هزارستان، تورکستان، خراسان و بحث تجزیه و فدرالیسم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در سال 2011 میلادی وقتی برای نخستین بار بصورت جدی مساله ی تجزیه ی فغانستان در کابل پرس? به بحث گذاشته شد، تعداد اندکی از روشنفکران #هزاره، #اوزبیک و #تاجیک با آن موافقت می کردند. آن زمان بسیاری حتا دشنام می دادند که آنکه این بحث را طرح می کند جاسوس است، خاین است، باید کشته و اعدام شود. جبهه ای از مخالفان را از قبایل انتحاری، کوچی ها و طالبان و ماده طالبان راوایی و ظاهر شاهی و امان اللهی و مومندی و داودخانی وانتحاری پرست های حکمتیاری شان تشکیل می دادند که البته موضع آنان قابل پیش بینی بود چرا که طرح تجزیه ی فغانستان با پالیسی مدام آنان که کشتار غیر پشتون ها و اشغال سرزمین هایشان است در تضاد قرار دارد. سوی دیگر جبهه ی مخالفان را برخی غیرپشتون هایی تشکیل می داد که فکر می کردند همچنان می توان با قبایل انتحاری زندگی کرد و آنان را تغییر داد. عده ای از غیر پشتون ها نیز روی احساسات که به ملی گرایی نبوده و نداشته ربط می دادند با تجزیه مخالف بودند.
چند سال گذشت و امروز می بینم که بسیاری از غیر پشتون های امیدوار، امید خود را بواقع از دست داده اند، چرا که در این چند سال دیدند و می بینند که حکومت انتحاری و طالب و داعشی و کوچی قبایل انتحاری مقابل چشم آنان عزیزانشان را قتل عام کرده و می کنند. عده ای زیادی از احساساتی های غیر پشتون نیز فهمیدند که متجاوز و اشغالگر اصلی همین قبایل انتحاری می باشند و اگر قرار است مبارزه ای صورت گیرد باید زاد و ولد تروریزم با اسپرم بریتانیایی و عربستانی و ...را در زهدان قبایل انتحاری خشک کرد. کافی است به صفحات مجازی نگاهی بیاندازید. بسیاری از مردم حالا بسیار بی پروا سخن از تجزیه می زنند و اگر یکی مخالف تجزیه باشد، چندین تن دیگر نیز موافق تجزیه می باشند.
در این چند ماه نیز دیدیم که بسیاری پرچم های هزارستان و تورکستان و پرچم مجاهدین تاجیک را بلند کرده اند.
عده ای از مردم نیز مصروف بحث فدرالی هستند. عده ای شان جمهوری فدرالی می خواهند و عده ای دیگرشان جمهوری فدرالی-پارلمانی. عده ای هم مصروف بحث خراسان می باشند و خراسان خواه شده اند.
من قبلن نوشته بودم که با خراسان خواهی مخالفتی ندارم چرا که خراسان تاریخی بدون هزاره از وجود خود تهی می شود. اما اگر خراسان خواهی بخواهد هزارستان مرا نادیده بگیرد با آن مخالفت می کنم و اگر خراسان خواهان بخواهند تاریخ باشکوه خراسان و هر چه نویسنده و دانشمند و شاعر خراسان تاریخی را منتسب به قوم خود بدانند، باز هم مخالفت می کنم چرا که ما قرار نیست که از قبایل انتحاری نجات پیدا کرده و گرفتار استبداد دیگری شویم که سرشار از جعلیات و برتری نژادی آریایی است.
ممکن گفته شود که هزاره را هر روز می کشند. بله مرا می کشند اما مرا نابود نتوانسته اند و نخواهند توانست؛ چرا که پیش از نابودی من، نابودی خودشان فرا خواهد رسید. کشته شدن دسته جمعی و نسل کشی ما مردم در نقطه نقطه ی تاریخ متعفن فغانستان جعلی را کسی انکار نمی کند اما مقاومت هزاره نیز انکار شدنی نیست؛ چه آن هنگامی که پدران هزاره یکبار چهل هزار و بار دیگر هفتاد هزار تن از قبایل انتحاری و اشغالگر را در ارزگان از پای درآورند و چه آن هنگامی که عبدالخالق هزاره به زندگی یکی از اجداد انتحار پایان داد. مقاومت و پایداری امروز هزاره، در رگ و ریشه ی هزاره جاری است و روح اجداد هزاره، روح همان بزرگ مادران و همان بزرگ پدران کوشانی و غرجستانی ما نظاره گر مایند و اطمینان دارند که ما هزارستان خود را بازپس گرفته و آن را زنده می کنیم.
کامران میرهزار
Kamran Mir Hazar
مطالب مرتبط
-
تورکستان؛ ژنرال دوستم؛ دشت لیلی؛ نجیب الله احمدزی و عقده های احمدزی از دوستم و اوزبیک ها
-
استراتژی اصلی تجزیه یا فدرالیسم؛ عبدالله رای مردم را می فروشد
-
خودمختاری و جدا شدن از قبایل بدوی اکنون در روح و روان غیر پشتون ها دمیده شده است
-
افغانستان نوین و نیاز به رویکرد نو بر مبنای جدید
-
بیانیهی سازمانهای دیاسپورای هزاره در رابطه به وضعیت در بهسود
-
فدرالیسم مالی