پای صحبت با کودکان افغان و دانش آموزان سابق مدارس مشهد
حکيمه 8 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس
مشهد:
پارسال همه ی
نمره هايم بيست شده بود
پرسش از چند تن از کودکان افغان در ايران: نمی گذارند که به
مدرسه بروی. احساست در اين باره چيست؟
فاطمه 12 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس گلشهر: آن ها
نامردند. اصلا مسلمان نيستند
محمد رضا 9 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس گلشهر: فقط گريه
می کند
نرگس 15 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس گلشهر: من دوست دارم
درس بخوانم تا برای کشورم مفيد باشم اما نمی گذارند. پدرم نمی
تواند خرجی ما و شهريه ی مدرسه را بدهد.
رضا 16 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس اليتيمور: من خودم
کار هم می کنم . قبلا نصف روز مدرسه می رفتم و نصف روز کفش
واکس می زدم. پدرم در افغانستان شهيد شد و من خرجی خانه را می
آورم. من مدرسه را دوست دارم. من از همه ی کسانی که می توانند
کمک کنند، کمک می خواهم.
زهرا 7 ساله ساکن قلعه ساختمان که امسال می بايست به مدرسه می
رفت: فقط گريه می کند.
حکيمه 8 ساله دانش آموز سابق يکی از مدارس قلعه ساختمان: گريه
می کند و می گويد که سال دوم می رفتم. پارسال همه ی نمره هايم
بيست شده بود.
کاظم 10 ساله دانش آموز سابق مدارس سی متری طلاب: گريه می کند.
پدرم را کتک زدند.
علی 15 ساله دانش آموز سابق مدارس گلشهر: خدا جواب اين بی رحم
ها را بدهد. خدا کنه که روزی خودشان همينطور گرفتار شوند.
دوشنبه ششم ميزان 1383 ساعت
16:45 به وقت کابل
جزييات بيشتر از حمله به تجمع آوارگان افغان در مشهد
خبرنگار خبرگزاری کابل در مشهد:
ديروز پس از پراكنده شدن تعدادی از روحانيون افغانی كه در صحنه
حضور داشتند، در صحنه برگشت با ورود يك اتوبوس ديگر كه پر از
نيروهای ضد شورش ويژه بود، حمله به مردم بی دفاع شروع شد.
نيروهای ضد شورش كه آخر از همه وارد شدند بدون هيچ دستوری به
جمع زنان مهاجر افغانی حمله كرده و صحنه هايی ديده می شد كه
فقط خون و خون بود. روی كف خيابان پر از قطعات شكسته شده
دوربين های مردم بود و ماموران به زور دست هر کسی كه دوربين می
ديدند، به زور آن را می گرفتند. نيروهای لباس شخصی با پاشاندن
گازهای فلفلی به سر و صورت هرکسی كه سر آنها حاضر می شد خيلی
ها را روی خيابان ولو كرده بودند. هر کسی كه در دست موبايل
داشت دستگير مي شد، هر کسی كه كوچكترين شکی به او می شد سريعا
بازداشت می شد. هر کسی آن جا بود به چشم خود می ديد كه خيلی ها
سرو صورت خونی داشتند و يا زنانی كه چادر از سر آنها افتاده
بود.آن جا قيامت بود، آن جا محشر بود آن جا کمی از يك فيلم
برای نسل کشی كم نداشت حتا زنان و دختران ايرانی ايستاده بودند
و به شدت گريه می كردند. در پايان به يکی از حاضرين كه قصد
داشت نامه ای را از طرف تجمع كنندگان به دفتر سازمان ملل تحويل
بدهد برخوردم كه توانستم يك كپي از نامه وی به دست آورم . در
انتها بايد بگويم كه مسوول تمام اين حوادت پس از دولت و نيروی
انتظامی ايران دفتر سازمان ملل متحد در مشهد است چون كه مردم
آمده بودند تا با مقامات سازمان ملل تنها حرف بزنند اما آن ها
با باتون نيروهای انتظامی ايران از آنها استقبال كردند.
متن نامه:
بسم الله الرحمن الرحيم
ما به عنوان جمعی از دانش آموزان و دانش جويان افغان اينجا جمع شده
ايم تا صدای اعتراض و محروميت مان را از ابتدايی ترين حقوق
انسانی يعنی تحصيل به گوش جهانيان برسانيم. امروز که جامعه ی
جهانی دم از حقوق بشر می زند ، محروم کردن يک ملت و خصوصاً
کودکان و نوجوانان و جوانان آن ملت از تحصيل، لکه ننگی بر چهره
ی اين آرمان خواهد بود.
از سازمان ملل متحد می خواهيم که در راستای رسيدن به اين هدف يعنی
تحصيل راه چاره ای برايمان بيانديشد
مطالب مرتبط:
پای صحبت با کودکان افغان و دانش آموزان سابق مدارس مشهد
گزارش كامل تجمع مهاجرين
افغاني مقيم مشهد
سفير ايران در افغانستان را اخراج کنيد
در
ايران کودکان افغانستان از تحصيل محروم می
شوند
چهارشنبه/18/6/1383
ساعت 20:20 بوقت کابل
دايکندی، ولايتی گم در خويش
از مترجمی
تا روسپی گری
افغانستان تجارتخانه ی حقوق بشر
|