همچنان کودکان افغانستان نمی توانند به مدرسه و درس
بروند
رسانه
های عقيم در ايران
در ايران اعتراض برای بدست آوردن حق جرم محسوب می شود
خبرگزاری کابل: امروز کمترين کار مثبتی برای
بهبود وضعيت مهاجران افغان در ايران انجام نشد
خبرنگاران ما در ايران گزارش می دهند که همچنان کودکان
افغانستان نمی توانند به مدرسه و درس بروند. کودکان ما
عاشقانه در پی فراگيری خواندن و نوشتن می باشند و
متاسفانه سيستم حق بديهی آنان را ناديده می گيرد.
فرمانده ی منطقه ی نيروی انتظامی استان خراسان در
گفتگويی با يک خبرگزاری در ايران اعلام کرده است که ما
با سعه ی صدر با اتباع افغانی برخورد کرديم. سعه ی صدر
ايشان با بازداشت غير انسانی بيش از پانصد تن از
هموطنانمان از آن سعه ی صدر های بياد ماندنی ست. ناپيد
شدن دو مرد و سه زن افغان در مشهد و سقط جنين يک زن
ديگر هم نتيجه ی سعه ی صدر ايشان و سربازانش تحت امرش
بود. علاوه بر خبرنگاران ما در ايران، گزارش های مردمی
زيادی می گويد که سعه ی صدر ايشان همراه با خون مقابل
دفتر پناهندگان سازمان ملل بوده است. سربازان با باتوم
و قنداق تفنگ و گازهای مختلف به جان مردم بی دفاع
افتاده بودند. تمام خيابان های اطراف تجمع هموطنانمان
در مشهد مسدود بود. اين مرد نظامی در مصاحبه اش با
همان خبرگزاری، ساده لوحانه اعتراف می کند که به سمت
زنان افغان حمله برده اند. خود همين مرد نظامی پاسخ می
دهد که هيچ تفاوتی بين مجرم چادری و غير چادری نيست و
اعتراض بحق زنان افغان را جرم تلقی می کند. وقتی از
يکی از اتباع ايران پرسيديم که نظرتان درباره ی
محروميت کودکان افغان از تحصيل در ايران چيست و آيا
تجمع آرام مقابل دفتر پناهندگان سازمان ملل جرم محسوب
می شود؟ وی با تاکيد اين که نظر، نظر واقعی من اين است
گفت: شخصا با هر نوع محروميت کودکان از تحصيل در
هر جای عالم مخالفم . دين من هم که اسلام است مخالف
است. در اين مورد بخصوص فکر می کنم يکی از بزرگترين
اشتباهات تاريخی را مرتکب شدند. چه با رشد کودکان
افغانی امروز می توانستيم تعداد زيادی از طرفداران
تحصيل کرده در اطراف خود داشته باشيم که اين فرصت را
از دست داديم. خبرنگاران خبرگزاری کابل در ايران در
گفتگو با اتباع ايرانی نظر آن ها جويا شده اند. مردم
می گويند که حساب ما از حکومت جداست. تقريبا همه ی
افکار آزاد اقدام دولت ايران را در محروم کردن
کودکانمان و بکار بردن خشونت محکوم می کنند. در عين
حال ما همه می دانيم که در ايران سانسور بيداد می کند
و از سويی آقايان نمی توانند در مقابل افکار آزاد به
شکل اختاپوسی رفتار کنند. رسانه که در ايران منتشر می
شود ناگزير از مسير سانسور عبور می کند و اين سانسور
طی سال ها رسانه هايی عقيم از خود برجای گذاشته است که
خبرنگار همين خبرگزاری که با مرد نظامی گفتگو می کند،
جسارت نوشتن حقيقتی را گرچه می داند ندارد. برخی اخبار
و گزارش ها شبيه آنچه در مشهد بر هموطنانمان می گذرد
بايد مستقيما به تاييد دستگاه سانسور برسد. دستگاه
سانسور و مميزی تنها وزارت ارشادشان نيست که نهاد ها و
سازمان های پيدا و ناپيدايی هستند که کنترل اخبار را
در ايران بر عهده دارند. پس از چند روز از اعتراض بحق
هموطنانمان، اين مرد نظامی با نام سردار محمد رضا
رادان که سمت فرماندهی منطقه ی انتظامی خراسان را بر
عهده دارد، بصورتی از سعه ی صدرشان دم می زنند که دو
نخ که به ايشان وصل است و از بالا هدايت می شود را می
توان ديد. در کنار اين عقيم بودن رسانه در ايران،
خبرنگار خبرگزاری ايرانی را هم دچار خود سانسوری کرده
که به آن عادت کرده است. اهالی رسانه در ايران خود می
دانند که خبر حمله ی وحشيانه به مردم بی دفاع افغان
نبايد با حقيقت همخوانی داشته باشد و سانسور باز هم
اين سانسور است که رسانه در ايران را برای بيان حقيقت
آنچه بر هموطنانمان می گذرد، عقيم می کند. متاسفانه از
يک سوی ديگر در افغانستان حامد کرزی وزير خارجه و
مهاجرين را موظف به پيگيری ماجرا می کند و پيگيری
ماجرا در همين چند جمله متوقف می شود. کرزی صاحب مشغول
تقسيم کردن دولت آطنده ی شان هستند و وزير محترم
خارجه ی مان و يا وزير مهاجرين و عودت کنندگان تاکنون
کوچکترين کار مثبتی را برای آوارگانمان انجام ندادند.
آقايان بيشتر از اينکه به فکر مردم باشند، مشغول زد و
بند های سياسی دم انتخابات هستند. وعده ی آقای خاتمی
به کرزی هم مثل همان وعده های ايشان به ملت ايران است
که عملی نمی شود. از سويی از مشهد گزارش می رسد که
برخی سربازان ايرانی که تعدادشان کم هم نيست به سرقت
آشکار از هموطنانمان عادت کرده اند. آنان هموطنانمان
را در نقاط مختلف شهر متوقف کرده و با گرفتن همه ی پول
هايشان رها می کنند و گاهی هموطنمان از ضرب و شتم شان
بی نصيب نمی مانند. گفته می شود که فرماندهان نيروی
انتظامی از سرقت سربازانشان اطلاع دارند و تعمدا آنان
را آزاد گذاشته اند و باز گفته می شود که آنان خود سهم
بيشتری در سرقت آشکار و غير آشکار از هموطنانمان
دارند. البته نيروی انتظامی ايران خود جزيی از پيکر
فرسوده ايست که به شکل های ديگر در کار تاراج از مردم
خودشان نيز هستند. صدای مردم آواره در ايران، صدای
اندوهگينی ست که در کوچه های گلشهر که قدم می زنی،
اندوه را بوضوح بر سيمای فرزندانمان خواهيد ديد.
اشتياق خواندن و نوشتن و اينکه ترا نگذارند که بخوانی
و بنويسی.
در آخرين دقايق
سه شنبه
چهاردهم ميزان 1383
A great
article and thanks. I am now senior
advisor to Persian programming especially
news and views but I served six years as
Dari service chief and visited Kabul in
March 2002.
Sincerely,
Bill Royce, Voice of
America |
خبرگزاری کابل بر
اساس منشور خود تلاش می کند که اخبار و رويداد ها را
آزادانه نشر کرده و از سانسور پرهيز کند. اکنون
مهمترين پروژه ی خبری که خبرگزاری تلاش می کند که بدون
کم و کاست آن را ارايه دهد، موضوع آموزش کودکان افغان
و همچنين امنيت روانی و فيزيکی آن ها و زنان و
مردانمان در ايران می باشد. علاوه بر خبرنگاران ما در
ايران، گزارش های مردمی فراوانی بدستمان می رسد که
حاکی از نقض همچنان حقوق بشر در ايران می باشد. در
کنار اين متاسفانه نقض حقوق بشر در مورد اتباع
ايران در اين کشور نيز به شکل فزاينده ای رو به
گسترش است. علاوه بر خشونت عليه مهاجران افغان و تضييع
حقوق آن ها هر روز در ايران آزادی بيان سرکوب
شده ، روزنامه نگاران و نويسندگان زيادی بازداشت می
شوند و آمار خشونت عليه مردم نيز بالاست. خبرگزاری
کابل در اين شرايط از همه ی خوانندگان خود می خواهد که
اخبار مربوط به نقض حقوق بشر را برايمان ارسال کنند.
بازگشت کودکان ما به ادامه ی فراگيری دانش، موفقيت
خبری بزرگی برايمان محسوب می شود. ما تلاش می کنيم تا
علاوه بر انعکاس اخبار دقيق و تحليل آن ها، مقامات
افغانستان را نيز هر روز در برابر وضعيت آوارگان در
ايران مورد پرسش قرار دهيم.
سردبير
يكشنبه
خونين مشهد و حداقل يك سقط جنين
آنچه
در مشهد بر مهاجرين می گذرد
خبرنگار خبرگزاری کابل در مشهد: روز يكشنبه
برابر با 5 ميزان تجمعي كه مهاجرين مقيم مشهد روبروي
دفتر
UNHCR انجام داد با حمله نيروهاي انتظامي ايران به خشونت
كشيده شد ؛ بماند كه چه تعداد از مهاجرين زخمي شده و
چه تعداد از زنان مهاجر را ديديم كه خون از سر و
صورتشان جاري بود اما از همه مهمتر اين كه در آن شلوغي
حداقل يك زن سقط كرده است كه ما اين را قتل عمد نفس مي
دانيم و مسووليت آن را بر عهده دولت ايران! آنهايي كه
با چشم خود ناظر صحنه ها بودند مي گويند سربازان
ايراني با باتونهاي خود يا به سر و يا به بيضه هاي
مردم مي زدند.ايران نه تنها كودكان افغاني را از درس
خواندن محروم مي كنند بلكه با اين كار خود قصد دارند
كه آنها را از زندگي نيز محروم كنند.طبق آخرين اطلاعات
به دست آمده و صحبت با شاهدان و كساني كه در بطن حادثه
بودند حدود 45 تن از زنان افغاني كه از سطح شهرك گلشهر
دستگير شده بودند به يك اردوگاه در شانديز كه به بيشتر
به يك پادگان نظامي شباهت دارد منتقل شده اند و در
آنجا زنداني بوده اند.
در آنجا سربازان مرد ايراني با آنها رفتار بسيار زشت و
زننده اي داشته و طبق تصميم اوليه قرار بوده كه آنها
به مرز منتقل شوند اما در آخرين لحظات پس از انگشت
نگاري و پرسيدن آدرس و شماره تلفن و گرفتن تعهد و
ضمانت آزاد شده اند. همچنين در شهرك گلشهر، رجايي (
ساختمان) و محله اي به نام پنجراه در سطح شهر مشهد
مهاجرين افغاني دستگير شده و پس از دريافت پولهايي ما
بين 15 تا 40 هزار تومان آزاد مي شوند. يكي از همين
مهاجرين كه 15 هزار تومان پول داده تا آزاد شده مي
گويد:يكي از سربازهاي ايراني آن چنان پول جمع كرده بود
كه ديگر جيب هايش جا نداشت و در حال پاره شدن بود.
يکشنبه
دوازدهم ميزان 1383 ساعت 17:30 به وقت کابل
|