلانوو چې افغان ولس غلامي نه مني او له اسلامي حکومت نه پرته په بل څه نه قانع کیږي،
یرغلګر دې له تاریخ نه پند واخلي ، په بې همته لاسپوڅو او مادي ځواک دې زړه نه تړي ،د «ګروموف» اوښکې دې سترګو ته ودروي او له شړلو نه مخکې دې د وتلو بندوبست وکړي.
زنك تو دحرى بابك را كايم كه در مورد حسين ع جفن كفتى رويت سياه باد وخانه ات خراب هركه باحسين مخالفت كرد ييامبر كفت كه نيست از من واقعا شما دحريون را جى لياقت كه به سوك نور ديدكان فاطمه اشك بريزيد لعنت برنسل ونياكانانت بليد مردار
.... و مرا به گریه فرانخوان که من از جنس دیگرم. هموطن ! میخواهم انانیکه ترا بدین روز نشانده اند بگریند. میخواهم داد ترا از انها بگیرم... ودر این امر فقط به کوره راهی و روشنایی یی نیازمندم که مرا به ستمگر رهنمایی کند ورنه سالهاست کمر به دادخواهی تو بسته ام. به صداقت من باور کن که فرزند اصیل تو ام !