تراژدی افغانستان
نجلا باختر
خبرگزاری کابل:
ما در کابل، قندهار، مزار شريف، دايکندی و ....در افغانستان
زندگی می کنيم. هرچند در دهه های گذشته افغانستان در گير جنگ
بود. جنگ هايی که يا به علت تجاوز ديگران و يا به علت قدرت
طلبی گروه ها، کشوری که امروز بايد جزو يکی از پيشگامان توسعه
و آبادانی باشد، حالا کشوری عقب مانده، خراب و ويران شده است.
ظلم گروه خشونت طلب طالبان اثر زيادی در ويرانی و خرابی داشت
و شکست های روحی و روانی بسيار عظيمی بر دوش اين مردم زخم
خورده گذاشته و هنوز که هنوز گاهی مردو باورشان نمی شود که
طالبان گليم سياسی خود را جمع کرده و سايه ی شوم آن از سرشان
برداشته شده است. حالا افغانستان يک کشور جهان چهارمی محسوب می
شود. پر واضح است که در اين کشور جايی برای رشد و آموزش درست
باقی نمانده است و مردم افغانستان به نوعی وابسته به کشورهای
ديگر شده اند. مردم که به زور تفنگ و جنگ های خانمان سوز عقب
نگاه داشته شده اند، امروز بايد از فراورده ها و توليدات ديگر
کشورها استفاده کنند. مواد غذايی، پوشاک و ...هر چيزی را که
فکرش را بکنيد از کشور های ديگر وارد می شود و افغانستان تبديل
به يک ماشين برای بلعيدن توليدات ديگران شده است. مکانی برای
فروش کالاهايی که در کشور خودشان طالب زيادی ندارند و با وارد
کردنشان به افغانستان به ثروت های کلان رسيده اند. گروهی از
بيرون و درون افغانستان سعی دارند که افغانستان يک مصرف کننده
ی صرف باقی بماند تا منافع آنان حفظ شود. اين خود عاملی ست
برای ضربه زدن به جامعه ای که توليدات محدودی داشته و کشور
متکی به کشورهای ديگر می ماند. آنان برای توليداتشان احتياج به
بازار پرفروشی چون افغانستان دارند و می توان براحتی در فروش
گاه ها محصولات غذايی گاه فاسد شده از کشورهايی مانند ايران،
امارات، پاکستان و.. را ديد.
اکنون که
افغانستان يک کشور يکپارچه شده و مردم با علاقه ی زياد به اميد
ساختن آينده ای بهتر و افغانستان آباد و پيشرفته به پای صندوق
های رای رفته اند تا اولين گام را برای آبادی و توسعه بردارند،
دولت برای پاسخ به اين خواست چه می کند؟ آن ها با اشتياق رييس
جمهورشان را انتخاب کردند. اکنون که چند سال از پايان جنگ
سراسری و حکومت جور طالبان می گذرد، مردم توقع دارند که رييس
جمهور با همان شور و علاقه با کمک آن ها کشور ويران را دوباره
بسازند. اما متاسفانه رييس جمهور و آقايان صاحب منصب، همه ی
امور مملکتی را در دست دارند، ولی به کوچکترين نيازی که مردم
زخم خورده دارند، اعتنايی نمی کنند. با گذشت چند سال از جنگ
سراسری همچنان ما شاهد وضع وجيعی هستيم که مردم در آن مجبورند،
زندگی کنند. رييس جمهور و مقامات که در کاخ رياست جمهوری
هستند، آيا کار می کنند؟ به جايی نمی رسند يا کار می کنند و می
رسند؟ آيا رييس جمهور و سازمان های بين المللی و بشر دوستانه
ای که پول های سرسام آوری را خرج می کنند تا افغانستان را
دوباره بسازند، چه کار مفيدی برای اين جامعه ی ضعيفو خسته از
جنگ انجام داده اند؟ آن ها که ادعا می کنند که کمک های بشر
دوستانه ی بين المللی را در اين کشور خرج می کنند تا افغانستان
زودتر بازسازی شود و توليد و آبادانی را از سر بگيرد، چه کاری
انجام داده اند و کدام طرح زيربنايی را به پايان رسانده اند؟
افغانستان مملو از موسسات و شرکت ها و ان. جی. او شده است که
دايم با اتومبيل های لوکس در سطح هر ها در رفت و آمدند. آن ها
برای تجارتی آمده اند که حتا گردش مالی آن ها بدست افغانستان
بانک نيست و استاندارد چارتر انگلستان و .. را نيز با خود
آورده اند. آن ها براحتی خود را توجيه می کنند که برای اقدامات
بشر دوستانه آمده اند و اين پوشش را با خود دارند. علل
گوناگونی ست که افغانستان نتوانسته تا هنوز کوچکترين کاری برای
خود انجام دهد. از رييس جمهور گرفته تا مقامات و سازمان های
بشردوستانه ی بين المللی که اينجه فعال هستند، نقش عمده ای را
در اين کوتاهی ها بازی می کنند و غيره....
فمينيست ها نمی
خواهند
يک توده
ی همسان باشند
گفتگوی
عفت ماهباز با کريستينا تورمر-رور
فمينيست
لهستانی ( با همکاری بهشيد نجفی)
قابل توجه مالک
تفنگ
افغانستان،
صدای لرزان زن
نجلا باختر
نسل نو نوشتار در افغانستان
کامران ميرهزار |