یک مقایسه ای کاملا" بی ربط!

امروز۱۳۹۱/۸/۸ بادو افتخار وسرفرازی هموطنان مهاجرم در فضای مجازی مواجه شدم.

در افتخار اولی یک پدر با سربلندی تمام از انتحاب شدن فرزند ۱۹ ساله‌اش در انتخابات شورای شهر یک کشور غربی خبر داده بود. مطلب ذیل.

 امروز
در فنلاند انتخابات شوراهای شهر بود و تب هیجان از ساعت هشت شب که اعلام
نتایج از رسانه ها شروع شد آغاز شد. اما هیجان در خانواده ما از نوع دیگر
بود. پسرنوجوانم علیرضا ابدالی (نزده ساله و دانش آموز سال آخر لیسه) نیز
کاندید بود و ما نیز امید اندکی را به زور درخود ایجاد کرده بودیم. مگر یک
نوجوان تنهای مهاجر دراین شهر از شمال دنیا چقدر می تواند امید داشته باشد؟
اما او از هیچ، امید بزرگی ساخت و با به دست آوردن رای بالا و دوبرابر
مورد نیاز موفق شد وارد شورای شهر شود. حداقل تا کنون او اولین شهروند
افغانستان است که در فنلاند وارد شورای شهر می شود و اولین مسلمان نیز در
منطقه غرب فنلاند درتاریخ این کشور و همچنان جوان ترین عضو شورای شهر در
تاریخ این شهر. کم کم باور می کنم که دنیا خیلی تغییر کرده است.منبع: صفحه ای شخصی برهان ابدالی

واما؛
در افتخار وسرفرازی دومی دوست عزیزی با کمال شوق وذوق می‌گفت؛ یک بنده‌ای
خدای درتهران خیلی زحمت می‌کشد وشب روز برای مهاجرین کار فرهنگی می‌کند.
یکی از کارهای بسیار مفید این شخص بزرگوار که خیلی هم به مزاج اطرافیانش
خوش آمده وباعث محبوبیت او شده این بوده که بعد از ۲۰ سال زحمت وکار فرهنگی
در تهران، هم اکنون توانسته جلسات دوستانه، رسمی ونیمه رسمی شانرا از نماز
خانه‌ای کوچک، به یک سالن بزر‌گتر انتقال داده و برگزار کنند. خداوند به
این زحمت کش فرهنگی ما توفیق بیشتر عطا کند.

پ. ن: شما کاملا
صاحب اختیار هستید که از هر زاویه که دوست دارید وعشقتان می‌کشد، به قضیه
نگاه کنید واین دو موضوع راباهم ربطش دهید. همش که نباید من بنویسم.